سایر منابع:
سایر خبرها
بشار رسن: این مساوی کمتر از برد نبود
ورزشگاه آزادی قابل مقایسه نبود. شنیدم به خاطر مسائلی خاص پرسپولیس مجبور شده در خارج از خانه بازی کند اما اگر بازی در ورزشگاه آزادی برگزار می شد نتیجه چیز دیگری می شد. با گرمای هوا و رطوبت بالای مسقط مشکلی نداشتی؟ دمای هوای معمول در عراق در تابستان همیشه 56 -57 درجه است و این مساله برای من به شخصه مشکل ساز نبود. همه هواداران پرسپولیس و رسانه ها به تو امیدوار شدند . فکر ...
ولخرجی سارقان مسلح با پولهایی که از طلافروشی دزدیدند/ اقامت در هتل850هزارتومانی
نیز به خبرنگار ایران گفت: هنگام غروب مغازه را تعطیل کرده بودم که مرد جوانی با اصرار وارد مغازه شد و خواست زنجیر و گردنبندی ببیند. در حالی که به پسر جوان مشکوک شده بودم خواستم از مغازه بیرون بیایم که ناگهان همدستش که کلاهی به سر داشت وارد مغازه شد. هر دو مسلح بودند و با تهدید، به جمع کردن طلاها پرداختند.ناگهان یکی از دزدان که نقاب نداشت با پشت اسلحه به سرم ضربه ای زد و همان لحظه متوجه شدم که سرم ...
طرح تحول سلامت بیمار شد / لبخند بیمار بالاترین دستمزد برای پزشک جهادی
...، به هر کار غیراخلاقی و غیر انسانی دست می زند تا پول بیشتری به دست آورد. این پزشک متخصص بیان کرد: امیدوارم روزی برسد که تنها فکر جامعه بهداشت و سلامت پیشگیری باشد نه درمان، باید ما پزشکان تا می توانیم در زمینه پیش گیری تلاش کنیم چرا که جامعه بیمار جامعه ناتوان و ضعیف است. وی با بیان این که بنده تمام کسورات پزشکی و همچنین زیاده خواهی برخی از این افراد را قبول دارم اظهار کرد ...
داستان معجزه وار دفن علامه طباطبایی(ره)
ایشان گفتم: شما امر کنید دکتر منافی این کار را نکند. ایشان دکتر منافی را صدا زد و از او خواست تا عصر صبر کنند. اگر جوری بود که می شود او را منتقل کرد آن وقت منتقل کنید. بالاخره یکی دو ساعت بعد درگذشت. من تلفنا فوت ایشان را به آقای خمینی اطلاع دادم. ایشان فرمودند: در باره قبر ایشان هر کجا را صلاح می دانید اقدام کنید. به آقای مولایی هم دستور خواهیم دید. من به دنبال آقای مولایی آمدم تا محل قبر را ...
درباره طبیب تورم که از کابینه رفت
. *** *دولت اول آقای روحانی به پایان رسید و ایشان تعدادی از وزرای دولت اول را برای دولت دوم خودشان، انتخاب نکرده اند که یکی از این وزیران آقای دکتر طیب نیا هستند. شما در مجلس برای وزارت آقای دکتر طیب نیا با نمایندگان رایزنی کردید که رای اعتماد بیاورد. بعد از 4 سال نتیجه کار و عملکرد وزارت اقتصاد را چگونه ارزیابی می کنید؟ -نکته ای که در رابطه با حوزه ...
ابتکار: برای اصلاح قوانین تبعیض آمیز به زنان قول می دهم
سیستر مِری را در ایران به نام دیگری می شناسند: معصومه ابتکار ؛ زنی که نامش در شناسنامه نیلوفر است و اعضای خانواده اش به همان نام صدایش می کنند. نام معصومه ابتکار در همه سال های گذشته با دو موضوع گره خورده: بیشتر محیط زیست و بعد از آن، در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در سال 58. حالا اما یک راه جدید در زندگی و فعالیت های او باز شده: معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهوری . جایی که هرچند سابقه او در ...
