سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف رئیس دانشگاه به قتل پیرمرد
.... متهم نیز چند ماه قبل از قتل در بهشهر دچار مشکل مالی شده و به تهران می آید. او از طریق زنی با حسین آشنا شده و صد میلیون تومان از مقتول می گیرد. زمانی که حسین پولش را طلب می کند، محمدعلی تصمیم به قتل او می گیرد و براساس نقشه 20 قرص خواب آور را در شیر کاکائو حل کرده و به مقتول می دهد. بعد از قتل نیز روی صورت مقتول حوله ای گذاشته، دستمالی نیز دور گردنش گره می زند. بعد جسد را در میان سه پتو قرار ...
ماجرای عجیب ترین داعشی +عکس
دختران زیادی آشنا نشده بود تا اینکه ماجرای سال آخر دانشگاه به وقوع پیوست. او در سال آخر عاشق جائلین یانگ (Jaelyn Young)، دانشجوی ممتاز سال دوم شیمی شد. محمد می گوید: اوایل سال آخر دانشگاه بود که با این خانم آشنا شدم. او زیبا بود و از همین دست حرف ها؛ اما خب چیز دیگری که مرا جذب زنان می کند هوشیاری، تیزهوشی و روشنفکری آن هاست. به همین خاطر بود که بیشتر با جائلین آشنا شدم. با هم این طرف و آن ...
فرزند شهید مدافع حرم: اگر امام خمینی بود، شما ازش چی می خواستین؟
اینکه مادر شهید است، شوهرش نیز جانباز بوده و برادرش شهید شده و برادر شوهرش نیز شهید شده؛ یعنی عمو و دایی شهید محمد بلباسی نیز در انقلاب و جنگ تحمیلی شهید شده اند : - حاج آقا من چند وقت قبل از شهادت محمد، خواب دیدم که شما یک جعبه ای به بنده دادید و من دیدم که یک شیء زیبایی به بنده دادید و گفتید که این حق شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده ...
دردسر ارتباط شوم دختر 14 ساله با پسر عمه / چرا با من بودی پس شاید...!؟
زن 21 ساله که دست کودک خردسالی را می فشرد و در انتظار تولد دومین فرزندش روزشماری می کرد، دادخواست طلاق را روی میز مشاور کلانتری گذاشت و در حالی که عنوان می کرد می خواهم از همسرم طلاق بگیرم و زندگی خوبی را برای فرزندانم مهیا کنم به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: 2 ساله بودم که مادرم پس از تحمل یک بیماری سخت از دنیا رفت ومدتی بعد پدرم با زن دیگری ازدواج کرد. هنوز مدت ...
نیم قرن خاطره بازی با جعفر والی
افتخارهای سینمای ایران است اما رفتن عباس کیارستمی من را خیلی شوکه کرد. یک خاطره از او دارم که شاید برایتان جالب باشد. جایزه یکی از کارگردانان بزرگ ایتالیایی به عباس تعلق گرفته بود. نمی دانم به چه دلیل خودش اجازه خروج نداشت یا چطور شد که به این فستیوال نیامد. تنها آشنای او من بودم و رفتم جایزه را گرفتم. گذاشتمش در صندوق به تهران آوردم. به او خبر دادم که جایزه ات پیش من است. گفت یک روز می آیم آن را از تو ...
ماه بارداری، 40 میلیون تومان!
بدانند گانت (ترکیب اسپرم و تخمک) را درون رحم یک زن با این شرایط قرار می دهند. آگهی اجاره رحم زنان همسردار در کانال های تلگرامی زمانی که این قانون به تصویب رسید قرار بود زنانی که مطلقه هستند یا همسر خود را از دست داده اند این کار را انجام بدهند و به عنوان حامل، 9 ماه فرزند را حمل کنند اما امروزه در بسیاری از کانال های تلگرامی با آگهی هایی از سوی زنان همسردار مواجه هستیم که برای ...
