سایر منابع:
سایر خبرها
کریمی: وزیر به حاشیه سازان تودهنی بزند/ همیشه غیرت جواب نمی دهد؛ امکانات می خواهیم
.... اردلان آن زمان کاپیتان تیم بود و هنوزم که هنوزه به من می گوید تو آن جام را از من گرفتی. چون اردلان کاپیتان بود و جام را بالای سر می برد. این تلخ ترین خاطره ام بود؛ تا صبح گریه کردم. بسیار خوب در آن تورنمنت بازی کردیم و قهرمانی حق ما بود که نشد اما در رقابت های آسیایی فوتسال توانستیم قهرمان شویم و بالاخره قهرمانی را گرفتیم. *دوست دارم ایران میزبان رقابت های آسیایی شود دوست دارم ...
ماجرای افسرهای سازمان سیا که برای کار فرهنگی به ایران آمدند/ هدف شاه از مطرح کردن بحث عبور از دروازه های ...
... سال 54 اوج آن قضایا بود. من در سلول کمیته مشترک بودم. 5-4 نفر در سیاه چال بودیم که همدیگر را درست نمی دیدیم. همه گروه ها را می گرفتند و می زدند و می کشتند. دوستان به من می گفتند فکر می کنید آینده این حکومت چه خواهد شد؟ گفتم قطعا اینها نابود می شود چون این قانون الهی است. حال فقط مانده بگوئید چه زمانی و چگونه؟ این را من نمی دانم. ممکن است 50 سال یا 100 سال یا سه سال دیگر باشد. ...
برای رفع گرفتاری هایتان، با قرآن انس پیدا کنید
...، یعنی حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات. دهۀ مبارک فجر است، برای پایداری نظام مقدس و برای روح پرفتوح حضرت امام و برای سلامتی مقام معظم رهبری صلواتی ختم کنید. بحث هفتۀ گذشته درباره رابطه با قرآن بود و گفتم این رابطه با قرآن را قرآن جدی می خواهد. مراتبی دارد و همۀ مراتبش را می خواهد و ما باید رابطه محکم و مستمر و رابطۀ عالی با قرآن ...
خانه های پلاستیکی خانواده های بی خانمان بیخ گوش تهران که نه آب دارند، نه برق
، اینجا خانه مان است، آنجا که بودیم، جای مان بزرگ بود، با چوب اتاق درست کرده بودیم، 15، 20 متری می شد. اما از وقتی آتش زدند، به این روز افتادیم. شوهرت چکاره است؟ دهل می زند. می رود تهران، شهریار، یا در عروسی ها ساز می زند. بچه ها در این سرما چه کار می کنند؟ مدرسه نمی روند؟ نه، ما شناسنامه نداریم، مدرسه ثبت نام شان نکردند. اهل کجا هستید؟ ...
پیشرفت 90 درصدی بیمارستان شهرستان پاوه/ تجهیزات بیمارستان آماده است
بیمارستان جدید پاوه است. شروع به کار این بیمارستان با مسکن و شهرسازی بوده و هست و متاسفانه هنوز ساختمان آن تحویل ما داده نشده، معمولا و متاسفانه چند سال یک پروژه در استان طول می کشد. مشکل صحنه حل شد چون خودمون مسئولیت آن را بر عهده گرفتیم. اسلام آباد هم بحث توسعه بود، باز هم مسکن و شهرسازی متولیش بود. آقای فلاحت پیشه دو هفته یکبار جلسه می گذارد و الان به حل مشکل رسیده ایم و به اتمام کار نزدیک شده ...
گفت وگوی خواندنی فردا با محمد گلریز موسیقی پاپ بعد از انقلاب منحرف شد/ مدیران فرهنگی اعتقادی به ...
فرهنگی و موسیقی ما هوشمندانه عمل می کردند و از هنرمندان خوبی که داریم در جهت تولید موسیقی درست و با محتوا با اشعار خوب مثل زمان انقلاب استفاده می کردند، اما متاسفانه دلالان موسیقی که از اول هم وجود داشتند ذهن جوانان ما را با موسیقی مبتذل پر کردند و متوجه شدند که می توانند از این راه، انحرافات فکری برای جوانان ایجاد کنند که موفق هم شدند. به نظر من که عضو کوچکی از جامعه موسیقی هستم، یکی از ...
خاطرات شهیدان در انقلاب
خواستگاری رفتیم علی خودش شروع به حرف زدن کرد؛ او اصلاً در مورد سن، تحصیلات و حرف هایی که معمولاً در خواستگاری رد و بدل می شود صحبت نکرد؛ تمام حرف هایش درباره انقلاب بود. مثلاً می پرسید: - امام خمینی کی وارد ایران شده؟ نظرتان درباره شخصیت امام چیست؟و... و سؤالاتی از این قبیل. *** خدا را شکر با همان دختری که دنبالش می گشت ازدواج کرد؛ چون همسر علی از همه نظر مناسب او بود . ...
انتقادات جنجالی اصغرزاده به اصلاح طلبان و دولت روحانی
آقای روحانی بماند یا نماند، فارغ از اینکه به دور دوم بیفتد یا نیفتد این است که مردم امیدوار باشند به صداقت اصلاح طلبان و به اینکه واقعا امید داشته باشند که در دوره های بعد یک اتفاقات خوب و میمونی بیفتد. اگر مردم ناامید بشوند و از صندوق های رای کنار بکشند و تبدیل به تماشاچی بشوند همه ضرر می کنیم! اول از همه آقای روحانی و اصلاح طلبان و دوم کل مملکت! و به نظر من آن وقت برآمدن نیروهای ناشناس یا ...
