سایر منابع:
سایر خبرها
روایت دانش آموزی که پایش بعد از عمل کوتاه شد
.... پدرم 86 سالش است. مشکل قلبی دارد. هر چند مدت بیمارستان رامسر بستری می شود. دیگر بیمارستان هم من را می شناسند. بیشتر وقت ها می بخشند، پول نمی گیرند. من می خواهم بچه هایم را از راه حلال سیر کنم. من یک عمر نان حلال خورده ام . الان من و پوریا و احمد با هم زندگی می کنیم. پوریا 16 سالش است، احمد 13 سال. الان ما رفته ایم رحیم آباد زندگی می کنیم. چنان احترامی به پسر بزرگ من می ...
داستان مرگ بی صدای قطب کشتی ایران
، جمال میرزایی، سعید ابراهیمی). اما مسوولان ورزش استان و هیات کشتی به مدالهای بزرگسالانی چون صادق گودرزی، سعید ابراهیمی و مسعود مصطفی جوکار دلخوش شدند و کشتی پایه را رها کردند. بعد که سن این افراد بالا رفت کشتی همدان خلع سلاح شد. در تمام مقاطع سنی دیگر همدان بین شش تیم برتر کشور نبود و این وضعیت ادامه یافت تا اینکه امسال همدان از بین 10 استان در کل کشور هشتم شد. البته نه اینکه همدان بین سالهای 85 تا ...
گره کور در پرونده قتل یک دختر شیرخواره
و نازنین همیشه ناله می کرد و درد می کشید. ترمه ادامه داد: من همیشه شاهد بودم که زن جوان با عصبانیت نازنین را کتک می زد و دلم به حال بچه می سوخت اما چند روز قبل از مرگ بچه، رفت و آمدم به خانه آنها قطع شد و نمی دانم چه کسی نازنین را شکنجه کرد و او را کشت. سپس ترمه با درخواست مددکار اجتماعی، به بهزیستی کرج تحویل داده شد و مادر نازنین و ناپدری اش با قرار بازداشت موقت روانه زندان ...
بنیاد در آینه مطبوعات
که گرفت، به پاساژ الله در میدان سراب رفت و همانجا در یک بوتیک لباس مشغول کار شد. آنقدر کاری و پرتلاش بود که پس از چند ماه، همان مغازه را برای خود اجاره کرد و به کسب خود ادامه داد. او با اشاره به اینکه شهید فریدون بهارلو جوان خوش خلقی بود، میگوید: ازآنجا که فریدون پسر بزرگ خانواده بود، خیلی وقتها که به او میگفتم حواست به خواهر و برادرهایت باشد و اگر لازم بود آنها را نصیحت کن، میخندید و میگفت ...
چه کسی در "حصر" است؟/ با جانباز فتنه 88 آشنا شوید
آرمان پرس l آن موقع 23 سال سن داشتم. در اوج غرور جوانی بودم. من زمانی که سالم بودم حتی صبحانه را خودم آماده می کرد. زمان هایی که مادرم آماده می کرد، خجالت می کشیدم و پیش خود می گفتم به این سن رسیدم خوب نیست که مادرم صبحانه درست کند. از بچه گی کارهایم را به کسی نسپرده بودم اما از مجروحیت به بعد برای جزئی ترین کارها نیازمند کمک دیگران بودم، این خیلی سخت بود. مثلا وقتی هنوز بلد نیستی با ویلچر کار ...
زندگی نامه فرماندهی که مسیح کردستان لقب گرفت
. استقبال مردم مومن و محروم کردستان از امر تسلیح و شرکت در مدافعین انقلاب آن همه چشمگیر بود که موازنه قدرت را در منطقه به زیان گروهک های تجزیه طلب بر هم زد. **مقابله با بعثیون؛ با شروع تهاجم ارتش عراق به خاک میهن اسلامی در مهر ماه 1359، محمد به همراه تنی چند از همرزمانش، راهی سر پل ذهاب شد. در جریان محاصره این شهر، که می رفت تا منجر به اشغال آن توسط ارتش بعث شود ...