عاقبت تلخ ارتباط شوم با زن عمو جوان
با سارا چگونه آشنا شدی؟ یکی از بستگان سارا او را به من معرفی کرد و ما در ابتدا به عقد موقّت یکدیگر درآمدیم. امّا چون درخانواده ما اینگونه ازدواج ها چندان مرسم نبود، خود من پس از یک ماه به سارا پیشنهاد دادم که عقد دایم کنیم که همین گونه هم شد و ما به عقد دایم یکدیگر درآمدیم. سارا یک دختر داشت و خودش نیز چند سالی از تو بزرگتر بود، نظرخانواده ات درباره این ازدواج چه بود؟ پدرم که در قید حیات نبود، مادرم نیز وقتی فهمید سخت با ازدواج من مخالفت کرد، ولی چون من در توهّمات شیشه ای خود بودم، به حرف مادر و سایر افراد خانواده ام گوش نداده و با ازدواج با سارا غلام حلقه به گوش او شدم. آیا ازدواج ...
آرش با دختر خواهرم ارتباط شوم داشت / از در و همسایه ها شنیدم و ...
و در حالی که ساعت نه و نیم شب بود، به حمایت از همسر روشنفکرش! و برای تنبیه کردن من، مرا از خانه بیرون کرد! او می دانست من جایی برای رفتن ندارم و تصوّر می کرد که بعد از چند ساعت پشت در ماندن، دوباره به خانه بازگشته و به دست و پای او و گلی می افتم که مرا ببخشند، امّا من هرگزاین کار را نکردم. گرچه ترسی وحشتناک، سراسر وجودم را آکنده بود، امّا آوارگی را به دوباره رفتن نزد پدر و ...
حمید دوست دخترش را باردار و گردن من انداخت
حمید داشته متاسفانه باردار شده است. موضوع را به پلیس گفتم و برای خودم واقعا متاسفم که با چنین فرد فاسدی دوست شده بودم. با این کارابروی چندین و چند ساله پدر و مادرم را به باد دادم. حمید دستگیر شده است و پس از آزمایش های فنی از اتهام باردار کردن دختر جوان تبرئه شدم و فقط باید جوابگوی ارتباطم در فضای مجازی با این دختر باشم. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
استاد دانشگاه، مرد برج ساز را کشت + عکس
بعد از چندین روز به خاطر عذاب وجدان تسلیم پلیس شدم. وی که بسیار خونسرد بود به قضات دادگاه گفت:من چون مشکلات اقتصادی زیادی داشتم و شبها دچار بی خوابی بودم چنیدین بار از قرص های خواب آور خورده بودم و فکر نمی کردم این قرص ها موجب مرگ حسین شود.من برای مرگ آماده هستم و می دانم باید تاوان کاری را که کرده ام بدهم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
وقتی نوعروس با دماغ شکسته به کلانتری رفت! / زود باردار شدم
در تصمیم برای فرار از خانه، او را همراهی کنم این گونه بود که من و برات با فرار از خانه پدرم را مجبور کردیم با ازدواج ما موافقت کند اما هنوز چند ماه از این عشق دیوانه وار نگذشته بود که آرام آرام چشمانم باز شد و توانستم عیب هایی که پدرم به او نسبت می داد را ببینم. همسرم دیروقت به خانه باز می گشت و با زنان دیگری ارتباط داشت. حتی مدتی بعد متوجه اعتیادش شدم ولی نمی توانستم به خانواده ام چیزی بگویم او ...
درآمد حاصل از اجاره یک رحم چقدر است؟
این قانون به تصویب رسید قرار بود زنانی که مطلقه هستند یا همسر خود را از دست داده اند این کار را انجام بدهند و به عنوان حامل، 9 ماه فرزند را حمل کنند اما امروزه در بسیاری از کانال های تلگرامی با آگهی هایی از سوی زنان همسردار مواجه هستیم که برای گذران زندگی حاضر به اجاره رحم خود هستند. اجاره دادن رحم برای زندگی بهتر نازنین 28 ساله است و یک دختر 9 ساله دارد؛ زنی با قد حدود 173 ...
