سایر خبرها
رازهای همچو علامه شدن در روایت شیدایی
(ما 7 خواهر و دو برادر هستیم) خدمت گزار اهل بیت(ع) باشید و ما خوشحالیم که تا حدودی این آرزوی پدر برآورده شده است. فرزند مرحوم علامه به ارتباط بسیار محبت آمیز مادر و پدرشان اشاره کرد و گفت: مرحوم پدر در جلسات بیرون منزل صبحانه یا شام نمی خوردند و همیشه می آمدند تا در خانه با مادرم غذا بخورند مادر هم همیشه منتظر می ماند تا پدر بیایند. مادرم به حدی به کار پدر اعتقاد داشت که وقتی ایشان برای ...
وقتی خواننده سرشناس مردم را بهت زده کرد/ محمد گلریز: خانواده ام می گویند نخوان
برایتان تعریف می کنم. منزل ما چهار راه آب سردار در خیابان ایران بود. یک روز در صف نانوایی رفته بودم، در صف آقای رجایی را دیدم. آن زمان ایشان وزیر آموزش و پرورش بود. با همان لباس ساده پشت سر من ایستاده بودند. با حالت مودبانه، کنار آمدم و گفتم بفرمایید جلو، گفتند: نه، نه، اصلا. مبهوت شده بودم. شهدای ما اینگونه بودند. ما نباید از جایگاه و شهرتمان سوء استفاده کنیم. حق همه در مسائل اجتماعی یکسان است. در بخشی از برنامه محمد گلریز سرودهایی برای مخاطبان اجرا کرد. همچنین این خواننده برای برنامه خندوانه ترانه ای نوشته بود و در برنامه خواند. منبع: ...
چرا امام گفت هیچ احساسی ندارم؟
اعلام کرده بود که چون احتمال دارد در ایران به هواپیما اجازه ورود ندهند، ما باید ذخیره بنزین برای مراجعت داشته باشیم؛ لذا نمی توانیم به اندازه ظرفیت هواپیما مسافر سوار کنیم، ظرفیت هواپیما حدود 700 نفر بود؛ اما بیش از 300-200 نفر نپذیرفتند، در حدود 250 نفر شاید بیشتر سوار هواپیما شدیم، به سوی ایران حرکت کردیم. پس از آخرین نماز مغرب و عشای امام در نوفل لوشاتو از آنجا که همه برادران اصرار ...
مقابله شهید مطهری با نفوذ منافقین در کمیته استقبال امام(ره)
کنید لغو است الان موقع این بحث ها نیست. همه ما یک دشمن مشترک داریم و آن شاه است. غیر خداپرست، خداپرست و مسلمان و غیرمسلمان. همه باید با هم آن هدف را بزنیم تا از بین برود بعد می نشینیم بحث می کنیم. آقای مطهری گفتند شما اشتباه می کنید. اتفاقا باید حالا صف هایمان را جدا کنیم. ما با کمونیست ها هدف مشترکی نداریم. دشمنی کمونیست ها با شاه روی یک جهت است و دشمنی ما با شاه روی جهت دیگر است. اصلا جهت جهت واحد ...
نقش تویسرکانی ها در شکل گیری انقلاب اسلامی/10شهید انقلاب تویسرکان چه کسانی بودند؟
شهر که راه فرار داشته باشد خانه باغی را به پایگاه تبدیل کرده بودند و با چوب و اسلحه سرد به گشت زنی و نگهبانی از محلات می پرداختند. برخی با چرخ، نفت را به در منازل برده و عادلانه تقسیم می کردند. رژیم چون می خواست مردم به مایحتاج عمومی دسترسی نداشته باشند و کارمندان شرکت نفت هم در اعتصاب بودند بنابراین صف های طویل نفت تشکیل می شد که این اقدامات نیروهای حزب الهی آن ها را خنثی می کرد. برخی از جوانان ...
امام را از بنز پیاده کردیم تا سوار بلیزر شود/ امام چه کسی را از ماشین بیرون کرد
اتفاق چهار نفر از رفقایم، و امام پاسخ دادند. از خاطرات 12 بهمن بگویید. شب 12 بهمن، از شب های خاطره انگیز زندگی من است. یادم است مردم همه مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا را آب و جارو کردند و گل ریختند. شهید محمد بروجردی، با گروهش که مسئول اسکورت حضرت امام بودند، به منزل ما آمد؛ چون منزل ما جا نبود، به خانه باجناقم در خیابان 17 شهریور رفتیم. هیچ کس تا صبح نخوابید. همه مناجات می کردند و ...
