سایر منابع:
سایر خبرها
کمپین برای نجات دو اعدامی از مرگ / 4 روز کابوس به فرصت طلایی تبدیل شد
روانه زندان شدم و زندگی ام ورق دیگری خورد. همه چیز انگار برایم یک بود و یک دفعه رخ داد. لحظه نیز مثل یک سکانس فیلم متوقف شد برای ابد. با همسرم اختلاف هایی پیدا کرده بودم. او قهر کرد و به خانه پدری اش رفت. برای بازگشت او به خانه خیلی تلاش کردم. آخرین شانسم را هم امتحان کردم و به خانه پدری اش رفتم. اما برادر و پسرخاله همسرم با من دعوا کردند و خواستند دیگر با آنها کاری نداشته باشم و فقط باید طلاق ...
اعدامم کنید! / غیرتی شدم و همسرم را کشتم. همین!
... چرا او را کشتی؟ من نمی خواستم او را بکشم، اما نمی دانم چه شد که خفه اش کردم. وقتی به خودم آمدم نفس نمی کشید. حدود ساعت یک نصف شب بیدار شدم دیدم در پذیرایی نشسته و تلفن همراهش دستش است. سر این موضوع درگیر شدیم. شروع به سر و صدا کرد، فحاشی می کرد. خواستم ساکتش کنم. دستم را جلوی دهانش گرفتم. عصبانی بودم؛ نفهمیدم و خفه اش کردم. بعد از قتل چرا ناپدید شدی؟ به ...
پایان محاکمه زنی که دختر 4ساله اش را کشت تا مانع ازدواج بعدی اش نباشد/پدر دختر:ازهمسرسابقم شکایت ندارم
مورد این موضوع فکر کرده است و نمی تواند مریم را قبول کند. بعد از اینکه نامزدی ما به هم خورد، من ضربه روحی بدی خوردم و کارهایم دست خودم نبود، همیشه ناراحت بودم. این زن 30ساله روز حادثه را این طور توضیح داد: آن روز خیلی عصبانی بودم و علت تمام بدبختی ها و تنهایی ام را دخترم می دانستم برای همین تصمیم گرفتم او را بکشم، به او یک قرص متادون دادم و از خانه بیرون رفتم. دلم نیامد در خانه بمانم و ...
برادرکشی با سنگ بخاطر مصرف شیشه
به کناری زدم و با جسد مردی که او را می شناختم، روبه رو شدم. ترسیدم و ماجرا را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها هم جسد را دیدند و بعد به پلیس زنگ زدم. او را چند بار همراه برادرش که او نیز معتاد بود هنگام جمع کردن ضایعات دیده بودم. با توجه به گفته های این مرد، ماموران به تحقیق از دوستان وی پرداختند که معلوم شد مرد معتاد درست می گوید. مقتول و برادرش با هم ضایعات جمع می کردند که روز حادثه ...
گریه های قاتل سارا کوچولو در دادگاه +عکس
، مادر سارا مورد تحقیق قرار گرفت. این زن با اصرار به بی گناهی از وجود قرص متادون در خانه اش اظهار بی اطلاعی کرد تا این که پس از سکوتی طولانی لب به اعتراف تلخی گشود. این زن جنایتکار به کارآگاهان جنایی گفت: چند سال پیش وقتی شوهرم به زندان افتاد، غیابی از او طلاق گرفتم و سپس به صیغه مردی درآمدم که به او علاقه مند بودم. خیلی اصرار داشتم تا او با من ازدواج دائم کند، اما نمی پذیرفت و مدام می ...
تکرار تراژدی آیلان در میانمار
.... پدر محمد دراین باره گفت: وقتی پلیس میانمار متوجه شد عده ای قصد عبور از رودخانه را دارند، روی آنها آتش گشود. مرد قایقران برای فرار از گلوله ها باعجله مردم را سوار کرد. قایق بیش از حد پر و سپس غرق شد. یک روز بعد، کسی به من زنگ زد و گفت جسد پسرم پیدا شده است. او با تلفن همراهش عکسی از پیکر پسرم گرفت و برای من فرستاد. زبانم بند آمده بود. تنها رودخانه می داند پیکر چند روهینگیایی در آب شناور شده است ...
