سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای دستمزد و ازدواج بازیگر معروف زن +عکس
مهرجویی را سه بار خواندم و هنوز هم کتاب قدیمی اش را دارم که زیر دیالوگ هایش خط کشیده ام یا نمایشنامه های بهرام بیضایی را رونویسی می کردم و آرش را حفظ بودم. اگر آن شور و علاقه ای را که آن سال ها به بازیگری داشتم، اکنون نسبت به چیز دیگری در خود حس می کردم بدون شک در آن بهترین می شدم. هانیه توسلی در پاسخ به فریدون جیرانی که از او پرسید به آن چیزی که دوست داشته رسیده است یا نه ...
هم نوایی شاعران آئینی با دو مادر دلسوخته کربلا
شینه تو باورم که کشتنت هی می گفتم به خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش می بره کاش می شد یه بار دیگه موی تو رو شونه کنم می میرم اگه یه شب گونه هاتو بو نکنم مثل یه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات رفتی من فقط می گفتم که خدا پُشت وپَنات یه دلم می گفت اینا به پستی عادت دارن یه دلم می گفت یه ذرّه که مروّت ...
آلبر کامو، شوالیه ادبی نیست انگاری ابسورد (بخش سوم)
...، تنها گردنی لطیف و خیس که نظر مرا به خود جلب کرد دیده می شد. اما من بعد از لحظه ای تردید راهم را دنبال کردم. در انتهای پل، ساحل رودخانه را در جهت خیابان سن میشل که خانه ام در آن بود پیش گرفتم. تقریبا پنجاه متری رفته بودم که ناگهان صدای فروافتادن و برخورد جسم را بر سطح آب شنیدم، صدایی که با وجود فاصله زیاد در آن سکوت شب به نظرم وحشتناک رسید. خشکم زد و ایستادم، اما رو برنگرداندم. تقریبا درهمان ...
25 بار زندان رفتم/رژیم شاه در محل عبادتگاه بهایی ها شکنجه ام کرد/ماجرای فوتبال بازی کردن آیت الله طالقانی
نظامی بود. از قضا من شب در مسجد قم بودم که دیدم سید عبدالحسین واحدی در حال دعاست. دست مرا به پهلوی خود برد و نشان داد که اسلحه است و سپس گفت: مظفرعلی نتوانسته حسین اعلا را بزند. ما می خواستیم پیمان بغداد را از بین ببریم، ولی متاسفانه نشد. من خودم اسلحه را برداشتم که به اهواز بروم تا هنگامی که او از قطار پیدا شد، او را بزنم. متاسفانه در اهواز ایشان را گرفتند و بعد به فرمانداری نظامی که همان حضیره القدس ...
سلمان فارسی چگونه با پیامبر آشنا شد؟
سلمان چگونه مسلمان شد؟ کنیه او ابو عبدالله است و در مداین به روزگار خلافت عثمان، درگذشت در حالی که والی آنجا بود. روایت کرده اند که سلمان گفت: من دهقان زاده ای ( پدرش دهخدا بوده است ) بودم از دهکده جی اصفهان و پدرم چندان مرا دوست می داشت که هم چون دوشیزگان در خانه حبس می کرد و من در آیین مجوس کوشش بسیار کردم تا به خادمی آتشکده رسیدم. پس پدرم، در آن هنگام مرا به پاره ای زمین که داشت ...
قصاص برای مردی که همکلاسی دوره دبیرستانش را کشت - مقتول با همسر قاتل رابطه داشت
سوار ماشینش شدم. مرا به پارک چیتگر برد. ناگهان شوهرم زنگ زد. با عصبانیت گفت من تعقیب تان کرده ام، بگو کجایی. از ترس آدرس دادم. وقتی آمد، مقتول از ماشین پیاده شد و با چاقو به سمت او حمله کرد. من از دور دیدم که ناگهان لباس مقتول خونی شد و شوهرم با موتور فرار کرد. سریع خودم را رساندم و دستمال را روی گردن مقتول فشار دادم تا جلوی خونریزی را بگیرم اما او 20 دقیقه بعد فوت کرد. پس از پایان دادگاه، قضات وارد شور شدند و متهم ردیف اول را به قصاص نفس و همسر او را به 99 ضربه شلاق و 120 ساعت کار اجباری در خانه سالمندان محکوم کردند. ...
