سایر منابع:
سایر خبرها
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
تا به نیروهای دیگر کمک کنیم. پدر می گوید خیر است و خیلی با هم حرف های پدرانه و پسرانه می زنند و در نهایت می گوید شما که رفتی ان شاء الله حلالت باشد ما که از شما راضی هستیم. امیدوارم سالم پیش ما برگردی. مصطفی در آخرمی گوید دیگر من باز نمی گردم و شما من را نخواهید دید. خدانگهدارتان. چطور با خبر شهادتش روبه رو شدید؟ پدرم در 25 مهر ماه سال 1395 خوابی از مصطفی می بیند و وقتی از ...
حراج فرزندان در خیابان های شهر! / یک عدد بچه به فروش می رسد.فوری
مهریه مجبور است میوه این زندگی ناموفق را حراج کند. حالا بعد از چند ماه دوباره پیگیر آن آگهی و پدر می شویم تا بعدازآن موج خبری پیگیر اوضاع کودک شویم. پدر پشت تلفن این گونه جواب می دهد: فکر می کنید با آن کاری که شما در رسانه ها کردید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فکر می کنید بچه را فروختم؟! شب و نیمه شب تماس می گرفتند و بدوبیراه می گفتند. همه این ها نقشه همسر سابقم بود تا مرا خراب کند. حتی علیه من شکایت تنظیم ...
تهران تا کربلا با پای پیاده
کیلومتر رفتم. روز اول ازهمه روزها سخت تر بود. اولش به خودم گفتم این چه کاری ست اما در طول مسیر اصلاً این اتفاق نیفتاد. من در این 21 شبی که بیرون خوابیدم حتی از خانه خودم راحت تر بودم. من چادر و کیسه خواب دارم اما اصلاً مردم نمی گذارند که در حسینیه ها بخوابی. از این تعداد شب هم شاید فقط دو یا سه شب را در حسینیه خوابیدم. باقی شب ها را مردم از من با بهترین غذایشان پذیرایی کردند. زمان خستگی از ...
بزرگ مرد تبعیدی
با پرداخت چهل هزار مناتت مرا به پتروسکی برساند و از آنجا از طریق دریا وارد مشهدسر (بابلسر فعلی) شویم. ولی چند ساعتی قبل از حرکت خبر رسید که کمونیست ها دربند را تصرف کرده اند که از این طریق نیز مایوس شدم و چون ناامنی در تفلیس رو به شدت می گذاشت از همان خطی که آمده بودم به سوئیس مراجعت کردم."(2) او به ایران بازگشت و در بسیاری از کارهای حساس سیاسی تجربه کسب کرد . بعد از اتمام دوره ششم مجلس ...
اتوبوسی برای گرفتن آزمایش ایدز
...، البته برای این مادر و دختر که نگران انتقال ویروس HIV هنگام درست کردن دندان هایشان در دندانپزشکی هستند، تست ایدز تجویز نمی کند و آنها هم مثل خیلی های دیگر بدون این که برای مرحله نهایی یعنی تست HIV وارد اتوبوس شوند، راه خانه هایشان را در پیش می گیرند. رقص روبان قرمز در پیاده رو خوداظهاری، مشاوره وتست اچ آی وی. اتوبوس ایدز از سال پیش با تکیه برهمین سه اصل، با هدف افزایش ...
دست بافت
، دلمون برات یه ذره شده. کاش این دانشگاه اینقدر دور نبود. آخه مامان جون لار کجا، تبریز کجا، لابد هوا هم خیلی سرده؟ خودتو خوب بپوشون مامان، تو عادت نداری زود سرما می خوری. می گویم: باشه، شما نگران نباشید. ناگهان، انگار چیزی به ذهنش می رسد با نگرانی می گوید: تو اصلاً لباس گرم با خودت بردی؟ می خندم و خودم را لوس می کنم که من اصلاً لباس گرم دارم که با خودم بیارم؟ غصه اش می شود. از پشت تلفن هم می توانم حدس ...
