سایر منابع:
سایر خبرها
عوامل ضدانقلاب از پشت به شهید ناصر بگلری خنجر زدند
خداحافظی کرد و گفت: حتماً دست خانواده ات را بگیر و به خانه من برو. من به بازار می روم تا برای دوربینم فیلم بخرم و گرنه خودم منتظرتان می ماندم . ناصر رفت و این آخرین دیدار من با بهترین دوست و برادرم بود؛ چرا که روز بعد از این ملاقات شهید ناصر بگلری به دست ناجوانمردان ضدانقلاب در محله حاجی آباد و کمی پایین تر از خانه شخصیش به شهادت رسید. ناصر همیشه مسلح بود، اما آن روز اسلحه ...
صحبت های بی پرده دختر ابراهیم گلستان
هم ازدواج کردیم، و هم چنان این نگاه سلطه جویی که پدرم به همه داشت، و به من هم داشت ادامه پیدا کرد، و من نمی توانستم از زیر سایه این نگاه درآیم. بعد از گذشت شش سال از ازدواجم، از جایی متوجه شدم که منِ مادر با سه بچه ام یک طرفیم، و شوهرم یک مردِ مجردِ بدون هیچ تعهد و مسئولیتی، در طرف دیگر. پس تصمیم گرفتم که این رابطه را با تمام عشقی که به او داشتم پایان دهم. گلستان ادامه داد: وقتی از ...
اقدام هولناک فریبرز با خواهرش در راه پله خانه ویلایی سعادت آباد
... برادرتان سابقه کیفری دارد؟ نه. شغل او چه بود؟ برادرم کارمند یک شرکت خصوصی بود.اما قبل از آن یک مرغداری داشت که ان را اداره می کرد. اختلاف های خواهر و برادرتان سر چه موضوعی بود؟ پدرمان قبل از فوتش یک دانگ از خانه را به نام من و یک دانگ را به نام خواهرم پروین کرده بود. پدرم همچنین وصیت کرده بود یک سوم دارایی هایش به پروین برسد و برادرم از ...
شهیدی که در عالم خواب همسرش را بیدار کرد و گفت: بچه تب دارد
، از این که چرا آمده ایم؟ چرا همراهی کردیم؟ مگر این پیرزن جرمش چه بود؟ بعد از این سؤال ها از آن محل خارج شد و از آن روز محمود کاملاً دگرگون شد و مسیرش عوض شد. برادر شهید: شبی برادرم را خواب دیدم که آمد و با هم نشستیم، همین که نشست، گفتم: تو که شهیدی و از آن دنیا آمدی! به من بگو آنجا از انسان چه می پرسند؟ با دست روی زمین چهارخانه ای کشید و بعد تقسیم بندی کرد و گفت: این خانه اول ...
ردپای عاملان قتل دختر، در دوربین مداربسته
سوی سرنشینان یک پژوی 206 سفیدرنگ مجروح شده و ضاربان بلافاصله از محل گریختند.این درحالی بود که ساعاتی بعد دختر مجروح به دلیل شدت جراحات وارد شده جان باخت. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. کارآگاهان نیز با حضور در صحنه جنایت به تحقیق از شاهدان پرداختند ...
"ماهواره " جان یک زن را گرفت
در اداره ای که خودش در آنجا شاغل بوده استخدام کرده بود. متهم برای این که از آموخته ها و مهارت فنی خود نیز استفاده کند، بعدازظهرها پیش یکی از دوستانش که در کار کامپیوتر بوده مشغول شده بود. دو سال بعد ازدواج کرده بود. هرچند خیلی دوست داشته زودتر بچه دار شوند، اما نهایتا در برابر خواسته همسر تسلیم شده بود و تصمیم گرفته بودند، یکی دو سالی بی دغدغه زندگی کنند. این زوج جوان به قدری به هم ...
