سایر منابع:
سایر خبرها
بازخوانی گفت وگو با هیچکاک سینمای ایران
.... *با این اشتیاقی که داشتی کی شروع به نوشتن کردی؟ من در 9 سالگی شعری گفتم که در یک مجله چاپ شده است. *کدام مجله؟ مجله خوشه های جدید به سردبیری مارگاریت سروریان (مروارید سروریان) مادر موشق سروری که دو هفته یک بار منتشر می شد. *قصه هم نوشتی؟ بله و دقیقا یادم هست از 14 سالگی قصه هایم در مجلات و روزنامه ها چاپ می شد. *می ...
باهنر: رشد اقتصادی به ذائقه مردم ننشسته است
...> باهنر: روز بعد اظهار تاسف می کردند، عصبانی بودند، ناراحت بودند. س: برخی می گفتند اختلاف شما با اقای لاریجانی بوده است. باهنر: بله. یک شوخی هم با آقای لاریجانی هم کردیم. صبح روز شنبه به آقای لاریجانی زنگ زدیم و ایشان گفتند این چه کاری بود که ثبت نام نکردید و من گفتم تصمیم گرفتم و ثبت نام نکردم. ایشان گفتند مشورتی، اجازه ای از بزرگان می گرفتید. من هم به شوخی گفتم موقع بله ...
زخم افیون و داغ فقر بر تن حاشیه نشینان مشهد
شاد و سرزنده است و باور اینکه ماهی دو بارتحت شیمی درمانی قرار می گیرد؛ بسیار مشکل است . درباره پیوند مغز استخوان که سوال می کنم، زن می گوید: پولمان به این حرف ها نمی رسد به همین دلیل تا حالا درباره اش با دکتر حرف نزده ایم به علاوه آنطور که شنیده ام؛ خیلی ها پیوند مغز استخوان را انجام داده اند و نتیجه هم نگرفته اند . مادر خانواده قالیبافی را بلد است و تحت پوشش بیمه زنان قالیباف ...
تویی که وطن و مرگ را معنا می کنی، ای مجاهد بدون مرز!
این سال ها خورشید با ما بود و مثل همه روزهای بعد عاشورا صبح به صبح، دوباره برآمد که بدانیم لشگر سیاه شب را عاقبتی نیست. 18 سال گذشت و چه فرقی می کند 18 سال بگذرد یا 18 قرن ... ؟ خدا را شکر هنوز حق و باطل با هم کنار نیامده اند؛ نه حق کوتاه می آید نه باطل؛ با کدخدامنشی هم حل نمی شود انگار این جنگ ابدی و ازلی؛ بده بستان می کنند خبیث و طیب را با هم؛ گاهی حُرّی از ظلمت به سوی نور می آید و گاه ...
روایت باهنر از یک توطئه علیه سردار سلیمانی/ ناطق حوصله کار میدانی سیاسی ندارد/شجاعت مطهری زیاد است
...> س: خدا ان شاالله نگهش بدارد. خیلی هم شبیه شما هستند. شما از بچگی دوست داشتید هم سخنرانی یاد بگیرید و هم رانندگی کنید؟ الان تقریبا به همه آرزوهای کودکی رسیدید. باهنر: یک چیز را فراموش کردید، خیلی دوست داشتم مهندس هم بشوم. س: مهندس هم شدید. باهنر: متاسفانه مهندسی من خیلی کوتاه بود. من 6-5 سال بیشتر مهندس نبودم. س: آن چه خاطره ای است که هر بار بعد از 60 ...
روزمرگی های خواندنی زنی با شغل خاص
. می گفت: 14 سالم بود که با پسری در تهران آشنا شدم و آمدم تهران تا با او ازدواج کنم. مادر و پدرم راضی نبودند و حتی با من نیامدند. اما من با اصرار با این پسر ازدواج کردم. خیلی زود از شوهرم جدا شدم اما خانواده ام در شهرستان قبول نکردند که دوباره پیش شان برگردم. بعد از جدایی مدتی را در خیابان های تهران گشت و سوار ماشین وکیلی شد که قصد تعرض به او را داشت. دختر ماشین را دزدید و با آن فرار کرد ...
