سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی پنهان یک قاتل مسلح/قتل برادر زن با تفنگ شکاری/بیوه پولدار در دام مرد شیاد/دستگیری دزد چاقو کش ...
ساله برادرخانم خود، او را به قتل برساند. رئیس شورای تامین شهرستان بابل افزود: پس از این حادثه، داماد سریعا متواری شد که دقایقی بعد توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر و به جرم خود اعتراف کرد. دزد چاقوکش آرایشگاههای زنانه به دام پلیس افتاد تبهکار سابقه دار که شبانه با ورود به آرایشگاه های زنانه تهران دست به سرقت های وحشیانه می زد با ردیابی های مأموران پلیس دستگیر شد. این ...
زنان قربانیان اصلی سایت های همسریابی
می شود جوانان بدون فهمیدن و پی بردن به هویت فرد مقابل دست به انتخاب ناشایست و نامناسب بزنند و زمانی از این اقدام خود پشیمان می شوند که دیگر سودی برای آنان نخواهد داشت و آنان باید خانه ای که قرار بود به محل آرامش و آسایش آنان تبدیل شود باید در تنهایی سر کنند و کاسه چه کنم چه کنم دستشان می گیرند. سمیرا زن 21 ساله ای است که یک سال پیش طلاق گرفته است؛ او در سن 19 سالگی ازدواج کرده و این ...
ناگفته های علی جنتی پس از استعفا
سرپرستی صدا و سیما با جناب آقای دکتر روحانی بودم. استانداری خوزستان در دوره جنگ برای من تجربه بسیار خوبی بود. پس از آن مدتی در ستاد قرارگاه خاتم در سال 66 با آقای دکترروحانی همکاری داشتم و بعد هم استانداری خراسان بزرگ قبل از تقسیم استان بسیار تجربه خوبی برای من بود و فکر می کنم دوران موفقی را پشت سر گذاشتم. بعد هم در وزارت ارشاد به عنوان معاون بین الملل تجربه جدیدی را کسب کردم. تجربه سفارت هم تجربه ...
فریب داعش با لهجه افغانستانی/ ما جیره خور امام حسین هستیم
که بسیاری را از راه های دور به شام رسانده است. مقاومت حالا چند سالی است نوحه شده است بر زبانش انگشتری شده است به دستانش تا نشان مقدس لشکر فاطمیون را همیشه همراه داشته باشد که این مقاومت آن قدر ریشه دوانده که نام فرزند 11 ساله اش را به یک باره به نام یکی از شهدا تغییر می دهد. در روزهایی که از حلب، خونین شهر جبهه های سوریه خبرهای خوب می رسید و بعد از 4 سال حتی پرندگان آسمان این شهر طعم ...
این مرد راز آزار و اذیت دست کم 10 زن را در سینه دارد + عکس
پایم ترمز کرد که من هم ازسرناچاری سوارشدم.دربین راه راننده وقتی متوجه شد در کار خرید و فروش لباس هستم مدعی شد یکی ازدوستانش درهمین کاراست.بعدهم با همین بهانه شماره تلفن همراه مرا گرفت.امروزهم تلفنی با من قرارگذاشت تا به دیدن دوستش برویم. در بین راه هم به من آبمیوه تعارف کرد که پس ازخوردن آن بی هوش شدم. زمانی که به خودم آمدم متوجه شدم طلاها و گوشی تلفن همراهم به سرقت رفته است. ضمن اینکه مرد شیطان صفت ...
نون سنگک
موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد می کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می اومدم تصادف شده بود. مردم می گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. گفتم: نفهمیدی کی بود؟ گفت: من اصلاً جلو نرفتم. دیگه خیلی نگران شدم ...
سخنران مراسم ختم بازیگران هستم!