رفیق دوست: حاج احمدآقا بیهوش شد
تدارکات استقبال و دیگری حفاظت شخصی از امام(ره) بود. وقتی این ماموریت را به من دادند، من هم به سراغ مرحوم شهید محمد بروجردی که آن موقع رئیس سازمان مبارزات مسلحانه توحیدی صف بود و ماموریت را برایش توضیح دادم که او هم تقریبا 50 نفر از افرادش را برای این کار آماده کرد.ما برای استقبال بلیزری را انتخاب کردیم که برای یکی از دوستان حزب اللهی، به نام علی مجمع الصنایع بود. به او هم ماموریت دادیم که ماشین را ضد ...
گفتگوهایی خواندنی با 11 مبارز انقلابی استان کرمانشاه/ از حضور نوجوانان در مبارزات تا انقلابیونی که تانک ...
به خدمت آقایان گلپایگانی، شریعتمداری و نماینده امام خمینی(ره) برده بودیم در نهایت نماینده امام(ره) پاسخ نامه را دادند و گفتند که هر آنچه باعث شور انقلاب می شود انجام دهید. این مبارز دوران انقلاب تصریح کرد : در آنزمان من به سمت یک قهوه خانه در کوچه عرب های تهران که پاتوق بچه های هرسین بود رفتم که جواب نامه را به یکی از بچه ها بدهم تا به هرسین بیاورد که در آنجا بنده توسط سه نفر که دو تای ...
جدال ایرانیان با مرگ در زندان های مخوف استالین
این منطقه رفت و آمد دارم و به سیستم آنجا آشنا هستم که یک سیستم واقعاً وحشتناک است. یکی از افرادی که با من در سلول بود، ایدز داشت و دو نفر هم هپاتیت C داشتند و حتی علنی می گفتند و پنهان نمی کردند. فقط یک لیوان بود که با آن آب می خوردیم؛ روزی یک وعده آب نارنجی رنگ. هر سه روز یک بار هم یک استکان چای می خوردم. به گفته این زندانی آزاد شده، برخوردها در ...
قطع شهریه شهید مدنی به خاطر مواضع انقلابی/آن دو نفر
برای نماز و ناهار در شیراز ایستادیم. آقا به نماز ایستاد و ما هم پشت سرش. قبل از تکبیر برگشت و رو کرد به من و رضازاده که شما دو نفر چون سفر ثواب می کنید نمازتان کامل است و نمی توانید شکسته بخوانید. مامورها منظور آقا را نفهمیدند و نماز شکسته را کامل خواندند. نزدیک گنبد کاووس به مامورها اصرار کردیم حالا که تا اینجا آمده ایم اجازه بدهید به پابوس امام رضا (ع) هم برویم. قبول نمی کردند. می ...
سرنوشت همراهان امام در پرواز معروف "ایرفرانس"+ عکس
.... فروهر در نهم آبان 1357 و پس از آزادی آیت الله طالقانی از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. بدین ترتیب بود که صف عظیمی از مردم در حالی که شاخه های گل به دست داشتند، فاصله بازار تا خانه طالقانی را پیاده پیمودند. داریوش فروهر در همان راهپیمایی طی سخنانی اعلام کرد که نظام آینده ایران باید با همه پرسی تعیین شود. پس از آن به زندان رفت و بعد از آزادی به عنوان سخنگوی جبهه ملی ...
جاءالحق و ذهق الباطل / وزش نسیم پیروزی شدت یافت
شفاهی خود به تاریخ 24 دی ماه 57 گفته است: چون رفتن شاه قطعی است و توانسته ایم تاریخ و حتی ساعت پرواز را هم به دست بیاوریم باید پیش بینی کار ها را بکنم. می دانم در ساعتی که پرواز انجام می شود، رساندن عکس به روزنامه و انعکاس جزئیات چگونگی انجام این حادثه مهم مقدور نیست. از این رو از فرصتی که پیش آمد استفاده کردم و “عباس مژده بخش” رییس شعبه صفحه بندی و مسئول آرایش صفحه اول روزنامه را به کنج خلوت می ...
