سایر منابع:
سایر خبرها
زنی که بعداز 50 سال خاکسترنشینی روی پا ایستاد
به عمر کارتن خوابی ام افزوده می شد خود را از خانواده دور تر احساس می کردم و باورم نمی شد دوباره آنها را ببینم، اما یک روز در محله دروازه غار مردی مقابلم نشست و به چشمانم خیره شد که برایم بسیار آشنا به نظر می رسید. او برادرم بود که بعد از 18 سال خود را در آغوشش پیدا کرده بودم ولی حضور او هم مرا از عالم اعتیاد و کارتن خوابی رها نکرد. کمی بعدتر درست آن زمان که در میان معتادان و کارتن خواب های دروازه ...
کرامات فاطمی
...> السلام علیک یا بنت رسول الله ، السلام علیک یا زوجة ولی الله امیرالمؤمنین علی علیه السلام ؛ شهادت می دهم که خدا یکی است همتا و شریکی ندارد، و پدر تو حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم ) رسول و فرستاده او است ، تو و شوهر تو و فرزندان تو همه برحقند و کسانی که راه کفر و شرک و بت پرستی را پیش گرفته ، همه باطل اند و من با دست مبارک شما مسلمان می شوم . نقل کرده اند: آن روز هفتصد نفر ...
تمام دریچه های رحمت خدا در زیارت امام حسین(ع) گشوده است
الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ و در ازای برائت از دشمنان شما و مودّت به شما و در راستای معیت با آن عزیزان، از خدا می خواهم که مرا به مقام محمودی که شما نزد خدا دارید، برساند. خداوند در قرآن می فرماید: ای پیامبر مقداری از شب را بیدار بمان و به عبادت بگذران بلکه پروردگار تو، تو را به مقام محمود برساند: وَمِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن ...
مدافعان حرم، گلچین می شوند / عزتِ شهادت نصیب هر کسی نمی شود
جام جم نوشت: خان طومان، مازندران، شهادت. تعجب نکنید، قرار نیست با این سه کلمه جمله بسازید. جمله ساخته شده است؛ شش ماه پیش، جایی روی نقشه بزرگ کشورمان، آن سوی کوه های سر به فلک کشیده البرز، زیر سایه دماوند همیشه استوار، وقتی که مازندرانی ها، پیکر شهدای هم استانی شان را که در معرکه خان طومان به شهادت رسیده بودند، روی دوششان تشییع کردند؛ مردانی که رفته بودند برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)، ایستاده بودند مقابل تکفیری ها، رودررو شده بودند با ظالمان زمانه و پر کشیده بودند سمت آسمان، سبکبال و آرا ...
بلایی که شوهر عمه بر سر دختر نوجوان آورد
و پدرم هم ماندند و شب همه خوابیدیم. نیمه های شب بود که شوهرعمه ام بالای سرم آمد و مرا صدا زد. وقتی بیدار شدم او به بهانه رفتن به دستشویی مرا با خود به زیرزمین طبقه پایین خانه اش برد. درآنجا مرا روی زمین خواباند و دستانم را گرفت و با پاهایش، پاهایم را نگه داشت. به شدت وحشت کرده بودم و او آهک را در چشمانم ریخت و پس از آن همه وجودم می سوخت. حتی به زور از من خواست تا آب آهک بخورم که تمام ...
قصاص کردم تا دنیای دختران را خراب نکنند
که آرام دستانش را به دستان پدر گره زده بود، وارد دفتر اجرای احکام شد تا مراحل پایانی اجرای حکم سپری شود. دخترک در گفت وگویی با جام جم از روز حادثه و سختی های زندگی در این هفت سال صحبت کرد. درباره روز حادثه بگو؟ ما مهمان خانه عمه ام بودیم. شوهرش آخر شب آمد. صبح، زودتر از همه بیدار شدم. او به بهانه این که می خواهد مرا به سرویس بهداشتی ببرد تا دست و صورتم را بشویم، مرا به بخش ...
