سایر خبرها
گریه های زن جوان در شب بی رحم تجاوز!
قدرت ایستادن نداشت از خودروهای عبوری درخواست کمک می کرد. چند خودرو از کنار منیژه عبور کردند تا این که خودرو پژو پرشیا سفیدرنگی که دو پسر جوان سوار بر آن بودند با دیدن حال و روز منیژه در کنار جاده توقف کردند. زن جوان اشک می ریخت و دوان دوان به سمت خودرو پژو رفت و با التماس و اشک از 2 پسر جوان درخواست کمک کرد تا او را نزد پلیس برسانند. 2 پسر جوان ابتدا پذیرفتند تا منیژه را نزد پلیس ...
عروسان خون بس
: خوب است. سودابه تا آن زمان می ماند. اینقدر خوشحال شدم که نمی دانستم چه کار کنم. از اتاق بیرون آمدم. می توانستم تا صبح جیغ بزنم و خوشحالی کنم. اینقدر زیر آسمان پرستاره اش شکر گفتم که داشتم از حال می رفتم. آن شب شادی هایم آنقدر زیاد بود که نمی دانستم قسمت روی پیشانی ام چه چیز شومی نوشته است. یک روز در خانه بودیم که پسر عموی کوچکم که حدود 8،9 سال داشت آمد و پدرم را صدا و کرد و گفت: خان عمو محسن (پسر ...
دانش آموز راز قتل مادرش را برملا کرد
مادرم همیشه با هم اختلاف داشتند. آخرین بار حدود یک ماه قبل پدرم مادرم را به شدت کتک زد و پای راست مادرم شکست و ورم کرد. او شب ها از درد نمی خوابید. پدرم او را به دکتر نمی برد و اجازه نمی داد از خانه بیرون برود یا با کسی تماس داشته باشد. شبی مادرم تب و پدرم او را در اتاق زندانی کرد. این پسر که از شدت ترس گریه می کرد و به خودش می لرزید، ادامه داد: دو روز قبل وقتی از خواب بیدار شدم، مادرم ...
نجات از دست سارق، گرفتاری در دام 2 ابلیس
برای او و دوستش که مرد جوانی بود توضیح دادم و آنها هم قبول کردند به من کمک کنند و مرا به نزدیکترین کلانتری برسانند. وقتی سوار خودرو شدم ابتدا کمی آرامش گرفتم اما این آرامش خیلی طول نکشید تا اینکه مرد جوان به راننده دستور داد مسیرش را عوض کند . همان لحظه فهمیدم که دوباره در دام افراد خلافکاری گرفتار شده ام . پسر جوان ابتدا مخالفت کرد، اما مرد جوان اصرار کرد و او هم مسیر خودرو را تغییر داد ...
میرکریمی: شاید اگر در دوران امام صادق(ع) سینما بود می فرمودند مردم را با سینما دعوت کنید
مساله که مهم است این است که اصولاً حقیقتی که داریم راجع به آن صحبت می کنیم یک به اضافه بی نهایت است. نمی توانیم همه را یکجا بگذاریم اصلاً نمی شود. من رفته بودم در یک کویر سر فیلم خیلی دور خیلی نزدیک نشسته بودم. تنها بودم برای پیدا کردن لوکشین، نیوفاندر دستم بود. وسیله ای است که کادر را می بندیم و باز می کنیم و باز و بسته فضا را به ما نشان می دهد. جای بکر و زیبایی بود. نشسته بودم که نور ...
ورود زامبی ها به شهر / ببینید
ترکیب جدیدی از این ماده ی مخدر تهیه شده است که افراد مصرف کننده را به موجوداتی زامبی شکل تبدیل می کند. بر اساس برآوردها بیش از 95 درصد جوانان بی خانمان در شهر منچستر در حال استفاده از این ماده ی خطرناک بوده و حتی برخی به آن معتاد شده اند. متخصصان مواد مخدر در مورد همه گیر شدن استفاده از اسپایس هشدار داده اند زیرا مصرف آن در مناطق شمال غربی منچستر همه گیر شده و در حال سرایت به دیگر نقاط شهر ...
