سایر منابع:
سایر خبرها
دختران نینجا بر پشت بام +تصاویر
تمرینی برای دختران نینجا حسابی سخت است. عاطفه اما با شوخی، موضوع تلخ تری را بیان می کند: بعضی وقت ها فضا این قدر تنگ است که اصلا نمی توانیم با سلاحمان تمرین کنیم. من خودم فقط دوبار با زنجیر لامپ های باشگاه را شکسته ام و خدا می داند قرار است چند لامپ دیگر شکسته شود. این تازه یکی از مشکلات من در کار با زنجیر است و هرکدام از بچه ها مشکلات خاص خودشان را دارند . این دختران که حالا با نام ...
دخترانی که قربانیان قاچاق جنسی در آمریکا هستند +عکس
جنسی اش که دیوید برنارد اندرسون نام دارد در دادگاه شهادت می دهد. در همان زمان، اندرسون به علت قاچاق جنسی یک دختر 16 ساله تحت بازداشت قرار داشت. در نهایت، مرد به غایت رذلی که در دنیای فاحشه ها به شاه دیوید معروف بود به تحمل 9 سال زندان محکوم می شود. اسنو تازه در خم و پیچ راهروهای دادگاه و پیگیری پرونده می فهمد که صدها مرد و زن نظیر اندرسون هستند که در کار قاچاق جنسی مشغول اند. ...
اولین جمله ای که آیت الله خامنه ای پس از به هوش آمدن گفت/دکترها قطع امید کرده بودند
آیت الله خامنه ای را برعهده گرفت. خاطرات وی تنها به روز 6تیر محدود نمی شود و پیش از آن در گروه دستمال سرخ ها در کردستان همرزم شهید چمران بود. بعد از حادثه 6 تیرماه، عضو تیم حفاظت از مرحوم هاشمی رفسنجانی شد و در سال 65 بعد از فوت پدر و شهادت برادرانش از سپاه استعفا داد. او این روزها بدون آنکه ادعایی داشته باشد، با تاکسی امرار معاش می کند و خصلت ساده زیستی اش را میراث حفاظت از آیت الله ...
حرکت شرم آور پدر شوهر با عروس!!
به گزارش ستاره ها به نقل از جام جم آنلاین؛ معصومه عطایی زن جوانی که پدرشوهر سابقش را که برروی او اسید پاشیده بود، بخشید تا بتواند حضانت فرزندش را به عهده بگیرد. معصومه عطایی هستم. متولد 1361 در اصفهان. این آغاز صحبت ماست. و ادامه گفت و گو به شرح زیر ادامه می یابد. چه شد که چنین اتفاقی افتاد؟ من سال 81 ازدواج کردم و سال 87 بر اثر یک سری از اتفاق های زیادی که بین من و همسرم بود، از ...
خشونت در ته خط !/ نگاهی به فرزندکشی و والدکشی و دلایل آن
است و نیاز به انجام مصاحبه های تخصصی روانپزشکی با فرد دارد. اما این خبر تلخ، اولین مورد از فرزندکشی نیست، موارد زیادی را به یاد می آوریم که هرکدامشان خراشی به روحمان شدند و تنها سوالی که در سرمان می چرخید چرا یی بود که جواب هایش مثل زنجیر به هم متصل بودند. سال گذشته بود که باز هم ناباورانه در خبرها خواندیم مادری در جنوب تهران، دخترش را برای ازدواج مجدد کشت؛ مادری سی ساله که سارای چهارساله ...
آزادی قانونی تمام حرف من است/ بار سنگین روحانی از نگاه دولت آبادی
میلیون نفر در یک روز به خیابان ها آمدند و خون از بینی یک نفر نریخت، این یعنی که ما ملت متمدن و قانون مداری هستیم. پیشنهاد نهایی من این است که به این قانون مداری و مدنیت مردم احترام گذاشته شود؛ و اما درباره روز تولدم، برادر بزرگم محمدرضا که مرا بزرگ کرده و زمان تولد من نه ساله بوده، گفت تو در نیمه مرداد 1319 متولد شده ای و من با پشت چاقو این تاریخ را پشت در خانه کندم. ولی بعد که پدرم سجل می گیرد ...