ملاقلی پور که به حسین گفته بود: تو اینجا چکار می کنی؟ بیا برو دنبال زندگی ات! اینجا پر از بازیگر است. ما به بازیگر احتیاجی نداریم. حسین می گفت آن قدر روی حرفم ایستادم تا جایی که سال ها بعد مدیر برنامه های او برای فیلم میم مثل مادر به من زنگ زد. نام کارگردان را که پرسیدم، یاد آن برخوردهای تندوتیز افتادم. من هم گفتم بگویید خود آقا رسول زنگ بزنند و من هم اذیت کردم! تماشای فیلم زنگ تفریح من ...
عصار: یک ثانیه هم به رفتن از ایران فکر نمی کنم
در شرایط فعلی موسیقی پاپ انتخاب کرده یا خیر؟ گفت: اگر بخواهم صادقانه پاسخ شما را بدهم، می توانم اینطور بگویم در لحظه ای که تصمیم گرفتم بعد از 6 سال دوری دوباره وارد فضای موسیقی شوم اصلا به موضوع از این منظر نگاه و فکر نکردم که آیا در حال حاضر زمان مناسبی برای حضور دوباره هست یا نه . در واقع من به این حضور دوباره خیلی شخصی تر نگاه کردم. من برای تصمیم گیری بیشتر از اینکه به فضای پرتلاطم موسیقی که ...
جز عقب نشینی چه کار می توانستیم کنیم؟
وزارت ارشاد آمدم احساس کردم که یک نوع یأس و ناامیدی در بین اهالی فرهنگ وهنر وجود دارد. خانه سینما بسته شده بود و سینماگران با یکدیگر اختلافات زیادی داشتند. به نحوی که زمانی که من می خواستم با برخی پیشکسوتان آنها جلسه بگذارم متوجه شدم که نمی توانم همه آنها را یکجا جمع کنم. در همان ابتدای حضورتان؟ در روزهای اول. با سه گروه از آنها به صورت جداگانه جلسه گذاشتم و مسائل شان را بررسی کردم ...
سرنوشت مرگبار دختری که می خواست مانکن شود/ پسر شیطان صفت آرزوهای دختر را به باد داد
شامگاه هشتم خرداد 94 دختر جوانی وحشت زده و با صدای بلند از کارکنان یک سفره خانه در فردیس کرج برای نجاتش از دست یک پسر کمک خواست همان موقع چند مرد با شنیدن فریادهای او به طرف پراید مشکی دویدند، به همین خاطر راننده نتوانست دختر جوان را همراه خود ببرد و با سرعت پا به فرار گذاشت. با اعلام این ماجرا به مرکز فوریت های پلیس 110، بلافاصله گشت پلیس برای تحقیق و بررسی در این باره به سفره خانه اعزام شد ...
رفیق کشی پس از دورهمی مستانه
.... سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شده و خواستار صدور حکم قصاص شدند و عنوان کردند به هیچ وجه حاضر به گذشت نیستند. سپس متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام قتل را قبول دارم. چند روزی بود که امین به من اصرار می کرد به خانه شان بروم و با هم مشروب بخوریم، به همین دلیل به خانه شان رفتیم. بعد از اینکه ما با هم مشروب خوردیم، آرمین تماس گرفت، امین او را هم دعوت کرد و دورهم ...
بنگر: نفهمیدم چطور از پرسپولیس جدا شدم/ باشگاه گفت برانکو، برانکو گفت باشگاه!
مصدوم شده بودم. یکی از دوستانم به شوخی به من گفت می خواهی خداحافظی کنی؟ من به شوخی گفتم شاید این کار را بکنم. داخل اتوبوس رسیدم دیدم خبر زده اند که خداحافظی کرده است. من قصد خداحافظی ندارم. تراکتور تیم بزرگی است. در اینجا راحتم. * چه شد در پرسپولیس نماندی؟ خودم هم نفهمیدم چه اتفاقی افتاد که از پرسپولیس رفتم بعد از 6 7 ماه می خواهم راستش را بگویم. روز دومی که لیگ تمام شد به ...
