سایر منابع:
سایر خبرها
خانم منشی دکتر دور از چشم شوهرش چه ها که نکرد! + عکس
را جمع کردم و طلاهایم را نیز فروختم و تا اینکه پزشک مطب به سفر رفت و ما سناریوی سرقت را به اجرا رساندیم. پس از سرقت هارد دوربین مداربسته را به طور کامل پاک کردیم و با صحنه سازی سعی بر گمراه کردن ماموران داشتیم. وی ادامه داد: پس ازدزدی، ماموران به من و همکارم شک کردند و تصمیم گرفتم خیلی زود از کشور خارج شویم به همین خاطر همه پول هایی که داشتم را در اختیار پسر مورد علاقه ام قرار دادم و ...
سرقت طلای زنان مسن برای پرداخت قسط
به سرقت کردم. نحوه سرقت به چه صورت بود؟ همراه با دوست دخترم سوار خودرو مزدا می شدیم، در شهر می چرخیدم و با شناسایی بانوان مسن کنارشان توقف می کردم، بعد من از آنها آدرس یک مسجد را می پرسیدم و آنها پاسخ می دادند سپس می گفتم خانمی که کنار من نشسته (دوست دخترم) همسر من است، ما مقداری پوشاک برای افراد نیازمند تهیه کرده ایم و می خواهیم لباس ها را به جایی تحویل دهیم و از این بانوان ...
اگر جبهه نبود، مداحی را ادامه نمی دادم
از این حرف هاست. و بالاخره شما راهی شدید یا نه؟ بله راهی شدم. البته دستم هم خالی بود. مجبور شدم 30 هزار تومان قرض بگیرم. 27 تومانش را دادم برای حج، دو هزار تومانش را به خانمم و یک هزار تومان هم گذاشتم توی جیبم. کی ازدواج کردید؟ سال 61 ازدواج کردم. چهار فرزند دارم: سه پسر و یک دختر. شغلتان چقدر روی فضای خانواده تاثیر گذاشته از ابتدا تا به الان؟ ...
سرقت دختر و پسر جوان از مادربزرگ ها
بار با هم سرقت کردیم. 27 سرقت بعدی را با دختر مورد علاقه ام سحر انجام دادم. شیوه سرقت تان چطور بود؟ من و سحر چند دست لباس را در نایلون و داخل خودرو می گذاشتیم. بعد در محله های تهران حرکت می کردیم. با دیدن زنان سالخورده در کنار آنها توقف کرده و با ادعای این که افرادی نیکوکار هستیم و می خواهیم به افراد نیازمند کمک کنیم، با آنها حرف می زدیم. بعد وانمود کردیم سرمان برای خرید طلا ...
اکبر از پاکسازی میادین مین به دفاع از حرم رسید
. ازخاطرات آن دوستان سفر کرده می گفت و افسوس می خورد وحسرت می برد که چرا آنها رفتند و او جا مانده است. اکبر بسیار خوابشان را می دید و برایشان ابراز دلتنگی می کرد. بارها و بارها دل هوایی شده اش برای آنها را با نام و یاد خدا (نماز )آرامش می داد وخلاصه اینکه برای وصال به آنها دست و پا می زد و ما را تشویق به ادامه راه آنها می کرد و آنقدردر طول این چندساله زندگی مان از آنها حرف می زد و سیره و روششان را از ...
که جز سبز، رخت عزای تو نیست
این نظام نمی گیریم ولی چون می دانم این نظام زمینه ساز ظهور است، همه وجود خود را برای آن گذاشتم. چند متر جلوتر، اما دو دختر با پوششی متفاوت و شاخه ای گلایل در دست نشسته اند. آنها بارها در این مراسم با تذکرات روبه رو شدند وآن طور که خودشان می گویند، از قبل هم این موضوع برایشان قابل پیش بینی بود ولی به واسطه علاقه به شهدا در این مراسم حاضر شدند: اینها عقاید خودشان را دارند و حرف بدی هم نمی زنند ...
قتل با ضربات مرگبار چاقو
محله کسی را نمی شناسیم. در زندگی شخصی هم با کسی مشکلی نداشتیم که بخواهد این انتقام را از ما بگیرد. چه چیزی از خانه سرقت شده است؟ فقط طلاهای همسرم شامل گوشواره و گردنبند. ما هر چه پول و طلا داشتیم برای خرید این خانه گذاشتیم. قاتل به احتمال زیاد با دیدن همین طلاها و خانه ای که خریدیم فکر کرده وضع مالی خوبی داریم و همسرم را کشته است. سروان بعد از تحقیق از این مرد، دستور ...
