سایر منابع:
سایر خبرها
بانوی مدرسه های ایران کیست؟
استخدام آموزش و پرورش درآمدم. آن زمان دانشگاه قبول شدم؛ ولی به خاطر شرایطی که داشتم ورود دانشگاه برایم مشکل بود. چون بنا به رشته ای که در آن پذیرفته شده بودم باید ساعتهای ورزشی را می گذراندم که برایم محدودیت ایجاد می کرد؛ بنابراین از رفتن به دانشگاه خودداری کردم. من آموزش را انتخاب کرده بودم و با همان مدرک دیپلم سال 54 در آزمون استخدامی شرکت کردم. بعد از انقلاب در حین تدریس وارد دانشگاه شدم. از ...
حرف های جدید قاتل آتنا: وجدانم راحت است نه آتنا را آزار دادم نه او را کشتم! + تصاویر
.... خودت مگه اعتراف نکردی؟ توی آگاهی پارس آباد زیرفشار بودم و گفتم هر قتلی اینجا بوده رو من گردن می گیرم. اصلاً از خانواده اش بپرسید می گن که عصمت رفته آذربایجان و با یکی ازدواج کرده. توی آگاهی گفتن من یک سال و نیم یک خانه ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غریبی رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم؛ اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ ...
عکس قبل و بعد چهره زن آرایشگر کرجی که عشق کور فرهاد آن را سوزاند!
...> من آدم شادی بودم و روحیه خوبی داشتم. چرا به پاسخ ازدواجش جواب رد دادی؟ او 10 سال از من کوچک تر بود و اصلاً تناسبی با هم نداشتیم. آیا متوجه احساسش شده بودی؟ می فهمیدم که زیادی به من لطف می کند اما او دچار عشق یکطرفه بود. در حالی که من هیچ حس خاصی به او نداشتم. شغل شما چه بود؟ آرایشگر هستم. از شب حادثه Incident بگو که چه ...
شرط پدر آتنا برای بخشش شیطان پارس آباد /او دروغ می گوید که قاتل نیست! + عکس
... می دانستم قاتل آتنا سابقه کودک آزاری دارد فقط از دو تا از سابقه هایش خبر داشتم و می دانستم کودک آزاری است ولی از همه اینها تبرئه شده بود. پرونده های زیادی داشت و همه به من می گفتند اما تبرئه شده بود. این را هم می دانستم که از میوه فروش نزدیک مغازه میوه می دزد ولی شک نکردم. بعد از دیدن دوربین ها فهمیدم که کار این است. قاتل آتنا نزول خوار بود هشت سال است که در این مکان ...
ثبت نام کودکان افغان در مدارس دولتی
می گفتند ظرفیت تکمیل شده یا باید پول بیشتری می دادیم. تا کلاس سوم رو تو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان خوندم و بعد که رفتم مدرسه ازم امتحان گرفتن ولی رد شدم؛ مجبور شدم دوباره کلاس سوم رو تو مدرسه بخونم. اون سال هیچ شهریه ای ازمون نگرفتن ولی از داداشم که اون هم کلاس سوم بود، 350 هزار تومن گرفتن. کلاس چهارم هم یک معلم خیلی بداخلاق داشتم که کلی اذیتم کرد. مامانم وقتی می خواست پرونده داداشم رو بگیره ...
از آواز خواندن در اتاق عمل تا اجرا با فرزاد حسنی
.... من در همین مدرسه چند جزء قرآن را حفظ کردم، قاری قرآن شدم، بعدها هم در مسابقات صوت و لحن و ...شرکت کردم. چه سالی کنکور دادید؟ من ورودی مهر 68 دانشگاه شهید بهشتی هستم. خرداد همین سال بود که امام رحلت کردند و کنکور عقب افتاد. یادم است که سال اول و دوم دانشگاه بودم که اسرا آزاد شدند و کلا چیزی که من الان از آن روزها به یاد دارم این است که قصه جنگ و دفاع مقدس از زندگی مردم دور ...
