سایر منابع:
سایر خبرها
متهم قتل را به گردن زنش انداخت
بیکار بودم و درآمدی نداشتم. مقتول زن برادر همسرم بود و در رفت و آمدها متوجه طلاهای او شدم. همین موضوع مرا وسوسه کرد و نقشه سرقت به سرم زد. روز حادثه در حالی که مقتول در خانه تنها بود، به آنجا رفتم. او روی مبل نشسته بود و دخترش در حیاط بازی می کرد. کمی که با هم صحبت کردیم به بهانه ای با او درگیر شدم و در آن لحظه با چاقو چند ضربه زدم و طلاهایش را از دست و گردنش سرقت و فرار کردم. پرونده متهم ...
از خدمت به زائران حسینی تا شهادت در دفاع از حرم حضرت زینب(س)
دنیا خانه شما یک قصر است. چرا در دنیا مانده ای . خفاجی در ادامه سخنانش درباره نحوه آشنایی با همسرش گفت: علاء پسرعموی من بود که از 13 سالگی به خانه ما آمد. در واقع می توان گفت که پدرم او را بزرگ کرد. پدر علاء پس از جدا شدن از مادرش ازدواج کرده بود و به دلیل آزار رساندن همسرش به علاء، او را نزد خانواده ما فرستاده و گفته بود که عمویت مرد خوبی است و همسرش زن مومنه ای است. نزدیک به 20 سال داشتم ...
وقتی لاغر شدن به قیمت آبرو تمام می شود!
خاطر وزن زیاد، نفس نفس زنان خود را به اتاق مشاوره رساند. انگار از چیزی هراس داشت. اطرافش را به دقت نگاه کرد و وقتی مطمئن شد کسی در اتاق نیست اشک ریزان گفت: پدرم مخالف درس خواندن دخترهایش بود. به همین دلیل من را مانند خواهرهایم در 19 سالگی شوهر داد. همسر و زندگی ام را خیلی دوست داشتم. چند ماه بعد از ازدواج باردار شدم و به فاصله کوتاهی خدا دو فرزند به ما داد. آنقدر درگیر زندگی و بزرگ ...
آن چه که به نظر عمو پورنگ از ایدز هم خطرناک تر است!
بود و در سریال ما هم این اتفاق می افتد. من خودم مخاطب آن برنامه بودم، دوستش داشتم و خیلی هم از تماشایش لذت می بردم. خیلی چیزها هم از آن مجموعه یاد گرفتم. به عقیده من وجه مشترک این دو سریال با هم این است که در هر دو آنها زندگی جریان دارد و به موضوعات و زندگی روز می پردازند. خودتان دوست داشتید این مقایسه صورت بگیرد؟ هدف خود ما این نبود و خودمان هم از ابتدا این کار را با آن سریال ...
حرفهای ناگفته شهرام ناظری در باره موسیقی ایران
اجراها روحی تازه ای به استادان داد که سال ها گوشه نشینی را به اجبار و بعد از آن با خواست شخصی انتخاب کرده بودند. بسیاری از استادان بعد از حضور دوباره روی صحنه که از چند سال قبل تا آن روز اتفاق نیفتاده بود و اجرای برنامه برای مردم، با اشتیاق و علاقه از اجرا ها لذت می بردند و من امروز با یادآوری آن خاطرات از حضور کنار این بزرگان احساس خوبی دارم؛ نه فقط به خاطر نفع اقتصادی معین و نه چندان زیادی که استادان با حضور در اجراها و تور کنسرت داشتند بلکه به دلیل شادابی و خون تازه ای که در رگ هر کدام از آنها دوباره به جریان افتاده بود. ...
رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!
بسیاری به خندوانه آمدند و مثلا گفتند معتاد بوده ام با خندوانه ترک کردم ، ناامید مطلق بودم و شما مرا به زندگی امیدوار کردید ، دو سال بیکار در خانه نشسته بودم که با برنامه شما انگیزه زندگی و کار پیدا کردم! و موارد بسیار دیگری از این دست. این ها همه اتفاقات خوب خندوانه است که نمی توان آن ها را نادیده گرفت. آیا بعد از این فصل شاهد تولید فصل پنجم خندوانه خواهیم بود؟ هر چند در این ...
