سایر منابع:
سایر خبرها
بیمارستان شهدای پاکدشت در شرق استان تهران افتتاح شد
حسین هاشمی استاندار تهران حضور داشتند. * برای اطلاع از اخبار متنوع انتشار یافته در شبانه روز با کانال ایرنا استان تهران در تلگرام به نشانی IRNATEHRAN@ همراه شوید. خبرنگار : سید حسن میری - انتشار: محمد آجورلو تهرام/1109/7254//1348 انتهای پیام /* اجتماعی وزیربهداشت و درمان افتتاح بیمارستان شهدای پاکدشت تهران ارتباط با سردبیر: newsroom@irna.ir تماس بی واسطه با مسئولین ...
راه های مقابله و کاهش آسیب اعتیاد بررسی شد
، پیرامون نگاهی به اصول اساسی روان درمانی مواد محرک و درمان های غیر دارویی، سیر اعتیاد، مفهوم بهبودی، درمان اجباری، ساز و کار موفق و موثر دراعتیاد، تغییر عادت های مضر، تغییر عادت های مضر و نکات تکمیلی در مداخلات غیردارویی به ارایه مطلب پرداخت. دومین روز این همایش نیز چهارشنبه 18 اسفند 95 در همین مکان توسط آذرخش مکری برگزار می شود و بررسی اجمالی سیاستگذاری های کاهش آسیب اعتیاد، راه های مقابله با ...
افتتاح ام آر آی دولتی در ورامین با حضور وزیر بهداشت +گزارش
به گزارش خبرگزاری صداوسیما ، مجهز ترین ام آر آی دولتی جنوب شرق استان تهران در بیمارستان شهید مفتح ورامین با حضور وزیر بهداشت، استاندار تهران، رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مسئولان این شهرستان افتتاح شد. وزیر بهداشت در این مراسم گفت: متاسفانه در گذشته اقدامات مناسبی برای تامین نیازهای درمانی ساکنان شهرستانهای استان تهران صورت نگرفته بود اما در دولت یازدهم روند استقرار این امکانات ...
ملت پشت دیوار رکود مانده اند/ روحانی با رأی لرزان رئیس جمهور شد/ نظارت بر انتخابات شوراها مطلوب نیست/ ...
پیرامون جبهه مردمی نیروهای انقلاب گفت: امیدواریم همه نامزدها در این دوره از انتخابات فرایند حرکت اتحادی را بپذیرند و با آن راه بیایند و ما نیز در این راستا تلاش می کنیم. باهنر در پاسخ به سوال خبرنگاری پیرامون مواضع رسانه ملی در خصوص جریانات سیاسی خاطرنشان کرد: یکی از سخت ترین مدیریت ها در کشور مدیریت رسانه ملی است و این سختی به حدی است که بنده گاهی آن را با ریاست جمهوری مقایسه می کنم. ...
لزوم بسیج مردم برای اشتغال زایی در کشور
اجرایی فرمان حضرت امام(ره) با اشاره به مشاغل ایجاد شده در سطح کشور گفت: این مشاغل در مناطق محروم بوده و به جامعه تحصیلکرده اختصاص داشته است. وی استفاده از ظرفیت های دانش آموختگان کشور را در اشتغالزایی مورد توجه قرار داد و گفت: 4 هزار روستا را در کشور هدف گذاری کردیم که از این تعداد، 2 هزار موردشان را بی نیاز کرده ایم و در 31 استان کشور مشغول خدمت هستیم. دکتر مخبر تصریح کرد ...
اعطای هدیه دانش آموزان فلاورجانی به نیازمندان/ در صورت ادامه سختگیری ها کمیته امداد با بانک دیگری همکاری ...
(ره) شعبه پیربکران کادوها و قلک های خود را جهت کمک به نیازمندان شهرستان اهدا کردند. وی افزود: با هماهنگی های انجام شده بین دو اداره آموزش و پرورش فلاورجان و پیربکران با این اداره طی روزهای آینده چند مدرسه دیگر نیز طی مراسم های جداگانه چنین حرکت نمادین را انجام خواهند داد. طاهری ادامه داد: تمام این هدایا به دست نیازمندان شهرستان خواهد رسید و با مبالغ نقدی نیز مایحتاج خانواده های ...
چه کسی شایسته داوطلب شدن برای ریاست جمهوری است؟
...> اما سؤال اینجاست که تا چه حد به تحقق این شرایط در داوطلبین به ویژه در مرحله رسیدگی به صلاحیت ها توجه می شود؟ آیا ملاحظات و برخی ملاحظات اجازه می دهد تا بدون هیچ نگرانی و دغدغه ای شرایط مندرج در قانون را در داوطلبین احراز کرد؟ و آیا اساساً اگر بنا بر وجود این شرایط نوزده گانه در داوطلب باشد چه تعداد افراد خود را واجد همه این شرایط می بینند و در این صورت آیا بیش از 600 داوطلب (مانند سال 1392) ثبت ...
