سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های هادی غفاری از انقلاب و دروغ 88 کیهان
پدرم را گرفتند از پشت کشان کشان می آورند؛ البته چند جمله گفت، آن موقع به امام، امام نمی گفتند حاج آقا روح الله می گفتند. گفت هوای حاج آقا روح الله را داشته باشی این مرد بسیار پاک دامنی است؛ ترویج او بر شما تکلیف است. من بر شما تکلیف می کنم هوای مادرت را داشته باشی. چون مادر من 30 سال مریض بود. این آخرین دیدار بود. آن آقایی که اخیرا فوت کرد (شجونی) یک چیزهایی گفته بود، نسبت های ناروا داده بود. من ...
خاطرات خواندنی مسیح مهاجری از کودتا برای از بین بردن امام تا سفارش ایشان درباره آیت الله منتظری
مطلب به چاپخانه فرستاده بودیم. آن زمان هم چاپخانه مثل الآن دستگاه دیجیتالی نبود و حروف چینی دستی بود. کارها شده بود و حروف چینی شده بود و صفحه ها بسته شده بود و مصاحبه که پخش شد من خودم هم در تحریریه پای تلویزیون نشسته بودم و مصاحبه تمام شد و پشت میزم رفتم که بنشینم و فکر کنم و چیز جدیدتری هم بنویسیم که تلفن زنگ زد و من گوشی را برداشتم و دیدم که حاج احمد آقا است. (این یکی از مواردی بود که حاج احمد ...
از عذرخواهی برانکو از هواداران تا تبریک منصوریان به کل ایران
شش نفر در این بازی شاید باید بیرون می رفتند. من از رحمتی هم پرسیدم. خطایی هم بر روی پادوانی در گل دوم رخ داد. این اتفاق وقتی رخ داد که حواشی دست به دست هم داد وگرنه فغانی این مسئله را حتما می دید. ما سه شب پیش در مهمانی مشترک بودیم و همه باهم خاطره می گفتیم. به فردوسی پور هم گفتم که با مباحث مثل گل دادن قبل بازی هم مخالفم. قبل بازی باید گفت موفق باشید. من فقط آرزو کرده بودم دو تیم سلامت بیرون ...
رئیس فتنه روی جورابش چه نوشته بود؟
گروه های دیگری که داشتیم، انواع و اقسامش پدید آمد. امام با هیچ یک از این گروه ها برخورد نکرد. شما در مشی امام نگاه کنید حتی به کمونیست ها و چریک های فدایی خلق امام تندی نمی کند. هر که هر ضربه ای به شاه می زد، امام مانع نبود، اما اصل اداره کار، رهبری دست خود امام بود. مسئولیت ها دست یارانی مثل شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر بود که اینها با امام یکی بودند و همین تیپ ما که امام را به ...
منصوریان در کنفرانس: اهل نماد 4 و 6 نیستم
دنبال چنتا اسم هستم که کامنتاشون واقعا نشان از شعور بالاشون داره رو بخونم و شما "پرسپولیس واقعی" واقعا درود بر شما ، با این که استقلالیِ چند آتیشه هستم ولی نظرات افرادی مثل شما از نظرات خیلی از استقلالی هایی که اینجا کامنت میزارن برای من دلنشین تر و امیدوار کننده تر به بیشتر شدن شعور و درک و فهم تو بقیه طرفدارا مثل ما هستش، درود بر شما ...
مؤمن، اهل مکر نیست و مرز مکر و زیرکی را می داند
– پینوکیو هنوز چوب بود، به سیرک رفت. دید کسی دارد به شاهزاده خانم ظلم می کند، آن وسط رفت و همه چیز را به هم زد. این هایی هم که گوش می دادند، می خندیدند که آقا امروز چه می گوید. در آخر فرموده بودند: خدا کند ما هم مثل آن عروسک خیمه شب بازی در دست مولایمان باشیم و یله و رها نشویم. اگر یله و رها شویم، مانند پینوکیو همه چیز را خراب می کنیم. رویارویی ابلیس و اولیاء خدا در لحظات آخر ...