سلیمی: برای اهداف و آرزوها نباید سقفی تعیین کرد/ به موسیقی پاپ علاقه بیشتری دارم/ طرفدار نساجی مازندران ...
. *تصمیم دارید تا چه زمانی به حضورتان در میدان های ورزشی جهان و مسابقات ادامه دهید؟ تا موقعی که بدنم اجازه این کار را بدهد و تا زمانی که احساس کنم می توانم روی سکو بروم و افتخار آفرین باشم. *آیا تا به حال احساس نا امیدی کرده اید؟ روزی که آسیب دیدم همه چیز را تمام شده به حساب آوردم و واقعا از اینکه بخواهم دوباره به مسابقات المپیک بروم ناامید بودم، ولی خدا را شکر چون ...
حسین منزوی، شاعری که درباره اش حرف نمی زنند
ما بیاید و به شعرخوانی و گپ و گفت بنشینیم. بنابراین، شاید بتوان گفت من اولین کسی بودم که با حسنی منزوی در اولین سفرش به تهران ارتباط دوستانه برقرار کرد و این ارتباط تا آخر عمر آن خدابیامرز ادامه داشت. دوستی ما حال و هوای دیگری داشت. چطور؟ از همان حال و هوای خاصش برایمان بگویید. شاید یکی از دلایلش راحتی یا بی شیله پیلگی و بی تعارف بودن من بود، آن هم در برابر شاعر جوان ...
طعم شیرین وصال بعد از 31 سال انتظار
با دهان روزه برای استقبال از شهید محمدرضایی مقابل صداوسیما تجمع کرده بودند. نظامیان با تشکیل صفی منظم آمدن پیکر شهید را انتظار می کشیدند، مرد و زن، کودک و جوان و پیر همه آمده بودند و هرلحظه به جمع خیل عاشقان شهدا می پیوستند،بعد از گذشت 31 سال پیکر مطهر شهید وارد قزوین شد و بر روی دوش عاشقان به سمت معراج شهدا هدایت شد. در این میان پدر شهید با غمی نهان در دل آمدن فرزندش بود، چشم ...
در نشست جهادگران آتش به اختیاران عرصه محرومیت زدایی مطرح شد: آتش به اختیار در دستور کار پیشتازان ...
رشته "علوم اجتماعی فردی" در دانشگاه علامه طباطبایی دفاع می کند درباره نخستین باری که به همراه بچه های جهادی به روستایی از توابع بخش گوهران شهرستان بشاگرد در استان هرمزگان، اعزام شد، می گوید: سال 1384؛ ترم چهارم کارشناسی و از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بودم که با فراخوان دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، به بشاگرد- خمینی شهر- همان جایی که مرحوم حاج عبدالله والی در آنجا فعالیت های مختلف عمرانی ...
بحران زنانه و مردانه ندارد/به خرافات و خشونت آویزان شده ایم
اتفاق های دیگری هستیم اما وقتی با مردم طبیعی مواجهه می شویم می بینیم همه در واحدهای آپارتمان شان گیر افتاده اند و در چنبره تنهایی خودشان درگیر هستند و وقتی گیر می افتی به هرچیزی چنگ می زنی. فالگیر به نظر من بهترین مثال این قضیه برای شخصیت مهرناز است و در این شرایط اگر پسر غریبه ای که سال ها پیش با او رابطه ای عاطفی داشتی هم بیاید در را به رویش باز می کنی چون تنهایی ات بزرگ است. به نظر من اگر به ...
در ایستگاه تهرانپارس سوار پراید سیاه رنگی شدم که 4 جوان مرا با خود بردند!
به گزارش جام نیوز ، از سرکار می آمدم و بسیار خسته بودم، آخرین متروی شب را سوار شدم و در ایستگاه تهرانپارس پیاده شدم. وقتی از مترو خارج شدم به دنبال تاکسی بودم تا به خانه بروم که راننده پراید سیاه رنگی مقابل پایم ایستاد. دو مرد در صندلی عقب نشسته بودند و من در صندلی جلو نشستم، اما چند دقیقه بعد فهمیدم گرفتار چند شیطان صفت شده ام. آنها دهانم را گرفتند و با کتک مرا به خانه ای بردند و... ...
