سایر منابع:
سایر خبرها
مرد برج ساز بدهکارش را ربود و به قتل رساند
رفتم و طلبم را خواستم. به من گفت هزینه چند میلیونی بیمارستانم را پرداخت کن تا من مرخص شوم و بدهی میلیاردی ام را به تو بپردازم. منهم برای اینکه به طلبم برسم او را ترخیص کردم اما او حاضر به پرداخت پول نشد. او بسیار مریض بود و با وزن سنگینی که داشت اصلاً توانایی حرکت نداشت. با چنین وضعی که داشت دو روز بعد از ترخیص شدنش او را به خانه ای بردم و نگهش داشتم تا طلبم را وصول کنم تا اینکه باهم درگیر شدیم و ...
اخاذی به شیوه زنی که سه بار ازدواج کرده بود!
بار هم ازدواج کرده اما زندگی خانوادگی خوبی ندارد. صحبت های زن جوان باعث شد تا به او علاقه مند شوم و تصمیم بگیرم با او ازدواج کنم. بعد هم او مرا به خانه خواهرش دعوت کرد که البته متوجه شدم خانه متعلق به ناپدری اش بوده است. هنوز چند دقیقه ای از حضورم در آن خانه نگذشته بود که دو مرد وارد اتاق شدند. یکی از آنها ظرف اسیدی در دست داشت و تهدید کرد اگر همان موقع 40 میلیون تومان به او ندهم، اسید ...
زن جوان،مردان را به خانه ناپدری اش می برد و از آنها پول و سفته می گرفت/متهم تا کنون3بارشوهرکرده
. صحبت های زن جوان باعث شد تا به او علاقه مند شوم و تصمیم بگیرم با او ازدواج کنم.بعد هم او مرا به خانه خواهرش دعوت کرد که البته متوجه شدم خانه متعلق به ناپدری اش بوده است. هنوز چند دقیقه ای از حضورم در آن خانه نگذشته بود که دو مرد وارد اتاق شدند. یکی از آنها ظرف اسیدی در دست داشت و تهدید کرد اگر همان موقع 40 میلیون تومان به او ندهم، اسید را به رویم می پاشد.من که حسابی ترسیده بودم با برادرم تماس ...
مملکت صد در صد اسلامی باید به عهدنامه مالک اشتر عمل کند
طبیعی به دست می آورد و اگر نتوانست در روز روشن به خزانه دولت دست اندازی و اختلاس می کند. قرآن می فرماید: این زندگی کَمَثَلِ غَیْثٍ مثل باران می ماند که بر این آدم، بر این زن و مرد می بارد کمثل غیث أَعْجَبَ اَلْکُفّارَ نَباتُهُ ، که بعد از بارش این باران یعنی باران زندگی، پول، کسب و کار، صاحب این زندگی را شگفت زده می کند. این باران ها برای ما که پا برهنه از شکم مادر به دنیا آمدیم، شگفت انگیز ...
گوشه ای از کرامات و معجزات امیرالمومنین علیه السلام (1)
جمعی توطئه کردند که دیوار باغی را بر سرامیرالمومنین ع و یارانش خراب کنند دیوار را کج کردند، حضرت با دست چپش آن را نگه داشت و با دست راست با اصحاب غذا می خورد و چون فارغ شدند، با دست چپ دیوار را راست و مستوی کرد. - ابر، مرکوب علی(ع) میثم تمار گفت: من در خدمت مولایم امیرالمؤمنین(ع) بودم که جوانی داخل شد و در وسط جماعت مسلمین نشست. چون علی(ع) از بیان احکام فراغت یافت، پسر جوان برخاست ...
بخشش 2 قاتل به حرمت شب های قدر
... امیر جعفری داغدار شد عکس حقیقت دستگیری داعشی ها در اطراف قزوین بر ملا شد! بعد از تلفن های مشکوک، وقتی زنم را تعقیب کردم دیدم او به محل کارش نرفت / با واقعیت تلخی روبرو شدم! زن تهرانی که مورد آزار قرار گرفته بود: کاش مرا کشته بودند اما! 7 روز از عقدم نگذشته بود که شوهرم از قرار من و محسن در آن روز باخبر شد! راز قرار ملاقات کثیف مرد جوان با همسر باجناقش لو رفت! عکس از شب اول عروسی خواسته های شوهرم آزار دهنده بود و من تحملش را نداشتم! ...