ترور زندگی مشترک چند ماهه ام را نابود کرد
مهوش را به سبقت الله بدهی. نمی دانم چطور شد که مادرم به حرف برادرهایم گوش نداد. شاید قسمت بود که به خواستگاری دوم سبقت الله جواب مثبت بدهد. البته این بار قدرت الله برادر بزرگ تر همسرم پا پیش گذاشته بود و مادرم به قول خودش نمی توانست روی او را زمین بیندازد. نهایتا قبول کرد و اواخر سال 62 به عقد و ازدواج سبقت الله درآمدم. رزمنده ای منتظر بعد از ازدواج به تهران آمدیم. چند روزی که از ...
پرواز پروانه های زرین به بیست ویک روزبعد
کنونی نمی رسید. به گفته رضاداد، دبیر سی امین دوره جشنواره فیلم کودک، این جشنواره در قوانین تفاوت های بسیاری نسبت به گذشته داشته است. درحالی که سال های گذشته این جشنواره در طول ایام تحصیلی برگزار می شد و حضور کودکان که اصلی ترین مخاطب جشنواره هستند، با مشکلات جدی مواجه بود اما این دوره از جشنواره، در ایام تابستان و فراغت دانش آموزان برگزار شد و استقبال آن را دوچندان کرد. البته رضاداد ...
انبوهی از گل های قرمز و سفید همچون باران بر سر فرزند می ریخت. سر مادر از روی جنازه تکان نمی خورد و انگار ...
طولانی پلک بر هم می زند و نگاهش به درخت گاردنیا می افتد که پر از گل های تازه است.... همچنان کنار پنجره بود و نگاهش به دور دست ها! تا اینکه صدای آمبولانس به گوشش رسید. صدایش نزدیک و نزدیکتر می شد. راه باریک کوچه را در پیش گرفت. کمی به قدم هایش سرعت داد. فامیل و همسایه ها کوچه را غبار روبی و عطر افشانی کرده بودند. مقابل زنان ایستاد و گفت: هر کس می خواهد با من به استقبال محمد بیاید نباید گریه ...
سالگرد درگذشت پدر رهبر انقلاب اسلامی
پس از بازگشت از نجف به مشهد، در حدود سال 1311 شمسی، همسر خود را بر اثر بیماری از دست می دهند؛ که در این زمان، سه دختر به نام های علویه، بتول و فاطمه سلطان داشتند. ایشان مدتی پس از فوت همسرشان، با بانو خدیجه میردامادی، فرزند سید هاشم میردامادی نجف آبادی ازدواج می کنند؛ که تولد سید علی آقای خامنه ای، یکی از برکات این ازدواج بوده است. منبع : رجا نیوز ...
کیارستمی؛ نابغه ای که از نو باید شناخت
زمانی تازه می شود: از روزهای آخر زمستان 94 و ورود عباس کیارستمی به بیمارستان جم تا نیمه نخستین ماه تابستان 95 و سر رسیدن سفر بی پایان او. حال تعداد ماه هایی که نگارگر طبیعت و درختان و خاک و آفتاب و آسمان در ترک مزرعه لواسان چشم بر هم گذاشته، به شمارگان 12 رسیده است اما همچنان چشمان هشیار علاقه مندانش پرسشگر سرنوشت پرونده مفتوح و مسئولیت پذیری نسبت به قربانیان آشکار خطای پزشکی است. یک سال است که ...
حجت الاسلام کرمی: ائمه(ع) از جانب خدا مأذون هستند
...: مراسم عزاداری تخریب حرم بقیع با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی کربلایی محسن عراقی در حسینیه انصارالزهرا سلام الله علیها برگزار شد. در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام کرمی را می خوانید: وهابیت فرقه ای از اسلام نیست ابتدا عرض می کنیم که وهابیت مذهب وفرقه ی اسلامی نیست. یک پدیده ای است که بعد از حدود دویست سال شکل گرفت. وهابیون در فقه از قرن سوم طرفداران احمد ...
پیرزن چشم ما بود
لیلا مقیمی دستان زمخت و تاول زده اش، راوی تک تک سال های برباد رفته است؛ همان سال هایی که تازه نوعروس نخلک شده بود و تاب و توان دوری از شاهزاده رویاهایش را نداشت. شش سال، هرروز، هفت صبح، چارقد رنگی و گل گلی اش را دور کمر می پیچید و پابه پای مرد خانه اش از لابه لای نخل های تنومند و سربه زیر روستا عبور می کرد تا خودش را به معدن سرب دوهزار ساله برساند. انگار قاصدک رویاهایش به جای پرواز در ...