آتنا از روی پله افتاد و مرد
خانواده اش بپرسید می گن که عصمت رفته آذربایجان و با یکی ازدواج کرده. توی آگاهی گفتن من یک سال و نیم یک خانه ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غ. رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم؛ اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ می زنه می گه "کجایی؟". من یک سال و نیم کجا می تونستم برم؛ پارس آباد محیط کوچکیه؛ همه همدیگر رو می شناسن. _ از همسر اولت جدا شدی؟ بله ...
مادر حمید صفت: پسرم قاتل نیست
... همسر شما چند روز در بیمارستان بستری بود؟ بعد از این که ما از آن جا رفتیم، حال همسرم بد شد و همسایه ها با اورژانس تماس گرفته و او را به بیمارستان منتقل کردند و من هم وقتی خبردار شدم، بلافاصله به بیمارستان رفتم؛ سه روز در بیمارستان بستری بود. جراحی ناپدری حمید قبل از مرگ در بیمارستان مجید امجدی، وکیل مدافع حمید صفت به برخی از جزییات دیگر این پرونده اشاره کرد ...
رشد تعداد مخاطبان به معنای ارتقای فرهنگ تئاتر نیست!
کوهستانی با توجه به شناختی که نسبت به من و کارهایم داشت این متن را سال پیش معرفی کرد و گفت این کار به فکر من نزدیک است و تمام آن ویژگی ها و دغدغه هایی را که باید دارد و وقتی متن را خواندم نظرم جلب شد؛ متن هم از نظر مفهومی و هم فرمی به سبکی که من دوست داشتم بسیار نزدیک بود و تصمیم گرفتم این کار را پیش ببرم. آیا از منظر اجتماعی ارتباطی میان شخصیت آن در میان مخاطبان امروز ایرانی قائل هستید یا ...
قاتل "آتنا" تمام اعترافاتش را منکر شد
من یک سال و نیم یک خانه ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غریبی رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم؛ اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ میزنه می گه کجایی. من یک سال و نیم کجا می تونستم برم؛ پارس آباد محیط کوچکیه؛ همه همدیگر رو می شناسن. _ از همسر اولت جدا شدی؟ بله. _ چرا می خواست از تو جدا بشه؟ اخلاقمون با هم ...
بالغ بر20 احیای موفق داشته ام/ بدترین خاطره یک پزشک از دست رفتن بیمار است
...> بهترین خاطره ای را که در این سال ها به یاد دارید چه بوده است؟ یکی از بهترین خاطره هایی که می توانم بازگو کنم این است که من گاهی در سال های دور برای درمان بیماران به مناطق دورافتاده و روستاها می رفتم و گاهی نیز به افاغنه ساکن در کوه ها و غیره سر می زدم. خانمی دوقلو باردار بود و همسرش راضی به آوردن او به بیمارستان نبود و خلاصه بعد از فارغ شدن وی، همسرش به جای پول بعد چند وقت یک ...
به خبرنگار زن خارجی گفتم تا زمانی که حجاب نداشته باشی با تو مصاحبه نمی کنم
از اردوگاه اسرای جنگی در عراق بودند طبق نقشه ای که کشیده بود همه را به آنجا بردند. با تغییر ارودگاه وضعیت تان بهتر نشد؟ فضایی بود که اکثر بچه ها تازه اسیر شده بودند و تجربه ای نداشتند ما باید با آنها صحبت می کردیم به خاطر دارم زمانی که وارد اردوگاه شدیم من در اتوبوس بودم پرده را که کنار زدم چشمم به سرگرد محمودی افتاد وقتی پیاده شدم پشت سرم راه افتاد و شروع به تهدید و رجز ...