مداحان جوان ظاهر را رعایت کنند تا باطن را امام حسین(ع) بدهد
) بیرون بروند. اما مشکلات جامعه و مسائل روز سیاسی را باید بدانیم. مگر می شود مشکلی در جامعه پیش بیاید و ما بی تفاوت باشیم اما سیاست گفتن با سیاسی زده شدن فرق می کند. نباید مجالس اهل بیت ما وارد خط جناحی شود اگر اینگونه شد، فقط قشر خاصی به این مجالس می آیند. مداحان متعلق به همه جامعه هستند و امام حسین(ع) متعلق به همه است، اما اگر مشکلاتی در جامعه ایجاد شود که مداح هم لازم باشد به آن ورود پیدا کند، باید ...
مرتضی رفت اما یادش همیشه زنده است
. در مسجد جمکران از من اجازه گرفت همسر این شهید مدافع حرم درباره زمزمه های رفتن او به سوریه می گوید: من و مرتضی مهر ماه1393 با هم عقدکردیم و دی ماه همان سال، مرتضی تصمیم به رفتن گرفت. آن روز ها را هیچوقت فراموش نمی کنم. قرار بود سالروز تولد او را در جمکران بگیریم. همه ما رفته بودیم جمکران ولی مرتضی نتوانست بیاید. همان شب درست مقابل مسجد جمکران ایستاده بودم که تلفن همراهم زنگ ...
دو سناریوی دولت روحانی مقابل آمریکا/ پشت پرده تصمیم گیری های ترامپ
خواهی جری تر کند! تا همه بفهمند فرستادن 2 تا ایمیل به جان کری، اصلا و ابدا واکنش درست و درمانی به دزدی 2 میلیارد دلاری آمریکایی ها در سرگردنه پسابرجام محسوب نمی شود! تا همه بفهمند عدم واکنش درست به بدعهدی های مکرر و لاینقطع دشمن، چگونه قادر است برجام را توسط خود این مردمان دستگاه دیپلماسی پاره کند! و تا همه بفهمند چرا این همه در اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی به مقوله مهم برائت از شیطان تاکید ...
پاسخ فرمانده هوافضای سپاه به ترامپ/ توضیح ابتکار درباره پرونده فرزندش/ کنایه های مشاور خاتمی به روحانی/ ...
انقلابی گری امام در دیپلماسی خارجی تناسبی دارد؟ آیا درست است همزمان با برگزاری مانور نظامی آمریکا و فرانسه و انگلیس در خلیج فارس، میزبان وزیر خارجه فرانسه و هیئت تجاری آنها باشیم و اعتراضی هم به شرارت آنها در خلیج فارس نکنیم؟ هر روز ملت ما در اوج اقتدار و مظلومیت، شهدای مدافع حرم را تشییع و به تکریم آنها می پردازد. در تحولات میدانی در عراق و سوریه به برکت ایثار و فداکاری جوانان این مرز و بوم ...
دعوا با دنیاهیچگاه دستورکارانقلاب نبوده/ترامپ یک فرصت برای ماست/ راه درست این است:نه ازآمریکابترسیم نه ...
.... زاکانی با طرح این سوال که مگر معلوم نبود که نتیجه برجام چه خواهد شد، تصریح کرد: در جلسه کمیسیون برجام همه حرف خود را زدند و من در آن جلسه به دوستان گفتم که معیار صحبت های خود را در کمیسیون این سند مهم قرار دهید که آینده و حیثیت کشور ما وابسته به آن است و در مورد متن برجام بحث کنید. وی با بیان اینکه امروز پس از بیش از یک سال بند بند گزارش کمیسیون برجام حقایق خود را نشان ...
مهندس بازرگان به روایت امام، رهبری و آیت الله بهشتی
منطقی نیست. اگر اعتراضی بوده است بدان جهت بوده که محتوای ملاقات و مطالبی که در این ملاقات رد و بدل شده باید به اطلاع ملت یا لااقل شورای انقلاب می رسید. چه خوب است حالا که یک سال و چند ماه از آن گذشته عین مطالب آن منتشر شود تا زمینه ای برای سوظن نسبت به آقایان نیز باقی نماند. یک مطلبی هم ایشان [مهندس بازرگان] فرموده بودند که چرا من که یک مسئولیت قضایی هستم درباره مسائل سیاسی، اقتصادی ...
سهم فرودگاه مهرآباد در آلودگی هوا/ هواپیمای نسل جدید سوخت کمتری مصرف می کند/ با تثبیت قیمت بلیت هواپیمای ...
آلودگی زیادی در اثر ماشین هایی که از تهران به فرودگاه امام خمینی می روند در کشور و شهر تهران ایجاد می شود. این مقدار آلودگی از مقدار آلودگی هواپیما بیشتر است. ما یک فرودگاه را در جنوب تهران فعال کرده ایم و خیلی هم کار خوبی بوده است ولی امکانات حمل و نقل را ایجاد نکرده ایم. وقتی که آن فرودگاه در سال های قبل از انقلاب طراحی شد قرار بود ترمینالش در پارکینگ بیهقی در داخل شهر تهران باشد. ...
