سایر منابع:
سایر خبرها
رونده پدر و پسر متهم به قتل دوباره رسیدگی می شود/ عشق خونین به زن معتاد!
. وقتی از وجود رامین مطلع شدیم خواهرم را در خانه اش زندانی کردیم تا ترک کند و هر روز هم به او سر می زدیم تا اینکه روز حادثه به تلفن خواهرم زنگ زدم او جواب نداد، به خانه ای که او را برده بودیم، رفتم در را باز نکرد و من از روی در به داخل پریدم و دیدم رامین در خانه خواهرم است. این موضوع من را خیلی ناراحت کرد. او مهدور الدم بود و بی اجازه وارد خانه ما شده بود ضمن اینکه با خواهرم رابطه نامشروع برقرار کرده ...
سناریوی دختر جوان برای ثروت مرد میلیاردر
آژانسی بود که همیشه همراه شقایق بود. آنها مردجوان دیگر را نیز دوست راننده آژانس معرفی کرده و گفتند او در بین راه پیاده خواهد شد. بعد هم همگی به راه افتادند اما ناگهان شقایق مسیر را تغییر داد و وارد اتوبان تهران -کرج شد. زمانی که با تعجب علت را پرسیدم 2 مرد جوان به طرفم حمله ورشده و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد هم با تهدید مرا به خانه ای ویلایی درهشتگرد کشاندند. پس از ورود به خانه دو ...
گفت وگو با بیرانوند؛ از زندگی شخصی تا آغاز فوتبال/ منصوریان گفت نابودت می کنم!
در ادامه من را انتخاب کرد که در تیم آن ها بروم و در لیگ آسیاویژن بازی کنم . از این جا بود که وارد باشگاه نفت شدم و برای نفت بازی کردم. البته درآن زمان هم که در باشگاه نفت هم بازی می کردم باز هم مشکلاتم پابرجا بود و کماکان جایی برای خوابیدن نداشتم. از همان اوایل حضورم در نفت جای خواب من اطراف میدان آزادی و روی چمن ها بود. گاهی اوقات هم با هم تیمی هایم به خانه شان می رفتم و در آنجا می خوابیدم. 7-8 ...
قتل مرموز زن ایرانی و خودکشی مرد آمریکایی
که پس از خودکشی جیمی در خودرواش پیدا کرده را به آزمایشگاه جنایی پلیس فرستاده اند تا روشن شود آیا زن جوان هم با همین سلاح کشته شده است یا نه؟ پلیس در ادامه تحقیقات دریافت جیمی علاوه بر همکار بودن در شرکت بیمه با میترا، رفت و آمدهای خانوادگی نیز با آنها داشته است. همسر جیمی نیز به پلیس گفته است خبر ندارد هنگامی که آن روز صبح شوهرش از خانه بیرون می رفت اسلحه ای با خود داشته یا ...
هر بار به خواسته برادر شوهرم جواب منفی می دادم / او نیمه شب به اتاق خوابم آمد
...> گفت وگوی خبرآنلاین را با این قربانی اسیدپاشی که دل پردردی از حمایت نشدن دارد بخوانید؛ چه شد که قربانی اسیدپاشی شدید؟ بعد از آن که همسرم فوت کرد به اصرار خانواده اش به منزل برادرشوهر کوچکم رفتم تا در یکی از اتاق های خانه او زندگی کنیم. می گفتند بعد از مرگ شوهرم نباید تنها بمانم. حتی تهدیدم می کردند که یا فرزندانم را از من می گیرند یا مجبورم که به عقد برادرشوهر بزرگ متأهل درآیم ...
دوست پسرم رفتارهای بسیار زننده ای با من داشت / به خاطر اعتمادی که به اتابک داشتم حرفی نمی زدم
نشست و به بهانه ای سر صحبت را باز کرد. او در حالی که از رفتار مودبانه و باکلاس من تمجید می کرد و مدام لبخند می زد گفت همانند من تک فرزند خانواده است وقصد دارد با دختری مودب و زیبا ازدواج کند. من هم که در همان نگاه اول دلباخته او شده بودم تحت تاثیر حرف های عاشقانه اش قرار گرفتم و این گونه رابطه من و اتابک آغاز شد. آن روز تصمیم گرفتیم تا بیشتر در پارک یکدیگر را ملاقات کنیم. من هر روز زودتر ...