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
داوطلبانه راهی شدیم تا به نیروهای دیگر کمک کنیم. پدر می گوید خیر است و خیلی با هم حرف های پدرانه و پسرانه می زنند و در نهایت می گوید شما که رفتی ان شاء الله حلالت باشد ما که از شما راضی هستیم. امیدوارم سالم پیش ما برگردی. مصطفی در آخرمی گوید دیگر من باز نمی گردم و شما من را نخواهید دید. خدانگهدارتان. چطور با خبر شهادتش روبه رو شدید؟ پدرم در 25 مهر ماه سال 1395 خوابی از مصطفی می بیند ...
التماس های کودکانه به مادر قاتل
ضربات چاقو جان باخته اند، اما مهیا دختر 10ساله اش توانسته از ضربات مرگبار مادرش، جان سالم به در برد. تحقیقات قضائی در این پرونده درحالی مورد بررسی قرار می گیرد که در 03 سال اخیر زنی به تنهایی دست به قتل عام خانوادگی نزده است. ساعت 12 ظهر روزجمعه بود که صدای فریادهای 3 کودک خانه طبقه دوم خیابان تیر شهرک آزادی همسایه ها را شوکه کرد. صدا ها آرام نمی گرفتند. آنها خود را به واحد شماره 4 ...
دختر دبیرستانی با یک صیغه محرمیت بیوه شد/ پس از صیغه به خواسته اش تن دادم
او تن به خواسته شومش داده بودم، تماسش با من قطع شد و دیگر جواب تماس من را نمی داد. مدت ها بود که دنبالش بودم تا اینکه توانستم آدرس منزلش را به دست بیاورم وقتی به درمنزلش رفتم مادرش در را باز کرد بعد از اینکه خودم را معرفی کردم، لبش را گزید و دو دستش را بر هم زد و گفت: ای دل غافل تو هم فریب پسر شیاد مرا خورده ای! با شنیدن این حرف، دنیا روی سرم خراب شد، پرسیدم پسرت کجاست؟ خبری ...
آلبر کامو، شوالیه ادبی نیست انگاری ابسورد (بخش اول)
سال هایی نه واقعی تر از سال هایی که می زیستمشان، به من پیشنهاد می شد. مرگ دیگران یا مهر مادر چه اهمیتی برایم داشت. خدای او، زندگی هایی که مردم انتخاب می کنند، سرنوشت هایی که برمی گزینند چه اهمیتی برایم داشت. خدای او، زندگی هایی که مردم انتخاب می کنند، سرنوشت هایی که برمی گزینند چه اهمیتی برایم داشت... چه اهمیتی داشت که ماری امروز به مورسوی جدیدی بوسه دهد؟ [12] ژان پل سارتر در تفسیری که ...
خاطره ناصر ملک مطیعی از خاکسپاری تختی
خانواده از یزد تماس گرفتند که ما یک خانواده کشاورز هستیم که خیلی دوست داریم شما را ببینیم. صبح با این حال و سن و سال سوار ماشین شدم رفتم، شب رسیدم شام را با آنها خوردم و صبح دوباره برگشتم. خیلی دوست دارم به نحوی جواب خوبی به محبت و اعتماد مردم را بدهم و این برای من خیلی دغدغه است، شاید باید یک فیلم بازی کنم تا با تصویر و حرف جواب این همه سال محبت مردم را بدهم. همیشه هم گفته ام که دلم نخواسته آرتیست خوبی باشم، بلکه دلم می خواسته آدم خوبی باشم. منبع: ایران ...