قتل مادر مقابل چشم دخترش برای سرقت طلا
دیگر درخواست قصاص کردند و متهم گفت: روز حادثه همسرم برای گرفتن پول به خانه افسانه (مقتول) رفته بود. من هم به آنجا رفتم، اما همین که دم در رسیدم، صدای داد و فریاد شنیدم. در نیمه باز بود. همسرم با افسانه درگیر شده و یک کارد میوه خوری هم در دستش بود. شوکه شده بودم. همسرم فرار کرد، اما من بالای سر افسانه ایستادم. می خواستم به اورژانس زنگ بزنم اما همسایه ها خود را رساندند. فکر کردند من چاقوکشی کرده ام ...
روایت دردناک پدر یکی از فریب خوردگان گروهک پژاک: فرزندم را دزدیده اند
ات نیست، او گفت که من اطلاع ندارم و الان سر کارم! بعد من برای تعویض کارت های ملی رفتم، زمانی که برگشتم مادرش گریه می کرد و نگران بود که احمد خودش مدارکش را برداشته باشد و رفته باشد. منم برای اینکه نگرانی مادرش رفع شود با هم به محل کارش رفتیم. اما دیدیم که استاد کاشی کار همانجا کار می کند ولی خبری از احمد نیست. پرسیدم بچه من کجاست؟ گفت که چند دقیقه پیش دوتا پسر بزرگتر از پسر شما دنبالش ...
طنز؛ ماجرای عشق در بی آر تی
، دور کمرتان نباید بیش از 62 سانت باشد. به همین خاطر شما بر اثر فشارهای وارده در مسیر و اصل بقای داروین لاغر می شوید. دیگر سرتان را درد نمی آورم. بنده هشت ترم متوالی جزوه گرفتم و مسیر انقلاب تا تهران پارس را با بی آر تی طی کردم و با تمام راننده های خط آشنا شدم و همه آنها از قصد و غرض بنده خبردار شدند جز آن کسی که باید خبردار می شد. در نهایت هم روز فارغ التحصیلی متوجه شدم که قرار است با پسر عمویش ازدواج کند. ...
دختر 11ساله در دام نانوای شیطان صفت
وقتی دید او در را بسته صدایش کرد. من هم خودم را به او نشان دادم که کمکم کند. مرد مشتری با دیدن من خیلی تعجب کرد. از نانوا پرسید این دخترک در نانوایی چه می کند که بر سر این موضوع با هم درگیر شدند. او در نانوایی را باز کرد و همان لحظه که آنها در حال بحث بودند، من موفق به فرار شدم. وی ادامه داد: هراسان خود را به خانه رساندم و هرچه اتفاق افتاده بود را برای مادرم تعریف کردم. با اعلام این ...
قتل به خاطر یک مشت طلا
و گفت: من قاتل نیستم. همسرم مهسا را به قتل رسانده است. من به خاطر فرزند کوچک مان که شیرخوار بوده است، قتل را به گردن گرفتم تا بدون مادر بزرگ نشود. آن روز هنگامی که مشغول کار بودم، همسرم با من تماس گرفت و گفت می خواهم به خانه برادرم بروم و از آنها پول قرض بگیرم. برای همین بعد از کار به خانه برادر همسرم رفتم. هنگامی که وارد خانه شدم، دیدم همسرم چاقویی در دست دارد و مهسا نقش بر زمین شده است. ناگهان ...
امیرحسین همه را شوکه کرد+عکس
، دستان دخترش را می گیرد و دور می شود. یک سال از قتل ستایش گذشت و بجز پدر و مادر ستایش و پدر و مادر امیرحسین، کسی این روز را به خاطر ندارد. قاتل ستایش دوباره بستری شد قاتل ستایش برای دومین بار در بیمارستان روانی بستری شد. وکیل این پسر 17 ساله گفت: امیرحسین به دلیل اختلالات روانی و فشار و استرسی که در این مدت به او وارد شده به بیمارستان روانی امین آباد ...
فیلم های جوانانه ای که توقیف شدند!