خاطرات جالب یک مأمور سرشماری
پاییز و زمستان به مناطق جلگه ای می رفتند. آن زمان در روستاهای ییلاقی در خانه ها را قفل نمی زدند و تنها برای جلوگیری از ورود حیوانات آنها را می بستند. در روستای نِراسم هم در خانه ای را که بدون قفل بود باز کردیم و وارد شدیم. مش قربان راهنمای من به بام خانه رفت (بام فضای بین سقف اتاق و شیروانی است که از این فضا برای نگهداری وسایل و مایحتاج عمومی استفاده می کنند) و مقداری هیزم پایین آورد و ...
شوهرم نیمه شب مرا با مرد همسایه تنها گذاشت / او با خیال راحت کنار زن دومش استراحت می کرد
افغانستان بروم. زن بیچاره خیلی جا خورد اما چاره ای جز پذیرفتن این موضوع نداشت. بشیر رفت و گوهر تنها ماند. یک ماه بعد وقتی شوهرش برگشت در کمال ناباوری او را همراه یک زن جوان دید. بشیر گفت در افغانستان ازدواج کرده و دلیلش هم این است که دلش بچه می خواسته است. گوهر باورش نمی شد که باید از آن روز به بعد حضور زن دیگری را در خانه اش تحمل کند. با آن که دلش خیلی شکسته بود اعتراضی نکرد ...
اوا گرین: وقت کارگردانی برتون مثل یک بچه خوشحال می شود
تیم برتون همکاری کنم برای من رؤیایی دورازدسترس نشان می داد. تا اینکه یک روز به من گفتند این کارگردان می خواهد با من ملاقاتی درباره فیلم سایه های سیاه (3) داشته باشد. در آن زمان، تازه از بازی در فیلم کملوت فارغ شده بودم و حال و احوال حسابی دمغی داشتم. با وجود اینکه می دانستم با این روحیه، رفتن پیش برتون، دردی را دوا نمی کند، رفتم تا او را ببینم. در واقع، رفتم تا مثلا درباره فیلم تبادل نظر کنیم. کل ...
آرزویم قهرمانی با استقلال و رفتن به اروپاست/ ساده زیستی را دوست دارم
خسیس باشد. همه ما تا به یاد داریم همیشه در خانه های مان باز بوده و رفت و آمد بین دوستان و اقوام و همسایه ها از ویژگی های ما شمالی هاست. این موضوع ربطی به خساست ندارد. خودم اهل این کارها نیستم و معتقدم برند پوشیدن و به رو بودن در لباس و کفش باعث پیشرفت من نمی شود. خوبی در خوب بودن است و این هم به خود انسان مربوط است. اگر شما برند بپوشید و خوش تیپ باشید ولی دل یک انسان را بشکنید یا حتی یک حیوان را ...
پیشنهاد ازدواج موقت که داد خودم را باختم و تن به ارتباط مخفیانه دادم
دچار عذاب وجدان می شدم و می خواستم به این رابطه خاتمه بدهم، اما به محض آنکه پیام های عاشقانه این زن را در تلگرام می دیدم، دوباره اسیر هوس می شدم. ارتباط ما در حالی ادامه داشت که هنوز عقد موقت نکرده بودیم. به خانه اش رفت وآمد داشتم و جلوی همسایه ها مرا به عنوان شوهرش معرفی کرده بود. دیروز زنگ زد و گفت قرار است ارثیه خوبی از پدرش به او برسد. او می گفت دیگر مشکل مالی نخواهیم داشت و می ...
رازهای سر به مهر
آنجا کار می کرد نگاه می کند - 1986 فرانسوا میتران او به عنوان رییس جمهور "اغواگر" شناخته می شود. رئیس جمهور فرانسه بین سال های 1981 و 1995 سوسیالیسم را در فرانسه زنده کرد. میتران خارج روابط از زناشویی اش رابطه ای عاشقانه با دختری به نام "ان پنژو" داشت که خبرساز شده بود. میتران 46 ساله زمانی در ساحل اوسه گور در جنوب غربی فرانسه با ان پنژو آشنا شد که عضو سوسیالیست ...