زندگی آیت الله سید جواد خامنه ای پدر رهبر انقلاب / حاج آقا سیدجواد تبریزی را بیشتر بشناسید
را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامی دارالتعّلیم دیانتی ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایی را در آن مدرسه گذراندند. حال به زندگی آیت الله سید جواد خامنه ای پدر رهبر انقلاب می پردازیم: آیت الله حاج سید جواد خامنه ای در جمادی الآخر 1313 در نجف اشرف به دنیا آمد. دو سه ساله بود که در بازگشت خانواده به آذربایجان به تبریز آمد. دوران نوجوانی را در ...
جنگ جهانی با گرد و خاک
گذاشته ایم سراغ فوت وفن های خانه داری هم برویم. اگر دوست دارید درمورد پروژه خانه داری بیشتر بدانید، یادداشت های ارزشمند مریم گلی را با دقت، تأکید می کنم با دقت دنبال کنید. همه شغل های مامان پدر من کارمند اداره پست است. از وقتی که من به دنیا آمده ام، ایشان توی این شغل بوده اند و آن جوری که خبر دارم، قبلش هم توی همین کار بوده اند. الان هم که من با شما صحبت می کنم پدرم همچنان در اداره پست ...
جایگاه کسب روزی حلال در زندگی شهید جواد کاکه جانی
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ عبدالله کاکه جانی پدر شهید مدافع حرم و مدافع وطن شهید جواد کاکه جانی در گفت و گو با خبرنگار پیشمرگ روح الله گفت: آقا جواد تازه صاحب فرزند شده بود و قرار بود که جشن نامگذاری آقا محمد حسین را با حضور اقوام و آشنایان برگزار کنیم. یکی از میهمانان که از قضا کارمند بانک هم بود مدام به من می گفت: شما سرمایه دار بزرگی هستید. من هم در جوابش گفتم: من فقط یک واحد ...
شما بخشی از یک آزمایش بودید
انجام شود. سپس، این حزب در سال 2011 وارد دولت شد، و در این موضوع سکوت اختیار کرد. تیستن می گوید که این آزمایش، نتایج مثبتی هم داشته است. او می گوید: با وجود این به خاطر عصبانیتم از استعمارگری دانمارک، قسم خورده بودم، هرگز با یک دانمارکی ازدواج نکنم، آخر سر شوهری دانمارکی نصیبم شد. من در کنار او و بچه هایم، زندگی شادی در دانمارک داشته ایم. ضمن اینکه دانمارکیم خوب شد، و مدرک ...
زندگی به فرمان دیگران/ دخالت والدین، عامل اصلی جدایی ها
ابتدا خیلی مخالفت کردم اما دیگر تحمل زخم زبان های پدر و دعواهای خانه را نداشتم. اکنون هفت سال است از زمان ازدواج مان می گذرد و هنوز علاقه ای که همه منتظر به وجود آمدن آن بودند در ما ایجاد نشده است و فقط همدیگر را تحمل کردیم. همیشه آرزو داشتم با فردی ازدواج کنم که عاشقش باشم و به قول معروف مثل پروانه ها دور هم بگردیم اما هر چه تلاش کردیم نتوانستیم جایی در قلب یکدیگر برای هم باز کنیم ...
زنان قربانی مین آسیب پذیرترند
گون می کَنند و در فصل های دیگر هم به هوای دام هایشان راهی کوهستان می شوند. صدای انفجار مین سال هاست در گوش روستاییان پیچیده. با عروسک روی مین روناک مثل بگم جان بازمانده سال های دور نیست. چند ماه بیشتر از حادثه نگذشته. با عروسک در دستش با هم روی مین رفتند. پاهایش را از دست داده و تازه از بیمارستان به خانه آمده و عروسکش را می خواهد که مین پودرش کرد. بدون پا به خانه شان در ...
سرنوشت گورخواب ها؛ 6 ماه بعد
نتیجه خودزنی است، بازی کردن. پدرش می گوید: این فرهادِ ما به خاطر مواد، چند سال زندان قزل حصار بوده. زیاد اعصاب درست و درمون نداره... الانم میاد اینجا پیش من... فرهاد کم کم از حال وهوای دست و چاقو بیرون می آید و می گوید: از زندون دراومدم، دیدم مادرمم داره مصرف میکنه. تو یه خونه ای که همه مصرف میکنن، میخوای نرم سراغ مواد؟! معلومه که میرم... بابام که یه مدت شبا تو قبرستون میخوابید، الان ...