ادواردو آنیلی کسی که امام خمینی(ره) پیشانیش را بوسید
پسرش هستم. گفتم تو اگر واقعا پسر آنیلی هستی پس چرا با این موتور دست دوم آمده ای؟ گفت این مال نگهبان مان است و من با این آمده ام تا شناخته نشوم. من مصاحبه شما را دیدم و مسلمان هستم، گفتم چه زمان مسلمان شدی؟ گفت چهار سال قبل. وی می افزاید: ادواردو شرح مسلمان شدنش را برایم گفت و درخواست کرد که با هم دوست باشیم، از آن به بعد هر وقت که ادواردو به شهر رم می آمد - منزلش در شهر تورینو بود - به ...
ناگفته های برادر کمترشناخته شده آیت الله هاشمی
روید؟ گفتم بله درست است. گفت حاج آقا گفتند که به احمد بگویید در حال حاضر به مصر نرود چون رابطه ایران و مصر خوب نیست و مشکلاتی پیش می آید. من با دوستم در مصر تماس گرفتم و گفتم که کاری پیش آمده و باید به خدمت حاج آقا برسم. خلاصه آن سفر حاج آقا ما را از رفتن به مصر منع کرد، البته ایشان می دانست ما سیاسی نیستیم ولی شاید در آن شرایط آن سفر می توانست مشکل ساز شود. چرا در مورد خانواده هاشمی ...
ناگفته ها و دردو دل های جنجالی ترین قاضی جنایی ایران
خانه کوچک کنار یک بقالی ... زنگ زدم و خود قاضی درب را باز کرد. خانه نوساز بود اما کوچک ... روی مبل نشستم و قاضی در آشپزخانه مشغول تهیه چای و سرو شیرینی بود. من هم طبق عادت وارد آشپزخانه شدم و مصاحبه کنار سماور نقره ای رنگ آغاز شد ... *کسایی زاده: چرا این محل را برای سکونت انتخاب کردید؟ -عزیزمحمدی: من این خانه را هم به تازگی به دست آوردم پس از بازنشستگی با پاداشی که گرفتم و علاوه ...
در پاسخ به اظهارات دکتر زیباکلام؛ دکتر نوبخت سرمایه ایست که نباید سوخت شود
این نوشتار، در پنجم آبان سال گذشته در مقاله ایی تحت عنوان ائتلاف بلاشرط بی وجه و بلافایده در همین رسانه به همین ناموزونی ساختار مدیریتی در دولت تدبیر و امید پرداختم و بصراحت هم اندیشان اصلاح طلبم را مورد خطاب قرار دادم که می بایست کاندیدایی موازی به کارزار انتخابات ریاست جمهوری گسیل دارند تا صدای گفتمان اصلاح طلبی باشد کاندیدایی که در نظرسنجی ها در رده بالای جدول قرار گرفته و آرا و دیدگاه های اصلاح ...
روایت مجروحان و شاهدان 2حادثه تروریستی چهارشنبه تهران
...، ولی آسانسور دست راست را سوار شدند و به طبقه چهار رفتند. اینجور که ما شنیدیم و گفتند، هدف شان این بوده . اما در خبرها و به نقل از محمود صادقی نماینده مردم تهران در مجلس، خبر از درگیری یکی از نمایندگان به تروریست ها منتشر شده است . حسن نژاد درباره این درگیری می گوید: آنها از قسمت ورودی زنان وارد شدند و از همان جا شروع به شلیک کردند و تا داخل ساختمان هم آمدند، بعد سوار ...
امیر مرا تهدید می کرد که ارتباطمان را به شوهرم می گوید و من ...
های خصوصی ام را برای امین فرستادم، او تهدیدم کرد اگر پولی که می خواهد به او ندهم، عکس ها را به خانواده ام نشان خواهد داد. به هر سختی بود، چند میلیون پول فراهم کردم و به او دادم، اما او دست بردار نبود به همین دلیل تصمیم گرفتم از او شکایت کنم. با طرح این شکایت، مأموران در تحقیقات خود دریافتند که پسر کلاهبردار از چندین زن و دختر به همین شیوه اخاذی و سوءاستفاده کرده است و همه آنها نزد مأموران ...
دنیای رنگ به رنگ سینمای مستند روی پرده نقره ای
بود که پسر یمینی شریف تسویه حساب کرد و من با خودم گفتم حالا که دگمه را پیدا کردم، می توانم با این سرمایه کت بدوزم. بعد به حسین مسرت ایمیل دادم و او هم جواب داد و بسیار محبت کرد. استاد مسرت هر چه اطلاعات و مستندات داشت به من داد و من هرچه بعدا به دست آوردم، در اختیارش گذاشتم. خودش هم متعجب بود، چون تصویر متحرک یمینی شریف را تا آن زمان ندیده بود. به خودم می بالم که حسین مسرت با من همکاری کرد. موتور ...
