سایر منابع:
سایر خبرها
کولبری در سرزمین سماع و بلوط ها
...> با قاطر می رفتم کولبری. موقعی که بچه بودم. وقتی بزرگ شدم خودم کول می کشیدم. اما هیچ وقت نتونستم بیشتر از 140 کیلو بلند کنم. یخچال دو در(ساید بای ساید) 140 کیلو بود. بعد از هشت سال شدم راننده کولبرها. ترسیدم. خیلی... خیلی ترسیدم. کولبری هیچ فایده ای نداشت. همه اش ترس بود و مرگ. دوستام، برادرم، پسر عموم... 12 نفر رو می شناسم که پای کولبری رفتند روی مین... . خالد نمی دانست وزن آن گونی چقدر ...
طرح تحول سلامت بودجه بالایی دارد اما برنامه درستی ندارد
. بعد از 27، 28 تقریباً شما یک آدم حرفه ای... واقعاً هر بیماری برای خودش ممکن است یک مسائل خاصی داشته باشد و آدم نباید دست کم بگیرد. چطور شد شما 16سالگی وارد دانشکده پزشکی شدید، جهشی خوانده بودید؟! بله، من دبستان بودم کلاس چهارم، پدرم اعتقاد داشتند من هوش خوبی دارم و همان سال تابستان ترتیبی دادند و برنامه ای گذاشتند که یک مقدار کلاس پنجم و ششم را هم، چون ...
یک نشست تمام حاشیه ای برای فیلم قاتل اهلی
، در حالی که من نمی توانم بعد از 50 سال فیلم خودم را به خاطر پسرم که بازیگر است کج و کوله کنم. پولاد کیمیایی هم در این بخش تمام اتفاقاتی را که زمان ساخت پروژه رخ داده بود، بار دیگر یادآوری و تاکید کرد که یک سکانس در فیلم به من اضافه نشده بلکه سه سکانس هم حذف شده است. ضمن اینکه اصلا قرار نبود در این فیلم بازی کنم اما به حرمت بزرگتر وارد شدم. او گفت: الان فینال فیلم قاتل اهلی ...
خانه های پوکر یا قمارخانه های زیرزمینی
گوید بعضی از خانه های قمار خیلی مجلل هستند. پنت هاوس برج و پر از مشروبات گران قیمت و مواد مخدر جورواجور. گاهی هم سرویس های عجیب و غریبی به بازیکن ها می دهند. برایم توضیح می دهد که گاهی اتفاقات عجیب هم در این خانه ها می افتد: خودم هم چند باری برایم پیش آمده بخصوص آن اوایل که خیلی فوت و فن ماجرا را نمی دانستم. گاهی صاحبخانه ها آدم های پولدار و کم تجربه را با ترفند به خانه می کشانند و ...
سندروم خود زشت پنداری سراغ چه کسانی می رود؟
اجتناب می کردم. از همان زمان دچار وسواس شدم؛ به طوری که هر روز 30 بار صورت خود را می شستم و چند بار لباس های خود را عوض می کردم. با وجود آن که چند کیلو کمبود وزن داشتم اما شروع به رژیم گرفتن کردم، زیرا تصور می کردم پاهایم بسیار چاقند و شکم بزرگی دارم. برای چند سال سعی کردم تا حد ممکن در خانه بمانم و در مقابل چشم مردم قرار نگیرم. آنچه خواندید، توصیف های ریچل بوگان 27 ساله از کشور انگلستان ...
کپرنشینی بیخ گوش تهران!
. رد مواد روی صورت شایسته نشسته. دهان بدون دندان و صورت لاغر و تکیده اش، گواه اعتیادش است: با دو دخترم زندگی می کنم، 18 سال است درکرج و شهریار هستیم، قبلا نگهبان باغ بودم، معتاد که شدم، دیگر نتوانستیم خانه بمانیم، زدیم به بیابان. حالا هم ضایعات جمع می کنیم و می فروشیم. بیابان نشین های هفت جوی دراین هفت سال رفت وآمد خیلی ها را دیده اند، همیشه چشم به راهند تا کسی بیاید و ...
