سایر منابع:
سایر خبرها
باید و نبایدهای روابط خانوادگی
حمید درباره خاطرات کودکی اش می گوید: پدرم، مغازه دار و سنتی بود. او سبیل از بنا گوش در رفته و ته ریش می گذاشت و وقتی شب به خانه می آمد، یا خواب بودیم یا باید می رفتیم و می خوابیدیم. خیلی زود فهمیده بودم، بغل بابا قدغن است. مریض شدن را فقط به یک دلیل دوست داشتم، آن هم به خاطر این که وقتی مریض می شدم، پدرم مرا گرم در آغوش می گرفت، می بوسید و دکتر می برد. آن موقع حتی به خاطر زبری ریشش اعتراض نمی کردم. وقت های دیگر، اگر به سمتش می دویدم که مثل مادر، بغل او هم بپرم، جوابم یک چشم غره وحشتناک بود. مادرم همیشه می گفت: بابا خسته است. ...
بازگشت از جهنم جم از زبان یک بازیگر
به گزارش به گزارش چالوس ما به نقل از مشرق، جوان هایی که فریب سرابِ شبکه جِم را خورده اند یک طرف، اما آدم از رفتن برخی افراد پیشکسوت و آنهایی که مو و ریش خود را در فرهنگ و هنر این مملکت سپید کرده اند، تعجب می کند البته وقتی پای صحبت های صادقانه و صمیمانه هرمز سیرتی، بازیگر قدیمی تئاتر، تلویزیون و سینما می نشینیم. گفت وگوی مابا هرمز سیرتی را در باره پشت پرده شبکه جم در ادامه بخوانید: ...
پیام همسر شهید مدافع حرم برای داعش
تبریک و تسلی دل خانواده علی آمده بودند. اما روحیه این خانواده با توجه به اینکه هنوز پیکر فرزندشان هم بر نگشته به گونه ای بود که مهمانشان دچار غم و ناراحتی نمی شد. دلتنگی از نبود او پیدا بود اما عجز و پشیمانی نه. گفت وگو را ابتدا با مادر علی اینگونه آغاز کردیم: *من مادر شهیدم من مادر شهید علی عابدینی هستم که سال 48 در مازندران متولد شدم. 16 سالم بود خدا علی را به من ...
دوستی با حلیمه مرا به منجلاب گناه کشاند / شب جشن تولد او برای احسان نقشه زشتی اجرا کردم ولی
زن 22 ساله که در چهره برافروخته اش یاس و نا امیدی نمایان بود خطاب به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت:من دختری درسخوان و موفق در بین 5 فرزند خانواده بودم که پدر و مادرم مرا مایه افتخارشان می دانستند. پدرم کارگر ساختمان بود و به سختی و مشقت هزینه های زندگی را تامین می کرد و مادرم با مشکلات مالی زیادی ما را بزرگ کرد. سرانجام با قبولی ام در یک دانشگاه دولتی و معتبر برق شادی و ...
نویسنده باید مثل آواز خوان ها سرحال باشد
زمین های هموار و دشت های غربی بنویسید، چیزی که اغلب مردم آن را چندان جالب نمی دانند؟ وقتی تقریباً نه ساله بودم، پدرم از خانه مان در ویرجینیا به یک دامپروی در نبراسکا نقل مکان کرد. اندکی از همسایه هامان آمریکایی بودند- بیشترشان دانمارکی، سوئدی، نروژی و کولی بودند. من در میان این مهاجران بزرگ شدم و شیفته برخی از آنها بودم. مخصوصاً پیرزن هایی که مدام برایم از سرزمین مادری شان می گفتند. به ...
مادر 15 ساله بوشهری در دام اعتیاد
ها ، پدرم حتی اجازه نداد درس بخوانم ، تا کلاس چهارم دبستان بیشتر نتوانستم ادامه بدم و خونه نشین شدم. صبح تاشب می بایست اوامر بی چون و چرای پدر را بی کم و کاستی اجرا می کردم ، در غیر اینصورت با کمربند سیاه و کبودم می کرد. با اندام نحیف و لاغرم سعی می کردم کارها را بدون نقص انجام دهم. فقط و فقط ماندن در آن خانه را برای اینکه پناهی دیگر نداشتم، تحمل می کردم ولی همیشه به دنبال روزنه ای ...