درخشش بانوی موتور سوار ایرانی در جهان
و یاد بگیرم و همان روز از آن خانم موتورسواری یاد گرفتم و دیگر به موتورسواری ادامه دادم. نه فکر نمی کردم، اما از کودکی عاشق موتورسواری بودم و هر وقت یکی از آشنایان یا اقوام می آمدند که موتور داشتند آنقدر گریه می کردم که مرا با موتور یک دور بچرخانند. نخستین موتوری که خودم خریدم یک موتور 125 سی سی در سال 1387 بود و سال 1390 یک موتور آپاچی خریدم و در اسفند ماه سال 1392 کراس را ...
بعد از فوت پدرم می خواستم از فوتبال خداحافظی کنم!
خانواده ام صحبت کردم و در باشگاه پدیده هم شرایطی را برایم به وجود آوردند که توانستم دوباره خودم را پیدا کنم و تصمیم گرفتم حالا که بیش از قبل پدرم مرا می بیند و ناظر بر اعمال من است، با تمام وجود و تلاشی هزار برابری برای بازگشت به روزهای خوب گذشته و تیم ملی تلاش کنم. حقیقی تصریح کرد: درگذشت پدر واقعا یکی از تلخ ترین و سخت ترین غم های دنیاست، اما باید از تمامی اعضای باشگاه پدیده تشکر کنم که در سخت ترین شرایط اجازه ندادند تنها باشم و هر کاری که از دست شان برمی آمد انجام دادند. از تمامی این عزیزان سپاسگزارم. ...
جواب جالب شهید مدرس به شوخی رضا خان در مجلس
فردی آمد خدمت مرحوم پدر نسخه و دارو دادند. بیمار موقعی که می خواست برود، یادم هست که پنج تومان گذاشت روی میز و رفت. من این پول را برداشتم و رفتم و با بخشی از آن برای خودم چیزی خریدم. بعد پدرم مرا تنبیه کردند و گفتند، حق نداری به پولی که می بینی دست بزنی. بقیه پول را هم از من گرفتند و بعد هم پنج تومان دادند به مستخدم منزل و گفتند ببر بده دمِ در خانة فلانی. بارها از خانه ثروتمندان که بیمار پدرم بودند ...
استادانی که کارمند بودند
؟ زمانی که از خدمت برگشتم، کار با متریال سیمان را پیش گرفتم. من کار با سیمان را در سال 43 به صورت آماتور و در سال 47 به صورت حرفه ای آغاز کرده بودم و بعد از خدمت، به طور جدی به آن ادامه دادم. دوران همکاری تان با خانم سیحون بعد از این آغاز شد؟ بله، همان روزها بود که پیشنهاد همکاری تالار قندریز با گالری سیحون شکل گرفت و این دو گالری به صورت مشترک با یکدیگر کار کردند. من آثارم را به ...
رویای کارآفرینی را واقعی کنید
مشهور ملاقات کرده بودم. ترتیب دادن جلسه، برایم به مانند کابوس بود و فکر می کردم که هرگز اتفاق نمی افتد. بخش هولناک تر این بود که هیچ دستور کاری نداشتم. من خودم را جمع و جور کرده بودم و حالا در دفتر او وقت ارزشمندش را می گرفتم ولی به معنای واقعی هیچ چیز برای صحبت نداشتم. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک آنلاین، اگرچه ممکن است که تنها ابزار من راهبردی احمقانه باشد، اما این یکی از ...
تشیّع چه وقت پیدا شده است؟ - ارتباط انسان با اهل بیت(ع)
تَضِلُّوا [8] اگر می خواهید گمراه نشوید و اگر هدایت می خواهید، قرآن، عترت و عترت، قرآن. یعنی گفتن لا اله الاّ الله فقط فایده ندارد. این لا اله الاّ الله باید دست کسی باشد که به یک دستش قرآن و به دست دیگرش ولایت اهل بیت باشد. آنگاه هدایت می شود و الاّ ضلالت است. چند روز قبل دم مرگ به مسجد آمدند. نماز را نشسته خواندند و نمی توانستند ایستاده بخوانند. منبر رفتند و بعد در منبر گفتند این ...