روایت دختر از پدر شهیدش
تلاش داشتیم که ایشان از دست ما ناراحت نشوند. وی عنوان کرد: در دوران کودکی پدر به گونه ای با ما رفتار می کرد که زمان هایی که نبودند جبران شود و در حین بازی کردن به ما آموزش های لازم را می دادند، به طور مثال یک روز برادرهایم در حیاط شلوغ می کردند و وقتی پدر وارد خانه شد مادر به او اعتراض کرد که برو ببین بچه ها چه کار انجام می دهند، اما بعد از چند دقیقه مادرم شاهد این بود که پدر هم در کنار ...
ترامپ می خواهد ایران را محک بزند
مالی بسیار علاقه مند بودم .شاید علت این علاقه ، آن بود که من خبرنگار وال استریت ژورنال بودم که اساسا نشریه ای اقتصادی است. شاید علت دیگر این علاقه آن بود که ابزارهای مورد استفاده برای هدف قراردادن اقتصاد ایران، می تواند درمقایسه با حملات سایبری محدود، تاثیرات بسیار بزرگتری داشته باشد.حتی در اواخر دوران ریاست جمهوری جرج بوش شاهد آن بودیم که جنگ مالی علیه ایران در جریان بود که تا پیش از آن ، همانند ...
همسر شهید مطهری: ایشان آیتِ عجیب زندگی من بود
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: حاج خانوم چادر را روی سرش جا به جا می کند و رویش را سفت می گیرد؛ او آیت بود. آیتِ زندگی من . این را گفت و خیره شد به زمین. عالیه خانمِ 78 ساله، هنوز هم موقعِ توصیف ِ مُرادش چشم هایش، تَر می شود. بعد از 37 سال بعد از دست دادنش. به گزارش نامه نیوز، اعظم (عالیه )روحانی، همسر شهید مطهری است. عصر یک روز سرد زمستانی است و او آمده تا نود و هشتمین سالگرد تولدِ ...
ماجرای بازی در شماره 17 سهیلا / زنان را به چشم عروسک نبینیم
و اگر زهرا داودنژاد بازیگر این اثر شود من تهیه کنندگی آن را نمی پذیرم که به همین دلیل ساخت شماره 17 سهیلا به مدت یک سال متوقف شد اما بعد از مدتی محمود غفاری تصمیم گرفت با من به عنوان بازیگر و سیدامیر سیدزاده به عنوان تهیه کننده کار کند. وی با اشاره به فیلمنامه این اثر عنوان کرد: من واقعا روی فیلمنامه تاثیری نگذاشتم زیرا فیلمنامه مواد لازم و قابل ملاحظه را برای تاثیرگذاری داشت اما من ...
99 ضربه شلاق و یک سال تبعید برای زن جوان شیطان صفت
از پایان دوره راهنمایی پدر و مادرم مانع تحصیلم شدند. آن ها معتقد بودند که درس خواندن همین اندازه کافی است و بایددر کنار مادرم خانه داری را بیاموزم. بعد از مدتی پای خواستگاران زیادی به منزلمان باز شد. چرا که من از زیبایی قابل توجهی نیز برخوردار بودم. من در آن موقع چیزی از ازدواج و مسئولیت پذیری نمی دانستم و به پیشنهادها و نظرات خانواده ام گوش می کردم و در اندیشه کوتاه خودم ازدواج را راهی می ...
قاتل: بدهکار را با کلنگ کشتم
...، پرونده وارد مرحله تازه ای شد و تیمی از کارآگاهان برای ردیابی مرد طلبکار به عنوان مظنون حادثه وارد عمل شدند. در نهایت کارآگاهان چند روز پس از حادثه متهم را شناسایی و دستگیر کردند. متهم در بازجویی با اعتراف به قتل گفت: روز حادثه به خاطر اختلاف حساب و طلبی که از محمد داشتم با هم درگیر شدیم که در آن درگیری او با چاقو به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم با کلنگ به سرش زدم. بعد از آنکه متوجه شدم ...
