سایر منابع:
سایر خبرها
روایت میهمان برنامه ماه عسل از فقر تا کارخانه داری
اینکه نگهبان بودم، به من اجازه نداد به همراه همسرو دخترم به بیمارستان بروم. موثرترین جمله ای که در زندگی شنیده ام این بود که یک دوچرخه با برادرهایم خریده بودم و سوارش شده بودم. یکی از ماشین پیاده شد و به به من گفت، گدایی برای تو خیلی زودِ. خیلی ناراحت شدم و آن روز له شدم. گذشته من سخت بود و گذشت. اون گذشته هر روز برای بچه های دیگر در حال تکرار است.همیشه در زندگیم سعی کردم به روزی نرسم ...
تاثیر طرح محسنین در برنامه ماه عسل؛ رنگ حامیان به زندگی فاطمه و مهدی
مردم به امثال من کمک کنند. دوتا فرزند دارمِ. سال هاست همسرم من و بچه هایم را ترک کرده است. آن هنگام که بود و هنگامی که نبود، برای من فرقی نداشت. همه بدبختی های زندگی را تنهایی بر دوش گرفتم. مریض شده ام و قندم بالا رفته است. دیگر توان کارم ندارم. در طرح محسنین خیرین کمک کردند یک خانه برایم خریدند. کرایه خانه نداشتم بدهم. مریض بودم. پول پیش دو میلیون تومان به صاحبخانه داده بودم، همه را برای اجاره ...
مامور فداکار، زندگی بخشید
سرویس اجتماعی - مامور جوان پلیس در اقدامی خداپسدانه به دنبال مرگ مغزی دختر 15 ساله اش، اعضای بدن او را به چهار بیمار بخشید. به گزارش فانوس ،"روح الله آغوشانی" 38 ساله پدر دختر 15 ساله و دو پسر 9 و دو ساله است. او که یکی از ماموران انتظامی تهران بزرگ است، اوایل خرداد امسال همراه همسر و سه فرزندش برای دیدار با خانواده اش به شهرستان رفته بود. آنها صبح روز 4 خرداد در حال بازگشت به تهران ...
ناکامی مرد همسرکش در خودکشی با مرگ موش
.... متهم به قتل ادامه داد: چند روز سرگردان بودم. زمانی که متوجه شدم پلیس در جست وجوی من است، رفتم و از مردی مرگ موش خریده و خوردم تا شاید پیش از دستگیری بتوانم به زندگی ام پایان دهم که نشد و زنده ماندم. کمی که حالم بهتر شد و همه راه های فرار را بر روی خود بسته دیدم، تصمیم گرفتم تسلیم پلیس شوم. عامل جنایت بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. ...
تلخ ترین حرفی که مسیر زندگی مهمان ماه عسل را تغییر داد
گفت بچه گدایی برای تو خیلی زوده! علیخانی گفت: خیلی بهت برخورد؟ ابوالفضل ادامه داد: کاش بهم برمی خورد له شدم اما هیچ وقت از یادم نرفت و موثرترین جمله در زندگی من بود. البته گذشته من سخت بود و دیگر برنمی گردد اما آن گذشته هر روز برای بچه های دیگر تکرار می شود. در بخش دیگر برنامه علیخانی پیرامون فصل متفاوت زندگی ابوالفضل خانجانی گفتگو را ادامه داد و گفت: به من بگو ...
راز معمایی قرار ملاقات زن خارجی با یک مرد در مشهد
می کردم. بعد از ازدواج فهمیدم هیچ گونه تفاهم و سازگاری با همسرم ندارم و با آن که مدتی قبل از ازدواجمان با یکدیگر ارتباط داشتیم ولی هیچ گاه متوجه تفاوت های اخلاقی مان نشده بودیم. در حالی که تنها دخترم به دنیا آمده بود اختلافات ما شدت گرفت. این گونه ناسازگاری ها به حدی رسید که ما به ناچار از یکدیگر جدا شدیم و من نتوانستم از دخترم چشم پوشی کنم. این بود که دختر کوچکم را در آغوش گرفتم و به پدری ام ...