زن جوان،مردان را به خانه ناپدری اش می برد و از آنها پول و سفته می گرفت
مرد طلافروش حین ساخت دستنبد برای زن جوان با وی آشنا شد، به منزل خواهر زن جوان رفت و آنجا... به گزارش تسنیم؛ زن جوانی به نام فرزانه و ناپدری اش که به اتهام آدم ربایی و ضرب و شتم مرد طلافروش بازداشت شده بودند، پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. شاکی این پرونده به نام شاهین نیز که در دادسرا حضور داشت در اظهاراتش به سجاد منافی آذر؛ بازپرس امور جنایی تهران ...
بیانات در دیدار خانواده های شهدای مرزبان و مدافع حرم
...! این جنس را از من بخرید که اگر نخرید، اصل مایه از دست خواهد رفت؛ این جوری است دیگر. حالاها که داخل خانه ها یخ هست، قدیمها که یخ را از بازار میخریدیم، فروشنده ی یخ این یخ را لای کیسه گونی و مانند اینها نگه میداشت که بماند تا بیایند بخرند. اگر نمیخریدند چه میشد؟ اگر مشتری پیدا نمیشد و یخ را نمیخرید چه میشد؟ یخ آب میشد، از بین میرفت. این مشتری ای که می آید این جنس نابودشدنی را از شما میخرد ...
آرزوی آجر و ماسه ای حاج حسن/ تنهایی اش در خانه 5متری جا نمی شود
بودم عصابی می شدم نه از دست جوان ها بلکه از دست روزگار. خشمش که خوابید به سویم رو برگرداند و گفت: امشب شاید بروم خانه نوه ام برای افطار اما چون پایم درد می کند نمی دانم بتوانم بروم یا نه. گاهی این صبر زیادی هم بلای جان آدم می شود. هرکس جای من بود حالا چندین بار اینجا مرده بود. هیچ دلخوشی ندارم. نمی دانم... نمی دانم من چطور توانسته ام 50 سال تنهایی ام را در این زندان 5 متری ...
تمام ساکنان این شهر تولیدکننده نخ ابریشم هستند
پیله ای نتنیده. آنها تازه از خواب سوم بیدار شده اند. خواب سوم: واردات نخ ابریشم بزرگ اند. سفید یکدست و کش وقوس می خورند روی برگ ها. تمام خانه های بایگ اتاقی دارد که نور آفتاب از آن دور است و کر م ها در سایه ای خنک نگه می خورند و می خوابند. شهر اما زیر نور آفتاب آرام است. زیر پای مردانی که به دنبال برگ توت رفته اند تا برای 8 تا 9 روز آینده با خودشان برگ بیاورند. کرم ها باید بعد ...
گفت وگو با حامل نامه آیت الله کاشانی به مصدق
بهارستان تظاهرات کردیم و سربازها به طرف خیابان اکباتان تیراندازی کردند. من داشتم به طرف خیابان اکباتان می رفتم که دیدم کسی با خون خودش روی دیوار نوشته یا مرگ یا مصدق و داشتم تماشا می کردم که راننده یک تاکسی نگه داشت و مرا گرفت و داخل ماشین کشید و گفت: جوان! به مادرت رحم کن. و مرا از آن معرکه، بیرون آورد. اصلاً نفهمیدم چه کسی بود و از کجا آمد، وگرنه ممکن بود در آنجا کشته بشوم. به هرحال اعلامیه جبهه به ...
کوتاه ، با شتاب و پراحساس
نگاه کن؛ شاید پر از مواد منفجره باشد و فراموش کرده ای. شاید هر روز داری مواد انفجاری ات را از این خانه به آن خانه، از این اداره به آن اداره ، از این کوچه به آن کوچه می بری... پیش از انکه سوار اتومبیلت شوی، صندوق عقب را کنترل کن، شاید بمبی در آن جاسازی کرده باشی، شاید خشمی، شاید عصبیتی، شاید انتقامی... صندوق عقب را پاک کن. شب ها که به خانه برمی گردی، دوباره به آینه نگاه کن؛ ببین آیا هنوز سرت روی تن ...