خواستگاری به شیوه داریوش ارجمند
مادی نباید تعیین کننده باشد. من قبول دارم که هزینه کردن برای تحصیل اشکالی ندارد، اما این به آن معنا نیست که پدرومادر باید این هزینه را بدهند تا دانش آموزانی که از خانواده های ثروتمند می آیند امکان تحصیل داشته و فقرا از این امکان محروم باشند. من خودم در دانشگاه مشهد ترم اول شاگرداول شدم و به همین دلیل از پرداخت هزینه ترم های بعدی آزاد بودم. دانشجو باید خودش هزینه را بر دوش بکشد، نه این که به ...
شهاب حسینی: چگونه عاشق پریچهر شدم؟
.... بعد از 18 ماه خدمت دچار خونریزی معده شدم. مرا به بیمارستان 502 منتقل کردند. آنجا به من گفتند تو نباید به خدمت می آمدی. تو به خاطر وضع معده ات می توانستی از معافیت پزشکی استفاده کنی. باتوجه به اضافه هایی که خورده بودم ترجیح دادم معاف شوم. این گونه بود که سر 18 ماه با خدمت خداحافظی کردم. راستش در دوران سربازی بود که عاشق شدم. عاشق همسرم. همین موضوع تحمل سربازی را برایم ...
واژه واژه دعا، قدم قدم زیارت
ساکت بود. آدم ها می رفتند و می آمدند... آرامش عجیبی داشتند. زل زدم به خادم های حرم . توی دلم به حالشان حسرت خوردم. به بی بی فکر کردم که چه قدر برایش سخت بود. بعد از آقاجان خدابیامرز، دلش به من خوش بود. می خواست درس بخوانم و دکتر یا مهندس بشوم. اما من می دانستم درس خواندنم جز خرج اضافه چیز دیگری روی دست بی بی نمی گذارد. اذان را که زدند و نماز که خواندم، برگشتم. بی بی سر سجاده بود ...
سوگل طهماسبی: یک جنوبی خونگرم هستم!
خندد) من از بچگی در خانواده ای هنردوست بزرگ شدم که همگی با نقاشی، طراحی و ... آشنا بودند. پدرم استاد نقاشی مینیاتور بود. برنامه روز جمعه ما این بود که همه خانواده در کنار پدر، مینیاتور می کشیدیم. من در هنرستان هم گرافیک خواندم و بعد هم همین رشته را در دانشگاه ادامه دادم. اتکای من روی دست هایم است و گرافیک دستی بلدم و خیلی با دنیای تکنولوژی امروز آشنا نیستم. (می خندد) فکر می کنم برای گرافیست بودن ...
داستان سرایی های پسر قاتل تمام شد - بر سر شیشه دعوا کردیم و او را کشتم
آمد و او به دستور بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، دستگیر شد. متهم به قتل در نخستین بازجویی ها گفت: چند روز پیش از این حادثه در پارک نشسته بودم که مهدی -مقتول- مرا به خانه یکی از دوستانش برد. وقتی به آنجا رفتم احساس کردم بیهوش ام کرده و مرا مورد آزار و اذیت قرار داده اند. بعد از آن چند بار درباره این موضوع با مهدی صحبت کردم که ضدونقیض حرف می زد. اما مدتی ...
افتخار جمهوری اسلامی این است که در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی نیرو داریم/ اینکه می گویند اینجا کجا و ...
مادرها و خانواده هایشان برسانید. برادر شهید هم که برای دیده بوسی می آید جلو، از آقا می خواهد که به او و همسرش یک قرآن بدهند که آقا جواب می دهد: قرآن را فقط به والدین و همسر شهید میدهم . پسر برمی گردد و می نشیند اما پس از چند دقیقه دوباره به آقا -که درحال دادن انگشتر به دیگر بستگان است- می گوید قرآن را از پدرم گرفتم! لطفاً به ایشان یک انگشتر بدهید! آقا هم درحالی که دستش را درون ...