بخشش قاتل به احترام شب های قدر
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، روز 15شهریور ماه سال 92به پلیس خبر رسید که زنی در خانه اش با یک روسری خفه شده است. در ادامه مردی به جرم قتل دستگیر شد و در اعترافاتش گفت: مدتی قبل به طور اتفاقی با زن جوان آشنا شدم. این در حالی بود که من متاهل و صاحب فرزند بودم. رابطه مان ادامه داشت تا اینکه او گفت اگر ترکش کنم حقیقت را به همسرم می گوید. من هم او را به قتل رساندم. این مرد دیروز در شعبه ...
دست نوازش امام روحیه استکبارستیزی را در من بیدار کرد
بنیاد نگرفته ام. چند روز پیش که برای کاری رفتم گفتند پرونده ات مشهد است و برایم ممکن نیست که دوباره بخواهم برای زندگی به مشهد بروم. اگر الان هم نیاز باشد که به منطقه اعزام شویم دوباره خواهم رفت و برای وطنم همه کار می کنم. هیچ افسوسی با من نیست و این جانبازی برای من افتخار است ولی توقع دارم احترام مدنظر برای پیشکسوتان جنگ و جهاد در نظر گرفته شود. همسرتان در طول این سال ها نقش زیادی در ...
راه باردار شدن، چقدر صبر کنم؟
سوال مخاطب نی نی بان: 26 سالمه و دوتا سقط مکرر که دومی در 7 هفته قلب جنین ایستاده بود مجبور به سقط با قرص میزوپرسترول شدم بعد از سقط دومم تا چند ماه پریودهام نامرتب شده بود در حالیکه قبلا مشکلی نداشتم تمام آزمایشهای تخصصی رو خودم و همسرم دادیم گفتند مشکلی نیست ولی الان 5 ماهه که برای بارداری اقدام کردم نتیجه نگرفتم طبق آخرین سونویی که دادم بهم گفتن فولیکولات کوچیکه بعد از اون قرص لتروزول و آمپول ...
تازه عروس در حالی به مرد مورد علاقه اش پناه آورد که یک هفته از عروسی اش نگذشته بود و!
در تهران کار می کرد هر از گاهی برای ملاقات او نزد وی می آمد. چند روز پیش دخترم و دامادم برای اجاره خانه ای در اطراف تهران با هم از شهرمان خارج شدند. قرار بود آنها زودتر بازگردند، اما خبری از دخترم نشد. سراغ او را از دامادم گرفتیم که او اظهار بی اطلاعی کرد. به او مشکوک هستم و از وی شکایت دارم. در این مرحله با دستور قضایی، داماد جوان بازداشت شد و مورد تحقیقات قرار گرفت. او به ...
بخشش قاتل زن جوان به حرمت امام رضا (علیه السلام)
به گزارش جام نیوز ، 17 مهر 92، جسد زنی متاهل در خانه اش پیدا شد. او با شال گردن خفه شده بود و بررسی پرینت تماس هایش از ارتباط وی با مردی غریبه حکایت داشت. مرد جوان پس از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: چند روز قبل از حادثه، هنگام مسافرکشی با مقتول آشنا شدم. ارتباطمان در حد پیامک بود اما او مرا تهدید کرد اگر از نظر مالی تامینش نکنم، آبرویم را پیش همسرم می برد. چند بار به او پول دادم تا این که روز ...
روایت جداگانه دو شهروند مهابادی از جریان روز حادثه
روز چهارشنبه 17 خرداد ماه در پی حمله تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی و مرقد امام (ره) 18 نفر از هم وطنان بی گناه شهید و تعدادی نیز زخمی شدند. روز حادثه چند شهروند مهابادی نیز جهت حل پاره ای از مشکلاتشان بوسیله نماینده شهرستان در میان مراجعه کنندگان به مجلس حضور داشتند و یکی از آنان جان مادر و کودکی را از چنگال داعش نجات داد که بعدها عکس همان کودک در زاویه ای دیگر و حال امداد و نجات توسط ...
یک سال قبل از شهادتش، زنگ زد خانه گفت: یک خوابی دیدم که هر چه این مدت آمدم اینجا مزدم را گرفتم، پرسیدم ...
