سایر منابع:
سایر خبرها
اظهارات جنجالی و تند دنی آلوس علیه بارسلونا
سرویس ورزش مشرق - اسکورت اسپانیا نوشت: دانیل آلوس مدافع و بازیکن بازی ساز فصل گذشته بارسلونا که این روزها در یوونتوس خوش می درخشد در اظهاراتی جنجالی و شاید بد موقع به بحران داخلی باشگاه اول کاتالونیا دامن زد . آلوس با اشاره به مشکلات داخلی این روزهای تیم محبوبش بارسلونا گفت: وقتی بیشتر فکر می کنم متوجه می شوم به موقع از این تیم خارج شدم. عده ای مشغول تخریب این باشگاه هستند و تلاش می ...
تله شیطانی دانش آموز 16 ساله برای آقا معلم! / او از من درخواست دوستی کرد و ...
این پرونده با شکایت معلم جوانی در پلیس فتای شهرستان تربت حیدریه به جریان افتاد. شاکی به مأموران گفت: مدتی است که زن ناشناسی مزاحمم می شود و با ارسال مطالب و عکس های مستهجن آرامش را از من گرفته است. او ادامه داد: چندی پیش بود که این زن از طریق تلگرام شروع به چت کردن با من کرد. او می گفت که معلم پرورشی دبیرستان دخترانه است و مدت هاست که مرا می شناسد و من هم جوابش را دادم. در ابتدا گفت وگوهای ما ...
مرد جوان با همدستی این زن، نقشه ای طراحی کرد که اتفاق عجیب دیگری افتاد!
مجازی با مرد جوانی به نام اردلان آشنا شدم و موضوع را به او گفتم و چاره جویی کردم. سرانجام با اردلان تصمیم گرفتیم فرامرز را گوشمالی بدهیم تا دست از اذیت هایش بردارد. نقشه مان این بود که او را به خانه اردلان بکشانیم و با کمی تهدید و گرفتن پول آزادش کنیم. شب حادثه با فرامرز تماس گرفتم و از او خواستم به فردیس کرج بیاید تا باهم صحبت کنیم. زمانی که وارد خانه شد باهم درگیر شدیم و اردلان که داخل ...
ناگفته هایی از فرمانده لشکر امام حسین (ع)/ آرزوی محسن رضایی بعد از شهادت "حاج حسین خرزای"
دیده بودم. حسین آقا همه جا کنار بچه ها بود به ویژه در بحرانی ترین لحظه ها در خط مقدم حضور پررنگ داشت و آنقدر بچه ها از حضور ایشان احساس آرامش می کردند که سختی خط مقدم برایشان قابل تحمل می شد. تسنیم: وقتی خبر شهادت شهید خرازی را شنیدید چه حالی به شما دست داد؟ حسینی: من پیش از شهادت ایشان در روز پنجم یا ششم عملیات کربلای 5 بود که شیمیایی شدم و تا چند ماه در پشت جبهه بستری بودم ...
مرا بدون برانکارد روی زمین کشیدند و به راهروی توالت های پادگان بردند
جور کمک کردن است، این دست چطوری می خواهد وزن مرا تحمل کند . دستم را به طرف او کشیدم، فکر می کردم وقتی از آیفا پایین بیایم، نمی گذارد زمین بیفتم. از بالای ماشین وزن بدنم را روی دستش انداختم، موقع پایین آمدن رهایم کرد و نقش زمین شدم. از شدت درد پا به خودم پیچیدم. یکی شان با لگد به جانم افتاد و با پوتین به پهلویم کوبید. آن ها بدون برانکارد مرا روی زمین کشیدند و به راهروی توالت های پادگان ...
جهانگیری: رابط اصلاح طلبان و مقام معظم رهبری شدم
الان هم به نوع دیگری ادامه دارد؛ البته یک سری نظارت های دولتی روی آنها بود. این بنگاه ها به همان شکل مدیر دولتی ماندند و فقط از زیر نظارت ها خارج شدند، تحت بنگاه های غیرقابل نظارت و غیرقابل کنترل قرار گرفتند و نظارت ویژه دیگری بر آنها شکل نگرفت. در این فضا و تحریم هایی که داشتیم، کشور با محدودیت هایی روبه رو شد که همین محدودیت ها بهاری برای افراد رانت جو ایجاد کرد که بیایند و بگویند ما فلان کار را ...
