سایر منابع:
سایر خبرها
سردار نقدی به روایت سردار نقدی
از اول دبستان تا آخر دبیرستان در یک مدرسه بودم که نامش قدس در خیابان منیریه بود. منیریه نام همسر ناصرالدین شاه یا محمدعلی شاه بوده. نمی دانم ساختمان آن مدرسه وقف بود یا کسی گرفته بود؛ در آن تیغه کشیده بودند و به مدرسه تبدیل شده بود اما آن مدرسه هم در همان حوالی جابه جا می شد. مثلا دبستان فلان ساختمان بود؛ اواسط دبیرستان جابه جا شدیم و آخر دبیرستان برگشتیم همان جا. ...
چهارسال از عمرش را گذاشت تا بتواند مدافع حرم شود
بالاخره بعد از چهارسال دوندگی بنده خدایی را پیدا کرد و توانست با سپاه بدر عراق ارتباط بگیرد و برود. بلیط یک طرفه ای گرفت و رفت نجف و بعد هم بغداد و فلوجه و ... خانواده به هر حال ملاحضات خودشان را دارند و یک مقداری نگرانی طبیعی است ولی با توجه به توضیحات و توجیهاتی که مطرح می کرد خانواده هم کوتاه آمدند ، من خودم از مخالفان رفتن او بودم چون کافی است کمی دنیایی باشی دیگرنمی توانی اینطور مثل شهدا ...
رژیم پهلوی با شاعری که علیه اختناق شعری سروده بود چه کرد؟
به دهر رذل پرور شده ای خندید که الناس علی دین ملوک البته، از ظلم و ستم رضاخانی بی اطلاع نبودم تا این که خودم یکی دو سال بعد از فرار رضاخان طلبه شدم. همین اشعار انقلابی راگاهی در روی منابر می خواندم. اگر چه زمان پسرش (محمدرضا پهلوی) یک مقدار آزادی بود ولی آن آزادی مقدمه یک خفقان بود. چون حکومت ضعیف بود، سر به سر ما نمی گذاشت ولی یادم نمی رود که گاهی اشعاری که ظلم و ستم رضاخانی را تداعی ...
ریل بینبریج؛ داستان نویسی به سبک چارلز دیکنز
ادبیاتم خوب بود. بیرون از مدرسه برای هنرهای دراماتیک سه مدال گرفته بودم. البته مدال ها را واقعا نگرفتم، چون دوران جنگ بود و مدال نمی ساختند و از فلز آنها برای مهمات استفاده می کردند. بعد ها، بعد از اینکه از مدرسه اخراج شدم مادرم نامه ای به آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک نوشت و آنها گفتند که برای اینکه دانشجوی شان شوم باید در اتاق های اجاره ای اقامت کنم، اما آن موقع من خیلی بچه بودم. بنابراین مادرم من ...
خاطرات سردار از پرونده شهرداران تا ریاست جمهوری احمدی نژاد
طرفدار مستضعفین بودیم. در دوره های قبل، یک جناح ضداستکباری بود و الان جاها عوض شده. آن موقع به ما می گفتند این جناحی و بعد گفتند آن جناحی؛ در صورتی که اصلا جناحی نبودم و ضداستکباری ام. ایشان در نمایندگی ولی فقیه در سپاه بودند و شاید از آنجا من را می شناختند. سردار سیف اللهی فرمانده ناجا بودند و ایشان من را می شناخت. آن سال هایی که من در اطلاعات سپاه بودم، آقای سیف اللهی هم بودند و شناخت عمیقی از من ...
روزنامه شرق برای کلینتون بیشتر از آقای روحانی در دوره ای که می خواستند رئیس جمهور شوند، تبلیغات کرد/ ...
.... ستاد کل به من ابلاغ کرد که شما بنا بر حکم آقا منصوب شدید. حالا من نه حفاظت بودم و نه در نیروی انتظامی بودم. ولی سابقه اطلاعات سپاه داشتید. بله؛ در اطلاعات بودم. تا آن زمان برای افکار عمومی شناخته شده نبودید. بله؛ تا آن موقع، اسم من شمس بود. و از آن به بعد تازه شناخته شدید. حکمی که آقا می خواستند امضا کنند، باید طبق اسم شناسنامه ای صادر می شد. قبل از آن همه ...
