سایر منابع:
سایر خبرها
فرار از بیمارستان
بار هم پیش از دیدار همسرم فردی مرا شناخت که، از او خواهش کردم وقتی به ایران باز می گردد، راجع به من با خانواده ام صحبت نکند و نشانی مرا به آنها ندهد. زیرا واهمه داشتم ساواک خانواده ام را برای یافتنم اذیت و آزار کند. یک بار هم گروهی برای زیارت به سرپرستی حاج آقا انواری از تهران به سوریه آمدند و من خودم را به وی معرفی کردم تا بتوانم برای گروه کمک مالی بگیرم ایشان هم مقداری پول داد و قسمتی از مشکلات ...
خاطرات صفارهرندی از روزی که کفش به سمتش پرت شد تا همکاری با شریعتمداری و شاگردی سروش
مردم در قالب یک نظام تسهیلاتی به مردم مسکن بدهند، نامش را گذاشتند مسکن مهر (حالا مثالمان غیرفرهنگی است ولی چون آثار فرهنگی دارد من بیان می کنم) مردم هم با توقع و انتظار هر چه در خانه شان داشتند فروختند و تبدیل به پول کردند و پیش قسط دادند، شدند عضو این تعاونی مسکن مهر، یک انتظار و امیدی هم در آنها برانگیخته شده است، حالا دولت بعدی بیاید بگوید این طرح مزخرفی است! چون این تعبیر را به کار بردند، من گفتم ...
هرکسی با سید الشهدا معامله بکند موفق است / باید مداح سیاست را بفهمد
پرسید این پاکت های پول را بعد از مداحی بگیریم یا نگیریم، به او گفتم استاد قرائتی می فرمود به ما نگفتند که پاکت بگیرید یا نگیرید به ما گفتند طی نکنید. نقل می کنند که مرحوم دولابی (که خدا ایشان را رحمت کند) هر کسی برای روضه به ایشان پاکت می داد آن را می بوسید و روی چشم می گذاشت و می برد منزل و به حاج خانم می داد و می گفت این را به عنوان تبرک قاطی پولهای دیگر بگذارید. توصیه ام به دوستان مداح از جانب ...
به پول دزدی احتیاج داشتم، نه اسمش
به گزارش جام جم ؛او با کار خلاف اصلا همخونی ندارد. با پسر 20 ساله گفت وگویمان را این طور آغاز کردیم. به چه جرمی بازداشت شدی؟ اشتباهی بازداشت شدم، سارقی که کیف قاپی می کرده، شبیه من بوده و اشتباهی مرا گرفته اند. چرا تو را در میان این همه جمعیت گرفته اند؟ علت دارد، برای این که من سابقه دار بودم، مرا بازداشت کردند. سابقه داری؟ چه سابقه ای؟ ...
دستم به سوی شاتر نمی رفت!
حاج آقا خراب شده و به بیمارستان بردند؟ اگر می توانید بروید. من با آقای سلیمانی، مدیرمان تماس گرفتم و گفتم: جریان را شما شنیدید؟ گفتند: بله، من رفتم اداره و با همکاران حفاظت به سمت بیمارستان شهدای تجریش رفتیم. متأسفانه در ماشین بودیم که خبر فوت ایشان را دادند و من شوکه شدم تا این که رسیدیم جماران و در حسینیه جماران جنازه ایشان را دیدم و حالم بسیار بد شد و اصلاً دستم به سمت شاتر دوربین نمی رفت. ...
آقایانی که کتیبه امامزاده را پاک کردید اگر دستورالعملی دارید به من نشان دهید
شده ،اسم امام پاک شده و اسم مقام معظم رهبری نیز پاک شده است. اگر می خواستید اسم مرا پاک کنید به من می گفتید می گفتم بروید پاک کنید. وی افزود:حالا حق با من است یا آنها ،حرف زیاد دارم مقام معظم رهبری در جریان بنی صدر در نماز جمعه که خودم نیز حضور داشتم گفت که اماما اگر تو افشا نمی کردی ما اسرار را به گور می بردیم. اگر اینها این کار را نمی کردند من نیز اسرار را به گور می بردم و به ...
