سایر منابع:
سایر خبرها
رئیسی نمیتواند لیدر اصولگرایان باشد
کسی می گوید مثلا میزان قاچاق کالا 100 تن است ولی آن اداره مبارزه با کالا و ارز می گوید 80 تن است. بعد هم می گوید که چون می دانستم در مناظرات این مسئله مطرح می شود به همه نامه زده بودم که قاچاق انقدر است و از مبادی ارزی انقدر است و وقتی دوباره فلان نامزد برخلاف آنچه اداره مبارزه با قاچاق گفته، می گوید آیا نباید نامه دوباره ای ارائه دهد؟ نه. *چرا؟ چون کمیسیونی هست که ...
دستگیری قاتل مرد دلار فروش + عکس
بررسی در اختیارش بگذارم؛ من که به این شیوه ی تحقیق و درخواست راننده ی پراید مشکوک شده بودم، از وی درخواست کارت شناسایی کردم، اما ناگهان او اسلحه کمری را از زیر لباسش خارج و شروع به تهدید من کرد؛ دیگر اطمینان پیدا کرده بودم که این شخص مأمور نیست و قصد سرقت وجوهات نقد و پول هایم را دارد؛ با او درگیر شدم که ناگهان گلوله اول شلیک شد و به من برخورد کرد؛ خودم را به روی دستی که اسلحه سارق در آن بود انداختم و ...
زندگی مان را تبدیل به سمساری کرده ایم/ ات اشغال های منزل راه تنفس و دیدن ما را بسته است
ایران آنلاین / تازه در موقع اثاث کشی است که می فهمیم چقدر اسباب و اثاث الکی و دست و پاگیر داریم. به دور و بری ها نگاه می کنم می بینم آنها هم بدتر از من، زندگی شان به تصرف تیر و تخته هایی درآمده که نه تنها راه رفت و آمد را بسته اند بلکه راه نفس کشیدن را هم بند آورده اند. ظاهرا در دنیای متمدن، نهضتی راه افتاد که اولا خود را از زیر بار مصرف زدگی افسار گسیخته برهانند، ثانیا به جای مشغول شدن به لوازم زندگی، به خود زندگی مشغول شوند. مینی ...
مصائب دختری به نام پنام در شلنگ آباد
. قصه تک تک آدم هایشان را می دانستم. همه محله منتظر بودند یک روز از خواب بیدار شوند و من و خانواده ام دیگر آن جا نباشیم. منتظر صدای خودروی باربری بودند که مثلا برویم کیان پارس، زیتون، خانه های کارمندی یا هر جای دیگر شهر که آدم پولدارها زندگی می کردند. نه جایی که از سال ها قبل به خاطر نداشتن آب لوله کشی و استفاده از شلنگ، شلنگ آباد نام گرفته بود. در خانه ها را تک تک می زدم و با ...
سامان جلیلی: آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است
...> * یعنی خیلی جدی و حرفه ای هم بازی کردی؟ بله. من آقای گل هم شده بودم. در تیم خدمات کیش فوروارد چپ بازی می کردم. * آبی یا قرمز؟ من شدیدا استقلالی هستم. * شخصیت جالبی از تو ظاهرا در حال کشف شدن است. کدام نسل را در استقلال دنبال کردی و قهرمانان استقلالی ات چه کسانی بودند؟ قهرمان من فرهاد مجیدی بود و قبل آن را زیاد به خاطر ندارم. فرهاد و جباری و امیرحسین صداقی و وحید طالب لو و پیروز قربانی و ...
سؤالی که خدا از بندگانش می پرسد
...، اسم عصیان را نمی برد اسم خطا را نمی برد، خیلی عجیب است کلمه ذنب را به کار می گیرد ذنب یعنی دنباله، که همه ما هم خواندیم یا شنیدیم ستاره ذوذنب یعنی ستاره دنباله دار، نه کلمه خطا را آورده نه عصیان را آورده، نه اشتباه را آورده هیچکدام را. با خدا حرفش این است که منی که ضعیف هستم ناتوان هستم، زمین گیر هستم، خب یک توابعی وجود من دارد یک دنباله هایی دارد، آن دنباله ها آن توابع، بار ...