رواج شیوه های عجیب و غریب خواستگاری/ آداب و رسومی که فراموش می شود
...، برای همین به دنبال دختری با قد بلند و موی بور و چشم رنگی بودم و به چیز دیگری اهمیت نمی دادم و وضع مالی خیلی مناسبی هم داشتم. در حال حاضر 6 سال است که ازدواج کردم و یک دختر 3 ساله دارم، اما هر دو ما از زندگی راضی نیستیم و مدتی است به ارتباط های خارج از خانه فکر می کنم. چرا خواستگاری با گل و شیرینی در منزل دختر؟ با توجه به اینکه روحیات دخترها حساس تر از پسرها است و در محیط ...
جداسازی بحرین از ایران، زمینه ها، فرآیند و تبعات آن
اینها احزاب دولتی و روزنامه های دولتی این مباحث را ادامه می دهند. تا اینکه در روز نهم فروردین 1349 رئیس مجلس شورای ملی نمایندگان را به یک جلسه فوق العاده دعوت می کند که من هم جزو نمایندگان مجلس بودم و اردشیر زاهدی گزارش خودش درباره بحرین را به مجلس ارائه می دهد. شما در چه سالی وارد مجلس شدید؟ ما برای نخستین بار در سال 1346 در انتخابات شرکت کردیم که درنهایت پنج نفر انتخاب شدند ...
تلویزیون بازهم طنز سیاسی بسازد
پیشنهاد کردم این شخصیت مازندرانی باشد، چون می خواستم هم این نقش کمی متفاوت تر بشود و هم من به عنوان بازیگر یک انرژی جدید به نقشم اضافه کنم. آقای بذرافشان موافقت کردند. یک بار آن را به صورت تمرینی اجرا کردیم و مورد پذیرش کارگردان قرار گرفت و شد چیزی که الان می بینید. بعد از پخش چهار فصل از سریال پایتخت، واقعا نگران نبودید مخاطب با دیدن یک مازندرانی دیگر غر بزند و گلایه کند؟! ...
از نقد رهبری به شورای نگهبان تا رد صلاحیت احمدی نژاد
از مردمی که در آن حوزه رای گیری بودند بعد از ساعت 12 رای گرفته شد. اینطور نبود که بعد از ساعت 12 شب تعداد زیادی نتوانند رای دهند. تعداد بسیار اندکی بود و به میلیون هم نمی رسد و آماری را هم نامزدهای ریاست جمهوری در این زمینه اعلام کردند به هیچ وجه تأیید نمی کنم. اما از این طرف هم مشکلات دیگری داشتیم. بحث احراز هویت را که این بار قرار شد مکانیزه انجام شود و ما هم موافقت کردیم مشکلات زیادی داشت ...
دخترمقیم امریکا در دام جوان فریبکار
.... سن زیادی نداری و می توانی در آینده فرد موفقی شوی و به مردم کشورت خدمت کنی. گیسو هم گفت: در آن سن و سال، من خیلی تنها بودم و در خیالم تصور می کردم با ازدواج کردن، همدم خوبی پیدا خواهم کرد اما از این شکست درس گرفتم و هیچ وقت در زندگی ام بی جهت به کسی اعتماد نمی کنم و از روی عجله تصمیم نمی گیرم... بعد از آن دست مادرش را گرفت و با هم از دادگاه خارج شدند. ...
ناگفته های جدید مادر حمید صفت درباره قتل همسرش
...، به من گفت ظهر به خانه می آید تا من هم کمی استراحت کنم. حمید وقتی تماس گرفت از درگیری شما و همسرتان با خبر بود؟ نه اصلا چون آن زمان من و هوشنگ هنوز با هم مشاجره نکرده بودیم. وقتی به خانه رسیدم با هم بحثمان شد و درگیر شدیم. بعد هم حدود ساعت 11 صبح بود که حمید آمد. حاج آقا روی راحتی نشسته بود. حمید هم رفت و کنار او نشست. به همسرم گفت چرا با حاج خانم دعوا می کنی؟ چرا از کنار هم ...