از پرورش ماهی تا جام حذفی کرم ها!/ سفر به اعماق متفاوت ترین الگوی آموزشی کشور
وعده ناهار صرف کنند. بازدیدمان از روستای سراج آباد تمام می شود که می بینیم گروهی از بچه ها، پشت سر یک روحانی، دارند از مدرسه خارج می شوند. جریان چیست؟ کلاس های قرآن و دینی مدرسه، در مسجد ِ محل برگزار می شود. بعدها می فهمیم که تا چند هفته قبل، تمام نماز جماعت های مدرسه هم در همین مسجد برگزار می شده که به دلیل اعتراض برخی قدیمی های مسجد به سروصدای بچه ها، دیگر خبری از آن نیست. البته گویا ...
جدال ایرانیان با مرگ در زندان های مخوف استالین/ امیدی به وزارت خارجه نداریم/ بعد از چند ماه از دستگیری ...
شوروی سابق است. وی می گوید: من حدود 20 سال است در این منطقه رفت و آمد دارم و به سیستم آنجا آشنا هستم که یک سیستم واقعاً وحشتناک است. یکی از افرادی که با من در سلول بود، ایدز داشت و دو نفر هم هپاتیت C داشتند و حتی علنی می گفتند و پنهان نمی کردند. فقط یک لیوان بود که با آن آب می خوردیم؛ روزی یک وعده آب نارنجی رنگ. هر سه روز یک بار هم یک استکان چای می خوردم. به گفته ...
پدرم در کنار ستارخان و باقرخان مبارز بود/ پیشنهاد مربیگری در آمریکا را بخاطر ایران رد کردم
ادامه بدهم. همه جا رفتم تا برای ادامه تحصیل ثبت نام کنم اما امیرکبیر، دارالفنون و هر جایی که سر زدم پر بود و امکان ثبت نام وجود نداشت. یک نفر دبیرستان مروی را به من معرفی کرد. وقتی به آنجا رفتم دیدم جمعیت زیادی ایستاده اند. من هم دو ساعت در صف ایستادم تا نوبتم برسد.آنجا یک مدیر ورزش دوست و لات مسلک به نام همایونی داشت. وقتی به همایونی رسیدم در حالی که پرونده دستم بود، همایونی رو به من کرد و گفت چه می ...
اسلامیت انقلاب اسلامی ایران
گفتند الان موقع فلان تصمیم نیست؛ چرا آقا الان می خواهد دولت اعلام کند ؟ چرا وقتی حکومت نظامی ساعت 4/5 اعلام شده است آقا می فرماید اعتنا نکنید و بیرون بروید ؟ مرتب می گفتند خطرناک است ، نمی شود ، باید قدری صبر کرد. واقعا رهبران هر نوع گرایش سیاسی و اجتماعی ، همه صدها قدم عقب بوند ، دیدیم که امام پشت سر هم ضربه وارد کردند. خیلی جالب بود که ایشان بعد از هر ضربه می فرمود دشمن گیج شده ، بگذارید یک ضربه ...
سه راوی و خاطراتی از انقلاب، دفاع مقدس و سوریه/اتفاق های اسارت
من نتوانستم آن سال به جبهه بروم. سال بعد عزمم را جزم کردم و اولین جعل اسناد دولتی را انجام دادم تا بگویم که من آموزش هم دیده ام. خلاصه به کمک یکی از افراد سپاه که ما را درک می کرد، راهی شدیم، اما وقتی به مقر اصلی اعزام رسیدیم، اسم مرا به همراه چند نفر دیگر صدا زدند و دیدم که پدرم جلوی در ایستاده و با آنان دعوا می کند که پسر من هنوز بچه است. من در آخر صف و نگران پشت بچه ها قایم شدم و خلاصه آن ...
نقش والدین در آموزش نماز به فرزندان
...: هفت بار بگو صلی الله علی محمد و آل محمد آن گاه که پنج سالش تمام شد از او می پرسند: دست چپ تو کدام و دست راست تو کدام است، اگر جواب صحیح داد او را رو به قبله می کنند و می گویند: سجده کن و رهایش می کنند تا شش ساله شود.(1 ) امام(ع) در ادامه، بر لزوم آموزش رکوع و سجود و تا هفت سالگی تأکید فرموده و پس از آن به شستن دو دست و صورت اشاره فرموده است تا نه سالگی که وضو به طور کامل به او آموزش ...