کودکی فراموش شده را با الهام از کودک غرق شده سوری ساختم
چند کشور، طی چه مراحلی شکل گرفت؟ در حقیقت ایده اولیه این فیلم در همان مقطعی شکل گرفت که پیکر کودکی به نام آیلان در سواحل ترکیه در مقیاس وسیعی رسانه ای شد، این ایده در همان زمان در گفت وگو با امیراطهر سهیلی در من انگیزه ای به وجود آورد و تصمیم بر این شد که پس از یک دوره پژوهشی به ترکیه سفر کنیم. این اتفاق بعد از یک ماه افتاد. نفوذ و گفت وگو با خانواده های مهاجران در ترکیه بسیار ...
مدیریت فرهنگی در سینما وجود ندارد
به گزارش نخست نیوز : مریم دوستی که این روزها در تدارک ساخت دومین فیلمش است، فوق لیسانس کارگردانی دارد. خیلی ها او را به عنوان طراح چهره پردازی می شناسند، هرچند قبل از این که وارد حرفه چهره پردازی شود، چند فیلم کوتاه ساخته که جوایز زیادی را از جشنواره های داخلی و خارجی از آن خود کرده است. او سال گذشته فیلم دریاچه ماهی با موضوع دفاع مقدس را کارگردانی کرد و این روزها در تدارک ساخت فیلمی ...
جزئیات جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی از زبان قاتل
.... روی فرمانده خودم گلنگدن کشیدم و می خواستم او را با تیر بزنم. سال 50 در بیمارستان مهرگان بستری بودم و بعد هم که به انگلیس رفتم مدتی آنجا بستری بودم. شما دارو هم مصرف می کردید؟ نه، هیچ وقت دارو مصرف نکردم. چقدر درس خوانده اید، چه شغلی داشتید؟ از خودتان بگویید. من چهار لیسانس دارم؛ لیسانس حسابداری، علوم بانکداری، مدیریت و بایگانی. اوایل در بانک ...
دخترانی که برای ازدواج معرفی می کنم را نمی شناسم
شنبه تا چهارشنبه از ساعت نه و نیم تا ده و نیم شب خانواده ها با او تماس می گیرند به مناسبت روز ازدواج گفت وگویی با ایشان داشتیم. دغدغه این کار از زمانی سراغم آمد که با دختران مجرد زیادی در ارتباط بودم حاج خانم هیچ عنوان شماره ای را بدون اجازه خود آن دختر به خانواده ای نمی دهد و می گوبد: من در محل کارم با دخترهای زیادی سر و کار داشتم و شماره تلفن آن ها دسترسی دارم اما شماره این دختر ...
کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد
.... آن زمان هم آقای لطفی تازه فعالیت های هنری شان را شروع کرده بودند. برادرم قرار شد با استاد لطفی صحبت کند؛ ولی خبری نشد. من هم که وقت برایم غنیمت بود، به هنرستان موسیقی رفتم و در دوره های شبانه ثبت نام کردم. هفته ای چهار، پنج روز کلاس می رفتم؛ کلاس ساز و کلاس تئوری و کلاس هارمونی و مطالبی که برای کنکور موسیقی لازم بود. همان سال دانشجوی نقاشی شدم و این دانشجوی نقاشی شدن مرا به فضای موسیقی نزدیک ...
مادر حمید صفت : حمید قاتل نیست!
.... در حین درگیری حمید به سروصورت همسر شما ضربه زد؟ من ندیدم حمید ضربه ای بزند. من از ابتدای این درگیری آنجا بودم؛ حمید نه چیزی دستش بود و نه با دست یا پا ضربه ای به حاج آقا زد. پسر من قاتل نیست؛ حتی من ندیدم که گلدان را به سمت او پرتاب کند. پس چرا هوشنگ به بیمارستان منتقل شد؟ من با پسرم از خانه بیرون رفتم و نمی دانم چه اتفاقی افتاد. فقط با من تماس ...