داستان عجیب دزد نوشابه مغازه های تهران +عکس
آنها بدهم. بعد از سه ماه دیگر توان کار کردن نداشتم و بدبختی های بیشتری به سراغم آمد. کارم را از دست دادم و با هربار مصرف شیشه به جای فراموشی غم از دست دادن برادرم تمام غم های عالم روی سرم خراب می شد. کم کم دچار توهم شدم و فکر می کردم مردم می خواهند تمام خانواده ام را بکشند تا من تنها بمانم. نمی توانستی ترک کنی؟ چندبار خوددرمانی کردم اما فایده ای نداشت و بعد از یک هفته دوباره ...
پایان 20 سال زندگی قاتل فراری/ قتل در تبریز دستگیری در تهران
محکومیت در خصوص ارتکاب دو جنایت صادر و در ادامه پرونده برای دستگیری متهم به مرجع قضایی تهران ارسال شده است. وکیل خانواده دو مقتول پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: حدود 20 سال پیش علیرضا . ک موجر یک زیرزمین در شهرستان تبریز – خیابان خیام بود و مقتولان به اسامی صمد . گ 35 ساله و حسین . ع 25 ساله مستأجر ایشان بودند. مقتولان از او برای تخلیه زیرزمین درخواست ...
بازخوانی پرونده مرگ ناصر عبدالهی پس از 10 سال
روایت می کنند همسر ناصر عبدالهی، بعد از یک جر و بحث مختصر با وی، به حالت قهر به منزل پدری اش میرود. ظهر همان روز ناصر برای بازگرداندن همسرش، سراغش می رود. مدت هاست که بین خانواده همسر وی و ناصر بحث هایی در مورد دلایل اجرای قطعه یا فاطمه رخ داده و دایی های همسر وی به شدت از این موضوع عصبانی اند. ظهر همان روز ناصر که برای بازگرداندن همسرش به محله پدر همسرش می رود، گویی وارد کارزاری شده که ...
شهیدی که کفنش را در 20سالگی خرید
... اول زیارت بعد نبرد شهید سال قبل، شب قدر، در سوریه بود. در دلنوشته هایش هست که آنجا خواب امام حسین (علیه السلام) را می بیند که به او می گوید: تو در شب قدر سال آینده، دیگر نیستی و پیش ما می آیی. برای همین خود علی انتظار شهادتش را داشت. علی خیلی فعال بود. او برای انجام مأموریت زیاد به سوریه می رفت و بعد از مدت کوتاهی بازمی گشت. ما از کارها و برنامه های او متوجه شده بودیم که او یک ...
دخترم بعد از قتل مادرش را دید
مقتول پس از این قتل با دستور بازپرس امور جنایی تهران بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت؛ وی در همان ابتدا به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: 13 سال قبل با همسرم ازدواج کردم و یک دختر دوازده ساله دارم؛ از همان ابتدای زندگی با همسرم اختلاف داشتم تا اینکه ساعت 7 صبح (روز گذشته) همسرم به من فشار آورد که به سر کارم بروم و می گفت چرا سر کار نمی روی که من عصبی شدم، چاقویی ...
ماجرای ساخت مسجد مقابل معبد زرتشتی ها
آیت الله سلطانی خواندم. چند سال هم در درس خارج مرحوم آیت الله بروجردی شرکت کردم و امتحان خارج هم در درس آیت الله بروجردی دادم. چون آن زمان می خواستند به طلبه ها شهریه بدهند از طلبه هایی که در درس ایشان شرکت می کردند، امتحانی می گرفتند تا ببیند طلبه ها درس ایشان را متوجه می شوند یا نه. که من امتحان را دادم و قبول شدم و شهریه برای من قرار دادند. بعد از اینکه درس امام (ره) شروع شد به درس ایشان رفتم ...