ناگفته های ظریف؛ از ارتحال هاشمی تا درز محرمانه ها
ابزار است و هیچ ارتباطی با هویت شما ندارد. مثل این است که شما بگویید چرا فلان رزمنده ما از هواپیمای غیرایرانی استفاده می کند، چرا فلان رزمنده ما از تانک غیرایرانی استفاده می کند؟ البته ان شاءالله که بتوانیم تانک ایرانی داشته باشیم ، هواپیمای ایرانی داشته باشیم و به حمدالله در این زمینه پیشرفت های خیلی خوبی کردیم که بسیار باعث افتخار است. زبان ابزار ارتباطات است و همه کسانی که در حوزه ترجمه کار ...
منصوریان:رحمتی طفلکی کاری نکرد/ باید تحمل باخت داشته باشیم
پیش در مهمانی باهم بودیم. از دوستی ها می گفتیم اما این دیوار و پشت بام باید طوری باشد که نه اینطرف بیفتیم یا آنطرف. گل بردن قبل از بازی خوب نبست. به فردوسی پور گفتم. بعد از بازی حمله می کنیم به هم. آرزو کردم که همه سلامت بیرون بیایند. به گزارش کاپ، سرمربی استقلال بیان داشت: پرسپولیس تیم قابل احترامی است. پرسپولیس گل خورد و شوک بهش وارد شد. هیچ وقت سه گل نخورده اند. از روند مدیریت کردن ...
90/ کاش داربی در استادیوم بودم
اتفاقات بد و حواشی که استقلال پشت سر گذاشته حالا انگیزه های منصوریان و بازیکنان به شدت بیشتر شده اما برانکو هم مربی باهوشی است و نمی توان آن را دست کم گرفت. در کل امیدوارم همه چیز به درستی در کنار هم قرار بگیرد تا ما پیروز میدان باشیم. 90: نقطه قوت پرسپولیس چیست؟ در حال حاضر تنها نقطه قوت پرسپولیسی ها صدرنشینی آنهاست. البته صدرنشین بودن به همان اندازه که مثبت است می تواند خطرناک ...
پرسپولیسی ها بنویسید: مقصر باختِ تلخ کی بود؟
سازی وقتی 3 گل جلو هستی کامیابی نیا رو تعویض کنی تا توی 2 بازی حساس حداقل یکیشون داشته باشیش؟ معلومه مقصر برانکوست صد در صد مقصر برانکوست که هوادارا انقد پرتوقع شدن .مقصر برانکوست که تیممون انقد خوب شده که همه تیما جلومون اتوبوس پارک میکنه. مثل اینکه یادمون رفته تا دو سال پیش چقد حرص میخوردیم. باختیم اما مهم نیست ، یه طرف برده یه طرفم باخته ، مهم این بود که بعد از چندیدن سال ...
دریغ از یک کنسرت انقلابی در جشنواره موسیقی فجر!
صحنه ها شده بودم. لذتی که آن صحنه و آن حال و هوا برای من به وجود آورده بود را هیچ وقت فراموش نمی کنم و مرتب خدا را شکر می کردم که توانستم مردم را خوشحال کنم. هنوز هم که هنوز است، هر کجا می روم هر کس من را می بیند فوری می گوید این پیروزی خجسته باد این پیروزی و به من می گویند آقای پیروزی حالت خوبه؟ این نتیجه کار موسیقایی خوب است که البته تشکر می کنم از آهنگساز، تنظیم کننده و شاعر که این ...
رئیس فتنه روی جورابش چه نوشته بود؟
آرمان پرس l به نقل از مشرق، مشروح گفتگو با بادامچیان در زیر آمده است: در روزهای ورود امام خمینی در 12 بهمن شما جزو آدم های اصلی در جریان استقبال و استقرار امام بودید که در مدرسه رفاه حضور داشتید. البته آن زمان یکسری از سران اصلی رژیم گذشته که دستگیر می شدند، این ها را نیز به مدرسه رفاه می آوردند و مثلاً در 23 بهمن نصیری و یکسری از آدم های دیگر را در پشت بام مدرسه رفاه اعدام شان کردند ...
