سایر منابع:
سایر خبرها
بلایی که شوهر عمه بر سر دختر نوجوان آورد
به خاطر تصادف یا بیماری بینایی ام را از دست می دادم نه اینکه شخصی عمدا این بلا را سرم بیاورد. فاطمه که حالا 11ساله است درخصوص اتفاق تلخی که 7سال پیش رخ داد، گفت: سال 88 بود و من در آن زمان 4سال بیشتر نداشتم. همراه خانواده ام به خانه عمه ام رفته بودیم و غروب همان شبی که این اتفاق رخ داد، می خواستیم به همراه خانواده ام به خانه مان برگردیم اما شوهرعمه ام اصرار کرد که شب را آنجا بمانیم. مادر ...
قصاص کردم تا دنیای دختران را خراب نکنند
که آرام دستانش را به دستان پدر گره زده بود، وارد دفتر اجرای احکام شد تا مراحل پایانی اجرای حکم سپری شود. دخترک در گفت وگویی با جام جم از روز حادثه و سختی های زندگی در این هفت سال صحبت کرد. درباره روز حادثه بگو؟ ما مهمان خانه عمه ام بودیم. شوهرش آخر شب آمد. صبح، زودتر از همه بیدار شدم. او به بهانه این که می خواهد مرا به سرویس بهداشتی ببرد تا دست و صورتم را بشویم، مرا به بخش ...
فراستی: نفس فیلم خیلی بدی است
سخت می شود. من در نفس می خواستم برشی از یک زندگی، مثل زندگی همه ما را به تصویر بکشم. یک قصه ای ادامه پیدا می کند و داستان دیگری قطع می شود یا به شکل دیگری جلو می رود. مهم تر از همه اینها، دیدن زندگی از دریچه نگاه بهار، دختر بچه فیلم و تاثیر قصه ها روی او است؛ چه وقتی خودش داستان می خواند و چه وقتی مثلا پدرش برای او قصه تعریف می کند. همین مواجهه با قصه های مختلف است که جهان را برای بهار دوست ...
با آموزش می توان از گسترده شدن خشونت در جامعه جلوگیری کرد
زهره حاجیان- ایسکانیوز : گفتگو با "دکترزهرا رهنما" دانش آموخته دانشگاه آزاد اسلامی در مرکز پیشگیری و کنترل خشم در حالی انجام شد که مراجعه کنندگان قابل توجهی در انتظار نوبت و صحبت با 4 مشاور متخصص هستند. به گفته مدیرمرکز، مشاوران دارای دکترای روانشناسی بالینی ،روانشناسی تربیتی و دکترای مشاوره هستند و از فروردین سال 94 که مرکز شروع به فعالیت کرده 300 کارگاه آموزشی برگزار شده است. ...
قصاص چشم در مقابل چشم اجرا شد
تلاش کردند، اما تلاش ها ثمری نداشت و او بینایی دو چشم خود را از دست داد. بعد از حضور مأموران پلیس در محل، شوهر عمه بازداشت شد به جرمش اعتراف کرد. او گفت شب حادثه برادرزنم و خانواده اش از شهرستان به خانه من آمده بودند. موقع خواب من و برادرزنم در راهرو خوابیده بودیم. می خواستم مواد مصرف کنم که فاطمه بهانه پدرش را گرفت و خواست در راهرو بخوابد. به هر حال آن شب گذشت و صبح روز بعد داخل حیاط ...
همسر جانبازان اعصاب و روان بیشتر از خودشان زجر می کشند
چه مشکلی دارم. چیزی نبود که به کسی نشان بدهی. حتی دکترها هم نمی دانستند. من فقط یک سال در همدان پیش پزشکی رفتم که سیتی اسکن انجام داد. او یک گواهی نوشت که من بر اثر موج انفجار دچار عوارض پی.تی.اس.دی(p.t.s.d) یعنی نوعی از اختلال روانی شده ام. او درد مرا می دانست. هیچ چیز دست خودم نیست. وقتی بر اثر موج گرفتگی اتفاقی می افتد بعدش ناراحت هم می شوم. بارها هم پیش آمده ولی چیزی نیست که بشود به کسی گفت ...
