سایر منابع:
سایر خبرها
معمای تجاوز 3 مرد جوان به خانم ورزشکار
و گفت: یکی از متهمان کارگر خانه ام بود و چند روز پیش از حادثه متوجه شدم که وسایل خانه ام را به سرقت برده است. با او تماس گرفتم و با اینکه ابتدا منکر همه چیز بود اما وقتی دید من مدرک دارم همه چیز را گردن گرفت و قرار شد وسایل را برایم بیاورد اما چند روز بعد یکدفعه با دو مرد به سراغم آمد و مرا با همدستی آن دو نفر به صندوق عقب ماشین شان انداختند. من غریق نجات هستم و توان بدنی خوبی هم دارم اما چون ...
غرش توپ های شهریور در روزهای اشغال ایران
الان به خانه علی سهیلی بروید و به اتفاق او سفیر شوروی را ملاقات کنید. ساعت دو بعد از نیمه شب به همراه سهیلی به سفارت شوروی رفته و با آندره اسمیرنوف سفیر شوروی ملاقات کردیم . من جریان حادثه را برای او شرح دادم و گفتم سربازان شما نه تنها مقررات بین المللی را نقض کرده اند، بلکه مرتکب کار خلاف انسانیت و شرافت سربازی هم شده اند. اسمیرنوف از شنیدن این ماجرا به اندازه ای ناراحت شد که چند دقیقه بی اختیار ...
تتو بدون تیتر
دلخواهم را پیدا کردم.یک سالن مجهز و لاکچری با تعداد زیادی از پرسنل که همه شان شیک و با کلاس بودند. دیبا اینها را که می بیند، تصمیم اش را قطی می کند و برای آرایش شب عروسی و همچنین تتو ابرو نوبت می گیرد: چند روز قبل از عروسی برای تتو رفتم. فرم رضایتی که آرایشگر بهم داده بود را امضا کردم تا او دست به کار شود. ابرویم همانی شد که می خواستم و صورتم هم خیلی تغییر کرد. من هم خوشحال و خندان راهی خانه شدم؛ اما ...
قصه ما با ایده قهرمان پروری پیش رفت/ محافظه کاری نکردیم
خبرگزاری مهر -گروه هنر-محیا رضایی: اولین تجربه بلند سینمایی محمدرضا خردمندان اگر در زمره خواص آثار سینمایی نباشد اما دست کم چند پله از فیلم هایی که نگاه متفاوتی به جامعه و نوجوانان این دوره و زمانه دارند، بالاتر است؛ هر چند که کارگردان این نظر را نمی پذیرد و معتقد است از ابتدای ایده قرار نبود فیلمش برای نوجوانان باشد و اتفاقا روایتی برای دنیای بزرگسالی است. بیست و یک روز بعد قصه ...
از دل دادگی به رهبری تا عروج در منا
را ندیدم و در اوج شادی و خوشحالی که مقام اولی در مالزی را کسب کرده بود من آن قدر خوشحالی محسن را ندیدم. هیچ وقت یادم نمی رود به محسن گفتم مادر جان از تو گله دارم، گفت بفرمایید مادرجان؛ گفتم قبل و بعد مالزی ات مانند هم است خیلی خوشحال نیستی مادر! علت چیست؟ گفت: مادرجان من که برای کسب مقام نرفتم، آن قدرهمه گفتند محسن مقام ندارد من شرکت کردم وگرنه برای کسب مقام نرفتم. شاید رفتم ...
خاطرات سپهبد احمد امیر احمدی، فرماندار نظامی تهران از روزهای اشغال ایران
شهر برگشتیم مستقیماً به خانه محمدعلی فروغی رفته و از ایشان خواستم که سفیر شوروی را احضار نموده و به او اعتراض کند. فروغی با حوصله و خونسردی خاصی مرا از عصبانیت بیرون آورده و گفت همین الان به خانه علی سهیلی بروید و به اتفاق او سفیر شوروی را ملاقات کنید. ساعت دو بعد از نیمه شب به همراه سهیلی به سفارت شوروی رفته و با آندره اسمیرنوف سفیر شوروی ملاقات کردیم . من جریان حادثه را برای او شرح دادم و گفتم ...