انسان محدودیت اهدای پلاسما دارد؟
جان این دختر، فارغ از مسایل سیاسی و نژادی همکاری و مشارکت کرده و خون مورد نیاز به ایران رسید اما قبل از رسیدن خون به رگ های این جوان، جانش از دست رفته بود. انواع اهدا خون و فرآورده های خونی چگونه است؟ نیاز به اهدای خون همه گروه های خونی همیشه لازم است زیرا پس از اهدای یک واحد خون، این مایع به سرعت در بدن جایگزین می شود از همین رو نهم مرداد از 43 سال پیش به عنوان روز ملی ...
لباب، رساله ای نفیس در سبک زندگی یا تدبیر منزل
رساله ای در باب تدبیر منزل از سال 1113 مقدمه در باره سبک زندگی و دانش تدبیر منزل سه رکن حکمت عملی، یکی تهذیب اخلاق، دیگری سیاست مُدن، و سوم تدبیر منزل است. اینجا مقصود از سبک زندگی، بخش تدبیر منزل است. خانه را چگونه اداره کنیم. مقصود اموری است که به زندگی در منزل و خانه ی آدمی مربوط می شود. زن گرفتن و آداب خانه داری، تربیت فرزند، رفت و آمد و معاشرت با دیگران، و رعایت هر آنچه به این محدوده مربوط می شود. این چیزی است که بشر تا وقتی ک ...
پسرم را به خاطر قتل پسر دیگرم قصاص کردم / دار زدن پسر سومم را خواستم و ...
خسرو از مرگ پسرش خیلی ناراحت بود و غم این را می شد در چشم هایش خواند. با آن که شناسنامه اش سن او را حدود 60 سال نشان می داد، اما چین و چروک های صورتش سن او را خیلی بیشتر نشان می داد و می شد حدس زد که این موضوع، به پسرش برمی گردد. مثل تمام پرونده ها ، قبل از حضور متهم، پرونده را به طور کامل مطالعه کردم. خسرو در یک درگیری خیابانی پسرش را به قتل رسانده بود. مرد میانسال زندگی عجیبی داشت و ...
دخالتهای خانواده همسر مرد افغانی، او را دست به چاقو کرد - مادرزن در کما است
خانه آمدم.از همسرم خواستم وسایل را جمع کند تا به افغانستان برگردیم که مادرزنم دوباره دخالت کرد و سپیده هم با اصرار گفت می خواهد ایران بماند. باهم بحثمان شد و بچه ها که ترسیده بودند به خانه همسایه ها رفتند و من از شدت عصبانیت ابتدا مادرزنم را با چاقو زدم و بعد از آن همسرم را. وقتی چشمم به چاقوی خونی افتاد موضوع را به همسایه ها خبر دادم. به دنبال اظهارات متهم جوان درحالی که مادرزن او در کما به سر می برد و وضع جسمی خوبی ندارد، بازپرس جنایی دستور بازداشت او را صادر کرد. ...
زن جوان شوهرش را که پلیس بود در افسریه تهران کشت + عکس
روز پر کاری داشتم. بررسی پرونده سه قتل Murder و حضور در سر صحنه جرم Crime ذهنم را حسابی مغشوش کرده بود. ساعت حدود 9 شب بود که به خانه رسیدم. در حال باز کردن در پارکینگ بودم که تلفنم زنگ زد. تماس از اداره آگاهی بود که خبر از وقوع یک قتل می داد. اما این بار یکی از مأموران نیروی انتظامی کشته شده بود که پرونده از حساسیت ویژه ای برخورداربود. به همین خاطر سردار هادیانفر – معاون وقت اداره آگاهی – تأکید ...
مهتاب را به خاطر مسایل ناموسی کشتم / پدرم با چنگال برادرم را هم در برابر چشمانم کشت + عکس
ایستاده بود. مادرمان دیگر نفس نمی کشید. این دختر که اشک می ریخت گفت: پدرم از کمر درد رنج می برود و به همین خاطر مدتی بود که تریاک و شیشه مصرف می کرد. خانواده پدری ام با من و برادرم صحبت کردند و گفتند پدرمان تحت تاثیر مصرف دست به این قتل زده است. به همین خاطر من و برادرم اعلام گذشت کردیم. در مدت چهار سالی که پدرمان در بود ما در خانه مادربزرگمان زندگی می کردیم. اما در این مدت برادرم به خاطر ...