حاج قاسم گفت تو اهل حساب و کتاب شده ای؛ جبهه نرو
خیابان من برای این دوستانم صحبت کردم. وقت گذشته بود در نتیجه گفتم من کم کم دارم قانع می شوم اما وقت گذشته است. س: از شایعات شورای نگهبانی هم وجود داشت. باهنر: روز بعد اظهار تاسف می کردند، عصبانی بودند، ناراحت بودند. س: برخی می گفتند اختلاف شما با اقای لاریجانی بوده است. باهنر: بله. یک شوخی هم با آقای لاریجانی هم کردیم. صبح روز شنبه به آقای لاریجانی زنگ ...
جمشید گرگین:پیشنهاد 90 سینمایی را من دادم
! البته فقط گویندگی و اجرا را در برنامه هایی انجام داده ام که مولف صفر تا صد آن خودم بوده ام. به یاد دارم در زمان پخش کوچک جنگلی، برنامه سینمای کمدی هم پخش می شد که مردم خیلی دوستش داشتند. خیلی از دوستان مطبوعاتی هنوز هم می گویند که منشأ برنامه های سینمایی در تلویزیون، من بودم. اتفاقا نود سینمایی را خودم به گروه فرهنگ و هنر شبکه یک پیشنهاد کردم، اما بعد سر از شبکه سه درآورد و با شخص دیگری! ...
برخی بازیگران حق دارند ازدواج نکنند
روی همه ابعاد زندگی فرزندان بخصوص دختران تاثیرگذار است و مسلما به آنها می آموزد که با همسر خود چگونه رفتار کنند. این که می گویند، پدر مثل کوه می ماند، واقعا درست است. من سال هاست ازدواج کرده ام، اما هنوز هم پدرم درس هایی درباره زندگی مشترک و کار به من می دهد که در هیچ کتاب و مرجع دیگری یافت نمی شود. پدرم مثل ناجی همه جا مراقبم است و راهنمایی هایی لازم را به من می دهد. شما هم باید پذیرنده ...
باهنر: وزرای روحانی معنی حکومت کردن را می فهمند و تدابیر خوبی دارند/اگر برجام را امضا نکرده بودیم به ضرر ...
...> باهنر: روز بعد اظهار تاسف می کردند، عصبانی بودند، ناراحت بودند. س: برخی می گفتند اختلاف شما با اقای لاریجانی بوده است. باهنر: بله. یک شوخی هم با آقای لاریجانی هم کردیم. صبح روز شنبه به آقای لاریجانی زنگ زدیم و ایشان گفتند این چه کاری بود که ثبت نام نکردید و من گفتم تصمیم گرفتم و ثبت نام نکردم. ایشان گفتند مشورتی، اجازه ای از بزرگان می گرفتید. من هم به شوخی گفتم موقع بله گفتن ...
هادی غفاری: اجازه انتقال جنازه هویدا را گرفتم/ نوشته های فردوست محرمانه است
صدور فرمان کشف حجاب توسط رضاخان. از او پرسیدم: پیامبر چند سال عمر کرد؟ گفت: 43 سال! گفتم: حضرت امیر گفت 52 سال. گفتم: چند تا از جنگ های پیامبر را نام ببر. گفت: غزوه جمل! کاملاً تعطیل بود. همه شان را خلع لباس کردم. اختلافات شما با دولت موقت بر سر چه بود؟ دولت موقت واقعا در اداره کشور ناتوان بود. من مصاحبه ای در نقد دولت بازرگان کردم که خانواده ایشان وقتی آن را خوانده بودند زنگ ...
مادر شهید راوک: تحمل شنیدن روضه حضرت علی اکبر را ندارم/ نحوه شهادت فرزندم را در خواب دیدم
چیزی گفت که دیگر نتوانستم جوابش را بدهم . گفت مادر در روز قیامت چه و چگونه می خواهی جواب حضرت زهرا(س) را بدهی؟ من الان یک نفر هستم من بچه ندارم، آنهایی که زن و بچه دارند، می روند شما می خواهید جلوی من را بگیرد!؟ اگر در قوطی کبریت هم من را بکنی و اجلم فرا برسد چه در خانه باشم و چه در جبهه فرقی نمی کند. نیمه دوم اردیبهشت سال 61 برای اولین بار به جبهه های جنوب اعزام شد، وقتی رفت نامه ای نوشت ...