داستانی شگفت از تاثیر لقمه حرام
خواهی به رفقای خود سربزنی و تفقدی کنی عیبی ندارد، من برخاستم و به سراغ آنها رفتم و دیدم کاسه ای که مشترکاً از آن غذا می خورند، پر از خون است و دست و دهان آنها به خون آلوده شده و خود اصلا متوجه نیستند که چه می خورند، هیچ نگفتم، چون مأمور به سکوت در همه احوال بودم؛ نزد آن مرد بازگشتم. گفت: بنشین دیدی رفقایت چه می خورند؟ تو هم از شیراز تا اینجا غذایت از همین چیزها بوده، اما تا به حال نمی دانستی ...
خاطره جالب شاهنگیان از ساخت سرود 17 شهریور: این سرود را یک نفره ساختم/ مادرم می گفت مفت جان خود را از ...
های آنجا هم بچه های انقلابی بودند. در میان 20 نفر، هشت نفری که بهتر می خواندند را صف جلو گذاشته بودم. خداوند آقای صبحدل را رحمت کند، یادشان بخیر ایشان هم کمک می کردند و حضور داشتند و ضبط هم می کردند. فردای آن روز که برای دنبال کردن کار رفتیم، دیدم از آن تعداد دو نفر نیستند. سئوال کردم و گفتند که اینها شب گذشته تیر خوردند. یعنی این قدر این تازه است که بیشتر به داستان شبیه است. به نظر می رسد تخیلی ...
بررسی پنج فراز هاشمی در روزهای بدون هاشمی
البته اکنون چیز نامعلومی نیست. او در همان روز (19 خرداد 60) در دفتر خاطراتش نوشته: عصر در جلسه دفتر سیاسی (حزب جمهوری اسلامی) در محل کار آقای بهشتی شرکت کردیم. همه بحث ها در اطراف کیفیت برخورد با وضع موجود بود که از ناحیه آقای بنی صدر پیش آمده بود. اول شب به خانه آمدم ولی برای مشورت در امر فوری، به منزل آقای بهشتی دعوت شدم. احمد آقا هم حضور داشتند. امام از ما خواسته بود درباره فرماندهی ...
خودکشی یک تازه احمدی نژادی در آمریکا
قهرمانان ورزشی که خداحافظی خود از زمین مسابقه را محول به آخرین پیروزی می کنند تا بدینوسیله با گردنی افراشته و غروری انباشته بتوانند با زدن دور قهرمانی در استادیوم، زمین رقابت را ترک کنند! هاشمی نیز بر چنان روالی از نتیجه خبرگان چنین بهره ای را بُرد. علی ایحال همه شواهد نشان از آن دارد که مرحوم هاشمی علی رغم حفظ ظاهر هرگز نتوانست از زیر ضربه شکست 92 در کنار شکست 94 کمر راست کند و از فردای ...
سید خلوت نشین
آیت الله جوادی آملی و شیخ یحیی انصاری هم در آن حضور داشتند. هرچند سید ابراهیم چندسال بعد از معمم شدن با علامه آشنا می شود اما بعد از آن دیگر استاد خود را هیچ گاه رها نمی کند و همچنین استاد نیز قدر شاگردی مثل او را می داند. آیت الله در خاطرات خود می گویند: یک روز به اتفاق چند نفر خدمت علامه رسیدیم و تقاضا کردیم که برای ما درس تفسیری بفرمایند. بالاخره ایشان پذیرفتند و روزها در باغ قلعه که پشت منزل ...
برخی قربه الی الله به آقای هاشمی فحش می دادند/ خاطره ای از برخورد تند آیت الله بهشتی با مرحوم آیت
انجام دهیم. دلایلی دیگری هم می گفتند که الان نمی توانم بگویم. به هر حال حق هم داشتند، عملا به جایی نرسید هرچند که این ایده وجود داشت، هم ایشان دوست داشتند و هم خیلی های دیگر. بنابراین اصل اینکه باید باشد، درست است اما در شرایط کشور ما آن حزبی که واقعی باشد و بتواند در چارچوب قانون به صورت واقعی عمل کند، تقریبا غیرممکن است. *چند روز اخیر بحثهایی مطرح شد که آیت الله گفته بودند ...
