سایر منابع:
سایر خبرها
آزادی مادری که دخترش را کشت
از همسرم جدا شدم و با دخترم زندگی می کردم. شب قبل از حادثه، سارا سرگرم بازی بود و بعد از شام کنار من خوابید، اما صبح وقتی بیدار شدم، دیدم سارا نفس نمی کشد که با جیغ و فریاد از برادرهایم کمک خواستم. آنها هم با اورژانس تماس گرفتند و وقتی پزشکان برای کمک آمدند از مرگ دخترکوچولویم خبر دادند. مرگ با متادون پس از اظهارات مادر 30 ساله، جسد دختر کوچولو در اختیار تیم پزشکی قانونی قرار ...
چرا شهر تبریز دوباره عزادار شد؟
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، خبرها کوتاه بود و تلخ: خروج چهار واگن از ریل. حریق گسترده در تعدادی از واگن ها، کشته و زخمی شدن تعداد نامعلومی از مسافران، مشکل در امدادرسانی، صعب العبور بودن منطقه، سرمای شدید و یخ زدگی و آتشی که با گذشت چند ساعت از وقوع حادثه هنوز هم زبانه می کشید و قربانیان بیشتری را طلب می کرد. 40 روز از حادثه تلخ قطار تبریز – مشهد گذشت. صبح شوم ایستگاه هفت خوان. جمعه ...
حادثه ای تلخ که در خاطره ی تاریخ خواهد ماند!
جهان مادی را وداع گفته و به جای زیارت بارگاه مقدس امام رضا(ع)، با تمام وجود خود در دنیای ابدی حضور امام رضا(ع) را احساس می کنند. “یعقوب عیوضی” نیز یکی دیگر از داغدیگان حادثه ی قطار تبریز-مشهد است که در این ضایعه همسر خود (معصومه علیشاهی) را از دست داده است، او در این خصوص اظهار کرد: صبح روز حادثه حدود ساعت 6 و 25 دقیقه بود که با همسرم تماس گرفتم و جویای حال او شدم، قطارشان متوقف شده و هنوز ...
چرا نان به دلار افتاد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی (ایستانیوز)،زنی با صدای دو رگه که به قول خودش حالا گرگ بازار شده است . خودش می گوید که پیداکردن کار پارتی می خواهد برای همین است که مردانه به بازار زده است و دلالی دلار پیشه کرده است. زنی که حالا یکه و تنها میان دلالان مرد سبزه میدان تهران حسابی جلب توجه می کند. زنی که اعتقاد دارد اقتصاد مملکت روی دلالی می چرخد و برای نان در آوردن چاره ای جز این وجود ...
دوستانم می گفتند تو لیاقت همسرت را نداری
... چرا سعی نکردی به او کمک کنی؟ چون غافلگیر شدم و به دلیل مصرف شیشه، در حال طبیعی نبودم. نمی دانستم باید چه کنم. دود و آتش فضای خانه را فرا گرفته بود و داشتم خفه می شدم. یک لحظه به حیاط رفتم تا نفس بگیرم و بعد هم برای نجات دخترم به داخل خانه بازگشتم. دستش را گرفتم و بیرون کشیدم؛ اما فایده ای نداشت و او سوخته بود. دیگر فرصتی نبود که همسرم را نجات دهم. چرا در را ...
تا زنده ام نگاه معصومانه دخترم عذابم می دهد
. او در خصوص قتل گفت: واقعاً خسته شده بودم. تنها راهی که به ذهنم رسید، کشتن دخترم بود. شب حادثه از عطاری قرص متادون خریدم و آخر شب وقتی هانیه می خواست بخوابد، قرص ها را دادم خورد. ساعت چهار صبح از خواب بیدار شدم و دست به پاهایش زدم دیدم یخ کرده است. . .. او ادامه داد: بعد از خاکسپاری دخترم به سیاوش زنگ زدم و گفتم هانیه فوت کرده است، اما او گفت شرایطم برای عقد دائم مناسب نیست، اگر ...
