سایر منابع:
سایر خبرها
روایت خواندنی نخستین جراح قلب ایران از 60 سال درمان/ دکتر کاظمی بنیانگذار جراحی نوین قلب
دیوانی نرفتم. چند خواهر و برادر بودید؟ 7 خواهر و 3 برادر و من تغاری بودم. ما در خانه ای بزرگ در خیابان عین الدوله که اندرونی و بیرونی بزرگ و باصفایی داشت، زندگی می کردیم. تمام دوران مدرسه ام در همین خانه باصفا گذشت اما بزرگتر که شدم آمدیم باغ فردوس. زندگی شما به عنوان یکی از منسوبان دربار قطعا شرایط خاصی داشته. ما هیچ وقت خودمان را وابسته این عنوان ها نکردیم. در خانواده ما ...
مهذب: یک چمدان مدرک علیه بنی صدر به شهید آیت دادم/ ملاقات های خصوصی رجوی و بنی صدر
نامه های بنی صدر را جمع کرده بودم و یک چمدان شد. بعد از وقت اداری که بچه ها می رفتند کپی می گرفتم و به خانه می بردم. یک چمدان مدرک علیه بنی صدر به شهید آیت دادم با مرحوم اسرافیلیان(نماینده مجلس دوم و نزدیکان دکتر آیت) تشخیص دادیم که مدارک را بدهیم به آقای آیت و رفتم خانه ایشان. آقای اسرافیلیان هم با من بود و مدارک را دادیم. 2 روز بعد مرحوم آقای آیت در مجلس کیف سامسونتش را آورده ...
4 زندانی تحت الحفظ مهمان ماه عسل شدند
... یکی از مهمانان ماه عسل که یک بانو بود با اعلام این که مدت 6 ماه است در زندان به سر می برد گفت: من 3 بچه دارم و پسرم هم ازدواج کرده و سرپرستی او هم بر عهده من بود. وی ادامه داد: مدت 15 سال مغازه لباس فروشی داشتم تا این که وقتی نوه ام به دنیا آمد فلج مادرزادی بود و او را چند مرتبه عمل کردیم و در این دوران ناچار شدم چک های بسیاری بکشم و با 32 چک برگشتی ورشکسته شدم. خانم ...
زن جوان سومین شوهرش را هم کشت!
. این زن ادامه داد: شوهر سومم(مقتول) مرد سختگیری بود. با اینکه از او نیز صاحب یک فرزند شده بودم اما اجازه نمی داد بدون اجازه اش از خانه بیرون بروم. می خواستم طلاق بگیرم اما شوهرم حاضر به جدایی نمی شد. در این میان با مرد غریبه ای آشنا شدم و با همدستی او نقشه قتل شوهرم را کشیدم. یک شب درحالی که شوهرم خواب بود با ضربات چاقو او را به قتل رساندم و یک روز بعد به 2کارگر افغان پول دادم ...
درمان برای درد مشترک
نتیجه رسیدیم که این فضا شبیه خانه باشد. این افطاری هم با کمک خود والدین تهیه شده. اینکه آنها بتوانند مثل خانه شان آشپزی کنند و از دغدغه شان حرف بزنند، در ایجاد یک فضای همدلی بسیار مؤثر است. قبل از تشکیل این فضا با همین کمیته والدین چندین جلسه مشاوره گروهی گذاشتم. بسیاری از خانواده ها بعد از مرگ کودکشان حاضر نیستند به محک پا بگذارند و حتی ما را ببینند. این هم واکنش بسیار طبیعی است، طبیعی است که ...
مدرنیسم یا بربریت
و بالاخره قرائت زندگی آدمیان خیالی و واقعی، از دوره گوته گرفته تا عصر مارکس و بودلر و در نهایت، دوره و زمانه خود او. عنوان فصلی از این کتاب که به بودلر اختصاص دارد مدرنیسم در خیابان است، همان عنوانی که الهام بخش آخرین اثر او شد. این کتاب درست پیش از مرگش در سال 2013 تکمیل شد: مدرنیسم در خیابان ها: جستارهایی از یک زندگی و عصر . کتاب که خود زندگینامه نوشت فکری برمن است شامل جستارهای اولیه او درباره ...