بازیگر کمدی: عاشق آشپزی هستم
جوری است که دوست دارم دیگران را شاد کنم. هفت، هشت سال است که بازنشسته شده ام و اگر کار تصویری نداشته باشم در خانه می مانم و در کارهای منزل بخصوص آشپزی به همسرم کمک می کنم. صبح ها زودتر از همه بیدار می شوم و نیمروی ته دیگ دار با کره درست می کنم، پودر شوید به آن می زنم که همه از خوردن آن لذت می برند! اینجوری که شما تعریف می کنید به غذا اهمیت می دهید و به اصطلاح اهل شکم هستید! البته این ...
محمدرضا نقدی: وارد کار آموزشی شدم تا کتاب ها را عوض کنم
: من همه چیز را به تو می گویم، نیازی به این کارها نیست. من فکر می کردم شماها آمریکایی هستید و آمریکایی ها و ساواکی ها می آیند از من بازجویی می کنند. شما این طور هستید؟ یا مثلا طبری که تئوریسین کمونیسم بین الملل بود، در دست همین بچه ها توبه کرد و در رد کمونیسم کتاب نوشت. شبکه منافقین را بچه های 16 تا 23، 24 ساله شناسایی می کردند. - من احساس می کردم علوم انسانی غرب ریشه در دین ما ندارد و ...
ویشکا آسایش: به قله های بلندتر از دماوند فکر می کنم
علی هم همین طور بود؟ بله، صبح به صبح سر گریم دیالوگ می دادند و بعد از مدتی من کلیتی را از نقش پیدا کرده بودم و براساس آن رفتار می کردم. مثلا آقای میرباقری یک بار شمشیر دادند دست من، گفتند عصبانی هستی و دلت از برادرانت پر است، با شمشیر بیا و پرده حصیری را بزن، طوری که دو، سه ردیف از حصیرها پاره شود. من هم گفتم چشم. رفتم و چنان زدم که همه اش پاره شد. (باخنده) همه چشم ها گرد شده بود که چرا ...
مسئولان کاری نکنند که قلب خانواده های شهدا غصه دار شود
می داد. یک روز مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: خانم محبوبی! چون برادران و فرزندتان ارتشی هستند من از شما دعوت کردم بیایید و گرنه طوری دیگری برخورد می کردم، گفتم: چه اتفاقی افتاده است؟ مدیر گفت: پسر شما رفت توی دستشویی و روی دیوار (مرگ بر شاه) نوشت . حسین را خواستند، هر چقدر اصرار کردیم او چیزی نگفت، فقط سرش را پایین انداخت، بعد به منزل که آمد به او گفتم: مگر نمی دانی که دایی ها و برادرت ...
مروری بر زندگی سردار شهید محمدحسن طوسی
دلیل لیاقت به فرماندهی طرح و عملیات سپاه منطقه سه – گیلان و مازندران – منصوب شد.همزمان و در زمستان سال 1360 بعد از پایان یافتن غائله ضدانقلاب در آمل، به تیپ 31 عاشورا اعزام شد. در معاونت اطلاعات و عملیات تیپ 31 با دوست دیرینه اش شهید حسین اکبری دنگسرکی بارها و بارها برای شناسایی به قلب دشمن زد. در همین مرحله بود که افق جدیدی در مقابلش باز شد و او با غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری ...
ماجرای عکاس و خمپاره های داعش در تلعفر
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : علی و محمد از بچه های شبکه تلویزیون ‘طلیعه’ عراق همراهمان بودند و اکبر توکلی عکاس هم برای شکار لحظه ها از هر فرصتی استفاده می کرد و از تانک ها و نفربرهای زرهی هم بالا و پایین می رفت. پس از درگیری و تبادل آتش سنگین سرانجام در پشت خاکریزی در حدود 2 کیلومتری جنوب شهر تلعفر مستقر شدیم و از آن لحظه به بعد خمپاره های داعش وجب به وجب منطقه را زیر آتش ...
مرضیه دباغ، الگویی که شاهکارهای مبارزاتی، دفاعی و سیاسی را زنانه رقم زد
بنابراین دو سه روز بعد، ساواکی ها آمدند و من را بردند و چند روز بعد هم خانه را گشتند و رضوانه را هم دستگیر کردند. رضوانه سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می شد جمع آوری کرده و در دفترچه اش نوشته بود. پس از دستگیری من، ساواک به خانه رفت و آنجا را مورد بازرسی قرار داد. متاسفانه دفتر سرود رضوانه را پیدا کردند بعد هم برای آنکه بفهمند خط کدامیک از بچه ها است، به بچه ها گفتند برای آزادی ...