بیوگرافی سیامک انصاری و همسرش طناز +شغل دوم
قاب تلویزیون آمد سپس سال 74 با فیلم سفر به چزابه پایش به سینما باز شد؛ اما سال 77 آشنایی اش اولیه اش با مدیری و سپس همکاری اش با او مسیر هنری اش را وارد فاز جدیدی کرد تصمیم به مهاجرت قبل از سریال پاورچین کارهایم را کرده بودم که از ایران بروم برادرم تازه فوت کرده بود و من اصلا شرایط روحی مناسبی نداشتم. شال و کلاه کرده بودم بروم، اما جواد رضویان با من تماس گرفت و گفت ...
ماجرای ربوده شدن مرموز جوان ماشین فروش
و یک گردنبند بود را گرفتند و رفتند. اما این همه ماجرا نبود. بعد از آن سند خودروی 206 ام را به نام آنها زدم. اما تمام این ها برایشان کافی نبود. بعد از آن هم 12 میلیون تومان پول از حساب بانکی خودم و حدود 15 میلیون هم از دوستانم قرض کردم که به حساب بانکی ساسان واریزکردم. قضیه خانه چیست؟ خانه ای در اطراف تهران داشتم که حدود 75 میلیون تومان ارزش دارد. با پدرم تماس گرفتم و از او خواستم ...
اعترافات تکان دهنده آسیب دیدگان عرفان حلقه/ حکم اعدام برای طاهری کم است/ می خواستم به خدا برسم به شیطان ...
چنین اظهار می دارد: شب تا صبح نمی خوابیدم و درسم را هم رها کرده بودم چون حال روحی من بد بود و نمی توانستم در کلاس حاضر شوم؛ 5 ترم مرخصی گرفتم؛ در طول 24 ساعت خوابم خیلی کم شده بود؛ افسردگی شدید گرفته بودم و از صبح تا شب فقط گریه می کردم. کنترل گریه دست خودم نبود، دچار حالت تهوع بودم و گفته می شد که جن و ارواح سرگردان در حال خروج از بدن تو هستند؛ من در حال خود نبودم و بیشتر اوقات قرص آرام بخش مصرف می ...
شرط پسران مقتول برای حمید صفت/ انتقال حمید صفت به زندان رجایی شهر
اتاق خبر 24 : حمید باید حقیقت را بگوید صبح امروز حمید صفت درحالی که دو پسر مقتول و مادرش در جلسه حضور داشتند،به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در تحقیقات گفت: قصد جنایت نداشته و در زمان درگیری تنها به صورت پدرخوانده اش ضربه زده است. کاری که انجام دادم درست نبوده اما وقتی پدرخوانده ام در برابر اعتراضم گفت زدم که زدم عصبانی تر شدم. این درحالی بود که ...
آموزش و پرورش بنگاه کاریابی نیست
مهربانی که صورت پر از آبله اش و قوزِ مخروطی شکلش، مرا می ترساند. آن قدر که شب ها توی بستر هزار غلت می زدم تا خوابم ببرد. ردّپای تصوّرم از او را در بدترین کابوس های کودکی ام هم می شد دید. هر شب پیرزن گوژپشتی را به خواب می دیدم که از مقابل امامزاده سلطان محمّد شریف تا نزدیک خانه مان دنبالم می کرد. من نفس زنان از او می گریختم. می خواستم فریاد بزنم؛ امّا نای فریادزدن نداشتم. فریادرسی هم. نزدیکم می شد. عصای ...
زنان از وضعیت گذران اوقات فراغت خود رضایت ندارند/ اهمیت تشکیل شبکه های زنانه
داخل خانه می داند و می گوید: "قبلاً وقتی از سرکار برمی گشتم خونه، قبل از این که به کارهای خونه برسم یکی، دو ساعت وقت خالی داشتم که این ساعت ها رو با تلویزیون نگاه کردن یا صحبت تلفنی با دوستانم پر می کردم. نه تنهایی خرید می رفتم نه اهل دور دور بودم، حتی باشگاه و استخر هم نمی رفتم. شاید هفته ای یک یا دو بار هم به خانواده هامون سر می زدم. درواقع، بیشتر تفریحاتم خانوادگی و داخل منزل بود. قراره وقتی ...