حتی پاسپورت آمریکایی ام مرا نجات نداد/ جنگ روانشناختی ابزار قدرتمند اشغال
بحث برانگیز است و آنها تمام داستان را می خواستند. بنابراین، بعد از افشای سابقه خانوادگی تیره و تار من و افشای هویت شکست خورده ام چه انتخابی باقی مانده بود؟ گفتم: "پدرم در غزه متولد شد و چند سالی آنجا زندگی کرد. آنها در سال 1959 مصر را به مقصد لبنان ترک کردند. با تلاش های پدربزرگم از طریق مذاکره با مقامات آنها تابعیت لبنانی خود را گرفتند. این کمک کرد که آنها مسیحی شوند و لبنان با آن مشکل ...
مهم ترین سوالات قبل از ازدواج
به گزارش بهداشت نیوز راه هایی هست که می توان در دوره آشنایی شناخت بیشتری را از طرف مقابل به دست آورد و با آگاهی کامل وارد زندگی مشترک شد. اینها مهم ترین موضوعاتی است که می توانید با طرف مقابل درباره آنها حرف بزنید و با حرف زدن درباره آنها شناخت تان را تکمیل کنید. با مطرح کردن این موضوعات هندوانه تان را به شرط چاقو بخرید! این پرسشنامه یکی از پرسشنامه های جامع در این زمینه است که توسط ...
تهران مستاصل!
رشد جمعیت شهری نیز روند کاهشی داشته اما هنوز رشد مثبتی داشته به طوری که در دوره 1390 تا 1395 برابر با 97 /1 درصد بوده است. یعنی طی دوره پنج ساله 90 تا 95 به جمعیت شهری اضافه شده و از جمعیت روستایی کاسته شده است (البته لازم به ذکر است که برخی روستاهای بزرگ به شهر تبدیل شده اند). نرخ رشد جمعیت استان تهران طی دوره 1390 تا 1395 حدود 72 /1 درصد بوده که از متوسط کشوری یعنی 24 /1 درصد حدود 48 ...
چند روز بعد از عروسی مارال کاری کرد که شوکه شدم - دیگر به او اعتماد ندارم
به قاضی Judge دادگاه خانواده گفت: روزی که با مارال آشنا شدم تازه از شوهر سابقش جدا شده بود. او با من درد دل کرد و از بدی ها و بی رحمی های شوهر سابقش گفت. مارال می گفت که شوهر سابقش اعتیاد داشت و مرتب او را کتک می زد. برای همین از او طلاق گرفته بود. من هم چون عاشق مارال شده بودم به او پیشنهاد ازدواج دادم. من و مارال با یکدیگر عقد کردیم و با برگزاری یک جشن، زندگی مشترکمان را آغاز کردیم ...
ارتباط کثیف پسر 16 ساله با نامادری اش در اسلامشهر
کارگران نمایندگی، مأموران پسر آن مرد را که در محل حضور داشت به عنوان مظنون بازداشت کردند. بیژن 17 ساله بااعتراف به جرمش و در خصوص قتل Murder پدرش گفت: 7 ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم با بهاره ازدواج کرد.او بعد از ازدواج رابطه بین من و پدرم را خراب کرد. او معتاد Addicted به مصرف شیشه بود و پدرم از این موضوع اطلاعی نداشت. مدتی گذشت تا اینکه بهاره از من خواست پدرم را به قتل برسانم تا با ...
محمود دولت آبادی : آزادی قانونی تمام حرف من است/ آقای روحانی؛ آرای انبوه مردم بسیارسنگین اند!