روایتی از جنگ در تلعفر
خواهد بود ، برخی می گفتند فردا در ادامه مرحله سوم عملیات موصل در محور غربی٬ نیروهای الحشد وارد شهر تلعفر خواهند شد و برخی نیز مدعی بودند که الحشد الشعبی وارد شهر نخواهد شد و بجای آن ارتش عراق مرحله نهایی را با ورود به شهر به عهده خواهد داشت. البته روز شنبه یگان هایی از ارتش عراق که اکثر آنان از اهالی تلعفر هستند٬ وارد منطقه شده واسقرار یافته اند.آنان عموما ترکمن هستند. با اینحال نیروهای کتائب حزب الله و گروه خبری حاضر در منطقه برای شروع عملیات به شهر لحظه شماری می کردند. ...
مطالعه باید نیاز روزانه فرهنگ ما باشد(مصاحبه)
.... عمده وقت بچه ها در مدرسه می گذرد و رقابتی که از سوی مدرسه ایجاد و تشویق می شود ، بچه ها را حتی در ساعت های بعذ از مدرسه نیز رها نمی کند . آن ها برای این که از این رقابت عقب نمانند مجبورند در خانه یا کلاس های تقویتی باز همان اطلاعات را به شکل بی پایانی دوره کنند. آنها از سن ابتدایی برای ورود به مدرسه تیزهوشان آماده می شوند؛ بچه هایی که تیزهوش نیستند و باید با کلاس رفتن بسیار و زحمت و مشقت و حفظ ...
پدر شهید آقا عبداللهی می گوید: علی آقا در منطقه ای استراتژیک مشرف به خان طومان، زمستان در هوای 8 درجه ...
دو سال پیش خیلی اصرار داشته که یا برود عراق یا سوریه." من چون رفقای زیادی در سپاه انصار داشتم و سی و خرده ای سال این جا در مجلس کار کردیم، با فرماندهانش رفیق بودیم. شما کدام قسمت مجلس بودید؟ من اداره ترابری بودم، 10 ، 12 سال مدیر آن جا بودم و بعد هم اداره املاک مجلس و اداره تدارکات مجلس. خیلی دلم می خواست که علی آقا از من بخواهد جابجایش کنند چون در قسمت فنی بود و زیاد دوست ...
مصاحبه/ من، رضا یک پایان نامه فروشم!
تیزهوشان را زدم معلم شدن آرزویی بوده که از بچگی با آن به آینده اش نگاه می کرده است. در دوران مدرسه بچه درسخوان بوده؛ اما هیچ وقت ریاضی را دوست نداشته تا جایی که سر همین دوست نداشتن هم قید مدرسه تیزهوشان را زده است. اگر اشتباه نکنم دوره راهنمایی بود که برای آزمون تیزهوشان سر وقتمان آمدند و از ما امتحان گرفتند. در آزمون اول قبول شدم. اولش خیلی خوشحال بودم ولی بعد که رفتم و پرسیدم گفتند بچه های ...
توفیق شهادت نداشتم
صلوات فرستادم و مقالاتی هم پشت بلندگو می خواندم. یادم هست که کلاس دوم هنرستان بودم که در سال 57 چند روزی اول مهر رفتیم مدرسه و بعد با بچه ها باهم تبانی کنیم که کلاس ها را تعطیل کنیم؛ بنابراین صبح یک ساعت رفتیم کلاس و آمدیم بیرون و شروع کردیم در سالن مدرسه به شعار دادن. مدیر هنرستان آدم متدین و اهل قرآن و نماز و جلسات و این ها بود ولی درعین حال زمان طاغوت بود دیگر. بالاخره مجبور شدند که درب پشتی ...
ایران و ترکیه در عراق وارد درگیری می شوند؟
به گزارش نامه نیوز، المانیتور نوشت: هادی الامیری رییس سازمان بدر و رهبر بسیج مردمی عراق گفته در صورتی که نیروهای ترکیه دخالت کنند؛ تلعفر قبرستان سربازان ترکیه خواهد شد. به گزارش انتخاب ؛ او در پیامی در نهم نوامبر در واکنش به استقرار نیروهای ترکیه در کمپ بعشیقه و اقدام آنها برای آزادی تلعفر گفته بود تلعفر در صورت ورود ترکیه به جبهه جنگ به قبرستان سربازان ترکیه تبدیل خواهد شد. ...