می گفت: در دنیا و آخرت روسفیدت می کنم مادر
و برنگردم. اگر رفتم و شهید شدم همسر من جوان است احتمال دارد بخواهد زندگی آزادی داشته باشد شاید بخواهد ازدواج کند. رهایش کنید تا برود دنبال زندگی اش. اما نگهداری از سید حسین فرزندم بر شما واجب است. تنها دارایی من در این دنیا فرزندم است که شما باید از او نگهداری کنید. من گفتم مادر جان خودت میایی و از بچه ات نگهداری می کنی. گفت دنیا حیات و ممات است باید وصیت کنم. بعد گفت مادر جان فرزندم را همان طور ...
بیش از 2 سال برای بررسی طرح جامع تبریز وقت صرف کردم/ از طرح جامع تبریز کسانی انتقاد می کنند که فرق بین ...
مردم از جان و دل از کسی حمایت می کنند انتظار هم دارند که نتیجه بگیرند و این ارتباط متقابل بماند. برای همین ما وقتی می خواهیم کارنامه خودمان را بعد از 4 سال به مردم شرح دهیم با جرأت تمام می گوییم ما آنطور که انتظار داشتید با شما ارتباطمان را حفظ کرده ایم و در خیر و شر مردم حضور داشته ایم. شلوغ ترین جلساتِ ملاقات مردمی را برگزار می کردم/ منافع کلان تبریز را فدای منافع چند نفر نکردم ...
ماجرای رؤیای صادقه حسین قبل از اعزام به سوریه/ مادر شهید: برای رفتن به سوریه یک ماه در مسجد جمکران ...
ماه در مسجد جمکران بیتوته می کند. بعد از این بحث، پسرم از قم به تهران می آید تا کارهایش را انجام دهد. سر بحث سوریه وانتش را فروخت. یکی از دوستانش هم همان دوران خواب دید که حضرت رقیه دست حسین و چند نفر دیگر را می گیرد و از صف جدا می کند. این خواب عزم حسین برای رفتن را جزم تر کرد. یک شب برای شام به خانه برادرش رفت. برادرش چند تا کاپشن و دستکش داشته که می خواسته به حسین بدهد، ولی هر کاری کرده قبول ...
علی اکبر علیزاد: از تئاتر سیاست زدایی کرده اند
عمده ای از تجربیات معاصر تئاتر را از دست می دهد! مثل اینکه شما شوینبرگ را نشنوید و بخواهید بفهمید جان کیج چه کار کرده! قصد شما از اجرای کارهای بکت صرفا آشنایی مخاطب با بکت است؟ نه، قطعا این طور نیست. من در این مورد وظیفه ای برای خودم قائل نیستم. علتش همان علاقه و ذائقه شخصی است که قبلا گفتم! اینها چیزهایی بود که من خودم درگیرش بودم. من هرکاری هم که بکنم بکت همیشه در پس زمینه ...
لطفاً دلتان به حال من بسوزد!
طرفم هجوم آورد و نعره زد:" ببند اون نیشت رو که اگه نبندیش، خودم با همین مشت جانانه..." و بلافاصله همان مشت محکم و سنگین و جانانه اش را بر دهانم کوبید؛ مشت کوبنده ای که باعث شد تا نفس در سینه ام حبس شود و زمین و زمان را به دست فراموشی بسپارم و پس از چند بار عقب و جلو رفتن، با شدت هرچه تمام تر، روی میز و صندلی اتاق کله پا شوم!... **** ... نمی دانم چقدر طول کشید که با ...
بیم و امیدهای کردهای سوریه / عمبرین زمان
موسوم به "مکتومین" روی کاغذ وجود ندارند. هر دو گروه حق داشتن املاک، کسب و کار یا حتی یک ماشین را ندارند. ازدواج آنها با شهروندان سوریه و تصدی مقامات دولتی توسط آنها ممنوع است. آنها همچنین اجازه ی خروج از کشور را ندارند مگر اینکه، همان طور که آشکار است، برای پیوستن به پ ک ک باشد. اسد سال 2011 برای جذب طرفداری کردها قول داد که این بی عدالتی را جبران کند و سرانجام به بسیاری از "اجانب" تابعیت اعطا شد اما ...