ثروت ربایی با کاسکو!
به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل مرد سالخورده ای وحشت زده به اداره پلیس رفت و از یک دختر و دو پسر جوان به اتهام آدم ربایی و ضرب و جرح شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مرد ثروتمندی هستم و چندین خانه و ویلا در تهران و شهرهای شمالی کشور دارم. در حال حاضر هم به تنهایی در خانه باغ بزرگی حوالی نیاوران زندگی می کنم. حدود سه ماه قبل بود که پای دختر جوانی به باغ من باز شد. آن روز داخل باغ در حال ...
مرگ آدم ربا پس از دستگیری
... دو سال قبل از طریق شبکه های اجتماعی با مردی به نام سلمان آشنا شدم. ما با هم ارتباط داشتیم و او گاهی هم به خانه ما می آمد. ظهر روز چهارشنبه سلمان با من تماس گرفت و گفت فرزندم را گروگان گرفته است و برای آزادی او 100 میلیون تومان باید بپردازم. در حالی که به شدت شوکه شده بودم، صدای گریه فرزندم را از داخل گوشی شنیدم که درخواست کمک می کرد. پسرم گفت وقتی از مدرسه به خانه برمی گشته، سلمان به در خانه ...
تصاویر جالب از گربه هایی که بال دارند/ اینجا سیگار بکشید!/ تصاویر زیباترین اسب های جهان
معاش با کتک خوردن کودک +تصاویر زن اوباما هم برای هیلاری وارد شد +عکس ظریف مسکو را به مقصد تهران ترک کرد سلفی اصغر فرهادی و همسرش امید ابراهیمی به سوگ پدر نشست هوای تهران ناسالم برای گروه های حساس است خاله شادونه و دخترش مانلی+عکس برف پاییزی در ارتفاعات اسالم به خلخال+عکس واکنش مهدی طارمی به اتفاقات شب گذشته+عکس جدول لیگ برتر پس از پایان هفته دهم "ترنس"ها؛ شهروندان بیمار جامعه اند نه مجرم عکس روز ناسا؛ خفاش در کنار ماهی مرکب دکتر علیرضا صلحی متهم به قتل خانواده اش شد با ضربه ماهی تابه! ...
دختر شیشه ای پشیمان است
از خودم داشتم. 5 سال سن داشتم که متأسفانه پدرم فوت شد و همه امورات زندگی با همه گرفتاریهایش به دوش مادرم افتاد . مادرم شبانه روز در یک شرکتی کار می کرد تا هزینه تحصیل ؛ درمان و زندگی مان را فراهم کند. 15 سال سن داشتم که اکبر دوست دایی ام وارد زندگی ما شد و مرا به عقد او درآوردند . پس از ازدواج فهمیدم که معتاد به موادمخدر است و برای ترکش تلاش زیادی کردم اما فایده ای نداشت . پس از دو سال ...
فرزند کوچک من معماری خوانده و فعلاً کاری ندارد
بوشهر آمدم و تا سال 50 در بوشهر بودم و بعد از اتمام این دوره به تهران بازگشتم. س: با حاج خانوم چطور آشنا شدید؟ کار مشترکی داشتید؟ چمران: کار مشترکی نبود. من هم دوره ای داشتم که او دوستی داشت و هنرمند بود. کارهای سرامیک انجام می داد و استاد سرامیک هم شد. به وسیله این هم دوره با این استاد آشنا شدیم و با خواهر همسر ایشان آشنا شدم و با ایشان ازدواج کردم. با آن استاد سرامیک که آن ...
5 ساعت شکنجه اسیدی برای تصاحب اموال پیرمرد میلیاردر
درآورد و وقتی او در را باز کرد مدعی شد که کاسکویش به حیاط خانه پیرمرد پرواز کرده است. او به این بهانه وارد خانه ویلایی پیرمرد شد و پرنده اش را که خودش به داخل حیاط طعمه اش انداخته بود، برداشت. او آن روز با پیرمرد سر صحبت را باز کرد و با او طرح دوستی ریخت. پس از آن چند باری با هم به رستوران رفتند و میترا اعتماد پیرمرد را کاملا جلب کرد. دختر جوان هر وقت با پیرمرد قرار می گذاشت با خودرویی ...