وقتی شوهرم ارثیه اش را گرفت شلوارش دو تا شد!
زن 29 ساله ای که برای حل مشکل خانوادگی اش دست به دامان شده بود با بیان این که نصیحت ها و التماس هایم برای بازگشت همسرم به راه صحیح زندگی فایده ای نداشت به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: وقتی تحصیلاتم در دبیرستان به پایان رسید عاشق جعفر شدم به طوری که دیگر ادامه تحصیل را به فراموشی سپردم و فقط به زندگی کنار او می اندیشیدم. خیلی زود جعفر با اصرار من به خواستگاری ام آمد و من بدون توجه به ...
راز قتل نوعروس بی گناه تهرانی/ وقتی به خانه آمدم زنم را در وضعیت بدی دیدم!+عکس
این متهم در تمامی جلسات محاکمه منکر قتل شده و خواستار شناسایی قاتل شده است. این مرد جوان در بازجویی ها گفته: شامگاه پانزدهم آبان سال 89 وقتی از محل کارم به خانه ام در خیابان 17 شهریور برگشتم، با جسد خونین همسر جوانم به نام هستی روبه رو شدم. در حالی که شوکه شده بودم و نمی دانستم چه کار کنم، موضوع را بلافاصله به مادرم خبر دادم. بعد هم مأموران پلیس به خانه آمدند. در بررسی ها مشخص شد همسر ...
کم کم از همسرم فاصله گرفتم و با سیر در فضای مجازی با بنیامین آشنا شدم و ..!
کردم تا او زودتر مرا طلاق بدهد. همسرم نیز به محض پی بردن به ارتباط من و بنیامین دادخواست طلاق داد و بعد از هشت سال زندگی مشترک و بدون هیچ گونه دریافت حق و حقوقی از شوهرم جدا شدم. در حالی که خانواده ام از این رفتار من به شدت خشمگین بودند و مرا سرزنش و طرد کردند از سوی دیگر با به عهده گرفتن حضانت دختر چهار ساله ام توسط پدرش احساس کردم تمام هستی ام را از دست داده ام و به سوی خانه مجردی ...
چرا دختر جوان در مورد پسر عموی مستش چنین تصمیم سختی را گرفت؟
بگو یا امشب خانه خان داداشم می آید یا کاری می کنم که سیاهپوش من شود! وقتی این جملات را شنیدم تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد. مطمئن بودم پدرم با عرقی که به برادرش دارد کاری دست خودش می دهد. به همین دلیل آماده شدم و به خانه عمویم رفتیم. انگار نه انگار که مراسم خواستگاری من بود. عمویم می برید و می دوخت و پدر هم فقط چشم می گفت. وقتی حرف های اولیه زده شد، عمویم یاد ما هم افتاد و رو به من و حامد ...
4 بار مزه تلخ سلول شب اعدام را چشیدم / زندانی که هنوز زنده است!
.... برادرم و دامادمان سراغ مقتول رفتند اما او به محض این که از خانه بیرون آمد، با قمه به طرف آنها حمله کرد. من که شاهد ماجرا بودم، همراه برادر دامادمان به کمک آنها رفتیم و با چاقو و قمه ای که داشتیم، به او حمله و کردیم. متهم سپس در شعبه 71 کیفری استان تهران محاکمه و با درخواست اولیای دم برای قصاص روبه رو شد. او در این جلسه در دفاع از خود گفت: من نمی خواستم پسر جوان را به قتل برسانم. حالا هم از ...
مادری که دختر خردسالش را به خاطر شوهر صیغه ای کشته بود، آزاد شد!+تصاویر بازسازی قتل
.... چند سال با پدر سارا زندگی کردی؟ شش سال.او و خانواده اش به خواستگاری ام امدند و من هم پذیرفتم. چرا از هم جدا شدید؟ دو سال اول زندگی مان خوب بود اما همسرم شد. خانواده اش چند بار او را در کمپ ترک اعتیاد بستری کردند اما بی فایده بود. او هر بار به خانه بر می گشت بار دیگر سراغ مواد می رفت. چطور از هم جدا شدید؟ پدر سارا آخرین بار به ...
