سایر منابع:
سایر خبرها
دیده گریانم ولی با خاطراتش دلخوشم!
باشیم و در یک صبح سرد پاییزی میهمان خانواده کوچک اما صمیمی و گرم آنان شدیم. در ابتدای ورود، تصویر نقاشی شده "شهید محسن مقدسی" که درست مقابل درب ورودی منزل به دیوار نصب شده بود، برقاب چشمانم نشست و خیلی زود جای خالی او را در خانه احساس کردم. ابتدا به رسم میهمان نوازی و تعارفات اولیه گپ و گفتی دوستانه میان ما و همسر شهید ردو بدل شد. آنچه دلم را می لرزاند اشک های پی درپی بود که در میان صحبت ...
ژنرال ایرانی که چند شهر سوریه را از دست داعش نجات داد
. چون شنیده اند آنان که مردانه زیسته اند مرگی مردانه خواهند داشت. مدافعان حرم دریافت زیبایی از مردانگی دارند، آنها آدم های عجیبی نیستند که از دنیا بریده باشند، همسر، فرزند و پدر و مادر نداشته باشند، پدر بودند، همسر بودند، دوست داشتنی بودند و دوست می داشتند؛ اما عشقی بزرگ تر اسباب حرکت آنها شد. قصه عشق هر کدام شان به حرم حضرت زینب کبری (س) شنیدنی است. در سفر راهیان نور به اهواز و منزل شهید جبار ...
عوارض طلاق، مردان شکننده ترند یا زنان؟
گفتند چون همسر اولم انتخاب خودم بوده سرانجامزندگی به طلاق رسید. خیلی ها می گفتند نباید با زن به این زیبایی ازدواج می کردی! و از این حرف ها دور و اطرافم خیلی زیاد بود. در نهایت این بار به انتخاب مادر به خواستگاری خانم جوان دیگری رفتیم. راستش از همان اول ظاهر و فرهنگ این خانم به دلم ننشست اما تحت تاثیر حرف دیگران قرار گرفتم که یک خانم هر چه ساده تر بهتر. منظور فقط سادگی ظاهری نبود. در رفتار و ...
تو رفته ای اما هنوز هم اینجایی/ جشنی برای هم نفسی و به یاد عزیزان غایب از نظر
تولدش را مهمان پدر و مادر افشین است. چرا که کبد افشین پرستو را به زندگی و زیستن دوباره دعوت کرده است. پرستو همیشه وجود افشین را در کنار خود حس می کند و تاکنون یک بار بر سر مزار افشین آمده است، با او حرف زده، درد دل کرده، اشک ریخته و از تمام دلتنگی هایش با سخن گفته است و البته روح افشین همه آنها را نظاره گر بوده و همان شب نیز در خواب به مادرش سفارش کرده است مبادا بگذارید پرستو احساس دلتنگی ...
روایت زندگی زنانی که در زندان قرچک، روزگار می گذرانند
ساله ام به دلم بماند. حال خودم هم که اینجور. اینها اما همه بهانه بود. شهلا را آن روز درد دیگری بیقرار کرده بود؛ درد ندیدن فرزند. ندیدن پسری که بهزیستی سه سال پیش او را برد و در این سه سال فقط چهار بار دیدارشان با هم میسر شده است. بچه ام دو سال و نیمه بود که او را از من گرفتند، در این سه سال که نیست، چهار بار آوردند دیدمش. تا دو سالگی این جا بود، پیش خودم بود و بعدش او را بردند. الان ...
آسان شدن مشکلات با ابزار عشق و محبت/ محبت راه را هموار می کند
دل او بیشتر می کنیم، آنچه که از محبّت خارها گل می شود این یک واقعیتی است. وقتی انسان با مشکلات با ابزار عشق مواجه می شود، می بیند آسان شد. چرا تحمّل بچّه برای پدر و مادر سهل است. جز این است که محبّت آسان می کند؟ مادر هیچ وقت گله دارد از این که برای فرزند خود بی خوابی می کشد؟ گاهی حاضر هستند دار و ندار خود را بدهند، یک بچّه به خانه بیاورند، زحمت آن را بکشند، محبّت این طور است. محبّت مشکلات را آسان ...
