سایر منابع:
سایر خبرها
سران فتنه کودتاگر بودند/ به من می گفتند وزیر آمریکایی !
.... همان دو قطعه فرش که به عنوان جهیزیه آورده بودند هنوز بعد از 50 سال همان را استفاده می کنیم و خارج از آن هم فرشی استفاده نکردیم. خانواده قانعی بودند و خود خانم بنده فوق الاده قانع هستند. در طی این چند سال در خانه ما یک گرم طلا ... یک بار به آمریکا رفتم، حلقه نامزدی همسرم شکسته بود، رفتم حلقه ای خریدم و آن زمان هزار دلار خریده بودم. ناراحت شدند. از من خواستند پس دهم. فردایش ...
یک شب کنار زنده هایی که مردانگی جلوی گورخواب شدنشان را گرفت/ اینجا برای کمک به کارتن خواب ها سلفی نمی ...
خیابان های جنوب شهر نیست. کسب و کار و آدم ها که به خواب می روند، چهره مندرس آدم های داستان ما بهتر به چشم می آید. آدم هایی که دار و ندارشان از دنیا یک دست لباس مندرس است و پتویی که در سرمای هوا همه چیز، از زیرانداز و رو انداز تا پناهگاهشان لقب می گیرد. این اولین بار نیست که در شب های سرد زمستان راه خیابان های جنوبی شهر را پیش گرفته ایم تا از حال و هوای آدم های بی سرپناه بنویسیم و عکس بگیریم. از خیابان ...
آقای استاندار جلوی استخدامی های فله ای را بگیرید / وقتی منطقیان سوژه رسانه ها شد / حمله به کفاش یاسوجی ...
یک هشدار باشد. وقتی از پنجره درون مدرسه را نگاه کردم یاد روزهایی افتادم که خودم در مدرسه ای درس خواندم که سرما بیداد می کرد و پدرم برای جلوگیری از بیمار شدنم اتاق خانه مان که اتاق پذیرایی مه مان ها نیز بود را در سه ماه زمستان به مدرسه ای برای من و هم کلاس هایم تبدیل کرد به همین خاطر این والدین را درک می کردم. تعدادی از دانش آموران مدرسه اطرافم حلقه زده بودند و با مظلومیت و ...
خاطره پولاد کیمیایی از ازدواج مجدد پدرش
خود وقتی فهمید پدرش ازدواج مجدد کرده است، گفت: من در آلمان بیشتر یادم هست به خانه می آمدم و مادرم را می دیدم که با تلفن صحبت و گریه می کند. بعد هم که به تهران آمدیم فرصتی پیدا نکردم که از اوضاع با خبر شوم و مادرم مریضی اش شدید شده بود و من همیشه درکنارش بودم. کیمیایی درخصوص حضورش به عنوان بازیگر در سینما توضیح داد: من خیلی به فیلمسازی علاقه داشتم و حضورم به عنوان بازیگر به دلیل علاقه ...
دوراهی پیش روی زنان؛ کار یا فرزندان ؟
کردم که موقتا این کار را انجام می دهم و می دانستم چیز بزرگی را در زندگی ترک می کنم. یک معلم هم می گوید که بچه دار شدنش تحولی بزرگ در زندگی اش ایجاد کرد: هیچ وقت فکر نمی کردم با فرزندانم در خانه بمانم. اما وقتی بعد از به دنیا آمدن دختر اولم به یک مصاحبه شغلی رفتم، تمام راه برگشت به خانه را گریستم. سپس زنگ زدم و به آنها گفتم این شغل را نمی خواهم. خوش شانس بودم که همسرم درآمد کافی داشت که بتوانم در خانه ...
موسوی یا یک "مریض روانی" است یا از "خائنین مسلم"
تیرماه زخمی شد. آن زمان من وزیر بهداری بودم. من زنگ زدم به همه جا و در مجلس هم یک جلسه بود که من آنجا بودم بعد آمدم بیرون. هر کدام از جراحان را می شناختم که دستشان بی کار بود گفتم فوری خودتان را برسانید به بیمارستان بهارلو و بعد خودم هم رسیدم و دیدم خیلی شلوغ شده است. اصلاً راه نیست جلو برویم. ما آقا را با یک هلی کوپتر آوردیم بیمارستان قلب. اتفاقاً همان شبی که حزب را منفجر کردند من بالاسر آقا بودم. از ...