سرنوشت تنها زن محجبه کاخ سفید در دولت ترامپ +عکس
...> و ان گاه، در شب برگزاری انتخابات، من در شوک بودم. صبح فردای انتخابات، ما در وست کانالید کاخ سفید به صف شده بودیم و اوباما در باغ گل سرخ ایستاده بود و از اتحاد ملی و انتقال آرام و ملایم قدرت حرف می زد. ترامپ دقیقا آنتی تز همه چیزهایی بود که ما به آن معتقد بودیم. من احساس شکست می کردم. نمی توانستم به طور کامل با جایگزینی قریب الوقوع اوباما با دانلد ترامپ کنار بیایم. من با خودم ...
شوهرم حضوری،پیامکی و تلگرامی با زنان غریبه زیادی رابطه دارد!!
زندگی تان تعمیم ندهید؛ برای مثال هرگز نگویید او با زنان دیگر حرف می زند، پس مرا دوست ندارد یا اینکه او با دیگران حرف می زند پس حتما رفتار های نادرست دیگری را هم انجام می دهد که من از آن ها بی خبرم یا اینکه حتما من چیزی برای او کم گذاشتم که همسرم به سمت آن ها می رود. درصورت مشاهده چنین رفتاری، سعی کنید بیشتر از قبل مدیریت زندگی تان را به دست بگیرید. عملیات انتحاری ممنوع احتمالا ...
معامله با مادران معتاد بر سر جنین!
باقیمانده پول از آنها را نداشتم. ثریا در خصوص وضعیت خانه ای که تا زمان زایمانش در آنجا زندگی کرده است، می گوید: روز اولی که وارد خانه شدم، تعجب کردم. چندین زن در این خانه بودند که وضعیت مشابهی با من داشتند. همه باردار بودند و همه معتاد. بعد از مدتی که توانستم با آنها ارتباط برقرار کنم، متوجه شدم که زنان زیادی به این خانه آمده و رفته اند. وی می افزاید: در این خانه، گاهی اوقات بسته ...
قرار تلگرامی برای قتل مرد تاجر
...> این زن ادامه داد: 3 ماه پیش از طریق یکی از گروه های تلگرامی با نادر آشنا شدم. اوایل رابطه ما به صورت چت و گاهی تماس تلفنی بود اما مدتی بعد یکدیگر را ملاقات کردیم و متوجه شدم که او یک دختر دارد و به تازگی از همسرش طلاق گرفته است. در چت هایمان به او گفتم که یکی از بستگانمان با من اختلاف دارد و مرا تهدید می کند. او هم نقشه کشید که گوشمالی اش بدهیم. روز حادثه با مقتول تماس گرفتم و به ...
مجموعه اشعار قرائت شده توسط شعرای آیینی در دیدار با رهبر معظم انقلاب
شکوه دست خدا در زمین زراعت کرد و کاش...من بودم جای دسته ی بیلی که پینه پینه ی آن دست را زیارت کرد ستاره بارترین صبح خلقت دنیا چه شد که با شب تنهای چاه خلوت کرد مداد باطل تاریخ هم پشیمان است از این که در حق این طایفه خیانت کرد از این که پنجه ی آتش به نور سیلی زد از این که چوبه ی در نیز هتک حرمت کرد بنای آخرتش را ولی ...
تا دار باید تاختن
سال های دور، به دهه پنجاه بازگشت تا از آغاز آشنایی با او بگوید. سال 1355 برای اولین بار من و همسرم، محمدسرور مولایی به منزل ایشان رفتیم تا او پایان نامه دکتری خود را به ایشان به عنوان استاد مشاور نشان بدهند. استاد سرمای سختی خورده بودند و در بستر استراحت می کردند. پس از گفت وگویی مختصر رفع زحمت کردیم. من تا آن زمان نه شاگرد ایشان بودم نه افتخار آشنایی با ایشان را داشتم و نه در دانشکده دیده بودم شان ...
