سایر منابع:
سایر خبرها
می گفت اگر نروم شرمنده حضرت زینب می شوم/ دوستانش خواب دیده بودند بی سر شهید می شود
... چند سال با هم زندگی کردید؟ 22 سال... ما سال 74 ازدواج کردیم ، الان که نگاه می کنم می بینم چقدر این 22 سال زود گذشت. از همان اول عضو سپاه بودند؟ بله همان موقع که به خواستگاری من آمدند سپاهی بودند. یادم است که همان شب خواستگاری به پدرم گفتند که من ماهی 20 هزارتومان حقوق دارم؛ این همه سرمایه من است. پدرم هم گفتند خداراشکر که دستت روی زانوی خودت است و نان حلال ...
نا گفته های عامل جنایت سرهای بریده از زندگی خصوصی اش
در سال های 43 تا 45 سرباز ژاندارمری بودم. روی فرمانده خودم گلنگدن کشیدم و می خواستم او را با تیر بزنم. سال 50 در بیمارستان مهرگان بستری بودم و بعد هم که به انگلیس رفتم مدتی آنجا بستری بودم. شما دارو هم مصرف می کردید؟ نه، هیچ وقت دارو مصرف نکردم. چقدر درس خوانده اید، چه شغلی داشتید؟ از خودتان بگویید. من چهار لیسانس دارم؛ لیسانس حسابداری، علوم بانکداری، مدیریت و ...
من بانوی مدرسه های ایران هستم!
...؛ اما باز وقتی که وارد کلاس شدم هیجان زده بودم و نکته جالب برایم استقبال همکاران و شاگردانم بود. من معلم جدید آن کلاس بودم. آن روز به بچه ها دیکته گفتم و بعد از آن دیدم که همه بچه ها دور من جمع شدند و از من تشکر کردند. می گفتند که دیکته را خیلی آرام و ملایم برایشان گفتم. همان روز بود که فهمیدم برای نتیجه بهتر در آموزش بچه ها حتما باید با آنها ارتباط برقرارکرد و از طرفی باید موقعیت آنها را نیز ...
توانایی ها و قدرت هایی حامد بهداد آن چنان که باید کشف و استفاده نشده است/ 80درصد کارگردانان ما در سینما ...
کلاسی که من داشتم موفقیتش در این بود آن کسی که به عنوان یک پارچه فروش از بازار می آمد سر کلاس داشت لذت می برد. همین که جرأت می کرد در فضای فرهنگی ارتباط بین آقایان و خانم ها، ارتباطِ تعریف شده و سالم، ارتباطی است جاافتاده، حرف بزند، همه در کنار همدیگر احساس امنیت می کنند؛ ولی در یک فضای غیرفرهنگی اصلاً حضور در کنار چند خانم خیلی جا نیفتاده، حداقل در طی سال های بعد این فضا، فضایی است که یک مقدار ...
12 توصیه برای اینکه کودکتان مسجدی شود
زنانه هم اوضاع خیلی عجیب بود. دخترها از طبقۀ پایین که چند تا کلاس هنری و آموزشی بود، با سمت وضوخانه رفتند و بعد با همان خنده های ریز و لپ های گلی و چادر به سر آمدند نشستند سر صف ها. فرزندم متعجبانه این همه شلوغی را می دید. من هم متعجب بودم. اکثر مساجدی که در آنها یک وعده یا بیشتر نماز خوانده بودم، مساجدی خلوت، بی سر و صدا و آرام بود که بچه ها نباید در آن حتی از این صف به آن صف بروند. چون کسی هست که ...
حواشی خواندنی سفر یکروزه دکتر جلیلی به استان مرکزی/از هندوانه های شیرین تر از قند تا جریمه شیرین پلیس/ ...
به گزارش دیار آفتاب ؛به نقل از رجانیوز: بعد از بازدید از نمایشگاه شرکت های دانش بنیان به همراه دکتر جلیلی و نوشتن از مشکلات مهندسین جوان، اینبار سفر یکروزه ای را به همراه وی در استان مرکزی تجربه کردم.سفری که فارغ از متن اصلی خود یعنی عزیمت به جمع آزادگان برای سخنرانی، پر بود از برکت دید و بازدید های صنعتی . تا از تهران برسیم به خمین، 8 ساعت طول کشید و در این میان، به هفت مرکز صنعتی و کشاورزی سر زدیم و دکتر از نزدیک پای صحبت صنعتگران پایتخت صنعتی کشور نشست. د ...