صفری: من پابه سن گذاشته نیستم / از ابتدای تمرینات نسبت به من جبهه گرفتند
جمع نفرات دعوت شده حضور داشتم همانند تمام سال های قبل که همیشه با تیم اعزام می شدم یا تا لحظه آخر در خدمت ملی و تمرینات تیم ملی بودم و هیچ زمان با بهانه جویی ها و استفاده از مشکلات شخصی یا خانوادگی به تیم ملی کشورم پشت نکردم و سلیقه ای با ملی برخورد کنم مثلا یکسال به اردو بیایم و سال بعد بگویم مشکل دارم و ضمن اینکه در سال های 2014 و 2015 که سال های خیلی دوری هم نیستند بازیکن فیکس تیم ملی بودم. ...
قاتل آتنا پا روی همه اعترافاتش گذاشت/ پدر آتنا: حرف های قاتل دروغ است/ همسر اولش به خاطر تجاوز به یک بچه ...
که این روزها در سلول انفرادی یکی از زندان های اردبیل است بعد از حدود 2 ماه منکر تمام اعترافاتش شده و حرف های جدیدی می زند. او درباره روز وقوع حادثه می گوید: توی مغازه در حال رنگرزی بودم؛ عرق کرده بودم؛ جلوی مغازه نشستم تا عرقم خشک شه؛ وقتی بلند شدم و رفتم داخل مغازه دیدم دختر بهنام از داخل سرویس، داره بطری آب معدنی پر می کنه؛ بهش گفتم "دختر، داری چه کار می کنی؟" یهو دیدم افتاده جلو دستشویی؛ از ...
گفت و گو با حمید ص درباره ی قتل ناپدری اش
در آلمان نیز خوابیده بود. واقعا رابطه ات با هوشنگ خوب بود؟ بله. روز قبل از این واقعه من به خانه آمدم و هوشنگ در حمام بود. دیدم که گوشی اش شکسته و خراب شده است. همان جا گوشی اش را برداشتم و به پاساژ پایتخت رفتم و گوشی را برایش تعویض کردم. باور کنید با هم خیلی خوب بودیم. من با این که در مضیقه مالی بودم یک گوشی سامسونگ اندرویدی نو برایش خریدم. خیلی با هم خوب بودیم. در دعوا نیز ...
ساعی: آب هم یک جا بماند می گندد چه برسد به پولادگر!/ دلم برای بی باک سوخت
Tweet به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایپنا؛ هادی ساعی در نشست خبری امروز گفت: گفت: قصد نداشتم راجع به حال و هوای این روزهای تکواندو صحبت کنم. تمام این مدت را هم سکوت کرده بودم. حتی سه سال که پایم را هم در خانه تکواندو نگذاشتم، گاهی نبودن و سکوت بیشتر می تواند کمک کند و من هم به همین دلیل سکوت کردم بماند که عده ای گفتند دنبال پست است و انگ های مختلفی هم به من زدند مثلا اینکه هادی ساعی با ...
رفیعی: دلیل رفتنم فقط پول نبود/ گاهی اوقات با یک سریال اشک ریخته ام!
کنند چون خیلی برای من اهمیت دارد هواداران پرسپولیس بدانند من عاشق این تیم بودم، آن را دوست داشتم و به زودی برمی گردم. * پول تنها علت جدایی ام نیست وقتی از پرسپولیس رفتم، گفتم یکی از دلایلی که می روم گرفتن پول بیشتر است ولی این موضوع تنها علت جدایی ام نیست؛ به همین خاطر خیلی از دوستان حرف هایی زدند اما بهتر است یادآوری کنم در نیم فصل سال گذشته باشگاه استقلال یک و نیم برابر و ...
طلوع خوشبختی از پشت کوه های محدودیت
هر زوج است؛ روزی که دختر و پسر دل در گرو محبت هم می نهند و زندگی جدیدی را در کنار هم آغاز می کنند. 24دی ماه سال 1381برای فاطمه و جواد، روزی به یادماندنی و خاص است. آنها که پرورده مکتب دین اسلام بودند و سال های سال دل در گرو رهبر انقلاب داشتند، به خدمت ایشان می روند و خطبه عقد برای آنها جاری می شود. جواد درباره خاطره اش از آن روز خاص می گوید: روزی که حضرت آقا، خطبه عقد ما را خواندند، بعد از آن به ...
