سایر منابع:
سایر خبرها
شهید محسن حججی و تحقیر داعش
در پس زمینه عکس ، دلم را به عصر عاشورا و روضه غارت خیمه ها می برد. چقدر خنجر این تکفیری بر روی بازوی راستت و آن دستار سرخ و آن چهره کریه اش مرا به یاد شمر می اندازد. شنیده ام داعشی ها پس از دو روز اسارت سر از تنت جدا کردند و با سر بریده ات سلفی گرفتند. راستش را بخواهی حالا که گفتم 'سربریده ' بگذار اعتراف کنم هیچ چیزی در آخرین عکست به اندازه رگ های ورم کرده گلویت دلم را آتش نزد. آخر خوش انصاف چرا همه چیز تو شبیه روضه است، محسن جان به کودک دو ساله ات چه بگوییم ؟ بگوییم پدرت رفت با سَلَفی ها بجنگد . ...
نوشته های احساسی اهالی موسیقی برای محسن حججی
ایران آنلاین / رضا صادقی نماینده ملت من تویی با اقتدار و وقار نه سلفی بگیران بی اندیشه، اینجا همه دچار دعوای بعد از انتخاب و انتصاب و تو آنجا به فکر سرزمینت، اعتقادت. نماد وقاری، مرد. صلابت نگاه تو و آشوب در چهره قاتل تو ... چه دیدنی است جوانمردی جوان سرزمینم. شهید مدافع حرم حرمت و حرمت محسن حججی... درود به مردان با غیرت این فلک. مجید اخشابی کدامیک از ...
بعضی از ما آخوندها دروغ می گوییم/ بعضی از ما آخوندها خیانت می کنیم
خدا بنده اش را رها کند. راه طبیعی، همیشه منتج نیست. -شفقنا: چه کاری دوست دارید انجام دهید؟ -امجد: بالآخره این هم یک عالمی است. من حسابش را دارم. من نه طلبه ام و نه روضه خوانم. هیچ چیز نیستم. دلم می خواهد روضه خوان بشوم؛ روضه خوان. دلم می خواهد روضه خوانی شوم که امام حسین (سلام خدا بر او) بگوید تو روضه خوان منی. درودیوار را به گریه در بیاورم؛ در و دیوار. دلم می خواهد روضه خوانی ...
محسن حججی ؛ شهیدی که می دانست شهید می شود/ تصویرم را ببرید پیشکش امامم سیدعلی خامنه ای و فرمانده ام حاج ...
...> بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادر جان حرم خانم زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم.... نکند لحظه ای شک کنی به رضایتت که من شفاعت کننده ات خواهم بود و اگر در دنیا ...
او که حرف می زند پرنده ها سکوت می کنند
بود که دوستانی شدیم. دوستانی عجیب و غریب و خانوادگی. او گفت تو با چهره ات کاری بکن که بزرگ تر شوی، ریش بگذار بزرگتر دیده شوی. اصلا ریش نداشتم اما این ریش برای من نشانه شد و بعد من کامل تر شدم. این از خاطرات دوران مصاحبه بود. خاطره از مصاحبه ناتمام با جلال آل احمد خاطره مصاحبه ی ناتمام با جلال آل احمد برای آلبرت کوچویی بسیار هیجان انگیز است؛ مصاحبه ای که جسارت زیادی از خود نشان ...
آرامشی که لرزه بر تاریخ انداخت
عشاق الله می شود. برایم تداعی صحنه ای از صحنه های عاشورا بود. گویا علی اکبر حسین(ع) را به مسلخ گاه عشق می بردند و شمر همان شمر بود؛ کسی که به راستی هیبت پر صلابت یاران علی زمان را درک کرد. باید محسن حججی بود تا لذت جان دادن در راه امام زمان خود را چشید. وقتی تصویر او را در ذهن خودم مرور می کنم انگار در گوش من روضه رضوان را زمزمه می کنند. وقتی چهره کریه آن مزدور داعشی را درپشت محسن پرصلابت و غیور ...