ترسیده بودم سارا را با موتور به مزرعه ذرت بردم و ... + عکس
خانه خواهرش می برم اما چون باجناقم مرا دعوت نکرده حاضر نیستم در میهمانی شرکت کنم. آنجا بود که سارا شروع به داد و فریاد کرد. او به من ناسزا گفت. سارا می گفت چون پدرم چوپان بوده من لایق زندگی با او نیستم. او به پدرم توهین کرد. این متهم ادامه داد: پدرم عشایر است و زندگی شرافتمندانه ای دارد. به همین خاطر از شنیدن حرف های همسرم عصبانی شدم و گلویش را فشار دادم. من به حیاط خانه رفتم اما وقتی ...
مریم چشم دیدنم را نداشت و من ...
ما زندگی خوبی داشتیم. تمام بدبختی هایی که به سرمان آمد از سر چشم و هم چشمی بود. البته مقصر اصلی من هستم و برای همین، احساس گناه می کنم. با خواهرشوهرم کارد و پنیر بودیم. مریم چشم دیدنم را نداشت و من سایه اش را با تیر می زدم. حدود پنج سال قبل، سهم ارث پدرشوهر مریم را تقسیم کردند. آن ها دستی به سر و وضع خانه و زندگی شان کشیدند . یک خودروِ صفرکیلومتر هم خریدند. اعتراف می کنم که از شدت حسادت داشتم ...
محاکمه مرد 60 ساله به اتهام قتل خواهر
زمین کوبیدم. بعد هم به خانه ام رفتم و خوابیدم. امروز ظهر هم وقتی از خواب بیدار شدم و داخل راهرو آمدم دیدم خواهرم در پاگرد افتاده است. باورم نمی شد که او جانش را از دست داده است. به این ترتیب متهم بازداشت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور قاضی محمود ...
قتل خواهر به دست مرد میان سال
مسئله با هم درگیری داشتیم. خواهرم مجرد بود و هرگز ازدواج نکرده بود، به همین دلیل هم پدر و مادرم از او حمایت می کردند. من ازدواج کرده بودم، اما چند سال قبل همسرم را طلاق دادم و با خواهرم در همان خانه زندگی می کردم. اختلاف ما خیلی زیاد بود، اما من واقعا قصد کشتن او را نداشتم. بعد از پایان تحقیقات و با توجه به اینکه مقتول فرزند و پدر و مادر نداشت، خواهر او به عنوان ولی دم از برادر متهم به ...
مرگ تلخ دختر جوان بعد از مهمانی شبانه
که دو روز پیش بازداشت شد . متهم 22 ساله دیروز برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و به قاضی پرونده گفت: من به عنوان انباردار در شرکتی در تهران کار می کنم. آبان سال گذشته درحال بازگشت به خانه ام بودم که با سارا آشنا شدم. ارتباطمان در حد دوستی بود. شب حادثه در مهمانی از من ناراحت شد و همراه خواهرش به خانه برگشتند. او بعد از آن دیگر تلفن مرا جواب نداد. چند روز بعد از طریق پیامک خواهرش متوجه شدم که او فوت کرده است . با توجه به گفته های این جوان، تحقیقات از او ادامه دارد. ...
زیارت اول امام رضا (ع) و دعای بعد از زیارت
به قبر مطهر فرزند علی برادر رسولت صلی الله علیه و آله در حقم ترحم فرما بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا مَوْلاَیَ أَتَیْتُکَ زَائِراً وَافِداً عَائِذاً مِمَّا جَنَیْتُ عَلَی نَفْسِی وَ احْتَطَبْتُ عَلَی ظَهْرِی ای مولای من پدر و مادرم فدای تو باد من بعزم زیارتت آمدم و بدرگاه شما وارد شده و پناه آورده ام بشما از شر و عذاب آنچه بر خود خیانت کرده ام و بار سنگین گناه را به دوش کشیده ام ...