نگاهی به 15 برنامه شاخص افق / شبکه گفتمان انقلاب اسلامی چقدر موفق بوده است؟
مردانی بود که در طول دوران جنگ برای مقابله با شرارت های رژیم بعثی آستین همت بالا زده بودند ولی برای شهید حسن طهرانی مقدم ، کسی که سطر به سطر داستان موشکی به نام او بود، شروع راه محسوب می شد. مستند خط مقدم شبکه افق در مورد تاریخ چندین ساله موشکی شدن ایران و داستان بومی سازی دانش موشکی در ایران و تاریخچه موشکی شدن جمهوری اسلامی است که به تولید و پخش رسید و مورد توجه بسیاری از مخاطبان رسانه ملی قرار ...
جرقه اشتغال فارغ التحصیلان زده شد
پایدار بماند و منابع مالی مورد نیاز دولت تامین شود دور از انتظار نیست در آن صورت می توان امید داشت که در فاصله سالهای 96 تا 97 دولت دستاورد بهتر و نمره قابل قبول تری در حوزه اشتغال داشته باشد. بر این اساس دولت تدبیر و امید سال آینده راه دشواری در پیش دارد و باید اصلی ترین برنامه خود را در مهار بیکاری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید برای متقاضیان جویای کاری بگذارد که روز به روز به تعداد آنها ...
مکمل دارویی Cla ضد سرطان رونمایی شد
...، 20 طرح پژوهشی اجرا و مقالات متعدد علمی و پژوهشی در این راستا منتشر شده است. هزینه درمان باید صرف حمایت از پژوهش های دانشگاهی و دانش محور شود عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز ادامه داد: این ترکیبات حاوی ایزومرهایی است که این ایزومرها ضدچاقی، ضددیابت، ضد پوکی استخوان، ضد فشارخون و ضد سرطان هستند. وی تاکید کرد: با توجه به اینکه سالانه هزاران میلیارد تومان در کشور صرف درمان ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
درد پشت اتاق های خالی از تجهیزات پزشکی بیمارستان ها
برای تأمین تجهیزات نیست و نوبت آنها عقب افتاد. او ادامه می دهد: آنچه در انبارها داریم، محدود است و این امکانات باید به بیماران اورژانسی اختصاص پیدا کند؛ البته ایجاد تأخیر در روند درمان بیماران غیراورژانسی به صلاح نیست و به سهم خود باید تلاش کنیم که یک روز مردم کمتر درد بکشند. ایمانیه درمورد راه حلی که پیش پای مسئولان بیمارستان قرار گرفته، می گوید: قرار شد دو هفته ماجرا عقب ...
دانشگاه های لیبرال آزادند اما آیا در برابر مخالف بردبار هم هستند؟
عقایدشان در راستای هم قرار نمی گیرد. در این صورت می توان گفت که پذیرش سایرین با مرزهای گروههای اجتماعی محدود شده است و افراد تنها نسبت به عقاید درون گروهی خود اقبال نشان می دهند و با روی باز پذیرای آنها هستند. در واقع این پذیرش تنها به امور عجیب و غریب مربوط می شود و به معنای آن نیست که پذیرای عقاید و نظرات همه ی افراد هستند. برای آزمایش این ایده، از 4 مطالعه استفاده کردیم که بزرگسالان ...
اثرگذاری پروژه های بنیاد برکت در رفع محرومیت های اجتماعی
توسعه مناطق محروم و کاهش مشکلات اجتماعی تاثیر بسزایی داشته است و کمک خوبی به استان بوده است. معاون امور عمرانی استاندار قم اثرگذاری پروژه های بنیاد برکت در رفع محرومیت های اجتماعی را مورد توجه قرار داد و افزود: پروژه های توسعه آب و فاضلاب، مدارس، راهسازی و رفع نقاط حادثه خیز در راه های روستایی استان و... جزو پروژه های انجام شده در استان است. وی خاطرنشان کرد: امیدواریم این ...
جای آموزش مهارت زندگی در مدارس خالی است
فرزندانشان به مدارس چیزی نمی دانند. خیلی ها می گویند می آید تا باسواد شود، شیمی، فیزیک و ریاضی یاد بگیرد. آنها نمی دانند که فرزندشان به مدرسه می آید تا پرورش پیدا کند تا مهارت زندگی یاد بگیرد. دانش آشتیانی در گفت وگو با ایران با اشاره به اینکه در این مدت بیشتر بحث هایم درباره مباحث پرورش و بینشی در مدارس بوده است می گوید: در این سه ماه با مدیران استان ها جلسات مختلفی برگزار کردم و با رؤسای مناطق جلساتی را ...