گذاشت آخرسر، روی پای مولا سر
سرویس ادب و هنر- هنوز چند روزی از ماجرای سلفی حقارت نگذشته بود که این بار، انتشار عکس پرصلابت شهید محسن حججی،در لحظه اسارت و قبل از اینکه سرش به دست داعشی ها از تنش جدا شود، موجب سرافرازی شد. اسارت و شهادت حسینی وار رزمنده مدافع حرم، شهید محسن حججی این روزها به پدیده اصلی فضای مجازی در ایران تبدیل شده است. آرامش، صلابت و ایمان جاری در چهره این جوان، آن هم درست در شرایطی که اسیر داعشی ...
آرامشی که لرزه بر تاریخ انداخت
علی زمان را درک کرد. باید محسن حججی بود تا لذت جان دادن در راه امام زمان خود را چشید. وقتی تصویر او را در ذهن خودم مرور می کنم انگار در گوش من روضه رضوان را زمزمه می کنند. وقتی چهره کریه آن مزدور داعشی را درپشت محسن پرصلابت و غیور دیدم انگار ماجرای عاشورا یک بار دیگر تکرار شده و در سرزمین نینوا او برای اعتلای اسلام می جنگد. دوباره بغض پهنای گلویم را می فشارد؛ انگار غمی دیگر از راه رسیده. بله محسن ...
بازتاب شهادت محسن حججی در میان امام صادقی ها
سرزنده است علم به دست جوانمردهای رزمنده است نسیم عشق تو پیچیده در مداین ما شهید مجلس حسن حسین! محسن ما! خوشا به عزم تو زین بند آهنی رستن ز ننگ عشوه مردان منحنی رستن شکست ذلت تسلیم، شوکت ما را شهیدی آمد و نو کرد فرصت ما را نشان عزت این خاک داغدار شده بر آستانه زینب، سری نثار شده مرا به نام تو در این حریم راه دهند مرا به سایه ات از خویشتن پناه دهند که ساعتی به تو بینم عتاب خویش کنم قیامتی که سوال و جواب خویش کنم ...
صلابت نگاهت، دنیا را شرمنده کرد/ تو در راه حضرت زینب(س) سر دادی
، براستی فرزندت هم به تو افتخار می کند. امروز که بخشی از وصیت تو را گوش دادم شرمنده شدم، در وصیت شما تنها عشق به خدا و اهل بیت(ع) شنیده شد. از آن روزی که خبر اسارت و شهادتت رسیده ، مدام روضه های محرم و کربلا در ذهنم مرور می شود، عکست را بار دیگر نگاه می کنم و آنچه دیده می شود دود، آتش و یزیدیان زمان است و چهره استوار تو که سرت را بالا گرفته ای و با نگاهت گفتی که باید راهت را ...
جملات ویرانگری که نباید به کودکان گفت (2)
احتیاج به تلاش دارد، تحسین کنید. نوشیدن یک لیوان شیر یا نقاشی کردن، تلاش زیادی نمی خواهد. (البته اگر کودکتان آنها را هر روز انجام می دهد.) به جای این که به او بگویید: آفرین از تعریف و تمجیدهای خاص استفاده کنید: چه رنگ روشن و زیبایی را برای خانه نقاشی ات انتخاب کرد. یا من نقاشی که از روی داستانی که دیروز برایت خوانده بودم کشیدی را دیدم. به جای کودکتان، رفتار او را تحسین کنید. تو همان طور که من خواستم، آرام بودی تا من کارهایم را تمام کنم. این توصیه مهم را به خاطر بسپارید: پیوسته دست به کاری بزنید که بچه ها پی ببرند، دوستشان دارید. ...
وقتی علی بزرگ شد حتماً قصه ام را برایش بخوانید
کارم چه بود که خداوند مرا نخرید. بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم؛ تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است، تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادر جان حرم خانم زینبگ(س) در خطر است اجازه بده بروم. * مادرم سرفراز باش چون ام وهب ...
