سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات فرار هالیوودی از زندان
برآنها سد کرده اند. در ادامه مشخص شد، مهاجمان نزدیک به 12 نفر بودند و همگی سلاح کلت، کلاشینکف، قمه و چاقو به دست داشته اند. ماموران سعی کردند در جریان حمله این مهاجمان با آنها درگیر شوند تا آنها را فراری دهندکه موفق نشدند. در این مرحله مهاجمان نقابدار، با قمه به خودروی مینی بوس حامل جوان زندانی حمله کرده و با شکستن شیشه های خودرو، برای ایجاد رعب و وحشت اقدام به تیراندازی کرده اند. بعد هم ...
مسائل اساسی پدیدارشناسی
نبوده و ویرایشی را به خود منسوب نمیتواند کرد زیرا اصولاً تاکنون (جز در یک مورد فرجام نیافته) ویرایشی بدو سپرده نشده است و خود همین است علت ادعایش!: بی شک یکی از مهم معضلاتی که مبتلابه صنعت نشر ماست عدم بهره گیری از ویراستار بسزا و متخصص در حوزۀ علوم انسانی است (تذکراً گفته میشود علامت ! اینجا نشان به سخره گرفتن جملۀ قبل است!). چندکلمه ای درخصوص ویراستاری (برگرفته از نامه به کارفرمای چند ...
وتوی مصوبات شوراها توسط فرمانداران
...> تکمیل پروژه های نیمه تمام قبلی در شهر با آغاز دوره اخیر مدیریت شهری قالیباف در ادامه با اشاره به تکمیل پروژه های نیمه تمام قبلی در شهر تهران طی 12 سال گذشته، گفت: در ابتدا زمانی که بازدیدی از اتوبان آزادگان داشتم، متوجه شدم در لاین کندرو درخت کاج کاشته بودند. بعد فهمیدم این مسیر کندرو است که آن را نساخته اند و اصلا بزرگراه آزادگان که در طرح بوده است را کسی اجرا نکرده! آزادگان شلوغ ترین ...
شهید محمدرضا کمال نادیان پیشقراول مبارزه با کومله و ضد انقلاب
به گزارش خبرگزاری فارس از گچساران، شهید محمدرضا کمال نادیان متولد سال 1341 در شهر ماهشهر دیده به جهان گشود و سپس به علت تغییر محل کار پدر به همراه خانواده اش به خارک منتقل شدند. وی کلاس سوم راهنمایی بود که انقلاب پیروز شد و برای حفظ آرمان های انقلاب خود را به سپاه معرفی کرد و مدتی بعد به آموزش اعزام شد و آن گاه در پی مبارزه با دموکراتها و منافقین به منطقه کردستان رفت و در چند نوبت ...
50 سال حبس مجازات 2 شکارچی زنان
ماموران به خانه این فرد رفتند متوجه شدند او همان متهمی است که دنبالش می گردند. خانواده این مرد گفتند چند روزی است از "ش" خبر ندارند و نمی دانند کجاست. بررسی های پلیسی ادامه یافت و ماموران بعد از مدتی توانستند "ش" را در مخفیگاهش شناسایی و بازداشت کنند. او که در ابتدا مقاومت می کرد بعد از چندین جلسه بازجویی بالاخره لب به اعتراف گشود و گفت: من با همدستی یکی از دوستانم به نام "خ" زنان را می دزدیدم و ...
روایتی از رنج های همسایه/ کسی برای عکاس جنگ فرش قرمز پهن نمی کند
سال 93 بود و از اشغال موصل و محاصره بغداد و سامرا چند روزی نمی گذشت که در وضعیتی عجیب خودم را در عراق یافتم. بدون هیچ هماهنگی وکمکی تنها با دیدن تصویری از وضعیت سامرا و مدافعان پابرهنه اش خونم به جوش آمده و راهی عراق شدم. کشوری که هنوز وحشت زده از جنگ بود. حتی شهرهای جنوبی تر مثل کربلا و نجف در سایه تهدید داعش بودند و خالی از زائر و مسافر، بازارها تعطیل و حرم ها خلوت بودند. با بدبدختی خودم را به ...