قتل در پی اعتراض به تصادف
خودرو پراید مورد شناسایی قرار گرفت و خیلی زود نیز صاحب خودرو نیز به نام میثم. خ 32ساله شناسایی شد و تصویرش به عنوان راننده پراید در شب حادثه از سوی راننده خاور و دیگر شاهدان مورد شناسایی قرار گرفت. کارآگاهان اداره دهم با حضور در محل کار میثم.خ در بازار مبلمان یافت آباد اطلاع پیدا کردند که وی از زمان درگیری مرگ بار مراجعتی به محل کارش نداشته است. در ادامه کارآگاهان به خانه میثم در رباط کریم ...
جوان نوازنده محکوم به قصاص 85 میلیون تومان تا مرگ فاصله دارد
درباره اینکه محمد چطور کشته شد به مأموران گفت: درگیری تمام شد و ما به خانه برگشتیم اما شب هنگام وجودم پر از آشوب شد. ناگهان به یادم آمد آن سوی تپه ای که محمد از آن بالا رفت منتهی به خاک عراق بوده و نگران عدم بازگشت محمد شدم. اما تصمیم گرفتم همان موقع شب خبری از محمد بگیرم و به همین دلیل شب هنگام به طرف بازارچه رفتم. هنگامی که از تپه بالا رفتم محمد را در پایین تپه دیدم که بی حرکت دراز کشیده است. چند بار ...
زن رهیده از دست یک متجاوز، گیر دو متجاوز افتاد
به یک گاوداری کشاندند و پس از تعرض در بیابان تاریک رهایش کردند. نیمه های شب بود که زن نیمه جان، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک واسارت دردام چند کفتار پرده برداشت: شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانه ام در شهریار بروم. همان موقع راننده خودروی پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، ازشدت خستگی و به خاطر زود ...
آق دره باز هم درد می کشد
لیلا رزاقی: دارهای قالی را رها کردند و شال های رنگارنگ کُردی را پیچیدند دور کمرشان تا مثل بیست و چند روز گذشته در اعتراض به بیکاری همسرانشان در مقابل معدن تجمع کنند. امیدشان این بود که شاید کارفرما بالاخره صدای خانواده های کارگران بیکار شده را بشنود و فکری به حال آنها کند. اینجا زن و مرد همراه هم هستن... می فهمم چه دردی می کشند. حکایت پارسال ماست که شوهرامون بیکار شده بودن ؛ این را یکی از زنان ...
وقتی از دست راننده شیطان صفت رها شدم، در آن نیمه شب 2 جوان مرا سوار کردند و به گاوداری بردند و ...+ عکس
شاکی با صدایی لرزان گفت : چند سال قبل شوهرم فوت کرد و من و فرزندانم را تنها گذاشت. از آن روز به بعد مجبور شدم برای هزینه زندگی مان در خانه افراد پولدار کار کنم . ساعت 22 بود که کارم تمام شد و راهی خانه مان شدم . در میدان آزادی سوار خودروی پرایدی شدم که در صندلی جلو آن زن میانسالی به عنوان مسافر سوار بود . راننده مرد جوانی بود و به طرف سه راه آذری به راه افتاد تا اینکه در میدان فتح، زن میانسال از ...
وقتی چند روز بعد از ازدواج دفتر خاطرات زنم را نگاه کردم، خشکم زد!
برقرار کرده است. بیشتر به سر و وضع خودم می رسیدم و به او محبت می کردم، اما فایده ای نداشت و اصلا مرا نمی دید. هیچ احساسی به من نداشت. ما فقط زیر یک سقف بودیم و بعضی روزها حتی یک کلمه حرف هم نمی زد. فکر می کردم معتاد Addicted شده است. بعد از یازده ماه و 27 روز زندگی سرد و بی روح بالأخره یک روز به سیم آخر زدم . وسایلم را جمع کردم و به خانۀ پدرم رفتم. دو هفته آنجا بودم. هیچ سراغی از من نگرفت. پدرم با ...