درمانده ها باب الرضا را می شناسند
معصومه را زائر شدم فیض قبر مادری از قبر دختر میرسد نیستند ایندو برای من، فقط پیش منند سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد آب پای میوه ای که ریختم بهتر رسید میوۀ ما هم فقط با گریه بهتر میرسد مهدی مقیمی حمدُ لله که مائیم گرفتار رضا ...
سالها انتظار برای نظاره خورشید خراسان
. آن روز عجیب دلم شکست به همسرم گفتم اگر همراه شما نبودم این اتفاق رخ نمی داد. سیفی دادمه داد: آن روزها گذشت و توفیق سفر کربلا نصیبم شد سر از پا نمی شناختم در ایام ماه شعبان به زیارت امام حسین (ع) نائل شدم. آنجا زیر قبه از امام حسین(ع) خواستم توفیق زیارت امام رضا (ع) را در مقدراتم قرار دهد. سال 94 برایم بهترین سال زندگی ام بود. ابتدای سال سفر کربلا و در ایام ذیقعده سفر حج تمتع و در ایام ...
مرد جوان افغان، همسر و مادرزنش را کشت
تحقیقات درباره این پرونده آغاز شد همچنین مرد جوان با دستور بازپرس بازداشت و پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی منتقل شد. متهم پرونده در اظهاراتش درباره جزئیات قتل به بازپرس گفت: من و همسرم حدود پنج سال قبل در افغانستان با هم ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج دو فرزند بود، من روابط خوبی با هسمرم داشتم تا اینکه حدود دو سال قبل مادر و پدر همسرم به ایران آمدند، آنها پس از اینکه در ایران ساکن ...
قتل خواهر به خاطر ارثیه
هم خیلی بدرفتاری می کرد. حرف هایش باعث شده بود با وجود داشتن فرزند معلول، همسرم را طلاق بدهم. متهم درباره روز حادثه توضیح داد: چند ساعت قبل از حادثه تازه از بیمارستان میلاد مرخص شده بودم. نیمه شب به خانه رسیدم. خواهرم تا مرا دید فحاشی کرد و پرسید تا حالا کجا بودی؟ گفتم بیمارستان بستری بودم، اما قبول نکرد. درگیری مان بالا گرفت و او به صورتم چنگ انداخت. من هم هلش دادم که سرش به نرده خورد و روی ...
از اسکلت فضایی تا دوربین مخفی در اتاق پرو
جدا از تهیه محتوای مفید و سالم برای همه اعضای خانواده، حفظ و جذب اعضای یک کانال تلگرامی یکی از سخت ترین کارهای کانال داری است. البته سختی جذب اعضا فقط تا چند روز پیش معنی داشت. تا روزی که یک کانال خارجی به نام لاولی فورک تمام فرضیه ها را درباره سخت بودن جذب اعضا به هم ریخت. کانالی که حدود دوسال هر روز فقط عکس یک چنگال ساده و تکراری را برای بازدید قرار می داد. کانالی که طی دو سال فقط و فقط با یک ...
زنده نگه داشتن یاد شهدا رسالتی بر عهده همگان است
سلما بابایی دختر شهید سرلشگر عباس بابایی در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی شاخص، با تاکید بر اینکه یاد شهید بابایی به عنوان یک شخصیت ملی با گذشت 30 سال همچنان ماندگار است اظهار کرد: این شهید بزرگوار شخصیتی عارفانه داشت و غلبه بر هوای نفس از ویژگی های شاخص پدرم بود. وی در ادامه در توصیف ویژگی های سرلشگر بابایی افزود: حفظ بیت المال مسئله ای بود که پدرم در طول عمر خود نسبت به آن حساسیت داشت و ...