قالیباف: هر چه قدر بیشتر تخریب کنید من محکم تر ایستاده ام
...: اگر به 15 خرداد 42 را نیز نگاه کنیم حرکت عظیم حضرت امام خمینی (ره) را در محیط حوزه می بینیم؛ آن هم در شرایط سخت آن روز که حتی افرادی در خود حوزه هم به حضرت امام (ره) توصیه می کردند که وقت مبارزه نیست و امکان مبارزه با این رژیم تا بن دندان مسلح وجود ندارد، اما این روحیه مبارزه ادامه پیدا کرد و ما اوج این مبارزه را در 22 بهمن سال 57 شاهد بودیم. 38 سال قبل مردم ما به خیابان ها آمدند و همه اقشار با ...
علیرضا حیدری: آدم سیاست نیستم
حرف ها به شکل دیگری نقل می شود، اینجا می توان مستقیم با مردم در ارتباط بود. رسانه دست خودت هست، البته نباید با مردم بازی کنی که اگر بازی کنی، مردم متوجه می شوند و دلخور. آنها بد تنبیه می کنند. وقتی کار مجری گری می کردید، نظر مردم چه بود؟ - یکسری ها دوست نداشتند. البته هدف من بیشتر کارشناسی بود که خیلی هم محقق نشد و به خاطر فضای المپیکی دست مان در صبا حتی که دنبال می کردیم ...
زهرا: از پدر می خواهم مرا صبر دهد/ محمد: امام حسین(ع) را درک کرد و عازم سوریه شد
این عمل مداومت کنم؛ اکنون می خواهم این وظیفه را به تو محول کنم، اگر از عهده آن بر می آیی می توانی قبول کنی. نامزدم پذیرفت و هر روز نماز شکر به جا می آورد، با این وجود دیدم که پدرم باز هم این دو رکعت نماز را می خواند. فوق لیسانس مدیریت و نفر دوم دوره دافوس بود آناج: از شهید و فعالیت هایی که انجام می دادند برایمان بگویید؛ محمد: پدر با شروع جنگ تحمیلی نیزعازم جبهه های ...
خورشید "سه شنبه شب ها" طلوع می کند/ ماجرای اولین زن کارتن خواب ایران
. جریان ترک اعتیادم هم به خواست خدا بود که با این سن توانستم با وجود تمام سختی ها و مشکلات ترک کنم. کارتن خوابی را دنیایی سرد و تاریک می دانست که هیچ شباهتی به زندگی طبیعی و دوست داشتنی ندارد. در ادامه گفت: کارتن خواب از مال دنیا چیزی جز یک کیف که اندک وسایلش را در ان بگذارد ندارد و آن هم توسط ماموران از بین می رود. کارتن خواب محکوم به تنهایی است و هیچ کس حتی خانواده اش را نیز در کنارش نمی ...
معلول ها خوش قول ترند/ شدت معلولیت باید در ارزیابی کارها موثر باشد
به عرصۀ تئاتر معلولین سخن بگویید. بنده از سال 1380 وارد دانشگاه شدم و تئاتر را به صورت حرفه ای شروع کردم، اگر چه پیش از آن هم در فضای تئاتر فعالیت داشتم. کار در زمینۀ تئاتر معلولین را نیز از سال 88 به صورت حرفه ای آغاز کردم. برای اولین بار بنده از طرف گروهی که با معلولین تئاتر اجرا می کرد دعوت به کار شدم و برای ساخت دکور، لباس و گریم در خدمتشان بودم و با فعالیت های آنان آشنا شدم، ضمن ...
عمل وقیحانه مرد با خواهر زنش
مشکل ما که البته مثل یک زخم عفونی کهنه و قدیمی بود، سر باز کرد. او در شبکه های اجتماعی با زنان و دختران ارتباط داشت و دراین باره هم می گفت زنان فاسد دام برایش پهن کرده اند و فریب خورده است. در این وضعیت داشتم عذاب می کشیدم. نمی توانستم به خانواده ام چیزی بگویم، یعنی رویی نداشتم حرفی بزنم. وقتی فکر می کردم این راه را خودم انتخاب کرده ام و به خاطر این شوهر بی غیرت احترام پدرومادرم را لگد ...