رویای برباد رفته پاری سن ژرمن +عکس
...> چندسالگی؟ 15 ساله بودم که برای جوانان بانک ملی بازی کردم و در عرض شش ماه به تیم بزرگسالان رفتم. در آن زمان نایب رویین دل مربی مان بود. افتخار؟ بانک ملی از تیم جوانان خود پنج بازیکن گرفت که یکی من بودم. در همان سال ما بعد از استقلال و پرسپولیس به عنوان تیم سوم لیگ انتخاب شدیم که افتخار بزرگی برای من بود. اولین قرارداد؟ قراردادی که نداشتم اما ...
ماهینی: بزرگترین کمک من در خانه سفره پهن کردن است/ دعوت کی روش پاقدم دخترم بود
مایسا که دختر و همسرت بیمارستان بودند، خیلی اذیت شدی؟ ماهینی: یک مقطع من در اردوی پرسپولیس بودم، مایسا هنوز هفت ماهه بود و همسرم را بردند بیمارستان، یک روز از سر تمرین آمدم خانه که دوش بگیرم و بروم بیمارستان پیش همسرم. مادر همسرم تماس گرفت و گفت بیا که همسرت را بردن اتاق عمل. با سرعت خودم را رساندم بیمارستان، دستپاچه شده بودم و نفهمیدم چطور رفتم. مایسا خیلی عجله داشت (خنده) و زود دنیا آمد ...
مجازات مرگ برای همسرکش سالخورده
.... از شنیدن این حرف کنترلم را از دست دادم و کابل برق را دور گردنش پیچیدم تا ساکت شود اما وقتی به خودم آمدم، او خفه شده بود و نفس نمی کشید. نمی دانستم چه کار کنم. به همین دلیل به حمام رفتم و رگ دستم را زدم تا خودکشی کنم. رئیس دادگاه: آیا دلیلی برای کشتن همسرت داری؟ متهم به قتل: 24سال بود که هروئین مصرف می کردم اما مدتی بود آن را ترک کرده بودم ولی از روزی که همسرم قهر کرد ...
100 میلیون برای نجات از چوبه دار
. در همین گیر و دار بود که آن قدر مشکلات بر سرم آوار شد که برای فرار از آنها به سمت مصرف تریاک رفتم. وقتی به خودم آمدم یک مرد عملی شده بودم. دیگر نمی توانستم پولی برای خودم پس انداز کنم و همه اش را خرج اعتیادم می کردم. از روز جنایت بگو؟ تابلو شده بودم و با ترس و لرز برای خرید مواد به خانه فروشندگان می رفتم تا ماموران مرا دستگیر نکنند. مقتول از دوستان قدیمی ام بود. یک روز او ...
کج خلقی های همسر انگیزه قتل
داشتیم که بر باد رفت. همدستم هم رویاهایش بر باد رفت. کاش هیچ وقت با او درددل نمی کردم. پشیمانی؟ خیلی، اما پشیمانی سودی ندارد. با کاری که من انجام دادم سه زندگی نابود شد. ای کاش بازهم به جدایی اصرار کرده بودم و بالاخره شوهرم را راضی می کردم تا مرا طلاق بدهد یا حداقل نزد مشاور می رفتم و با کمک او راهی پیدا می کردم که به بداخلاقی های شوهرم خاتمه دهم. هلیا قنبری - ضمیمه تپش جام جم ...
چرا زوج ها خیانت هایشان را تکرار می کنند؟
اتفاق شیرازه زندگی شان را از هم پاشید. سمیرا می گوید: همه فامیل می گفتند اگر یک مرد خوب در دنیا باشد، او شوهر توست. هیچ کس باور نمی کند علیرضا چنین کاری کرده باشد. زندگی خیلی خوبی داشتیم و همه آرزو داشتند جای ما باشند. مثل همه زن و شوهرها با هم جر و بحث های کوچک و بزرگ داشتیم که زود هم تمام می شد. همه چیز از سه سال پیش شروع شد. علیرضا اغلب یادش می رفت گوشی اش را در کیفش بگذارد و همیشه من ...