بسته خبری سفیر چهارشنبه 28 مهرماه 1395
در یکی از شهرها که زمان ریاست جمهوری رفته بودم. بعد که سخنرانی کردم و برگشتم بیایم، مردم دوروبر ما اجتماع کرده بودند و اظهار محبّت میکردند، من هم میرفتم طرف ماشین که سوار بشوم، شنفتم که یک خانمی از پشت سر در وسط جمعیّت مرتّب صدا میزند و اسم بنده را می آورد. فهمیدم کار مهمّی دارد؛ ایستادم. گفتم بگذارید این خانم بیاید ببینم چه کار دارد که در این جمعیّت این جور داد میکشد. آمد جلو، گفت که ...
سخن از شهید سرافراز مدافع حرم، شهید مهدی علیدوست آلانق است؛ شهیدی که در وصیت نامه اش سخنی عاشقانه با ...
سال گذشته بود که مهدی علیدوست آلانق، پدر علی اصغر، در همین روزها و در حین مأموریت مستشاری در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. او از تکاوران جوان لشکر 17 امام علی بن ابی طالب(ع) قم و در حقیقت نخستین شهید مدافع حرم این لشکر بود. 21 سال پیش بود که مهدی در 6 سالگی و به همراه خانواده به قم آمدند. او اهل روستای آلانق شهرستان بستان آباد استان آذربایجان شرقی است. پدرش یک روحانی ...
ترامپ: پوتین احترامی برای هیلاری قائل نیست
آور است. پرسش نهایی: به مردم آمریکا بگویید که چرا باید شما را انتخاب کنند؟ کلینتون: می خواهم دستم را به سوی همه، به سوی تمام دموکراتها، جمهوریخواهان و مستقلها دراز می کنم. برای بهبود اقتصاد خود به استعداد شما، تعهد شما و کمک شما نیاز دارم تا وضعیت زندگی شما را بهتر کنم. همواره خودم را به حمایت از خانواده و کودکان در برابر منافع شرکتها متعهد می دانم و شما همه از آموزش ...
همسر شهید مدافع حرم عبدالله باقری می گوید: وقتی آقا عبدالله را در قبر گذاشتند از پیکرش عکس گرفتم واصلا ...
...: از عبدالله بپرس، او دارد تعریف می کند. من که این خواب را شنیدم، بیشتر نگران شدم. محدثه گفت: وای مامان مریم، نکند عمو مجید طوریش شود که گفتم: نگران نباش در حالی که دلم آشوب بود. شبی که فردای آن روز آقا عبدالله شهید شد، زینب تا نزدیکی های صبح گریه و بی قراری کرد و می گفت: نمی توانم بخوابم در حدی گریه کرد که پدر و مادر آقا عبدالله هم که طبقه پایین هستند، نگران شده بودند. وصیتی هم کرده ...
آثار و برکات زیارت سیدالشهداء (ع)
خانواده و مالش را حفظ می کند تا به سوی اهل خویش برگردد ،و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهدبود . 3- زائر خدا محسوب شدن: زید بن شحام گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم : برای زائر قبر امام حسین (ع) چه می باشد؟ فرمود: همانند کسی است که خدا را در عرش دیدار نموده باشد . گفتم: برای کسی که یکی از شما را زیارت کند چه می باشد؟ فرمود: همانند کسی است که رسول خدا (ص) را زیارت نموده ...
کاسه کوزه های شکسته
دست مریزاد پسر جان خوب مزد محبت هایم را دادی. به احترام ضمانت مادرت گفتم دستت را بگیرم و بیکار نمانی . یک عمر با پدر خدا بیامرزت دوست بودم و نان و نمک هم را خورده بودیم. او مردی حلال خوار و با آّبرو بود.نمی دانم تو به چه کسی رفته ای و ... ؟ مرد میان سال از شدت عصبانیت نمی توانست خودش را کنترل کند. او که برای پی گیری شکایت خود به کلانتری 17 مشهد آمده بود، گفت: دوست داشتم برای ...