نرگس خیلی زیرکانه عمل می کرد / دخترم گفت که در نبود من 2 دوستم به خانه ام رفت و آمد دارند و با زنم....
چه بکنم، دود و آتش فضای خانه را فرا گرفته بود و داشتم خفه می شدم، یک لحظه به حیاط رفتم تا نفس بگیرم و بعد هم برای نجات دخترم به داخل خانه بازگشتم. دستش را گرفتم و بیرون کشیدم، اما فایده ای نداشت او سوخته بود. دیگر فرصتی نبود که همسرم را نجات دهم. چرا در را روی همسایه ها که برای کمک به تو و خانواده ات آمده بودند، باز نکردی؟ چون ترسیده بودم و فکر می کردم که اگر در را باز کنم ...
زن متاهل برای رسیدن به قصد کثیفش چه نقشه ای برای شوهرش کشید؟
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، زمانی که پرونده را با دقت خواندم متوجه شدم این مقدار موادمخدر از داخل خورجین موتورسیکلت مردی در پارکینگ محوطه یکی از دادگاه های خانواده کشف شده است. صاحب موتور روز دستگیری برای حضور در دادگاه خانواده و رسیدگی به پرونده طلاق همسرش در دادگاه حاضر شده بود که دستگیر شد. متهم دستبند به دست همراه سرباز جوانی وارد شعبه شد . آن دو مقابلم روی صندلی نشستند. ظاهر ...
سهیلا گفت صاحبخانه ام بی اخلاق بود و درخواست ناجوری از من داشت و ..
حال شدم و روی زمین افتادم. پسر کوچکم امیرحسین، چهاردست و پا از پله ها بالا رفت و دختر صاحبخانه را خبر کرد. اگر به دادم نمی رسید، مرده بودم. همراه پدرم از بیمارستان به خانه رفتیم و گفت باید با شوهرم محمد حرف بزند. محمد آمد و پدرم بعد از این که با او حرف زد، گفت برگرد سرخانه و زندگی ات. برگشتیم، اما اوضاع از قبل هم بدتر شد. چند وقت بعد محمد همراه پسرعمویش رفتند به یکی از شهرستان ها تا گوسفند بدزدند ...
وقتی عکس های ناجور یک زن را در رایانه دستی شوهرم دیدم، دنیا روی سرم خراب شد!
وسیله کارش دست زده ام. آن روز، اردشیر با کمال بی شرمی به دیدن عکس ها و فیلم های مستهجن ابراز علاقه کرد و من که با شنیدن صحبت های اردشیر شو که شده بودم، واقعیت را قبول کردم و با آرامش به پند و اندرز او پرداختم اما نه تنها هیچ نتیجه ای نگرفتم، بلکه متوجه ارتباط او با زنان خیابانی نیز شدم. به همین خاطر از خانواده اش برای نجات همسرم کمک خواستم ولی آن ها نه تنها ناراحت نشدند بلکه مرا وادار به سکوت کردند و ...
دامی که عضو یک حزب تندرو برای لطفی پهن کرد/اکسیژن را از پیرمرد دریغ کردند+فیلم
برایش حکم اکسیژن را داشت. حالا دیگر اره سازان بغض می کند. انگشت روی چشم کشیده و می گوید: وقتی از لطفی اکسیژن را گرفتند؛ دیگر چیزی برایش نماند. بیماری از پایش انداخت و بعد هم رفت. رفت که دیگر برود. آیا برای لطفی دامن پهن کردند تا از ایران برود؟ محمدرضا لطفی اگر دغدغه موسیقی و اجتماع ایران را نداشت هیچوقت برنمی گشت و مشکلات خاص این فضا را به جان نمی خرید. ...
روایتی از غارت مهم ترین اسناد تاریخی تئا تر ایران
به گزارش "گفتمان" دیدن ده ها نمایشنامه قدیمی از نویسنده هایی که نام هرکدام به تنهایی وزنه ای در ادبیات نمایشی ایران است در یک کتابخانه در اداره تئا تر؛ شگفت انگیز است. نمایشنامه هایی که بعضی از آن ها دست نویس و بعضی دیگر با خط نام های آشنا، پاراف شده و حاشیه نویسی شده اند. گنجینه ای که حمید مظفری می گوید یک از هزار گنجی بزرگ بوده که روزگاری در اداره تئا تر به همت او و دیگران نگهداری می شده و حالا چیزی به ج ...