آیت الله برای انتخابات 96برنامه داشت
است که این کار به اجبار پزشک ها و من انجام شد. جواب آنژیو نیز حاکی از این بود که هیچ گونه مشکلی در قلب ایشان وجود ندارد. امکان پیداشدن وصیت نامه جدید از ایشان که مربوط به بعد از سال 79 باشد وجود ندارد. همه وسایل، کتاب ها و کتابخانه های ایشان را بررسی کردیم؛ اما هیچ وصیت نامه ای پیدا نشد. چون پدرم نظرات خود را به طور صریح بیان می کردند همواره برخی افراد به دنبال انتقام جویی از ایشان ...
عشق، کشتارگاه و خشونت سرمایه داری
دست وپاچلفتی بودم و وقتی خودم مادر شدم، یاد گرفتم که آرامش بیشتری داشته باشم. اینها مسائل عجیبی نیست و همه ما آنها را به نوعی تجربه کرده ایم؛ این که هر لباسی در هر فضایی چه معنایی می دهد؛ اینکه آدم باید حواسش به خرده فرهنگ ها باشد وگرنه ممکن است احمق یا مسخره جلوه کنید. پس این نوع از آسیب پذیری برای من به عنوان یک دختر بسیار اهمیت داشت. نماهای بسیار زیبایی به خصوص از آن گوزن در جنگل وجود دارد ...
هاشمی: مسیر پدرمان را ادامه می دهیم
مادرم را به فیزیوتراپی ببرم. همچنین از من خواستند که شب نزد ایشان بروم. حدود ساعت 6 و نیم بعدازظهر من در دندانپزشکی بودم که محسن برادرم تماس گرفت و گفت که کار خیلی فوری دارد، اما به دلیل آنکه امکان صحبت کردن در آن لحظه نداشتم، نتوانستم با او صحبت کنم. در همان حالات بود که دلهره ای مرا فرا گرفت و نذر و نیاز کردم که برای کسی اتفاقی نیفتاده باشد. هیچ گاه فکر اینکه برای پدر و مادرم اتفاقی ...
شهیدی که به مغز متفکر نیروی هوایی شناخته شد
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از پارس نیوز، شناسایی شخصیت شهید فکوری و مطلب درباره او نوشتن، هم شیرین است و هم تلخ ذکر شادی های، پیروزی ها، شکست ها، غم ها،همه وهمه باعث می شود که شوق برای شناخت شخصیت والای او بیشتر شود. دریکی از روزهای سرد زمستان دی ماه سال 1317 در محله چرنداپ شهر تبریز در یک خانواده مذهبی متولد شد. پدر شهید فردی مذهبی و از کاسب های جزء بود. به دلیل این که ...
چرا کتایون ریاحی بازیگری را کنار گذاشت؟
و اطرافیانم تحت تأثیر این سکانس قرار گرفتند، همانجا متوجه شدم که این موضوع از سلحشور به همه مردم انتقال پیدا کرده و همه را تحت تأثیر خود قرار داده است. زندباف در ادامه افزود: همان زمان به این دلیل که مطمئن بودم این سریال بین مردم محبوب می شود، به سلحشور گفتم در برابر نقدهای منفی سکوت کن. از همان زمان می دانستم که این سریال خیابان ها را خلوت می کند. وی ادامه داد: زمانی که ...
پایان کار راهزنان شب
کردم و از خودرو پیاده شدم که ناگهان در حین صحبت، سرنشینان پراید به سمت من حمله ور شدند و پس از ضرب و شتم شدید اقدام به بستن دست و پاهایم کردند، مرا داخل صندوق عقب خودرو پراید انداختند و پس از گذشت چند ساعت و در تاریکی شب در بیابان های اطراف تهران که بعدا متوجه شدم منطقه چهاردانگه است، با همان دست و پای بسته شده از صندوق عقب پراید خارج شدم. آنها محموله 23 تن میلگرد کامیون را هم به سرقت برده بودند. ...
ماندگاری به پول و قیافه نیست!