برای رفتن به سوریه گریه کرد و به التماس افتاد/در نبرد با مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی بال در ...
عزت داد * برخورد مردم با خانواده شما بعد از شهادت آقاسجاد چطور بود؟ پدر : آقا سجاد نه فقط به خانواده ما بلکه به تمام شهر عزت داد. مردم واقعا سنگ تمام گذاشتن و از شهرهای مختلف برای تشییعش حتی زیر باران آمدند. ما خودمان همیشه تو مراسم شهدا شرکت می کردیم ولی شاید خیلی متوجه نمی شدیم. اما تحمل داغ جوان خیلی سخته. ** نامه ای برای اثبات عشق به همسر ...
هنرمند خوب هنرمند مرده است
.... وقتی رنگ شب من توقیف شد، چرا کسی حرفی نزد؟ دلم نمی خواهد مدام تکرار کنم. اما مخباطبانم نسل جدیدند؛ مجبورم برای آنها این قصه مکرر را بگویم تا فقط یادشان باشد کسانی مثل من بودند و هستند که از دو سو، ممیز و منتقد، انکار شدند. با مجموع اتفاقات به این نتیجه رسیدم فقط باید کارم را انجام دهم و همین. دغدغه شما درباره اساطیر و افسانه از کجا نشئت گرفته است؟ راحت نیست که در گونه های مختلف همچنان ...
مهم ترین درد ما بعد از جنگ نفاق بود/ در حقوق های نجومی گویا دعوای این بود سر و صدایی راه بیفتد و 20 ...
گرفتم و گفتم از شما هیچ کینه ای به دل ندارم. اینها جذب معنویت شده بودند. نه جذب معنویت شخص من شده باشند، چون ما همیشه نماز جماعت در زندان داشتیم. جوهر انقلاب این بود. - دست خطی که برای ما نوشتید را بخوانید. افروغ: خدا می داند که بر خود فرض می دانم که از هر فرصتی برای آگاهی بخشی و ارتقای انگیزه مردم برای فهم انقلاب اسلامی و مطالبات خویش در این چارچوب استفاده کرده ام ...
شب نامزدی دامنم را لکه دار کرد و ناپدید شد /خودم را زود باختم!
رضایت خود ازدواج نکرده، بلکه پدرم اورا مجبور به ازدواج کرده تا شاید با رفتنش، اندکی ازهزینه های زندگی طاقت فرسا و رنج آورشان کم شود. اگر تا به حال رگه هایی از جنس محبّت هم نسبت به مادر و پدرم، در قلبم مانده بود با حرف آخرش در سیاهی پستی هایش گم شد و از همه آنها به تمامی متنفّر شدم. به گونه ای که دیگر حتی دلم نمی خواست که هیچکدام از اعضای خانواده ام را ببینم. درس ژاله دیگر تمام شده بود ...
در مسئله حقوق های نجومی سر ملت کلاه رفت/ مهم ترین درد ما بعد از جنگ "نفاق" بود
گفت از خدا بخواه من را ببخشد. من او را در آغوش گرفتم و گفتم از شما هیچ کینه ای به دل ندارم. اینها جذب معنویت شده بودند. نه جذب معنویت شخص من شده باشند، چون ما همیشه نماز جماعت در زندان داشتیم. جوهر انقلاب این بود. افروغ: خدا می داند که بر خود فرض می دانم که از هر فرصتی برای آگاهی بخشی و ارتقای انگیزه مردم برای فهم انقلاب اسلامی و مطالبات خویش در این چارچوب استفاده کرده ام ...