استاد شجریان وارث و حافظ موسیقی گذشتگان ما می باشد
نماند که در این میان طبیعت صدا نیز بسیار موثر است. ممکن است برخی بانوان طبیعت صدای شان به مردان نزدیک و شبیه باشد که شامل مطالب گفته شده نیست. کمی برگردیم به عقب و به 21 سالگی شما و شروع فعالیت های هنری تان. شما در مصاحبه ای گفته بودید تا 21سالگی کسی صدای مرا نشنیده بود. چطور ره صدساله را در مدت کوتاهی پیموده اید که شش سال بعد شما را در تور کنسرت های اروپایی دیدیم و اکنون که به تازگی ...
حمید منوچهری از خلق صدای “کارآگاه گجت” و عشق به رادیو می گوید
دوبله را دارم، جای بازیگران را نخواهم گرفت. از نظر مالی نیز به اندازه خودم درآمد دارم و نیاز مالی ندارم و آنچه که در طول این سالها کسب کردم از همین رادیو و دوبله است. ** خانواده شما با اینکه شما به سمت هنر گرایش پیدا کرده بودید، راضی بودند؟ – پدرم با آمدن من سمت این حرفه کمی مخالف بودند و من نیز سعی کردم مزاحمت کمتری برایشان ایجاد کنم. ایشان ارتشی و مهندس ماشین آلات بودند. شاید ...
روایتی از فروریختن پلاسکو در گفت وگو با آتش نشانی که از مرگ نجات یافت: جز دو منطقه در تهران، به ساختمان ...
کردم تا بروم آنها را نجات دهم اما مجددا مرا گرفتند و پس از آن به بیمارستان بردند، دوباره قصد داشتم با لباس بیمارستان فرار کنم که مجددا مرا گرفتند. * شما در آن لحظات می دانستید که ساختمان پلاسکو به صورت کامل فروریخته است؟ بله، آخرین لحظاتی که می خواستند مرا به بیمارستان منتقل کنند همان لحظاتی که پتو بر سر نزدیک ساختمان پلاسکو بودم ساختمان تخریب شده را دیدم. در واقع فاصله بین خروج ...
آزاده صمدی: تئاتر قلبم را به هیجان می آورد
بازمی گشتید خبری از این شور و هیجان بود؟ نه، واقع بینانه این بود که سیستم آموزش توان نداشت آنچه نیاز داشتید را به شما آموزش بدهد و فقط یک بستر فراهم می کرد. بیشتر محلی برای آزمون و خطا بود. عروسک سازی را بیرون از دانشگاه و در همکاری با کارگردان ها فرا گرفتم. حتی فراموش نمی کنم به دلیل غیبت زیاد از درس کارگردانی خانم ماسوری حذف شدم چون همراه گروه و برای شرکت در یک جشنواره پانزده روزه به ...
یک شو تلویزیونی با عنوان همسریابی +عکس
...! حتما شما هم برای یک بار که شده این واژه 4 سیلابی را از دیگران یا هنگام بازکردن یک سایت شنیده یا به چشم خود دیده اید. اما این بار ماجرا به یک برنامه تلویزیونی ترکیه در خارج از ایران که مخاطبان و شرکت کنندگان ایرانی زیادی دارد، باز می گردد. برنامه هر روز بعدازظهر در لوکیشن جذاب با حضور افراد زیادی انجام می شود. مجری برنامه یک خانم است. یک طرف لوکیشن تعدادی افراد روی صندلی ...
معلول یاسوجی که یارانه اش 2 سال قطع شده است+ تصاویر
نظر نمی آید وضعیت مالی بدی داشته باشند و نیازی به تهیه این گزارش نیست اما لا به لای مصاحبه ام متوجه شدم که این خانه نو ساخته را فامیل های این خانواده برای شان رهن کرده اند و از خود پولی پرداخت نکرده اند. ابتدا که وارد خانه شدم حس کردم وارد یک سردخانه شده ام، سرد بود و نمناک. هوای بیرون گرمتر از داخل خانه در میان این خانه سرد اتاقی بود که نسبت به بقیه جاها گرمتر بود و به آن اتاق دعوت شدم ...