عاشق صیاد بود و در سالروز شهادت او آسمانی شد
بالاخره من هم رفتنی شدم. مراقب خودت و بچه ها باش و تا خبری از من نشده است از شوشتر بیرون نرو. گفتم خیالت راحت. آن کسی که تو را طلبید حتماً مراقب ما هم است. وقتی آقا مجتبی می خواست برای مأموریت مستشاری برود، دو روز از مراسم چهلم مادرم می گذشت. شب جمعه یعنی دو روز قبل از اعزام نگران بودم که حالا چه می شود. قبل از اینکه بخوابم با مادرم درد دل کردم. خوابم برد و در خواب درد دلم را با مادرم تکرار کردم ...
پدرم خوب مردن را آموخت و مادرم خوب زندگی کردن را
را کرد. خانواده اش می گفتند با این همه بچه چرا اجازه می دهی همسرت به جبهه برود، در جواب می گفت: علی راهش را خودش انتخاب کرده است. در ضمن به راه بدی نرفته که مانعش شوم. می خواهد از کشور و دینمان دفاع کند. وقتی که علی برمکی فراهانی به شهادت رسید، رحیمه خانم تنها 30 سال داشت. با هفت بچه قد و نیم قد که باید دست تنها بزرگشان می کرد. خصوصاً آخری را که دو ماه بعد از شهادت پدر دنیا آمده بود. اما او ...
حراج فرزندان در خیابان های شهر +عکس
مهر نوشت: تا چند سال پیش گوشه و کنار خیابان با خودکار و کاغذ برگه ای نصب شده بود فروش کلیه فوری ، O+ فروشی و... خیلی ها آخرین راه را برای نجات از مشکلاتشان در فروش کلیه می دیدند. اما حالا تبلیغات مخفی در شهر عوض شده و برخی ها برگه حراج پاره تن خود را در خیابان نصب می کنند. فروش نوزاد یا فروش کودک پدیده ای است که این روزها تکرار می شود. اما این پدیده اتفاقی جدید و پرتکرار است یا سوژه ای جذاب برای ...
این روحانی، کشاورز نمونه شده است + تصاویر
به گزارش گلستان ما به نقل از به نقل از مهر؛ دستان زحمت کش روحانی روستا حالا گنج بزرگی برای اهالی به ارمغان آورده است. دستانی که برکت را با خودش به روستا آورده است و 10 سال ساکت و آرام بیل زده است و زیر آفتاب سوخته است. حالا همه شاهد زمینی هستند که هیچ وقت تصور چنین روزهای زیبایی برایش نداشتند. حاج علی شریفی روحانی محبوب روستای شیرخوند شهرستان قاین است که در جواب همه آنهایی که از بیکاری ناله می ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار فرانسوی با یک داعشی! ؛ بخوانید
مخفیانه مسلمان شده بودند و قبلاً با آن ها مصاحبه کرده بودم را برایش تعریف کردم. "صبح ها عادی و مثل همیشه لباس می پوشم. با مادرم خداحافظی می کنم و وقتی از خانه خارج می شوم، چادرم را سر می کنم." ابو بیلل با هرزگی به ملودی نگاه می کرد: "بهت افتخار می کنم. روح بسیار زیبایی داری." ناگهان صدای کلفت چند مرد سکوت را شکست. "حرف نزن. نمی خواهم کسی تو را ببیند یا صدایت را بشنود. تو جواهر من هستی ...
جهانگیر الماسی: در 30 سالگی برای خودم اسباب بازی می خریدم
درباره زندگی اش هم صحبت شدیم. تاکنون مصاحبه های زیادی از شما منتشر شده که در آنها درباره آثارتان توضیح داده اید اما کمتر درباره دوران بچگی و خانواده تان صحبت کرده اید. برایمان از کودکی تان بگویید؟ در تهران خیابان امیریه، کوچه قلعه وزیر، پلاک شماره هفت در یک منزل استیجاری از پدر و مادری که هر دو آذری زبان و اهل زنجان بودند، متولد شدم. پدرم کارمند راه آهن بود و مادرم خانه دار ...