واکنش دختر قربانی آهک پاشی به قصاص عامل جنایت
چهره اش غمبار است و گذشت سال ها درد آن روز نحس را از چهره اش پاک نکرده است، گفت: آن شب خانه عمه ام بودیم. می خواستیم برگردیم خانه خودمان. شوهرعمه اصرار کرد شب را همان جا بمانیم. ساعت 3 شب بود که شوهرعمه از خواب بیدارم کرد و مرا به دستشویی برد. بعد مرا به طبقه پایین خانه که یک خرابه بود، برد و روی زمین انداخت. با دست های قوی اش دو دستم را گرفت. با پاهایش نیز پاهایم را به زمین چسباند. در همان موقع ...
مادرم هزینه اعتیاد را داد تا دزد نشوم
25 بهار از زندگی اش می گذرد. در حالی که دست و پایش بسته شده آرام آرام از سالن دادسرا به اتاق بازپرسی منتقل می شود. آن طرف تر مادرش ایستاده و فقط گریه می کند. با دیدن پسرش ضجه می زند. زیر لب می گوید همه کاری کردم. از جانم برایت مایه گذاشتم تا اعتیادت را ترک کنی. اما تو آبرویم را بردی. چگونه سرم را میان مردم بالا نگه دارم. پسرش با شنیدن این حرف های مادر فقط سکوت می کند و حاضر به حرف زدن با وی نیست ...
چشم انداز حقوق یهودی (1)
، احکام کیفری نیز در بسیاری از موارد فقط در صورت وجود معبد امکان اجرا می یابند. (12) د) انسان و شریعت کتاب مقدس یهودی را عهد می نامند. علت این نام گذاری این است که، بنابر تورات، خدا با قوم اسرائیل پیمان بست که ایشان در قبالِ رعایتِ احکام شریعت (تورات)، قوم محبوب و برگزیده ی خدا شوند. شرط تحقق این عهد آن است که یهودیان به همه ی احکام تورات گردن نهند. تنها راه نجات یهودیان این است که ...
دروازه بان ها همیشه مقصرند
اینکه به تیم سایپا کرج آمدم و به دعوت آقای فرشاد فلاحت زاده به آنجا رفتم. سال بعدش رفتم شهرداری تبریز با دکتر سهرابی، دو سال آنجا بودم که به چشم آمدم و همان موقع آقایان هاشم پور و اکتاویو مرا به تیم ملی دعوت کردند اما این بار دعوت من فرق می کرد. چه فرقی؟ فرقش این بود که این بار به خاطر توانایی هایم و به عنوان یک بازیکن ملی دعوت شدم نه فقط به عنوان بازیکنی که در اردو باشد. حدود شش ماه در ...
اجرای حکم کوری 2 چشم شوهرعمه معتاد
روز نو : حکم قصاص هر دو چشم مرد معتادی که روی دختری چهار ساله آهک پاشیده و او را کاملا نابینا کرده بود، از سوی دادسرای جنایی تهران اجرا شد. به گزارش شرق، پرونده شکایت والدین این دختربچه سال 88 به دست مأموران رسید و پدر دختر در شکوائیه ای که نوشت، گفت: صبح روز حادثه به دختربچه چهار ساله ام مورد حمله شوهرعمه معتادش قرار گرفت و روی صورت او چیزی پاشیده شد. بلافاصله او را به درمانگاه انتقال ...
حماسه ی یک سرباز
پاسگاه ها آماده باش می دهند. در شیراز سرباز را به هنگ ژاندارمری منتقل می کنند. خدایا این کفن من..: سرباز نیمه های شب لباس شخصی اش را زیر لباس نظامی می پوشد و اینگونه نجوا می کند: خدایا این کفن من است و خودت بهتر می دانی که ناچارم این عمل را انجام دهم و فقط برای تو و در راه تو این کار را انجام می دهم. او بارد و بدل کردن این کلمات در عین حال از ریختن اشک نمی تواند جلوگیری کند ...
حقایقی عجیب و غریب درباره اشک ریختن!
