سایر منابع:
سایر خبرها
آزمون: نمی دانم طارمی چرا هنوز در ایران بازی می کند/ می توانیم برزیل را هم شکست دهیم/ بواتنگ هیولاست!
بازی دارد و در مواجه فردی با بازیکن حریف فوق العاده عمل می کند. به عقیده من گودین بهترین مدافع حال حاضر فوتبال جهان است که تجربه بازی برابر او را در لیگ قهرمانان اروپا به دست آوردم. * از قوم ترکمن هستی. احساس ایرانی بودن را داری یا یک ترکمنستانی؟ البته که یک ایرانی هر چند خانواده من از قوم ترکمن هستند. من آنجا متولد شدم. پدرم، مادرم، پدربزرگم و جدم در ایران متولد شدند. فقط شهرم ...
پشت پرده زندگی خصوصی کارلوس کی روش
گفتند یک ماه فرصت دارید تا انتخاب کنید که پرتغالی هستید یا موزامبیکی. پدر من پرتغالی و مادر من موزامبیکی است. من چگونه باید انتخاب می کردم؟ انقلابیون من را مجبور به انتخاب کردند. چه کسی به آنها این حق را داد که انتخاب کنند که من بیشتر شبیه پدرم هستم یا شبیه مادرم؟ من یک سفید آفریقایی هستم. *و بعد شروع زندگی در پرتغال. بهترین تصمیمم رفتن به دانشگاه علوم و مهندسی بود. رویایی که از ...
وقتی مشاور وزیر بهداشت همراه بیماران را کارتن خواب می نامد/ همراهان بیمار: ما کارتن خواب نیستیم
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس ؛ سردترین شب سال، برف و سوز امان همه را بریده است، خیابان ها خلوت و خلوت تر می شوند، همه برای فرار از سرما به خانه ها گرمشان پناه می برند، هواشناسی پیش بینی کرده است که سرما بی سابقه ای در راه است و هوای تهران از مسکو نیز سرد تر خواهد بود. بسیجیان دانشگاه اقتصاد نیز در راه برگشتن به خوابگاه هستند که با صحنه عجیب و تاسف باری رو به رو می شوند ...
بانوی واقف همدانی: از شهادت همسرم، درس بزرگ گذشت و ایثار گرفتم
بابا طاهر و پدرِ مادرم لطف الله بادامی واقف بخشی از ملک مکتب قرآن هستند. در زندگی شخصی معلمی به بزرگی حاج محمد حسین داشتم که جان خودش را برای دفاع از وطن فدا کرد . در این وقف فرهنگی تمام هزینه های راه اندازی این سایت قرآنی را از محل درآمد خویش پرداخت کردم و هیچ حق الناسی هم به گردنم نبود. آثار تألیف شده و فعالیت های قرآنی روز هفتم شهادت همسرم پدرم به من گفت اگر می خواهی به ...
با شهادت ما راه زیارت کربلا باز می شود
کار دارم و باید بروم. چون می خواستی عاقبت جنگ را بدانی گفتم به تو بگویم و بروم . خداحافظی کرد و رفت. واقعا بعد از گذشت چهار ماه جنگ تمام شد و آنچه شهید گفته بود درست بود . بعد از گذشت یک سال از این ماجرا یک شب خواب شهید را دیدم . به من گفت : چرا چند روز است به منزل مان نرفته ای ؟ گفتم : چشم می روم .گفت : برو سری به مادرم بزن تنها است روز بعد به منزل مادر شهید رفتم .مادرش گفت : فردا مراسم ...
گریه های دعایی برای سازمان مجاهدین خلق
نهایت در حال نوسان است. پیغمبر خدا شب بلند می شود و خودش را روی خاک می اندازد که خدایا یک لحظه مرا به خودم وا مگذار. ما روزی ده مرتبه سر نماز می گویم اهدناصراط المستقیم ؛ یعنی هر لحظه امکان انحراف وجود دارد. اصلا کسی اگر فکر کند که مثلا من کارم درست است، اول انحراف است. اینها هم تقریبا به همین شکل در آمدند. آنقدر از اینها تعریف کردند، جلوی آنها کرنش کردند، اطاعت کردند از آنها. مردم جامعه ...