...، زن و شوهری که چند سال از جدایی شان می گذرد، برای بهبود و سلامت روحی دخترشان به مسافرت می روند... دلیل توقیف: تلخی موضوع اظهارنظر کارگردانی پس از توقیف: من فیلم را در ایران ساخته ام. اگر می خواستم، خارج از کشور هم قادر با ساخت فیلم بودم. اما وقتی از چنین فیلم هایی حمایت نمی کنند، من هم بروم شهر موش ها بسازم که مورد قبول آن ها واقع شود؟ مسئولان صرفا می خواهند در دوره ...
محمدعلی فردین ، از زندگی تا سینما
نفر هم زیر پا کشته شد. خاطرم هست که مادر خدابیامرزم بعد از این واقعه دیگر نگذاشت پدرم به تئاتر برود و بازی کند. (2) 3- محمد علی فردین پسر بزرگ خانواده بود و دو برادر و یک خواهر کوچکتر از خود داشت. 4- دبستان ترقی در خیابان ادیب الممالک، اوایل خیابان رختشوی خانه دبستانی بود که فردین دوره ابتدایی را در آن گذراند. فردین بعد از دبستان ترقی به دبیرستان راستی رفت که در انتهای شهباز ...
نقشه عجیب حسین برای محرم شدن با نیلوفر / حسین عقدنامه را از کجا آورد؟!
وی افزود: پسری که پایش به زندگی دخترم باز شده بود، از نظر من لیاقت او را ندارد. در این مدت دخترم را محدود کرده بودم و رفتارهایش را زیر نظر داشتم تا اینکه روز گذشته وقتی به خانه آمدم، متوجه خارج شدن دخترم از خانه شدم. هرچه منتظر ماندیم، دیگر برنگشت و تلفنش را هم خاموش کرد، حتی با همه دوستانش که احتمال می دادیم به خانه آنها رفته باشد، تماس گرفتیم، اما همه از سرنوشت دخترم بی خبر بودند. با ...
عامل کشتار دو خانواده اراکی در یک قدمی دار
خانواده او هم گفت: من قبلاً خواستگار یکی از اعضای خانواده مأمور پلیس بودم اما به جرم ضرب و جرح به زندان افتادم. پس از آزادی دوباره حرف هایی درباره ازدواج زدیم اما به توافق نرسیدیم برای همین نقشه قتل آنها را نیز کشیدم. روز حادثه به خانه مأمور رفتم و او و دختر مورد علاقه ام و مادرش را کشتم. همیشه گفته ام هرکسی که به من خیانت کند، می کشم. قاتل درباره انگیزه کشتار قربانیان گفته بود: من قبلاً ...
بهترین گوهر زندگی ام را فدای راه اسلام کردم
...> نگران شهادت، اسارت یا جانبازی اش نشدید؟ ما شرایط موجود در عراق و سوریه را به خوبی می دانستیم. همه احتمالات را هم در نظر گرفتیم اما سعید خودش باید راهش را انتخاب می کرد و مسیری را هم که سعید در آن قرار گرفته بود تکلیف شرعی بود. سعید 11محرم سال 1395 تماس گرفت و با من و مادرش صحبت کرد و بعد در عصر همان روز یعنی 22 مهر 95 به شهادت رسید. ما باور نمی کردیم، چراکه با او به تازگی صحبت کرده بودیم اما ...
ما حسرت می خوریم برای روزگاری که رفته است
در امتداد همین همکاری و البته با تلاش و عشق بسیار شکل گرفت. آن اجراها روحی تازه ای به استادان داد که سال ها گوشه نشینی را به اجبار و بعد از آن با خواست شخصی انتخاب کرده بودند. بسیاری از استادان بعد از حضور دوباره روی صحنه که از چند سال قبل تا آن روز اتفاق نیفتاده بود و اجرای برنامه برای مردم، با اشتیاق و علاقه از اجرا ها لذت می بردند و من امروز با یادآوری آن خاطرات از حضور کنار این بزرگان احساس خوبی دارم؛ نه فقط به خاطر نفع اقتصادی معین و نه چندان زیادی که استادان با حضور در اجراها و تور کنسرت داشتند بلکه به دلیل شادابی و خون تازه ای که در رگ هر کدام از آنها دوباره به جریان افتاده بود. ...