اسم یک کار علمی مرا به تحمل تجارب دردناک محکوم می کرد، لذت می برد: من در اتوبان پشت ترافیک سنگینی گیر کرده بودم، از حال رفته بودم و کمرم را هم موم انداخته بودم! البته هیچ یک از این موارد به دردناکی فیلم “هاچی: داستان یک سگ” نبود و نمی توانست مرا به گریه بیندازد. نظرم من این است: هاچی سگی بود که به دست ریچارد گری بزرگ شده بود. ریچارد می میرد. هاچی ناراحت است. پایان. ممکن است برخی فکر کنند ...
گفتگو با دختر 11 ساله که از اجرای حکم کور شدن شهر عمه اش ابراز رضایت می کند + عکس جدید
سپس با پاهایش، پاهایم را نگه داشت. نمی دانستم چه سرنوشتی پیش رویم قرار دارد که ناگهان شوهر عمه ام روی چشمانم آهک ریخت و سپس مرا مجبور کرد تا آب آهک را بخورم که پس از آن شروع به جیغ و فریاد کردم و از شدت سوزش بیهوش شدم. وی افزود: از آن شب به بعد به مدت چند سال هر شب کابوس می بینم و حتی یک شب خواب راحت نداشتم ، اما مدتی است که کابوس ها کمتر به سراغم می آید. در این کابوس ها می دیدم که ...
قتل همکلاسی به دلیل ارتباط با همسر
تعقیب کرده بود، خودش را رساند و با مقتول درگیر شد و او را با چاقو کشت. با ثبت اعترافات متهمه، ماموران برای دستگیری قاتل به تکاپو افتادند اما او چند روز بعد خودش را معرفی و به قتل اعتراف کرد تا پرونده اش برای رسیدگی در اختیار شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و مستشاری حشمت الله توکلی قرار گیرد. در جلسه دادگاه، مادر مقتول خواستار قصاص شد. سپس متهم 33 ساله پشت ...
اسیدپاش ها باید قصاص شوند
فاطمه نمی تواند کابوس شبانه ای را که منجر به از دست دادن دو چشم زیبایش شد، فراموش کند. او وقتی آن شب تاریک را به یاد می آورد، بغض راه گلویش را می بندد و گریه امانش نمی دهد. وقتی با او حرف زدیم، معصومیت کودکانه ای را دیدیم که در صورتش موج می زد. فاطمه برای اجرای حکم قصاص دو چشم شوهرعمه اش که در شب سیاه 17 تیر سال 88 او را به جهان تاریک فرستاد از شهرستان قروه سنندج به تهران دعوت شده بود. حالا که ...
علیرضا جعفری؛ فرفریِ خوش سر و زبان
وجود اینکه در دو اپیزود بازی داشتم خدا را شکر همه راضی بودند. نخستین تجربه کاری با بهرام عظیم پور چطور بود؟ کارگردان با تجربه ای است . همکاری لذت بخشی بود. تلویزیون ما نیازمند افرادی مانند عظیم پور است؛ افرادی که سال ها مفاهیم آکادمی و تئوری را کنار هم جمع کرده و اجرا کردند. او مشاور خیلی از کارگردان ها مانند ابراهیم حاتمی کیا و مخملباف بوده است. او تحصیلکرده و یک هنرمند به ...
سرنوشت تکان دهنده دختری به نام ستاره
پدر خواستم که یکی از آن خرس ها را برایم بخرد امّا چنان کتکی خوردم که به غلط کردن افتادم. حسرت داشتن یک خرس پشمالوی سفید برای همیشه در دلم ماند. سنی نداشتم امّا هر شب از خدا می خواستم مرا بکشد تا از دست خانواده ام خلاص شوم. هیچ کدامشان مرا دوست نداشتند. فقط وسیله ای بودم که وقتی دلشان از همه جا پر می شد، عقده هایشان را سر من خالی کرده و آنقدر کتکم می زدند تا آرام شوند. همیشه خدا، بدنم کبود بود ...