نیم قرن خاطره بازی با جعفر والی
...> و خانه کوچکی در خیابان رشت که بنیان گروه تئاتر ملی آنجا نهاده شد. چطور با شاهین سرکیسیان آشنا شدید؟ من از طریق شاملو و فهیمه راستکار با سرکیسیان آشنا شدم. آن زمان دوران سختی بود. حکومت نظامی و کودتا و هرگونه جمع شدن ممنوع بود. سرکیسیان نه معلم بود و نه امکانات زیادی داشت. یک مشتاق تئاتر بود خانهای کوچک در خیابان رشت داشت که در اختیار ما گذاشت و ما را دورهم جمع کرد. با همین عشق و علاقه ...
پدرم از من خواست تا جلوی دوستان نامحرمش برقصم و پول بگیرم! / درباغ 2 تن از آنها مرا هدف نیت شیطانی شان ...
وی زماینکه با ماموران روبرو شد ادعای عجیبی کرد. احسان گفت: عصر جمعه همراه 5 تن از دوستانم در پارک بودیم که با دختر نوجوانی که به نزدیکی ما آمده بود آشنا شدم و همان شب با من تماس گرفت و ادعا کرد که می خواهد به خانه عمه اش در تجریش برود و خواست تا همراهش باشم که من نیز سوار بر مترو او را تا مترو تجریش همراهی کردم و سپس به خانه بازگشتم. تجسس ها برای ردیابی دختر جوان ادامه داشت ...
ماریتا لورنز، جاسوسی که عاشق فیدل کاسترو بود
...> فیدل قبول کرده بود که مرا ببیند، ولی از این موضوع خیلی راضی نبود. از او خواهش کردم که مرا به پسرم معرفی کند. او در را باز کرد و آندره ظاهر شد. او شبیه فیدل بود، با دست ها و صورت خاص. هدایایی که برده بودم را به او داد. او به من گفت که دانشجوی پزشکی است. من نمی توانستم جلوی اشک هایم را بگیرم. تماس تان با او را حفظ کردید؟ مدتی با او در تماس بودم. برایش نامه می فرستادم. فکر می ...
شوهری که بی خبر بود / کار بسیار قبیح زن متاهل با دوست پسرش در جاده + عکس
از همسر وی به نام لیلا پرداخت. این زن گفت: دیشب همسرم از محل کارش به خانه برنگشت و من و دو فرزندم به خانه پدرم رفتیم.او اختلافی با کسی نداشت و نمی دانم چه کسی اور ا کشته است. وقتی پلیس به اختلاف های دنباله دار غلام و لیلا در طول 7سال زندگی مشترک پی برد بار دیگر زن مقتول را تحت بازجویی قرار داد و لیلا مجبور شد پرده از رابطه کثیفی با یک مرد 30 ساله به نام محمد برداشت. زن جوان قتل را گردن ...
زن 29 ساله بدون اطلاع شوهرش از ارتباط پنهانی اش با اسکندر می گوید
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، زن 29 ساله در حالی که عنوان می کرد تنها یک لبخند بی معنی روزگارم را به جایی کشاند که همه چیزم را از دست دادم، به کارشناس اجتماعی کلانتری جهاد مشهد گفت: در یک خانواده پرجمعیت رشد کردم و پدرم با کارگری تنها می توانست شکم ما را سیر کند به همین خاطر هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند دیپلم بگیرند و هر کدام از آن ها در مقطعی ترک تحصیل می کردند. من هم تا کلاس ...
تازه عروس را جلوی داماد دزدیدند
تصادف محور سمنان آمده است + عکس ببینید چه بلایی بر سر این زن تهرانی آمده + عکس زن 29 ساله بدون اطلاع شوهرش از ارتباط پنهانی اش با اسکندر می گوید شوهری که بی خبر بود / کار بسیار قبیح زن متاهل با دوست پسرش در جاده + عکس پدرم از من خواست تا جلوی دوستان نامحرمش برقصم و پول بگیرم! / درباغ 2 تن از آنها مرا هدف نیت شیطانی شان قرار دادند! بدترین تصادف پرادو در ایران را ببینید / عکس ...