زندگی چریکی یک زن
به گزارش سلام خبر، روزنامه شرق با این مقدمه نوشت: او در مصاحبه ای که گویا از تلویزیون هم پخش نشده، خاطره ای از همین حضور را تعریف می کند؛ خاطره ای که به گفته خودش وقتی سردار همدانی به خانه او سر زده بوده، در جمع تعدادی از فرماندهان سپاه هم طرح کرده است: برادرزاده خانم (همسر امام) آمده بود فرانسه درس بخواند، یک روز گفت که خانم را ببرم در شهر بگردانم. خسته شده از بس در یک اتاق مانده است. خانم با اجازه امام تشریف برد. فردای آن روز بعدازظهر قرار بود برگردد. امام که هیچ وقت از پشت نوشته های خودشان بلند نمی شد، یه وقت دیدم بلند شد و آمد دم در اتا ...
عده ای بدنبال ماهی گرفتن از آب گل آلودهستند/ازآنها میخواهم که توبه کنند
به گزارش خزر ، با مطرح شدن این موضوع که سه نفر از اعضای شورای شهر رشت قصد خرید باشگاه سپیدرود با هزینه ی شهرداری رشت و در جهت استفاده های تبلیغاتی خود در انتخابات شورای پنجم را دارند، سیروس رجا عضو سابق هیات مدیره ی این باشگاه در گفتگو با خبرنگار خزرآنلاین اظهار داشت: از نهادهای نظارتی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برادران سربازان گمنام که با شجاعت پاسدار این مرز و بوم هستند تقاضا دارم در ...
شوهرعمه ام اصرار کرد که شب را آنجا بمانیم / نیمه های شب بود که به سراغم آمد
اما باز هم فایده ای نداشت و هیچ کدام از عمل ها کارساز نبود. من هم وقتی دیدم امیدی به خوب شدنم نیست تصمیم گرفتم با همین شرایط کنار بیایم. اول کلاس رفتم و خط بریل را یاد گرفتم، بعد به مدرسه نابینایان رفتم و به درس خواندن ادامه دادم اما همیشه غمی همراهم است. همیشه با خودم می گویم ای کاش من هم مانند این بچه هایی بودم که در مدرسه نابینایان حضور دارند یا به صورت مادرزادی نابینا بودم یا به خاطر تصادف یا ...
تا حالا به پابوس امام رضا(ع) نرفتم ولی دخترم را شفا داد/ حاضرم جانم را تقدیم آقا کنم+ تصاویر
...> 12سالگی ازدواج کردم، 14 یا 15 ساله بودم که سید به رحمت خدا رفت و من تقریباً هشت سال با سید زندگی کردم. سید من را مثل بچه خودش بزرگ کرد و تر و خشکم کرد. بعد از ازدواج با خانمم هم پیش سید ماندیم و زندگی کردیم. سید 85 سالش بود که به رحمت خدا رفت. خیلی پیر بود. مرد روحانی و نورانی و قرآن خوان بود؛ خدا رحمتش کند. تسنیم: از خاطرات با سید برایمان بگویید. بعد از پدر و مادرتان که آنها را از ...
با افرادی که ما را تحقیر یا سرزنش می کنند، چگونه برخورد کنیم؟
مضحک و ... می خواند. او وقتی به من رسید گفت: اگر اشتباه نکنم تو باید تنبل ترین دانش آموز این کلاس باشی؟ در حالیکه بچه های دیگر بال بال می زدند تا به او بفهمانند که سخت در اشتباه است. بنده بلافاصله پاسخ دادم: ببخشید شما دبیر شیمی هستید؟ ایشان گفت: بله مگر در این ساعت قرار بود دبیر دیگری وارد کلاستان شود؟ البته استاد دانشگاه هم هستم. سینا ...