کی روش: از پرسپولیس کسی را دعوت نمی کنم
بازیکنان پرسپولیس را به تیم ملی دعوت کند. گزیده صحبت های سرمربی تیم ملی را بخوانید. جلسه خوب بود -در طی چند روز چند جلسه برگزار کردیم. من در جایگاهی نیستم که در محتویات جلسه صحبت کنم و فقط می گویم جلسه خوب بود. موقعیت خودمان را از زمان اردوی امارات تا به الان آنالیز کردیم. قبلا گفته بودم برنامه ما برای آماده سازی به جام جهانی خیلی محدود است. من باید بگویم این قوانین برای تیم ...
لاغری و نازایی، حقیقت دارد؟
تواند مانند چاقی زیان بار باشد. لاغری شدید فرد را دچار کم خونی، ریزش مو، پوکی استخوان و اختلال گوارش، ناباروری، عدم تحمل سرما و افسردگی می کند. پس با غذا آشتی کنید و با آن دوست باشید. آن را مانند دارو بدانید. کم کم عادت می کنید که از غذا خوردن لذت ببرید پس برای غذا خوردن وقت بگذارید و به آن اهمیت دهید. غذا را با اشتها بخورید و برای خواص بی شماری که خداوند در آنها نهاده است فکر کنید. - مثبت فکر ...
لزوم توجه پزشکان به مسائل روانی
افراد همان تاثیر را نمی گذارد. بنابراین اگر پزشکان ما به دارومحوری توجه بیشتری کنند و بتوانند حداقل تجویز را داشته باشند، می تواند موثر واقع شود. من در کار خودم با این مساله بسیار مواجه شده ام؛ به این صورت که در غیاب مراجعانم با پزشکان تماس گرفته ام و به آنها اعلام کرده ام که بیمار این داروها را مصرف می کند و نظر آنها را جویا شدم. برخی از آنها اذعان می کنند که فلان دارو را دوباره تجویز کرده اند، به ...
پاداش پدر را به پسر دادند+عکس
در جبهه های جنگ را در کارنامه دارد، در 20سالگی وارد آتش نشانی شد و امیرحسین هم در 21سالگی پا جای پای پدر گذاشت. او روایتش را از کودکی امیرحسین آغاز می کند و می گوید: 3ساله بود که همراه خودم به ایستگاه آتش نشانی می بردمش. در ایستگاه حسن آباد، استخر بزرگی وجود دارد. او در همان سن و سال از بالای دایو داخل استخر شیرجه می زد. از همان موقع عاشق شنا بود و این طور شد که در 16سالگی مدرک بین المللی غواصی اش ...
چهارشنبه هایی با طعم غذای گرم برای کارتن خواب ها / موزیسین و مهندسی که کارتن خواب شدند؛ پزشک هایی که ...
کارتن خواب بخورد اما از چشم هایش می شود مصرف مواد مخدر را فهمید. شیشه مصرف می کند. دیپلم علوم انسانی دارد و به خاطر اختلاف نظر با خانواده اش مجبور به ترک خانه شده و این روزگار برایش رقم خورده است. روزی 20000تومان هزینه اعتیادش است و آن را از دستفروشی در مترو به دست می آورد. گاهی هم به خانه دایی اش در خیابان پیروزی می رود اما انگار راحت تر است که هر شب را در همین بیقوله به صبح برساند. آنقدر پافشاری می ...
گواهی برای تاریخ لای دفتر یادداشت
داده بود به دیوار و نیامده بود جلو. گفتم حتما منتظر است بیایم و بعد بیاید جلو. پاسبان ها دور تادور، چند قدمی یک نفر ایستاده بودند و همه گفت وگوها را زیر نظر داشتند. زیرچشمی نگاهی به دو پاسبان نزدیک تر به خودم انداختم و رفتم جلو و با دست، فنس را گرفتم و بلند گفتم: سلام مادر! همان طور که به دیوار تکیه داده بود، از سر جایش تکان نخورد و با صدایی بلندتر از صدای من، طوری که انگار عمد داشت همه بشنوند ...