بسته خبری جمعه 20 مرداد ماه 1396
شهید حججی: محسن جان، به تو اطمینان می دهم همرزمانت در لشکر 8 نجف و نیروی زمینی سپاه همانطور که در تمام صحنه ها برای ایجاد امنیت مردم عزیزمان و برای دفاع از حریم حرم آل عبا سر از تن نشناخته و شبانه روز در این راه فداکاری و دفاع می.کنند، برای انتقام از خون سرخ تو نیز چشم نبسته و آن ها را به سزای اعمال ننگین خود خواهند رساند. @safir_channel شبکه خبری سفیر, [11.08.17 09: ...
محسن حججی، تو آبروی ایرانی
تو با نگاه مردانه ات ترس به دل آن پَست ترین ها انداختی امیرمهدی ژوله محسن جان! جواب همسر و فرزندت رو چی بدیم؟بگیم وقتی بعد از دو روز تشنگی سرت رو بیخ تا بیخ میبریدند ما کجا بودیم؟ ما چیکار میکردیم؟ وقتی سر به آسمان میساییدی، ما شنگول و منگول توی کدام باتلاق کجای زمین دون در گل مانده بودیم؟ سیما تیرانداز قهرمان تویی برادر. ...
واکنش های کم سابقه هنرمندان به شهادت محسن حججی
محسن جان! برادر بی سر سربلندم. ممنون از استواری صورت مردانه ات. از آن چشم های بی ترس و حواس جمع ات که می داند این تصویر قرار است معرف قد و قامت یک ملت و تاریخ باشد در مبارزه و جهاد با جهل و شیطان خدانما. آقا محسن جان! خوش به حال تو که حضور مردانه و دست بسته ات در برابر کراهت جلاد هراسان اسلحه به دست، با آن دودهای داغ پر از غم و آن خیمه و بیابان و آن لب های خشک، یادآور تصویرهای ذهنی مان از روضه ...
حسین زمانه/ با سرت ملت را سربلند کردی/ نماینده من تویی نه سلفی بگیران بی اندیشه/ منتظر انتقام سپاه هستیم
روشن حق و باطل است نوید محمدزاده: یه نگاه هایی هست که تا ابد تو ذهن آدم می مونه #محسن_حججی #تسلیت حسین مهری : قهرمانی که با سرش ملتش رو سربلند کرد هر کسی جای تو بود می ترسید اما تو با نگاه مردانه ات ترس به دل آن پَست ترین ها انداختی امیرمهدی ژوله : محسن جان! جواب همسر و فرزندت رو چی بدیم؟بگیم وقتی بعد از دو روز تشنگی سرت ...
سراب خوشبختی با دوست خیابانی
داده اند. از یک طرف خوشحال بودم که سرانجام با مرد رؤیاهایم ازدواج می کنم اما اینکه پدر ومادرم به مراسم عقدم نمی آمدند خیلی آزارم می داد.مراسم عروسی مان در خانه پدر شوهرم برگزار شد و از آن روز به بعد در اتاق کوچکی زندگی با سیامک را شروع کردم. اما از همان فردای عروسی مان سیامک رفتارش عوض شد؛ دیگر نه شوخ طبع بود و نه چرب زبان، فقط داد می کشید و مرا به بهانه های مختلف زیر مشت و لگد می گرفت ...
نماینده ملت من تویی/ فضای مجازی با هشتک محسن حججی تسخیر شد
اینستاگرامش با انتشار عکسی از لحظه دستگیری شیر مرد ایرانی نوشت: " آینده ملت من تویی بااقتدار و وقار... نه سلفی بگیران بی اندیشه. اینجا همه دچار دعوای بعد انتخاب و انتصاب و آنجا به فکر سرزمینت اعتقادت و ... . نماد وقاری مرد، صلابت نگاه تو و آشوب در چهره قاتل تو... چه دیدنیست جوانمردی جوان سرزمینم. شهید مدافع حرم ت و حرمت محسن حججی ... درود به مردان باغیرت این مُلک." اشکان ...