محکومیت زوج جنایت کار در دادگاه
پیش با مراجعه به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ خود را معرفی و اعتراف کرد مقتول را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. آرمان در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: روز حادثه سر کار بودم که همسرم با من تماس گرفت و اصرار کرد به خانه بروم؛ اما زمانی که به خانه رفتم، او حضور نداشت. به تصور اینکه اتفاقی افتاده، چاقویی را از آشپزخانه برداشتم و از خانه بیرون آمدم. همان موقع همسرم مجدد با من تماس گرفت و ...
برای بچه های خود امنیت ایجاد کنید
های مادرم در آن زمان بیشتر در مراحل نخست تکوین خود بود و به طور کامل شکل نگرفته بود. آنها موضوع فیلم را پسندیدند زیرا جذابیت های لازم را داشت. ما با قصه ای طرف هستیم که در آن یک دختر جوان مادرش را از دست می دهد و از هم می پاشد و نمی داند چطور با این ماجرا کنار بیاید و این رویداد زندگی او را به هم می ریزد و او را به سمت خشونت و بدعهدی و جنایت سوق می دهد. 3آیا ساختار طراحی شده توسط شما و ...
پدر شهید شد ،مادر مدال را بر گردن دختر آویخت
پدر راسپینا تا مسابقات قهرمانی کشور فرصت زیادی نبود اما او این طور خودش را به سکوی قهرمانی رساند: فقط سه روز زمان مفید برای تمرین داشتم و می خواستم در این فرصت تمام روزهایی که تمرین نکرده بودم و در افت بودم را جبران کنم. حتی نتوانستم در مراسم هفتم پدرم شرکت کنم چراکه او را در ماسال دفن کردند و من اگر می خواستم در آن مراسم هم شرکت کنم دیگر فرصتی برای تمرین باقی نمی ماند. تصمیم گرفتم بمانم در تهران و ...
قتل زن تنها به خاطر گردنبند طلا
دختر این زن سالخورده که در چند تماس تلفنی با مادرش جوابی از او نشنیده بود، وقتی وارد منزل مادر شد، جسدش را دید که با دست و پا و دهان بسته کف اتاق افتاده است. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ پس از حضور در محل جنایت واقع در خیابان دماوند به تحقیق از دختر زن سالخورده پرداختند و اطلاع پیدا کردند یک رشته گردنبند به ارزش تقریبی 15 میلیون تومان که همیشه بر گردن مقتول بوده به سرقت ...
بازیکن پرسپولیس: به رحمتی پدر می گویم / تلفن جواب ندادن طارمی خیلی بد است / خانواده ام پرسپولیسی هستند و ...
آبی جمله بساز. - کارواش بودم خر و اسب آبی دعوایشان شد. * طرفداری کدام را می کنی؟ - خر. چون سلطان است. * سقف آرزوهای محسن مسلمان. - اول با پرسپولیس جام به دست بیاوریم. بعد هم لژیونر شوم. * لذت بخش ترین خرجی که در زندگی ات کردی چیست؟ - برای پدر و مادرم خانه خریدم. ماشین هایی که برایش می خرم و چپ می کند. ولی نمی دانم چرا ...
دختر دبیرستانی با یک صیغه محرمیت بیوه شد
، تماسش با من قطع شد و دیگر جواب تماس من را نمی داد. مدت ها بود که دنبالش بودم تا اینکه توانستم آدرس منزلش را به دست بیاورم وقتی به درمنزلش رفتم مادرش در را باز کرد بعد از اینکه خودم را معرفی کردم، لبش را گزید و دو دستش را بر هم زد و گفت: ای دل غافل تو هم فریب پسر شیاد مرا خورده ای! با شنیدن این حرف، دنیا روی سرم خراب شد، پرسیدم پسرت کجاست؟ خبری از او داری؟ گفت: ساکن یکی از استان ...