به صورت اتفاقی یک روز به خانه برگشتم صحنه ای را در خانه دیدم که ای کاش می مُردم!
دوستان نااهلش مشکلاتی را در زندگی مان به وجود آورد. او بیشتر اوقات بیکاری اش را با رفقایش می گذراند و همین مسئله باعث آزار من می شد. چندین بار به خاطر همین رفت و آمدهای نامتعارف با دوستانش، با هم جر و بحث کردیم ولی او با فحاشی و توهین اجازه دخالت نمی داد، من هم بعد از چند بار گفت وگو تصمیم گرفتم که کاری به کار او نداشته باشم و به امور خانه داری و بچه داری ام برسم. تا این که روزی متوجه شدم مجتبی دیگر در ...
در سرزمین هنر جایی برای داعش نیست
کردستان روی شیشه ی ماشین برای مردم آزار دهنده باشد؟ نکند یکی از بازماندگان آن خانواده ها مرا ببیند؛ او چه فکری خواهد کرد؟ چگونه به او بگویم اگر داعش در آن روز سیاه ، فرزند و همسر و پدرت را در مجلس نشانه گرفت، همان روز تمام هویت هزاران ساله ی مرا نیز نشانه گرفته بود. چگونه به او بگویم که اولین تیرهای داعشیان در جهان به سمت کردها شلیک شد و بزرگترین ارتش مردان و زنان غیرنظامی را همان کردها علیه ...
نوشیدنی مرگبار پدر معتاد برای پسر/ مسمومیت متادونی خواهر و برادر
تهران دستور بازداشت مادر علی را صادر کرد. مسمومیت متادونی علی و لیدا این مادر پس از سه روز بازداشت در اداره آگاهی، ظهر دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در برابر بازپرس منافی آذر قرار گرفت. او در اظهاراتش به بازپرس پرونده گفت: من خانه نبودم، همسرم تماس گرفت و گفت که علی روی پایش بند نیست، حالش بد است. لیدا هم کمی بی حال است. من هم نزدیک خانه بودم؛ به سرعت خودم را به بچه رساندم ...
پسر خاله 39 ساله قربانی سوء ظن مرگبار شد
گیری وحشتناک به خاطر سوءظن پشیمان شده بود و آثار ندامت در چهره اش موج می زد، قبل از آغاز رسمی بازسازی صحنه قتل گفت: در آن روزها آن قدر خشم وغرور بر من غلبه کرده بود که درحالت عصبانیت نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم اما حالا که زندگی خود و خانواده ام را به نابودی کشاندم و یکی از بستگان نزدیکم را به قتل رساندم تازه می فهمم که چقدر به بیراهه رفته ام و ... قایقی بعد قاضی کاظم میرزایی با تفهیم ...
سارق متروی کرج دستگیر شد
...> عکس های داخل گوشی همسرم را که دیدم شوکه شدم / صحنه های ناجوری که باورکردنی نبود! نامه ای که راز مرگ استاد نابغه و نخبه ایرانی را بر ملا کرد! به صورت اتفاقی یک روز به خانه برگشتم صحنه ای را در خانه دیدم که ای کاش می مُردم! انفجار درحرم حضرت عبدالعظیم(ع)! هشدار / چند قدم تا فاجعه ای وحشتناک دیگر در تهران ...
دانش آموز راز قتل مادرش را برملا کرد
نکرده بودم تا اینکه 15سال قبل با پیشنهاد یکی از دوستانم با فریده آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. تنها درآمدی که داشتم، حقوق بازنشستگی بود، اما فریبا مرا درک نمی کرد و مدام بهانه جویی می کرد. او به من طعنه می زد و به خاطر حقوق کم با من درگیر می شد، به همین دلیل از روی عصبانیت بارها او را کتک زده بودم. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم، او را هل دادم که از پله ها افتاد و پایش شکست. چند بار می خواستم او را ...
