سایر منابع:
سایر خبرها
مقابل گزینه اصلح غُدی نمی کنم/پایگاه روحانی نصف شده است
همان حالتی که در دوران ریاست جمهوری خودش بود یعنی اتفاق نظر بین رئیس جمهور، رهبری، سپاه و صدا و سیما، برقرار شود که مفهوم مخالفش این است که این حالت امروز وجود ندارد. آقای هاشمی این مساله را به صراحت بیان کرد. این مساله باید در آینده لحاظ شود وگرنه تمامی زحمات هدر می رود. در طول 20 سال در مجمع تشخیص با حضور روسای سه قوه و نمایندگان کمیسیون های مجلس، سیاست هایی تدوین شد که متاسفانه هیچ ...
آیا نماینده باید از شورای نگهبان بترسد؟
خود می ترسید! در واقع انتقاد رییس مجلس سه محور داشت: نخست این که به گونه ای تبلیغ شده که انگار مجوزها و استثناهای مجلس شامل مقامات می شود حال آن که تنها پزشکانی در حد جراحان شاغل در مناطق محروم را در بر می گیرد. دوم این که این گونه القا شد که مجلس در روز بعد عقب نشینی کرده در حالی که تنها به رفع ایراد شورای نگهبان پرداخته است. نکته سوم این بود که خطاب به منتقدان و ...
نظارت بر انتخابات شوراهای شهر حساب و کتاب ندارد
...> رئیس مجلس خبرگان تاکید کرد: انقلابی بودن یعنی اسلام ناب محمدی را قبول داشتن، قرآنی و علوی و حسینی و غدیری و عاشورایی بودن، یعنی دفاع ار ارزش های اسلام و دفاع فی سبیل الله و موضع گیری در هر مناسبتی در برابر دشمنان داخلی و خارجی و هیهات من الذله. وی ادامه داد:انقلابی بودن یعنی به سیره و وصیت نامه و راه امام عمل کردن، به نهج البلاغه عمل کردن، حمایت از مستضعف و مخروم و مقابله با ظالم و ...
اینکه بازار اقتصاد کشورهای دیگر شویم تا جایی که تولید داخلی فلج شود، اسمش تعامل با دنیاست؟/ بعد از 4 سال ...
! جلیلی افزود: البته بنده همان سال 92 اعلام کردم که این راه غلط است و باید با اتکا به درون و استفاده از ظرفیت های داخل کشور مشکلات را حل کرد اما حالا باید مشخص شود که آیا روشی که در 3 سال و نیم گذشته بکار گرفته شده، جواب داده یا خیر؟ دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی کشورمان در پاسخ به سوال دانشجوی دیگری پیرامون لغو برجام نیز گفت: وقتی در یک توافق ما به همه تعهداتمان عمل کرده ایم و ...
آوردگاه علوم انسانی
هایی چون نظافت و گردآوری زباله نیز جامعه شناس می تواند حضور داشته باشد، شما چرا ما را به کمیته ای ویژه ارجاع می دهید. این نگاهی اشتباه است که خودمان نیز داریم. فکر می کنیم متخصص جامعه شناسی فقط در حوزه جامعه می گنجد و جامعه نیز پدیده ای در یک گوشه است، در حالی که جامعه همه جا هست. اگر ما جامعه شناس ایم همه جا هستیم و باید باشیم. باید در حوزه های پزشکی، قضایی، محیط زیست حضور داشته باشیم که البته ...
موسوی لاری: کاندیداتوری بقایی شوخی است
ادامه داده و باز هم دارد ادامه می دهد! یعنی آمدن بقایی به نوعی ادامه همان روند است. به خصوص وقتی آقای مشایی هم می گوید به صورت تمام قد از ایشان دفاع خواهم کرد، نشان دهنده ادامه همان روند است. به هرحال اینها طیفی هستند که منافع ملی خیلی برایشان اهمیت ندارد .صفایی فراهانی افزود: شخصیت فردی احمدی نژاد به دلیل خصوصیات و ویژگی هایی که دارد، می تواند دوباره با روش های پوپولیستی خود بخشی از مردم را تحت ...
در غرب باید دیپلماسی حضرت زینب را اجرا کرد
باید در این مجامع همان کاری را بکنیم که حضرت زینب (سلام الله علیها) کرد باید حق را گفت و از گفتن حق ابائی نداشت نباید فضای کاخ یزید و آدم هایش ما را تحت تاثیر قرار دهد و از آنچه برای آن به این مجامع می رویم کوتاه بیاییم حقیقت و حق همیشه خودش موثرترین ابزار است این چیزی است که نباید آن را فراموش کنیم. مجموعه شما درباره مباحثی همچون میانمار، یمن و .. چه فعالیت هایی داشته است؟ ...