شهیدی که "بشارت شهادت" را از امام(ره) گرفت
...؛ زهرا دختر کوچکم 4 ماه بود؛ وقتی رفتم امام روی سر زهرا دستی کشیدند و بعد گفتم همسرم بیرون هستند و گفتند التماس دعا و آنجا امام فرمودند حاجتشان روا. برگشتم حسن آقا گفت چی شد؟ امام چیزی نگفتند؟ گفتم چرا فرمودند حاجتشان روا بعد گفتم حالا حاجت شما چی بود؟ که حسن آقا گفت شهادت، خیلی ناراحت شدم و سه شنبه هفته بعد خبر شهادت حسن آقا را به من دادند. شهیدی که سه بار تشییع شد همسر شهید اضافه ...
سیاه نمایی در ادبیات و سینما دقیقا یعنی چی؟
.... می بینید که این جا هم بحث سیاه نمایی است. بگذارید یک ماجرایی را تعریف کنم. اردیبهشت سال 1391 در شهرک غرب یک خانواده اصیل تهرانی زندگی می کرد. پدر خانواده درصدد بود دختر خانواده را محاکمه کند؛ یعنی واقعا یک دادگاه خانوادگی تشکیل دادند. این دختر خانم بعد از طلاق از همسرش با شخص دیگری ارتباط جنسی برقرار کرده بود. در این دادگاه پسرعموی آن دختر مسئول اجرای حکم شده بود. این پذیرش از جانب ...
مشروح سومین مناظره انتخاباتی ترامپ و کلینتون؛
که او سی و سه هزار ایمیل خود را در اقدامی که مجرمانه است، از بین برد. او این کار را بعد از آن انجام داد که کنگره آمریکا از او خواسته بود آن ایمیلها را بررسی کند. نمی دانم چه اتفاقی برای اف بی آی افتاد. یک ژنرال چهار ستاره برای گفتن تنها یک دروغ به اف بی آی به پنج سال حبس محکوم شد و شما این ماجرا را در روزنامه ها خوانده اید. در حالیکه هیلاری کلینتون صدها بار دروغ گفته است. او به مردم و کنگره و به ...
خیر و شر در سرزمین کربلا
گذاشت و به ناله گفت: بار خدایا! به سوی تو انابه دارم، دست توبه بر سرم گذار که من دل اولیای تو و اولاد دختر پیامبرت را آزردم. همینکه نزدیک شد بر حسین علیه السلام سلام کرد و گفت: خدا مرا فدایت کند، ای پسر رسول خدا! من آن همراهت هستم که تو را حبس کرده، از مراجعتت مانع شدم، در راه پا به پای تو آمدم تا خود را به پناهگاهی نرسانی و بعد به تو سخت گرفتم تا پیاده ات کردم و در ...
موتورش را فروخت تا به سوریه برود!/مدافع حرمی که به زور کچل شد
ها و تست هایی که گرفتند متوجه شدند چون در مدرسه قبلی، ناظم مدرسه با او مهربان بوده، این ناظم جدید را اصلا دوست ندارد و دائم کارهایی می کند تا لج ناظم را در بیاورد. مشاور واحد، نامه ای به آقای ناظم نوشت و موضوع را توضیح داد که بعد از آن، رفتارش با مسعود بهتر شد. سال بعد، مدرسه قبلی دولتی شد و پدر مسعود او را در همان مدرسه ثبت نام کرد. *تاکید داشت مبادا به دایی اش چیزی بگویم یکی ...
درباره آخرین ساخته اصغر فرهادی
زمانی که دختر کوچک خدمتکار –در جدایی نادر از سیمین- با شیر کپسول اکسیژن پدرِ نادر بازی می کند و امکان مرگ او را به وجود می آورد) لذتی شبیهِ از بیخ گوش گذشتن یک خطر را به بیننده القا می کند. فرهادی از همان زمانی که در پایان چهارشنبه سوری مخاطب را غافلگیر کرد و این غافلگیری را در فیلم های بعدی اش (به خصوص درباره الی که هولناک ترین آن ها بود) ادامه داد نوعی از دلهره و ترس را در مخاطب های ثابتش به وجود ...