جعفر والی به سوی خانه ابدی خود بدرقه شد
.... در آن جمعی که حدود 60، 70 نفر بودیم برای ضبط آن فیلم در آن جمع با دو نفر همکلام شد خسرو شکیبایی و دیگری جعفر والی و تمام مدتی که ضبط نبود و به قول فرهنگی ها آف بودیم با او همکلام شدم و بسیار از صحبت کردن با او لذت بردم. کاری را با او انجام دادم و او در آن نقش پیرمردی را بازی می کرد. بسیار برایم جالب بود وقتی که ضبط داشت از شب قبل دیالوگ هایش را می نوشت و تغییراتی در آن می داد و فردا که سر ...
اینجا دختران را ساعتی می فروشند
کند یا باید سیگار به دست و خمیده به دنبال دیگری بگردی که جنس نوع اعتیاد تو را داشته باشد. بوی حشیش از جاهایی نامعلوم مدام به مشام می رسد. بسیار طبیعی! از آنسوی دیوارها که خانه یا محل کسب و کار هستند مانند تکه هایی از مه به مشام ما می رسند. در سرمای هوا تند و تیز وارد مشام آدم می شوند. مثل سرما می سوزاند! چند قدم جلوتر داخل کوچه اصلی دور آتش هر چند نفر کنار هم نشسته اند. حس نافرمانی از برخی چهره ها ...
متلک پرانی به یک زن جنایت آفرید
. همسرم نیز برای خرید از خانه بیرون رفته بود. درحالی که مشغول صحبت با دوستم بودیم، صدای فریاد همسرم را از کوچه شنیدم. به سرعت همراه محسن خود را به داخل کوچه رساندیم و با مقتول و دوستش مواجه شدیم. آنها حالت عادی نداشتند و بر سر متلکی که به همسرم انداخته بودند، باهم درگیرشدیم. چراکه همسرم به شدت وحشت زده بود. همان لحظه چند مرد از خانه های دیگر با قمه و چوب بیرون آمدند و به من حمله کردند. من ...
بسته خبری سفیر یکشنبه 28 آذرماه 1395
برجام منتظر بدعهدی های فراوان دیگر بود؟! به آسانی می توان حدس زد که از شکایت به کمیسیون مشترک برجام آبی گرم نمی شود و به احتمال بسیار زیاد و نزدیک به یقین، شکایت کشورمان را وارد نمی دانند و قضیه به همین سادگی علیه ایران اسلامی خاتمه می پذیرد! در دور قبلی مذاکرات نیز وقتی اروپایی ها زیر قول خود زدند، راه حل موثر آن بود که تمامی فعالیت های تعلیق شده را از سرگرفتیم و امروز هم ...
داریوش قربانی از سختی های موتورسواری در ایران می گوید
سالی هم قهرمان این رشته بود. من هم کم و بیش از همان موقع با موتورسواری آشنا و به آن علاقه مند شدم. سال 79 بود که پدرم به طور رسمی از مسابقات کناره گیری کرد و از همان سال به طور جدی موتورسواری را به من و برادرم یاد داد. چقدر طول کشید تا موتورسواری برایتان جدی شود؟ سال 80 به صورت رسمی وارد مسابقات موتورسواری شدم. فکر می کنم آن سال ها حدودا دوازده ساله بود.. رشته ما رده بندی ...
ما به ایران عشق می ورزیم
... در برخی موارد بوده. متأسفانه فشاری بر یهودیان از هر دو طرف بود؛ یعنی از یک طرف این موضوع بود که اوضاع داخلی چه می شود؟ تبلیغات بسیار شدیدی در این زمینه انجام می شد که قطعا مؤثر بود. شما در اول انقلاب یک مهاجرت شدید را می بینید اما بعد از آن ثباتی ایجاد و آرامشی برقرار می شود. ما البته گله داریم از صدا و سیما، خیلی اوقات بدترین فیلم ها و توهین ها را به اسم محکومیت صهیونیسم پخش می کنند و وقتی ...