حاشیه نگاری دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب
فراهم شود. درباره عملکرد شورای نگهبان هم سوالاتی دارد که آقا را دست به قلم می کند. جمله کلیدی اش این است: اعتماد مردم به نقاط کلیدی نظام نباید خدشه دار شود. حوزه علمیه و صداوسیما را هم نقد می کند و کمی هم درباره مساله زنان نظر می دهد و به نیروهای ارزشی برای کم توجهی شان به مساله زنان خرده می گیرد، نماینده تحکیم می گوید در جبهه خودی هیج لزومی برای ورود زنان به جامعه حس نمی شود، که فقط با ندای احسنت ...
آن قدر غرق در هوس های شیطانی بودم که از ضجه های دختران بیشتر لذت می بردم و با آنان..
. در همین زمان با وحید آشنا شدم. او نیز در همین شبکه های بازاریابی فعالیت می کرد. از سوی دیگر هم می دانستم پسر خاله ام چهار دیواری مخروبه ای در منطقه باغچه دارد؛ این بود که برای به دست آوردن پول بیشتر تصمیم به سرقت از زنان گرفتم. پیشنهادم را با وحید و پسر خاله ام در میان گذاشتم و بدین ترتیب با یک نقشه حساب شده رانندگی خودرو را به وحید سپردم و خودم در صندلی عقب با شوکر طعمه هایمان را می ...
اخبار حوادث
...، کمی که حالش بهتر شد همراه هم به خانه مان بازگشتیم. مرد جوان ادامه داد: ساعت 5 و 30 دقیقه صبح بود که او به سمت اتاق خواهرم رفت تا بخوابد و من به اتاق دیگری رفتم. ساعاتی بعد سر و صدا شنیدم. بعد به اتاق خواهرم رفتم که دیدم دختر مورد علاقه ام نیست. همه جا را جست وجو کردم از او خبری نبود. گفتم نکند به پشت بام رفته باشد. سراسیمه خود را به پشت بام رساندم. دیدم او آنجاست. وقتی مرا دید خود را به ...
آگاهانه به سمت مرگ می رفتیم
.... بعد به آن ها گفته شد تا همه نوع ابزار، به ویژه چاقو و تبرها را بیاورند. به آن ها گفته شد این مردان باید جلوتر از گروه بروند تا استراحتگاهی برای دیگران درست کنند. مردها خیلی زود ابزار به دست در صف دیگری به خط شدند. برادرم ساری را دیدم که پس از خداحافظی با همسر باردارش با اکراه به آن ها پیوست. به او گفتم به خوبی از اووم، زن برادرم، مراقبت خواهم کرد. قدری بعد گروه در تاریکی آسمان ناپدید شد ...
شوهران فراری و زنان سرگردان در راهروهای دادگاه
بدبختی بردم. مهریه رو بخشیدم. همه چیز رو دادم حالا حکم صادر شده اما اگر باز سر و کله اش پیدا بشه باز یک سال دیگه معطل می شم. گناه زن هایی مثل ما چیه؟ یکی بیاد تحقیق کنه اگه درباره وضعم دروغ گفتم پای خودم. نزدیک 2 ساله از یارانه هم محروم شدیم. شهناز سجادی، حقوقدان در گفت و گو با ما از شرایط طلاق غیابی می گوید: زوجه هایی که زوج ترک شان کرده، باید راه قانونی را برای طلاق طی کنند. اگر در شرایط ...
اقدام عجیب پسر جوان به همراه دوست دخترش با مزدا 3 + عکس
اینکه فهمیدم او هم به خودروی مزدا 3 علاقه زیادی دارد. تصمیم گرفتم مزدا 3 به صورت اقساط بخرم و بعد هم با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم. در نهایت یک مزدا 3 به صورت شرایطی خریدم. 30 میلیون تومان به صورت نقدی پرداخت کردم و 50 میلیون تومان هم قرار بود قسطی پرداخت کنم. در آمدم زیاد نبود و از طرفی هم اقساط خودروام زیاد بود که تصمیم گرفتم همراه نامزدم به سرقت برویم. پس از این، با یکی از دوستان ...