شهدا واسطه ازدواج من و حسین شدند
را برای شهادتش آماده می کرد. قبل از تولد زهرا دخترم یک CD از دختر شهید محمد ناصر ناصری به خانه آورد. دختر شهید در آن برای پدرش می خواند: بابا جان باز سلام، منم زهرایت، دختر کوچک تو. ای امید من و ای شادی تنهایی من. یاد دارم که دم رفتن تو دامنت بگرفتم و به تو می گفتم پدر این بار نرو. پدر این بار نرو. من همان روز بله فهمیدم سفرت طولانی است.... بعد رو به من کرد و گفت: اگر من صاحب فرزند دختر ...
ناگفته هایی از آیت الله رفسنجانی
باشد زیرا از اول زندگی خوبی داشتند لزومی نداشت این کار را بکند. یک روز من شخصا رفتم پیش ایشان پرسیدم شما با آقای خامنه ای چه اختلافی دارید؟ گفتند: شما که می دانید اختلافات دو قسم است؛ گاهی اختلافات روی کینه و ساختمان بدنی و روحیات انسان است و یک وقت در مسائل سیاسی و عملی است . گفتم خب شما با کدومش با ایشون اختلاف دارید؟ عین عبارت است که گفتند: من درباره مسائل سیاسی حرف دارم، با ...
دارایی های هاشمی پشتوانه مالی انقلابیون بود
های فرهنگی یا نشریه های دیگر نظیر بعثت یا انتقام شناخته شده اند. درباره خط مشی مکتب تشیع بگویید... من با مکتب تشیع همکاری نداشتم و زمانی که چاپ می شد در زندان بودم. مکتب تشیع مقالات زیادی از بزرگان حوزه و امام دارد. آقای هاشمی هم سرمقاله های مکتب تشیع را می نوشت؛ یکبار به آقای هاشمی گفتم سرمقاله های شما خیلی زیبا و انقلابی است، او گفت من از شما و فداییان اسلام الهام گرفته ام و از تأثیر منشور ...
مرا پس از 6 ساعت شکنجه نیمه شب در اتوبان رها کردند/تهدیدم کردن تا به پلیس چیزی نگویم+عکس
.... گفتگو با ابولقاسم ( فرد ربوده شده) چطور شما را ربودند؟ عصر شده بود ومن به سمت خودریم در حال حرکت بودم که آدم ربایان به زور من را سوار ماشین کردند و بلافاصله چشمانم را بستند، یک ساعت داخل ماشین بودم که احساس کردم ماشین وارد یک جاده فرعی شده است. زمانیکه مرا از ماشین پیاده کردند زمین خاکی بود، من را به داخل محلی ناشناس بردند و بعد از چند لحظه دست و پایم را ...
فرمانده ای که آخر به گردانش رسید +تصاویر
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از " دزفول امروز "؛ گفتن و نوشتن از شهید برکت قلم است. هم کلام و هم نشین شدن، و سپردن دل به صبحت های خانواده های معظم شهدا و آشنایی با سبک ویژه زندگی این بزرگواران، فرصتی بی بدیل و نعمتی ارزنده و ارزشمند است. آنچه قرار است روایت بشود چشمه ای از یک دلدادگی تمار عیار است، اما شما اینجا به دنبال یک افسانه نباشید. اینجا قلم قرار است روایت گر شهیدی بشود که ...
جزئیات مرگ پسر 4 ساله در برج اعیانی/زندگی پزشک قلابی میان زباله های اعیانی + عکس
برج که همسایه من هستند، آزمایش نوشته بودم. شما برای پسر خردسال دارو تجویز کرده بودی که باعث مرگ او شد، درست است؟ نه. قبول ندارم. به گفته پدرش او ساعت 9 شب شربت متادون خورده بود و من ساعت 12 شب به خانه آنها آمدم. آنها گفتند که هرچه خورده بالا آورده است و من هم فقط یک قرص ویتامین به او دادم تا حالش بهتر شود. اما پدرش گفته به توصیه شما او را به بیمارستان منتقل نکرده ...