فرزانه متوجه شد عملیاتی قرار است انجام شود که دید در این شرایط نمی تواند منطقه را رها کند و از مرخصی صرف نظر کرد. بعد از شهادتش فهمیدم برای سالگرد مراسم مادرش می خواسته برگردد. برای آخرین بار آخرین تماسش را 19 دی گرفت. چند روز قبلش با خاله ام رفته بودیم پارچه بخریم که گوشی ام را که اصغر آقا از کربلا برایم خریده بود دزدیدند، وقتی آمدم خانه بچه ها گفتند به بابا بگو این دفعه از سوریه ...
عشق نافرجام زن اروپایی و پسر ایرانی
. 21 سال پیش به خاطراختلاف شدید خانوادگی از همسرم طلاق گرفتم ومدتی بعد به عنوان مدیرارشد یک شرکت نفتی بین المللی همراه با دختر خردسالم به ایران آمدم. پس از چند سال حضور در ایران عاشق این کشور شدم و حتی دخترم را به مدرسه فارسی زبان فرستادم. در طول این سال ها موفق شدم زبان فارسی را هم بخوبی یاد بگیرم و بخش هایی از آثار حافظ و سعدی را هم حفظ کنم. تا اینکه چهار سال پیش به طوراتفاقی با پسرجوانی به نام ...
معجزه بالکن 20 متری
شهید رجایی کار می کرد، تا اینکه قرار شد منتقل شود به بندرعباس. وقتی این موضوع را با خانواده هایمان در میان گذاشتیم مخالفت کردند می گفتند شما بچه شمال هستید در گرمای جنوب حتماً اذیت می شوید...ما هم به ناچار کار را ول کردیم و برگشتیم به روستای خودمان در سرولات. وقتی برگشتید سرولات باید همه چیز را از صفر شروع می کردید؟ بله همینطور بود. در روستای ما کار فقط و فقط کشاورزی بود. حالا ...
اخبار حوادث
به اسم راحله ازدواج کرد. از اهالی شنیده بودم او با مردان غریبه ارتباط دارد. تا این که یکی از دوستانم گفت یک روز راحله برایش تعریف کرده چطور با یکی از اهالی ارتباط برقرار کرده است. خیلی عصبانی شدم و به خانه رفتم. پدرم در خانه نبود و راحله در اتاق تنها نشسته بود. از شدت عصبانیت، چاقویی برداشتم و به قتل تهدیدش کردم. او هیچ واکنشی نشان نداد، اما من چهار ضربه به او زدم. وقتی فوت کرد ...
زنی که با آرزوی بچه دارشدن شهید شد +عکس
هایی را چاپ و در اماکنی که حدس می زدم ممکن است اطلاعی از همسرم بیابم، به دیوار ها چسبانده بودم. وی با بیان اینکه از این موضوع که همسرش در درون مجلس به شهادت رسیده یا بیرون از آن اطلاعی ندارد، گفت: در روز چهارشنبه همسرم به بیمارستان شهید معیری رفت و گچ دستش را باز کرد اما آن روز کارکنان بیمارستان به من گفتند که او به اینجا نیامده است در صورتی که بعد اسناد حضورش در بیمارستان را دیدم؛ اگر ...
پسری که دختر شد و خود را به نابودی کشاند
گوید که دخترش عروس خانم شده بود و این موضوع کمی آرام ترش کرده بود: سایه ازدواج کرد. احساس می کردم همه چیز روبراه است. آنها حتی دنبال اجاره کردن رحم برای بچه دار شدن بودند تا این که یک روز دخترم با گریه آمد و گفت که همه چیز تمام شده است. یکی از افرادی که از سرگذشت شایان خواننده خبر داشت، عکس شایان را کنار عکسی از سایه گذاشت و نوشت این پسر تغییر جنسیت داده و دختر شده است. ...