این 3 مرد را می شناسید؟ + تصویر
مقدسات من توهین کند!... زن جوان درحالی که هنوز هم دستانش می لرزید، ادامه داد: دیگر کاری از دستم ساخته نبود چرا که تیغه چاقو را زیر گلویم احساس می کردم، گفتم هر چقدر پول بخواهید به شما می دهم فقط مرا نزد همسر و خانواده ام بی آبرو نکنید!! ولی او بی شرمانه می گفت: من به اندازه هیکل تو پول بارت می کنم و سپس وحشیانه به سمت من حمله ور شد و ... خودم را پایین انداختم دختر ...
علاقه ام به وطن را از خانواده گرفتم
تدریس است. 45 سال است تدریس می کنم. تمام صبح های من صرف کار می شود. جوان ها از اقشار و طبقات مختلف را تعلیم می دهم. کارم فقط نقاشی نیست، تاریخ هنر ایران را هم دربر می گیرد. آنچه از وقتم می ماند، درباره مسائل هنری مطالعه می کنم تا بتوانم تدریس کنم. فرزندان شما هم به مسائل هنری علاقه ای دارند؟ یک دختر دارم؛ تارا بهبهانی که او هم فارغ التحصیل پژوهش هنر است. تخصص او آموزش ...
این آقا، 6 زن و 54 زن فرزند دارد
آن زمان تاکنون 5 بار دیگر نیز ازدواج کرده است. بدون این که از زنان قبلی اش جدا شود. وی علاوه بر این که در این مدت 12 فرزند خود را از دست داده شاهد مرگ دو تن از زنانش نیز بوده است. وی در این مورد چنین می گوید: آنها (کودکان) شیر کافی برای خوردن نداشتند و من نیز از عهده هزینه سنگین آنها برنمی آمدم در نتیجه تعدادی از آنان فوت کردند. یکی از همسرانم هنگام وضع حمل همراه با بچه مرد. او مریض بود ...
خرچنگ های سیاه دستگیر شدند
دادستان مشهد درباره دستگیری متهمان اصلی پرونده خرچنگ های سیاه توضیح داده است: این افراد با غصب عنوان مأمور نیروی انتظامی زنان و دختران جوان را در پوشش مسافرکشی سوار خودرو می کردند و پس از سرقت اموال، آنان را مورد آزار قرار می دادند. قاضی حیدری در گفت وگو با میزان گفته است: متهمان اصلی پرونده خرچنگ های سیاه با صدور دستورات ویژه قضایی و با تلاش گسترده کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در ...
روز سخت تهران
در حرم اتفاق افتاد، وحشتناک بود: لباس های تیراندازها خیلی معمولی بود، یکی شان یک شلوار شش جیب تنش بود و ریش داشت، شاید 26، 27ساله بود. به گفته میرکی، فاصله نگهبانی و کلانتری، شاید 30، 40متر بود اما تیراندازها به هر دو بخش شلیک کرده بودند. همایونی، سرپرست آی سی یو، همان جا بالای سر سعید ایستاده: از نظر عمومی شرایط بیمار خوب است، تنها دو مسیر سوراخ روی شانه اش وجود دارد، باید به اتاق عمل برود تا ...
دوماه زندگی با قبیله های بدوی در جهنم آمازون +تصاویر
این رکوردزنی را از دست دادم و به جای 100 روز در 102 روز این مسیر را گذراندم. البته این تاخیر دلیل داشت، من در این سفر مالاریا گرفتم... همین باعث شد خیلی ضعیف بشوم بعد در تانزانیا از حال رفتم و گرما زده شدم. این تنها تجربه ای بود که تا حد مرگ رفتم.البته این سفر هنوز هم برای خودش رکورد محسوب می شود چون کسی آن را انجام نداده. در این سفرها با آدم های مختلفی ارتباط گرفتید؟ تفاوت فرهنگی زیادی دیدید؟ تفاوت خیلی به چشم می اید خیلی زیاد است اما وقتی شما در سفر هستید بیشتر دنبال اشتراکات هستید، چون این اشتراکات ادمها ار به هم نزدیک می کنند. ...
ماجرای جهان دیدگانی که دور هم خاطره می گویند/ امید و شادی در میان زنان سالمند
.... کسی بود که به کلاس خاطره گویی آوردم و سنش بالا بود. نمی توانست راه برود. همه می گفتند خانم صحت برای این خانم ورزش کردن خطرناک است. آن زمان گردن بند و پابند بسته بود. اما الان همه را باز کرده است. دو سال پیش همسرم را از دست دادم. همسری که خیلی مشوقم بود. وقتی ازدواج کردیم، خودم سیکل بودم اما همسرم کمتر درس خوانده بود. کمکش کردم و درس خواند و افسری رفت و در نهایت درجه سرهنگی گرفت ...