فیلمی که همگام با امید حرکت می کند
.... از اینجا کم کم یک خط داستانی شکل گرفت و بعد از آن شروع به نوشتن سکانس هایی در ارتباط با این قصه کردم و بعد هم احسان ثقفی اضافه شد و هفت هشت بار (و حتی تا روز فیلمبرداری) این فیلمنامه را بازنویسی کردیم. پس شخصیت هایتان ما به ازای بیرونی دارند و منطبق با واقعیت هستند؟ بله. این قصه ریشه در واقعیت دارد و ممکن است خیلی از اتفاقات در فیلم ساخته و پرداخته تخیلات ذهن من باشد. در ...
زنده ی بیدار
. گوید که اتّفاق افتاد مرا آن گاه که به شهر خویش بودم، که بیرون شدم به نُزهتگاهی از نزهتگاه هایی که گرد آن شهر اندر بود با یاران خویش. پس بدان میان که ما آنجا همی گردیدیم و طواف همی کردیم، پیری از دور پدید آمد زیبا و فرّه مند و سال خورده، و روزگار دراز بر او برآمده، و وِی را تازگیِ بُرنا آن بود که هیچ استخوان وی سست نشده بود، و هیچ اندامش تباه نبود، و بر وی از پیری هیچ نشانی نبود جز ...
بیانیه خانواده حمید صفت + عکس
این خانه می روم. بعد هم مقداری از وسایلم را جمع کردم و از آنجا رفتم. در حین درگیری حمید به سروصورت همسر شما ضربه زد؟ من ندیدم حمید ضربه ای بزند. من از ابتدای این درگیری آنجا بودم؛ حمید نه چیزی دستش بود و نه با دست یا پا ضربه ای به حاج آقا زد. پسر من قاتل نیست؛ حتی من ندیدم که گلدان را به سمت او پرتاب کند. پس چرا هوشنگ به بیمارستان منتقل شد؟ من با پسرم از ...
پدر آتنا: حرف های قاتل دروغ است
طلب ها و نزول هایی را که شوهرش داده، جمع می کند. دروغ می گوید. جلوی مغازه اش یک آبسردکن وقف بود که همه می آمدند و آنجا آب می خوردند. آتنا هم وقتی می خواست آب بخورد آنجا می رفت یا به چلوکبابی کیوان. همه حرف هایش دروغ است. اگر او دخترم را نکشته است چرا از خانه او جسد کشف شد. چندین مورد قتل از او کشف شده است. اولین بار که هشت سال قبل برای دادن پیراهنم به مغازه اش رفتم، دیدم مغازه اش ترسناک است ...
بیماران در دام کلاهبرداران!
ها زیرمیزی وجود ندارد، اما این به معنی نبود تخلف نیست و در کلانشهرها کار کمی سخت تر است. این اظهارنظرات آذر سال گذشته توسط وزیر بهداشت درباره میزان زیرمیزی در کشور انجام شد. به گفته حسن قاضی زاده هاشمی کاری که دولت با جامعه پزشکی در طول این سال ها انجام داده با هیچ قشر دیگری نکرده است، چون پولی نداشت که به بیمه ها بپردازد، چهار سال تعرفه ها را ثابت نگه داشت. در اصل مقصر اصلی زیرمیزی دولت و مجلس ...
شیطان پارس آباد: وجدانم راحت است نه آتنا را آزار دادم نه او را کشتم! + تصاویر
. اون رو چطور کشتی؟ اونو نکشتم. خودت مگه اعتراف نکردی؟ توی آگاهی پارس آباد زیرفشار بودم و گفتم هر قتلی اینجا بوده رو من گردن می گیرم. اصلاً از خانواده اش بپرسید می گن که عصمت رفته آذربایجان و با یکی ازدواج کرده. توی آگاهی گفتن من یک سال و نیم یک خانه ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غریبی رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم ...