ها شمی مظلوم واقع شد/فقدان ها شمی غیر قابل جبران نیست
ایشان موثر بود! پس شما می گویید سرمنشاء رای به این سه وزیر از کجاست؟ البته درباره نطق خودتان در حمایت از وزرای دولت هم بگویید که هنگام دفاع از این سه، نمایندگان لیست امید دور شما حلقه زده بودند. آیا این موضوع از قبل هماهنگ شده بود؟ خیر! یک ساعت قبل از جلسه، همه تصمیم گرفتیم که به آقای آشتیانی طوری کمک کنیم که در مجلس آبرومندانه بیفتد! **** یعنی مطمئن بودید او می افتد؟ من نه! من ...
ما در متن حکم امام دخالتی نکردیم/ قرائت حکم توسط من از پیش تعیین شده نبود/حاج احمد آقا آمدند و گفتند، ...
...، قبل از اینکه امام بیایند، شورای انقلاب تأسیس شده بود و ما مکرر جلسه داشتیم. حتی برای مراسم استقبال هم، شورای انقلاب تصمیم گیر اصلی بود. گروه های زیادی هم بودند که هر کدام کارهای خودشان را می کردند. چون امام گفته بودند: من دولت تعیین می کنم و بنا شد که دولت تعیین شود. قرار شد شورای انقلاب پیشنهاد بدهد و امام تصویب کنند. ما در آن اوایل بعنوان پارلمان عمل می کردیم. بحث های زیادی کردیم و به آقای ...
مرجع تقلیدی که کفش علما را جفت می کرد
هم شد بیا اینجا من به شما قبض بدهم. درست است که آقای طالقانی مخالف است، اما یک هدف بزرگ تر وجود دارد و آن قوام و حفظ شیعه است. این یک مطلب که می خواستم دربارۀ سیرۀ آیت الله بروجردی در حفظ قشر میانی عرض کنم. *اهتمام آیت الله بروجردی به امر تبلیغ و ابلاغ پیام مرجعیت به مردم آیت الله بروجردی در کار تبلیغ کوشا بودند. همه موظف بودند برای تبلیغ در محرم و صفر و ماه رمضان ...
سرخط ...
سرگردنه پسابرجام محسوب نمی شود! تا همه بفهمند عدم واکنش درست به بدعهدی های مکرر و لاینقطع دشمن، چگونه قادر است برجام را توسط خود این مردمان دستگاه دیپلماسی پاره کند! و تا همه بفهمند چرا این همه در اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی به مقوله مهم برائت از شیطان تاکید فراوان شده! ببین آقای روحانی! برای یک بار هم که شده الوعده وفا! برجام با این همه درس، حیف است در مدارس و دانشگاه های ما تدریس نشود ...
دانش منفرد: بازرگان بهترین گزینه برای نخست وزیری بود / مجاهدین دور آیت الله طالقانی را گرفته بودند
انقلاب اعتقاد داشتند؛ نظیر جامعه روحانیت مبارز، موتلفه، نهضت آزادی و جبهه ملی به مدرسه رفاه آمدند. و گروه هفت گانه. البته گروه هفت گانه نمایندگی خاصی نداشتند ولی بودند و همکاری می کردند. در واقع شاکله وحدت ملی که نظر امام هم بود نمایندگان همه گروه هایی که تکلیف شان با انقلاب روشن بود در کمیته استقبال حضور داشتند، ما هر شب دو، سه ساعت جلسه تشکیل می دادیم و مسائل را ریز می ...
ناگفته ها از حمایتهای هدفمند هاشمی از انرژی های نو
بزنید نام دکتر علی محمد احمدی در همه فرازهای آن به چشم می خورد که بارها به خاطر خدمات خود در این حوزه مورد تقدیر قرار گرفته است؛ عناوینی چون بنیانگ ذار انرژی های نو، کارآفرین برتر و خدمت گذار ممتاز انقلاب و مردم را کسب نموده است. ستاره صبح در گفت گو با ایشان بر آن است تا از زبان او که " پدر انرژی های پاک ایران " لقب گرفته است راهی برای حل معضل آلودگی هوا و نجات از این وضعیت اسفناک بیابد ...
ظریف:در حوزه خصوصی ام موردی ندارم که بتوانند از آن طریق تخریبم کنند/یک نفر هم در دوران من بدون ضابطه به ...
: دیدگاهتان به مجلس دهم خاطر انتشار مطالب جلسه خصوص با کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی دچار تغییر نشد؟ بالاخره نکته تلخ و درس تلخی را بار دیگر گرفتم که ... من واقعاً معتقدم که همه دستگاه های مختلف نظام باید با همکار هم کار کنند چرا که همه ما در یک کشتی نشسته ایم. به عنوان مسوول سیاست خارجی اعتقادی به گرایش سیاسی هم ندارد. در نتیجه دوست داشتم که با مجلس و با نمایندگان مردم به عنوان یک ...
طرح تحول سلامت بودجه بالایی دارد اما برنامه درستی ندارد
انقلاب خودشان ورود کردند و جلسات را حداقل 3 جلسه است که خودشان دارند اداره می کنند و مستثنی نیستند از این قضیه زنان و بخصوص بعضی اوقات گزارشها و آمارهایی می شنویم که ناراحت کننده است، حالا میزان اعتیاد زنان،میزان آسیب هایی که دچار آن می شوند. به عنوان مشاور رئیس دستگاه قضا از این موارد خبر دارید و می دانید به چه صورت، چه کار اساسی الان دارد صورت می گیرد و آیا فکری شده است؟ ...