قصاص چشم در مقابل چشم اجرا شد
تلاش کردند، اما تلاش ها ثمری نداشت و او بینایی دو چشم خود را از دست داد. بعد از حضور مأموران پلیس در محل، شوهر عمه بازداشت شد به جرمش اعتراف کرد. او گفت شب حادثه برادرزنم و خانواده اش از شهرستان به خانه من آمده بودند. موقع خواب من و برادرزنم در راهرو خوابیده بودیم. می خواستم مواد مصرف کنم که فاطمه بهانه پدرش را گرفت و خواست در راهرو بخوابد. به هر حال آن شب گذشت و صبح روز بعد داخل حیاط ...
واکنش دختر قربانی آهک پاشی به قصاص عامل جنایت
به گزارش گلستان ما به نقل از ایران، 17 تیر 88 فاطمه که آن موقع چهارساله بود همراه خانواده اش برای مهمانی از همدان به خانه عمه اش در سنندج رفته بود اما نیمه شب و زمانی که همه خواب بودند، شوهرعمه اش در اقدامی هولناک با آهک چشمان دختر کوچولو را کور کرد. پس از افشای این جنایت فجیع، خانواده دخترک خواستار قصاص عامل این حادثه شوم شدند و پدر فاطمه حتی با پرداخت تفاضل دیه، شرایط اجرای سریع حکم ...
حماسه ی یک سرباز
صادرکنند من شب قبل از حادثه در مسجد پادگان جهرم در حضور الله حکم اعدام خود را آگاهانه امضاء نموده بودم و منتظر که هیچ بلکه مشتاق اجرای این حکم هستم راهی را که برادران و خواهرانم پیمودند و من نیز که در راهم و راهی که سایر برادران و خواهرانم خواهند پیمود راهی نیست که با زندان و شکنجه گلوله و اعدام بشود جلوی آن را سد کرد بلکه هر کدام از اینها که حتی فکرش برای نظام های طاغوتی مثل رژیم پهلوی وحشتناک هست ...
یوسف و زلیخای فردوسی
) ولی حالا که پیر شده و آفتاب عمرش بلب بام رسیده است از آن راه کج برگشته و دیگر نمی خواهد داستان دروغ بگوید، بنابراین داستانی از قول خدا نقل می کند: الف لام را تلک آیات را *** بخوان تا بدانی حکایات را و می گوید این سوره بدین جهت نازل شد که یک روز پیغمبر با حسین و حسن و علی و فاطمه نشسته بود و خوشحال بود، خدا جبرئیل را پیش او فرستاد تا به او خبر بدهد که حسن را به زهر هلاک ...
شناخت امام (ع) ضرورت هر زمان
ساعات آخر شب به صدای او از خواب بیدار می شوم و می بینم در حال مناجات با خداست تا سحر مشغول دعا و نماز و عبادت و تلاوت قرآن است و ... این حال اوست. در میان مردم هم تحقیق کرده ام از نظر صداقت در گفتار و امانت و عدالت در رفتار مورد تأیید و تصدیق همگان است. در مجموع آدمی متدین و متقی واقعی است. امام همه را گوش داد و بعد در یک جمله کوتاه از من سوال فرمود: ...
اجرای حکم کوری 2 چشم شوهرعمه معتاد
دادم اما پزشکان نتوانستند کاری برای او انجام دهند و فاطمه از هر دو چشم نابینا شد. با گزارش ماجرا به پلیس، مأموران شوهرعمه فاطمه را بازداشت کردند و او در بازجویی ها به ریختن آهک در چشمان دختربچه اعتراف کرد. وی گفت: آن شب برادرزنم به همراه خانواده اش میهمان ما بودند. بعد از صرف شام، تا دیروقت بیدار بودیم و هنگام خواب، من و پدر فاطمه در راهرو خوابیدیم و فاطمه هم اصرار داشت پیش پدرش بخوابد ...
روزی 30 بار مرا مورد آزار و اذیت قرار می دادند!