برانکو:استقلال بهتر بود/نیمه دوم توپ روی هوا بود
بسیار مهمی است. مجبوریم بدون او بازی کنیم. او یکی از بهترین بازیکنان ما بود. حسین ماهینی خیلی خوب ظاهر شد. با توجه به اینکه در یکی دو سال اخیر برای بار اول یا دوم بود من راضی بودم. سرمربی پرسپولیس درباره ضعف خط دفاع چپ پرسپولیس اذعان داشت:شما می دانید استقلال تیم خوبی دارد. آنها نفرات خوبی دارند. طبیعی است از یک طرف حمله می شود. موقع گل سوم شش بازیکن ما بودند و یک کاوه رضایی. همین ...
ظریف: با قطعیت می گویم، هیچگاه کاندیدای ریاست جمهوری نمی شوم
ایستادیم و بعضی از دوستان از پشت، داخل ضریح رفتند ولی ما چون در خدمت ایشان بودیم همان جا ایستادیم و از دور ناظر بودیم -بزرگ ترین استوانه انقلاب یار امام و یار رهبری از دست ما رفت .من افتخار خدمت در محضر حضرت آیت الله هاشمی را از زمانی که معاون نمایندگی نیویورک بودم در اواخر دهه 60 و ابتدای دهه 70 داشتم ؛ مخصوصاً در بحث های مربوط به اجرای بند 6 قطعنامه 598 تعیین متجاوز و بحث های جانبی دیگر ...
دولت یازدهم التقاطی است/ هاشمی قهر نکرد؛ شکست را پذیرفت/ روحانی باید قاطعانه یارانه ها را حذف می کرد/ ...
امام گفت جواب مردم را چه بدهیم؟ هاشمی گفت من را اعدام کنید این روند ادامه داشت تا به دوران جنگ رسیدیم و به تبع آن به پایان جنگ؛ آقای هاشمی در اواخر عمرشان سفری به کرمان داشتند؛ در آن سفر، نمایندگان و مقامات که حدوداً 20 نفری می شدند دور ایشان نشسته بودند، ایشان خاطرات روزهای پایان جنگ را تعریف کردند که من خودم تا آن روز نشنیده بودم، آقای هاشمی گفتند وقتی رفتیم حلبچه! آن قدر ...
برجام حاصل برداشته شدن سایه جنگ/دیپلماسی ما در تراز انقلاب نیست
انحراف کشید و در برخی جاها ابتر گذاشت؛ البته ما معتقد نیستیم که پرونده بیداری اسلامی بسته شده است. معتقدید بیداری اسلامی در جریان است و ادامه دارد؟ حتما ادامه دارد. آتش زیر خاکستر است که دوباره خود را نشان خواهد داد. می توان آن را به تاخیر انداخت و از رسیدن به اهداف جلوگیری کرد، اما نمی توان آن را متوقف کرد. حرکتی که ایجاد شده است رو به جلوست و تحلیل امام (ره) این بود که با پیروزی ...
شاهدان دروغین
مشتری است. شماره مهدی را می دهد و می گوید: سفارش مرا بکنی ها بگو موتور مشکیه، شماره ات را داد. مهدی رئیس گروهی از شهادت فروشان است، چندتایی از موتورسوارهای اطراف میدان برایش کار می کنند. قرارمان یک ساعت دیگر جلوی بانک بالای میدان، اگر دیرتر رسیدی هم من تا شب هستم. مهدی می گوید. یک ساعت بعد. آفتاب بالای سر میدان ایستاده، از دور که می آید با مغازه دارها خوش وبش می کند، او را می ...
درب خانه مردم بندرماهشهر برای فرار جوانان انقلابی همیشه باز بود
... تصمیم گرفتم با قدیمی های شهر و کسانی که آن دوران را درک کرده اند ارتباط بگیرم و بعد از چند پرس و جو به آقای فضل الله اهدایی رسیدم؛ برای اولین بار حاج احمد گاموری آزاده دوران دفاع مقدس ایشان را به ما معرفی کرده و از ما خواست به هر ترتیبی که شده از ایشان بخواهیم تجربیات و خاطرات خودش را از دوران انقلاب، در اختیار ما بگذارد و اجازه ندهیم آن بازه زمانی بیشتر از این مهجور بماند. پس از ...