این جوان سبزواری 102 بار زیر تیغ جراحی رفت!/ عکس
...: این بیماری نه تنها مرا به لحاظ جسمی ناتوان کرد بلکه دخترم نیز قربانی بیماری من شد. در اولین عمل قطع عضو که در بیمارستان امام زمان(عج) در طرقبه شاندیز انجام شد، همراهیانم همسر و دختر چهار ساله ام بودند. زمانی که داخل اتاق عمل بودم عضو قطع شده را برای دفن به همسرم تحویل می دهند و دخترم که در این لحظه شاهد بر اوضاع بوده در نهایت دچار شوک عصبی می شود. هم اکنون دخترم 15 سال سن دارد که به بیماری ...
گفت و گوی به یاد ماندنی از نابغه سینما
تمایلی به این کار داشته باشید. خب مثلا پدر و مادر من وقتی 4 ساله بودم از هم جدا شدند. این مسئله برایم یک تراژدی واقعی بود. این قضیه کاملا یادتان مانده؟ نه دقیقا. به هر حال به یاد نمی آورم که هیچ گاه پدر و مادرم را کنار هم دیده باشم. هیچ وقت. من را پیش یک پرستار در فرزنو گذاشتند. درنتیجه می توانم بگویم که دوران کودکی ام را در یک زندان گذراندم. پدرخوانده و مادرخوانده ام هم در خانه ...
چه کسی مرد صاحبخانه را کشت
اقدام به گرفتن قول نامه کند. ابتدا قبول نکردم اما فریدون با چرب زبانی و مظلوم نمایی مرا فریب داد و من نیز قبول کردم. در روز حادثه من فقط یک ضربه زدم. وقتی ضربه را به سر مقتول زدم، وی هنوز در حال حرف زدن بود. آن قدر ترسیده بودم که دیگر قادر به انجام هیچ کاری نبودم و این در حالی بود که فریدون دائما می گفت بزن ولی من دیگر هیچ ضربه ای نزدم به همین علت فریدون چوب را گرفت و خودش چند ضربه دیگر ...
حراج فرزند در خیابان های شهر
به گزارش آی سبک ، تا چند سال پیش گوشه و کنار خیابان با خودکار و کاغذ برگه ای نصب شده بود فروش کلیه فوری ، O+ فروشی و... خیلی ها آخرین راه را برای نجات از مشکلاتشان در فروش کلیه می دیدند. اما حالا تبلیغات مخفی در شهر عوض شده و برخی ها برگه حراج پاره تن خود را در خیابان نصب می کنند. فروش نوزاد یا فروش کودک پدیده ای است که این روزها تکرار می شود. اما این پدیده اتفاقی جدید و پرتکرار است یا سوژه ای ...
نگاهی به سبک زندگی آیت الله مرعشی نجفی
بیدار کنم. می نشستم و همانطور که پای ایشان دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می مالیدم تا ایشان بیدار می شد. وقتی بیدار می شد و مرا مشغول این کار می دید، برایم دعا می کرد و عاقبت به خیری می خواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم . احترام به همسر و کمک در کارهای خانه نقل است که آیت الله مرعشی نجفی تا جایی که می توانست، کارهایش را خودش انجام می داد و البته ...
خاطره ناصر ملک مطیعی از خاکسپاری تختی
.... من خیلی به مردم فکر می کنم و آنها را بهترین پشتوانه و سرمایه می دانم. تا به امروز خیلی دوست داشتم برای مردم ادای دِین کنم ولی نمی دانم چگونه و چطور! به عنوان مثال یک روز یک خانواده از یزد تماس گرفتند که ما یک خانواده کشاورز هستیم که خیلی دوست داریم شما را ببینیم. صبح با این حال و سن و سال سوار ماشین شدم رفتم، شب رسیدم شام را با آنها خوردم و صبح دوباره برگشتم. خیلی دوست دارم به نحوی جواب خوبی ...