ماجرای کاندیداتوری آقای بازیگر در شورای شهر
رنج کشیدن است و این رنج وقتی شیرین می شود که مردم باورمان کنند و از ما خوششان بیاید. آرزو می کنم بتوانم با سلامتی در کارم موفق شوم و به مردم خدمت کنم. طاهره میرزایی، دختر او دیگر مهمان برنامه بود که در حرف های کوتاهی بیان کرد: گرافیک خواندم و ارشد بازیگری تئاتر دارم. یکدنده بودنم به بابا رفته است. بعد از مادرم که در بین ما نیست، پدرم همه چیز ما است، امیدوارم همیشه سلامت باشد. پوریا ...
لطفا با خوراکی و کالسکه وارد شوید!
دلیل مانع ورود شما هم به مغازه هایشان شده اند؟ بله دقیقا... من و همسرم صاحب یک پسر 4 ساله به اسم آرشان هستیم. خیلی وقت ها وقتی با پسرم به خرید می رویم، آرشان در حال خوراکی خوردن بوده و اجازه ورود او را به مغازه نداده اند. به خاطر همین فکر کردم در این لحظاتی که بچه ها بیرون مغازه منتظر هستند، ممکن است هزار اتفاق ناگوار برای آنها بیفتد، چون حادثه واقعا خبر نمی کند. بعد با مشورت با همسرم ...
کشتن شوهر با فرمان زن خیانتکار
هماهنگ کرده بود تا روزهای جمعه یک نفر از آنها به مغازه برود؛ یک جمعه همسرم استراحت داشت و یک جمعه شریکش؛ روز حادثه نوبت همسرم بود که به محل کار برود. حدود ساعت 8 صبح از منزل خارج شد و بعد از حدود یک ساعت تلفن خانه زنگ خورد؛ برادر شوهرم بود؛ به من گفت که برادرش زخمی شده و از من خواست تا به بیمارستان بروم. همان موقع به پدرم زنگ زدم اما تلفنش در دسترس نبود؛ به ناچار به مادرم زنگ زدم و با او به ...
قتل خواهر توسط برادر به خاطر ارثیه
کنید کشته شدن خواهرم اصلاً عمدی و به خاطر موضوع ارثیه نبود، بلکه روز قبل از این حادثه، به علت بیماری در بیمارستان بودم. ساعت 2 بامداد با هزار زحمت توانستم به خانه برگردم درحالی که یک سرم به دستم وصل بود. وقتی وارد راهرو طبقه اول شدم، خواهرم با سنگی که در دست داشت به من هجوم آورد و همان طور که در بازجویی گفته ام به من پرخاش کرد و دشنام داد. من هم از شدت ناراحتی او را هل دادم که بعد هم او ...
اوشین های ایرانی؛ دور از خانه
به گزارش اقتصادآنلاین ، ایران نوشت : نام و نشانی پانسیون را از هر کس که میگیرم سرراست نشانم میدهد، انتهای کوچهای بنبست خانه قدیمی دو طبقهای است که میگویند همان پانسیون شناخته شده دختران است، دخترانی که با هزاران امید و آرزو چمدان بسته به شهر میآیند تا شغلی بیابند و آیندهشان را بسازند اما خیلی هاشان نیامده در هیاهوی آسیبهای این شهر بزرگ دراندشت گم میشوند و برخی دیگر هم بعد از چند سال مشقت و زندگی ...
پایکوبی بر خرابه های موصل
عملاً کاری از دستم برنمی آمد چون هر اعتراض و درگیری به مجازات و اعدام ختم می شد. تصور ربودن همسرم و جهاد نکاح دیوانه ام کرده بود. می خواستم خودکشی کنم. به خانه رفتم و با کمک پسرعمویم بار و بندیل مان را بستیم و شبانه با پرداخت رشوه فرار کردیم ولی خیلی ها که موقعیت فرار نداشتند ماندند و آنچه نباید اتفاق افتاد... حالا بعد از 2 سال به خانه مان برگشته ایم، خانه ای که دیگر ویرانه است ولی بهتر از ...