بابک زنجانی چگونه میلیاردر شد؟
جاهای مختلف انتخاب کنید. چون تک پسر بودم مرا به تهران منتقل کردند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم، گفتند شما باید به عنوان راننده، آقای نوربخش را جابه جا کنید. ابتدا سرباز بانک مرکزی بودم و آقای دکتر نوربخش راننده دیگری داشتند. بعد از او من راننده آقای نوربخش شدم. آخر خدمت سربازی ام بود و حدود 5 ماه مانده بود. وقتی مرا به دفتر آقای دکتر نوربخش فرستادند من در آنجا کار ...
آبروی خانواده ام را بردم
غیرانتفاعی بودم. من به دلیل سرمایه گذاری در یک شرکت هرمی بدهی زیادی بالا آوردم به همین دلیل به تهران آمدم و در منزل یکی از بستگانم ساکن شدم. پس از مدتی از طریق زنی با مقتول آشنا شدم. قرار شد او به من کمک کند به همین دلیل دو چک به مبلغ 100 میلیون تومان به دوستانش داد تا طلب مرا از شرکت بگیرند و در عوض قرار شد من بعد از وصول طلبم، بدهی ام را به او بدهم. وی ادامه داد: چندروز بعد مقتول از من خواست ...
اولین بار خانه دوستم منحرف شدم / زن شوهردار به خاطر چاق بودن زندگی اش را باخت
ازدواج کرده بود. گاه گاهی به دنبال من می آمد و از من می خواست که به خانه بهبودی بروم و ترک کنم . ولی من تن به این کار نمی دادم و تا اینکه سرانجام او نیز پس از اصرارهای فراوان ازمن ناامید شد. پدر و مادرت چی؟ آنها چند سال بعد ازگرفتار شدن من در دام اعتیاد و ترک خانه، یکی پس از دیگری دچار استرس شده و سرانجام ناباورانه فوت کردند. بهتر بگویم از دست کردارناپسند من دقّ کردند ومن چنان ...
وقتی با لیلا آشنا شدم، همسرم خیلی زود فهمید چه گندی زدم!
دادم اشتباهاتم را جبران کنم. ما زندگی خود را از سر گرفتیم. اما بعد از دو ماه، دوباره با زن دیگری در فضای مجازی آشنا شدم. همسرم که به ستوه آمده بود، موضوع را به پدرش اطلاع داد. آنها با توجه به این که شیشه مصرف می کردم از راه قانونی وارد عمل شدند و به ناچار معصومه را طلاق دادم. آه معصومه هم دامن مرا گرفت. چک هایم یکی پس از دیگری برگشت خوردند و ورشکست شدم. وضعیتم حسابی ...
نادر روز بارانی مرا به خانه اش برد و در را قفل کرد و
روزنامه ای، چشمم به یک آگهی افتاد. تماس گرفتم؛ قرار شد برای مذاکره به محل شرکت بروم. به رغم نصیحت های مادرم که سعی می کرد مرا از یافتن کار باز دارد، رفتم. چون حقوق خوبی می دادند، پیگیری کردم و پس از مدت کوتاهی مشغول کار شدم. چند روز بعد،اسامی دانشگاه آزاد اعلام شد و من قبول شده بودم؛ قبولی دانشگاه فرصتی به مادرم داد تا بار دیگر خطراتی را که در محیط کار مردانه می توانست در کمین یک ...
من عاشق پسر داییم بودم / همدیگر را ملاقات کردیم و من کلید در ورودی مجتمع را به او دادم
بهانه پیاده شدن از پژمان خواستم تا خودرو را نگه دارد، به محض توقف با چاقو به وی حمله ور شدم و چندین ضربه به او زدم و او را به قتل رساندم. جسد مقتول را به صندلی شاگرد راننده منتقل کردم و بی هدف به راه افتادم. مسیر اتوبان امام علی را ادامه دادم تا این که ناگهان خودم را ابتدای جاده ورامین دیدم. ابتدا قصد آتش زدن خودرو را نداشتم اما پس از چند متری که از خودرو دور شده بودم، تصمیم به آتش زدن آن ...