جالب بود. او به من گفت که سوار ماشینش شوم و دوری بزنیم. پرچم های سرخ رنگ آن مرد 22 ساله تقریبا 10 سال از کارلا بزرگتر بود. طولی نکشید که او رضایت کارلا را جلب کرد. کارلا چند شب قبل از آن روز، کمی دیرتر از معمول به خانه رفت، ولی مادرش در را بر روی او باز نکرد. او می گوید: روز بعد از تماسش، همراه او رفتم. من سه ماه با او زندگی کردم و او در تمام آن مدت با من با ...
لطفا اگر 18 سالتان نشده وارد نشوید!
فضای مجازی با چند نفر رفیق می شوند یا طلاق می گیرند و از این نوع داستان ها به این دلیل است که فرصت را در این فضا گیر آورده اند. یعنی این فرصت می توانست در جای دیگری به دست آید و این یعنی پایه از اول اشتباه بوده است و حالا این امکان به وجود آمده که بتواند دل مشغولی دیگری داشته باشد. دختری که هرگز عروس نشد پدر نگران همه جا را زیر و رو کرده بود. از بیمارستان تا پزشکی قانونی را زیر پا گذاشته ...
آیا ماجرای همسر ایرانی امام حسین(ع) صحت دارد؟
...: شاه زنان از بهترین زنان عالم بود... (18) زندگی پس از اسارت این بانو نشان داد که از همان ابتدای کودکی طهارت و پاکدامنی، شیوه او بوده و شایستگی یافته تا مادر سید ساجدان باشد. خودش می گوید: قبل از اینکه به اسارت مسلمانان درآیم، شبی در خواب دیدم که پیامبر اسلام (ص) همراه امام حسین (ع) به خانه ما تشریف فرما شدند و حضرت محمد (ص) مرا به عقد امام حسین (ع) درآورد. از آن روز ...
گفتگو با دختری که شوهرعمه اش را قصاص کرد/ دست هایم را گرفته بود و آهک در چشمانم می ریخت
7 سالی است دنیای پیش رویش جز سیاهی رنگی ندارد. با عینکی سیاه روی چشمانش و به همراه پدر، وارد دادسرای جنایی شده است. هنوز هم اتفاقات آن شب شوم مانند کابوسی پیش چشمان بسته اش قرار دارد. آخرین نگاهش به دنیا صورت خشمگین شوهرعمه اش است که با چشمانی سرخ شده از خشم، او را به زمین دوخته بود و کیسه آهک را به سمت چشمانش می برد. ...
دام مرگ برای ثروتمندان
ساختمان رفت و آمدها را کنترل کردیم. شکار لحظه ها دکتر در دماوند دوستی داشت که وقتی به تهران می آمد کارهایی برایش انجام می داد. شماره این مرد را از سعید گرفتم و خودم با ترفندی خاص با او رابطه برقرار کردم و قرار شد هر زمان دکتر به تهران آمد مرا خبر کند. اگر اشتباه نکنم میهمانی ما در خانه همسایه دکتر نزدیک 14 روز طول کشید تا اینکه ساعت 8 شب پانزدهمین روز انتظار، دوست دکتر به من زنگ زد و ...
رفتار و حرکات عجیب عامل جنایت هولناک خانوادگی
قرص ها آزمایش بدهم اما نه قرص خوردم نه آزمایش دادم. خسته شده بودم و هر بار که محسن مرا کتک می زد سکوت می کردم و نمی خواستم کسی زندگی ای را که با بدبختی ساخته بودیم را از چنگم در بیاورد و شنیده بودم که محسن خانه مجردی گرفته است تا اینکه شب قبل از حادثه همراه محسن از مراسم تولد برادرزاده ام به خانه بازگشتیم و صبح وقتی او را صدا کردم تا دور هم صبحانه بخوریم از من خواست که بروم و بعدا خودش ...