...، آقای بهبود فریبا! البته من عشق و صمیمیت مردم را درک می کنم و برایم قابل احترام است، اما به عنوان مهران احمدی خوشحال نمی شوم که مرا به عنوان یک شخصیت ثابت بشناسند. با این موضوع زیاد روبه رو می شوم و واکنشی هم ندارم. به هر حال دست ما بالاست و مخلص مردم هستیم! فرزند، موجود عجیبی است چندی پیش به همسرم گفتم، ای کاش ما 40 سال پیش زندگی می کردیم. در آن دوره همه چیز راحت تر بود و ...
شهید مدافع حرمی که سنگ مزار ندارد
دوشکا نشسته بود.بر اثر اصابت توپ نیروهای تکفیری به سنگر مدافعان حرم، دیوار بتنی سنگر از جا کنده شده و بخشی از این دیوار، روی قفسه سینه همسرم می افتد. آن طور که همرزمانش تعریف کرده اند، دیگر کسی امیدی به زنده ماندنش زیر آوار نداشته؛ اما بالاخره پیکرش را از زیر آوار بیرون می کشند و در بیمارستان و پس از دو-سه روز به هوش می آید. بعد از آن هم 6 ماه به او مرخصی می دهند تا حالش بهتر شود. چهار ماه و نیم، پیش ...
پشت پرده خصوصی سازی
شعار سال: می گوید هروقت هجمه ها علیه مان بیشتر شد، فهمیدیم کارمان را درست انجام داده ایم. او در این گفت وگو پرده از موضوع دیگری هم برمی دارد. می گوید: سهام عدالت در انتهای دولت هشتم شروع شد که بنده رئیس سازمان خصوصی سازی بودم و از شکل گیری سهام عدالت مطلع بودم... اساسا کنارگذاشته شدن من از سازمان خصوصی سازی در سال 84 بی ربط به این موضوع نبود که آقایان آن بحث را یک جور اداره می کردند و ما هم معترض بودیم... ...
بقایی: راه احمدی نژاد را دنبال خواهم کرد
بیانیه انتخاباتی اش را آغاز کرد اما تأکید کرد که کاملاً مستقل از اشخاص، گروه ها، احزاب و جناح های سیاسی وارد گود رقابت ها شده است. در ارتباطی که با او داشتیم، از مصاحبه استقبال کرد و برای دو روز بعد قرار مصاحبه تنظیم شد؛ در کوچه ای بن بست در خیابان بهار؛ همان جا که اغلب جلسات مرکزی شورای تبیین آرمان های انقلاب و بازخوانی خط نورانی امام (ره) به ریاست محمود احمدی نژاد در آن برگزار می شود ...
همدستی برای قتل تاجر سرشناس پس از آشنایی تلگرامی
رفت تا اینکه عصر به تلفن خانه زنگ زد و گفت که شب قرار کاری با یکی از دوستانش دارد و احتمال دارد به خانه بر نگردد. پس از آن شب چند بار ما با تلفنش تماس گرفتیم تا اینکه از ساعت 12 شب به بعد تلفنش خاموش شد. وی ادامه داد: روز بعد دوباره با تلفن همراهش تماس گرفتیم، اما خاموش بود و از طرفی هم به محل کارش نرفته بود به همین دلیل نگرانش شدیم و به بیمارستان ها و مراکز درمانی سر زدیم، اما خبری از پدرم نیافتیم ...
دردسر آشنایی با دختر دی جی برای پسر پولدار / از رزیتا خواستم دیگر به اینگونه مهمانی ها نرود
از آن روز به بعد دچار افسردگی شدیدی شدم و گوشه نشینی را در پیش گرفتم چرا که من تک پسر خانواده بودم و علاقه عجیبی به مادرم داشتم. با وجود آن که 2 خواهرم گاهی به من سر می زدند اما نمی توانستم به همین راحتی روزهای شیرین در کنار مادر بودن را فراموش کنم تا این که آن میهمانی شوم مرا به روز سیاه نشاند و ...جوان 23 ساله ای که به اتهام صدور چک های میلیونی بلامحل دستگیر شده بود و تلاش می کرد چهره اش را از ...
من دختر 19 ساله را سوار موتورکردم / به طرفش رفتم و او را تکان دادم تا شاید پاسخی بدهد!