نفت در چراغ جادو
پرتلاطم این صنعت عظیم است، به دست نمی آید. ویلیام ناکسی دارسی، میلیونر استرالیایی، نخستین فردی بود که با روش های جدید روز و دستگاه های حفاری مکانیکی در ایران به اکتشاف نفت و حفر چاه پرداخت. او در ابتدا گروهی فنی را به سرپرستی زمین شناسی به نام برلز، استخدام و به ایران اعزام کرد. این گروه، پس از بررسی های زمین شناسی، گزارش رضایت بخشی داد. احتمال وجود نفت در حوالی قصرشیرین و شوشتر را زیاد ...
نام نویسی داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری؛ 22 فروردین
آن را دارند تا برگ رای را دریافت کنند ، بخوانند و شمارش را اعلام کنند. وی افزود: واقعیت امر این است که باید چهار الی پنج هزار از این صندوق ها را رزرو نگه داریم برای زمانی که با مشکل مواجه می شویم و در بعضی از شعب به دلیل مراجعه ای که داریم نمی توانیم فقط از یک صندوق استفاده کنیم و باید دو و سه صندوق مورد استفاده قرار گیرد بنابراین پیش بینی می کنیم تا 10 هزار شعبه از حدود 65 هزار شعبه ...
از تبلیغات دیواری تا دیوارهای مجازی در انتخابات
مجازی در زمان انتخابات است که بیشتر کاندیداها و هوادارانشان را به مشکل روبرو می کند. نظارت راه چاره است؟ گسترش استفاده از فضای مجازی در انتخابات های سال اخیر و به ویژه از سال 92 به بعد باعث شد تا در سال 94 و همزمان با برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در اجرای مصوبه بیست و هفتمین جلسه شورای عالی فضای مجازی کشور دستورالعمل فعالیت تبلیغی انتخابات در فضای مجازی ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
اینکه اگر آن نیاز مرتفع نمی شود، آن پدیده را پذیرفت ومدیریت کرد. مبارزه با پدیده های کاتالیک یک خطای بزرگ سیاستی است. موضوع شناخت پدیده های کاتالیک یک موضوع سیستمی است که خارج از دسترس دانش فقهی است. در واقع اندیشه فقهی که می گوید اعتیاد حرام است یا فقیهی که می گوید استفاده از تلگرام حرام است یا اندیشه ای که می گوید قاچاق یا کولبری ممنوع است، اندیشه ای است که نظامات اجتماعی را نمی شناسد و ...
تامین امنیت شغلی کارگران معدنی
تبصره 10 ماده 35 قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور اکنون آماده و به سازمان های صنعت، معدن و تجارت استان ها ابلاغ شده و در پرتابل وزارت صنعت، معدن و تجارت قابل دسترسی است. مدیرکل نظارت بر امور معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت گفته بود هدف از تصویب این تبصره آن است که صادرات مواد خامی که امکان استفاده از آنها در صنایع داخلی فراهم است و می تواند ارزش افزوده ایجاد کند محدود شود. ...
رویکردهای توسعه باید اصلاح شود/ هیچ طرح عمرانی، سد سازی و پتروشیمی بدون ارزیابی زیست محیطی تایید نخواهد ...
به آن توجه کنند. ابتکار بیان کرد: اقتصاد گردشگری باید توسعه یابد و جایگزین طرح های کشاورزی شود، سرمایه گذاری روی فناوری های معیشت محور و دانش بنیان صورت گیرد تا فشار بر بخش کشاورزی کاهش یابد و این امر مستلزم این است که چرخه تولید تغییر کند و اراده اصلی در این زمینه توسط مردم باید شکل گیرد. موازین توسعه محدود به تالاب بختگان نشود معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری ...
معلم ظالم، گوش دانش آموزش را برید +عکس
معاینه به دلیل وجود جراحت های عمیق تصمیم به جراحی پسر دانش آموز و دوختن گوشش با نخ بخیه گرفت. "یحیی عطیف" سخنگوی رسمی اداره آموزش و پرورش جیزان گفت: ما هم چنان جویای احوال پسر هستیم و کمیته ای فوری برای بازدید از مدرسه این دانش آموز و اطلاع از جزئیات این پرونده تشکیل دادیم.