پسری که آرزوی دیدن علی کریمی را دارد
مواجه شوم که تمام خبرهای روز را بی اهمیت می کند، علی از جایی در جنوب کشور آمده بود، قامت نحیفش و چشم های ضعیفش و دست هایی که چیزی جز زخم نداشت، از دور نشان می داد که رنجی را با خودش آورده، آن قدر نحیف و ظلم پذیر نشان می داد که نشستن مقابلش و حرف زدن با او تبدیل شده بود به یک درد و دل، از علی نمی شد مصاحبه گرفت با علی فقط باید گپ می زدم، خودم را سپردم به حرف هایش عجب تکانی داشت واژه هایش : پدرم سکته ...
حجت الاسلام قربانلو: محبت خدا مانع از ضربه زدن گناه می شود+گزارش تصویری
طلبکارانه سخن گفت. کسی که در حال احتضار است بر اطرافیان یک کار فقط واجب است و آن این است که رو به قبله بخوابد، در زندگی هم سعی کنید همیشه رو به قبله بنشینید، مطالعه و میز کارتان را طوری تنظیم کنید رو به قبله باشد، غسل کردن و وضو گرفتن رو به قبله مستحب است. آیت الله گلپایگانی می فرمود: در زمان جوانی که من در قم درس می خواندم ، دوستی داشتم که با من هم درس بود و بعد از چند سال او به شهر خود ...
غربت ساکنان کوره پزخانه
، همه دارایی این خانواده حاشیه نشین است. بی آنکه سرکی به سایر اتاق ها بکشم، می توانم حدس بزنم حال روز آنجا بدتر از خانه مرتضی نباشد، بهتر نیست. می گوید یک خواهر و برادر دارد. هرچه حساب می کنم 5 نفر چگونه شب را تا صبح در اتاق ده متری می آسایند، نتیجه برایم مجهول است. مادر مرتضی به سمتم می آید و مجدد تعارف می کند داخل شوم. ترجیح می دهم در حیاط باشم تا آن که بابت نبود اسباب پذیرایی حتی محقرانه، خجلت ...
سلبریتی های نفوذی /ستارگان ایرانی جای رهبران فکر و اندیشه را در ایران می گیرند
، اما در گفت و گو با اصفهان زیبا این پدیده را پوپولیسم فرهنگی می نامد و فرهنگ را متشکل از لایه های مختلف می داند که وقتی امکان ارتباط افراد با لایحه های فرهنگی از دست برود و مولدین اصلی فرهنگ فراموش شوند و فرهنگ فقط در سطح اجرا بماند، به تدریج دچار فرسایش می شود و همین موضوع هم باعث می شود تا تولیدات فرهنگی ما روز به روز دم دستی تر، بازاری تر، سطحی تر و بی محتواتر شوند و جامعه دچار زوال شود: وقتی ...
خاطرات اسارت/وقتی پرچم سه رنگ ایران به ما سلام داد
با حالی که از شب گذشته تاکنون حتی یک قطره آب هم نخورده بودم نیرویی عجیب گرفتم. دیگر باورم شد در ایرانم. خدا را شکر کردم، خواستم به سجده بروم موقعیت نبود به سرعت از پشت سرم اسرا در حال سوار شدن بودند. وقتی اتوبوس پر شد خیلی سریع حرکت کرد و دقایقی بعد در مکانی ایستاد و همه پیاده شدیم به خاک افتادم و سجده شکر بجا آوردم این خاک وطن بود که بعد از چندین سال آن را در آغوش می گرفتم به لحظه ای ...
حتی مادرم خبر نداشت .... تا اینکه عباس جدیدی فهمید
...> * در اولین مسابقه رسمی در تهران چهارم شدم یک مقدار که گذشت سال بعد کارت تحصیلی یکی از بچه ها را گرفتم و با دست کاری در آن در رده نو جو ا نان تهران در وزن 42 کیلوگرم که 165 نفر در آن وزن حضور داشتند کشتی گرفتم که من چهارم شدم. آن موقع مسابقات چند روز طول کشید و من به خاطر این که از خانواده ام دور بودم دیگر در آخر کار نتیجه برایم مهم نبود و فقط دوست داشتم هر چه ز و د تر به خانه مان برگردم ...