مجرمان کوچک، قربانیان بزرگ
بقیه نگاه نمی دزد و لبخند می زند، اسمش علی است و به جرم حمل مواد دستگیر شده، معتاد نیست، این را از ظاهرش هم می توان فهمید، سری تکان می دهد و می گوید: تو خانواده ما کسی لب به سیگارم نمی زد، من پول نیاز داشتم و به پیشنهاد دوستم برای یه نفر مواد جابه جا می کردم که دستگیر شدم. جلسه با مدیر کانون که شروع می شود جوانی با صوت قرآن می خواند و همه را وادار به سکوت می کند؛ کانون اصلاح و تربیت ...
راهی افغانستان شد تا اذن والدین را برای راهش بگیرد
پدر و مادرمان بعد از شهادت داداش محمد یعنی حدود دو سال پیش به ایران آمدند. محمد متولد 1375بود و زمان شهادت یعنی در 31 فروردین 1394 تقریباً 19 سال داشت. محمد جوانی مذهبی بود. اهل خواندن نماز اول وقت و قرآن بود. با همه سرشلوغی های کارش، کتب دینی زیادی را مطالعه می کرد. محمد فرشته بود. یک فرشته زمینی. او همه چیز تمام بود. بعد از شهادتش متوجه شدیم که چقدر با بقیه فرق داشت. سنگ کار ماهر ...
سربازان دشمن را در هر لباسی که بودند به سرعت می شناخت
...، ولی سعادت آشنایی و همکاری نزدیک با ایشان زمانی دست داد که بنده در قوه قضائیه شروع به کار کردم و ایشان دادستان بودند. از آن به بعد رابطه ما صمیمی تر شد و تا لحظه شهادت ایشان ادامه پیدا کرد. عده ای با توجه به اینکه شهید لاجوردی سابقه کار یا تحصیلات خاصی در امرِ قضا نداشت، صلاحیت او را برای تصدی این مسند نفی می کنند، در حالی که با مطالعه صورت محاکماتی که وی انجام داده و همچنین با مرور ...
از دختر 15 ساله تا زن مطلقه 49 ساله متقاضی ازدواج
گویم که ممکن است این واسطه ها توصیف درستی نکرده باشند. وقتی که شماره می دهم به خانواده ها می گویم که شما بعد من را در جریان جلسه آشنایی قرار دهید. در مرحله اول من پنج، شش شماره به خانواده ها می دهم. آن هم در صورتی که به من بگویند مورد اول به این دلیل نشد. من از آنها می پرسم چرا نشد؟ خانه شان کجا بود؟ در چه منطقه ای بود؟ مادرش برخوردش چطور بود؟ اعضای خانواده چند نفر بودند؟ چون خیلی وقت ها معرف این ...
گفتگو با مادر حمید صفت / به هوشنگ گفت چرا مادرم را می زنی و دعوا شروع شد
بود که حمید با من تماس گرفت و گفت که می خواهد برای عوض کردن لباس به خانه بیایید، اما چون من شب قبلش میهمان داشتم، به من گفت ظهر به خانه می آید تا من هم کمی استراحت کنم. حمید وقتی تماس گرفت از درگیری شما و همسرتان با خبر بود؟ نه اصلا؛ چون آن زمان من و هوشنگ هنوز با هم مشاجره نکرده بودیم. وقتی به خانه رسیدم با هم بحثمان شد و درگیر شدیم. بعد هم حدود ساعت 11صبح بود که حمید آمد. حاج ...
ادعای اعدام بدون محاکمه توسط لاجوردی بی اساس است
تحویل رجوی در عراق می شود. این ماجرا به خوبی نشان دهنده روحیه رئوف و انسانی آن شهید بزرگوار است. ** با اتهام علیه لاجوردی می خواهند جای جلاد و شهید را عوض کنند اکنون بعد از گذشت سی و شش سال از آن حادثه و ایضاً قریب به بیست سال از شهادت آن شهید عالی مقام، فردی که از شاگردان آقای منتظری است، با ذکر مطلبی از جنس من بودم و فلانی خدابیامرز چنین اتهام ناروایی را به شهید لاجوردی روا می ...