پایان تلخ ازدواج خیابانی
خبرگزاری میزان: سوم دبیرستان بودم که با پسری در خیابان آشنا شدم. تمام زندگی من از آن روز تغییر کرد. پایان تلخ ازدواج خیابانیبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی کواره به نقل از گروه جامعه خبرگزاری میزان، دختر آخر خانواده بودم، چهار خواهر دارم که همگی آنها در سن پایین ازدواج کردند و به خانه شوهر رفتند، اما من این طور شوهر کردن را دوست نداشتم و می خواستم همسر آینده ام را خودم انتخاب کنم. سال سوم ...
حقیقت در سال 88 نمایان شد
به گزارش دولت بهار، محمد عباسی در تلگرام نوشت: دوشنبه ششم دیماه 95 بود که جهت امور شخصی به شهر اراک رفتم، سال 81 دانشجوی اراک بودم، یاد وضعیت این جاده افتادم که اصلا قابل مقایسه با آن زمان نبود، وقتی وارد شهر اراک شدم طرح های عمرانی و اجتماعی اجرا شده از سال 84 به بعد حیرت انگیز بود ، خدا را شاهد میگیرم اصلا به دید سیاسی به این موضوع نگاه نکردم به عنوان یک انسان وجدان خودم را قاضی کردم ...
پیشنهاد عجیب به بازیگر زن در اینستاگرام
به صورت خصوصی پیام می دهند که کامنت با متن دلخواه یا لایک به تعداد زیاد موجود است. در پاسخ می گویم، ترجیح می دهم همه این موارد واقعی باشد تا زمانی که با خودم خلوت می کنم، احساس متقلب بودن به من دست ندهد. تجربه دیگری که از اینستاگرام دارم، صفحات جعلی است که غیرواقعی بودن آن از ظاهر صفحه، تعداد مطالب و تصاویر هم مشخص است. عده ای نیز به شکل گروهی کار می کنند و اسامی بسیار جالبی دارند. تخصص ...
شاگرد اول مدرسه تا یک قدمی مرگ رفت
، خودم را تسلیم کردم. بعد هم محاکمه شدم و با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شدم. حکم قصاص هم در دیوانعالی کشور تائید شد. هرچه گفتم من در دفاع از خودم مرتکب قتل شدم، قضات قبول نکردند. در زندان چه می کردی؟ من در کانون بودم. در آنجا درسم را ادامه دادم و فوق دیپلم گرفتم. امید داشتم که اولیای دم مرا ببخشند، اما همچنان قصاص می خواستند. حتی یک بار پای چوبه دار رفتم. با مرگ فاصله ای ...
تجلّی محبت به امام زمان(عج) در اطاعت از ولی فقیه است - ولایت مداری مهم ترین شاخصه کارگزاران نظام
زمینه سازی برای ظهور است؛ چون تمام خوبی ها در عصر امام است. الخیر کلّه فی ذلک الزّمان . همه خوبی ها در عصر حضرت است و همه مشکلات در جامعه جهانی به خاطر نبود حضرت است و ما مکلّفیم زمینه های ظهور امامی را فراهم کنیم که عدمه منّا ؛ غیبتش از ماست و ما کوتاهی کرده ایم و نتوانستیم از او حمایت کنیم که غایب شد. رسالت مردم و دولت اسلامی در عصر غیبت در این جا، یک رسالت بر عهده مردم ...
سه روایت از شاهدان عاشورای خونین 88
از عاشورای 88 می گوید: روزهای عاشورا برای من همیشه مساوی با دانشگاه تهران و روضه های سعید حدادیان است. همیشه همینطور بود شاید نزدیک به یک دهه. سال 88 هم مانند همیشه به مراسم دانشگاه رفتم و روضه های حدادیان شروع شد. وقتی مراسم تمام شد و هنگام پوشیدن کفش ها همهمه ای ایجاد شد که انگار خیابان ها شلوغ شده و حواستن باشد درگیر نشوید. حاج سعید از پشت میکروفن تذکر داد که بچه ها با کسی درگیر نشوید و فقط با ...