چرا ماه چهره خلیلی ممنوع الخروج بود؟
.... دو فرزند پسر دارم و مخالف حضور آنها در رادیو و دوبله بودم اما حالا که حضور دارند، به آنها افتخار می کنم. وی درباره اینکه کاری بوده که از انجام آن شرمنده شده باشد، گفت: در دوبله و رادیو کاری نکردم که احساس شرمندگی از کارهایم داشته باشم. منوچهری در پایان گفت: با داشتن خانواده خود احساس خوشبختی میکنم و در نهایت سه جلد کتاب به موزه دورهمی اهدا کرد. در بخش دیگری از ...
چرا دختر نوجوان آن قدر ترسید که حتی فرصت گریه کردن هم نیافت!؟
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، جوان 18 ساله در حالی که مورد سرزنش شاکیانش قرار گرفته بود به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: شش سال قبل زمانی که من 12 سال بیشتر نداشتم پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. خانواده پنج نفره ما از هم پاشید بعد از ماجرای طلاق پدرم به دنبال زندگی خودش رفت و من و برادرم نزد مادرم ماندیم آن زمان من شاهد اعتیاد برادرم بودم او 20 سال بیشتر نداشت و برای تهیه ...
ماجرای هولناک مرد جوان و پسر 10 ساله همسرش در حمام!
زندگی اختلافات ما شروع شد. چرا که معیارهای ما در زندگی کاملاً با یکدیگر متفاوت بود. این زندگی هفت سال طول کشید ولی هیچ گاه نتوانستیم با یکدیگر به تفاهم برسیم. خانواده همسرم از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی با ما فاصله زیادی داشتند. از سوی دیگر نیز همسرم دوست داشت آزاد باشد ولی من مخالف رفتارهای او بودم این بود که او از من طلاق گرفت و من هم حضانت دختر کوچکم را به عهده گرفتم. چند ماه بعد ...
مادر معتادی که فرزندش را کشت باید مجازات شود
انجام دهم که فکرشان هم اشتباه نباشد. هر جور که بود، من با این مواظبت ها سر کردم و گذراندم. حدود 19 سالم بود که رضا به خواستگاری ام آمد. از مراقبت ها خسته شده بودم. از نگاه های نگران مادر و برادرهایم عاصی بودم. تصمیمم را گرفتم. باید از خانه می رفتم. به رضا جواب مثبت دادم. مادر و برادرهایم هم او را تائید کردند و گفتند که پسر خیلی خوبی است. او مهندس بود و در تحقیقاتی که برادرهایم انجام ...
قراری که به مرگ منجر شد
کردن ما به سه ساعت یا بیشتر می رسید. او به من ابراز علاقه می کرد و هر چه جلوتر می رفتیم این وابستگی بیشتر می شد. یک روز مهرداد با من تماس گرفت و مدعی شد قصد خواستگاری دارد، اما قبل از آن می خواهد من و مادرش را با هم آشنا کند. به دلیل علاقه ای که به مهرداد داشتم حاضر بودم هر کاری برای او انجام دهم. او من را به خانه شان در شمال تهران دعوت کرد. وقتی وارد خانه شدم، شوکه شده و صحنه ای که می دیدم ...
قاتل مادر و دختر خردسال به میز محاکمه رسید
متهم 27 مرداد ماه سال 95 پس از سه سال دستگیر شد. به خاطر سرقت جواهرات متهم پس از دستگیری ابتدا قتل را انکار کرد، اما وقتی با مدارک و شواهد روبه رو شد به قتل زن جوان و دختر سه ساله اش اعتراف کرد. وی گفت: مدتی قبل با مشکل مالی روبه رو شدم. از طرفی هم می دانستم شوهر سحر وضع مالی خوبی دارد و بعضی روز ها هم به خاطر شغلش در مسافرت است. به همین دلیل نقشه سرقت از خانه مقتول را طراحی ...