روایت زندگی ساده دو معلول هنرمند/ ماهی 400هزارتومان درآمد داریم
عصر بانک ؛خانه بسیار کوچک حسین و فریده پر از گلدان است. مادر حسین گلدان ها را که می بینیم می گوید: بلاخره هرکس یک طوری روحیه اش را حفظ می کند. میان سکوت این خانه کوچک پسربچه ای جور این کم صدایی را می کشد و ورود و خروجش را با سروصدا اعلام می کند تا هر روز او سکوت خانه را بشکند. حسین و فریده زوج کم شنوا و ناشنوایی هستند که بعد از آشنایی در دانشگاه و ازدواج تصمیم گرفتند نان زندگی ساده شان را از ...
چرا ما ایرانی ها از مرگ نمی ترسیم؟
راهنمای سفر من : خیلی ها به این ماجرا خندیدند، جوک ساختند، عنوان خونسردترین آدم روی زمین را به این رهگذر دادند و تعجب کردند و پرسیدند مگر می شود چند تفنگ به دست تروریست از کنارت عبور کنند و عکس العمل ات این باشد؟ سرت را بیندازی پایین و خیلی عادی راهت را بکشی و بروی؛ ترسی، هیجانی، جیغی، فریادی، فراری؟ برخی هم گفتند و نوشتند که لابد از هیجان زیاد این طور شده، یعنی یک جورهایی شوکه شده و به قول ...
پایان خونین عشق پسر 23 ساله به زن شوهردار
نیز بشدت مجروح کرد که پس از انتقال به بیمارستان مداوا شد. امیر به غرب کشور گریخت، اما یک ماه بعد به دام پلیس افتاد. او در گفت وگویی، جزئیات بیشتری از حادثه را بازگو کرده است. آخر عشق تو به کجا رسید؟ دارم اعدام می شوم. چند سال داری؟ از کی به تهران آمدی؟ 23 ساله هستم. هفت سال پیش به تهران آمدم و در یک رستوران مشغول کار شدم. پسر عمویم رحیم مرا به ...
کتک های مرد مغازه دار دزد مسلح را ادب نکرد
به گزارش نخست نیوز : چندی پیش مردی با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران از پسری جوان به اتهام سرقت از مغازه اش شکایت کرد. شاکی به قاضی رستمی گفت: بعد از رفتن آخرین مشتری مغازه ام درحال جمع آوری وسایلم بودم تا با بستن مغازه به خانه بازگردم. پسری جوان درحالی که قمه ای به دست داشت وارد مغازه ام شد. او همه جا را به هم ریخت و با تهدید از من خواست هر چه پول دارم، تحویلش دهم در غیر ...
خبر خوش برای مهمانان متفاوت ماه عسل
تومان در زندان هستم. این مشکل به دلیل یکسری بحث های مربوط به ضمانت ایجاد شده است و پس از این که راهی زندان شدم، خانواده ام با من قهر کردند. خانم من 6 سال است ملاقاتم نیامده. به نظرم حق دارد، من اشتباه کردم من نه همسر خوبی بودم و نه پدر خوبی. همچنین آقای دیگری که مهمان ماه عسل بود، به این نکته اشاره کرد که از سال 1386 به دلیل مشکلات مالی و نداشتن علم قضایی در زندان است و هیچ کمکی در این ...
کفاش قاتل به دار آویخته می شود
به گزارش ایران ، در این جنایت که یکم خرداد سال 91 در ساختمانی واقع در خیابان ابوذر تهران رخ داده بود، مردی در تماس تلفنی با پلیس از وقوع جنایتی هولناک در خانه اش خبر داد. همزمان با حضور مأموران و بازپرس کشیک جنایی در محل قتل، مرد صاحبخانه مصطفی - 38 ساله – که کفاش بود به پلیس گفت: چند ماهی بود که یکی از اتاق های خانه ام را به زن و مرد جوانی اجاره داده بودم. آنها یک دختر نوجوان داشتند و ...