آیت الله جنتی: بررسی بدون حساب و کتاب صلاحیت ها در انتخابات شوراها مصیبت است/ مواضع خبرگان باید در ...
سیره و وصایا و راه امام، یعنی نهج البلاغه، یعنی حمایت از مستضعف و محروم و مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم، یعنی با دوستان دوستی کردن و با دشمنان دشمنی کردن، یعنی همان روشی که پیامبر با دشمنان داشت. او با تاکید بر اینکه راه اسلام راه مبارزه با دشمن است، گفت: این راهی است که باید در هر صحنه با قدرت در مسیر آن پیش رفت. رییس مجلس خبرگان رهبری همزمان با ورود رییس جمهور به مجلس خبرگان ...
دنبال فردی قوی تر از روحانی هستیم
آن عمل می کنیم. این اختلاف به دولت اول حضرت آیت الله خامنه ای و از دولت به حزب جمهوری اسلامی کشیده شد. باهنر ادامه داد: در مجلس اول ائتلاف بزرگی در مقابل خط ضد امام تشکیل شد که در آن سازمان مجاهدین، جامعه روحانیت و جامعه مدرسین حضور داشتند. دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین ضمن اشاره به این مطلب که بعد از پایان جنگ حضرت امام هیئتی چهارنفره را متشکل از رؤسای سه قوه و نخست وزیر وقت تشکیل دادند ...
اصولگرایان به روحانی امیدی ندارند/انقلابیون بااتحاد پیروز می شوند
... وی درباره اظهارات آیت الله جنتی درخصوص نظارت بر انتخابات شورای های شهر گفت: زمانی که قانون انتخابات شوراها تصویب می شد، طبق سیاق معمول، نظارت بر شوراها را به عهده شورای نگهبان واگذار کردیم. شورا می گفت ما بر انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان ناظر هستیم؛ بر این اساس مصوبه ما را رد کردند و گفتند ما وظیفه ای در این باره نداریم. باهنر با بیان اینکه به این جمع بندی رسیدیم که مجلس ...
الگوی رفتار فاطمی در خانواده
برابر مشکلات را عملاً به جوانان آموزش دهد. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: جهاد زن همسر داری نیکوی اوست. جهاد از جان گذشتگی و ایثار در راه خدا است برابر قرار دادن آن با همسر داری زن، عظمت و اهمیت مقام زن در خانواده را نشان می دهد. همسر داری اصولی و صحیح، مستلزم آگاهی داشتن از راه و روش اصولی و صحیح است. این راه و روش صحیح هم، جز با تعلیمات دینی میسر نمی شود. اسلام دین کمال است و همه می دانند که فقط ائمه ...
اگر اقتصادمقاومتی عملی نشده، رئیس جمهور عذرخواهی کند/نظارت بر انتخابات شوراها حساب وکتاب ندارد؛ این ...
برابر دشمنان داخل و خارج، یعنی هیهات منه ذله، یعنی سیره و سنت و وصیتنامه امام (ره)، حمایت از مستضعف و مظلوم؛ اینها نشانه انقلابی بودن است. رئیس خبرگان رهبری تصریح کرد: با دشمن، دشمنی کردن و طرح دوستی با او نریختن، نشانه انقلابی بودن است. وی اظهار داشت: راه اسلام راه مبارزه با دشمن است و در هرصحنه باید با قوت پیش رفت. جنتی با اشاره به مشکلات معیشتی کشور گفت: فقر و ...
روحانی در انتخابات 92 ناپلئونی پیروز شد/امیدواریم همه نامزدها حرکت اتحادی را بپذیرند/نظارت جدی در ...
باشند احتمال پیروزی شان افزایش می یابد اما باز هم این مسئله تحت تأثیر این است که چه فردی می خواهد در برابر روحانی قرار گیرد و میزان رأی آوری اش به چه صورت است. ** نه اصولگرایان امیدی به روحانی دارند و نه وی امیدی به این جریان دارد رئیس جبهه پیروان گفت: نه اصولگرایان امیدی به روحانی دارند و نه روحانی امیدی به اصولگرایان دارد و هر دو طرف امیدی به یکدیگر ندارند و جریان اصولگرایی به ...
مدیران نجومی جز خسارت چه گلی به سر ملت زده اند؟
یا شهرام جزایری به زعم شما مفسد را هم وزن استیو جابز می پندارم. اتفاقاً این یک فقره را درست فرموده اید. بنده معتقدم اگر مه آفرید امیرخسروی در آمریکا زندگی می کرد امروز دست کمی از استیو جابز نمی داشت. ایضاً اگر شهرام جزایری هم در هر کشور غربی دیگری از جمله آمریکا اقامت می داشت الان یک میلیاردر و یک چهره موفق اقتصادی شده بود نه اینکه سال ها پشت میله های زندان به سر برد. با گذر زمان دفاع ...