عاشق موسیقی و تئاتر بودم اما جراح شدم
دانش آموزان ممتاز شهرمان بودم. بعدازاینکه موفق به کسب دیپلم شدم بلافاصله در رشته زبان انگلیسی دانشگاه تربیت معلم قبول شدم، اما حین تحصیل مجددا سال بعد در کنکور شرکت کردم و پزشکی دانشگاه تبریز قبول شدم. چرا دانشگاه شیراز را انتخاب نکردید؟ ما چند هم دانشگاهی در رشته زبان انگلیسی بودیم که با هم قرار گذاشتیم برای پذیرش در دانشگاه پزشکی دوباره کنکور بدهیم. : این اتفاق برای ...
جنجالی ترین قاتلان زن ایران
، زمانی که همسرش همراه تیم پرسپولیس به آلمان رفته بود، شبانه وارد خانه او شد. شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و درباره جنایت گفت: همسرم با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگی ام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل خانه او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم. از آنجا دیدم لاله همراه دو فرزندش و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت ...
آزادی مادر جوانی که دختر 4 ساله اش را کشته بود/ متهم: خواستگارهایم را به خاطر دخترم از دست دادم!
، سارا سرگرم بازی بود و بعد از شام کنار من خوابید، اما صبح وقتی بیدار شدم، دیدم سارا نفس نمی کشد که با جیغ و فریاد از برادرهایم کمک خواستم. آنها هم با اورژانس تماس گرفتند و وقتی پزشکان برای کمک آمدند از مرگ دخترکوچولویم خبر دادند. مرگ با متادون پس از اظهارات مادر 30 ساله، جسد دختر کوچولو در اختیار تیم پزشکی قانونی قرار گرفت. کارشناسان پزشکی قانونی نیز درحالی که هیچ آثار ضرب وشتمی روی بدن ...
گپی با مادری که دانشجوی پسرش شده
درباره علاقه مندی اش به ادامه تحصیل می گوید: از همان بچگی درس خواندن را دوست داشتم. خودم تا ششم درس خوانده بودم که ازدواج کردم. آن زمان به خودم گفتم اگر بچه دار شدم هم خودم و هم بچه هایم باید تحصیلات عالیه داشته باشیم. بچه دار که شدم خیلی تلاش کردم تا آنها وارد دانشگاه شوند. هر 5 فرزندم تحصیلات عالیه دارند و بعد از سال ها خودم هم شروع به خواندن کردم. حالا تصمیم دارم تا مقطع دکترا نیز تحصیلاتم را ادامه ...
مسلمان کشی در میانمار
، قایقران به سرعت همه مسافران را در درون قایق جا داد اما چون بیش از حد ظرفیت پر شده بود، غرق شد. علام یک روز پس از آن تراژدی متوجه می شود که چه اتفاقی افتاده است. او می گوید: روز 5 دسامبر یک نفر به من زنگ زد و گفت که جسد فرزندش پیدا شده است. آن فرد با موبایل عکسی از فرزند من گرفت و برای من فرستاد. زبانم بند آمده بود. علام ادامه می دهد: برایم خیلی سخت است در مورد فرزندم صحبت کنم. او بسیار مورد علاقه من ...
قتل هایی که تلگرام مقصر آن ها بود
با چاقو چند ضربه دیگر به دست و شکم نیلوفر زدم و از خانه بیرون رفتم. در کوچه منتظر بودم تا اورژانس برسد که بعد از انتقال همسرم به بیمارستان به کلانتری رفتم و خودم را معرفی کردم. اخراج مرگبار از گروه تلگرامی بهمن سال 94 هم درگیری دو پسر جوان بر سر اخراج از یک گروه تلگرامی، سرانجامی جز قتل نداشت. پسر 18 ساله قربانی این جنایت بود که با ضربات چاقو به قتل رسید. پس از بررسی و ...