هنرگردی در روزهای سرد پاییزی
را داشته ام که به علل کاری به بعضی از این چهره های دوست داشتنی نزدیک شوم و به شکل ملموس تری با ایشان در ارتباط باشم ، تصمیم گرفتم تعدادی از این چهره های شاخص را به نقش در آورم و با تکنیکی ، برشهایی از تلاش آنان در عرصه های هنر و فرهنگ را با طرح تلفیق نمایم ، تا شاید به شکلی نو نوازشگر چشمان مخاطب باشد ، هر چند اگر بخواهم تمام این صورتهای آشنای نازنین را بر دیوار به نمایش در آورم نیاز به نگار خانه ...
گفتگو با دختر 11 ساله که از اجرای حکم کور شدن شهر عمه اش ابراز رضایت می کند + عکس جدید
بینایی چشمان دخترک 11 ساله ندارند، خودش هنوز امید دارد پدر و مادر و خواهر بزرگترش را یکبار دیگر ببیند. فاطمه کوچولو با صدایی آرام و دخترانه از شب حادثه به رکنا گفت: همراه خانواده ام به خانه عمه ام رفتیم که شوهر عمه ام اصرار کرد که شب را در خانه شان میهمان باشیم، نیمه های شب بود که محمد به سراغم آمد و مرا به بهانه دستشویی با خودش به زیرزمین برد و ناگهان مرا روی زمین خواباند و دستانم را گرفت و ...
معنای شعار و شعار اشتباهی که به اباعبدالله نسبت می دهند
از آب درآمد. اعلام می کردند که مردم جمع شدند درباره این مطلب چنین گفتند، درباره آن مطلب چنان گفتند؛ برای اینکه مردم اینقدر رشد نداشتند که خودشان مشخص کنند که این جمع شدن ما برای چیست، برای چه هدف و مقصدی است. اباعبداللَّه علیه السلام در روز عاشورا شعارهای زیادی داده است که در آنها روح نهضت خودش را مشخص کرده که من برای چه می جنگم، چرا تسلیم نمی شوم، چرا آمده ام که تا آخرین قطره خون خودم ...
اخلاق و رفتار امام موسی بن جعفر (ع)
میگشت و قطره ی وجود خود را به اقیانوس بیکران هستی بخش جهان میپیوست، قطرات اشک شوق بی اختیار از چشمان نازنین او بر صورتش می نشست و آرام آرام بر زمین میغلتید و میافتاد و اضطراب و لرزه اندام او را فرا میگرفت و ناله های جان سوز سر میداد و گریه های طولانی. امام (ع) پس از انجام فرائض و واجبات به نوافل و مستحبات میپرداخت، نافله شب را تا وقت فریضه صبح ادامه میداد، سپس تا طلوع آفتاب به تعقیبات ...
اسیدپاش ها باید قصاص شوند
فاطمه نمی تواند کابوس شبانه ای را که منجر به از دست دادن دو چشم زیبایش شد، فراموش کند. او وقتی آن شب تاریک را به یاد می آورد، بغض راه گلویش را می بندد و گریه امانش نمی دهد. وقتی با او حرف زدیم، معصومیت کودکانه ای را دیدیم که در صورتش موج می زد. فاطمه برای اجرای حکم قصاص دو چشم شوهرعمه اش که در شب سیاه 17 تیر سال 88 او را به جهان تاریک فرستاد از شهرستان قروه سنندج به تهران دعوت شده بود. حالا که ...
کسی که بهشت را دارد، چرا غم و غصه دارد
که من در روز سیصد و شصت مرتبه به اینها نظر دارم و در هر نظری ملک آنها را زیاد می کنم. [10] یعنی سیر ملکوتی به آنها می دهم و سیر به سوی قرب خدا که به آن سیر من الحق الی الحق می گویند. حال اگر به آنجا هم نرسیم لاأقل سیر من الخلق الی الحق باشد. این انسان خیلی قیمت دارد و بهشت برای او کوچک می شود و بهشت از دست او شکایت می کند که این همه نعمت ها برای اوست، اما او اعتنا ندارد. آن ابزاری که در درونش است و ...