راه نجات کشور از زبان وزیر کار/ربیعی:همراهی دولت یازدهم با کارگران بی نظیر است
اجتماعی متعلق به جامعه کار است، بیان داشت: جامعه مدنی در ایران کمتر از دولت نیست. حضور جامعه مدنی می تواند دولت را در اهداف خود که همان کاهش رنج مردم و ارتقا رفاه عمومی است یاری کند. ربیعی با بیان آنکه سهم هزینه درمان در صندوق تامین اجتماعی افزایش یافته است؛ گفت: این در حالی است که صندوق تامین اجتماعی هیچ کمکی از دولت نمی گیرد. این مسئول اظهار کرد: یکی از کارهای ارزشمندی که در دولت یازدهم ...
هر خانه یک موزه؛ طرحی به منظور حفظ میراث کهن فرهنگی و بومی
خانه و یا یک عمارت باشد را اجرائی کند. معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یادآور شد: تاکنون چند مجموعه خصوصی با ارزش توسط علاقه مندان در کشور راه اندازی شده ولی این ظرفیت در کشور وجود دارد که هر خانواده مجموعه ای از اشیاء فرهنگی و مردم شناسی و آنچه را به عنوان یادگارهای خانوادگی دارد را با نام موزه در خانه راه اندازی کند. شریعتی منش در خصوص ...
شرکت های عضو پارک فناوری پردیس
اطلاعات شرکت های عضو پارک فناوری شهر پردیس بروزرسانی تا دی ماه 95 به ترتیب حدود الفبا در زیر آمده است: انتهای پیام/
جشنواره همیاران کوچک برق در کمیجان برگزار شد+تصاویر
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از سلام کمیجان ، جشنواره همیاران کوچک برق با حضور دانش آموزان شهرستان کمیجان در سالن امام حسین(ع) با هدف آشنایی دانش آموزان با نکات ایمنی، استفاده صحیح از وسایل برقی و همچنین آگاهی بخشی و ترویج فرهنگ استفاده بهینه از برق با اجرای ویژه برنامه های فرهنگی و شاد برگزار شد. رضایی مسئول روابط عمومی توزیع برق استان مرکزی در گفتگو با خبرنگار سلام ...
پیگیری مطالبات اجرا نشده بخش خصوصی در حوزه کار و تأمین اجتماعی در نشست شورای گفت وگو
عمومی و بخش خصوصی به بیان وضعیت موجود اشتغال از سال 1345 تاکنون پرداخت و گفت: از سال 1384 تا سال 1393 یک جریان واگرا در بخش اشتغال در کل کشور وجود داشته که این جریان از سال 1393 تا سال 1395 به صورت معنی داری تغییر کرده است عیسی منصوری گفت: اگر با تفکیک جنسیتی به موضوع اشتغال بنگریم، نرخ مشارکت زنان به طور قابل توجهی رو به افزایش است و در جمعیت شاغل یک ساله منتهی به تابستان 95 سهم مشارکت ...
طرح یک ساعت با محیط بان اجرا شد
به گزارش ایمنا، در این طرح که با هدف اشاعه فرهنگ زیست محیطی بویژه جلب مشارکت عمومی و جوامع محلی در حفاظت آگاهانه و مسئولانه از محیط زیست و ارتقای سطح آگاهی های زیست محیطی دانش آموزان با وظایف محیط بانان و در جهت گسترش و ترویج حفظ و حراست مناطق چهارگانه و تنوع زیستی اجرایی گردیده تاکنون آموزش های لازم در 29 کلاس در 13 مدرسه در سطح شهرستان نایین بویژه در مدارس نقاط شهری و روستایی اطراف مناطق حفاظت ...
روایتی از شهریه های چندین میلیونی مدارس
با کودکان با استعدادتر متمایز شوند، یا کودکان با توجه به میزان درآمد و منزلت اولیای شان به مدارس خاص راه یابند، در واقع نابرابری ناعادلانه در حوزه آموزش و پرورش، شکل گرفته است. مطالعات داخلی و خارجی نشان می دهد که تأثیر متغیرهایی از قبیل نوع مدرسه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده، سرمایه فرهنگی خانواده دانش آموزان، بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیر دارند. گوناگونی مدارس در ایران امری ...
تحول در نظام سلامت مشروط به اجرای پزشک خانواده است
؟ متأسفانه اعتبارات طرح تحول سلامت کاهش پیدا کرده است. در واقع یکی از مشکلات طرح تحول این است که منابعش هم کم شده و البته اینکه نظام ارجاع رعایت نشده بود و ما به این موضوع تأکید داریم. همچنین ما تکلیف کرده ایم و پیگیر هستیم که قانون باید اجرا شود و طرح تحول باید در ریل بیفتد. چون در این امر چند حسن نهفته شده است. مجدد تأکید می کنم که ما باید به موضوع بهداشت و پیشگیری توجه ویژه داشته ...