روحانی وام دار جریان اصلاحات است/ مواظب باشیم جریان انتخابات به افشاگری های بی ربط آلوده نشود
برداشته شود و راه حل این است که مجلس قانون جدیدی تصویب کند. اگر با تفسیر گذشته باشد شورای نگهبان باز آن را رد می کند و به مجمع می رود و موضوع حل می شود. ما دوره چهارم شوراها هستیم. این انتخابات باید برگزار شود و شوراها می توانند به دولت و حاکمیت برای مدیریت واحد شهری کمک کنند. باهنر با اشاره به اینکه نظر من این بود برای این که شوراها مجرب شوند می شود کارهای بیشتری به آنها داد و اگر مسیر ...
انتقادهای آخوندی از قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟/مدیریت شهری پاسخ گو نیست
آفتاب نیوز : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آفتاب نیوز به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو بودیم و در ارتباط ...
برخورداری مردم از حق امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مقامات
خلیل صالحی دبیر ستاد امر به معروف ونهی از منکر مازندران در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از مازندران گفت: قانون حمایت از آمران و ناهیان از منکر مشتمل بر 24ماده و 19تبصره در جلسه علنی روز یکشنبه بیست و سوم فروردین ماه سال 1394 مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در دوم اردیبهشت همان سال به تایید شورای نگهبان رسید که این قانون بهانه خلاء قانونی اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر را از ...
دیپلماسی فالوده خوردن با دشمن و لبخند زدن نیست/ هیچ حسابی روی تفاهم نامه های امضا شده با اروپایی ها نیست
مرج در همه جنبه های زندگی و حاکم شدن ظلم بر آن ها دانست و عنوان کرد: کلید پیروی از اهل بیت(ع)، بصیرت در دین است؛ کار علما، احیای دین است همان طور که امام خمینی(ره) بحث ولایت فقیه را که یک بحث ریشه دار و تاریخی بود زنده کردند؛ مقام معظم رهبری نیز بحث بصیرت را که یک مفهوم قرآنی و روایی است را زنده کردند و این اکسیر را به طور عمومی برای دفاع در برابر دشمن در اختیار عموم قرار دادند. وی درک ...
وزارت بهداشت با منتقدان طرح سلامت برخورد بدی کرد/ افراد باسابقه رانده شدند
کنیم که این حرف نادرست است. اما این اتفاق درباره طرح تحول سلامت رخ نداد. افرادی بودند که سابقه کار در وزارت بهداشت داشتند و می توانستند کمک فکری کنند اما از آنها استقبالی نشد و در حقیقت رانده شدند حتی کسانی که در این باره داوطلب بودند نه تنها از آنها استفاده نشد بلکه در برابر آنها سدهایی هم گذاشته شد افرادی هم که از خود گذشتگی داشتند علی رقم ناملایمات نظرات خود را بیان کردند اما تحقیر ...
فارابی بنیان گذار تفکر و فلسفه اسلامی است
یونانی بپرسید این حقیقتی که می جویی، نام و نشانش چیست؟ او هیچ نام و نشانی ندارد به شما بدهد. به ناگزیر از روش استفاده می کند ولی روش فقط ضامن درست اندیشیدن اوست. اما در فسلفه فارابی و ابن سینا آن حقیقتی که فلاسفه یونان می جویند را پیدا کرده اند، زیرا اتکای آنان به روش نیست و بیشتر راه را می جویند و کسانی که به دنبال راه هستند، از خطا و غلط خوفی ندارند و اگر از ما بپرسند که درست راه رفتن در راه ...
چه کسی شایسته داوطلب شدن برای ریاست جمهوری است؟
به برخی از اختیارات و شئون آن می پردازیم: 1- براساس اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهور پس از مقام معظم رهبری، عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در امور مربوط به رهبری برعهده دارد. 2-امضای عهدنامه ها و قراردادها با سایر دولت ها و پیمان نامه های بین الملی براساس اصل 125 پس از تصویب مجلس بر عهده رئیس جمهور است. 3- براساس اصل ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
قضاییه کسی حق ندارد مجازات تعیین کند. وی افزود: در جلسه ای که با یکی از مقامات قضایی داشتیم موضوع حصر خانگی رهبران اعتراضات سال 88 را مطرح کردم که این مقام قضایی به من گفت رهبران اعتراضات سال 88 که مجازات نشده اند چرا که در یک خانه هستند. من در جواب گفتم اگر این گونه است خود شما بیایید 10 روز در یک خانه که تمام اتاق هایش شنود کار گذاشته شده محبوس شوید و ببینید که چه طعمی دارد. آن وقت می ...