گزارش تصویری؛ عکسی که رهایمان نمی کند
چیزی نمی بارد. بهنوش بختیاری نیز نوشت: قهرمان من محسن حججی است، سوپراستار نباید قهرمان من و تو باشد. محسن حججی 25 ساله از فعالان فرهنگی نجف آباد اصفهان همسر و یک فرزند دو ساله داشت، شهید که شد تازه عکس هایی از نوجوانی اش با سربند یا زهرا هم دست به دست شد، تصویری از حضورش در اردوهای جهادی نیز مقابل مان آمد. همسر محسن حججی بعد از خبر شهادت در صفحه اش خطاب به وی این ...
چهره + خوان
من سحر نمی دانم مصطفی مستور، روی ماه خدا را ببوس: من سحر نمی دانم. من فقط روحم را که بزرگ بود و سنگین بود گستراندم. من سحر نمی دانم. گفتی زمستان شده ای و من دل ام به حالت سوخت، پس روح ام را که بزرگ بود و سنگین بود مثل چادری روی تو کشیدم و ذکر عشق خواندم تا تو سوختی. من سحر نمی دانم. نفس هات به شماره افتاده بود و روح من با تنفس تو می تپید. گفتم: دوستت دارم و تو دیگر نفس نکشیدی و روح من از ...
بیست و پنجمین جشنواره سراسری تئاتر سوره به کار خود پایان داد
را و یا پاک هوش و حواس را به کسی باخته ای. که اگر جز این نیست، چرا در چهره ات ترس نیست؟ چرا؟ می بینی. چهره تو است. که دست از سر ما بر نمی دارد. بیچاره مان کرده ای آقا محسن. حسن جان! زیاد وقتت را نمی گیرم. حالا دیگر با شهدا و اولیا هم صحبتی و کلام چون منی جز ملاک برایت نیست. اما بگذار بگویم که چهره ات، آن چشم ها مرا یاد روضه حضرت عباس انداخته است. روضه وفای برادر حسین. آنگاه که روضه خوان ها می گویند ...
محسن جان؛ تو کجا آنها کجا
...؛ شهرام مهدوی مطلق در رسای شهید مدافع حرم محسن حججی. محسن جان تو را چه بنامم، ثنایت نتوانم؟ محسن شهید، در رسایت نمی دانم چه بگویم، در ثنایت نیز مانده ایم، فرا تر از کلمه اید ودر واژه ها نمی گنجید و بیرون از محدوده ی ستایشید. اما مگر می توان قداست حیات تو را، تقدیس نکنیم و مگر می شود عظمت روح را در وجود تو ببینیم، ولی درمقابلش تعظیم نکنیم؟ جلالت شما تجلیل می طلبد ...
راستی محسن نام پسر فاطمه(س) بود
تماشا می کنی. می خواهم برای تو که نه، برای دل خودم بنویسم. برای این خراب آبادی که تو سر ما را به سوی آن چرخاندی. اول؛ غنیمتی برای دهه هفتادی ها دهه هفتادی . چه آبرویی تو و اغلب بچه های مدافع حرم به این واژه و آدم های این دهه دادید. چه کارستانی کرده اید که حالا ما آدم های ماقبل دهه هفتاد، روی مان نمی شود سر مان را بالا بگیریم و قد و بالای رعنای شما را دید بزنیم. آقا محسن ...
با اسلحه ایمان، با اتکا به حبل الله المتین، دست منافقین و دورویان را قطع کنید
اسلامی است، انتخاب کرده ام و می دانم که این راه سختی و شکنجه و معلولیت و شهادت و اسارت داردولی من از صلب مردانی، متولدشده ام که قرن ها می گفتند: (حسین جان اگر در کربلا بودیم نمی گذاشتیم دست نامحرمان به خیام اطفال مظلومت برسد و من هم در ادامه راه آن ها به لبیک گویان، پیوسته ام، اگرچه دیر بیدار شدم؟ اگرچه برای یافتن آب حیات در ظلمت به خیلی درها کوبیدم، ولی سرانجام، آن دری را که باید اول می زدم ...