نقشه سیاه مرد شرور برای همبندی هایش
چندی قبل مرد جوانی به پلیس امنیت رفت و مدعی شد مرد شروری او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. وی گفت: مدتی قبل دستگیر شدم و به زندان افتادم. در آنجا با یکی از اشرار شرق تهران که در همان بند بود، آشنا شدم. مدت محکومیت من کوتاه بود و مدتی بعد آزاد شدم اما یک روز همبندی ام را در خیابان دیدم. او مرا شناخت و خواست همراهش به خانه ای متروکه در همان حوالی بروم. نمی دانستم چه نیتی دارد اما وقتی وارد آنجا ...
نوزدهمین جشنواره قصه گویی استان خوزستان در اهواز برگزار می شود
شهید در اهواز در آیینی معنوی با حضور خانواده های معظم شهدا و ایثارگران، مزار شهید سید خسرو تقوی فر از جوانان شهید دوران دفاع مقدس در گلزار شهدای اهواز غبارروبی و گلباران شد. در این آیین که در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز برگزار شد مردم خوزستان حضور داشتند و به مقام شاخ این جوان شهید ادای احترام کردند. شهید سید خسرو تقوی فر فرزند شهید سید نصرالله تقوی فر در تاریخ 20 ...
گوش دادن به سخنان مقام معظم رهبری قلب ها را بیدار می کند/ به راهی که رفتم یقین داشتم
در حوزه علمیه امام جعفر صادق تهران مشغول تحصیل بود. مدتی با شهید سید سخایی که هم استاد و هم دوست صمیمیشان بودند همنشینی داشت اما متاسفانه این شهید بزرگوار در محاصره ای در سامرا به همراه خانوادشان به شهادت رسیدند. او با وجود تحصیلات حوزوی به ادامه تحصیل در دانشگاه و در رشته ادیان وعرفان پرداخت در همان دوران دانشجویی برای مبارزه به سوریه اعزام شد. * مهمترین انگیزه و هدف شهید ...
اختلاس 8 هزار میلیاردی توسط مدیر نمونه کشوری دولت یازدهم/ توهین به منتقدان با دعوت به اخلاق تضاد دارد/ ...
، تهاجم علیه دنیاگرایی و دنیا طلبی، تربیت شاگردانی در مدرسه علمی و فکری، حمایت غیرعلنی از قیام مختار و احیای مصایب عاشورا و یاد شهدا کربلا توانستند راه را برای احیا و معرفی فرهنگ و مکتب کربلا باز کنند و آن را تحویل فرزند بعد از خودشان دهند. وی همچنین ادامه داد: امام سجاد(ع) با روشنگری و بیان خطبه های فراوان؛ جریان حق علیه باطل را برای همه روشن و چهره دشمنان اسلام و یزیدیان را فاش کرد. ...
اکبر بروسلی: من بودم و فردین و بیک و ...+ عکس
جمشیدآریا بسیاری دیگر اکشن کار و بدلکار بودم. بعد از انقلاب هم در فیلم های زیادی مانندلانه عقاب ها، فاتح، گارد ویژه، آخرین خون، چشم شیطان، عملیات کرکوک و مشت و بسیاری دیگر بودم. نگفتی چی شد که اکبر بروسلی شدی؟ اسمی بود که مردم روی من گذاشته بودند. در فیلم ها با یک ضربه هنرپیشه، در جا دو تا پشتک و وارو می زدم. با موتور می رفتم توی شیشه و از بالای پشت بام روی زمین پرت می شدم ...
نبرد تلخ ناتاشا با "کفتارهای پیر"
، پایتخت، زندگی می کنم. شرح ماجرا به ما گفته شده بود که قرار است در مورد "زنانگی" بیاموزیم و راستش را بخواهید من هم مشتاق شده بودم. البته تمام دخترها به همین شکل بودند. روز آخر، یکی از زنان مسن گفت که به آخر فرآیند رسیده ایم. او گفت که یک کفتار دارد برای ملاقات ما به اینجا می آید و چند لحظه بعد دوباره گفت: نگران نباشید. در مورد حیوان صحبت نمی کنم. دارم در مورد یک مرد صحبت می ...