دستگیری قاتل با ردیابی گوشی مقتول
نیز دزدیده شده بود که با ردیابی آن، ردپای متهم در خانه برادرش به دست آمد. او سیم کارت خود را در گوشی مقتول گذاشته و با آن تماس گرفته بود. همین یک خطا کافی بود تا پلیس او را که از مجرمان سابقه دار در زمینه نگهداری اسلحه غیرمجاز بود، شناسایی و دستگیر کند. مرد 33 ساله در بازجویی ها به قتل و سرقت مسلحانه موتوسیکلت اعتراف کرد و گفت: روز قتل (26/8/94) برای رفتن به حسن آباد، سوار ماشین مقتول شدم ...
سقوط مرد غریبه از بالکن خانه زن با دیدن شوهرش!
دماوند آغاز شد؛ مهرداد به مأموران گفت که در بازگشت به خانه از سرکار، با جسد مقتول روبه رو شده که از بالکن به پایین پریده بود؛ فریبا در بازجویی ها گفت: متوفی از مدتی قبل مزاحم من شده بود و پیشنهاد دوستی می داد. من گفتم شوهر و دو تا بچه دارم اما او به مزاحمت هایش ادامه داد و شماره تماسش را برایم گذاشت؛ روز حادثه برای خرید از خانه بیرون رفته بودم که متوجه تعقیب مقتول شدم. او تا کوچه ...
قاتل دوست صمیمی به میز محاکمه رسید
به قتل اعتراف کرد و گفت: من و صفدر با هم دوست بودیم تا اینکه چند سال قبل هر دو برای کار به تهران آمدیم و با هم زندگی می کردیم. مدتی بعد من به شهرستان برگشتم و با زن جوانی ازدواج کردم. از آنجایی که بیکار بودم همراه همسرم به تهران آمدم تا کاری پیدا کنم. ما جایی را برای زندگی نداشتیم به همین دلیل به پیشنهاد صفدر به خانه او رفتیم. چند روزی همراه همسرم در خانه او زندگی کردیم تا اینکه کم کم متوجه شدم ...
وقتی فهمیدم مریم باردار است، تصمیم گرفتم او را بکشم+فیلم اظهارات متهم
همسرم باردار است. چرا از هم جدا نشدید؟ نمی شد، به خاطر ازدواج ناموفقش با برادرش به مشکل خورده بود، طوری که به خاطر از دست او با من ازدواج کرد و هر وقت حرف جدایی به میان می آمد می گفت: اگر این اتفاق بیوفتد خودم را می کشم. به خاطر اینکه خودش را نکشد طلاقش ندادی اما خودت او را کشتی؟ (سکوت متهم) چرا فرزندت را به قتل رساندی؟ چون همسرم به ...
کودک 16 ماهه ای که تمام مدعیان دفاع از حقوق بشر را رسوا کرد
آخرین التماس های کودک سه ساله اش را قبل از سوار شدن به قایق و از طریق تلفن همراه شنیده است، آرام و قرار ندارد و خودش هم می داند که این غم بزرگ هرگز رهایش نخواهد کرد. او آخرین بند این تراژدی را چنین روایت می کند: کسی به من زنگ زد و گفت جسد پسرم پیدا شده است. او با تلفن همراهش عکسی از پیکر فرزندم گرفت و برایم ارسال کرد. تصویر دردناک محمد 16ماهه یادآور ماجرای آیلان کردی کودک پناهجوی سوری است که ...
قاتل دوست قدیمی محاکمه می شود
بازجویی ها گفت: من و مقتول هم محلی و دوستان قدیمی بودیم. چند سال پیش با هم به تهران آمدیم تا برای خودمان کاری دست و پا کنیم. بعد از مدتی به شهرستان رفتم و در آنجا با دختری عقد کردم. پس از آن برای ادامه زندگی به تهران آمدیم اما چون جایی برای ماندن نداشتیم به خانه دوست قدیمی ام رفتم. در مدتی که آنجا بودم دوستم به خاطر حسادت سعی داشت بین من و همسرم اختلاف بیندازد. برای همین خانه او را ترک ...