16 متفکر بزرگ جهان درباره هدف از زندگی چه می گویند؟
هدف از زندگی چیست؟ یادم می آید، این سؤال را وقتی همه ی خانواده دور هم شام می خوردیم، خواهرم از پدر پرسید و فکر می کنید پدرم در جواب چه گفت؟ چرا همچین سؤال سختی می پرسی؟ بله! این هوشمندانه ترین جوابی بود که شاید پدرم می توانست در پاسخ به پرسشی بدهد که خودش هم دقیقا جوابش را نمی دانست! این پرسش و هزاران پرسش دیگر درباره ی هدف از زندگی ممکن است ذهن شما، من یا هر کس دیگری را به خودش مشغول ...
مسائل شهر کرمان به عنوان پیشانی استان کرمان باید به طورجدی پیگیری شود /گرفتن تسهیلات کار ساده ای نیست
برترین رستوران ها و سفره خانه های شهر کرمان همکاری و هماهنگی کردیم. اولین جلسه ی شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی را درزمینهٔ گردشگری در حضور آقای استاندار، تعدادی از نمایندگان مجلس و اعضای شورا گفتگوی دولت، با بخش خصوصی برگزار کردیم که تقریباً همه ی مشکلات بخش گردشگری در آن جلسه مطرح شد که در حد استان بود و استاندار دستور پیگیری دادند و الآن پیگیری می شود و به نتیجه می رسد. حالا ...
داستان اسیدپاشی که با قربانی خود ازدواج کرد
وصیت نامه برای خانواده ام نوشتم که چرا این کار را کردم. این حرف هایی که الان برایت می زنم توش گریه بوده، بی خوابی بوده، روزی چهار بسته سیگار کشیدن بوده، زجر و بدبختی بوده، اما بالاخره سوزاندمش. بقیه ماجرا هم که دیگر معلوم است؛ صبحی که یونس اسید را بر سر و روی دختر جوان پاشید: کلید خانه شان را داشتم. ساعت 5 صبح رفتم بالای سرش التماس کردم بیا با هم فرار کنیم، گفت نه. گفتم دارم نابود می شوم ...
بسته خبری سفیر پنجشنبه 21 بهمن ماه 1395
!؟ جدال لفظی ایوبی و افخمی بر سر حواشی جشنواره فیلم فجر افخمی: من پیشنهاد سال گذشته ام را دوباره تکرار می کنم؛ آقای ایوبی استعفا دهید! این مسائل حاصل بی کفایتی شماست. ایوبی: استعفای من به خودم و رییسم مربوط است. شما از برنامه هفت استعفا دهید. افخمی: سال آینده اگر فیلم هایتان بیشتر از سال پیش یعنی بالای 200 میلیارد تومان رسید حتما استعفا می دهم. ایوبی: اگر العربیه سعودی ...
او بازیکنان ما را به اسم صدا می کرد | مهم است که نسل خوبی به فوتبال ما معرفی شود
حتی بهتر هم خواهد شد. من از او دلخور هستم ولی نمی شود توانایی او را نادیده گرفت . شما در این یک سال گذشته بیشتر از همه مربیان ایرانی با کارلوس کی روش در ارتباط بودید و حتی او هم به دیدن بازی های شما آمد. آیا واقعا کی روش به مربیان ایرانی نگاهی از بالا به پایین دارد؟ من بارها گفتم که کی روش یک کتاب وزین است که متاسفانه در فوتبال ما ورق نخورده است. ما فقط درگیر جلد و قیمتش ...
خاطرات ناگفته ام آبروی برخی را می برد!
تاریخ شفاهی قرار دارد، می خواهم نظر شما را درباره کتاب هایی از این دست که تاکنون منتشر شده، بپرسم. در کنار همه فوایدی که انتشار این گونه کتاب ها دارد، نباید از یاد برد که معمولا خاطره گو از نگاه خود یک واقعه و رویداد را بیان می کند و به جنبه های دیگر ماجرا کم اعتناست. بنابراین ممکن است ما با روایت های یکسویه مواجه شویم. از نظر شما اساسا این نوع واقعه نگاری و سبک نگارش چه آسیب هایی به همراه دارد؟ ...