مست کرده بودیم و در خانه داود مشروب می خوردیم که مادرش سر رسید و...+عکس
سعید 27ساله دهم مهر سال 94 درخیابان شریفی خاوران دست به جنایت Crime مستانه زد و همانجا تسلیم پلیس Police شد. وی در بازجویی ها به کشتن Killing دوست 27ساله اش به نام علی اعتراف کرد و مدعی شد ناخواسته دست به این جنایت زده است. سعید دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم برای وی درخواست قصاص را مطرح کردند. این متهم در تشریح جزییات ماجرا ...
اعتراف دزد خشن به سرقت سریالی طلافروشی ها
و تبری هم در دست داشته اند و هنگام فرار برای ایجاد رعب و وحشت، اقدام به تیراندازی هوایی کرده اند. طلافروش هم زمانی که می خواسته زنگ خطر را به صدا دربیاورد هدف گلوله یکی از دزدها قرار گرفته و کشته شده است. همچنین سارقان حدود پنج کیلو طلا دزدیده اند. شناسایی سارق چند روز بعد از این ماجرا بود که یکی از همسایه های مقتول با حضور در پلیس آگاهی غرب استان تهران اطلاعات جدیدی را در ...
کیوان رازی از نامزدم می دانست و زنم از ترس به درخواست های شوم جواب مثبت می داد تا اینکه
او مرد جوان را به قتل Murder رساند و جسد او را در زیر پل Bridge قدیمی انداخت و به آتش کشید و به این ترتیب درس عبرتی به مقتول داد. پسر جوان که به همراه نامزدش سناریوی جنایت Crime را طراحی کرده بودند، پس از جنایت از محل متواری شدند. اما با تلاش کارآگاهان پلیس Police به دام افتادند. حالا ایمان در مقابل افسر پرونده اش نشسته تا به جزئیات جنایتی که مرتکب شده است، بپردازد. انگیزه ات برای ...
جانباز فتنه 88 و شهیدی که پیکرش بازنگشت
در آشپزخانه مانده و خراب شده بود. معلوم بود با عجله غذا خورده و رفته. لباس هایش را هم عوض کرده بود. انگار برای بردن مدارک و لباس هایش به خانه آمده بود. فرصت خوبی بود که تا آمدن مرتضی لباس هایش را بشویم، اتو کنم و در کمد مرتب بچینم. شاید بازهم با عجله بیاید و بخواهد لباس هایش را عوض کند... بعد از رفتن مرتضی، تا صدای تلفن به صدا در می آمد، گوش می دادم تا از لحن حرف زدن افراد ببینم مرتضی آن طرف خط است ...
35 سال چشم انتظاری به عشق یک تشییع جنازه / بسیجی شهیدی که در چزابه آسمانی شد + تصاویر
بیرون از خانه و در بسیج بچه بسیار فعالی بود. حتی در شب های ماه مبارک رمضان هر شب موقع سحر کوچه به کوچه می رفت و همسایه ها و اهالی روستا را برای سحر بیدار می کرد، خدا و پیغمبر پیش او از خانواده عزیزتر بودند. پسری بود که بعد برگشتن از مدرسه خودش را سریع تر به زمین کشاورزی می رساند تا به من کمک کند تا زودتر کارم تمام شود. با دهان روضه در تابستان چوپانی و کارگری، می کرد، بعد از رفتن پسرم تمام ...
با پای برهنه از چنگال ضد انقلاب فرار کردم
چرا از خانه بیرون آمده ای؟ من هم که دیگر به چشم هایم اعتماد نداشتم گفتم: از کوه های پایین می آمدم که در گل فرو رفتم و کفش هایم داخل گل گیر کرد و مجبور شدم بدون کفش از کوه پایین بیایم. بنده خدا باورش شد و من را تا نزدیکی پادگان سپاه در سنندج رساند. من وارد پادگان شدم و هر اتفاقی که برایم افتاده بود را برای رزمندگان سپاه اسلام تعریف کردم و در همانجا به عضویت سپاه در آمدم. البته نزدیک به یک هفته به علت سرمازدگی پاهایم، در بیمارستان بستری بودم. انتهای پیام/ ...