روحانی بهتر است فارغ از مشاوران خود، مقداری با خودش خلوت کند
این چهره دیکتاتورمأبانه که از شورای نگهبان توسط رئیس مجلس نشان داده شد از خودش دفاع کند. نادران تصریح کرد: رئیس مجلس نباید از واکنش مردم و شبکه های اجتماعی که باعث شدند مجلس مصوبه اش را پس بگیرد، عصبانی شود و اگر جرأت و جسارت دارد، باید جلوی ده هزار میلیارد تومان که در بودجه 96 به اقتصاد کشور تحمیل شده را بگیرد. چرا به جای چنین اقداماتی از واکنش مردم به یک مصوبه اشرافی گری عصبانی می شود. ...
مردم منتظر گزارش دولت از اجرای اقتصاد مقاومتی هستند
به گزارش تراز ،آیت الله جنتی در افتتاحیه دومین اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری گفت:دشمنی با آمریکا را نباید ساده گرفت؛ در برابر آمریکا نباید خود را دست کم گرفت زیرا امام راحل فرمودند در برابر آمریکا و ابر قدرت ها اظهار ضعف نکنید . وی با بیان اینکه انقلابی بودن یعنی عمل به اسلام ناب محمدی (ص) گفت: فتنه یعنی براندازی اسلام نه فقط براندازی نظام. وی با اشاره به لزوم برخورد با عوامل ...
تخریب خانه ملت با دست افزار طرح و مصوبه
آفتاب نیوز : به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، مجلس به عنوان یکی از سه رکن مهم جمهوریت نظام جمهوری اسلامی، جایگاه ویژه ای در قانون اساسی و مردم سالاری دینی دارد. هجمه به جایگاه قوه مقننه با بهانه و دست افزارهای سیاسی و جناحی، در دراز مدت جایگاه این قوه را تضعیف می کند و با تضعیف آن در عمل رای مردم تضعیف خواهد شد. گروهی از منتقدان ، نمایندگان مجلس را به حمایت از دولت متهم می کنند و ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
ضرورت حضور سیّاس عقل مدار
رساند و آنگاه است که با اشارتی عتاب آلود در صحن مجلس، وکیل خطه ای قومیتی که در ستاد انتخاباتی اش سخن های ناروا علیه دیگران بر زبان رانده و مضحکه خاص و عام شده را مورد خطاب قرار می دهد و دیگری را که معترض روایت های اهل سنت شده است به هیات نظارت بر نمایندگان می سپارد تا یاریگرِ به تعادل رساندن مسایل در این سرزمین و کمینه گشتن آفات در این مُلک گردد. شاید در ادامه همان رویکرد است که با درشت خویی ها و ...
در طول تاریخ عالم زیاد بوده است اما مصلح کم داریم/ دولت ها تئوری های غربی را به نام اسلام پیاده می کنند
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسن عباسی شامگاه روز گذشته (دوشنبه) در نشست شاخص های انقلابی گری در دانشگاه کاشان اظهار داشت: جریانی در کشور معتقد است ما همچنان انقلابی هستیم و انقلاب باید ادامه داشته باشد؛ در مقابل این جریان، جریان دیگری قرار دارد که معتقد است دوره انقلابی گری تمام شده است. عباسی افزود: در مجله ای مطرح شده بود که انقلاب اسلامی ما در سال 57 تمام شد و به مفهومی ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
سلامت نیوز : در مورد حادثه کشته شدن کولبران کُرد، هیچ مقام برجسته استانی یا ملی در محل حادثه حضور نیافت. هیچ مسئولی عذرخواهی نکرد. هیچ مقامی قول نداد که دیه این کولبران را می پردازد. هیچ کس نگفت چرا این کولبران بیمه نشده بودند. هیچ کس نگفت خانواده های آن ها را تحت حمایت می گیریم.هیچ کس نگفت به کولبران بازمانده از حادثه وام می دهیم تا شغلی دیگری دست وپا کنند. هیچ مقامی به منطقه نرفت و هیچ مقامی ...
نقد تحلیلی عبدی بر انتقاد مطهری از شورای نگهبان
...: عباس عبدی تحلیل گر مسایل سیاسی موضوع نامه مطهری به شورای نگهبان و اقدام تازه و بی سابقه آنان مبنی بر پذیرش رای مجمع تشخیص مصلحت نظام در رد مصوبالت مجلس را بهانه کرده تا به موضوع شکاف قدرت و مسئولیت و اقدامات غیر کارشناسی مجلس که بار شدیدی برای دولت ایجاد می کند، بپردازد. به گزارش خرداد این یادداشت در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده و طی آن عبدی اصل انتقاد مطهری را وارد می داند اما ...