طبق توافقی که داشتیم با زن جوان ارتباط بر قرار کردیم / شیدا از این راه کسب درآمد می کرد !
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، این زن گفت: دو مرد زنگ در خانه را زدند، در را که باز کردم، وارد خانه شدند، دست و پای من را بستند و مرا مورد تعرض قرار دادند، بعد هم تلفن همراهم و پول ها و کمی از زیورآلاتم را سرقت کردند. با شکایت این زن، تحقیقات برای مشخص شدن ماجرا آغاز شد. چند ماه بعد مأموران در ردیابی تلفن همراه زن جوان متوجه شدند گوشی روشن شده است. آنها وارد مغازه ای که تلفن در آنجا ...
جنایت پسر افغان با مادر جوانش در یافت آباد + تصاویر
...> با شناسایی دقیق دوست فرهاد بنام ابراهیم.ش (15 ساله)، کارآگاهان اقدام به دستگیری وی کردند؛ ابراهیم در اظهارات اولیه منکر اظهارات همسایه خانواده فرهاد شد اما در ادامه مجبور به بیان حقیقت شد و به کارآگاهان گفت:من و فرهاد با یکدیگر حشیش مصرف می کنیم فرهاد با من تماس گرفت و از من خواست تا به خانه شان بروم؛ زمانیکه وارد خانه شدم، فرهاد مرا به بالای سر جنازه مادرش برد و آنجا بود که متوجه شدم فرهاد ...
چگونگی مواجهه امام رضا (ع) با فرقه های انحرافی
السلام) نوشتم و مسائلی را از او پرسیدم. در این میان، یکی از مسائل مهم را فراموش کردم، امّا هنگامی که جواب امام را دریافت نمودم، دیدم جواب همه مسائل و از جمله آن مسئله که فراموش کرده بودم، از جانب امام به دستم رسید. من از این جریان به خود آمده، از ادعای مهدویّت دوباره موسی بن جعفر بازگشتم و امامت امام رضا (علیه السلام) را پذیرفتم. پس از آن از امام تقاضای ملاقات نمودم و امام در آخر همان روز مرا پذیرفت ...
بلایی که نوجوان معتاد بر سر مادرش آورد!
ابراهیم 15 ساله، کارآگاهان در ساعت 11 هفتم آذرماه او را بازداشت کردند. ابراهیم در اظهارات اولیه منکر اظهارات همسایه خانواده فرهاد شد اما در ادامه مجبور به بیان حقیقت شد و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: من و فرهاد با یکدیگر حشیش مصرف می کنیم و در بیستم آبان فرهاد با من تماس گرفت و از من خواست تا به خانه شان بروم؛ زمانی که وارد خانه شدم، فرهاد مرا به بالای سر جنازه مادرش برد و آنجا بود که ...
حکایت آن ایرانی در نروژ و ما
به گزارش تجارت امروز، محمود سریع القلم - استاد دانشگاه - در یادداشتی با عنوان چرا با هم همکاری نمی کنیم؟ ، در سایت خود نوشت: شاید سؤال دقیق تر این باشد که: اصلاً برای چه باید همکاری کنیم؟ چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم. یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد. طی سه ساعت بازدید پیاده، او همچنان با شوق و اشتیاق و علاقه مندی و وابستگی و دلبستگی به ...
می سازیم تا ساخته شویم!
سه عنوان، کلاس آموزشی برگزار کند: قرار شد من و دوستم در دو نوبت مخالف برای خانم های روستا کلاس بگذاریم. یعنی صبح من بروم روستای بالا برای آرایشگری،و عصر همان درس را به اهالی روستای پایین یاد بدهم و دوستم در ساعت مخالف من،آموزش خیاطی داشته باشد.همان شب دوم دور هم جمع شدیم و گفتیم اصلاً چرا برای یک روستای کم جمعیت دو نوبت کلاس بگذاریم؟! پیگیری کردیم و فهمیدیم مردم روستای بالا و روستای پایین از اساس ...