به صورت اتفاقی یک روز به خانه برگشتم صحنه ای را در خانه دیدم که ای کاش می مُردم!
کلی تغییر کرده بود و مرا وادار به کار در بیرون از منزل کرد. او با گرفتن دستمزدم به سراغ دوستانش می رفت تا با آن ها موادمخدر مصرف کند. روزگارم به سختی و فلاکت می گذشت. هر بار که در برابر زورگویی های مجتبی مقاومت می کردم، مرا به باد کتک و ناسزا می گرفت و با خالی کردن کیف پولم، مواد مخدر صنعتی تهیه می کرد و در مغازه ای که قرار بود منبع درآمدی برای خانواده اش باشد، همه دسترنج مرا دود می کرد. از یک سو ...
مجبور شدم در 16 سالگی زن صیغه ای بشوم! / امروز مورد سوءاستفاده قرار گرفته ام
با چهره ای خشمگین به طرف منزلمان حرکت کرد و من از آن روز به بعد نزد مادرم زندگی کردم. با این وجود مادرم آن قدر درگیر مشکلات خودش بود که توجهی به من نمی کرد. هنوز مدت زیادی از ماجرای طلاق شان نگذشته بود که روزی مادرم مردی با چهره ای عصبانی را به من نشان داد و گفت: از امروز او را پدر صدا کن! با این که من از چشم های آن مرد می ترسیدم ولی نمی خواستم مادرم ناراحت شود چرا که می فهمیدم ناپدری ام دوست ...
فیلم گفتگو با مردی که پس از کتک زدن زنش در یک ماجرای وحشتناک گرفتار شد + عکس
که ناگهان پسر جوان که حال بازی بود به سمت من حمله کرد و غرورم را شکست. شنیدم که برای زنان خانواده پسر جوان ایجاد مزاحمت کردی؟ نه، من زن و بچه دارم و کاری به ناموس مردم نداشتم واین حرفها دروغ است. بعد از درگیری چه کردی؟ منتظر ماندم تا شاید کسی به کمکم بیاد اما بی فایده بود و با همان سر خونین به خانه رفتم. چطور فکر اسید پاشی افتادی؟ در حال شستن صورتم بودم که ...
اقدام شوم دو گروه سیاه در یک شب با زن جوان در غرب تهران
نیمه های شب بود که زن نیمه جان، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک واسارت دردام چند کفتار پرده برداشت: شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانه ام در شهریار بروم. همان موقع راننده خودروی پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، ازشدت خستگی و به خاطر زود رسیدن اعتماد کردم و سوار شدم. اما بعد از طی مسافتی مسافرش پیاده شد و راننده ...
علی(ع)؛ شخصیت بی همتای تاریخ/ عمل بدون ولایت خاکستر در برابر باد است
(ع) وارد کوفه شد جمعی به عنوان نماینده مردم خدمت حضرت رسیدند؛ در میان آنان جوانی بود که بعدها شیعه علی شد. او زنی را از قبیله ای خواستگاری کرد. روزی امام نماز صبح را خواند و به کسی گفت به فلان جا برو، مسجدی آنجا خواهی دید، در کنار مسجد خانه ای است که از آن خانه صدای مرد و زنی به مشاجره بلند است، آنها را نزد من بیاور. وقتی آمدند حضرت گفت چرا مشاجره می کنید؟ جوان گفت در خلوت نسبت به او ...
دختری که بوی الکل می داد | با آرایش غلیظ سر قرار رفتم، اما...| روایت باورنکردنی دختر جوان مشهدی
توهم می شد و مرا به باد کتک می گرفت. یک روز که دیگر از رفتارهای او به ستوه آمده بودم نزد عمویم رفتم و گریه کنان گفتم دیگر به آن خانه برنمی گردم. خلاصه بعد از یک سال دوندگی حکم طلاق جاری شد و من در حالی که احساس آزادی می کردم عازم مشهد شدم تا به طور مستقل زندگی کنم. حدود دو سال بعد که مشغول به کار بودم با پسر جوانی در خیابان آشنا شدم. مدتی از طریق تلفن و پیامک با هم درارتباط بودیم تا ...