دو شاخه برق در سر کودک دو ساله +عکس
بهبود است. تسنیم 110 این اخبار را از دست ندهید: چه بلایی بر سر مهماندار قطار در تصادف محور سمنان آمده است + عکس ببینید چه بلایی بر سر این زن تهرانی آمده + عکس زن 29 ساله بدون اطلاع شوهرش از ارتباط پنهانی اش با اسکندر می گوید شوهری که بی خبر بود / کار بسیار قبیح زن متاهل با دوست پسرش در جاده + عکس پدرم از من خواست تا جلوی دوستان نامحرمش برقصم و پول بگیرم! / درباغ 2 تن از آنها مرا هدف نیت شیطانی شان قرار دادند! بدترین تصادف پرادو در ایران را ببینید / عکس ...
جیب بر مترو و اتوبوس های تهران دستگیر شد +عکس
...: چه بلایی بر سر مهماندار قطار در تصادف محور سمنان آمده است + عکس ببینید چه بلایی بر سر این زن تهرانی آمده + عکس زن 29 ساله بدون اطلاع شوهرش از ارتباط پنهانی اش با اسکندر می گوید شوهری که بی خبر بود / کار بسیار قبیح زن متاهل با دوست پسرش در جاده + عکس پدرم از من خواست تا جلوی دوستان نامحرمش برقصم و پول بگیرم! / درباغ 2 تن از آنها مرا هدف نیت شیطانی شان قرار دادند! بدترین تصادف پرادو در ایران را ببینید / عکس ...
کیمیا روایت از مادری سختکوش و مقتدر
آن روز هر دو خندیدند و جریان گذشت. خاطرم هست در آن زمان و به خاطر برخی مشکلات ساخت سریال کیمیا خیلی به آهستگی پیش می رفت و کار دیگری به من پیشنهاد شد که با اجازه آقای افشار به آن کار پرداختم و بعد نیز به کانادا رفتم. در این میان و وقتی برای دیدار با خانواده به ایران آمده بودم آقای افشار به من زنگ زد و مرا به دفترش دعوت کرد و گفت خانم حاجیان بیا که برای شما نقشه کشیدیم. این بار دیگر ...
خودکشی جوان تهرانی از طبقه پنجم/ پایان تلخ رابطه نامشروع/ گفت وگو با دختری که خواستگارش او را سر کلاس ...
مشکوک ، کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود و بنا بر اظهارات داوود اطلاع پیدا کردند که متوفی از چندی پیش با همسر وی طرح دوستی ریخته و همین موضوع زمینه رفت و آمد متوفی را به محل ایجاد کرده است. با بدست آمدن اطلاع اخیر در پرونده ، سرانجام داوود در ساعت 16 روز گذشته به درگیری منجر به جنایت با علیرضا اعتراف کرد. داوود در اعترافاتش به کارآگاهان گفت:از چندی پیش بود که متوجه ارتباط همسرم با علیرضا شدم اما ...
اقدام شجاعانه خانم مدیر برای پیشگیری از وقوع حادثه برای دانش آموزان
شهر به این روستا می آیم و با ارتباط خوبی که با این بچه ها و خانواده هایشان پیدا کردم، آنها با شوق زیادی به مدرسه می آیند و حتی با وجود بیماری حاضر نمی شوند از کلاس درس غیبت کنند.او ادامه می دهد: با توجه به سرمای زیاد این منطقه و وجود بادهای شدید مدتی قبل متوجه لق شدن سنگ نماهای حیاط مدرسه شدم. از آنجایی که ممکن بود این سنگ ها در زمان زنگ تفریح بر سر دانش آموزان بیفتد و حادثه تلخی را رقم بزند موضوع ...
ارجمند: ماه و پلنگ سریالی بی نهایت مذهبی است
برایم هر شب یک جایزه تهیه می کرد. نفر دوم معلمم به اسم آقای اقبال بود که در دوره دبیرستان مرا تشویق می کرد. همچنین دوستی به نام خسرو هوشیار که دانشجوی ادبیات بود و به خاطر حضورش ادبیات خواندم و بعد به خاطر علاقه خودم به سمت رشته تاریخ رفتم و آنجا شاگرد دکتر شریعتی شدم. معلوم است ایشان بزرگترین تاثیر را در نگاه، دید و نحوه رفتار من داشت و من تنها شاگرد غیر سیاسی ایشان بودم. چون ...