کفاش قاتل به دار آویخته می شود
بازپرس کشیک جنایی در محل قتل، مرد صاحبخانه مصطفی - 38 ساله – که کفاش بود به پلیس گفت: چند ماهی بود که یکی از اتاق های خانه ام را به زن و مرد جوانی اجاره داده بودم. آنها یک دختر نوجوان داشتند و هر روز در اتاقشان مواد مخدر مصرف می کردند. ساعتی قبل سر و صدای این زن و شوهر را شنیدم که وقتی وارد اتاقشان شدم جسد پسر جوانی را کف اتاق دیدم. زن و شوهر او را کشته و فرار کرده بودند. ...
نجات گروگان 300 میلیونی از اعماق چاه
سراغ دهانه چاه رفتم متوجه شدم پسری داخل چاه است. بدین ترتیب با تماس پلیس، مأموران امداد و نجات بلافاصله وارد عمل شده و پسر جوان را از چاه بیرون کشیدند. مرد نیمه جان به مأموران گفت: راننده یک شرکت مسافربری هستم. چند روز قبل دو مرد افغان و یک مرد ایرانی به عنوان مسافر سوار ماشینم شدند. آنها از من خواستند به دماوند بروم. اما وقتی به این محل رسیدیم مردان ناشناس تلفن همراه و سوئیچ ماشینم را ...
دستفروشان شوشی در بلاتکلیفی/شغل کاذب دستفروشی یقه شهر جهانی را گرفت
به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، گرما دست روی گلویم گذاشته بود، داشتم خفه می شدم، کولر ماشین هم که اصلا جواب نمی داد، در این ظهر گرما چشمم به چهره های آفتاب سوخته چند دستفروش در کنار جاده افتاد. خستگی و گرما از تنشان می بارید، ناگهان یک احساسی قلبم را فشار داد و مرا گرم فکر کردن به آنها کرد؛ با خود زمزمه می کردم که داشتن هر چیزی بهایی داره که باید پرداخت، اینها نمی خوان که شرمنده ...
درگیر جنگ، غافل از بازرگانی
. در نزدیکی کرنا دو رود به هم می پیوندند و اروندرود را می سازند که یک راست به دریا می ریزد. در گمرک خانه چند ساعت ما را برای بازدید کالاها نگه داشتند و بعد به راه افتادیم. باد مساعدی وزید و جزر و مد دریا کمک کرد و در عصر روز 19 کانال بصره را سیر کردیم و به این شهر رسیدیم. منبع: سفرنامه ژان اوتر، ترجمه دکتر علی اقبالی، انتشارات جاویدان، 1363 صص 192-184 ...
پناهی به نام پَنام
وقتی ادامه دارد که حسابی درس بخوانید. فقط معدل بیست. کمتر از بیست را قبول ندارم. اولش با همین تهدیدها شروع شد، ولی بعد شد عشق. شد یک علاقه وافر. شد عشق ورزی دوسویه. دیگر نیازی به این کشیدن نبود. دخترها پر می کشیدند به سویم. هر چه بلد بودم یادشان می دادم. هدف من تربیت دخترهایی بود که بتوانند از خودشان مراقبت کنند. روی پای خودشان بایستند. مستقل باشند و در زمان درست و با یک آدم درست ازدواج کنند ...
اعمال شب بیست وسوم ماه رمضان
. اما اعمال مشترک چند چیز هستند: اوّل: غسل علامه مجلسی فرموده است که "بهتر است غسل شب های قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند". دوّم: خواندن دو رکعت نماز در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید(قل هو الله احد) را بخواند و بعد از پایان نماز 70 مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ ...