دو مرد جوان کثیف به التماس هایم توجهی نداشتند و .. / آنجا باغ متروکه بود!
و پس از چند روز تلاش به سرنخی رسیده بودیم. به دختر جوان گفتم: نی ها نشان می دهد باغ مورد نظر در همین اطراف قرار دارد و باید دقت کنید تا باغ را پیدا کنیم. دوباره جست وجو ها آغاز شد، اما این بار امیدوار بودیم و می دانستیم که تا حدودی راه را درست آمده ایم و حداقل محوطه ای که می گردیم همان محدوده ای است که دختر جوان مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. ساعتی را در آن اطراف به جست وجو پرداختیم ...
قتل شوهر سوم با همدستی مرد غریبه
یک استان تهران فرستاده شد. درددل های تلخ، رازگشای قتل خانوادگی دومین پرونده ای که به تازگی روی میز قضات دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفته به جنایتی بر می گردد که در آخرین روزهای سال 95 اتفاق افتاد و در جریان آن مردی همسرش را به قتل رساند. اسرار این جنایت وقتی بر ملا شد که پسر نوجوانی برای معلمش درد دل کرد. او که 12سال دارد، گفت: چند روز قبل پدر و مادرم مثل همیشه با ...
در خطرناک ترین دهه عمر انقلاب چه گذشت؟
انقلاب و مدافع امام تبدیل شد. این بار دیگر همه آمده بودند؛ جمعیتی عظیم که مانند انبار باروت هر لحظه احتمال انفجار داشت؛ جوانان دختر و پسر در جلوی محل سخنرانی بنی صدر به هدایت شعارهای طرفداران بنی صدر می پرداختند. نظم و هماهنگی در شعارها و بعضاً لباس های متحدالشکل آنها نشان از انسجام تشکیلاتی داشت. تجمعی که بنی صدر قبل تر از آن یعنی در 22بهمن59 وعده آن را داده بود، با فرمان وی برای ...
"زیر پای مادر" چه جور سریالی است؟
به گزارش شریان نیوز ،هفته نامه همشهری جوان - محمدرضا کاظمی: سریال زیر پای مادر تقریبا اولین سریالی بود که از چند هفته پیش پخش آن در شبکه اول سیما قطعی شد؛ سریالی که بعد از مدتی کش و قوس نهایتا با همین نام آماده پخش شد و در فاصله چند روز مانده به پخش، مراحل تدوین قسمت های پایانی اش را می گذراند. در روزهایی که بهرنگ توفیقی، کارگردان این سریال سخت مشغول کار تدوین بود، با او گفت و گو کردیم؛ گفت و ...
پاسخ به سئوالات شما درباره زمان پریود
...> کاربر محترم، در دختر خانم ها که به تازگی پریود را تجربه می کنند، ممکن است بی نظمی و کم و زیاد شدن خونریزی مشاهده شود . این امری طبیعی است و بعد از چند ماه با تکامل یافتن و تطبیق بدن با محورهای هورمونی، نظم در بدن شما برقرار می شود و جای نگرانی نیست. 6- صادقی من 22 بهمن پریود شدم و تا الان که 29 اسفند هنوز پریود نشدم. رابطه با نامزدم داشتم ولی هیچ دخولی انجام نشده و منی همسرم اصلا ...
بازی مرگبارکودکان باعقرب های سیاه
توسعه خدمات درمانی کمتر کسی تصور کند کسی به دلیل نیش عقرب و نبودن پادزهر جان ببازد اما این تراژدی به دلیل تزریق دیر هنگام پادزهر و افزایش چشمگیر عقرب ها هر روز تکرار می شود. در آخرین مورد در روستای کنار شکی سرپیچ در شهرستان کهنوج این اتفاق افتاد، دختر بچه 3 ساله به نام فاطمه ثنا آذر پیک نتوانست با زهری که در وجودش ریشه دوانده بود مبارزه کند و در بیمارستان 12 فروردین کهنوج جان داد. ...