رابطه عاشقانه با خواهر، انگیزه برای رفیق کشی
...> امیر ادامه داد: سعید این بار هم به من قول داد رابطه اش را با خواهرم قطع کند؛ اما بعد از مدتی متوجه شدم او همچنان به رابطه اش با خواهرم ادامه می دهد. با وجود این به او کاری نداشتم. امیر همچنین درباره روز حادثه نیز گفت: آن روز شرب خمر کردم و جلوی خانه سعید رفتم، او سوار ماشینش وارد کوچه شد و وقتی من را دید، به راهش ادامه داد و به طرفم آمد. از او خواستم با یکدیگر حرف بزنیم؛ برای همین سوار ماشینش شدم ...
روایت ناصر تکمیل همایون از روزهای اختفای بنی صدر
که یکی دو روز بعد نامه ای از بنی صدر برایم آورد. نمی دانم این نامه کجاست، اما مضمون نامه این بود که: برای او جا پیدا کنیم. عذرا خانم [همسر بنی صدر] را پیش او بفرستیم. به مهندس بازرگان و عباس شیبانی هم بگوییم برای ریاست جمهوری کاندیدا نشوند. یعنی بنی صدر قبل از رفتن از ایران می خواست از مجاهدین فاصله بگیرد؟ بله شاید پشیمان شده بود، اما راه برگشتی برایش نمانده بود. به ...
دزد حرفه ای قمار زندگی را باخت +عکس
به گزارش جام جم ، این مرد 35ساله به نام وحید اردیبهشت امسال به اتهام سرقت بازداشت شد. او زمانی که قصد انتقال از کلانتری به یکی از دادسراهای تهران را داشت، طبق نقشه از پیش تعیین شده با کمک دوستانش فرار کرد. چند روز بعد از این ماجرا، متهم در جریان تعقیب و گریز پلیسی همراه همسرش فرار کرد، در جریان فرار همسرش کشته شد. تحقیقات از این متهم ادامه داشت تا این که او با ...
من راننده تاکسی ام نه معلم رانندگی!
ادبیات کودک و نوجوان چه بگویم و کدام یک را انتخاب کنم که نگاهم به نوشته روبه رو افتاد: جناب آقای هوشنگ مرادی کرمانی؛ خود این یک قصه است. زمانی من کوچک بودم و به من هوشو میگفتند. به مدرسه که رفتم هوشنگ صدایم می زدند. بعد که بزرگ تر شدم آقا هوشنگ و آقای مرادی کرانی و حالا جناب آقای هوشنگ مرادی کرمانی. نویسنده قصه های مجید در ادامه به داستان القاب و عناوین اشاره و بیان کرد: ما آدم ها هر چه ...
درجنگ نرم تفنک نمی خواهیم حجاب میخواهیم
وپاگیر نیست؟ شاید در نگاه اول اینچنین به نظربیاید اما این طور نیست تا الان که عمراز خداگرفته ام هیچ گونه مشکلی نداشته ام شاید باورتان نشود چندین بار همین چادر؛مرا نجات داده است .در سفر کربلا برخی از مامورین عراقی متاسفانه به برخی از خانمهاکه پوششان نامناسب بود برای تفتیش دست میزدند اما تا خانمهای چادری رامیدیدند شرم می کردند ومن خداروشکر می کردم در یک سانحه تصادف اگر چادرم نبود ممکن بود ...
ناصر تقوایی، آل احمد، گلستان و دیگران
قرار گرفت و اگر این شانس نبود، من هم نبودم این بود که مواجه شدم با ابراهیم گلستان که می خواست خشت و آینه را بسازد. گلستان را از دوران کودکی می شناختم. از دوره ای که برای شرکت نفت فیلم مستند می ساخت و این فیلم ها را در مدارس آن نواحی برای ما نشان می دادند. در ادبیات هم همیشه به آثار او علاقه مند بودم. اصلا او مدل من در نوشتن بود. درعین حال آبادان به دلیل جمعیت خارجی زیادی که آنجا بودند، دارای چند ...