در جست وجوی آرامش از دست رفته/ رو در رو با ساکنان پایتخت درباره مهم ترین مشکلات تهران و اولویت های کاری ...
کنند . شهر عمودی غربیترین نقطه تهران هیچ شباهتی به تهرانی که همه میشناختند، ندارد. در 10 سال گذشته این منطقه به قدری تغییر کرده که حتی ساکنان غرب تهران هم در آن احساس غریبی میکنند. مختصاتی شبیه شهرهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، برج های بلند، با چراغ های روشن و دریاچه ای که تهران را در خود منعکس کرده، ماشین های انبوه بعد از پشت سر گذاشتن ترافیکی سنگین از بزرگراه باکری تا انتهای همت ...
زندگی با ای کاش ها تغییر نمی کند
همان دوران کمر همت بستم که دینی را که به جامعه ام دارم به شکلی شایسته ادا کنم. اما این فکر همیشه با من بود که کاری کنم برای بارها نه یک بار. من ساکن شمیران هستم، ولی به خاطر شغل بازرگانی که در بم دارم، 12سال است که مرتب به این مناطق و استان های حوالی اش سفر می کنم. محرومیت، سال ها همسایه دیواربه دیوار اهالی این روستا ها بوده است. سه سال بود که از مرگ مادرم می گذشت و در این مدت هزار بار با ...
شهیدی که "وعده دیدار" با دخترش ماند برای آن دنیا
به چه نحو بود؟ نحوه شهادت ایشان هم اینطور بود که نیمه شب همراه با تعدادی از نیروها در محاصره دشمن گرفتار می شوند و به خاطر نبود تجهیزات کافی از همه طرف مورد هجوم داعش قرار می گیرند. روح الله در داخل سنگر بوده که با اصابت خمپاره به سنگر دچار موج گرفتگی می شود. بچه ها او را که در حال و هوای خودش نبوده به کنار دیواری منتقل می کنند و مجدد برای مقابله به حمله داعش به نبرد می پردازند. برادرم که ...
آزادی تلخ و دوری از خدای اسارت
من هم همراه ستون اول رفتم اما بعد دیدم بچه های دیگر را دشمن به شدت زیر آتش قرار داده است. وی درباره نحوه اسارت خود این گونه می گوید: سال 63 بود من یک جوان 21 ساله بودم. لشکر حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم قرار بود عملیاتی داشته باشد در شهر دربنی خان عراق و حلبچه، یک منطقه ای بود به نام شاخ شمیران و مشرف بود بر سد دربندی خان که قرار بود آنجا عملیات کنند. در آنجا گردان های پدافندی ...
بیمارستان 52 هزار متری بخشی از سریال وقف های ماندگار آیت الله/ نصف مغازه های خیابان باب همایون، رقبه های ...
وجود شما ملت ایران نیازی به سگ نگهبان ندارد. این نطق آنقدر برای رئیس شهربانی گران تمام می شود که با عصبانیت نزد رضاشاه می رود. یادم می آید شب همان روز با پدرم تماس گرفتند و فردایش هم او را تبعید کردند. سید جعفر درباره متراژ زمین بیمارستان می گوید زمین بیمارستان 6 هکتار است پدرم 10 هزار متر از زمین را برای ساخت پرورشگاه دیوارکشی کرد، بعدا وصیت کرد که بعد از بزرگ شدن بچه ها پرورشگاه را ...
زنگنه رای اعتماد گرفت
دیدم همه در چارچوب منافع ملی و در چارچوب جامعه مدنی حرف می زنند و همه مسائل معتدل و در وضع مطلوب است. مذاکره راه حل مشکلات کشور است نه مخاصمه زنگنه تاکید کرد: باید باهم باشیم و گفت وگو کنیم. مذاکره راه حل مشکلات کشور است نه مخاصمه. من اهل مذاکره بودم. ده ها ساعت با آقایان دهقان، امیرآبادی فراهانی، نجابت، توکلی و نادران بر سر قراردادهای نفتی جلسه گذاشتیم و صحبت کردیم. آنان گوش شنوا ...