هنر نیازمند تامل و درنگ است تا پخته شود
.... پس از ورود به دانشگاه و در دو سال اول نیز در کارهای کلاسیک و پروژه پایان نامه دانشجویان سال بالاتر بازی می کردم و با احتساب پایان نامه بیشتر از سه بار کارگردانی نکردم ولی بیش از 10 بار بازیگری داشتم. در سال دوم ، در تئاتر دانشجویی، برای مونولوگ بعد از یک نمایش ، نوشته آقای خودسیانی و به کارگردانی آقای مهرآیین، جایزه بردم که این مشوق من بود. شاید خود را شایسته کارگردانی نمی دانستم و تمایل داشتم ...
به عشق همین مردم کارهای بهتری خواهم ساخت ...
پارس زیر نظر استاد ناصر نظر گذروندم. بعد از پایان این دوره با توجه به ذائقه موسیقیایی خودم که بیشتر به سمت مادر و داییم رفته، موسیقی سازهای کلاسیک و غربی رو دوست داشتم و سازهایی که انتخاب کردم پیانو و ویلنسل بود. از همان کودکی، فضا و محیط خانواده، شرایط انتخاب پیانو را برایم راحت کرده بود، اما بخاطر اهدافی که در کودکی داشتم پیانو را انتخاب کردم. • در خانواده ای بزرگ شده ای که پدر و مادرت ...
پزشکی حرفه ای برای خدمت به بیماران نه پول درآوردن
پیش من می آورند. در مطبم پرونده بیمارانی نادر کودکان روماتولوژی که زندگی را با درد تجربه می کنند و در دنیا کمتر به آنها پرداخته می شوند مورد بررسی قرار می دهم. در مورد رشته روماتولوژی که بنیانگذار آن هستید توضیح بدهید. قبل از بازنشستگی فرصتی پیش آمد و بنده به آمریکا رفتم و دوره فلوشیپ روماتولوژی کودکان را گذراندم، بعد از چند سال این رشته را در ایران به کمک همکارانم ...
ما همانند دو کبوتر در یک آشیانه بودیم
نداشتم به غیر آن چه نزد تو می آوردم، از خود و فرزندان خود باز می گرفتم و تو را بر خود و ایشان اختیار کردم. امیرالمؤمنین ناراحت خطاب به حضرت فرمود: یا فاطمه! چرا در این دو روز مرا خبر نکردی که چیزی در خانه نیست تا به دنبال آن بروم؟ فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: ای ابوالحسن! من شرم می کنم از خدا که تو را تکلیف کنم بر چیزی که قادر بر آن نیستی (13). 2. تقسیم کار در آغاز زندگی مشترک ...
او که نسخه ما را می پیچد!
شاگردان اول شهرستان بودم و سال 55 با معدل و رتبه کنکوری که کسب کردم، رشته پزشکی را در همین اهواز قبول شدم. وی ادامه داد: دو سال بعد با شروع جنگ تحمیلی به امدادرسانی در جبهه کشش پیدا کردم. بالاخره بومی استان و در معرض مستقیم جنگ بودیم. سال 62 که پزشک عمومی شدم به دلیل شرایط خاص ناشی از جنگ و نیاز به وجود پزشک جراح، رشته جراحی را انتخاب کردم و سال 67 مدرک جراحی ام را گرفتم. این ...
ادعای مادر حمید صفت درباره مرگ مرموز همسرش در بیمارستان
روز شنبه مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام کرد که حمید صفت در ساعت 20:15 روز جاری به ارتکاب جنایت و قتل همسر مادرش با انگیزه حمایت از مادر خود اعتراف کرد. روز بعد حمید صفت به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در جلسه بازپرسی به درگیری اعتراف کرد اما به ارتکاب قتل اعتراف نکرد و در مقابل بازپرس منافی آذر اظهار کرد: شب قبل از حادثه دوست مادرم که همسایه آنها در آلمان بود مهمان خانه شان ...