احمد توکلی: مخالف نخست وزیر شدن ولایتی بودم/اصولگرایان به آزادی و نقش مردم کم اهمیت می دهند
. همین کارها بود. البته این به ایامی مربوط می شود که من مذهبی شده بودم. قبل از آن مذهبی نبودید؟ نمازی می خواندیم دیگر! بعد از آن بود که متوجه مسائل دینی شدم. داستان به این صورت بود که تابستان ها حدود 10 روز به تهران منزل خواهرم می آمدم و تفریح می کردم. خانواده خواهرم یک دوست خانوادگی داشتند که مرد آن خانواده بازاری بود. پسر آنها همسن من بود. او اهل مطالعه بود و کتاب های روانشناسی ...
دام سیاه رابین هود قلابی برای دختر جوان
رفته بودم. در آنجا تعدادی پسر برایم مزاحمت ایجاد کردند. آن روز جوانی به نام میثم با دیدن آنها به سمت ما آمد. او خودش را مأمور معرفی و پس از برخورد جدی با پسران مزاحم آنها را دور کرد. پس از آن خواست سوار ماشینش شوم تا مرا به خانه مان ببرد. من هم از همه جا بی خبر سوار ماشین میثم شدم اما او به جای اینکه مرا به خانه مان برساند به سمت بزرگراه قم رفت و هرچه التماس کردم توقف و مرا پیاده کند ...
نقشه 3 بچه محل برای سرقت مسلحانه از طلافروشی
کردید؟ چند وقت قبل خانه ای مجردی اجاره کرده بودیم. چقدر طلا سرقت کردید؟ حدود دو کیلو. طلاها چه شد؟طلاها دست من بود اما همان موقع که از مغازه بیرون آمدم، دستگیر شدم و ساک طلاها نیز روی زمین ریخت که مردم جمع شان کردند. درادامه جلسه بازپرسی، دومتهم دیگرهم با تأیید اظهارات همدستشان ابرازپشیمانی کرده ومدعی شدند فقط به خاطررفع مشکلات مالی شان دست به سرقت زده اند.درحال حاضرهرسه سارق دربازداشت هستند وتحقیقات تخصصی ازآنها ادامه دارد. ...
تهیه بروشور موزه ها برای کودکان و نوجوانان نابینا به خط بریل
مهمان های ناخوانده در گذر زمان صحبت کرد و گفت: برای اولین بار حدود 70 سال پیش با این قصه آشنا شدم، در سوئد مادر بارها این قصه را برای من تعریف کرده بود. او افزود: در ادامه این داستان را سال ها بعد از خاله گوهر در خانه پدریزرگ در تهران و در فضایی متفاوت می شنوم و پرده سوم در کابل در خانه ای چوبی است. او خاطر نشان ساخت که در سال 1345 وقتی کتابدار بود برای نخستین بار کتاب منتشر ...
چگونگی خنثی شدن کودتای نوژه از زبان کودتاگران
خاموش است. دوبار در زدم ... همسرم را دیدم که پشت سر او یک نفر پاسدار ریش دار قد بلند ایستاده بود که دو بار به من گفت : بیا تو، بیاتو، همسرم گفت: برو و من فرار کرم، هنوز فاصله در خانه تا محل ورودی گاراژ به کوچه را طی نکرده بودم که صدای تیری بلند شد و متعاقب آن صدای جیغ همسرم را شنیدم که جیغ زد: آخ او را کشتی ... چند متری در کوچه دویدم. برای این که سبکر شوم ساک محتوی پول را که دستم بود ...
سرقت مسلحانه از طلافروشی پس از خواندن خبرهای تلگرامی
.... اسلحه را از کجا تهیه کردی؟ اسلحه برای دوستم بود. چند سال قبل از یکی از شهرهای غربی کشور آن را خریده بود. اما اسلحه کار نمی کرد در واقع سر دوستم کلاه گذاشته بودند و ما هم از این موضوع بی خبر بودیم و فکر می کردیم اسلحه واقعی است. چقدر طلا سرقت کردید؟ یک یا 2 کیلو می شد. کیف دست من بود و وقتی از طلافروشی خارج شدیم، من در محاصره مردم گرفتار شدم. در ...
تجاوز گروهی در روز عروسی به عروس جوان!