جوان سبزواری 102 بار زیر تیغ جراحی رفت
کشور مراجعه کنید. صالحی ادامه داد: این بیماری نه تنها مرا به لحاظ جسمی ناتوان کرد بلکه دخترم نیز قربانی بیماری من شد. در اولین عمل قطع عضو که در بیمارستان امام زمان(عج) در طرقبه شاندیز انجام شد، همراهیانم همسر و دختر چهار ساله ام بودند. زمانی که داخل اتاق عمل بودم عضو قطع شده را برای دفن به همسرم تحویل می دهند و دخترم که در این لحظه شاهد بر اوضاع بوده در نهایت دچار شوک عصبی می شود. هم ...
تو کربلای سکوتی و چهارده قرن است ... نشسته ایم سر سفره محرم تو
سیدنا سیدنا یا حسن صورت تو سوره فرقان و نور چشم بد از روی دلآرات، دور عفو خدا شیفته یا رب ات عاشق العفو نماز شب ات وصف تو ممکن نبود با سخن تو حسنی، تو حسنی، تو حسن طلعت زیبات شده باغ گل از اثر بوسه ختم رسل جای تو آغوش رسول خداست مرکب تو دوش رسول خداست بهر تو ای مهر تو ...
ژیمناستی که گلستان را روسفید کرد - ستاره شدن در میان کمبود امکانات
کسب عنوان مادر ورزش ها دارد؛ از نگاه این دسته، شیرجه در شنا و پرش ها در دوومیدانی حرکاتی هستند که اساس آن در ژیمناستیک شکل گرفته است. در گلستان اما این رشته مهم آنچنان که شایسته بوده مورد توجه قرار نگرفته که نمونه بارز آن را می توان نبود مکان تخصصی برای پرورش استعدادها نام برد که مانعی برای توسعه این رشته ورزشی است. ذکر این نکته ضروری است، گرگان تنها مرکز استانی شناخته می شود که از ...
متخصص ناباروری ،بیمارانش را با اسپرم خود باردارمی کرد!
که اصلا به پدرش شباهت ندارد. او می گوید: "وقتی کوچک بودم از من می پرسیدند که آیا پدر و مادرم مرا به فرزندی قبول کرده اند؟" اواخر دهه 1980 والدین ربکا برای درمان به کلینیک باروری دکتر باروین رفته بودند. آنها فکر می کردند که ربکا با استفاده از اسپرم دانیل حامله شده، اما بعدا، آزمایش دی.ان.ای نشان داد که ربکا با دانیل هیچ نسبت بیولوژیکی ندارد. ربکا همچنین ...
راهی که کریم اهل بیت(ع) پیمود
فی کُلِّ یَوْمٍ عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْر وَ یَقُولُ: الصَّلاة یَرْحَمُکُمُ اللهُ انَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً- الحدیث. حضرت امام حسن علیه السَّلام بعد از صلح با معاویه در مسجد در حضور جماعت مسلمانان می فرماید: خداوند آیه تطهیر را درباره ما نازل کرده است؛ رسول خدا، من و برادرم و مادرم و پدرم را نزد خود خواند و همه ما را و خودش را ...
حجت الاسلام عالی: اولین علامت نفوذ شیطان؛ بی حالی نسبت به مسائل معنوی
...> آن شخص در ادامه گفت: بعدا از مادرم عذرخواهی کردم و او سری تکان داد. آقای اصفهانی فرمود: معلوم است هنوز دلش گرفته است برو پای مادرت را ببوس و به زبان هم بیاور مادر غلط کردم، به زبان بیاور نه اینکه در دلت بگویی. آن شخص بعدها تعریف کرد که از مادرش عذرخواهی کرده و پایش را بوسیده و مادرش گفته: تو مرا در مقابل عروسم خراب کردی هنوز از تو دلگیر بودم و منتظر عذرخواهی درست و حسابی بودم. یکی از ...
تلخی و شیرینی های زندگی فریبا
من همکاری می کنند مثلا دست و پای عروسک ها را می بافند و... . می گوید تمام مخارج پدر و مادرش را به عهده گرفته است و ادامه می دهد: پدر و مادرم قبلا کشاورز بودند اما با بالارفتن سن شان نتوانستند کارشان را ادامه دهند. من با هنرم و حمایت دوستانم توانستم خانه و مغازه ای بسازم تا در آن هم آموزش دهم هم محصولات را به فروش برسانم. پدر و مادر زندگی فقیرانه و سختی داشتند. خود من هم همین طور. 26 سال ...