عقد ما را آیت الله بهجت جاری کرد
بار خواستگاری زن عمو، قرار شد خودمان باهم صحبت کنیم. محسن و مادرش، من و مادرم در خانه زن عمو. مادرها باهم صحبت کردند و ما باهم. باز هم من راضی نبودم و فقط بخاطر روی زمین نماندن حرف بزرگترها تن به این صحبت ها داده بودم اما آقا محسن با قطعیت تمام صحبت می کرد. مشکل من هم سن بودن ما بود و فکر می کردم باید چندین سال اختلاف سن داشته باشیم. برای من این حرف زدن ها بیشتر حکم از سر بازکردن موضوع ...
قتل نوزاد توسط مادرش لحظاتی پس از تولد در سرویس بهداشتی
پس از تولد فرزند پسرش به بیمارستان منتقل شده بود نخستین کسی بود که تحت بازجویی قرار گرفت. این زن 20ساله در تحقیقات گفت: زمستان سال94 با همسر اولم ازدواج کردم. اما ازدواج ما دوام چندانی نداشت و اسفند همان سال از هم جدا شدیم. با این حال چند ماه بعد دوباره تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم ولی باز هم نتوانستیم به این زندگی مشترک ادامه دهیم و در نهایت باز هم جدا شدیم. زن جوان ادامه داد: مدتی ...
با قاشق و چنگال عقیق ناهار می خورم!
...، بهره برداری کند. بهره برداری که نیاز به هزینه زیادی داشت: معدن خیلی هزینه دارد. ابتدا باید آن را ثبت می کردم. از طرفی خانواده من اصلا به شغل آزاد اعتقاد نداشت و فقط به شغل دولتی فکر معتقد بودند. زمانی که دانشجو بودم در مجله معدن نوشته بود:اگر کسی دانشجو و یا فارغ التحصیل معدن و یا زمین شناسی باشد و بخواهد فعالیت معدنی کند؛ صندوق حمایت از فارغ التحصیل ها یک پول بلاعوض به او می دهد. من هم رفتم و ...
آموزش مسائل جنسی به کودکان
- مانلی فخریان : فرزند 18 ماهه ام مدام با آلت جنسی اش بازی می کند، نمی دانم چطور مانع این کار شوم. دختر 2 ساله ای دارم که هر روز از من و پدرش در مورد دستگاه تناسلی سوال می کند و می خواهد بداند فرق مادر و پدر در چیست. پسر 28 ماهه ام بیشتر اوقات بیکاری درگیر آلت تناسلی اش می شود و از بازی کردن با آن لذت می برد، نگرانم اگر تنبیهش کنم بترسد. این ها نمونه هایی از سوالات متداولی است که بیشتر خانواده ها با آن درگیرند. آشنایی با آلت تناسلی و کشف جنسیت از 18 ماهگی آغاز می شود، در 2.5 تا 3 سالگی به اوج خود می رسد و در ...
محمد حیدری درگذشت+عکس
بیشتر دنبال کارهای متفرقه ای که ربطی به من نداشت می فرستاد . و چند بار هم شاهد بودم در پاسخ به پرسش اعضای سردبیری در مورد مضمون تیتر اول، پاسخ هایی سردستی می داد. آن روز تنها روزی بود که من و دیگران از چگونگی بسته شدن صفحه اول روزنامه بی خبر بودیم ( در حالی که نظارت بر صفحه بندی و کنترل نهایی با من و سپس خود صالحیار بود.) سرانجام خبر دار شدیم چاپ روزنامه آغاز شده و دقایقی بعد، نسخه هایی از آن به ...
سروده هایی به مناسبت دهم رجب
ببین تشنگی اش ببین که کارِ پدر بر قسم می کشد گمانم به دنبال گهواره است کسی که به آتش حرم می کشد فقط مادرش آه دنبال او در آن راهِ پُر پیچ و خَم می کشد بِبَر نامِ او را خدا بعد آن به حجم گناهت قلم می کشد رباب است یک فاصله تا حسین چه ها کرده این حرمله با حسین محمدجواد پرچمی نشسته ام بنویسم گدا نمی خواهی؟ میان خانه ی خود ...