21 آبان 94 روزی که زمان ایستاد
... خانم مرادی می گوید: 18 ساله بودم که عمه ام به خانه ما آمد و از علاقه مندی حمید آقا صحبت کردند و از من خواستگاری کردند. ابتدا جواب من منفی بود، چون ایشان با ادامه تحصیل من مخالفت کرده بودند و من همان سال در دانشگاه قبول شده بودم. اما بعد حمید آقا شرایط را پذیرفتند. 19ساله بودم که مجددا به خواستگاری من آمدند و من هم به خواستگاری ایشان جواب مثبت دادم و ما در مهر ماه سال91 به عقد هم درآمدیم و ...
بهناز شفیعی: ترامپ هم نتوانست مانع پیشرفتم شود !/آمریکایی ها پیشنهاد دادند بمانم/یک خیابان را بستند تا ...
به هدفی بزرگ تبدیل شد و برای اولین بار فعالیت بانوان در موتور ریس را راه انداخت. او که به تازگی از سفر آمریکا بازگشته مهمان روزنامه گل شد. موتورسوار شدن یک خانم در کشور ما اتفاق عجیبی است. چه شد که شما به این ورزش روی آوردید؟ اوایل فقط به موتور علاقه داشتم. بعد از آن کم کم دوست داشتم سوار موتور شوم.اما هیچ اطلاعاتی نداشتم که این کار در ایران ممنوع است یا نه. بعد ...
سیلی سپاه به داعش با 6 موشک/ پدر موشکی ایران را بشناسید + تصاویر
برادر شهید از شکل گیری توپخانه سپاه پاسداران برخی دوستان زمانی که شنیدند یک جوان متعهد به عنوان فرمانده توپخانه انتخاب شده، خندیدند و برخی هم به تمسخر گرفتند و گفتند که نه توپی وجود دارد و نه توپخانه ای، اما برای توپخانه فرمانده گذاشته اند! اخوی ما همان موقع گفت: توپ های ما آن طرف است و اشاره کرد به نیروهای صدامی. چند روز بعد عملیاتی شکل گرفت که با انجام موفقیت آمیز آن، موفق شدند یک ...
ما در جهانِ بحران زا زندگی می کنیم
.... همه را بغل می کرد و می بوسید و ندیدم که پشت سر کسی حرف بد بزند و او را بکوباند... خیر همه را می خواست و خواهان تعالی و ترقی مملکت و مردمش بود. به فقرا و ضعفا خیلی توجه می کرد و عاشق قبرستان ها بود. یادم می آید برای تحقیق روی فیلم دایره مینا اغلب در جنوب شهر پرسه می زدیم. یک شب مرا به محله معروفی در جنوب شهر برد. تا آن وقت در آن جا نبودم و برایم همه چیز جالب بود؛ از چراغانی ها و خانه های درباز و ...
خواسته های بیشرمانه ی شوهر، زن را به پرتگاه خودکشی سوق داد
گرفت و می گفت مثل امل ها لباس می پوشم. می خواست در جمع دوستانش اعتقاداتم را زیر پا بگذارم تا او به قول خودش عقب مانده خطاب نشود و ... اما انجام این کارها از عهده من خارج بود. بارها سعی کردم با حرف مجابش کنم اما کوتاه نمی آمد به همین دلیل تصمیم به طلاق گرفتم. راستش طلاق در خانه ما تعبیر وحشتناکی داشت. به همین خاطر خانواده ام به شدت مخالفت کردند. آنها حتی به تهدید خودکشی من توجه نکردند و چون دیدم هیچ ...
اعترافات مردی که دخترش را خفه کرد
مراجعه به پلیس مدعی شده که به دلیل اختلافات قبلی دست به این جنایت زده است.پدر جنایتکار در همان بازجوییهای اولیه به قتل دخترش اعتراف کرد. وی گفت: از مدتی قبل با دخترم دچار اختلاف شدم. این اختلافات آنقدر شدید شد که از او کینه به دل گرفتم و نقشه انتقامجویی کشیدم. با رفتارهایش باعث شده بود که آبروی ما جلوی بستگان برود. روز حادثه او را سوار خودرو کرده و از خانه بیرون رفتم. ...