با درگذشت پدرم انگیزه ام را از دست دادم
خانواده ام صحبت کردم و در باشگاه پدیده هم شرایطی را برایم به وجود آوردند که توانستم دوباره خودم را پیدا کنم و تصمیم گرفتم حالا که بیش از قبل پدرم مرا می بیند و ناظر بر اعمال من است، با تمام وجود و تلاشی هزار برابری برای بازگشت به روزهای خوب گذشته و تیم ملی تلاش کنم. حقیقی تصریح کرد: درگذشت پدر واقعا یکی از تلخ ترین و سخت ترین غم های دنیاست، اما باید از تمامی اعضای باشگاه پدیده تشکر کنم که در سخت ترین شرایط اجازه ندادند تنها باشم و هر کاری که از دست شان برمی آمد انجام دادند. از تمامی این عزیزان سپاسگزارم. ...
این بلا را فرنگیس به سر خود آورد یا شوهرش؟
اظهارات خانواده فرنگیس، بازپرس جنایی دستور ادامه تحقیقات تا زمان رفع ابهام ها را صادر کرد. ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: زن 29 ساله بدون اطلاع شوهرش از ارتباط پنهانی اش با اسکندر می گوید شوهری که بی خبر بود / کار بسیار قبیح زن متاهل با دوست پسرش در جاده + عکس ببینید چه بلایی بر سر این زن تهرانی آمده + عکس همسر رهبر این ...
معلولیت محدودیت نیست/ توانمندی کارمند فرمانداری فامنین
من سخت بود به خاطر نداشتن ویلچر و خیابان هایی که آسفالت نبود و تردد برای من سخت بود و همیشه باید در آغوش پدرم به بیرون می رفتم. بخاطر اینکه آدم پرجنب و جوشی هستم و نمی توانم در خانه بمانم در دوران کودکی همیشه احساس بدی داشتم، از اینکه نمی توانم مثل بچه های دیگر بازی کنم و به بیرون بروم. کمک های خانواده و خواهر و برادرانم خیلی موثر بود. من به راحتی با اطرافیان ارتباط گرفته و ...
دلالی عشق برای مرد 40ساله دردسرساز شد
رفتارش با من خشن بود، بالاخره نتوانستم رفتارهایش را تحمل کنم و از او طلاق گرفتم و بعد از مدتی که در خانه پدرم بود به خاطر حرف و حدیث مردم دوباره ازدواج کردم. از همان ابتدای زندگی با اصغر برای گذاراندن زندگی در جاهای مختلف کار می کردم تا اینکه با زن میانسالی به نام مهری آشنا شدم او کارش پیداکردن شوهر برای دخترها بود و به من گفت توهم بیا توکار ما، پول خوبی در آن است، بعد از کمی وردستی کنار ...
ما بسیجی وار موانع را کنار می زنیم، اما سهم مسئولان چیست؟!
راهمان ادامه دادیم. خمپاره چهارم یا پنجم که خورد، من صورتم را برگرداندم که ببینم کجا خورده است، یک باره افتادم! همان جا ترکش خورده بود و قطع نخاع کرده بود. به بیمارستان صحرایی آمدم دکتر معاینه ای کرد و دید که من نمی توانم دست و پایم را تکان بدهم و حسی ندارم. گفت سریع مرا بفرستند برای عمل. چون شهرها را بمباران می کردند، مرا به مشهد فرستادند. چند روزی در مشهد بودم که خانواده آمدند و من را ...
همسرم از ارتباط زناشویی با من لذت نمی برد!!
شوهرش از ارتباط پنهانی اش با اسکندر می گوید شوهری که بی خبر بود / کار بسیار قبیح زن متاهل با دوست پسرش در جاده + عکس پدرم از من خواست تا جلوی دوستان نامحرمش برقصم و پول بگیرم! / درباغ 2 تن از آنها مرا هدف نیت شیطانی شان قرار دادند! بدترین تصادف پرادو در ایران را ببینید / عکس ...