بلوچستان را تنگه اُحد نظام می دانستیم/اهل سنت همه جا کنارمان بودند
ساعت 12 ظهر موتور برق شهر روشن می شد تا موقع ناهار و استراحت وسیله سرمایشی داشته باشیم و بعد خاموش می شد تا شب. ما در آن جا در چنین شرایطی زندگی می کردیم. خیلی ها حاضر نمی شدند که به آن جا بیایند اما بچه های جهادی که آن جا بودند عاشق کارشان بودند. وقتی مردم این عشق به خدمت بچه ها را می دیدند، به آن ها اعتماد می کردند و بین بچه ها و مردم صمیمیت ایجاد می شد. دو سه سال قبل بعد از مدت ها از ...
فرهنگ شهدا را باید با چنگ و دندان نگه داشت/ آنهایی که به بَه بَه و چَه چَه دیگران امید دارند، بهتر است ...
تصور کنید امام حسین(ع) در روز عاشورا اگر این همه نامردی و ظلم بر او روا نمی شد یا اصلاً ایشان در آن روز به یک پیروزی میدانی دست پیدا می کرد، آیا حالا فرهنگ عاشورا این گونه در جامعه معجزه می کرد؟ مظلومیت بی بدیل آقاست که باعث شده بعد از این همه سال به قول مرحوم امام(ره) اسلام زنده بماند و هزاران نفر هر روز آرزوی رسیدن به یاران اباعبدالله(ع) را بر لبان خود زمزمه کنند یا اگر در جنگ هشت ساله ...
پدیده ی خندوانه، از مسافرکشی تا استندآپ کمدی!
. بعد از اجرا با خودم گفتم که صد در صد جزو 20 نفر هستم. اما دو روز بعد دوباره استرسم شروع شد و گفتم نه همه از من قوی تر بودند (باخنده). نکته بامزه اینجاست که بعد از اجرا برگشتم شیراز؛ اما شب ساعت 11 دوباره به من زنگ زدند و گفتند صدایت در ضبط مشکل پیدا کرده و دوباره باید برگردی و من فردا باز برای تکرار اجرا به تهران برگشتم. اصلاً از رامبد خوشم نمی آمَد! اگر پای صحبت های ...
به مناسبت سالگرد ترور تروتسکی بررسی شد
. فکر و ذکرش چیزی نبود جز دیدگاه هایش و از همه مهم تر عملی کردنشان . روایتی که وولکوف در همان باغ دلگشا و پرحادثه آن روز از واپسین فصل زندگی پدربزرگش به دست می دهد نگاهی گذرا به شخصیت تروتسکی فرا تر از افسانه پردازی ها است و همچنین اشاره ای است به زندگی عادی روزانه اش که به نوعی در پس اشتیاق های مسلکی، هیجانات تاریخی و مصیبت های خانوادگی آن سال های شگفت به جا مانده است. تروتسکی در سال 1937 وارد ...
کسی که مثل هیچ کس نیست
خانواده مدافعان حرم سر می زنم و به شدت پیگیر کارهای مدافعان حرم بودم. همیشه دغدغه من بود که در زمان جنگ تحمیلی حالت یکدستگی بود، اما در مورد مدافعان حرم، توجیه خوبی برایش نبود به همین دلیل به این مورد پرداختم. شهید علی اکبر عربی که در یکی از کارهای ما بازی کرد، سال بعد شهید شد. تا وقتی اتفاق چهارشنبه تروریستی که در حرم امام راحل و مجلس نیفتاده بود، دیدها به سمت مدافع حرم به گونه ای دیگر بود. اما پس از ...
جسدی که پس از 31 سال سالم بود
مدت پوسیده، و اگر تکه ای از این سنگ روی آن ها بیافتد استخوان ها از بین می رود. بگذارید من با دست خاک را کنار بزنم و استخوان هایش را سالم برداریم . آرام آرام با دستانمان خاک را کنار زدیم و به سنگ رسیدیم، وقتی که سنگ اول را برداشتیم، با پیکر سالم شهید مواجه شدیم، من که در همان لحظه از حال رفتم، مادرش هم غش کرد؛ باور کردنی نبود، انگار که این بچه یک دقیقه پیش خوابیده است؛ بعد از 31 سال هنوز زانویش ...