هنوز نوار سخنرانی های امام(ره) را گوش می دهیم
بخشیدند و مالشان را برای پیروزی انقلاب هزینه کردند. بعد هم با تواضع می گوید: من سهم زیادی در این راه نداشتم و تنها مسئولیت چاپ و توزیع اعلامیه ها و سخنرانی های امام را در شهرری عهده دار شده بودم که با خوشحالی سرمایه ام را صرف این کار می کردم. نوارهایی برای رفع دلتنگی در همین اثنا همسر آقای جعفرنیا هم به خاطره بازی ما اضافه می شود. شنیدن دومین حمله ساواک به منزل حاج آقا جعفرنیا از ...
◄بندر چابهار پس از 5 سال به 8.5 میلیون تن می رسد/ بخش اول
فعال هستند. همه این سوال را پرسیده اند که ما می خواهیم بار بیاوریم. اما این بار را چگونه باید از بندر چابهار ببریم؟ طبعا شما رقیبی مانند بندر شهیدرجائی دارید! دقیقا! و همه این را می گویند که من بارم را به شهید رجائی می برم که هم پسکرانه ریل دارد و هم پسکرانه جاده ای خوب دارد. درست است که چابهار از نظر زمینی برای ترانزیت و از نظر فاصله دریایی از بندرعباس شرایط بهتری دارد، اما فکر می ...
کاوه آفاق؛ ترکیبی جذاب از جنجال، عصیان و موسیقی راک
کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. به گزارش تیترشهر : کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. همه وهمه نام او را به ترکیبی جذاب تبدیل کرده تا یکی از ستاره های جوان نسل خودش باشد؛ نسلی که عصیان از ویژگی های آن است و می شود آن را در هنرهای مختلف از سینما و تئاتر گرفته تا موسیقی و هنرهای تجسمی دنبال کرد. آفاق اما پکیجی است از همه آنها، به تازگی نمایشگاه نقاشی هایش را برگزار کرد، مجسمه می سازد، فیلم نامه می نویسد، ترانه سرایی می کند، آهنگ سازی و نوازندگی را هم که همیشه کنار خوانندگی داشته. امسال بعد از دقیقا 10 سال که ممنوع الکاری گریبان او و کارهایش را گرفته بود، آلبوم با قرص ها می رقصد را منتشر کرد. سپس به روی صحنه رفت و از پس این سال ها، با مخاطبان وفادارش روبه رو شد. برای اولین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کرد و چند روز بعد از آن با ما به گفت وگو نشست و از برنامه هایش، آرزوهایش و دلایل حرف های جنجالی اش گفت. اولین بار بود که در جشنواره فجر شرکت می کردید. چطور بود؟ دفعه اول بود که از ما خواسته شد در جشنواره فجر شرکت کنیم و ما هم قبول کردیم. جشنواره جای گروه هایی است که از لحاظ مردمی یا هنری موفق هستند. یعنی با اینکه جشنواره های زیادی در ایران نداریم، ولی این جشنواره کاملا معتبر است. مثل جشنواره فیلم مان، اصولا معتبرها هم در آن هستند. به همین دلیل مشارکت در جشنواره برایمان باعث افتخار بود. اما کیفیت اجراها در جشنواره موسیقی فجر با سالن های مستقل و خارج از جشنواره فرق دارد. درست است؟ اگر بخواهیم نگاه درستی به معنای واقعی این جشنواره داشته باشیم، باید برای کسانی باشد که در طول سال موقعیت دیده شدن ندارند و از نظر هنری کارشان اعتبار بالایی دارد ولی چون روش کارشان پول ساز نیست، باید در جشنواره بیشتر دیده شوند و در نقاط مختلف چندین بار روی صحنه بروند. یعنی جشنواره باید جایی باشد برای کشف هنرمندان بزرگی که آثار موسیقایی بزرگ را خلق می کنند. یعنی چیزی مثل ساندنس در سینما. اینکه آدم های شناخته شده به جشنواره دعوت شوند و آخر هم جایزه بگیرند، چیزی به بار فرهنگی و موسیقایی کشور اضافه نمی شود چون چیز جدیدی ارائه نشده است. درست است که گروه های اسم و رسم دار و تهیه کنندگان هم در این میان حق دارند دیده شوند، ولی کاش جشنواره به بستری برای کشف استعدادها تبدیل شود. این طوری است که به فرهنگ کمک کرده ایم. البته سیاست گذاری جشنواره اصلا این نیست. شاید این سیاست در جشنواره موسیقی جوان پیش گرفته شده باشد... . اما ما کسانی را داریم که بیش از 70 سال دارند و یک دفعه در گوشه ای از کشور با موسیقی مقامی کاری کرده اند که تا به امروز کسی انجام نداده است. اینها در جشنواره جوان جایی ندارند. ضمنا جشنواره فجر اعتبار دیگری برای حضور چنین آدم هایی که خیلی هایشان را می شناسم که مثلا در خراسان زندگی می کنند، دارد. اما باز همین هم غنیمت است. می دانم مسئولان ارشاد، آقای مرادخانی و طالبی برای اینکه جشنواره این طوری برگزار شود، جنگیده اند. اگر اهل تعامل باشیم و بدانیم فرهنگ را باید گام به گام با آنچه در ایران و جهان هست پیش برد، نفس بودن این جشنواره را باید غنیمت شمرد. اما منطقی و طبیعی است الان خیلی جلوتر از این حرف ها باشیم. در همین مشهد که امروز کنسرت برگزار نمی شود، 20 سال پیش، استادیوم برای کنسرت پر می شد. برخلاف شما فکر می کنم روندی که الان از نگاه دولتی است، رو به جلو نیست. من رویکرد کلی دولت مدنظرم نبود. در خیلی از دولت ها، آدم ها صدتا اختیار دارند اما جرئت ندارند از 50تایش استفاده کنند. چرا این را می گویید درحالی که خودتان 10 سال نتوانستید کار کنید؟ چون به آدمی که 10 سال به او مجوز نداده بودند، همین آدم ها مجوز دادند. این ممکن است برای هرکسی پیش بیاید که بالاخره بعد از 10 سال... . فقط همین نیست. اینها از بسیاری از خواننده های جوان پشتیبانی کردند. کنسرت برج میلاد خودمان که داشت لغو می شد، آقای مرادخانی نصف شب خودشان را از مشهد به تهران رساندند و در ردیف جلو نشستند تا جلوی این اتفاق را بگیرند. اما همین که معاون وزیر می آید می نشیند تا جلوی لغو کار را بگیرد، چقدر روی اجرای شما تأثیر می گذارد؟ این اتفاق خوبی نیست اما کشور ما ویژگی های خودش را دارد. البته در هر جای دنیا، هرکسی باید از خدایش باشد که وزیر یا معاونش در یک کنسرت شرکت کنند. در آن کنسرت هم در کار من مشکلی پیش نیامد ولی شاید اگر کسانی دیگر بودند، خودشان را جمع وجور می کردند. مگر می شود حداقل روی ژست و نحوه ظاهرشدن تان تأثیر نگذارد؟ آخر آدم های دیگری را در سالن می دیدم که برای ژست یک آدم خیلی اذیت کننده تر بودند. ایشان که جز خوبی به ما نکردند. من آدم هایی را می دیدم که به ما بدی کردند و آن هم به چشمم نمی آمد. پس برخلاف بسیاری، شما به یک جور رضایت از اوضاع رسیده اید... . نه این رضایت نیست. این پختگی من در امور سیاسی است. از آرمان گرایی های بیهوده به رئالیسم رسیده ام و به گام به گام قدم برداشتن برای هر اقدام فرهنگی معتقد هستم. هر اقدام شتاب زده فرهنگی به سرعت تأثیر می گذارد و به سرعت ناپدید می شود. هر چقدر گام به گام و با تحمل و صبر و رئالیستی تر نگاه کنیم، به نتیجه ماندگارتری می رسیم. این نگاه کنونی من است. حتی در زندگی خصوصی هم هر حرکت شتاب زده یا نقد بدون پشتوانه یا به قولی غرغرکردن بدون ارائه راهکار می شود همان چیزی که الان در تاریخ مان رسیده ایم. کار همه فقط از مشکل و مسئولیت فرارکردن و نیمه خالی را دیدن و غرغرکردن شده. مطالعه و کنکاش و کشف علل و راه های جلوگیری و ارتقای سیستم را کنار بگذاریم و فقط ناله و آه و غر راه بیندازیم، به جامعه ای می رسیم که دو هزار سال است که غر زده و کسی مسئولیتش را نپذیرفته. خیلی کم بوده اند کسانی که غر زده اند و راه هایی برای حل مسئله هم ارائه داده اند. شخصا چقدر آدم سخت کوشی هستید؟ شدیدا. شاید 10، 15 سال است که یکی از معضلات خانواده ام این است که به صورت میانگین روزی بیشتر از سه، چهار ساعت نمی خوابم. همین باعث مشکلات زیادی شده اما اگر این کار را نکنم، وقت کم می آورم. وقت تان را صرف چه کاری می کنید؟ بخش زیادی را صرف موسیقی می کنم. بخشی هم هنرهای دیگر. نقاشی؟ نقاشی هم می کشم. تنها کاری که نمی کنم عکاسی است. معماری و مجسمه سازی می کنم و فیلم نامه هم می نویسم. چند مدل گیتار هم ساخته ام. در تمام 20 سال اخیر، روزی نبوده که به صورت میانگین یک ساعت کتاب نخوانده باشم. روزهایی هم هست که 10 ساعت کتاب می خوانم اما حداقلش روزی یک ساعت است. همین است که وقت کم می آید. همه اینها را سعی می کنید در مشهد انجام دهید؟ من مشهدی نیستم اما در مشهد دانشجو بودم. هنوز هم سه، چهار ماه یک بار می روم. همه آهنگ هایم را هم آنجا می سازم. منبع الهام من تنفس در هوای مشهد است. 90 درصد آهنگ هایی که از من شنیده و دوست داشته اید، در مشهد ساخته ام. حال وهوای مشهد بی نظیر است. دقت کنید، می بینید بیشترین و بهترین موزیسین های کشورمان مال مشهد هستند. خراسان هنرمندخیز است. در 10سالی که مجوز نداشتید، چه می کردید؟ فرصت مطالعاتی بود دیگر! می توانست برای خیلی ها بد شود ولی برای من بد هم نبود. به خیلی از چراهایی که درباره جامعه داشتم بیشتر اندیشیدم و پی پاسخ علمی اش رفتم؛ به ویژه در پنج سال اخیر، کارم کم و فرصتم بیشتر بود. اما برای یک هنرمند که عرضه کردن کارش بخش عمده ای از جهان بینی اش را تشکیل می دهد، شرایط بدی است... . پدرم از بچگی به من می گفت کافی است یک کار داشته باشی که در تاریخ بماند تا وظیفه ات را نسبت به فرهنگ انجام داده باشی. همیشه فریدون فروغی و فرهاد را مثال می زد که عملا یک آلبوم استودیویی کامل شده اصلی و رسمی در زندگی داشته اند که محبوب شده اند. اما ماندگارترین اسم های پاپ کشور هستند. از یک روشنفکر گرفته تا کسی که سواد خاصی ندارد، بوی عیدی فرهاد را بلد است یا لااقل یک بار شنیده است. یا مثلا تارکوفسکی فیلم های زیادی نساخته، اما اسمش سر جایش است. من هم دنبال این هستم که همان یک کار را انجام دهم. در این سال ها برایتان مایه آرامش بود؟ بله، برایم تسکین درد بود. فکر کردم می توانم آن قدر مطالعه کنم تا در هر سنی که شد، بتوانم یک آلبوم ماندگار داشته باشم. از اینکه به عنوان یک هنرمند فراموش شوید، هراس نداشتید؟ چندی پیش یک فیلم مستند درباره استرس های شغل های مختلف می دیدم. بزرگ ترین استرس زندگی همه آهنگ سازان و خوانندگان کل دنیا در کل تاریخ، که دلیل بسیاری از بیماری های روانی آنها هم شد، این است که فراموش شوند. این استرس که هر روزی که کار بیرون نمی آید، رقابت را به دیگری واگذار کنیم، همیشگی و شایع است. ولی من همیشه دلم را با امثال فرهاد و فریدون فروغی خوش می کردم. با توجه به این شرایط که اجازه فعالیت رسمی نداشتید و با توجه به نوع موسیقی تان یک گزینه دم دست، رفتن از کشور بود. چرا نرفتید؟ چون تاریخ ایران را خوانده بودم. می دانستم برای هر ایرانی یک کشور و یک ملت هزینه کرده تا بزرگ شود، از نانی که خورده اند و آبی که حمام کرده اند تا اتوبوسی که سوار شده اند، مالیات مردم است. اگر قرار باشد با هر تلنگری برود و منبع انسانی برای کشور دیگری شود و آنجا پول سازی کند، می شود همینی که هست. وقتی به هرکسی یک تلنگر می زنند درمی رود، چه کسی قرار است بماند و مملکت را بچرخاند؟ آدم می ایستد تا کار درست را انجام دهد؛ اگر به نتیجه رسید چه بهتر و اگر نه، حداقل می دانی ایستاده ای و وظیفه ات را انجام داده ای. چه شد فکر کردید بعد از 10 سال این سد می تواند بشکند؟ باز هم چون تاریخ را خوانده بودم. هر آدمی روزی به حقش می رسد. تا به حال ندیده ام کسی به معنای واقعی تلاش کرده باشد و به چیزی که خواسته، نرسیده باشد. با این اوصاف، قطعا کفش های آهنی به پا داشتید! بله، خیلی ها به من می گفتند تو دیوانه ای! از ایران برو چون کسی به تو مجوز نخواهد داد. کمی به موسیقی تان بپردازیم. خیلی از شنوندگان، از حرفه ای گرفته تا عامه مردم، وقتی موسیقی شما را می شنوند، می گویند نه این راک نیست. شما چه می گویید؟ راست می گویند. راک نیست. اما پاپ هم نیست. شاید بتوان اسم اینها را راک ایرانیزه شده گذاشت. یک نمونه در موسیقی بین الملل، کریس دی برگ است که آثارش نه راک است نه پاپ. روی مرز راه می رود. خیلی جاها مایکل جکسون هم پاپ-راک را دارد. نکته دیگر این است که ما در ایران راک را فقط با گیتارالکتریک می شناسیم اما این طور نیست. ممکن است اثری باشد که فقط با یک پیانو همراه باشد، اما باز راک باشد. مثلا مرد تنها ی فرهاد، با هیچ کدام از المان های موسیقی پاپ هم خوانی ندارد. بدون اینکه گیتارالکتریک داشته باشد، راک است. این موسیقی اعتراض، ژست روشنفکری، نوآوری خاص خودش، خشونت پنهان و المان های دیگر موسیقی راک را دارد. بسیاری از آهنگ های کریس دی برگ هم همین ویژگی ها را دارد. مایکل جکسون هم همین طور است، اما چون برخلاف نظر دوستان و تهیه کننده و مدیر برنامه هایش اسم خودش را king of pop گذاشت، نمی شود از او مثالی زد. آهنگ wish you were here را در نظر بگیرید؛ با اینکه با تصور ما از راک یکی نیست، ولی یک اثر راک است. بنابراین نظرتان این است در ایران وقتی حرف از موسیقی راک می شود، حرف از هارد راک است. دقیقا، توقع شنیدن گیتارالکتریک و دیستوریشن وجود دارد. مشکل این است که منتقدان ما موسیقی شناس نیستند و موسیقی شناسان مان منتقد نیستند. در سینما منتقدانی هستند مثل هوشنگ کاووسی که سینما را می شناسند و کارشان را و ادبیات را هم بلدند. چنین کسی را در موسیقی نداریم که نظر متخصصانه داشته باشد. چون موسیقی هیچ وقت فضایی برای ارائه شدن نداشته و همیشه بحث سر این بود که چطور می شود آن را به هر ترتیب حفظ کرد. غیر از آلبوم رسمی تان، تعداد زیادی قطعه از شما در دست مردم وجود دارد. این قطعات به اتفاق، به فراخور سبکی که انتخاب کرده اید، در همکاری با گروه های مختلف، ترانه های غمگینی دارد و به شکلی غمگین اجرا شده. اما الان مردم می خواهند حداقل در موسیقی کمی از غم فرار کنند. این چقدر شما را وادار به عقب نشینی از طرز فکرتان می کند یا مصمم تر می کند؟ این طوری بگویم 99 درصد شعرها و آهنگ ها را خودم ساخته ام. به خاطر همین حال وهوای آهنگ به شدت به حال وهوای خودم بستگی پیدا می کرد. نمی دانم اینکه گاهی غمگین و گاهی ریتمیک و شادتر بود، از کجا نشئت می گیرد؛ این به حال خودم برمی گردد. خیلی وقت ها پیشنهاد شده از این فضا فاصله بگیرم اما این من نیستم و از من چنین چیزی بیرون نمی آید. اگر هم این کار را انجام دهم تصنعی خواهد شد. تنها وظیفه ای که برای خودم می بینم این است که آنچه به صورت ناخودآگاه از ذهنم می آید، روی کاغذ بیاورم و با هوادارانم به اشتراک بگذارم. اگر روزی یک آهنگ ریتمیک و شاد از من شنیدید، مطمئن باشید آن روز، این حس وحال را داشته ام. کمی درباره صحبتی که در جشنواره داشتید، توضیح دهید. چه اتفاقی افتاد که این حرف را درباره جان لنون زدید؟ این حرف را درباره فردی مرکوری یا مایکل کیمن یا میک جگر نمی زنم. درباره جان لنون می گویم چون خوب می شناسمش. این رفتار را از خودش یاد گرفتم. اولین باری که به آمریکا می رود، در مورد رقیبش الویس پریسلی از او می پرسند، می گوید من اصلا الویس را نمی شناسم. جان لنون خودش می گوید من به هیچ چیز باور ندارم؛ زنده باد زنم. بعد یک نفر در ایران می گوید مردم زنده باد کشورتان. متأسفانه مردم مطالعه ندارند و اینها را نمی دانند. این حرف را فقط درباره جان لنون می زنم که به هوادارانش توهین می کرد. حالا چه اصراری بود دراین باره حرف بزنید؟ من حرفی نزدم. یکی از طرفداران از سر لطفش می خواست بگوید خوش تیپ شدی، من هم گفتم نه ما خیلی از اینها خوش تیپ تریم. شما خبر ندارید آن پشت ها چه خبر است. باید مطالعه کنی تا بدانی در 1956 به بعد در اقتصاد جهانی و در رسانه ها چه اتفاقاتی افتاد. چه کمپانی هایی پشت چه کسانی آمدند که چه تصویری از آنها بسازند. چه بلاهایی سر چه کسانی آمد. بعدش هم یک بیانیه دادم اگر من را با شجریان مقایسه می کردند که رنج بسیار کشیده، بند پوتینش را هم می بستم. یا با راجر واترز مقایسه می کردند که جرئتش را داشت جلوی ملکه انگلستان بایستد، باعث افتخارم بود. یا با فردی مرکوری که یک نوازنده، خواننده، شاعر، بالرین و هنرمند بزرگ است مقایسه شود، فرق می کند. من جان لنون را خیلی دوست داشتم و خیلی درباره اش تحقیق و مطالعه کردم و می دانستم کیست. بنابراین خودم را سانسور نکردم و واقعیت را به مردم گفتم. ایشان نه نوازندگی اش مثل خیلی از ما ایرانیان خوب بود، نه خواننده برجسته ای بود و نه تیپ و قیافه خاص و عجیب وغریبی داشت. پس چرا به نظر شما در جهان اسطوره است؟ شما در فوتبال می بینید علی دایی بهترین گل زن جهان است، به خاطر اینکه باید نگاه کنید چه کسی برای او سانتر می کرده و او توی گل می زده. این فرق می کند با مسی که ژاوی برایش سانتر می کند. آقای مسی نمی توانست یکی از این سانترها را توی گل بزند. این حکایت ما و جان لنون است. کنار او بهترین کمپانی ها و استودیوها و اعضای گروه جهان بودند، بهترین امکانات و پول و آسایش و آزادی را داشت. او می توانست یک دقیقه تصور کند که ممنوع الفعالیت شود؟ تحت کوچک ترین فشاری از انگلستان فرار کرد و رفت آمریکا. با این روحیه هیچ وقت به همکاری با گروه های بین المللی فکر کرده اید؟ بله و یکی از بزرگ ترین ضربه ها را از کلاهبرداری یک گروه انگلیسی خوردم. خوب است فراموش نکنیم تمام نقش مخربی که انگلیس در تاریخ ما داشت. حالا که من گفته ام مرا با اینها مقایسه نکنید، این حرف ها پیش می آید. استایل و شیوه کار شما خیلی مخصوص به خودتان است. این استایل شخصی از کجا آمده است؟ بخشی از این مسئله به آموزش هایی برمی گردد که از کودکی از پدرم دیدم که تئاتری بود. بخش دیگر هم برمی گردد به مطالعاتی که انجام دادم و دوستانی که در حوزه سینما و تئاتر داشتم. اندکی هم به استعدادی برمی گردد که هر آدمی می تواند داشته باشد. بخشی دیگر هم مربوط می شود به اکتسابی که از دیدن حرکات بزرگان موسیقی در کنسرت هایشان داشته ام. چرا این پایه میکروفون را این قدر در اجرا می چرخانید؟! راستش نمی دانم! بالاخره روی استیج باید دستت را یک جوری جمع کنی. اگر گیتار داشته باشی که مشغول هستی اگر نه باید یک کاری کرد. یکی از کارگردان های بزرگ تئاتر همیشه می گوید فرق بازیگرها را فقط این طوری می شود فهمید که ببینی دستشان چطوری بازی می کند. بهترین یا بدترین بازیگر جهان را می توانید وقتی تشخیص دهید که ببینید می تواند وقت بازی دست هایش را جمع وجور کند یا نه. بازیگری که نتواند دست هایش را جمع وجور کند، اگر بهترین و بااحساس ترین گریه ها را روی صحنه کند یا چیزی از این قبیل، باز به دل نمی نشیند. برای جمع وجورکردن دست ها وسایل زیادی هست مثل جیب یا پایه میکروفون که می توان انتخاب شان کرد. کاوه آفاق چه موزیک هایی گوش می دهد؟ همه چیز. از استاد شجریان تا سنگین ترین آهنگ های متال تا هرچه که حتی بسیار بسیار عامیانه باشد، همه را رصد می کنم. یکی از دلایلش این است کارهای اشتباهی که دیگران در آهنگ هایشان انجام داده اند را تکرار نکنم و دیگر اینکه چیزهای مثبتی بیاموزم. به خاطر همین اصولا آثار داخل و خارج از ایران را از کشورهای مختلف پیدا و گوش می کنم. ایده مچ بند از کجا آمد؟ دوستی به نام آقای علیزاده دارم که دکترای مدیریت شهری دارند. ایشان همیشه موسیقی های داخلی را زودتر از من گوش داده اند و جو حاضر موسیقی را به من انتقال می دهند و همیشه از مشاوره هایشان بهره می برم. روز اولی که می خواستم ویدئوکلیپ بدهم، با ایشان هم فکری کردیم که یک نماد از کشورمان داشته باشیم که تا ابد همراهمان باشد. چون آن موقع می خواستم موسیقی بین المللی کار کنم. ایده های بسیاری مطرح شد، یکی این بود که همیشه کفش سفید بپوشم که یکی از بندهایش سبز و یکی قرمز باشد. اما ایده مچ بند را یک روز در خیابان به ذهنم رسید و انتخابش کردم. گروه the ways دیگر قرار نیست فعالیتی داشته باشد؟ نمی دانم. چون بچه های آن گروه از لحاظ جغرافیایی هر کدام از هم دور افتادند و دیگر نمی شود به عنوان یک گروه محسوب شان کرد. از آلبوم جدید بگویید. چه زمانی منتشر خواهد شد؟ برای آلبوم جدید که احتمالا در سال آینده منتشر خواهد شد، 20 تراک حاضر شده که از میان آنها 12تا را انتخاب می کنیم. از این 12 تا، دوتا قبل از آلبوم به صورت تک آهنگ بیرون می آید. در همین هفته هم یک کار به نام امسال ارائه می دهیم. امسال بزرگان زیادی را از دست دادیم؛ از استاد کیارستمی و مرحوم حبیب گرفته تا جعفر والی، آقای رفسنجانی و آتش نشانان مان. برنامه کنسرت هم دارید؟ درخواست برای سالن داده ایم و امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد. سعی بر این است تا پایان سال، پیچیدگی های درعین حال ساده اجرای کنسرت هموار شود. با همین ارکستری که در جشنواره اجرا کردید؟ بله، گروه ما سال هاست که ثابت است. در کنسرت قطعات جدید را هم خواهید داشت؟ بله، صد درصد. منبع: ...
دامنه آزادی ها کمتر از آن چیزی شده است که در ابتدا قرار بود باشد
انقلاب تا کنون در خانه قدیمی اش حفظ کرده است. خانه ای در یکی از کوچه های خیابان دستگردی یا همان ظفر که اکنون دیگر همه آن را به موزه شهید بهشتی می شناسند. سیدعلیرضا بهشتی، فرزند شهید بهشتی است که در آستانه 38 سالگی انقلاب اسلامی به بازخوانی نظرات شهید بهشتی، برخی وقایع آن زمان و تفاوت آن روزها با زمان حال می پردازد. او برخلاف دیگر فرزندان و خانواده های شهدای اوایل انقلاب که در سال های اخیر ...
روایت دختر از پدر شهیدش
ندادند که من به سمت این حرفه بروم. وی افزود: این مسایل گذشت تا اینکه یک روز با خودم گفتم من باید فعالیتی در زمینه هنر داشته باشم. روزها در مورد این مساله فکر کردم و گفتم من بازیگر نمی شوم اما می توانم فیلم بسازم چون من آدمی نیستم که به عنوان بازیگر بنشینم تا یک نفر بیاید و من را انتخاب کند. از همین موقع بود که در دوره های فیلمسازی و کارگردانی شرکت کردم. بابایی عنوان کرد: من ...
همسر شهید مطهری: ایشان آیتِ عجیب زندگی من بود
یارش را جشن بگیرد. با دختران و پسرانش؛ علی، مجتبی، فریده، وحیده و سعیده. حمیده ساکن مشهد است و آقا محمد هم که معمّم است، نتوانسته از قم خودش را به خانه قدیمی شان در خیابان دولت برساند. همان خانه ای که روزگاری مهمترین حلقه انقلابیون را به خود دیده بود. روزگاری سخت و عجیب؛ درِ خانه مان به روی همه باز بود. چهره های زیادی به اینجا رفت و آمد داشتند و با آقای مطهری جلسه می گذاشتند. این ها را عالیه خانم می ...