این زن دوبار سرطان را شکست داده است
رویا جعفری مصاحبه را با یک جمله ساده شروع می کند: شاید هیچوقت مادر نمی شدم! آن هم درحالی که دخترکوچکش را درآغوش گرفته. دخترک می خندد و رویا با آرامش بیشتری می گوید: شاید هیچوقت لذت مادر شدن را تجربه نمی کردم؛ این لذت را، این حس شیرین دوست داشتنی را فقط مادرها می فهمند... چرا؟ برای رسیدن به جواب این سوال باید تقویم زندگی رویا را ورق بزنیم و برگردیم به چند سال پیش...روزهایی که رویا ...
از پاکسازی میادین مین تا دفاع از حرم
تقوای الهی دعوت می کرد. دخترم بی تابی می کرد و من وقتی بی تابی دخترم را می دیدم نگران می شدم. خانم دلیلی چند فرزند دارید؟ من و اکبر 25سال در کنارهم زندگی کردیم. ماحصل این زندگی عاشقانه سه فرزند بود. فاطمه حسنی متولد 1370، علی پسرمان متولد 1377 و ریحانه حلماء متولد 1390است. خود شما فرزند شهید بودید و حالا باید فرزندان شهید را بزرگ کنید. من به علت شهادت پدرم در سال 65 با مقوله ...
نگاه + خارج نشین
رو ببره و گرنه هیچ وقت حرف گوش نمی ده. باباش هم اسباب بازی ها رو برد بیرون و گذاشت داخل ماشین که ببینه عکس العمل پسرمون چیه.پسرم که دید موضوع جدی شده زد زیر گریه و خیلی ناراحتی کرد و حرفی زد که تا چند روز نمی تونستم از فکرش بیام بیرون. اون گفت شما مسلمون ها همتون تروریست هستید. همین کارها رو می کنید که همه! میگن مسلمون ها تروریستن.من که واقعا از حرفش شوکه شده بودم سعی کردم جلوی خودمو بگیرم و بعد ...
همسرم دوست داشت مدافع حرم شود
...؛ تکیه داده به پشتی، کنار خانواده اش؛ خانواده ای که 19 سال پیش با ازدواج مازیار و فرزانه شکل گرفت و حالا فرزانه نمی داند با خاطرات این 19 سال چه کند؟! تکیه می دهد به پشتی ، رو به ما و می گوید: همه خاطرات مان از مازیار یک طرف... خاطره آخرین دیدارمان یک طرف؛ انگار که خودش هم می دانست قرار است اتفاقی بیفتد، از بچه ها دل نمی کند...مازیار سه شنبه بعد از افطار به خانه برگشت، آن دو روز را ...
مصالحه اجباری؛ پایان قتل دختر مورد علاقه با نانچیکو
: لحظاتی قبل، خواستگار سابق دخترم به نام رحیم با من تماس گرفت و گفت دخترم را کشته و جسدش را پشت دیوار خانه اش رها کرده است. وقتی آنجا رفتم، با جسد آذر روبه رو شدم. تیمی از کارآگاهان برای دستگیری متهم وارد عمل شدند و پس از 24 ساعت، او را که قصد فرار به یکی از شهرهای شرقی کشور داشت دستگیر کردند. متهم 27 ساله در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: قصد ازدواج با آذر را داشتم اما وقتی به ...
گفتگو با قربانیان اسیدپاشی اخیر در جنوب تهران
میدان خراسان واقع شده، سه طبقه است و خانواده هایی را که سال هاست کنار یکدیگر در این ساختمان زندگی می کنند، می توان با یک فامیل بزرگ اشتباه گرفت. همه با یکدیگر آشنا هستند و جمع شدنشان دور هم، جمع های دهه شصت را به یاد می آورد، همان قدر گرم و پر سر و صدا و خندان حتی با وجود صورت های زخمی و دست های سوخته و بچه هایی که ترسیده اند. بچه ها از خنده های مادرانشان جان گرفته اند و به پشتوانه آن ...
خانم دکتر بیمارانش را در قم مجانی درمان می کند + عکس
باشی و کرمش را ببینی اما درس کریم بودن نیاموزی؟ خانم دکتر دباغیان می گوید: پزشک عمومی هستم، همیشه وقتی رنج و نداری مردم را می دیدم قلبم می لرزید، یکی از دلایل پزشک شدنم خدمت به مردم بود.اما جرقه طرح ویزیت رایگان بر می گردد به فوت دخترم. دخترم سه سال داشت، خیلی ناگهانی بر اثر ابتلا به یک نوع آنفولانزا در عرض چند روز از پا افتاد، تا به خودم آمدم او را به واسطه بیماری از دست داده بودم.بعد از آن ...