چشم انتظاری مادر شهید بر سر مزار خالی پسرش/ تکه استخوان هایی که به شهدای کربلا تقدیم شد
فعالیت می کند، به هر حال پس از پشت سر گذاشتن سه ماه از این قضایا خبر رسید که نصرت شهید شده است و موفق نشدند جسدش را پیدا کنند. خیلی چشم انتظاری کشیدم، مزار که می رفتم سردرگم بودم، سنگ هم گرفتیم و در قسمت شهدای گمنام هم قبرش را مشخص کردیم اما خیلی برایم سخت بود، هر کس سر قبر پسرش می نشست ولی من فقط برای تسلای خاطرم می رفتم مزار شهدا تا اینکه بعد از 12 یا 13 سال درست در سال 1378 خبر رسید که ...
افسانه ساز قرن بیستم/ نویسنده ای که برای بشریت جنگید
اروپایی اولین اثر این نویسنده است. گویی گاری از قدم نخست می دانست چه می خواهد. او یک نویسنده بود که با المان نازی در جبههٔ فرانسه می جنگید. او یک جنگجوی نویسنده بود و شاید هم یک نویسنده جنگجو. این روحیه در تما م آثارش بسیار زنده است. او به معنای واقعی کلمه داستان نویس بود یا به قول خود افسانه ساز! رومن کاتسف سال 1914 در شهر ویلنا واقع در لیتوانی از پدر و مادری یهود ی زاده شد. پدر در سنین ...
می سازیم تا ساخته شویم!
موز به آنها داده بود.فردای آن روز از خوشحالی به خانم معلم گفته بودند خانم ما دیشب پنیر خوردیم! زینب اسم و آدرس و شماره تماس مادر خانواده را برای پیگیری بیشتر یادداشت کرده، اما تا الآن خبری نشده است. فقر فرهنگی پررنگ تر از فقر مالی برای بچه های اردو دیدن رفتارها و باورهای غلط فرهنگی تعدادی از مردم این روستاها پررنگ تر از محرومیت های مادی در این مناطق بوده است: مادری را در نظر ...
ماجرای مادر و دختر آبیکی که از دست کومله جان سالم به در بردند
منزل پدر این تروریست رفته بودند که بچه ها را تحویل عراق داده و آنان را فروخته بود که این موضوع برای ما درد بود. دشتی افزود: پس از یافتن مکان کتابی تروریست، وی را دستگیر و تحویل دادستان دادیم که به پادگان سقز منتقل شد ولی به دلیل بمباران از آنجا فرار کرد و سرانجام اعدام و به درک واصل شد که واقعا جنایت کرده بود. *یک بار در زندگی همسرم را ضربه فنی کردم فاطمه تندرست ...
نقد و بررسی عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری جندالله
امراة مقتولة فی بعض مغازی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فنهی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عن قتل النساء و الصبیان. (28) حال آنکه ریگی به برادرش دستور می دهد که همسر خودش را به قتل برساند و او همسرش خانم فائزه منصوری را که مادر سه فرزند – یک پسر و دو دختر دوقلو – است در خواب به ضرب گلوله می کشد. (29) کاملاً واضح است که دستور عبدالمالک ریگی در چه نسبتی با فرمایش پیامبر قرار ...
ماجرای شهادت اولین شهید مدافع حرم از زبان همسرش/ محمدحسین کمتر پدرش را دیده بود، دوست دارد همانند ...
شهادت می کرد/ هنوز هم منتظرم برگردد + تصاویر فرمانده ای گمنام که سومین شهید مدافع حرم شد/ همسر شهید: به او می گفتم اینقدر دعا کردم که خدا تو را از بین ما نمی برد/ می گفت خدا راحت وصل می کند ما هستیم که سیم مان گیر دارد+ تصاویر ورزشکار همه فن حریفی که مدافع حریم ولایت شد/ مادر شهید: خبر نداشتم که مسعودم تکه تکه شده است/ خودم داخل قبر مسعود رفتم و زیارت عاشورا خواندم + تصاویر ...