عامل قتل عام قلعه حسن خان مجنون است
به گزارش جام جم، متهم مردی 73 ساله است که در جلسه دادگاه مدعی ناموسی بودن قتل ها شد و گفت اگر از زندان آزاد شود، چند نفر دیگر از خانواده مقتولان را هم به خاطر فساد اخلاقی خواهد کشت. او یکم شهریور 88 ابتدا با کلاشینکف، پسر 14 ساله مستاجرش، دختر و همسر دوم خود را کشت سپس با رفتن به بالای پشت بام آپارتمان پنج طبقه اش، تعدادی از عابران را هم به رگبار بست که در نتیجه آن، سه نفر از جمله یک ...
نمی دانیم از سینما چه می خواهیم
شدت همیشه از این موقعیت فرار کردم. اصلا هر کاری می خواهم انجام دهم، نخستین مانعم این است که بعد از این کار از آن متوقع نشوم. و زمانی که متوقع شوی داستان دار هم می شوی. شاید به خاطر همین است که به جای عملگرا بودن بیشتر انتظار رسیدن به یک موقعیت را می کشم. مثلا در فیلمی از من می خواهند موتورسواری کنم، چون مجبورم یاد می گیرم و این در حالی است که همیشه دوست داشتم بدون اجبار چنین چیزی را ...
نگاهی به وصایای امیرالمؤمنین(ع) (2)
...: گیرم ما مثل ثروتمندها نبودیم، ما مثل خانه آقای وحید زندگی می کنیم؛ ببین زن یا عروس وحید این جور می پوشد که تو می پوشی؟ وای به حال آن وقتی که ما هم زندگی مان را مثل طبقه مرفّه و ثروتمند کنیم که این، یگانه مایه تسلّی خاطر و کمک روحی فقرا هم از دست می رود. من به این منظور می گویم که ما باید زاهدانه زندگی کنیم تا زهد ما همدردی با فقرا باشد. روزی که دیگران توانستند لباس فاخر بپوشند، ما هم لباس ...
بسته های حمایتی مواد غذایی بین خانواده های نیازمند حاجی آباد توزیع شد
هم نمی تواند هزینه های این زن را تامین کند. مسئول بسیج اصناف حاجی آباد در دیدار با یکی دیگر از خانواده های بی بضاعت در شهرستان حاجی آباد ؛ اظهار کرد: در دیدار دیگر به منزل بانویی رفتیم که در خانه ای یکی از محله های شهر که زیاد وضعیت خوبی ندارد با یک دختر 12 ساله که از بیماری رنج می برد زندگی می کند. وی افزود: این بانو هزینه درمان فرزند 12 ساله اش را ندارد و در خانه اجاره ای زندگی می کند و شوهرش 12 سال است آنها را رها کرده و هیچ گاه حاضر به دیدن فرزندش نشده است و این بانو در گلخانه کار می کند تا مخارج زندگی اش را تامین کند. انتهای پیام/ ...
محروم ترین نقطه استان بوشهر را بهتر بشناسید+ تصاویر
به سوی روستا حرکت کردیم. راننده مزدا خود اهل روستای بن بید بود و از مسیر ناهموار و صعب العبور روستا آگاه بود به همین خاطر بعنوان راهنمای ما و جلوتر از دیگر خودروها حرکت کرد؛ البته راننده مزدای آبی رنگ که یوسفی نام داشت، بنا به اظهار اهالی، تنها کارمند روستای بن بید است. جاده خاکی است و خیلی باریک، پستی بلندی ها و چاله هایی که در سطح جاده است هر چند دقیقه ما را بالا و پایین ...
شعر هجو؛ نگاهی به پیشینه، معنای اصطلاحی و بایدها و نبایدهای آن
– و عینا له حولاء باد عیوبها (آیا مرا حبس می کند بین مدینه و آنجا که دل های مؤمنان متوجه آنجا است و به آنجا مکه میل می کند. او هشام سر را می گرداند، ولی سر او سرور نیست لیاقت رهبری ندارد و چشم را می گرداند ولی چشم او احول و دارای عیوب است.) (ظهیری : 177) هشام پس از اطلاع از شعر فرزدق دستور داد تا او را از زندان به سوی کوفه روانه سازند. حضرت سجاد (ع) زمانی که از این موضوع باخبر گردید، با ...