قتل در شهرری به خاطر نگاه چپ! +عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، ساعت 23:20 روز هشتم اردیبهشت ماه وقوع یک نزاع و درگیری دسته جمعی در مقابل بلوک 25 شهرگ گلستان شهرری، به کلانتری 172 اعلام شد. با حضور ماموران و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد نزاع ودرگیری بین چند جوان صورت گرفته و در آن دو نفر به نام های علیرضا27 ساله و مجتبی 28 ساله بر اثر اصابت ضربت چاقو مجروح شدند که بلافاصله هماهنگی های لازم انجام و هر دو نفر آن ها به ...
راه سلوک از فروبردن خشم شروع می شود
قاضی هر بار به او می فرمود: نماز بخوان او می گفت: نمی توانم. بعد از حدود 7 سال آیت الله قاضی به او فرمود: امشب نماز شب بخوان و او گفت: نمی توانم و بیدار نمی شوم، آقای قاضی گفت: من بیدارت می کنم. قاسم تعریف می کند: سمت صبح حالم منقلب شد و بلند شدم تا وضو بگیرم چشمم که به آب افتاد منقلب شدم، من امشب به دروغ درب خانه ات آمدم اما گذشته مرا نادیده بگیر دیگر نزدت می مانم و نمی روم. از عباد و زهاد شد. ...
سرگذشت زنی که قربانی خون بس شد
غلامرضا مهمان اتاقم می شد. از زن تا بچه هایش همه کتکم می زدند اما نمی توانستم حرف بزنم. چند بار خواستم خودم را بکشم اما نشد. یک روز بعد از 7،8 ماه با اذن غلامرضا رفتم خانه پدرم. گفتم که دیگر برنمی گردم. پدرم بغض کرد. او که همه آبادی رویش حساب می کردند برای اولین بار جلوی من، یعنی دخترش گریه کرد و حلالیت طلبید و گفت برای اینکه خون دیگری ریخته نشود مرا قربانی کرده. اشکش را که دیدم تاب ...
نخبگان جامعه ستارگان همیشه تابناک آسمان آزادیخواهی اند ؟
، فارابی به ترتیب دروس و دوره های جراحی و ارتوپدی ، داخلی، گوش و حلق و بینی، زنان و زایمان، پوست، چشم پزشکی، بیماری های روانی را گذراند. برابر تعهد خدمتی، دکتر کوردستانی به عنوان پزشک بورسیه ارتش از سال 1363 تا سال 1367 در بیمارستان های(501 ارتش، سینا و ... ) به خدمت و کار رسمی مشغول بود. در بخشی از خاطرات سال 1357 خود می نویسد: " ... تنها به فکر ارتقای سطح فرهنگی جامعه ی کُرد و آینده ی کردستان بودم ...
تکلم اصغر شاهوردی با معجزه عشق پس از 10 سال برگشت
خوشحالی از اینکه می توانی حرف بزنی در پیام بعدی صدای همسرش را از آن سوی خط شنیدم که به شاهوردی می گفت بگو نه. می گفت بگو که خوشحالی که می توانی حرف بزنی. بله اصغر شاهوردی بعد از گذشت 10 سال قدرت تکلم خود را بار دیگر به دست آورده است٬ اما کند و تا اندازه ای نامفهوم حرف می زند. همین تلاش برای انسانی که سرشار از زندگی است آغاز راه و انگیزه ای محکم برای رفتن، دیدن و گپ زدن با خانواده ...
سارق حرفه ای روستاهای بخش مرکزی خاش دستگیر شد
سرقت و بزهکاریها موثر بوده است که می طلبد خانواده ها نسبت به کنترل رفتارها و معاشرت فرزندان خود با اطرافیان وبالاخص با اتباع بیگانه حساس باشند و با تربیت صحیح و اسلامی و ترغیب به تحصیل و ورزش از هدایت فرزندان به انواع ناهنجاریهای اجتماعی جلوگیری کنند. شجاعی گفت: از مردم و سایر مالباختگان ساکن در روستاهای دهستان اسماعیل اباد درخواست میشود در صورت هر گونه ظن نسبت به سرقت اموالشان توسط این سارق با مراجعه با پلیس آگاهی شهرستان نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنند. انتهای پیام/ ...