شد یکی از دوستانم صبح اول وقت کراوات را به او برساند. صبح روز بعد از خواب بیدار شدیم و او را تا ایستگاه اتوبوس بدرقه کردم. در راه بازگشت به خانه، از کنار پسری رد شدم که روی صندوقچه ماشینش نشسته بود. ناگهان مرا از پشت گرفت و به صندلی عقب ماشین انداخت. دو مرد دیگر داخل ماشین بودند و به سرعت از آنجا دور شدند. تمام این ها تنها در چند ثانیه اتفاق افتاد. پارچه ای را در دهانم فرو ...
فرود نغمه های ماندگار نواحی به گوشه فراموشی
ترک می کنند و به جاهای دیگر می روند یا با موسیقی و مخاطبان به ناچار قهر می کنند. اغلب آنان تنها، افسرده و غمگین به زندگی ادامه دادند و فوت شدند و بعد از آن تلویزیون به دست افرادی می افتد که تخصص قابل قبولی که بشود گوش مردم ایران را به آنها سپرد نداشتند. کافی بود آنها سیاست ها را رعایت کنند خوب اینها آرمان و گرایش علمی و فرهنگی حقیقی نداشتند. در این دوره گرایش گوش مردم از موسیقی با ریشه ایرانی به سمت ...
سوء قصد مشکوک به بانوی محجبه در تهران؟! + عکس
حادثه در نوع خود شنیدنی و قابل تأمل و نگران کننده است اما هیچ مسئولی در کشور و حتی هیچ رسانه ای به این موضوع نپرداخته و هیچ کس هم در مخیله اش نگنجیده است که شاید این بانوی محجبه اولین و آخرین مورد نباشد و یک روز دیگر در خیابانی دیگر این سوء قصد به جان بانویی دیگر هم رخ دهد! "م- م" بانوی جوان، مذهبی است که 26 فروردین ماه 96 سوار بر خودروی پراید خود از محل کار راهی خانه می شود و آنگونه که خود ...
کودتا علیه باورهای یک ملت
ایران بود، برطرف سازد. با شکست کودتای نقاب و فرار عناصر کودتاچی به عراق و تشریح وضعیت نظامی ایران، عراقی ها که از چند ماه قبل برای تجاوز به ایران در آمادگی به سر برده و همزمان با کودتای نقاب در 20 نقطه مرزی درگیری ایجاد کرده بودند، بر نقل و انتقالات خود افزودند و سرانجام در 31 شهریور 1359 تهاجم سراسری خود را به ایران آغاز کردند. نقش سازمان های اطلاعاتی غرب و عراق و شاپور بختیار ...
نوتیفیکیشن را حذف کنید ! / اگر کسی کار مهمی داشته باشد زنگ می زند
مشکلات 9-قبل از خواب مدام گوشی را چک می کنید تا مبادا پیام جدیدی را از دست داده باشید. تجربه یک فردی معتاد به تمام معنا در دنیای مجازی بود چطور می توانیم اطلاعات اضافی را بدون اینکه مسایل مهم را از دست بدهیم فیلتر کنیم ؟ چطور می توانیم زندگی خود را ازحجم زیاد اپ ها و سایت ها و اطلاعاتی که روزانه به سمت ما می آیند سم زدایی کنیم ؟ و چطور می توانیم روی چیزهایی که برای ...
همه آنچه در شب کهرم گذشت+ تصاویر
زیست برخلاف اغلب مردم تلخ است، گفت: استاد کهرم در این شرایط لبخند می زند و به ما الهام می بخشد. میترا حجار گفت: اسماعیل کهرم نه تنها یک متخصص که فردی بسیار خوش سخن است و اگر امشب اینجا خودش صحبت کند همه ما این مراسم را به یاد خواهیم داشت. این بازیگر سینما افزود: هر بار که استاد کهرم سخنرانی می کند جملات خاصی را می گوید که ناگهان چند ماه بعد به یاد شما می آید و الهام بخش شما می ...