انشای دانش آموز لنده ای درباره 9 دی+ تصویر
اساس واعتقادات ما هستن به آتش کشیدند. خودم رامحکم در آغوش گرفتم حس عجیبی تمام وجودم را فرا گرفته بود دوباره کربلا را مجسم کردم دختران راهمچون زنان ودختران شامی که رقاص خانه ای را آماده کرده بودند برای ورود اسیران شام. به شادی . کف . رقاصی بابهترین لباس ها . آرایش های خود را اراسته بودند وپسران راهمانند خولی ابن اصبحی وعمربن سعد وامثال آنها . اشک امانم را بریده بود این بار به خاطر امثال این آدم ها ...
بدرقه مادر مهربان کلاه قرمزی به خانه ابدی
در ابتدای صحبت های خود گفت: اگر شب خوابی ها و روزهای پر درد را از عمر چهل و چند ساله دنیا کنار بگذاریم به چیزی حدود 15 سال می رسیم و مطمئنم که دنیا با همین سن و سال 15 سال از بین ما می رود. او نوجوانی 15 ساله است که خوب زندگی کرد. طائرپور: هیچکس دنیا را با غم ندید وی ادامه داد: دنیا همه بهانه ها را برای غمگین بودن داشت اما غمگین نبود و حتی یک لحظه از تلاش و کوشش در زندگی دست ...
پسر خاله ام من و دخترم را آواره خیابان ها کرد!
به گزارش پیک نکا ، زن جوان اشک هایش را پاک کرد و افزود: تصمیم گرفته بودم به خاطر دخترم هر طور شده به زندگی با آرش ادامه دهم اما یک روز در جیبش مواد پیدا کردم. من که جرات نداشتم از خودش راجع به آن بسته ها بپرسم اما وقتی مطمئن شدم آنها حاوی مواد است، بلافاصله پیش پدرشوهرم رفتم و او هم آرش را به کمپ برد. او دو هفته ای آنجا بستری بود و بعد با تشخیص پزشکان مرخص شد. روزهای اول رفتارش با من و دخترمان ...
وقتی لباس های آرش را می شستم اتفاق عجیبی افتاد و ... +عکس
راه نمی دهد و با عوض کردن قفل در خانه، من و دخترم را آواره کوچه و خیابان کرده است. اما باورکنید با همه بدی هایش هنوز دوستش دارم و فقط آرامش خودم، دخترم وخانواده ام را می خواهم. تو را به خدا کمکم کنید از این زندگی سیاه رها شوم. و.... اقدام های مشاوره ای پس ازاظهارات این زن و همدلی با او، راهنمایی های لازم صورت گرفت و همچنین با دعوت ازشوهرش، پیامدهای اعتیاد برای او و خانواده اش ...
متهم فراری قتل زن صومعه سرایی به دام افتاد
شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی ایستاد منکر قتل شد و گفت: در کار ساخت و ساز هستم و از آنجا که ملکی در رشت خریده بودم زیاد به صومعه سرا و رشت رفت وآمد داشتم. به دلیل اینکه زن عمویم تنها بود هر زمان که به صومعه سرا می رفتم به خانه اش رفته و کارهایش را انجام می دادم. مثلاً چند روز قبل از حادثه حیاط خانه را تمیزکردم و... روز حادثه هم به دیدن زن عمویم رفته بودم که دیدم در باز است.اما به محض ورود با ...
اتفاقی باورنکردنی برای دختر19 ساله در روز خواستگاری
ازدواج با او یک بچه معلول به دنیا آوردم. از زندگی خسته شده بودم تا اینکه یک روز به خانه پدری ام رفتم و مصطفی را دیدم. شماره های مان را به هم دادیم و رابطه مان شروع شد. قرار شد با هم فرار کنیم. با هم به خانه ای در شهر گرگان رفتیم. چند ماه آنجا زندگی می کردیم تا اینکه یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که مصطفی نیست. ناگهان در اتاق باز شد و چند مرد وارد شدند و برای چند روز به من تعرض کردند. بعد از همه این اتفاق ها تصمیم گرفتم خودم را به نیروی انتظامی معرفی کنم. ...