درباره شکنجه شدنش حرف نمی زد
خطرناکی کرده است! من بیشتر از 17 سال نداشتم و به شدت ترسیدم که الان است که مردم با مأموران امنیتی بریزند و همه چیز لو برود، ولی محمد با خونسردی نشست و همه اعلامیه ها را داخل چمدان گذاشت و در آن را بست و شانس آوردیم که وسط میدان بودیم. اگر در پیاده رو بودیم، قطعاً همه چیز لو می رفت! آیا ایشان عضو گروه فلاح بود؟ نمی دانم. البته بعدها شنیدم آقای مرتضی الویری، برادرم حسن و یک نفر ...
وزیرِ موسوی و هاشمی: سران فتنه کودتاگر بودند
گران قیمت و بی جهت ننویسد و اگر هم نوشت با او برخورد شود. امریکایی که این همه پول دارد از همان ده ها سال قبل، زمانی که من در آنجا بودم، وقتی تقاضای ام آر آی می دادیم باید جواب می دادیم که چرا و به این راحتی انجام نمی دادند. از دوستان ما که هم کلاس دانشگاه ما بود، تقاضای ام آر آی از ستون مهره خواست ولی بیمه قبول نمی کرد ولی ما همه چیز را به راحتی می پذیریم و این پایدار نمی ماند و جواب نمی ...
گفتگو با شبنم قلی خانی و فرناز رهنما
راهکارهایش آشنا شوم و این مسئله خیلی به من کمک کرد اما می توانم این را با جدیت بگویم که کار کردن با شایان نه تنها سخت نبود بلکه بی دردسرترین کار بود. من اصلا اذیت نشدم و بسیار هم لذت بردم. شایان بسیار مهربان، دوست داشتنی و شیرین بود. شاید فکر کنید که کار کردن با چنین بچه هایی سخت است اما به نظر من آسان تر از کار کردن با بچه سالم است. درست است که قبل از ساختمان پزشکان در چند سریال بازی ...
روایت جامانده کاروان شهدای خان طومان از آخرین لحظات همرزمان شهیدش
روی التماس که پدر یک کاری بکن من هم بتوانم به سوریه بروم، اما پدرم به هر دلیلی من جواب سر بالا به من می داد. اربعین سال گذشته به کربلا رفتم و در مقام علی اکبر گفتم: یا علی اکبر امام حسین ( علیه السلام ) منم فدایی عمه جانتان شوم. هنوز از مقام بیرون نیامده بودم که پدرم از ایران تماس گرفت و گفت: کارهایت درست شد برگرد ایران قرار است به سوریه اعزام شوی. وقت رفتن مادرم را گذاشتم جلو عقایدش و تسلیم ...
علی ملاقلی پور: پدرم تحت تأثیر کیمیایی قارچ سمی را ساخت/ حاتمی کیا به خاطر چ بازی خورد
سعید طاهری، خبرنگار فرهنگی آنا: جوانی با ریش پروفسوری روی چمن استادیوم آزادی، لابه لای ستارگان جهان می دود و چند نفر هم دنبالش می کنند... همان طور که چشم های متعجب فیگو و سالگادو و کارلوس، جوانی با تیشرت سفید که پوستر قندون جهیزیه رویش چاپ شده را دنبال می کنند، ماموران استادیوم جوان را می گیرند و ماجرا با کتک کاری دور از چشم دوربین ها ختم می شود. هنوز بازی تمام نشده که خبر گوش فضای مجازی را کر می ...
همدستم به خانه ما آمد / داخل غذای شوهرم داروی بی هوشی ریختم و او را ..
می خواستیم وقتی آب ها از آسیاب افتاد، با هم ازدواج کنیم. حتی نقشه هایی برای زندگی مشترکمان داشتیم که بر باد رفت. همدستم هم رویاهایش بر باد رفت. کاش هیچ وقت با او درددل نمی کردم. پشیمانی؟ خیلی، اما پشیمانی سودی ندارد. با کاری که من انجام دادم سه زندگی نابود شد. ای کاش بازهم به جدایی اصرار کرده بودم و بالاخره شوهرم را راضی می کردم تا مرا طلاق بدهد یا حداقل نزد مشاور می رفتم و با کمک او راهی پیدا می کردم که به بداخلاقی های شوهرم خاتمه دهم. ...