خدمات دهی بی وقفه نیروهای انقلابی در موکب های آستان قدس در مرز مهران تا زمان بازگشت زوار اربعین حسینی
از 400 خادم برای این امر اعلام آمادگی کردند. با تلاش بچه های انقلابی در موکب های ایجاد شده توسط آستان قدس، الحمدلله فعالیت در مرز مهران تا این لحظه روان و خوب ادامه دارد. برپایی مواکب متعدد و ایستگاههای صلواتی و بسیج هزاران اتوبوس و پای کار آمدن توان سپاه (علیرغم عدم سپردن مسئولیت از طرف دولت و ستاد اربعین)و حمایتهای آستان قدس رضوی خدا را شکر زائر احساس غربت و بلاتکلیفی نمی کند. با تلاش نیروهای انقلابی در موکب های ایجاد شده و همچنین نفوذ هوای سرد و بارش باران در نقطه صفر مرزی، تا زمان برگشت کامل زوار از مرز مهران، این موکب ها به زوار حسینی خدمات دهی خواهند کرد. ...
برایش پرونده درست کرده بودند. تهمت زده بودند. قاضی به علی گفت: عذرخواهی کن تمام شود، برود . علی زیر بار ...
علی آقا را اولین بار آنجا دید. دو سال آنجا بودیم. در کودکی انباری را برایش فرش کردیم و با بچه ها هیأت زد/شنا، جودو، پاراگلایدر و راپل از علاقه مندی هایش بود چه سالی می شد؟ مادر: سال 69؛ آن دو سال هم، چون در سفارت بودیم، مراسم دهه محرم و تاسوعا، عاشورا که می شد، علی را سقای می کردند. بعد از دو سال که برگشتیم ایران، خیابان آذربایجان زندگی می کردیم. چهار، پنج ساله بود ...
سلام بر ابراهیم به آلمانی ترجمه شد
. یکی دیگر از شدت ضعف و گرسنگی بدنش می لرزید. دیگری تمام بدنش غرق خون بود. کمی که به حال آمدند گفتند: از بچه های کمیل هستیم . با اضطراب پرسیدم: بقیه بچه ها چی شدن؟ ؛ در حالی که سرش را به سختی بالا می آورد گفت: فکر نمی کنم کسی غیر از ما زنده باشه . هول شده بودم. دوباره و با تعجب پرسیدم: این پنج روز، چه جوری مقاومت کردین؟ حال حرف زدن نداشت. مقداری مکث کرد و دهانش که خالی شد گفت: ما ...
موسس مدارس 12 گانه داور پناه فریدن را بهتر بشناسید
. همیشه باید از خداوند چیزهای بزرگ خواست، من هر چه قدر خواسته ام همیشه بیشتر داده است. محمد تقی در خصوص این ضرب المثل که هر دانه که بخشش کنی 70 دانه برداشت خواهی کرد می گوید: چند وقت پیش رفته بودم کارخانه پسرم در تهران. به پسرم و پسر خاله ام گفتم یک مطلب را به شما می گویم شاید به من بخندید اما مهم نیست، می گویم. اگر به مدرسه سازی رو بیاورید به ازای هر یک یا دو مدرسه ای که ...
نامه کودکان آمریکایی به ترامپ +عکس
ترسیده اند. لطفاً آن ها را بیرون نیندازید. دوستان مکزیکی من هیچ کار اشتباهی انجام نمی دهند. نامه یکی از شاگرداول های مدرسه هم که از ترامپ ناراحت است، جالب است. آقای ترامپ من در مدرسه در ادب و احترام و انضباط نفر اول شدم! من فکر می کنم شما باید مهربان باشید و بین مکزیک و آمریکا دیوار نکشید. چون ما آنجا دوستانی داریم که دلمان برایشان تنگ می شود. لطفاً مهربان باش. اعضای این کمپین حالا می خواهند این نامه ها را به دست ترامپ و همسرش برسانند و معتقدند که این نامه ها می تواند او را تحت تاثیر قرار دهد؛ چراکه ترامپ خودش پدر یک پسر ده ساله است و حتی پدربزرگ است و نوه دارد. ...
عاشق آشپزی هستم / خوشبختی به خانه و ماشین آنچنانی نیست
آشپزی به همسرم کمک می کنم. صبح ها زودتر از همه بیدار می شوم و نیمروی ته دیگ دار با کره درست می کنم، پودر شوید به آن می زنم که همه از خوردن آن لذت می برند! اینجوری که شما تعریف می کنید به غذا اهمیت می دهید و به اصطلاح اهل شکم هستید! البته این روحیه در بیشتر مردم شمال دیده می شود که شوخ طبعی را هم باید به آن اضافه کرد، شوخ طبعی از کی به شما به ارث رسید؟ زنده یاد مادرم خیلی شوخ ...