تروریست ها شیرینی سفرم را تلخ کردند
به همه بازماندگان درگذشتگان در این دو اتفاق تلخ صبر عطا کند. * در طول سفر کسی هم بود که بهداد سلیمی را بشناسد؟ - سعی کرده بودم طوری سفر کنم که خیلی در چشم نباشم و کمتر مرا بشناسند و تا اندازه ای هم در این باره موفق شدم اما به هر حال مردم با معرفت کشورم همواره هر جا من را می بینند نسبت به من لطف دارند و در این سفر هم از این محبت آنها بهره مند شدم. * بهترین بخش از ...
شمال شهر تهران خط مقدم جنگ نرم است/ هنوز قدیمی ها با جوانان امروز دم خور نشده اند
برایمان بگویید. چه اتفاقی در محرم امسال برای شما افتاد؟ یکی از شیرین ترین لحظه های محرم 95 برای من یکی از شب های دهه نخست بود. به یاد دارم، جلسه ای در خیابان ایران داشتم و برای رسیدن به آن جلسه پشت ترافیک مانده بودم. برای اینکه خودم را به مکان مدّ نظر برسانم، مجبور شدم، مسیری را پیاده طی کنم. زمانی که پیاده شدم و چند قدمی به سمت هیئت رفتم، ناگهان یک پسر پنج ساله ای را دیدم که با چند لیوان ...
نقشه کثیف برای مادر توسط پسر جوان و دوستش
اقدام به دستگیری وی کردند ؛ ابراهیم در اظهارات اولیه منکر اظهارات همسایه ی خانواده فرهاد شد اما در ادامه مجبور به بیان حقیقت شد و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : من و فرهاد با یکدیگر حشیش مصرف می کنیم ؛ روز قتل فرهاد با من تماس گرفت و از من خواست تا به خانه شان بروم ؛ زمانیکه وارد خانه شدم ، فرهاد مرا به بالای سر جنازه مادرش برد و آنجا بود که متوجه شدم فرهاد ، مادرش را با چاقو کشته است ؛ به درخواست ...
یوسفی در دستگاه فرعونیان/شرح شهادت امام رضا (ع) در منابع اسلامی
آسمان بلند کرده، به خدا چنین عرض کرد: خدایا، تو می دانی که من در مورد قبول ولایت عهدی ناگزیر شدم. پس مرا مورد بازخواست قرار نده، چنان که بنده و پیامبرت یوسف علیه السلام را هنگامی که حکومت مصر را به دست گرفت، بازخواست نکردی . اقامه نماز عید فطر از سوی امام رضا علیه السلام پس از پایان مجلسی که به مناسبت ولایت عهدی امام رضا علیه السلام در پنجم رمضان سال 203 ق تشکیل شده بود، مأمون از ...
زنان نوغان نخستین علم داران عزای غریب طوس
...، مهمان ها از بالای پشت بام با چادرهای کمرکش می آمدند تا ماموران رضاخان جلوی آن ها را نگیرند. خیلی ها هم کتک می خوردند و باز می آمدند تا برای امام هشتم عزا داری کنند. روز آخر روضه اش به قدر یک نعلبکی دیکچه جلوی مهمان ها می گذاشت. همان مقدار کم را هم برای شفای مریضان شان می بردند. خیلی ناراحتم که مادرم روزی را که دوباره زنان نوغان توانستند از گنبد خشتی به سمت حرم عزاداری کنند ندید ...
ماجرای عنایت امام رضا(ع) به یک کانادایی
کانادا راهی مشهد الرضا(ع) می شود تا با محبوب خویش ملاقاتی داشته باشد، این کرامت عجیب از کتاب کرامات امام رضا از زبان بزرگان به نقل از حجت الاسلام والمسلمین مهدی انصاری نقل می شود: * همه چیز از جشن میلاد شروع می شود در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد صحن انقلاب شدم، سرما تا عمق استخوان های انسان نفوذ می کرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود می زد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقه ای ...