راز کشته شدن نوعروس بی گناه تهرانی
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا ؛ این مرد جوان در بازجویی ها گفته: شامگاه پانزدهم آبان سال 89 وقتی از محل کارم به خانه ام در خیابان 17 شهریور برگشتم، با جسد خونین همسر جوانم به نام هستی روبه رو شدم. در حالی که شوکه شده بودم و نمی دانستم چه کار کنم، موضوع را بلافاصله به مادرم خبر دادم. بعد هم مأموران پلیس به خانه آمدند. در بررسی ها مشخص شد همسر نوعروسم با 11 ضربه چاقو کشته شده بود ...
گریه های قاتل سارا کوچولو در دادگاه +عکس
...> با گزارش پزشکی قانونی، مادر سارا مورد تحقیق قرار گرفت. این زن با اصرار به بی گناهی از وجود قرص متادون در خانه اش اظهار بی اطلاعی کرد تا این که پس از سکوتی طولانی لب به اعتراف تلخی گشود. این زن جنایتکار به کارآگاهان جنایی گفت: چند سال پیش وقتی شوهرم به زندان افتاد، غیابی از او طلاق گرفتم و سپس به صیغه مردی درآمدم که به او علاقه مند بودم. خیلی اصرار داشتم تا او با من ازدواج دائم کند ...
طلای عروسی عیسی را به آقا هدیه دادم /اگر عیسی بود، شهید مدافع حرم می شد
. عیسی را باردار بودم که در اتوبوس تصادف کردم. راننده اتوبوس مان مست بود و در چهارراه چیت سازی که آن زمان چهارراه بود، از پشت به ماشین دیگری زد. من و یک خانم دیگر که انتهای اتوبوس بودیم، مجروح شدیم. در بیمارستان اکبرآبادی بستری شدم. چیزی را نمی دیدم و دهانم پر از خون بود. کسی از من خبر نداشت. از یک پلیس خودکار گرفتم و آدرسم را نوشتم. رفته بود به خانه مان و شوهرم را خبر کرده بود. در سالنی ...
عاشق موسیقی و تئاتر بودم اما جراح شدم
بود؟ بله آنقدری که در جهرم استاد موسیقی وجود داشت در تهران نبود. چه سازی را دوست داشتید؟ هم ویولن و هم سنتور را دوست داشتم که نزد استاد حساس یاد گرفتم. بعد به تئاتر روی آوردم و کلا این موضوعات در کنار تحصیل کار فوق برنامه من در آن دوران بود. موسیقی را در حد حرفه ای یادگرفته بودید؟ خیر. شغل پدرتان چه بود؟ پدرم تاجر بودند یک تاجر کوچک، تاجر ...
وقتی عکس های عریان زنان را در تبلت همسرم دیدم، دنیا برایم تیره و تار شد
اردشیر را که بازنشسته و تحصیلکرده بودند، قبول کرد و گفت: انگار طوری که خانواده اش می گویند اردشیر هم مثل والدینش خوب و معتقد به مسائل دینی است. با این تصورات و دیدگاه ها به خواستگاری اردشیر پاسخ مثبت دادم و در سن 17سالگی به عقد او درآمدم. مدتی را که نامزد بودیم، همه چیز به خوبی پیش می رفت و بعد از حدود یک سال زندگی مشترکمان را شروع کردیم. از آن جایی که اردشیر مهندس ساختمان بود، در شرکتی از صبح تا ...
آزاد شد تا بندگی اش را تمام کند
معروف به نخودکی رفت و آمد و حشر و نشر داشت تا جایی که منزل شان، یکی از مکان هایی بود که نخودکی در آنجا به چله نشینی می رفت. همین بابی شد برای آشنایی علی محمد . همین می شود که علی محمد از شش، هفت سالگی نماز شب می خواند و شب های جمعه برای شب زنده داری به مسجد سید می رود؛ در همان سن با تنها برادرش فضل الله. از 9 سالگی شروع می کند به منبر رفتن در لوای تربیت پدر؛ آن هم با منبرهای پرمغز و ...