چشم انتظاری چندین ساله مردم سرباز برای شهدای گمنام/ اینجا فعل خواستن معنا نمی شود
هم چشم انتظار شهدای گمنام هستند در همین رابطه سرپرست هیئت محبان الزهرا(س) شهرستان سرباز در گفت و گو با خبرنگار پاپایا ، با اشاره به نبود هیچ محل زیارتی در شهرستان سرباز، بیان کرد: حضور پیکر مطهر شهدای گمنام شهرها و روستاهای استان را متبرک کرده است اما متاسفانه شهرستان سرباز از نعمت حضور شهدا گمنام بی بهره مانده است. وی افزود: با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبر چند موضوع می ...
روایت جالب یک دختر دانشجو از سفر معجزه آسایش به کربلا
روز اول سعی کردیم به افرادی که نان می پختند کمک کنیم. دو مادر عزیز و مسن در جمع ما بودند که به ما می گفتند شما فقط برایمان آب بیاورید... شاید چون میدانستند ما نان پختن بلد نیستیم ما را پی نخود سیاه می فرستادند. عده ای دیگرحلوا درست می کردند و ما به کمک آن ها رفتیم اما متأسفانه خرما تا غروب تمام شد و ما باز بیکار شدیم. هرچه می گذشت از آمدنم به مرز احساس ...
حکایت دلهایی که خود را به پنجره فولاد گره زدند تا عقده دل وا کنند
، یکصد هزار حج و یکصد هزار مجاهد و رزمنده به او می دهد. بودن طلب معشوق، عاشق را پای سفر نیست، پای دل است مردان و زنان عاشقی که سختی راه را به جان خریده اند، مادران و پدرانی که کودکان خود را در آغوش گرفته اند، پیرمردان و پیرزنانی با قامتی خمیده، از شهرهای مختلف ایران عاشقانی که شهر و دیار خود را ترک کرده و پای در مسیر دلدادگی گذاشته اند، آری قصد زیارت با خلوص نیت را می توان در ...
یک نامه سرگشاده، به سه عضو یک خانواده/ چشم های شهلا
، عاشقانه با دنیا وداع کند. نه این که چشم بدوزد به تصویر ماه از میان حلقه و... آه. نکند قصه این نبوده که برای ما مردم ساده دل تعریف کرده ای، آقای ناصرخان؟! دو: آقای علی سحرخیزان، برادر مرحوم لاله سحرخیزان؛ سلام! شنیده ایم آن چارپایه منحوس با دست های شما از زیر پای شهلا غلتیده و او را آویزان کرده است. آویزان تر از تمام این هشت سال آخر که میان زمین و آسمان زندگی کرد. البته تقصیر تو ...
تصاویر مراسم سالگرد شهادت سردار ستار محمودی در نورآباد
....نباید هویت و تمدن را مقابل دین قرار دهیم. وی کسانی را که دو مقوله حجاب و ولایت فقیه را پذیرفتند دوستدار آن شهید بزرگوار دانست.و از طرف پدر و مادر .برادر و خواهران آن شهید از مسئولین نیروی دریایی سپاه.سپاه ناحیه ممسنی و رستم.نیروی انتظامی.رسانه ها و مردم قدردانی کرد سردار عظمایی فرمانده منطقه پنجم نیروی دریایی سپاه (موحل خدمت شهید بزرگوار) دیگر سخنران این مراسم بود. ...
سروده هایی در شکوه هشتم دین
مرده را حیات من نیز با تو عیسی تاثیر می شوم وقت ورود در حرم تو هوایی ام وقت خروج تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه عزیز من حاجی توام که به تقصیر می شوم یک روز اگر که زینت دیوار تو شوم آیینه را گذاشته شمشیر می شوم محمود ژولیده با دل خویش گفتم اگر بیقراری یا اگر حالِ پرواز تا طوس داری لحظه ای هم مکن ...