حلقه بر در این خانه بیشتر زنم
، برادر خانمم خیاط بود ظرف 24 ساعت لباس خادمی من را دوخت و کلاه هم تهیه کردم و ظرف یک هفته شدم خادم امام رضا(ع). روایت مرد از روزها و شب هایی که در حرم خدمت کرده شیرین و رشک برانگیز است، اما نخستین تجربه اش برای خودش آنقدر شیرین است که حلاوت آن را زیر زبان مزمزه می کند و می گوید: نخستین جارویی که من در روزهای اول خدمتم می زدم، آنقدر با عشق بود و با علاقه محکم چوب جارو را در دستم می گرفتم و با تمام ...
جوانانی که از زندگی مجردی خود راضی هستند!
بگیرم و هیچ وقتی برای خودم ندارم و پس از آن هم باید بچه دار شوم و بچه داری را هم به کارهای خانه اضافه کنم. مادر سحر با غضب به دخترش نگاه کرد و گفت: زمان قدیم که من ازدواج کردم بحث این حرف ها نبود، پدرو مادرم یک روز مرا صدا کردند و گفتند دختر جان وقت ازدواجت رسیده باید به خانه شوهر بروی و یک نفر، تو را از ما خواستگاری کرده و شرایط ازدواج برای این پسر فراهم است و از نظر ما خانواده خوبی هم ...
صابر خراسانی: با شعر آیینی می توان آموزه های زندگی پیامبر اسلام (ص) و امام حسن (ع) را به دنیا معرفی کرد
. شب دوم در بک استیج نشسته بودم که یک آقای تقریباً پنجاه ساله وارد شدند و دیدم حال خوبی ندارند. من را بغل کرد و با گریه گفت که همسرم مشکل روده داشته و چند سالی بهتر بوده اما اکنون می گویند که در کبد او غده وجود دارد و خواست که دعا کنیم تا چراغ خانه اش خاموش نشود. از این اتفاق واقعاً ناراحت شدم و در این موارد مردم که مراجعه می کنند، روی ما حسابی باز نمی کنند. چون مشهدی و همسایه حضرت رضا(ع) هستیم ...
ضرب و شتم و آزار و اذیت وحشیانه دختر دانشجو در خانه مجردی / شرمنده پدر کارگرم هستم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، راه گریزی نداشتم. پسری که ادعا می کرد حاضر است برایم جان فدا کند، می گفت بی تاب و بیقرارم است و... با دوست حیوان صفتش مرا طعمه هوس های کثیف خود کرد. روسیاه و شرمنده شده ام و نمی دانم چه پاسخی به خانواده ام بدهم. پدرم کارگری ساده و زحمتکش است. روزی که دانشگاه قبول شدم از خوشحالی در پوست خودش نمی گنجید. یک خانه کوچکتر خریدیم تا ...
لُرتا هایراپتیان؛ نگین انگشتر تئاتر ایران
باز کند. او از آن جا رفته بود. در سفری که قبل از آن سال داشتم، لرتا آن بانوی همیشگی نبود، بی حوصلگی و فراموشی به سراغش آمده بود. در سال 77 دوباره به دیدارش رفتم و باز هم از حضور او در خانه خبری نبود. یادم هست لرتا همیشه عصرها به پارک شهر می رفت. در نتیجه تصمیم گرفتم به پارک بروم بلکه او را ببینم اما او آنجا هم نبود. به پارک ملت رفتم که پوشیده از گل های سرخ بود و لرتا باز هم نبود. بعد ...
برشی از کتاب مجاهد بصیر
، مستجاب، امینی و... او در امر جذب و گزینش نیز چون سایر مسئولیتها شب و روز برایش معنی نداشت. تمام وقتش صرف این کار می شد. ٭٭٭ من در عملیات رمضان مجروح شدم. آن زمان حسن مسئول پذیرش سپاه بود. برادرش عبدالحمید پیشنهاد داد تا وارد سپاه شوم و من قبول کردم.موضوع را با حسن در میان گذاشتم، ولی او در این رابطه هیچ عالقهای نشان نداد و گفت: مدارکت را بیاور. بعد از تشکیل پرونده وارد پذیرش شدم، بر ...