زنی که از ویرانه های بمباران تهران دوباره متولد شد
وقتی تنها شدم با خودم فکر کردم اول بچه و بعد هم خودم را می کشم اما بعد دیدم من آدمی نیستم که بتوانم بچه ام را به قتل برسانم. بعد فکر کردم بهتر است خودم و بچه را از بالای پل ستارخان پایین بیندازم اما بعد گفتم اگر نمردیم و فلج شدیم یا اگر بچه مرد و من زنده ماندم چه؟ نهایتاً تصمیم گرفتم زندگی کنم و این تصمیم را به بقیه هم اعلام کردم و گفتم به من بگویید اصلاً در این 2 هفته چه اتفاقاتی افتاده است؟ چون در آن مدت انگار با پاک کن ذهنم را پاک کرده بودند. به آن ها گفتم از این لحظه که تصمیم گرفتم، باید زندگی کنم و هیچ کس هم حق ندارد جلوی من گریه کند. ...
این زنان سارق را شناسایی کنید
لباس فروشی در محدوده بازار مراجعه کردند و با بررسی تصاویر دوربین های مداربسته موفق به شناسایی تصاویر دو سارق زنی شدند که به همراه یک پسر جوان حدودا 15ساله اقدام به خرید کرده بودند. سرهنگ کارآگاه احمد نجفی، رئیس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: در ادامه رسیدگی به پرونده سرقت از آرایشگاه های زنانه و به منظور شناسایی و دستگیری متهمان، دستور انتشار بدون پوشش تصاویر به ...
تمرکز به شیوه گلمن در یک کتاب روایت شد
که ماجرای فوق را برای من تعریف می کرد به من گفت: این نوع بی تفاوتی ها به رنج و درد و نیاز دیگران در حیطه ی کاری من خیلی متداول است. در شهر ما، این بی تفاوتی بعضی ها، حتی موضوع یک جلسه بود که همه ی جراحان در آن شرکت داشتند مرد خیّر و نیکوکاری تعریف می کند روزی مردی توقف می کند تا به غریبه ای که مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پول هایش را به سرقت برده اند و از درد بسیار ناله می کند و کنار ...
تحلیلی بر شهادت شیخ نمر باقر النمر/ نامه شیخ شهید به مادرش پیش از شهادت
با مماشات غربیان همراه خواهد بود آن چنان که پروفسور نوآم چامسکی در خصوص واکنش آمریکا و غرب به اعدام شیخ نمر نیز گفت: آن ها ممکن است تنها اعتراضاتی پوچ و توخالی نسبت به این اقدام از خود نشان دهند . (همان) از نظر منطقه ای، آل سعود با اتخاذ سیاست های فرقه گرایانه در جهان اسلام و در سطح منطقه غرب آسیا، به خصوص در تحولات پس از سال 2011، همواره انگشت اتهام مسلمانان را به سوی خود جلب کرده است. ...
هواداران تراکتور کاری کردند از درون گریه کنم/ همسرم بهترین اتفاق زندگی ام است
بازی نمی کرد. آیا هنوز هم بازی می کند یا فوتبال را بطور کامل کنار گذاشته است؟ - متأسفانه در آن برهه عده ای آمدند و بستری را فراهم کردند که به خانواده من به نوعی ضربه بزنند. شاید اگر پسر من هم می رفت اینطرف و آنطرف پای میز قمار می نشست و من هم خودم از آدم های شب زنده دار بودم و راه راست را دنبال نمی کردم الان از من هم در برخی برنامه ها حرف می زدند و خودم و خانواده ام مورد حمایت بودیم. اگر ...
فاصله دو روزه تهران با سلاح گرم
نشان به آن نشان که هر چند روز یک بار صفحه حوادث روزنامه ها از حادثه یا جنایتی خبر می دهند که پای سلاح گرم در میان است؛در عروسی ها، در دعواهای قبیله ای یا در سرقت های ریز و درشت! برای کسی که در یک باند قاچاق یا سرقت کار می کند، داشتن یک اسلحه، طبیعی و لازم است، اما برای یک آدم معمولی چطور؟ دسترسی به سلاح در ایران، در تهران و بقیه کلانشهر ها چگونه است؟ این گزارش دنبال جوابی برای این سؤال رفت و ...