دلم را حوالی حرم جا گذاشته ام
...> بهترین هدیه تولد مادر فقط یک روز بعد از برگشت از کربلا، پدرم خبر داد کارم برای سوریه رفتن جور شده. باورم نمی شد دعایم آنقدر زود اجابت شده باشد... همان روز مرتضی کریمی را هم دیدم. خنده ام گرفت. چند روز قبل که راهی کربلا بودم با شیطنت به من گفت: شما اربعین بروید کربلا ما را دعا کنید؛ ما هم می رویم سوریه برای شما دعا می کنیم. گفتم: نه داداش. شما اگر قرار باشد بروی سوریه با خودم می روی ...
دولت در برخی موارد رفوزه شده است
معنای مصطلح نخواندند، اما جریان فکری روحانیت را دنبال کردند به نظر من آخوند هستند. من سال 75 فارغ التحصیل فلسفه و کلام شدم و شهریور همان سال جذب نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری شدم. دیگر از آن موقع آمدم در جریان اجرایی. سال 60 جذب حوزه شدم. آن موقع کلاس اول دبیرستان بودم. یک روحانی منحصر به فرد به لحاظ خلقیات در شهر ما یاسوج بود به نام شهید عبدالله میثمی که بعدها شد نماینده امام در قرارگاه خاتم و در ...
شمشیر برّان فاطمی ها کمر دشمن را شکسته بود
.... رفت و یک هفته زنگ نزد و از او بی خبر بودم. نگو با شهید توسلی به سوریه رفته اند. منزل شهید توسلی را بلد نبودم. از بستگانش سؤال کردم که از حسین آقا خبر دارید؟ گفتند به سوریه رفتند. سال 92 بود از آن به بعد مرتب به آنجا می رفت. همسرم بعد از تشکیل هسته اولیه فاطمیون، فرمانده سپاه حلب و مسئول محور حضرت ابوالفضل العباس (ع) بود. اسم جهادی شان اوایل ابو محمود بود ولی شهید توسلی (ابوحامد) به دلیل شجاعت ...
گپی با وحید دستجردی از مسایل خانوادگی تا فشارها برای بازگو نکردن برخی مطالب
برای خودش ممکن است یک مسائل خاصی داشته باشد و آدم نباید دست کم بگیرد. وزیراسبق بهداشت در پاسخ به پرسشی درباره علت ورود به دانشکده پزشکی در 16 سالگی اظهارکرد: من کلاس چهارم دبستان بودم . پدرم اعتقاد داشت، من هوش خوبی دارم و همان سال تابستان ترتیبی داد که من پنجم و ششم را بخوانم و امتحان دادم و تصدیق کلاس ششم را گرفتم بنابراین سال بعد به کلاس هفتم رفتم. وی اضافه کرد: پدرم پزشک ...
مداحانی که بی وضو به ستایشگری نمی پرداختند
ابدان شهدا برگزار می شد نیز بودم. شهدا جانشان را برای ما دادند من هم ساعتی از وقتم را برای آنها اختصاص می دادم و در مراسم شام قریبان، هفتم، چهلم و سال شهدا مداحی می کردم و یک ریال هم پول نمی گرفتم، خانواده شهدا اصرار می کردند پول بدهند اما من می گفتم من نیت کرده ام برای شهدا مداحی کنم. برای مراسم شهدا نیز شعرهای جدید و حماسی که با حال و هوای شهدا و جنگ مناسبت داشت را از شعرا می گرفتم و در مراسم شهدا ...
پدر دوقلوهای افسانه ای با سمّ تکفیری ها به شهادت رسید +تصاویر
بچه ها را نگه می دارم. تو با خیال راحت برو زیارت . گفتم: پس تو چی؟ زود می روم و بر می گردم تا تو هم بتوانی زیارت کنی . گفت: من قبلا هم آمده ام. بچه ها پیش من می مانند. تو برو و برای من هم دعا کن . خیلی خوشحال شدم. وارد حرم شدم. چشمم که به ضریح افتاد، ناخودآگاه دلم لرزید. دست انداختم و ضریحش را گرفتم. باورم نمی شد در محضر دختر ارباب هستم. بعد از زیارت آمدیم بیرون. او هم زیارتش تازه تمام شده بود ...