انتظامی، ناصرالدین شاه مغرور و حاجی واشنگتن ساده لوح
ناچار شدم مدتی در کارخانه ذوب آهن هم کار کنم. صدای خاصی که دارید، بعد از بازگشت به ایران سراغ دوبله رفتید؟ بعد از چهار سال اقامت در آلمان به ایران برگشتم و یک سال بعد هم به استخدام اداره هنرهای زیبای کشور در آمدم. مدتی هم به خاطر صدایم چند فیلم دوبله کردم. با دوبله یکی از نقش های فیلم مردی که رنج می برد ساخته محمد علی جعفری شروع کردم. جعفری از شاگردان عبدالحسین نوشین بود. ...
سرنوشت غمناک دختر 19 ساله گلستانی/ "هنگامه" زنی که عامل بدبختی هایم شد
کسی برای کمک و مشورت در مسیر زندگی ام ندارم. و می توانم برای آینده ام تصمیم بگیرم ؛ در این زمان بود که با چند پسر آشنا شدم. با آنها رابطه تلفنی برقرار کردم و همین صحبت کردن های تلفنی موجب شد که من از تنهایی نجات پیدا کنم این روال ادامه داشت تا اینکه با خانمی به نام " هنگامه " آشنا شدم . هنگامه فرشته نجات من بود و من به سمت او رفتم و بعد از مدتی او که از وضعیت ...
کی روش؛ یک مربی درخشان
: او در روزنامه سووتو، کمپینی به راه انداخت و با متهم کردن من به نژادپرستی مدعی شد که سیاه پوستان را به تیم ملی دعوت نمی کنم که البته همه اینها در نهایت به سود من شد؛ چون این موضوع باعث دیدار من با ماندلا شد... اما حملات شدید سونو به من ادامه پیدا کرد که کار را برایم غیرممکن کرد و حتی کار داشت به برخورد فیزیکی ما در حضور ماندلا می کشید که بسیار ناراحت کننده بود؛ به این ترتیب با نوشتن نامه ای به ...
تجاوز به 6 زن جوان توسط خرچنگ های سیاه | حکم اعدام 5 مرد به جرم آزار جنسی زنان در خرابه ها
تجاوز به زن جوان | خرچنگ های سیاه نام گروهی بود که چندی پیش در مشهد زنان و دختران جوان را سوار پرایدشان می کردند و به زور به منطقه ای بیرون شهر می بردند. حکم اعدام این 5 نفر که به آزار و اذیت و تجاوز جنسی به زنان و دختران جوان متهم بودند، صادر شد. بیشتر بخوانید: دوبار تجاوز به زن جوان در یک شب در پی درج اخبار مربوط به پرونده معروف به خرچنگ های سیاه در مشهد، تعداد زیادی از شهروندان در ...
هیچ کدام از کارهایم را با گران ترین آثار فرشچیان عوض نمی کنم
...، و من ندارم. اما یک بار اتفاقی پیش آمد که ناخواسته مجبور شدند هزینه چاپ کتاب را به من بدهند. چند سال پیش، موزه ی هنرهای معاصر، برای برپایی نمایشگاهی گروهی در استانبول یکی از کارهای مرا قرض گرفت. بعد از مدت ها تابلوی قرضی را برگرداندند. وقتی باز کردم متوجه شدم که گوشه ی تابلو پاره شده. همسرم پیگیر کار شد و خیلی هم زحمت کشید. روزها با آقای ملانوروزی در این رابطه صحبت کرد. موزه هم نمی خواست خسارتش ...
سارقان مسلح: می خواستیم یک شبه پولدار شویم
...، اما دقایقی بعد بیرون به دام افتادم. چطور دستگیر شدی ؟ ساک طلا ها دست من بود که از مغازه بیرون آمدیم و رهگذران متوجه موضوع شدند. در حال فرار بودم که رهگذری راه مرا سد کرد و مرا به زمین زد. همدستم با اسلحه ضربه ای به سرش زد، اما او مرا رها نکرد و همدستم از ترس فرار کرد. چطور همدستانت به دام افتادند ؟ وقتی دستگیر شدم، آنها را لو دادم و مأموران هم مخفیگاه آنها را شناسایی و در قرار صوری دستگیر کردند. حرف آخر ؟ پشیمان هستم و الان دلم برای دختر شش ماهه ام و همسرم تنگ شده است. نمی دونم جواب خانواده ام را چه بدهم. ...