اینجا مردم برای نفس کشیدن می جنگند
خوشبخت و خوشحال بودیم. خدا شاهد است. همه چیز به صورت طبیعی این جا وجود داشت. با این که بچه بودم همه چیز یادم است. این جا ماهی داشتیم، مرغابی داشتیم، کشاورزی و دامداری کارمان بود و پر بود از نعماتی که استفاده می کردیم، از وقتی که آب قطع شد انگار همه چیز هم تمام شد. یک داستان برایتان تعریف می کنم، آن قدر بعید و دور است که دیگر برای خودم هم انگار داستان و رویاست. من بچه بودم، یک روز نزدیک های ظهر بود. آن ...
فکر می کردیم تا ابد دفن شده ایم
اعزام شدند. 18 بهمن ماه سال 61 گردان ابوالفضل عملیات کرد که مقر آن جنگل امقر نزدیک به منطقه شیب میسان عراق بود. این جانباز خوزستانی افزود: آن شب حدود ساعت 2:30 که حرکت کردیم به خاطر تجربه شرکت در عملیات بیت المقدس احساس کردم این عملیات در واقع عملیات نیست. نزدیک 3 یا 4 کانال، سیم خاردار و مین و موانع دیگر در مسیر ما گذاشته بودند. بالاخره در آن شب به هر شکلی شده، مانع بزرگ یا همان کانال ...
روایتی جالب از پنج سال زندگی متاهلی شهید حججی
آقا محسن کتاب طوفانی دیگر در راه است را به من هدیه داد و و از من خواست که آن را به عنوان یادگاری از طرف ایشان داشته باشم. البته من هم کتاب سرباز سال های ابری را به آقا محسن هدیه دادم و بعد از یک هفته بود که به همراه خانواده شان به خواستگاری من آمد. یعنی همه چیز از مؤسسه شهید کاظمی شروع شد! بله دقیقا و ما خیلی شهدایی به هم معرفی شدیم. چطور با مؤسسه شهید کاظمی آشنا و مرتبط ...
اظهارات موافقان و مخالفان وزیر نیرو
سیستان و بلوچستان را به این روز در آوردید. آیا مثل گذشته مدیریت شما به نفع ایران اسلامی یا به نفع خارجی ها خواهد بود، آیا اعتقادی به جمع آوری آب های سطحی دارید یا نه. قاضی پور ادامه داد: نمایندگان مردم گلستان، مازندران، گیلان یکبار با همت خودشان انتقال آب خزر را متوقف کردند، آقای بیطرف شما می خواهید با آنها درگیر شوید یقینا زورتان به این نمایندگان و شیرمردان شمالی نمی رسد. احیای زاینده رود ...
آغاز آخرین روز بررسی صلاحیت وزرا با 85 صندلی خالی
خاطر نشان کرد: من طی 12 سال اخیر هیچ سمتی در مدیریت وزارت نیرو و آب کشور نداشتیم؛ لذا انتصاب تمام عملکرد گذشته به من درست نیست؛ چرا که تنها پاسخگوی مسئولیت خود به تناسب اختیاراتم هستم. * ستاد احیای دریاچه ارومیه، ستاد مرگ آذربایجان شده / آغاز آخرین روز بررسی صلاحیت وزرا با 85 صندلی خالی بیطرف در ادامه با اشاره به شرایط اقلیمی کشور، کمبود و پراکندگی بارش و توزیع نامناسب آن و ...
گزارش روز پنجم بررسی صلاحیت وزرا در مجلس
.... بودجه حدود 300 هزار میلیارد تومان است که بر مبنای همین محاسبات اخیر هم به سازمان برنامه گفتم شرایط جدید به همه وزرا ابلاغ شود. از این میزان 40 هزار میلیارد تومان در سال گذشته برای صندوق های بازنشستگی دادیم که مربوط به دولت و بودجه نیست و خود صندوق ها باید متکفل باشند.یک وقت خزانه خالی را گرفتیم بعد هم دیدیم صندوق های ما همه خالی بوده است. صندوق ها قادر به انجام تعهدات خود نیستند ...