انکارناپذیر را در مقابل خود دید به ناچار لب به اعتراف گشود و راز مرگ دختر جوان را فاش کرد. او که با صدور قرار قانونی توسط قاضی کاظم میرزایی بازداشت شده بود به ارتباط خود با دختر جوان اشاره کرد و گفت: از حدود 5 ماه قبل با آن دختر در شبکه اجتماعی تلگرام، آشنا شدم و بدین ترتیب ارتباط مان با یکدیگر آغاز شد به طوری که خیلی زود این آشنایی تلفنی به ملاقات های حضوری کشید. اما روز حادثه ماجرای دوستی من و ...
آذرپاد:استقلال تیم بسیار خطرناکی است/جالب نیست شربتی را بی تعصب خطاب کنیم
گذاشته و جالب نیست چنین بازیکن متعصبی را بی تعصب خطاب کنیم. آذرپاد در پایان درباره استعفای عزیزی و انتخاب میثاقیان به عنوان سرمربی این تیم تصریح کرد: من از استعفای عزیزی خیلی ناراحت شدم، او به همراه هاشمی نسب این مدتی که در سیاه جامگان حضور داشتند تمام تلاش شان را به کار بسته بودند تا بتوانند سیاه جامگان را به روزهای خوب گذشته اش بازگردانند اما انگار قسمت نبود چنین ماموریت سختی را با موفقیت به اتمام برسانند. امیدوارم با حضور میثاقیان و کارنامه درخشانش بتوانیم شرایط مان را در جدول رده بندی بهبود ببخشیم. انتهای پیام/ ...
شهادت، جهشی است از آنچه هستی به سوی آنچه باید باشی!
ملیح نگاهم کرد و گفت نگران نباشی مادر هیچ خبری نیست وگرنه من پیش شما نبودم همان روز به دیدن اکثر فامیلها رفت و همه را دید به مادر بزرگش هم سر زد و به صورت غریبی از او خداحافظی کرد که باعث تعجب مادر بزرگش شده بود. وی افزود: او عادت داشت که شبها خیلی دیر می خوابید و بعد از نماز شب مطالعه می کرد بعد به رختخواب می رفت اخر او همیشه می گفت شب را باید به سه قسمت تقسیم کرد اول نماز بعد مطالعه ...
دزدان آهنین گرفتار پلیس شدند
کامیونم تصادف کرد. من هم کامیون را متوقف کردم و برای بررسی ماجرا پیاده شدم. خودروی پراید مشکی که چهار سرنشین داشت به صورت جزئی با کامیونم برخورد کرده بود. در حال حرف زدن با راننده بودم که ناگهان او و دوستانش به سرم ریختند و کتکم زدند. بعد دست و پا و دهانم را بستند و من را به صندوق عقب پراید انداختند و در صندوق را بستند. در همان حالت متوجه شدم که کامیون حرکت کرد و سواری پراید هم به دنبالش راه افتاد ...
قاتل ماساژور تهرانی کیست؟
صحبت را باز کرد و گفت ماساژور است . او شماره تلفنم را گرفت و گفت از دوستانش برایم سفارش می گیرد. من از او جدا شدم اما چند دقیقه بعد با من تماس گرفت و مرا به خانه اش دعوت کرد. حرف های او و تماس های پیاپی اش موجب شد متوجه شوم نقشه بدی در سر دارد.به همین خاطر به ترمینال رفتم و به سلماس برگشتم. من نمی دانم چه کسی محمدرضا را کشته است. من نزدیک به سه سال است که بی دلیلی در زندانم و از همسر و فرزندم دور ...
سکته کارگاه های خُرد تولیدی در ورشکستگی موسسات مالی
گالیا توانگر – من یک تولیدکننده خُرد هستم و در اصفهان یک کارگاه تولیدی فرش راه اندازی کرده بودم. 250 میلیون تومان درموسسه مالی ثامن سپرده گذاری کردم به این امید که دست چهار تا جوان را بگیرم و کارگاه را توسعه بدهم. الان من مانده ام و کلی بدهی و کارگرانی که مشغول به کار نشده از سر ناچاری اخراجشان کرده ام. – بانک مرکزی همه اش وعده می دهد که تمامی سپرده گذاران به مرور تعیین تکلیف می ...