کمپین برای نجات دو اعدامی از مرگ / 4 روز کابوس به فرصت طلایی تبدیل شد
همسرم را بدهم. زندگی ام و فرزند 40 روزه ام را دوست داشتم و نمی خواستم چنین حادثه ای برایمان رخ دهد. در همان جا بود که دعوایمان بالا گرفت و من و پسرخاله همسرم هر دو مصدوم و به بیمارستان منتقل شدیم. پس از چهار روز که چشمانم را در بیمارستان بازکردم، دیدم پسرخاله همسرم فوت کرده است. این گونه شد که بازداشت و به اتهام قتل زندانی شدم. بعد هم که حکم قصاص برایم صادر شد. پس از کلی دوندگی خانواده ام و ...
سفارش به نماز اول وقت و حفظ حجاب
همان روز با او در تماس بودم و به من گفت، عملیات ساعت 8 و 30 دقیقه صبح آغاز خواهد شد و ساعت 10 مورد هدف تک تیراندازهای داعشی قرار می گیرد و به اسارت در می آید و او را به شهادت می رسانند. شوهر خواهر شهید سید حسن حسینی می گوید: چندین بار که من و سید حسن کنار هم در سوریه با تروریستها می جنگیدیم به دلیل اینکه او خیلی نترس و شجاع بود به شوخی او می گفتم مواظب باشد به شهادت نرسی من بدون تو نمی ...
کم کم از همسرم فاصله گرفتم و با سیر در فضای مجازی با بنیامین آشنا شدم و ..!
ای بود در واقع کاری به مد، اینترنت و رایانه نداشت. از آن جا که بیشتر دوستان و بستگانم طبق مد روز لباس می پوشیدند و زندگی تجملاتی داشتند اما همسر من آن قدر ساده و بی خیال بود که هیچ توجهی به خواسته های من نمی کرد و همیشه یک مدل لباس می پوشید و هیچ تغییری در آرایش و ظاهر خود نداشت. این موضوع باعث دلسردی من می شد به طوری که کم کم از همسرم فاصله گرفتم و با سیر در فضای مجازی با بنیامین آشنا شدم. او تک ...
4 بار مزه تلخ سلول شب اعدام را چشیدم / زندانی که هنوز زنده است!
در این پرونده که از تیر سال 87 و در پی تماس مرد جوانی با ماموران کلانتری افسریه تشکیل شد، پسرجوانی در جریان هجوم چند جوان خشمگین بشدت مجروح شد. به دنبال این خبر، ماموران کلانتری و اورژانس به محل اعزام شدند و مجروح را بلافاصله به بیمارستان انتقال دادند اما او بر اثر شدت جراحت جان سپرد. بعد هم پرونده تشکیل و تحقیقات پلیسی در این باره آغاز شد. چند نفر از شاهدان به ماموران گفتند: چهار مرد جوان را ...
5 داستان باورنکردنی کوتاه از عذاب وجدان قاتلان
نداشتم و دلم نمی خواست بچه ای داشته باشم، اما وقتی فهمیدم او باردار شده است تصمیم قتلش را کشیدم و زمانی که دخترم حدود دو ماهه شد، آنها را به قتل رساندم. دو سال پیش همسر و دختر کوچکم را با دارویی که از خیابان ناصرخسرو خریده بودم ابتدا بیهوش کرده و سپس آنها را خفه کردم. در این مدت تصمیم گرفتم مادرم را هم به قتل برسانم، اما او متوجه شد و مرا از خانه اش بیرون کرد. عذاب وجدان در تمام این سال ها لحظه ای ...