مردی که با اجلاس غیرمتعهدها آسمانی شد + تصاویر
من نزدیک خانواده ام باشم و کمتر احساس تنهایی کنم. نهایتا 5 سال با هم زندگی کردیم که در همین مدت هم خیلی کنار هم نبودیم. به خصوص چند ماه آخر که گاهی از 15 روز تا دو ماه هم ماموریتش طول می کشید. در حالت عادی هم چهار ماه خانه بود و یک هفته می رفت ماموریت. تقریبا به این شیوه زندگی عادت کرده بودم و زمانی که خانه نبود من هم می رفتم منزل مادرم اما گاهی هم خیلی خسته می شدم که کاری نمی توانستم بکنم ...
نیازمند امیرکبیر دیگری هستیم/ برخلاف وصیت امام، بیشترین بورسیه ها به انگلیس فرستاده شد!
آمد که چون اینجا جایگاه سازندگی و فعالیت های سازندگی است یک بحث مبنایی تر را در این حوزه در ذیل این عنوان خدمت تان تقدیم کنم. یک بحثی را آماده کردم که خدمت تان تقدیم کنم منتها به علت فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی، به نظرم آمد بحثی در این باب کنیم با محوریت کتاب امیرکبیر که ایشان نوشت. چون دقیقاً سالگرد شهادت امیرکبیر است. مسئله هم چنان مسئله روز است. کتاب امیرکبیر که جناب آقای هاشمی رفسنجانی ...
مرغ تخم طلا
شهری و دید مردم شهر همه دارند پچ پچ می کنند. از یکی خبر گرفت و پی برد چند روز است دختر پادشاه کر شده و شب و روز گریه می کند و کم مانده از غصه دق کند و بمیرد. پادشاه هم چون همین یک بچه را دارد، طوری غصه دار شده که حال و روز خودش را نمی فهمد. سعید گفت چرا حکیم برایش نمی برند؟ گفتند هر حکیمی را تو این شهر بوده، برده اند سروقت دختره، اما هیچ کدام نتوانستند معالجه اش کنند. سعید تا این را شنید، یک راست رفت ...
شوخی های پیامبر اکرم(ص) با اطرافیان
) آن حضرت را ترک گفتم. چون مدّتی برین گذشت فرصتی جستم و در وقتی که مسجد خلوت بود درآمدم و نماز می گزاردم. حضرت از حجره ی طاهره بیرون آمد و دو رکعت نماز سبک بگزارد، پس بیامد و نزدیک من نشست و من نماز را طول دادم به امید آن که حضرت ملول شود و برود. حضرت دریافت و فرمود: یا اباعبدالله نماز را هر چند می خواهی تطویل کن (24) که من بر نخواهم خاست تا زمانی که تو از نماز فارغ شوی. با خود گفتم ...
فنون توقف گفت وگوی درونی و دنیا
که دون خوان می کند مثل اینکه به کاستاندا می گوید روی زمین دراز بکش یا دست راست را خم کن یا نسبت به سایه ها تمرکز داشته باش و همه نوعی عمل است نه بی عملی. اساساً انسان بدون عمل وجود ندارد (کارهای درونی هم نوعی عمل محسوب می شود مثل فکر کردن) چنان که انسان بدون فکر و ذهن هم یافت نمی شود. از تمامی نکات پیش گفته که بگذریم این مسأله باقی می ماند که ربط و نسبت میان این تکنیک ها و توقف گفت وگوی ...
لطائف و طرائفی از اهل بیت (ع)
.... همه ی حاضران بر حِدَّتِ فهم (13) امام آفرین گفتند. مهار خشم و توسل به یک آیه سدید عوفی که از فضلای زمان خود بوده در کتاب جامع الحکایات (جوامع الحکایات) آورده که روزی حضرت امام حسن (علیه السلام) را جمعی از اشراف مهمان شدند و غلام امام خوان طعام (14) درآورد و چون به نزدیک مجلس رسانید خوان از دست اش خطا شد و کاسه ی آش گرم بر سِماط (15) ریخت چنان که اثری از آن بر جامه های حضرت رسید و ...