کار زشت دخترجوان قزوینی با خواهرش در خانه
با مرد همسایه تنها گذاشت / او با خیال راحت کنار زن دومش استراحت می کرد با مردان غریبه چت می کردم /وقتی می خواستند عکس هایم را ببینند عکس های کاملاً خصوصی را برایشان می فرستادم خاطرات جالب یک مأمور سرشماری دوست پسرم رفتارهای بسیار زننده ای با من داشت / به خاطر اعتمادی که به اتابک داشتم حرفی نمی زدم این خانم حیرت انگیز را ببینید+عکس کار زشت دخترجوان قزوینی با خواهرش در خانه هر بار به خواسته برادر شوهرم جواب منفی می دادم / او نیمه شب به اتاق خوابم آمد ...
مورینیو در منچستر خانه نمی خرد
زندگی ثابتی دارند. دانشگاه و فوتبال و دوستان شان در لندن هستند. آنها که نمی توانند مثل سابق هر کجا که من رفتم بیایند. برای اولین بار خانواده من هر کدام راه متفاوتی را دنبال می کنند. باید دید چطور می شود با این موقعیت کنار آمد اما شاید اگر آپارتمان خوبی گیرم بیاید - از این خانه های ویلایی نه چون هرگز از این خانه ها نمی خرم- خانه ای که از گاراژ راحت بشود رفت داخل آپارتمان، آن وقت شاید خریدمش! اما من نمی ...
اصغر فرهادی: نمی توانم سکوت کنم
کنار این تصویر قرار گرفت و کامل شد. این فرایند چون حالت شهودی دارد خیلی نمی توانم آن را تشریح کنم ولی چیزهایی ناخواسته کم کم در ذهن من می مانند که در نهایت متریال تک تک فیلم نامه هایم را شکل می دهند. مثلا همین طوری که هر روز در مسیر دفتر به خانه رفت و آمد می کنم، نظرم به ساختمان های قدیمی جلب می شود و این که بیش تر این ساختمان ها در حال تخریب هستند. این موضوع وارد این فیلم شده چون ...
زنده باد تئاتر داستان گو
جذاب بودند: از افسون معبد سوخته تا شهرزاد همیشه روایت عاشقانه را دوست داشتم. از طرفی دلم می خواست نمایش نامه ای بنویسم که روی دو سکو اجرا می شود و زن و مرد روی سکوهای جدا می ایستند و حرف می زنند. به علاوه اینکه در همان سفر نمایش کابوکی دیده و بسیار تأثیر گرفته بودم و خلاصه مجموعه ای از عوامل دست به دست هم داد تا افسون معبد سوخته برای من شکل گرفت. آقای مرادی، برای شما چه چیز در نمایش ...
به مناسبت 7 آبان سالروز تولد کوروش کبیر
و روانه ی خانه اش می شود در حالی که می داند هیچ راهی برای نجات این کودک ندارد و جاسوسان هارپاگ روز و شب مراقبش خواهند بود تا زمانی که بچه را بکشد. اما از طالع مسعود کوروش کبیر و از آنجا که خداوند اراده ی خود را بالا تر از همه ی اراده های دیگر قرار داده، زن می تراداتس در غیاب او پسری می زاید که مرده به دنیا می آید و هنگامی که می تراداتس به خانه می رسد و ماجرا را برای زنش باز می گوید، زن ...
مصاحبه خواندنی با بانوی مبلغه ژاپنی +عکس
حساس شده بودند . یکی از همسایه های ما از مجاهدین خلق بود و اعلامیه هم داشتند (آن زمان هنوز معلوم نبود مجاهدین خلق چه رویکردی دارند)، ما رساله امام(ره) در خانه داشتیم و ساواکی ها به خانه همسایه ریختند و بچه ها را دستگیر کردند و من برای رعایت احتیاط به خانه دوستی که در خانه آنها جلسات هفتگی داشتیم و احکام را آموزش می دادند، رفتم واین رساله را به آنها دادم . دو روز بعد که رفتم رساله را بگیرم متوجه شدم ...