مادری که دختر خردسالش را به خاطر شوهر صیغه ای کشته بود، آزاد شد!+تصاویر بازسازی قتل
به دروغ گفتی سارا خودش قرص را خورده؟ ترسیده بودم. چطور توانستی رضایت پدر سارا را جلب کنی؟ او بعد از اینکه از زندان آزاد شد یکبار به دیدنم آمد. چند روز بعد فهمیدم به دادسرا رفته و اعلام گذشت کرده است. از همسر دومت خبر داری؟ وقتی نیمه شب بیدار شدم و دیدم حال سارا خوب نیست با او تماس گرفتم و گفتم دخترم را کشتم و برای همیشه خلاص شدم.به او گفتم ...
نقشه کثیف زن برای زندانی کردن شوهرش/نسرین عشق پنهانی داشت!
حاضر شویم. موتورم را در محوطه دادگاه پارک کردم و داخل ساختمان شدم. من عاشق زندگی و بچه ام هستم و نمی خواستم از همسرم جدا شوم. نمی خواستم دخترم با هزار و یک مشکل بزرگ شود. همسرم طلاق می خواست. قاضی ادامه جلسه رسیدگی را به روز دیگری موکول کرد. بازگشتم تا با سوار شدن به موتورم به محل کارم برگردم که متوجه شدم ماموران اطراف موتورم ایستاده اند و آن را بازرسی می کنند. زمانی که علت را پرسیدم اعلام کردند در ...
روایتی از غارت مهم ترین اسناد تاریخی تئا تر ایران
تحمیلی را بر صحنه تالار رودکی برده بودیم. ایشان هر روز صبح بنده را احضار می کرد تا اخطاری ملایم دال بر رعایت بعضی خواسته ها و اعمال آن ها در اجرا، بدهد. ولی خیلی احترام می گذاشت. اما هیچ کدام از روسای بعد از انقلاب در اداره تئاتر کاری به کار کتابخانه نداشتند تا سال 1364 که بعداً خواهم گفت؛ به هرحال در یکی دو سال اول انقلاب بود که من به تنهایی در آنجا شروع کردم به رتق و فتق امور کتابخانه و بعد هم آن ...
جنجالی ترین قاتلان زن ایران
، زمانی که همسرش همراه تیم پرسپولیس به آلمان رفته بود، شبانه وارد خانه او شد. شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و درباره جنایت گفت: همسرم با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگی ام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل خانه او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم. از آنجا دیدم لاله همراه دو فرزندش و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت ...
قتل هایی که تلگرام مقصر آن ها بود
داشت که مردان غریبه هم بودند. این موضوع آزارم می داد. شب جنایت با هم صحبت کردیم و از او خواستم که تلگرام را پاک کند، قبول نکرد. درگیر شدیم و با چاقو دستش را زخمی کردم. بعد با شال بستم. نیمه شب خواست به خانه مادرش برود که مانع شدم. بعد جوراب زنانه ای را دور گردنش پیچید و تهدید به خودکشی کرد. عصبانی شدم و دو طرف جوراب را گرفتم و کشیدم. وقتی به خودم آمدم او خفه شده بود. جسد را رها کرده و ...
زندگی و ازدواج شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری+عکس
نتوانسته او را پایین بکشد. زندگی چنین آدمی دیدنی است و شنیدنی و البته که خواندنی! نوزاد نیمه شب زمستان متولد زمستان هستم. درست بعد از 9 ماه متولد شدم، حین تولد 3 کیلو و 700 گرم وزن داشتم. ساعت به دنیا آمدنم هم 3 و 30 دقیقه نیمه شب بود. پدر و مادرم در جوانی ازدواج کردند، آنها وقتی مرا به دنیا آوردند که سرگرم جمع و جور کردن زندگی شان بودند از دست دادن رفیق قدیمی دوست ...
قاتل دوست صمیمی به میز محاکمه رسید
به قتل اعتراف کرد و گفت: من و صفدر با هم دوست بودیم تا اینکه چند سال قبل هر دو برای کار به تهران آمدیم و با هم زندگی می کردیم. مدتی بعد من به شهرستان برگشتم و با زن جوانی ازدواج کردم. از آنجایی که بیکار بودم همراه همسرم به تهران آمدم تا کاری پیدا کنم. ما جایی را برای زندگی نداشتیم به همین دلیل به پیشنهاد صفدر به خانه او رفتیم. چند روزی همراه همسرم در خانه او زندگی کردیم تا اینکه کم کم متوجه شدم ...