ویشکا آسایش، زن ویرانگر می سی سی پی
این فیلم ها را که می دیدم شیفته زن های شیک و باابهت بودم. اتفاقا یکی از بازیگرانی که قبل از نمایش دوباره دیدم ویوین لی بر باد رفته بود و بخشی از حرکاتم را از او گرفتم. خیلی از بازیگران ایرانی در نقش این گونه زنان موفق بوده اند و دورخیز خیلی ها هم جواب نداده. شما چه کردید که موفق بوده اید؟ من فقط حرف کارگردان را گوش می دهم. بازیگر اگر تمام و کمال خودش را دست کارگردان بسپارد و ...
کریستیانو رونالدو: امیدوارم 10 سال دیگر در رئال مادرید به میدان بروم؛ این باشگاه در قلب من است
اما رسیدن به آن ها چیز متفاوتی است. آمار و اعداد فوق العاده اند. من در این بازه انتظار چنین آمار و ارقامی را نداشتم. اما تلاش من و تیم رئال مادرید باعث به وجود آمدن این ارقام شده است. ما باید به تاریخ سازیمان ادامه دهیم. 5 سال پیش روی من است و این زمان زیادی است. در بهترین و بدترین زمان ها، بهترین خودم را به نمایش خواهم گذاشت. من همیشه می خواهم یاد بگیرم و می خواهم با بهترین تیم دنیا برنده شوم ...
هر دو همسرم زندگی را نابود کردند
. گاهی از شب تا صبح سر کوچه کشیک می کشید و حتی یک بار تا پشت در آپارتمان شان هم رفته بود. جواد یک سال زودتر فارغ التحصیل شده بود، اما شغل درست و حسابی نداشت و زیر نفوذ پدر بساز بفروشش بود. از طرف دیگر رفتارش غیر طبیعی به نظر می رسید و برخی ها هم می گفتند گاهی، تفریحی تریاک می کشد. سرانجام یک روز آذر آب پاکی را روی دست جواد ریخت و گفت که با خانواده اش حرف زده و همه مخالف ازدواجشان هستند. با این حال ...
اتهام متخصص ناباروری کانادایی به باردار کردن بیمارانش با اسپرم خود
که اصلا به پدرش شباهت ندارد. او می گوید: "وقتی کوچک بودم از من می پرسیدند که آیا پدر و مادرم مرا به فرزندی قبول کرده اند؟" اواخر دهه 1980 والدین ربکا برای درمان به کلینیک باروری دکتر باروین رفته بودند. آنها فکر می کردند که ربکا با استفاده از اسپرم دانیل حامله شده، اما بعدا، آزمایش دی.ان.ای نشان داد که ربکا با دانیل هیچ نسبت بیولوژیکی ندارد. ربکا همچنین ...
تلخی و شیرینی های زندگی فریبا
در امتداد جثه نحیف و بی حرکت اش رنگین کمانی از دست بافت هایش چیده شده؛ از دستگیره های رنگارنگ تا دستکش و عروسک و تزئینی های بافتنی که یا با دستان فریبا خلق شده اند یا توسط افرادی که مربی شان کسی نبوده جز فریبای 31 ساله که بیماری راشیتیسم جز چشمان و سرانگشتان و مچ دست تمام اندامش را اسیر و ابیر خود کرده است. جثه اش همچون دختربچه های سه، چهار ساله بیش از 70 سانتی متر قد و 15 کیلوگرم وزن نیست. انگشتان دستش حرکت دارد اما هیچ شبیه دستان یک فرد سالم نیست. ...
زیبا کاری کرد که شوهرم نسبت به من سرد شد/ او و شوهرم در ویلای شمال دستگیرشدند
بودم و دلم برای خودم و بچه ام می سوخت؛بعد از حدود 15 روز بهنام دنبالم آمد،حرفی به او نزدم بهنام آخر رفته بود سر همان کاری که دوستش معرفی کرده بود؛اما درآمد آنچنانی نداشت. در خانه هیچ گونه رابطه ای با بهنام نداشتم. ساعت کارش نامنظم بود. می دانستم که با زیبا بیرون است اما می ترسیدم حرفی بزنم. به خاطر زندگیم افسوس می خوردم چه فکرهایی می کردم و چه شد. دعواهای ما زیاد شده بود ...