وقتی در خانه تنها بودم کامران با چرب زبانی به خانه ام آمد و ... / انتقام وحشتناک مهسا او را پشت میله های ...
من را نیز به سوی قلب خودش، سرازیر نماید، تا جایی که من، که همیشه ایّام از محبّت پدر و مادر خود محروم بودم، به کلّی شیفته و دلباخته کامران شده و به دنبال محبّت گم شده والدین خود،در وجود او رفتم، به گونه ای که اگرحتّی یک روزدیگر جملات عاطفی کامران را نمی شنیدم، آن روز برایم شب نمی شد. کامران سرانجام توانست من را فریب دهد، زیرا او با اصرارتمام توانست یک روز به دور از چشم مادرم به خانه ما ...
زندگی بر باد رفته زوج ایرانی در استرالیا
و خجالت می کشم از مادرم پولی بگیرم. آرزو داشتم زحمات چندین ساله مادرم را که در نبود پدر متحمل شده جبران کنم اما متأسفانه در دام این زن شیاد افتادم و خودم را نابود کردم و مادر و خانواده ام را نیز رنجاندم. بهتر است در زندان بمانم تا اینکه ... همان موقع مادر سیاوش از روی صندلی بلند شد و در حالی که اشک بسختی مجال حرف زدن می داد رو به پسرش گفت: جانم فدایت پسرم. اشکالی ندارد من خودم پول جور ...
علت ازدواج نکردن بازیگران زن ایرانی چیست؟ + تصاویر
یکی در خانه را می زند، اما باز هم کسی نیامد. سمانه پاکدل:نمی دانم چرا کسی نمی گیردم! سمانه پاکدل نیز در پاسخ به سوال مدیری که تا به حال عاشق شدی؟ در حالی که خجالت کشید و سرش را پایین انداخت، گفت:از همان دوران کودکی و مهدکودک ام با لباس عروس کلاس می رفتم و از همان مهد کودک عاشق بودم. وی صراحتا اعلام کرد:نمی دانم چرا کسی نمی گیردم! انکار الهام حمیدی از طلاقش ...
پدرم می گفت بدهکار انقلاب باشید نه طلبکار
خستگی را به خانه نمی آوردند؟ بله؛ گاهی بعد از ماموریت ها صبح خیلی زود می رسیدند ولی به جای استراحت به مادر در کارهای منزل کمک می کردند. یعنی مادر من می گویند که در همه سی و چند سال زندگی با پدرم، ایشان یکبار هم مطالبه نداشتند و حتی نگفتند برای من چای و آب بیاور. البته مادر این کار را می کرد اما پدر هیچ وقت درخواستی نداشتند. به محض رسیدن به خانه می رفت در آشپزخانه به مادر کمک می کرد. با هم سفره ...
صمدیان: انگار کیارستمی با من زندگی می کند
کشیده ای... اولین بار اصلا چطور با ایشان آشنا شدید؟ این را جایی تعریف نکرده بودم. البته آشنا شدن فرق دارد با دوستی و اولین دیدار هم فرق دارد با آشنایی. همه این اولین ها در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان جم نزدیک همان بیمارستانی که خاطره بدی برای ما به جا گذاشت، اتفاق افتاد. من سال 57 فیلمی ساخته بودم از روزهای انقلاب در ایران و راهپیمایی اربعین که یک سرش میدان ...
نمی دانستم از شوهر قبلیم باردار بودم / به صورت پنهانی بند ناف بچه ام را بریدم و...
کسی بود که تحت بازجویی قرار گرفت. این زن 20ساله در تحقیقات گفت: زمستان سال94 با همسر اولم ازدواج کردم. اما ازدواج ما دوام چندانی نداشت و اسفند همان سال از هم جدا شدیم. با این حال چند ماه بعد دوباره تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم ولی باز هم نتوانستیم به این زندگی مشترک ادامه دهیم و در نهایت باز هم جدا شدیم. زن جوان ادامه داد: مدتی بعد با همسر دومم آشنا شدم و با او به صورت موقت ازدواج کردم ...