آقا شاگرد نمی خواهید؟
کردم و می بستم به لوله ای دیگر و... وقتی تمام می شد کیف داشت. شبیه نوشتن یک داستان بود آن وقت ها. بگذریم که یک بار از بالای طبقه ی سوم افتادم روی تخته های طبقه ی دوم و آویزان شدم به طرف داربست طبقه ی اول. در سیزده سالگی سقوط را هم تجربه کردم. انعام آها... یادم رفت بگویم در یک دوره ی کوتاه یک ماهه هم شاگرد یک آرایشگاه بودم. شاگرد که چه عرض کنم چون هیچ وقت موی کسی را ...
زن جوان خندید و من سست شدم / سر قرار بود که راز سیاه او را فهمیدم و ...
...، با همسرم اختلاف داشتم. او خون سرد و بی تفاوت بود و نسبت به خانواده اش حساسیت زیادی به خرج می داد. نمی گذاشت دربارۀ بداخلاقی و بی احترامی های برادرش یک کلمه حرف بزنم. در عوض، راه می رفت و پشت سر خانواده ام صفحه می گذاشت. یک روز، که خسته و کوفته از سرکار به خانه برگشته بودم، دوباره با هم جر و بحث کردیم. از خانه بیرون زدم. جلوِ یک فضای سبز، زیر سایۀ درختی توقف کرده بودم که زن جوان از کنارم رد ...
وقتی زن بیوه از شوهر صیغه ای کم سن باردار شد و ...
خانواده ام درگیر می شدم و به مشاجره می پرداختم این بود که چند سال بعد تصمیم گرفتم خانواده ام را رها کنم و به طور مستقل به زندگی ام ادامه بدهم به همین خاطر از شهرستان عازم مشهد شدم و در یک شرکت خصوصی کاری برای خودم پیدا کردم از همه کس و همه چیز بریده بودم تا این که با پسر جوانی در محیط کارم ارتباط برقرار کردم. شهریار 12 سال از من کوچک تر بود اما من که زنی تنها بودم احساس می کردم او تا پایان عمر در ...
دستگیری دزدان طلافروشی های پایتخت پیش از سومین سرقت
طلافروشی من در منطقه جوادیه است. شامگاه 26بهمن95 بود که می خواستم مغازه را تعطیل کنم و به خانه ام بروم اما مردی وارد مغازه شد و قیمت یک زنجیر طلا را پرسید. او پس از چند لحظه اسلحه ای از داخل جیب کتش بیرون آورد و به سمت من نشانه گرفت. بعد با قنداق آن به سرم کوبید و من زخمی شدم؛ برای همین اشهدم را خواندم و با خود گفتم زندگی ام تمام است. چند دقیقه بعد همدستش که او هم مسلح بود وارد مغازه ام شد و ...
فیلم گفتگو با 2 دزد خشن در تهران / راز خانه مجردی پنهان ماند و ... + عکس
حجم ویدیو: 86.29M | مدت زمان ویدیو: 00:10:12 به گزارش گروه خرداد ماه سال جاری خبر مسلحانه از یک طلافرشی در خیابان عباسی به تیم اداره یکم آگاهی اعلام شد. با حضورم ماموران در محل سرقت، صاحب طلافروشی به ماموران گفت: سارقان 2 نفر بودند که با ماسک صورت خود را پوشانده و بعد با تهدید اسلحه حدود یک کیلو و چهارصد گرم طلا را سرقت و در حین اقدام به تیراندازی کردند که یکی از گلوله ها به ...
عزتی:منتظرسی دی"اکسیدان"نباشید!
...> وی همچنین افزود: خوشبختانه بعد از گذشت تقریبا 9 هفته از اکران این فیلم هنوز هم شاهد استقبال مردم و سالن های شلوغ این فیلم هستیم چرا که سعی کردیم فیلمی را بسازیم که حال مخاطبان را خوب کند. جواد عزتی نیز از مخاطبان به دلیل استقبال از فیلم تشکر و قدردانی کرد و عنوان کرد که خیلی خوشحال هستم که در اینجا و در جمع شما عزیزان حضور دارم و امیدوارم که فیلم را دوست داشته باشید، اگر فیلم را دوست ...