راز آیت الکرسی خواندن مدام کمیل
اقوام دور سبب آشنایی من و کمیل شد، آنها با خانواده چهار بار به خواستگاری من آمدند. با وجود اینکه خانواده ام مذهبی و نظامی بودند نمی دانستم من نیز می توانم با یک تکاور ازدواج کنم که سرانجام پاسخ مثبت دادم. در طول این 7 ماه ازدواجم با کمیل درس های زیادی گرفتم و او برای من مثل یک معلم بود و اکنون نیز بعد از گذشت پنج سال با خاطرات، عکس ها و یادگاری هایش زندگی می کنم. ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی+عکس
، بعد یه عده شک میکنن، بعد که خود یارو تکذیب میکنه، صحت خبر تایید میشه. 7. 30ساله ها جذابن؟ حالا ما سی ساله بشیم 27 ساله ها جذاب میشن 20 ساله هم که بودیم بیست پنج ساله ها جذاب بودن، کلا جذابیت تو سنیه که ما نیستیم. 8. یه بار داییم کشیدم کنار گفت ببین این تریاکه گفتم خب؟ گفت خواستی بیا با خودم بکش سراغ دوست و رفیق نرو. ته نصیحت بود. داستان هایی که پدرامون از مسیر رفت و ...
سردار غریب با دعای خیر یک شهید آسمانی شد
ماه بود که به من زنگ زد. خیلی ناراحت بودم. گفتم من که با رفتنت مخالفتی نداشتم اما چرا به من نگفتی؟ گفت داداشی من دروغ نگفتم، قرار بود بروم اصفهان که مأموریت داوطلبانه خورد و به سوریه رفتم. روز پرواز هم تو سرکار بودی و من نمی توانستم به شما اطلاع بدهم. من گفتم سجاد ما که یک خواهر و یک مادر بیشتر نداریم مراقب خودت باش. خندید و گفت چشم. بعد از آن هم یک بار دیگر با هم تماس داشتیم و گفت خبری نیست و آتش ...
روایت خواندنی دختران کره ای از ایران+تصاویر
... خنده دارترین خاطره شما در ایران چه بوده است؟ شمیم: من و دوستم به برنامه خندوانه رفتیم. آن موقع باید مقنعه می پوشیدم. خودم را در آینه دیدم و خیلی می خندیدم چون خیلی به من نمی آمد! الهه: (به انگلیسی پاسخ می دهد) وقتی برای اولین بار به خانه دوستم در ایران رفتم. مادرش از من پرسید که چای می خوری؟ من جواب دادم بله یک فنجان؛ اما مادر دوستم بعد از نوشیدن هر فنجان چای دوباره ...
جایگاه تبرک در ادیان الهی(بخش اول)
است که خداوند به آن سرزمین، برکت (نعمت) بیشتری بخشیده است. بنابراین وجه توصیف کعبه (آل عمران/96) و عیسای مسیح(مریم/31) و شب قدر (دخان/3) به مبارک بودن، این است که از همه اینها خیر کثیر می تراود. قراء معتقد است که برکت به معنی خوشبختی و نیکبختی به کار می رود و مقصود از واژه برکاته در سلام نماز (السلام علیک ایها النبی و رحمهًْ الله و برکاته) همان سعادت و نیکبختی است(1). و تبرک در اصطلاح، طلب برکت ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (166)
وقتی یه چیز جدید به یخچال اضافه میشد واسمون نوتیفیکیشن میومد. 5. با یکی صحبت اینترنت شد، نمیدونست 'دایل آپ' چی هست! اون موقع فهمیدم پیر شدم. 6. خبرای فساد و اختلاس تو ایران اینطوریه که اول تو شبکه های اجتماعی پخش میشن، بعد یه عده شک میکنن، بعد که خود یارو تکذیب میکنه، صحت خبر تایید میشه. 7. 30ساله ها جذابن؟ حالا ما سی ساله بشیم 27 ساله ها جذاب میشن 20 ساله هم که ...