راز و نیاز برادر مجید در تاریکی نمازخانه
...! در افکار خودم غوطه ور بودم که با صدای گریه برادر مجید به خود آمدم، گوشه چادر را دوباره بالا زدم؛ برادر مجید در تاریکی چادر دست هایش را به طرف آسمان بلند کرده بود و دعا می کرد و از خدا طلب بخشش می کرد. یک آن صدای گریه برادر مجید شدید تر شد؛ فضایی روحانی و معنوی بر محوطه پایگاه مستولی شده بود. دلم نمی خواست یک لحظه چشم از رخسار مبارکش بردارم. برادر مجید در پایان دعاهایش برای ...
خاطرات شنیدنی مسیح مهاجری از روابط امام و رسانه ها
حروف چینی شده بود و صفحه ها بسته شده بود و مصاحبه که پخش شد من خودم هم در تحریریه پای تلویزیون نشسته بودم و مصاحبه تمام شد و پشت میزم رفتم که بنشینم و فکر کنم و چیز جدیدتری هم بنویسیم که تلفن زنگ زد و من گوشی را برداشتم و دیدم که حاج احمد آقا است. (این یکی از مواردی بود که حاج احمد آقا شخصا پیام امام را به من منتقل می کردند) سلام و احوال پرسی کردیم و گفتند که امام پیغامی برای شما دارند و من گفتم ...
تابلویی برای سردار سلیمانی/ کار برای شهدا همه شنیده ها را به باور می رساند
راه خیلی خسته شده بودم و عکس کمتر به دستم می رسید؛ این جمله را خواندم که عقب نشینی در کار نیست؛ سنگر را باید حفظ کرد این جمله مثل عکس شهید جهاد مغنیه حالم را خوب کرد و انرژی گرفتم. با خودم بارها این جمله را تکرار کردم؛ بعد دنبال این بودم که چه کسی این جمله را گفته است. بعد از پیگیری فهمیدم این جمله مربوط به شخصی به نام ابوعلی است؛ در ابتدا فکر کردم ابوعلی شهید شده است؛ وارد کانالی شدم و پرسیدم من از ...
دل نوشته نویسنده دختر شینا برای همه قهرمانان نجیب کتاب هایش
...، تکیه گاه. می دانم که همه چیز یک زن چهار دیواری و امنیت خانه و همسر و فرزندان اوست. هزار کار بلدم تا نگذارم ستون خانه ام سست شود و پایین بریزد، اما خانه او داشت فرو می ریخت. جنگ شده بود. از آسمان آتش می بارید و خون روی دیوارها شتک می زد. هر هفته چند جوان رعنا، چند تازه داماد شهید را روی دست ها توی شهر می چرخاندند و بعد شیر زنانی که مادران آنها بودند، جگر گوشه هایشان را غسل و کفن می دادند و به ...
ظریف: با قطعیت می گویم، هیچگاه کاندیدای ریاست جمهوری نمی شوم/ برای جلسه با رهبری درخواست نمی دهم
احترام ایشان ایستادیم و بعضی از دوستان از پشت، داخل ضریح رفتند ولی ما چون در خدمت ایشان بودیم همان جا ایستادیم و از دور ناظر بودیم -بزرگ ترین استوانه انقلاب یار امام و یار رهبری از دست ما رفت .من افتخار خدمت در محضر حضرت آیت الله هاشمی را از زمانی که معاون نمایندگی نیویورک بودم در اواخر دهه 60 و ابتدای دهه 70 داشتم ؛ مخصوصاً در بحث های مربوط به اجرای بند 6 قطعنامه 598 تعیین متجاوز و بحث های ...
خاطرات تلخ و شیرین پژمان جمشیدی از دربی
وارد چشمان 100 هزار تماشاچی متعصب و میلیون ها بیننده مشتاق شویم، علی انصاریان یک کش داد و به من گفت پژمان موهای من را با آن ببند (موقعی می خواست موهاش رو ببنده که مو بستن مد نبود). خلاصه من هم به جای این که موهای او را از پایین جمع کنم، نامردی نکردم و موهایش را مثل سامورایی ها از وسط موهای پشت سرش بستم، مدارکش هم موجود است که نشان می دهد من آن موها را چقدر جلف بستم؛ علی هم هی می پرسید داداش خوب شد ...