ردیابی عناصر عاشورا در یک عکس
اکبر زمانه ام فکر می کنم که حتما ذکر می گفته و به مولایش اقتدا کرده. واکنش گسترده هنرمندان هنرمندان سینما، تئاتر و تلویزیون نیز در این زمینه واکنش های متعددی از خود نشان دادند. رامید جوان، مجری برنامه خندوانه با انتشار عکس شهید حججی نوشت: محسن جان... اضطراب چشمان قاتل، وآرامش نگاه تو، مرز روشن حق و باطل است. شهادتت مبارک. واکنش بهاره کیان افشار هنرمند سینما در این باره نوشت ...
ستاره های موسیقی و سینما روایت گر عاشقانه شاهنامه
او ادامه می دهد: در ظلمت تاریک شب، مرغ سحرخوان منی/ در حصر هم آزاده ای/ تنها تو ایران منی... همایون اوج می گیرد و همه با او همراه می شوند: آوازه خوان شب شکن/ بار دگر فریاد کن/ ظلم ظالم جور صیاد/آشیانم داده بر باد/ ای خدا ای فلک ای طبیعت/ شام تاریک ما را سحر کن... پیش از این پورناظری در نشست خبری این پروژه درباره موسیقی سی توضیح داده بود: این موسیقی شامل موسیقی ...
یه دهه هفتادی با ژن خوب!
کرده؟ مرا و بسیاری از جوانان هم وطنت را. دو سه شب است که دست از سر ما بر نمی دارد. بیچاره مان کرده ای آقا محسن... هفتم؛ روضه محسن جان! زیاد وقتت را نمی گیرم. حالا دیگر با شهدا و اولیا هم صحبتی و کلام چون منی جز ملالت برایت نیست. اما بگذار بگویم که چهره ات و آن چشم ها، مرا یاد روضه حضرت عباس انداخته است. روضه وفای برادر حسین. آنجا که روضه خوان ها می گویند، برایش امان نامه آوردند تا ...
اسطوره ای از 171;میثم187; برای پسرم می سازم
مدافع حرم سید رضا طاهر از بابل آمد و گفت میثم وقتی زخمی شد به نزدم آمد و گفت شما سید هستی به پسر شهیدت بگو برایم دعا کند شهید شوم. حالا نوبت من است که به میثم بگویم سلام مرا به پسرم برساند. دست خدا فکر می کنم دست خدا روی قلبمان است و عنایت خود شهید است که این قدر تحمل کردیم. عجیب است چطور در نبودش آرام شدیم. دغدغه خانواده های شهدا این است که خون شهدا پایمال نشود. همه به انقلاب و ولایت ...
نیم نگاهی به غروب خورشید میکنی و زیر لب سلام می دهی به ارباب بی کفن، همین حرامی وَلَدالشِمری که در پلان ...
را که تصور میکنم می بینم دوره ات می کنند و از تو می خواهند زانو بزنی و تسلیم بشوی تو اما بی توجه به آن ها و در کمال آرامش درست مثل همین میمیکی که در عکس به چهره ت داری، نیم نگاهی به غروب خورشید میکنی و زیر لب سلام می دهی به ارباب بی کفن، همین حرامی وَلَدالشِمری که در پلان هست، لجش می گیرد و حرف نامربوطی از دهان نجسش بیرون می جهد! طاقت نمی آوری و چنان سیلی به گوشش می زنی که جای پنجه ات روی صورت ...
مروری بر زندگینامه سردار شهید “حسین لشگری”
برایت می نویسم. امروز ملاقات با نمایندهٔ صلیب سرخ داشتم و مشخصات مرا ثبت کرد و گفت که از این به بعد می توانم نامه برایت بنویسم. من نمی دانم که چقدر این حرف ها درست هست و ما می توانیم نامه برای همدیگر بنویسیم ولی من هنوز شک دارم و اگر آن نامه به دست تو رسید، برایم آدرس محل زندگی خودت را بنویس تا نامه های بعدی را به آنجا بفرستم. از آنجا که نمی دانم هنوز آنجا هستید یا نه و در کجا منزل و مکان دارید ...