فرزند شهیدم ثمره قرآن و نان حلال دست های آبله بسته ام بود
دست داده و مادر شهید به خاطر غم دوری فرزندش، بعد از چندسال مجنون وار پر کشید و رفت. پدر شهید در حالی که اشک در چشمانش جاری بود با اشاره گفت: پرده گلدوزی شده پشت سر من دست رنج مادر شهید است که هنوز برای من به یادگاری مانده. او در ادامه آهی کشید و گفت : من هم از شهادت فرزندم بی خبر بودم، اما در شب چهارشنبه نصف شب دیدم، دو کبوتر سفید از پشت بام خانه مان پرواز کردند و همان شب ...
تجزیه عربستان در 13 سال آینده...
سیاسی امنیتی حاکم بر جامعه عربستان موجی از نفرت نهفته را بین مردم نسبت به دستگاه حاکمیتی آل سعود بوجود آورده است. بنده در مدت ماموریت خود با سمت سرپرست کنسولگری تهران در جده و زمانی که در بعثه مقام معظم رهبری در امور حج مسئولیت داشتم از نزدیک با جریان های فکری خاندان سعودی آشنا بودم. یک مکتب فکری سنتی متدین در اهل سنت عربستان وجود دارند که بسیار مقید خونگرم و همراه مسلمین هستند و تقریبا ...
وقتی توقیف برای یک فیلم، معجزه می کند
لحظات سینمایی خوبی دارد. فیلم تا زمانی که کامی وارد ماشین دو دختر می شود، روالی منطقی دارد و اندک اندک با دادن اطلاعات مختلف به مخاطب، قصه را باز می کند. اما از اینجا به بعد فیلم ناگهان لحنی کشدار به خود می گیرد و برمبنای دیالوگ به پیش می رود. از سکانس خوب همخوانی ترانه در ماشین که بگذریم، چیز خاصی در این چند صحنه جز برخی دیالوگ هایی که قرار بوده طنز باشند، اما ناموفق از کار درآمده اند، وجود ...
باندونگ ، شهر آتشفشان های اندونزی (+عکس)
حمل و نقل شهری است که بسیار شلوغ و در واقع برای گردشگران غیر قابل استفاده است. هیچ نقشه ای برای مشخص کردن مسیر این مینی بوس ها وجود ندارد و نکته عجیب تر اینکه مردم محلی تمام مسیرها را به ذهن شان سپرده اند. بنابراین اگر می خواهید از این وسیله برای گردش در شهر استفاده کنید بهتر است از راهنمای تور خود و یا مسئول هتل در مورد مسیرها سوال کنید. با این وصف، اگر از خیر سوار شدن به مینی بوس های ...
خواسته های اشتباه خانم ها از آقایان
رابطه شماست. بنابراین کنترل کردن حس حسادت کلید موفقیت هر رابطه ای است. همه ما در روابط خود این احساس را تجربه می کنیم و طبیعی است اما اگر این حس تبدیل به مشکوک شدن، تهمت زدن و دروغ بستن به شما شود، خبر خوبی برایتان نخواهد بود. فرمان زندگی شما را به دست گیرد هنوز هم هستند آقایانی که در را برای شما باز می کنند، هزینه رستوران تان را می دهند و در تصمیم گیری ها کنارتان ...
غبار روبی از کارنامه یک روشنفکر دینی
نامه خود (در تاریخ 26 اردیبهشت 1356) خطاب به پدرش نوشت: ..شب قدر است و مطلع فجر نزدیک... اکنون که نزدیک طلوع دوشنبه است و دو سه ساعتی به حرکت، پس از نماز صبح، محتاج و مُصِر از او(خدا) خواستم تا درباره این سفرم (عزیمت به انگلستان) با من حرف بزند؛ بالای صفحه نوشته بود: بد ! تکان خوردم! آیه را خواندم(سوره توبه، آیه38 به بعد)....از شوق گریستم. و این چنین بود که او یک ماه بعد در ساوتهمپتون انگلیس جان به ...