هاشمی رفسنجانی اولین کسی بود که احتمال تقلب در انتخابات 88 را مطرح کرد/ آقای رئیس جمهور آیا پرونده حقوق ...
یوم الله می گویند. حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای افزود: در نهم دی ماه سال 88 اقشار مختلف مردم با شعارهای انقلابی به میدان آمدند و نقشه های چندین ساله خود برای ایجاد انقلاب رنگین و مخملی را نقش بر آب کردند. وی تصریح کرد: در آن روز خداوند به خاطر شایستگی مردم دل ها را به هم پیوند زد، مردم به خیابان ها آمدند و کشور را که تا لبه پرتگاه رفته بود با کم ترین هزینه و در نصف روز ...
حوض نقاشی ما بی ماهی است
لیلا مقیمی شخصی تعریف می کرد: چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا ، وارد ایالات متحده شده بودم، سه، چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه های پنج، شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام می شد. دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست توی نیمکت بغلیم می نشست و اسمش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه ...
زندگی دردناک مجری معروف تلویزیون +عکس
منجلاب و از دستفروشی و خیابان خوابی، راه خودم را پیدا کردم و هیچ وقت هم طلبکار نبودم. از همین چند جمله معلوم است تابان می خواهد ما و مخاطب را به یک اندازه غافلگیر کند: در تهران به دنیا آمدم و بعد از جدایی پدر و مادرم، با نامادری زندگی کردم. نامادری ام با اینکه وضع پدرم خوب بود، من و پسر خودش که حاصل ازدواج اولش بود را وادار می کرد دستفروشی کنیم. او ما را به جوراب فروشی وا می داشت ...
خیاطزاده:پاترول معروف ناجا که مردم را زیر گرفت در هدایت منافقین بود،راننده را مقابل فرمانداری با تیر زده ...
کشیدم و پیش خود می گفتم به این سن رسیدم خوب نیست که مادرم صبحانه درست کند. البته خانواده ام رسیدگی می کردند و با جان و دل برایم وقت می گذاشتند. لازم است از آقای اسدزاده که یکی از جانبازان نخاعی هشت سال دفاع مقدس است تشکر کنم. کسی که خیلی به من روحیه داد. من به باشگاه ورزشی نیکان مراجعه کردم و برای ادامه دادن ورزش اقدام کردم. شروع ورزش با این وضعیت خیلی سخت بود. قبل از مجروحیت من ورزش رزمی ...
بمب خبری گورخواب ها تا اجاره خونه خالی با دلار!؟
میرزای شیرازی به پایتخت سلام کرد. بازداشت سارقان مسلح سوپرمارکت های تهران خبری از جنس حوادث نشان می دهد که چرا خیلی از مغازه های تهران همان ابتدای شب تعطیل می شوند. این خبر که جزو پربازدیدترین اخبار هفته ی گذشته پایتخت بود از بازداشت سارقان مسلح سوپرمارکت های تهران حکایت داشت.اعضای باند بزرگ سرقت مسلحانه پایتخت که از سه سوپر مارکت در غرب تهران سرقت کرده بودند دستگیر شدند. سه ...
ورزشکاری که خلیج عربی را در یک کشور عربی خط زد
ملی بودم. بعد از انقلاب نیز بازنشسته شدم اما به درخواست ارتش باز هم فعالیت خودم را در بخش هوایی چند سالی ادامه دادم. در این سالها همراه تیم های دوچرخه سواری به عنوان سرپرست در بسیاری از مسابقات حاضر بودم و شاهد موفقیت های ورزشکاران جوان بودم. امکانات دوچرخه سواری نسل جدید بسیار پیشرفته تر از زمان ماست و شرایط تمرین بسیار فرق کرده است جوانان می توانند با این امکانات و رسیدگی ها به نتایج خوبی برسند ...