گفتگوی خواندنی با مسعود جمشیدی / به خاطر خانواده ام پاکِ پاکم!
با یکی دو سال اختلاف تاریخ مدال آوری اش یا قانون استخدامی ، آمد و استخدام شد . در حالی که می شد مشکل من را با یک تلفن حل کرد . اگر مسئولین من جمشیدی و امثال من را حفظ می کردند دنبال ان برنامه ها نمی رفتم . ولی اول از همه خودت مقصر هستی ؟ - هیچ شکی نیست اما آیا مسئولین هم در قبال من، به وظیفه خودشان عمل کردند؟ من که افتادم خودم مقصر بودم اما هیچ کس دست مرا نگرفت . یک نفر نیامد ...
فردین معصومی راز آن پشتک معروف را افشا کرد/ میخواستم روحیه تایمازوف را خراب کنم
محمدی و رضا یزدانی و .... به خوبی یاد میکند اما این دلیل نمی شود که خاطره هتاکی تماشاچیان مازنی و سکوت مراد را فراموش کند. همراه با خبرنگار کشتی یک ورزش باشید و از گفتگو با فردین معصومی لذت ببرید. * فردا روز پدر است با این شروع کن... - خوب من پدرم را سال 1380 از دست دادم و سالهاست که سایه اش بالای سرم نیست . بعضی وقتها خیلی دلم برایش تنگ می شود.پدرم خیلی زحمتکش بود و برای ...
مادرم می گفت محمد مگر تو پاسدار نیستی؟ چرا به تو کوپن نمی دهند
.... - خیلی از مردم ما متعلق به همان دوران هستند. سن شان بالا رفت، ولی در همان سال ها هنوز زندگی می کنند. شاید من هم یکی از آنها باشم. آن سالها فضا مثل این سال ها نبود. من از آنهایی بودم که خواب می دیدم امام به کوچه ما آمده. بعد یکی می خواهد به امام تیراندازی کند. خودم را پرت می کردم جلوی امام و گلوله می خوردم و در همان خوابم می دیدم که امام سرم را روی پای خود گذاشته و نوازش می کند ...
به قلم تختی/ آیا قلب من صندوقچه محبت دختری نخواهد شد؟
سوئدی ها جنگ داشتیم, در فنلاند من فقط به حیدر ظفر ترک باختم. هلسینکی اولین سفر من بود و حالم در هواپیما بیشتر از همه منقلب بود. سال بعد که المپیک 52 در هلسینکی برگزار می شد, شوروی ها با یک گروه کشتی گیر غریب قدم به میدان المپیک نهادند, و شعبده بازی خود را آغاز کردند در آنجا همه از آنها وحشت داشتند. آن سال شوروی ها جانشین ترک ها شدند اما من نفهمیدم برای چه جانشین ...
لرستانی:فردوسی پور با صداقت است / در فرانسه همه از سوریان حرف می زدند!
تایم" می گفتند چون آنقدر فشار می آورد تا نتیجه را عوض کند. از کسانی که فقط خودشان را نمی بینند و به بقیه هم فرصت می دهند لذت می برم. کنار دست فرگوسن همیشه کسی مثل کارلوس کی روش بوده! من عاشق این تفکر هستم. نظم با تک روی فرق میکند. در همه تیم های بزرگ جهان بهترین دستیاران کنار مربیان سرشناس بوده اند کنار فرگوسن یک روانشناس خوب، یک مربی بدنسازی عالی، یک متخصص تغذیه و... حضور داشته. این نبود که فقط ...
سلام تختی!
تمرین کنند فعالیت خود را آغاز کردم. شاید شما هیچ باور نکنید، اما این حقیقت محض است که من و امثال من در شرایط بسیار سختی تمرین می کردیم. و این ادعای مرا اهالی خیابان شاهپور که همیشه در ساعت معینی مثلاً دو بعدازظهر مرا مشاهده می کردند، تصدیق می کنند. اما پس از یک سال تمرین کوچکترین موفقیتی به دست نیاوردم و علاوه بر اینکه گل نکردم حتی ضعیف تر هم شدم. در اینجا و در همین موقع بود که باران استهزا بر سرم ...