احسان خواجه امیری: با انتشار یک آلبوم منفجر نمی شوم!
، دوست نداشت آن اتفاق هایی که برای خودش پیش آمده بود برای من هم اتفاق بیفتد. پدرم آنقدر از خوانندگی صدمه دیده بود و ناملایمات متعدد را در جامعه موسیقی تجربه کرده بود که دوست نداشت من هم همان راه را دنبال کنم. در سن 17 سالگی آلبوم من و بابا را روانه بازار کرد که کار مشترک او و پدرش استاد ایرج بود، خودش در این باره می گوید: برای خواننده ای آهنگ ساخته بودم و در استودیو مشغول کار بودیم. موقع خواندن، آن ...
جواد دلباخته آذر شده بود / روزی که او به استخر رفته بود جواد هم به آنجا رفت و کار بسیار احمقانه ای انجام ...
دانشگاهی هایش شد. در دوران تحصیل چند باری جواد به او پیشنهاد ازدواج داده بود، اما او دست رد به سینه اش زده بود. با این حال پسر سمج از زیر زبان دوستان آذر بیرون کشیده بود که او طلاق گرفته است. جواد که هفت سال کوچک تر از زن جوان و حسابی دلباخته شده بود گاهی تا در خانه دنبالش می رفت و سعی می کرد به بهانه های مختلف سر حرف را باز کند، اما آذر اهل چنین روابطی نبود و ترجیح می داد با دریافت مهریه شوهر اولش ...
بازیگر مرد معاشر از یک تجربه گفت
، موضوع نمایش آزاد و آن را از پیش اعلام کرده بود، او بی مقدمه شروع به برقراری دیالوگ با من کرد، نقش من نوجوانی مضطرب و نگران بود که از قضا اجرای آن بازی خوب از آب درآمد. او ادامه داد: البته علاقه من به هنر بازیگری از آنجا شکل نگرفت، من خیلی پیش از آن روز، این عشق را در خودم یافته بودم و قصد داشتم در پایان دوران متوسطه تحصیلات دانشگاهیم را در هنر ادامه دهم اما دانش آموز ریاضی بودم و خانواده ...
ویشکا آسایش، زن ویرانگر می سی سی پی
بچگی این فیلم ها را که می دیدم شیفته زن های شیک و باابهت بودم. اتفاقا یکی از بازیگرانی که قبل از نمایش دوباره دیدم ویوین لی بر باد رفته بود و بخشی از حرکاتم را از او گرفتم. خیلی از بازیگران ایرانی در نقش این گونه زنان موفق بوده اند و دورخیز خیلی ها هم جواب نداده. شما چه کردید که موفق بوده اید؟ من فقط حرف کارگردان را گوش می دهم. بازیگر اگر تمام و کمال خودش را دست کارگردان بسپارد ...
خانه خورشید ؛ پناه امن زنان بی پناه
.... کم کم به سمتی کشیده شدم که به هر چه پیشنهاد می شد، جواب مثبت می دادم. به خودم که آمدم، 29 سال از مصرفم گذشت و همه چیز را از دست دادم؛ فرزند، همسر و زندگی. حامی هم نداشتم تا من را از این منجلاب بیرون بکشد. دیگر خسته شده بودم، خسته از کارتن خوابی و زندان و تیمارستان. بارها دست به خودکشی زدم تا رها شوم اما انگار خداوند هنوز هم من را دوست داشت. تنها و سردرگم مانده بودم تا این که خانه خورشید ناجی ...
این روحانی کشاورز نمونه شده است
زمین هرآنچه داشت را وسط گذاشت تا بتواند برای وطنش تلاش کند. او در این باره می گوید: همسر من دخترخاله ام است که تک فرزند بود. همه اموال پدرشان بعد از چندسال به او رسید. پدر من هم مرد متمولی بود و علاوه بر این من در ایام جوانی خیلی کار کرده بودم و خب این دارایی ها برای خرید زمین استفاده شد. این زمین هم کاملا بی استفاده بود. خاک و آب داشت اما کسی رویش کار نکرده بود. بعد از خریدش مشهور شده بود، اینجا ...