گفت و گو با قاتل نوجوان جنوب تهران
را بکشم اما همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد. از شب حادثه بگو؟ آن شب از سرکار به خانه برگشتم و دیدم خواهرم به شدت ناراحت است. وقتی از او پرسیدم چه شده؟ گفت باز مقتول برایش مزاحمت ایجاد کرده است. او تنها خواهر من است و پدرم هم به دلیل اعتیاد و مریضی اش حال و روز خوبی ندارد. من بچه بزرگ خانواده هستم. این را که شنیدم عصبی شدم. از خانه بیرون رفتم و با دوستم در پارک مقداری مشروب ...
سرنوشت تکان دهنده دختری به نام ستاره
پدر خواستم که یکی از آن خرس ها را برایم بخرد امّا چنان کتکی خوردم که به غلط کردن افتادم. حسرت داشتن یک خرس پشمالوی سفید برای همیشه در دلم ماند. سنی نداشتم امّا هر شب از خدا می خواستم مرا بکشد تا از دست خانواده ام خلاص شوم. هیچ کدامشان مرا دوست نداشتند. فقط وسیله ای بودم که وقتی دلشان از همه جا پر می شد، عقده هایشان را سر من خالی کرده و آنقدر کتکم می زدند تا آرام شوند. همیشه خدا، بدنم کبود بود ...
عامل جنایت وحشتناک تهران: زمانی که به شوهرم زنگ زدم صدای دختری را شنیدم
شاهد ماجرا بودند به من گفتند اگر خودت را پرت کنی، هیچ اتفاقی برایت نمی افتد، فقط دست و پایت می شکند. اما می خواستم بمیرم. به همین خاطر رفتم داخل خانه که همسایه ها در را شکستند و وارد شدند. شوهرت شما را کتک هم می زد؟بله. آخرین بار طوری مرا در پارکینگ زد که گوشواره ام گم شد. اما من به خانواده ام چیزی نگفتم. زمانی که آنها برای دیدنم آمدند کاری کردم که کبودی صورتم را نبینند. همسرم مدام مست بود و ...
حجت الاسلام قربانلو: محبت خدا مانع از ضربه زدن گناه می شود+گزارش تصویری
کسانی هستند که عاشق عبادت هستند و آن را در آغوش می کشند و از عبادت لذت می برند. در ادعیه هم هست که از خدا تمنی می کنیم که محبت مثل درختی در قلب ماست و آن را غرس کن و بکار، خدا کاری کن من بین آسمان و زمین محبوب باشم، خدایا در قلب من محبت تمام خوبی ها و معروف ها را بکار و غرس کن، یعنی خدایا محبت نماز، روزه و قرائت قرآن و نماز شب و ... را در قلب من قرار بده. از علامه طباطبایی ...
به قلم تختی/ آیا قلب من صندوقچه محبت دختری نخواهد شد؟
و آن عکس های سفید و سیاه لخت را در پوششی از طلا جای دادم و همیشه مقابل چشمانم قرار می دادم, من با چشمان رنگارنگ و پوست های مختلف چنان خوی گرفتم که امروز پس از اینکه چندین سال از دیدار من و حیدر ظفر ترک می گذرد هنوز لبخندش, کینه اش و آرزویش که همیشه در چشمانش خوانده می شد, می بینیم, بعدها که "حیدر" از تشک و حریف خداحافظی کرد "پالم","کولایف" و آخر از همه "آلبول" پسر مو طلایی شوروی ها که امروز حتی یک ...
لرستانی:فردوسی پور با صداقت است / در فرانسه همه از سوریان حرف می زدند!
همه چیز در آن ها هست دیگر نیازی به مرشد و استاد و الگو نیست. خوب است که آدم الگوبرداری کند. نقطه عطف زندگی تان کجاست؟ - نقطه عطفی نبوده. من یک روز می توانستم قهرمان شوم این را همه شهادت می دهند اما اینکه نشدم مقصر اول خودم هستم نه عوامل و کس دیگری! من خودم با اشتباهاتم باعث شدم که به آن چیزی که استحقاق آن را داشتم نرسم. حالا در مربیگری تمام تلاشم را می کنم تا جزو خوب ها باشم ...