بازار گلستان کتاب؛ چشم انتظار شهروندان مشهدی
مشهد کمی مسدود شده، اما ورودی کوچکی دارد که مردم از آن عبور می کنند، اما این بازار همچون گذشته که ساعت میان 11 تا 12 ظهر شلوغ بود، نیست و بیشتر از همیشه خلوت شده است. هر صدایی غیر از صدای قدم های خودم، مرا امیدوار می کرد. سر می چرخاندم و به دنبال صاحب صدا می گشتم. یک بار دو دختر دانشجو را دیدم که بانشاط درباره کتابی که به تازگی خوانده بودند، حرف می زدند. بار دیگر صدای کفش هایی که نشان از ...
خاطرات تلخ تجاوز
بدن از جمله استخوان گردن و بیضه ها اطلاعات جمع آوری می کند. تبدیل شده بودم به یکی از بهترین شاگردان کلاس و دیگر مثلا جزئی از داعشی ها بودم. در سفرهایم به این طرف و آن طرف فقط به دنبال یافتن خانواده ام بود . نسان می گوید یک روز خیلی اتفاقی یکی از برادرهایش را در یکی از شهرها می بیند که داشته برای خرید می رفته است. از طریق او متوجه شدم که مادرم و بقیه اعضای خانواده ام به عنوان برده در خانه ...
قصاص برای نوجوان 18 ساله
به گزارش پیک نکا ، بهمن ماه سال 94، مأموران پلیس از قتل نوجوان 17 ساله ای به نام محمد در ساختمان نیمه کاره ای در تهرانپارس باخبر و راهی محل شدند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران در تحقیقات خود از صاحب کار محمد دریافتند چند روز قبل مقتول با پسر نوجوانی به نام فؤاد آشنا شده بود. او شب ها به ساختمان نیمه کاره می آمد و آنجا می خوابید. در این مدت آنها تصمیم گرفته بودند به ترکیه سفر ...
صراحت رهبری در بیان فرمان "آتش به اختیار" نشان دهنده وجود نیروی متدین مورد اعتماد است
علی تمام شد، علی همان لحظه ای که ضربت شمشیر بر فرقش وارد شد مسیر را برای خودش روشن کرد، گفت فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة ، همه مظلومیت ها و غم ها تمام شد، دیگر مسئله امروز ما مسئله علی نیست، آن دختر داغ دیده ای است که کنار فرق شکافته بالا نشسته و در این لحظه دارد زار می زند. ایشان با اشاره به مظالم و فشارهایی که به اهل بیت علی (علیه اسلام) واردشده بود، ادامه داد: مسئله امروز ما آن دو نور ...
دردسر عشق شیشه ای
یادم می آید خیلی دلتنگ آنها بودم. شیشه مصرف کردم تا این دلتنگی را فراموش کنم. اما یکدفعه احساس کردم باید از خانه بیرون بزنم. حال و روز درستی نداشتم و انگار یک آدم دیگر شده بودم. ساعاتی سرگردان بودم تا این که خودم را مقابل خانه خودمان یافتم. زنگ در را که زدم خواهر کوچک ترم در را باز کرد. رفتم داخل خانه بغلش کرده و گریه کردیم. مادرم که آمد با دیدن من شوکه شده بود . بعد چه شد؟ ...
اعترافات همسر دوم مردی که او را با هم دستی برادر خود کشته است
خواست که من گفتم نمی توانم این مبلغ را برایش مهیا کنم. بعد از آن دیگر ارتباطی با هم نداشتیم تا اینکه فهمیدم کشته شده است. سپس به دستور رئیس دادگاه، فرانک متهم ردیف اول پرونده در جایگاه ایستاد. این زن دیپلمه و خانه دار که مادر دو فرزند خردسال است به قضات گفت: چند وقت پیش از این اتفاق با کامیار آشنا شده بودم. شرط من برای ازدواج، طلاق نامه زن اولش بود. آن روز هم سر همین موضوع با هم درگیر شدیم ...