مصدق چگونه مخفی و تسلیم شد؟
تیمسار زاهدی اطلاع دهد که ما قصد داریم ساعت 8 شب خودمان را به شهربانی معرفی کنیم. به این ترتیب وقتی که او به شریف امامی زنگ زد من همان جا بودم. شریف امامی پای تلفن رفت و بعد از اینکه گوشی را گذاشت به ما گفت: سیف الله خان بود، زنگ زد تا خبر سلامتی اش را بدهد. در حقیقت سیف الله خان از طرف دکتر مصدق مامور شده بود به شریف امامی بگوید که ما می خواهیم خودمان را تسلیم کنیم و قصد نداریم مخفی ...
ستاد احیای دریاچه ارومیه، ستاد مرگ آذربایجان شده / آغاز آخرین روز بررسی صلاحیت وزرا با 85 صندلی خالی
حتی قبل از پیروزی انقلاب در کشور بود و براساس سیاست های کلی نظام ابلاغی رهبری در سال 77 مهار آب هایی که از کشور خارج می شود افزایش میزان استحصال آب و به حداقل رساندن ضایعات طبیعی آب جزو سیاست های کلی نظام بوده و هست. در همین راستا به همت متخصصین و مدیران فعالیت مهار آب ها در سطح کشور آغاز شد و مطالعات گسترده ای درباره آن صورت گرفت. وی با اشاره به وجود سدهای مخزنی متعدد در کشور با هجم ...
من اول به عقد سپاه درآمدم
که باهم صحبت کردیم، پنج شنبه بود. قرار شد فردایش تماس بگیرد که دیگر خبری نشد. خیلی منتظر شدم. همان شب تا تحویل سال منتظرش بودم و بیدار ماندم. بعدها متوجه شدم که جمعه صبح در پایگاه محل استقرار همسرم درگیری اتفاق افتاده می افتد و او و جمعی از دوستانش به شهادت می رسند. آنچه همرزمانش برایم روایت کردند این بود که درگیری بعد از اذان صبح اتفاق افتاده و علیرضا از ساعت 5 تا نزدیک 9 صبح در حال نبرد و دفاع ...
حال و روز غم انگیز مردم سیستان و بلوچستان
، کشاورزی و دامداری کارمان بود و پر بود از نعماتی که استفاده می کردیم، از وقتی که آب قطع شد انگار همه چیز هم تمام شد. یک داستان برایتان تعریف می کنم، آن قدر بعید و دور است که دیگر برای خودم هم انگار داستان و رویاست. من بچه بودم، یک روز نزدیک های ظهر بود. آن زمان در این خانه های حصیری بودیم، سه ماه می رفتیم نیزار برای خودمان لوخ جمع می کردیم و می آوردیم این جا می فروختیم و در کنار کشاورزی منبع ...
گفتم شهید شو اما اسیر نشو/ به او می گفتیم در جبهه زیر دست و پا می مانی/ برای مظلومیت رهبر گریه می کرد
تربیت فرزندانم انجام دادم و خوشحالم پسرم سعادتمند در دنیا و آخرت شد. محمدامین با گفتن این حرف ها مرا قانع کرد که به سوریه برود، 15 روز از رفتنش به سوریه می گذشت 27 خرداد سال 95 که عموی فرزندم به اتفاق همسرش به منزل ما آمدند و دقیقاً ساعت 10:30 دقیقه شب بود که حاج قدرت از من و همسرم پرسید: از محمدامین خبری داری؟ من در جوابش گفتم: بله چند روز قبل که تلفنی با او صحبت می کردم به ...
گزارش ایلنا از پنجمین روز بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم +تصاویر
ما باید در سال 1404 کشور پیشرفته ای باشیم. بیش از نیمی از زمان را از دست داده ایم و فقط 8 سال باقی مانده که باید گام های بلندی برداریم. یک زمانی یک در با یک قفل به نام تحریم روبروی ما بود حال این قفل و در شکسته است بعضی ها می خواهند همان جای اول بایستند و نتیجه را ببینند. تکانی بخورید، راه باز و فرصت ها فراهم است. مخالف و موافق باید به صحنه بیایند او تاکید کرد: امروز همه با هم ...