ماجرای نیمروز بهترین فیلم، بهترین فیلم ملی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد+ویدیو
ازدواج مانیا دختر اصغر شاهوردی است و من خوشحالم که این خبر خوب را اینجا اعلام می کنم. سیدعلیرضا علویان برای فیلم بدون تاریخ، بدون امضا سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری را دریافت کرد و با حضور روی صحنه سه بار از هیأت داوران تشکر کرد و گفت: این تشکر برای سیمرغ امروزم نمی گویم، من از بچگی دلم می خواست در فیلمی کار کنم که نام این اعضای بزرگ را در آن ببینم و این اتفاق برایم افتاد. امشب خیلی خوشحالم ...
خدایا پاکم کن، خاکم کن
امام حسین علیه السلام و دستگاه او خیانت نمی کنم. یکی از دوستان به نام آقای ملکی که از اهالی شهر ری و پدر دو شهید است همزمان با مرحوم طیب زندانی بود و می گفت زندانی ها را به صف کرده بودند و به مرحوم طیب دست بند قپونی زده بودند. به این ترتیب که یک دست از عقب و یک دست هم از روی شانه می آید و دو تا مچ را از پشت سر با چیزی به هم می بندند و مثل ساعت کوک می کنند و دو دست تحت فشار قرار می گیرد و ...
پاسخ داور جشنواره فجر به اعتراضات
خودشان را سر کار گذاشته اند؟ یا خدای نکرده، خدای نکرده، در پشت اضافه کردن نام کسی که اصلاً در فیلم نبوده ولی در تیتراژ و فرم اطلاعات عوامل فیلم هست نیت دیگری در کار بوده است ؟! البته زبانم لال من منظور بدی ندارم، فقط سئوال می کنم که چرا باید اسم کسی که اصلاً نبوده در لیست عوامل و تیتراژ فیلم باشد. وگفته شده فیلم بدون تاریخ بدون امضا اصلا موسیقی نداشته؟ در مراسم اختتامیه و در ...
آنقدر با کابل به کف پاهایم زدند که کفش ها برایم تنگ شده بود
سراغم آمدند. آن شب بنده بعد از شرکت در جلسه ی هماهنگی و برنامه ریزی برای برگزاری جشنی با شکوه به مناسبت عید غدیر خم که تقریباً تا ساعت یازده و نیم طول کشید، به منزل برگشتم. پس از صرف غذا، استراحت می کردم که ساعت دو بعد از نیمه شب، زنگ خانه به صدا درآمد و وقتی به پشت در رسیدم و پرسیدم کیه؟ صدای یکی از برادرانم بلند شد که بازکن پس از باز کردن در، اولین چیزی که مشاهده کردم، لوله ی اسلحه ی یوزی بود که ...
پیش بینی هنرمندان از نتیجه دربی پایتخت
رختکن تیم وارد تونل شدیم که برسیم به زمین و وارد چشمان 100 هزار تماشاچی متعصب و میلیون ها بیننده مشتاق بشیم، علی انصاریان یه کش داد بهم گفت: پژمان موهای من رو باهاش ببند (اون موقعی می خواست موهاش رو ببنده که مو بستن مد نبود) خلاصه من هم به جای اینکه موهاش رو از پایین جمع کنم، نامردی نکردم و موهاش رو مثل سامورایی ها از وسط موهای پشت سرش بستم.علی هم هی می پرسید داداش خوب شد، منم با اعتماد به نفس تمام ...
گذری کوتاه بر زندگی شهید مجتبی جعفرپیشه
مغازه بقالی، سبزی فروشی و... پخش می کردم. با وجود سن کمی که داشت عصرها بچه های شهدا را پارک می برد و برای آنها بستنی می خرید. برای آنها اسباب بازی می برد. دختری دارم که همسایه ساواکی مان با ماشین به او زد و دخترم را برای همیشه افلیج کرد. مجتبی همیشه به خواهرش کمک می کرد. سفر مشهد هم که رفته بودیم مسئولیت بردن خواهرش به حرم مطهر را به عهده گرفته بود. درمکه که بودم و ...