چرا ما ایرانی ها از مرگ نمی ترسیم؟
آفتاب نیوز : خیلی ها به این ماجرا خندیدند، جوک ساختند، عنوان خونسردترین آدم روی زمین را به این رهگذر دادند و تعجب کردند و پرسیدند مگر می شود چند تفنگ به دست تروریست از کنارت عبور کنند و عکس العمل ات این باشد؟ سرت را بیندازی پایین و خیلی عادی راهت را بکشی و بروی؛ ترسی، هیجانی، جیغی، فریادی، فراری؟ برخی هم گفتند و نوشتند که لابد از هیجان زیاد این طور شده، یعنی یک جورهایی شوکه شده و به قول ...
عشق مجازی، قتل زن شوهردار و اعدام +مصاحبه
میلیون تومان به او می دهم. وقتی متوجه شدم ، خیلی عصبانی شدم و بیشتر به انتقام فکر کردم. واکنشت چه بود؟ مدتی که گذشت، رحیم گفت سلاح دارد و می توانیم سمیه را بکشیم. روز حادثه سلاح را برداشتم و مقابل خانه سمیه و شوهرش رفتم. آنجا هر دویشان را به گلوله بستم و فرار کردم. سمیه کشته شد، اما شوهرش زنده ماند. چطور دستگیر شدی؟ به غرب کشور فرار کرده بودم که پلیس دستگیرم کرد. = ...
زندگی دوباره با ترانه تازه فریدون
اتومبیل تان کردید خوب به خاطر دارم. برایم بسیار جالب بود که بعد از چند سال دوباره او را می دیدم و همین موضوع باعث شد تا به جمع دوستان صمیمی ام اضافه شود. در سازمان زندان ها مشغول به کار بود و به دعوت او در یکی از جلسات شان که با حضور خانواده زندانیان برگزار شده بود شرکت کردم. در آن جلسه به پیشنهاد دوستم به عنوان بازرس کاندیدا شدم تا به واسطه هنرمند بودنم در پیشبرد اهداف انجمن مؤثر باشم. ...
مسأله دینداری نسل نو و توصیه های آیت الله العظمی سیستانی
مرد چند فرزند یتیم برایم به جا مانده است و پولی هم ندارم. برای همین مجبور شدم برای مردم کار کنم. امیرالمؤمنین(ع) از آن زن دور شد؛ ولی آن شب تا صبح مضطرب بود. صبح هنگام زنبیلی را پر از غذا کرد و بر دوش کشید. یکی از یاران حضرت گفت اجازه دهید به جای شما، من این زنبیل را بیاورم. امام پاسخ داد: اگر چنین کنی آن وقت در روزی قیامت چه کسی بار مرا خواهد کشید؟! حضرت زنبیل را تا درب خانه آن زن آورد و در زد. زن ...
قاتل مرد طلافروش به تنهایی گلوله ها را از بازویش درآورد
...، من از وی خواستم تا کارت شناسایی به من نشان دهد اما او ناگهان یک اسلحه کمری از زیر لباسش خارج و مرا تهدید کرد. وی ادامه داد: در این حین فهمیدم این مرد مأمور نیست و قصد سرقت از من را دارد، من با او درگیر شدم که ناگهان گلوله اول شلیک شد و به من خورد، خودم را به روی دست راننده انداختم که اسلحه از دستش خارج شد و روی صندلی افتاد، درگیری ما درحالی ادامه داشت که وی با اسلحه دوم خود چند ...
خبر خوش احسان علیخانی به مهمانان ماه عسل
تدبیر24 مهمانان نوزدهمین برنامه ماه عسل از زندان به صورت تحت الحفظ به برنامه آمده بودند. در این برنامه، دو خانم و دو آقا درباره زندگی خود با علیخانی صحبت کردند. یکی از مهمانان گفت: هفت سال است که در زندان هستم. در یک شرکت کار می کردم. به خاطر اعتماد و امضای یکسری از اسناد رسمی، بعد از مشکلات شرکت من به عنوان کسی که آنها را امضا کرده بود، راهی زندان شدم. فقط یک زندانی می داند که چقدر در ...