وقتی فهمیدم مریم باردار است، تصمیم گرفتم او را بکشم+فیلم اظهارات متهم
شانس بد من هم کارشناسان به قتل پی نبردند، اما حال خسته شدم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. گفتگو با متهم به چه جرمی دستگیر شدی؟ قتل همسر و فرزندم، البته خودم به کلانتری آمدم و اعتراف کردم. همسرت و فرزندت چند سالشان بود؟ همسرم 27 ساله و دخترم هم دوماهش بود. چه انگیزه ای برا قتل داشتی؟ انگیزه خاصی نداشتم. دو تن ...
لحظات سخت وداع شهید حمید سیاهکالی با همسر
دعا ممانعت می کرد و دلم نمی آمد اما آنقدر اصرار می کردند تا من مجبور می شدم دعا کنم شهید شود اما از ته دل راضی نبودم. همیشه خیلی راحت جمله های احساسی را بیان می کرد، اما صبح روزی که قرار بود برود به من گفت: من در کنار دوستانم شاید بتوانم بگویم دلم تنگ شده اما نمی توانم بگویم دوستت دارم، باید چه کنم؟ من نیز برنامه ای را دیده بودم که همسر یک شهید تعریف می کرد وقتی به همسرش نامه می نوشت ...
همسر شهید: به من قول داده بود یک بار دیگر رهبر انقلاب را از نزدیک ببینم، با شهادتش به قولش وفا کرد/ راحت ...
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز - کبری خدابخش: مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته، هنوز قطره هایی از اشک های آن روزها بر چشمانم نشسته، کجایی که به درد دل هایم گوش کنی، نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگ های زندگی، نیست برگی که از تو ننوشته باشم، نیست روزی که از تو نگفته باشم. هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم. من آن شانه هایت را می خواهم که ...
سرطان خنده دار است : کتاب یک کشیش مسیحی دربارۀ سرطان
مبارزه با آن است، نه تلاش برای توجیهش. شما دربارۀ ازدواج خیلی زیبا نوشته اید. مثلاً نوشته اید که تازه پس از تشخیص بیماری تان بود که پی بردید همیشه در پسِ پیمانی که زن و شوهر با هم می بندند تا در هنگام بیماری و سلامتی در کنار هم بمانند، احتمال وقوع بیماری وجود دارد. اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که وقتی سرطان گرفتم تازه فهمیدم چقدر خوشحالم که با این فرد ازدواج کرده ام. شخصیت همسرم ...
قاتل قزوینی به اتهام قتل همسرش اعدام شد
... وی گفت: مامورین همسر مقتول را در حالی که مواد مخدر مصرف کرده و در حال انتقال به بیمارستان بوده دستگیر می کنند. صادقی نیارکی تشریح کرد: قاتل در خصوص نحوه قتل می گوید که روز حادثه خواب بودم که متوجه شدم همسرم از خانه خارج شده بعد از آمدن او مشاجره کردیم و من دست و پای او را بستم و با دست به صورت و سایر اعضای بدنش زدم و با دسته چاقو و شیلنگ به پشتش ضربه زدم و با دستم گلویش را فشار که ...
پایان زندگی مرد همسر کش
که : روز حادثه ظهر خواب بودیم که متوجه شدم همسرم از خانه خارج شده است ، بعد از آمدن او مشاجره کردیم و من دست و پای او را بستم و شروع به کتک کاری کردیم بعد از این اتفاق حالش رفته رفته بدتر شد و من با مادرم تماس گرفتم تا او را به بیمارستان برسانند . دادستان قزوین اضافه کرد : این در حالیست که پزشکی قانونی علت فوت را ضربات متعدد بر نواحی مختلف بدن و تورم مغز اعلام کرده است. ...