سرمایه داری، سم مُهلک تئاتر ما
آن بخشی که شما خیلی نمی توانید آن را کارگردانی کنید و گاهی قرار است خودتان هم از واکنش یا کنش او سورپرایز شوید! دشت آرای: از سال 86 دنبال شکل دیگری از تئاتر بودم که نمی توانستم آن را پیدا کنم. یعنی می خواستم شکلی از تئاتر بسازم که گوشت و پوست و استخوان خودم خیلی با آن درگیر باشد و هم زمان بتوانم درباره مسائلی که دغدغه ام هست، کار بسازم. البته نمی دانم چقدر می توان اسم تئاتر تجربی روی آن ...
فاطمه مرزبان: جشنواره عمار مأمن زنان فیلمساز است/ در عمار از سیاهی و فقر خبری نیست!
وارد وارد صدا و سیمای مرکز گرگان شدم و بعنوان تدوینگر فعالیت هایم را آغاز کردم. چون همزمان تدوین هم یاد گرفته بودم. بعد خیلی دوست داشتم که برنامه تولید کنم. چون در خودم این توانایی را می دیدم، خصوصاً مستند سازی را خیلی دوست داشتم، ولی در آنجا کسی به من بها نمی داد. برای اینکه خودم را ثابت کنم که می توانم سوژه "وقتی گفتند نمی شود" را پیدا کردم و رفتم سراغ ساخت این اثر. وقتی گفتند نمی شود اولین کار ...
قلک هایی با میلیاردها تومان پول در شهرداری تهران
، می مانیم و تا آخر هم هستیم و هر چه هم پیش بیاید با همه وجود از آنها استقبال می کنیم و واهمه ای نداریم که ایشان فرمودند نه به هیچ وجه بحث سیاسی نیست پرونده روشن است، وزارت مسکن و شهرسازی شکایت هایی را از یکی دو سال پیش شروع کرده پیگیری کرده و به نتیجه نرسیده، هر چقدر با مقامات مختلف و عالی نظام مکاتبه کرده بی نتیجه مانده و شکایات به جایی رسیده که الان خود قوه قضائیه زیر سئوال است که مثلاً چرا این ...
روزگار سپری شده خانم پرستار از تهران تا رشت
، روزی که سر کار بودم، وقتی که به خانه برگشتم با منزلی که خالی شده مواجه شدم: آن مرد وسائل را از منزلم خارج کرده بود و من برای شکایت به کلانتری رفتم اول آن ها حرف های مرا قبول نکردند، من در کلانتری گفتم او بیشتر وسائل منزل مرا فروخته، شما باید مامور بفرستید تا تحقیق کند ولی نمی دانم چرا حرف های مرا در کلانتری قبول نکردند. چند روز بعد هم از دادگاه نامه ای برای من فرستادند که جلال تقاضای طلاق کرده است ...
مهرجویی: موافق واژه روشنفکری نیستم
سخنران دیگر این مراسم گفت: سفرنامه پاریس، با فیلم توقیف شده مهرجویی با نام مدرسه ای که می رفتیم شروع شده و با فیلم اجاره نشین ها تمام می شود. در هر دو فیلم مکانی هست که استعاره یک مکان بزرگ تر بوده و دلالت ضمنی دارد بر یک مکان بزرگ تر؛ بدون اینکه از تمثیل به شکل مکان استفاده بشود. در این نوشته، حس ناامنی از بی جایی و و بی مکانی مدام احساس می شود که نقطه اوجش را در خرده روایتی می بینیم که شخصیتی که به ...
روایت غواص جامانده از عملیات کربلای 4
اروند را شنا کنید تا راه بازگشت نداشته باشید. زمانی که تیراندازی شروع شد مانند قطرات باران گلوله از انواع سلاح ها به سمت غواصان ایرانی در آب تیراندازی می شد و در واقع اروند گلوله باران شده بود. من به زیرآب رفتم تا گلوله ها به من برخورد نکنند زیرا بسیاری از گلوله ها در برخورد با سطح آب کمانه می کنند و وارد عمق آب نمی شوند؛تقریبا 12 نفر از غواصان موفق شدیم به دیواره کانال عراقی ها ...