آزادی از استودیوی ماه عسل
700 هزار تومان الان در زندان هستم. بچه هایم هم خانه دخترم هستند. هر زنی یک مثلث خوشبختی دارد. خانواده، آبرو و اعتبار. یک زن وقتی وارد زندان می شود این مثلث را از دست می دهد. وقتی وارد زندان شدم فهمیدم که چقدر بی کس و بی پناهم. الان شش ماه است که زندانم. مگر چه گناهی کردم. فقط برای تامین خانواده و برای به دست آوردن نان حلال تلاش کردم که برایم این مشکل پیش آمد. یک زمین خورده و یک شکست خورده ام ...
بلایی که مرد بر سر نوعروس و دو دخترش آورد!
بود و هر دو نفر در شرایط مناسبی برای ازدواج قرار داشتیم این بود که خیلی زود آداب و رسوم مراسم خواستگاری و عقد به سرانجام رسید و من و محمدولی 35 سال قبل حلقه های عشق ومحبت را به یکدیگر هدیه دادیم و من به سفارش و تاکید مادرم لباس سفید عروسی را به تن کردم تا با کفن سفید هم از خانه محمد ولی خارج شوم. من در یک خانواده روستایی و در کنار 4 برادر و یک خواهر بزرگ شده بودم و مادرم تا روزی که زنده بود مرا به ...
سارق سابقه دار طلاهای کودکان در اراک دستگیرشد/اعتراف به14موردسرقت
از گرفتن مرخصی از زندان دیگر خود را معرفی نکرده است. وی ادامه داد: متهم در اعترافات خود اذعان داشت با توجه به اینکه در شهرستان قم وی کاملا مورد رصد پلیس بودم، با موتورسیکلت به شهر اراک آمده، طلاجات دختربچه های خردسال را سرقت می کردم و پس از انجام سرقت در اسرع وقت به استان قم بازمی گشتمو عزیزی یادآور شد: متهم پس از تشکیل پرونده، برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی معرفی شد و تحقیقات تکمیلی از وی همچنان ادامه دارد. ...
شناخت ابعاد وسیع شخصیت حضرت علی(ع)
...> سال هاست که رسم میان من و تو، همین بوده است. من یک سال را خراب کرده ام و توسال بعد را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای. چه رازی است میان تو و اسم رحمانت! که از هر چه بگذری، مِهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی؟ سیاه دل تر از همیشه و شکسته تر از هر سال چشم به راه لیله القدرت نشسته ام؛ اما یقین دارم که سهم عظیمی از عشق را برایم، کنار گذاشته ای. من، بی تو، تمام می شوم. مهربانم، دفتر تقدیرم را از هر چه ...
اجرای طرح های محرومیت زدایی در نقاط محروم استان بوشهر
بوشهر با خودروی کاپرا سفید رنگ به سوی روستا حرکت کردیم. راننده مزدا خود اهل روستای بن بید بود و از مسیر ناهموار و صعب العبور روستا آگاه بود به همین خاطر بعنوان راهنمای ما و جلوتر از دیگر خودروها حرکت کرد البته راننده مزدای آبی رنگ که یوسفی نام داشت، بنا به اظهار اهالی، تنها کارمند روستای بن بید است. جاده خاکی است و خیلی باریک، پستی بلندی ها و چاله هایی که در سطح جاده است هر چند ...
پایان عیش و نوش های زشت یک زن با کارتن خواب ها در خانه شیطانی
Stealing دستگیر شد. مدتی در کانون اصلاح و تربیت بود. پسرک فرار Escape کرد . دوباره آواره کوچه و خیابان شد. ماموران کلانتری گلشهر مشهد خانه مادر بزرگ را با هماهنگی مقام قضائی بازرسی کردند. زن میان سال، پنج معتاد کارتن خواب و کودک سه ساله دستگیر شدند. پسر بچه به سازمان بهزیستی تحویل داده شد. اما معلوم نیست همایون در کجای سرنوشت مبهم خود ایستاده است. جرقه آتش این فلاکت و بدبختی در یک ...