امام رضا(ع) از تولد تا شهادت
برخی از دانشمندان به بحث و مناظره می نشست،البته آگاهی او از علوم روز نیز وسیله یی بود برای پیشبرد سیاستهای ضد انسانی او،و گرنه هرگز به دین و اسلام پای بند نبود،و در عیاشی و فسق و فجور و اعمال زشت دیگر از سایر خلفا هیچ کم نداشت،نهایت آنکه از خلفای دیگر محتاطتر رفتار می کرد و با سالوس و ریای بیشتر عوامفریبی می نمود،و برای استحکام پایه های حکومت خود گاه با فقها نیز همنشین می شد و از مسائل و مباحث دینی ...
ماجرای تکاندهنده فروش نوزاد زن صیغه ای
فروش بود دلخوش کردم. رابطه من و این مرد جوان به ازدواج موقت انجامید و تا چشم بر هم زدم متوجه شدم باردار هستم. رحیم اصرار داشت بچه را سقط کنم. من هم قبول کردم. اما یک روز آمد و گفت نگران نباشم چون بچه را به قیمت دو میلیون تومان پیش فروش کرده است. زن جوان افزود:بچه ام را به دنیا آوردم اما اصلا او را ندیدم. رحیم نوزاد را فروخت و بعد از دو شب هم مرا از خانه بیرون انداخت. در این هوای سرد ...
تعزیه ، چشم انتظار تشکل صنفی
؛ چون نسخه یک میراث است. اصل نسخه ها از زمان قدیم است و محفوظ مانده اند ومن معتقدم که اصلاً نباید به این ها دست برده شود؛ مگر، این که یک کلمه یا جمله ای را که ممکن است نامانوس باشد یا با فرهنگ روز همخوانی نداشته باشد اصلاح می کنیم و در زیر نوشت یا پی نوشت، اصل آن را می نویسم که آیندگان اگر به نسخه دسترسی پیدا کردند، بدانند اصل کلمه چه بوده است و الآن چرا جایگزین شده است؛ البته، افرادی هستندکه جدیداً ...
پیش بینی سوپراستار بالیوود از رئیس جمهوری ترامپ
: و این طور شد که من مشهور شدم. من واقعا دلم نمی خواست این کار را انجام دهم، اما مادرم فوت کرد و من به بمبئی آمدم. به خواهر و همسرم گفتم که افسرده شدم و می خواهم تغییری در زندگی خود ایجاد کنم. دهلی را برای یک سال ترک کردم و حالا بیش از 25 سال است که دیگر به آنجا برنگشته ام. هنوز نمی دانم دلیل این جدا شدن، بازیگری بوده یا نه. شاهرخ خان گفت: من می دانم چطور مردم را خوشحال کنم، چه من بازیگر ...
همه ناگفته های علی دایی، پس از سال ها سکوت! + تصاویر
ها نمی دهد. کسانی که استطاعت دارند باید دست افرادی را که محتاج واقعی هستند، بگیرند. اگر توانم دست یکی را بگیرم، هم برای این دنیا و هم آن دنیایم کافی است. ارتباطات شما با هنر و هنرمندان چگونه است؟ چند دوست خوب هنری دارم. البته وقتی که قرار شد در یک تیزر تبلیغاتی شرکت کنم متوجه شدم که بازیگران چه کار سختی دارند. برای یک تیزر یک دقیقه ای 3 روز وقت گذاشتم البته دوستان می گفتند ...
از پشتک زدن در کوچه های بیرمنگام تا مرگ در سنجار
. هیچ کدام با عقل جور در نمی آمد. هیچ کس از نگرانی نمی خوابید. شنبه و یکشنبه هم گذشت. دوشنبه روز کاری بود. هنوز خبری از رشید نبود. صبح روز بعد که نیکولا داشت از خانه خارج می شد، اولین پیام رشید را دریافت کرد: "جایم امن است و کنار افراد مطمئنی هستم. لطفاً نگران من نباشید. واقعاًمتأسفم؛ 30 روز موبایل نخواهم داشت. لطفاً این را بدانید که اگر از ثواب این کار مطمئن نبودم؛ هرگز انجامش نمی دادم. از ...