200 میلیون تومان برای بخشش قاتلان دختر جوان
اجرای نقشه ای کاری کنیم که دیگر این دختر با او تماس نگیرد. صبح روز بعد در تماس تلفنی از نسرین خواستیم با هم برای گردش به بیرون برویم. او را سوار ماشین کردیم و به حوالی پاکدشت رفتیم. بعد هم من از ماشین پیاده شدم و در اطراف تپه های کنار جاده نگهبانی دادم تا محسن با نسرین صحبت کند. پس از چند دقیقه متوجه شدم که آن دو با هم درگیر شده اند. وقتی از تپه ها پایین آمدم دیدم که محسن با مشت چند ضربه به نسرین زد ...
اشک های مادر یک جنایتکار در دادگاه
...> امیر جعفری داغدار شد عکس حقیقت دستگیری داعشی ها در اطراف قزوین بر ملا شد! زن تهرانی که مورد آزار قرار گرفته بود: کاش مرا کشته بودند اما! 7 روز از عقدم نگذشته بود که شوهرم از قرار من و محسن در آن روز باخبر شد! راز قرار ملاقات کثیف مرد جوان با همسر باجناقش لو رفت! عکس بعد از تلفن های مشکوک، وقتی زنم را تعقیب کردم دیدم او به محل کارش نرفت / با واقعیت تلخی روبرو شدم! از شب اول عروسی خواسته های شوهرم آزار دهنده بود و من تحملش را نداشتم! ...
مراسم زار که در آن جن گیری می کنند
راست می چرخد، نیم خیز شده و با ریتم موسیقی، به سمت مرکز اتاق حرکت می کند. روی سرش یک پارچه می اندازند و او همچنان به راهش ادامه می دهد. حالا دیگر به جای صورتش فقط تکان های شدید او را می بینیم. دستش را از زیر پارچه بیرون می آورد. می دانند منظورش چیست. از وسایل بابازار که با خودش آورده، یک چوب نازک بلند به زن می دهند، چوب را بلند می کند و چند بار بر سر و کمرش می کوبد. بعد از خارج شدن صدایی عجیب از ...
مواظب باشید درستان حجاب نشود
انسان در این مرحله به طور قطعی تضمین شده است. شهادت یگانه کمال مطلق است که به طور قطع همراه آدمی به جهان پس از مرگ می آید . و اما شما ای پدر و مادر و خواهر عزیز و گرامی ام، قبل از هر صحبتی از شما تقاضا دارم مرا حلال کنید و اگر مشیت و خواست خدا بر این قرار گرفت که این بنده حقیر به فیض عظمای شهادت نائل گردم شما به این خواست او راضی باشید که او خود صلاح بندگانش را بهتر می داند : ...
قاتل دلارفروش دستگیر شد
بود در بیمارستان امام خمینی به کارآگاهان گفت: من به طور سرپایی در محدوده میدان فردوسی خرید و فروش دلار می کنم. یک روز در خیابان ایستاده بودم که این راننده پراید در مقابلم ایستاد و خودش را مامور پلیس معرفی کرد و خواست تا سوار ماشینش شوم. او بی سیم و دستبند نیز به همراه داشت. از من خواست تا دلارها و پول هایم را به او بدهم اما وقتی از او کارت شناسایی خواستم، اسلحه اش را بیرون آورد و تهدیدم ...
قاتل: مست بودم
استراحت می کردم که با صدای پسر همسایه به نام مهران به کوچه رفتم. وقتی اعتراض کردم، او درحالی که مست بود ناراحت شد و با هم درگیر شدیم. برادرم برای میانجیگری وارد درگیری شد که مهران با چاقو به او ضربه زد. بعد از توضیحات آن مرد، مأموران مهران 25 ساله را که به خانه فرارکرده بود، بازداشت کردند. او با اقرار به جرمش گفت: وقتی مقتول حین درگیری رسید او را هل دادم و خواستم دخالت نکند. نمی ...