در تمام مدتی که کتاب این گفت و سخن ها را می خواندم، حسرتی همراهم بود و مدام به این فکر می کردم که ای کاش شما زندگی نامه تان را می نوشتید. در همین کتاب اشاره هایی هم در همین مورد دیدم. مثلا در جایی می گویید اگر حوصله کنم و زندگی ام را بنویسم... و حالا پرسش من این است شما که حوصله دارید برای نوشتن رمان هایتان ده، پانزده سال زمان بگذارید، چگونه است که برای نوشتن زندگی نامه خودتان حوصله ندارید؟ واقعا اگر جواب درست را بدهم، نه شما باور می کنید و نه خوانندگان. برای نوشتن درباره هر کسی فرقی نمی کند من باشم یا دیگری نیاز است که آدم دوستدار آن شخصیت باشد. در آثار و مواردی که نوشته ام، دوستدار شخصیت های آثارم بوده ام ولی در مورد خودم، نه تنها عاشق خودم نیستم، بلکه آنقدر از دست خودم خسته و عصبی هستم که هیچ رغبتی به بازنویسی خودم ندارم. بعید است دیگران باور کنند شخصی خودش را دوست نداشته باشد ولی به واقع خودم را در معانی معرفی کردن به دیگران دوست ندارم. چرا از دست خودتان خسته و عصبی هستید؟ کلی گفتم از باب قیاس. آخر من همیشه با دیگران و به عشق دیگران زندگی کرده ام و لازمه اش همین بوده که بتوانم سلامت و تندرست و بدون روان پریشی باقی بمانم که بتوانم کاری انجام دهم اما هر بار که سراغ نوشتن اتوبیوگرافی خودم رفته ام حس کرده ام چه اهمیتی دارد؟! باور کنید چند بار به این سمت رفته ام و صفحاتی هم نوشته ام ولی زود پشیمان شده ام. ببینید! داشتم چنین چیزی می نوشتم که ناگهان داستان اول بنی آدم پیدا شد! اولش این بود که بعد از ساعت سه صبح این آدم قوزی ناگهان پیدایش شد و به محض اینکه پیدا شد، هر کاری که داشتم، رها کردم و فکر کردم اصل این است. شاید یک علتش هم این باشد که من در نوشتن تخیل را مهم می دانم تا مستند ساختن را. حتی در آثار مستندی هم که نوشته ام، اگر توجه کنید، داستان گونه است و با تخیل توام شده . در دیدار بلوچ عناصری پیدا کردم که داستان گونه است؛ دو زنی که ازآن سوی کشور می آیند دنبال مردهای خود که برای کار آمده اند و آن ها را نمی یابند ؛ وقتی به ناداری محض دچار و ناچار می شوند برای کرایه بازگشت پولی تهیه کنند به طرف کسانی دست دراز می کنند که بالای چهل سال ...
قلم و آنچه می نگارد
نخواهد بود و در نتیجه ما را به سراب خواهد رساند. وقتی برنامه و مبنا واقعی نباشد، نتیجه هم واقعی نخواهد بود. دسته بندی بیان مسائل نیاز ما به شرح صدر برای بیان حقایق، به این معنا نیست که لایه های مشخص و معینی که باید رعایت شود، از بین برود. به عنوان مثال، ما به عنوان پدر یا مادر خانواده، برخی مسائل را با فرزندان کوچک و برخی را با فرزندان بزرگ مان در میان می گذاریم. برخی از مسائل ...
مردی که پایش را جا گذاشت اما پایمردی اش را نه!
کردم باید همدوش رزمنده ها در جبهه ها بجنگم. پدر و مادرم وقتی متوجه شدند مخالفت کردند اما با اصرار و به هر ترفندی که بود به جبهه رفتم. از آنجایی که شناگر خوبی بودم و از کودکی نیز در دریاچه ارومیه شنا می کردم، وارد تیم غواصی شدم و در جبهه جنوب به عنوان مسئول غواصان شروع به کار کردم. بعد از سه سال بر اثر تیری که به پایم اصابت کرد، مجروح شدم و به خانه بازگشتم. این بار نیز پدر و مادر مخالف بازگشت من به ...
فقر، بیکاری و اعتیاد دومینوی معضلات اجتماعی در قطب اقتصاد کشور
رانندگی از دست دادم و به همراه دو برادر و خواهرم در فقر و نداری در روستایی دور از امکانات بزرگ شدیم. شانزده ساله بودم که ازدواج کردم،همسرم نیز مثل خودم درد یتیمی و فقر را چشیده بود لذا به امید زندگی بهتر و پیدا کردن شغل مناسب راهی بندرعباس شدیم. آن زمان می گفتن بندری ها پول پارو می کنندو نبود کار در روستای کوهستانی ما موجب شد تا با اندک وسیله ای که داشتیم راهی این شهر شویم. ...
زندگی پر فراز و نشیب طناز - در 19 سالگی سرکرده باند زورگیری شدم
افراد دیگری ازدواج کردندو پی زندگی خود رفتند. من با پدرخوانده ام اختلافی نداشتم. چون خودش بچه داشت و مادرم با آنها رابطه خوبی داشت. با پدرم و نامادری ام ارتباط خوبی نداشتم. مدتی با آنها و مدتی با مادرم زندگی کردم. هزینه زندگی ات را چطور تامین می کردی ؟ اوایل خانواده ام هزینه هایم را می دادند، اما زمانی که 13 ساله شدم به خاطر مشکلاتی که با پدر و مادرم داشتم، مجبور شدم در این سن ...