روایت مادر و دختر از دیدار با آیت الله هاشمی
تمام سوالات به طور مسلط پاسخ دادم و تشویق همه حضار را به دنبال داشت. هر دو دیدار به این ترتیب بود؟ بله؛ هر دو محفل انس با قرآن بود و مکان هم مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که در این دو دیدار خانواده ام نیز حضور داشتند. بعد از این دیدار در بین همکلاسی ها و هم سن و سال ها از این دیدارها تعریف می کردید یا اینکه در مقایسه با آنها احساس غرور کنید؟ همانطور که گفتم قبل از آن با مقام ...
مرحوم دولابی: دل متعلق به دلبر است
...: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: بچه ها را چنین دست خالی، حساب نکنید. آنها همه معصوم اند. تا پانزده سال در دامان عصمت اند و کارشان بسیار اساس دارد. رنجش شان و رضایت شان اساس دارد. از آنها یاد بگیرید، ولو پایین تر هستند، ولی آدمی قاعده را یاد می گیرد. ولی آدمی معلم اوست، مشروط به اینکه علم داشته باشد. وقتی علم ندارم چه معلّمی هستم؟ معلّم من همان بچه است، به من ولایت هم دارد. مرا دوست هم ...
قلقلی از سال ها حرف نگفته اش می گوید!
به گزارش ملیت به نقل از روزنامه مردم سالاری،وقتی یادداشت میثاق چوگان(همکار کرمانشاهی) ام را که به عشق قلقلی نوشته و در مجله ای چاپ شده بود نشانش دادم برق خوشحالی را می شد در چشم هایش دید. می گفت: می بینی؟! هنوز بچه های دیروز هوای من را دارند. از قول من حتما از ایشان تشکر کن و من چقدر حس خوبی داشتم وقتی اینها را می شنیدم و قهرمان بی زبان کودکی ام را از نزدیک می دیدم و صدایش را برای اولین بار می شنیدم. نشد که به او بگویم د ...
یک آخ بزرگ به تلفن های همراه!
در همدان بود. البته ایشان مرحوم شدند. فکر می کردم مرا به خاطر نقاشی تنبیه کند، اما مرا تشویق کرد. ایشان همان ساعت اول کلاس رفت دفتر و گفت شماها نقاشی بکشید تا برگردم. وقتی نقاشی خودم را کشیدم بغل دستی به من نگاه کرد و گفت نقاشی مرا هم بکش. یک وقت نگاه کردم دیدم نقاشی نصف کلاس را کشیدم. مبصر کلاس گفت می دانی این کار یعنی چه؟ یعنی تقلب. گفتم حالا چه می شود؟ گفت چوب و فلک می شوی. تا معلم بیاید هزار ...
من، زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم او از جریان من و دختر جوان با خبر شود!
نگه داشتم و به همسرم گفتم: چند دقیقه بیرون می روم... و با سرعت خانه را ترک کردم و به کوچه رفتم و گفتم: خانم، من با شما نسبتی ندارم. ما عقد کردیم تا کارت راه بیفتد، بعد هم شما از من جدا شدید.... سعی می کردم آرامشم را حفظ کنم اما او دستم را خوانده بود و بین حرفم آمد و گفت: من طبق اسناد محضری همسر تو هستم. مرا انکار کنی، مدارک محضری را که نمی توانی! در حالی که بشدت عصبانی بودم فریادزنان ...
من و فرزانه از هم دور و دورترشدیم چون راه دیگری نداشتیم / صدای پسرعمه آزارم می داد!
.... همچنین زوجین می توانند با کمک و راهنمایی از مشاور و متخصص و آموزش مهارت های زندگی پایه های زندگی شان را محکم کنند تا دچار مشکل و معضلاتی از این دست نشوند. ایران 110 این اخبار داغ را از دست ندهید: اقدام باورنکردنی یک زن با دختران نوجوان با شبیه سازی ظاهری مردانه! شوهرم مرا به خانه راه نداد و سرگردان به راننده مسافر کش پناه بردم! ...