محمدرضا از دو سال قبل خبر شهادتش را داده بود
چهار سال سابقه جبهه دارد بهتر می شناخت. واقعا سفرهای راهیان نور معجزه می کند. یک بار پنج ساله بود و حادثه ای برایش اتفاق افتاد که تا پای مرگ رفت، سرش خون می آمد، پدرم که او را دید، گفت: خونت مثل خون شهید می ماند پسر؛ اما تو نباید این طوری بمیری تو باید شهید شوی! بارها با التماس به من می گفت دعا کن شهید شوم. مثلا نیمه شب گاهی برای درس خواندن بیدار بودم. می دید بیدارم می آمد می گفت مادر وقت ...
جوان ملایری: قصور پزشکی باعث فلج شدن دو پایم شد
زور طناب های دست وپایم را با قیچی بریده و مرا به خانه برد. وی به عدم توانایی درراه رفتن اشاره می کند و می گوید: وقتی مادرم دست وپایم را باز کرد وقتی خواستم روی پاهایم بایستم نتوانستم و پاهایم به هم پیچ خورد برای همین با ویلچر مرا به خانه برگردانند. این همشهری ملایر با اشاره به شش ماه خانه نشینی و دمر خوابیدن بیان می کند: وقتی مادرم مرا باز کرد زخم بستر شدیدی گرفته بودم و دست ...
حراج فرزندان در خیابان های شهر!
به گزارش تراز ،تا چند سال پیش گوشه و کنار خیابان با خودکار و کاغذ برگه ای نصب شده بود فروش کلیه فوری ، O+ فروشی و... خیلی ها آخرین راه را برای نجات از مشکلاتشان در فروش کلیه می دیدند. اما حالا تبلیغات مخفی در شهر عوض شده و برخی ها برگه حراج پاره تن خود را در خیابان نصب می کنند. فروش نوزاد یا فروش کودک پدیده ای است که این روزها تکرار می شود. اما این پدیده اتفاقی جدید و پرتکرار است یا سوژه ای جذاب ...
ویژگیهای اخلاقی امام حسن مجتبی(ع)
همه بهتر و درست تر پاسخ داد که بود؟ گفتند: او حسن بن علی بن ابی طالب بود . [10] آن امام بزرگوار در خانه ای تربیت یافته بود که کلام خدا پیوسته سخن آغاز و انجام آن بود؛ در خانه ای که پدر آن نخستین گرد آوردنده قرآن و اهل خانواده بهترین عمل کنندگان به آیات آن بودند. 4- مهربانی مهربانی با بندگان خدا از ویژگیهای بارز ایشان بود. انس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی ...
تنها حسرت منصور پورحیدری در فوتبال
با این حال به آقای فتح الله زاده گفتم خودت خوب می دانی من در استقلال راحت ترم. بعد هم گفتم اگر می خواهید من دوباره به استقلال بیایم باید آقای صفایی فراهانی را راضی کنید. به خانه برگشتم و شب حدود ساعت 22:30 مشغول تماشای اخبار بودم که ناگهان در بخش ورزشی شنیدم که اعلام کردند منصور پورحیدری سرمربی استقلال شد! تعجب کرده بودم اما با خودم گفتم چطور فتح الله زاده توانسته رضایت صفایی فراهانی را بگیرد؟ صبح ...
بین راهی!
میدان آشنایی من و سعید شد. ساعت ها، روزها و ماه های متوالی با هم در ارتباط بودیم. حسی عجیب و علاقه ای شدید نسبت به سعید پیدا کرده بودم. بدون ارتباط با او روزهایم شب نمی شد و شب هایم روز! این ارتباط پنهانی به اوج خود رسید و با دعوت سعید از مشهد راهی همدان شدم. شور و شوقی وصف ناشدنی داشتم و برای رسیدن به مقصد لحظه شماری می کردم. تنها و ...