درگیری لفظی خانم بازیگر با خبرنگاران
چی؟ آقای خمار! خبرنگار مربوطه گفت: من خمار نیستم و جعفری باز هم ادامه داد: نه انگار یک چیزی انداختی بالا! در ادامه خبرنگاران سایر رسانه ها به لحن و صحبت های جعفری اعتراض کردند، اما او باز هم ادامه داد: فقط بلدید بگویید به ما بی احترامی می کنید! این از بی سوادی شماست. شما حتی برای خودتان هم سوال ندارید و همه تان صرفا یک کارمند هستید که برای کارتان اینجا آمدید! به گزارش فارس، خبرنگاری گفت: اگر همین بچه های رسانه نبودند، شما الان بهناز جعفری نبودید! که این بازیگر گفت: می خواهم نباشند! حتما من به واسطه شماها شدم بهناز جعفری! شما روزنامه نگاران فقط بلدید اعتراض های بی اساس کنید. ...
حسرت هایی که پشت دخل های فروشندگی جا ماند
که صاحب یک فرزند دختر و مدرک تحصیلی فوق دیپلم بود، و نوه ی نوزادش را در مغازه نگه داری می کرد، می گوید: نزدیک به بیست سال است که به کار فروشندگی مشغول هستم و در مغازه های استیجاری گذران زندگی می کند. محمدی می افزاید: 20 سال پیش دخترم کلاس اول ابتدایی بود که من به خاطر نیاز مالی که داشتیم مجبور شدم، کار فروشندگی انجام دهم و دخترم را تنها در منزل می گذاشتم ، ساعت کاری دو شیفت ساعت 9 تا یک و ...
شایان مصلح : انصاری مرا مجبور نکرد هم تیمی اش شوم
به روی چشم؛ تمام شد و رفت. من واقعاً بغض کردم که اگر دعای مادر است، قطعاً من موفق می شوم. از مادرم تشکر می کنم و بابت همه زحماتی که برای من کشید، دستش را می بوسم. *پرسپولیس الان به مرحله یک چهارم نهایی نهایی لیگ قهرمانان آسیا رسیده است؛ فکر می کنی بتوانی در آسیا هم برای تیم جدیدت بدرخشی؟ شایان مصلح -خدا را شکر پس از پیروزی مقابل لخویا، بچه ها توانستند خودشان را به جمع هشت تیم پایانی لیگ قهرمانان آسیا برسانند که این کار بزرگ و افتخارآمیزی است. امیدوارم بتوانیم با تلاش بچه ها، قهرمان آسیا شویم. ...
با اینکه شوهرم مچم را سر قرار گرفت باز هوس های شیطانی دست بردارم نبود و!
...: سال آخر دبیرستان را می گذراندم که با عابد ازدواج کردم. او همسر شایسته ای بود و به من عشق می ورزید. چند سال از بهترین روزهای زندگی ام را در کنار او سپری کردم، چرا که همسرم همه تلاش خودش را برای فراهم کردن یک زندگی زیبا برای من و دو دختر خردسالم به کار می گرفت. اما همه بدبختی های من از زمانی به وجود آمد که همسرم حدود دو سال قبل با یک سری مشکلات مالی رو به رو شد. او که شغل آزاد دارد، نتوانست به ...
خیاطی که محافظ سیدحسن نصرالله و آیت الله حکیم بود
کمیته شدم و همه چیز از آن روز شروع شد. شغل آباء و اجدادی اش را رها می کند و وارد کمیته انقلاب اسلامی می شود. غلامی درباره آن روزها می گوید: ایران تازه جان گرفته بود که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شد. در دوران سربازی تجربه حضور در عملیات مختلف را داشتم و فنون جنگی را از بَر بودم. برای همین به اهواز و آبادان اعزام شدم تا به نیروهایی که در سوسنگرد و هویزه و کرخه خدمت می کردند، آموزش نظامی دهم ...