صدایی که مرهم دردهایم شد
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفاع پرس ، یکی از فرماندهان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس زنجان احمد فتحی از مجروح شدن و از دست دادن دوستش حسن منادی در بعد از عملیات کربلای 5 روایتی را بیان کرده است که در ادامه می خوانید. عملیات کربلای 5 تازه تمام شده بود که خانواده ام تماس گرفتند و پیغام دادند هرچه زودتر به زنجان برگردم. نگفتند چه اتفاقی افتاده؛ اما خودم حدس می زدم برادرم به شهادت رسیده ...
عکس جالب از نیوشا ضیغمی و همسرش وسط دریا!
خودش را دارد و براساس دیدگاهی که دارد نسبت به افرادی که با آنها در ارتباط است معاشرت می کند و در نهایت آن فردی که از فیلترهای ذهنیش عبور می کند را انتخاب می کند. آرش تقریباً بیشتر ملاک هایی که من برای همسر آینده ام داشتم را دارا بود و برخلاف شایعاتی که در مورد ما وجود داشت، تنها چیزی که در انتخاب او برای من بی اهمیت بود مسائل مالی بود چرا که مطمئن بودم پول بعد از گذشت مدتی جذابیت هایش را از دست ...
نویسندگان نباید به خودسانسوری دچار شوند
، مجموعه داستانی سرپرست خوابگاه دختران را بنویسم که با هر ناشری که تماس گرفتم بدون این که اثر را بخوانند آن را رد کردند که داستان کوتاه خواننده ندارد! فارس: چرا با هزینه شخصی چاپ نکردید؟ نظام پور: خواستم خودم با هزینه شخصی چاپ کنم که دوستی مرا منصرف کرد. ایشان معتقد بود کمی صبر کنم و همچنان بنویسم تا بالاخره ارزش کارم را کسی بفهمد و حاضر باشد برایش سرمایه گذاری کند. وسوسه شیرینی ...
دوبلور ایشیزاکی: صدای من واقعا خاص نیست
... بعد از آن صدای شخصیت یک فیلم به نام نیپر را می گفتم. بازهم صدایم را دوست نداشتم. اما آدم های مختلف صدایم را شنیده بودند و زنگ می زدند و تبریک می گفتند و حتی به من پیشنهاد کار می دادند. سالها گذشت تا صدای خودم را دوست داشتم. البته الان دوست دارم و گاهی می گویم چه خوب گفتی! بعد از آن به من رُل های مختلفی دادند: ماجراهای نیلز، پیتر پسر کوهستان، هشتادروز دور دنیا، کارآگاه گجت و نقش پنی را گفتم و ...
بالاخره بی بی سی فارسی دم به تله داد
... *شما، محمد صراف، محمد حسین مهدویان، اردلان عاشوری و... . این روایت فتح عجب درخت پرباری بود به مدیریت بزرگی مثل سید محمد آوینی. – آوینی سنگ بنای روایت فتح را درست چیده بود، من در دوران دانشجویی از شهرستان بلند شدم و به تهران آمدم. بعد درمحیط روایت فتح مسیر حرفه ای من دچار یک دگرگونی شد. اسم روایت فتح برای ما یک تقدس داشت. من به عنوان محقق به فضای مستند سازی ورود پیدا کردم، به ...
داماد گرگانی که همسر عقدکرده اش را در خیابان با کارد کشت،به دار آویخته می شود
جنایت پرونده معروف به چهار راه تابلو ی گرگان، پس ازدستگیری در اعتراف هایش گفت: هرچه تلاش کردم همسرم دوباره به خانه و زندگی مشترک برگردد قبول نکرد. مدتی بود که احساس می کردم رفتارش تغییر کرده است. فائزه در یک آرایشگاه کار می کرد و من هم دوست نداشتم او اینکار را ادامه دهد.بنابراین تصمیم به قتلش گرفتم. بعد از اعترافات متهم و درخواست قصاص از سوی اولیای دم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان ...
دوران اسارت هر 3 روز یک بار ختم قرآن می کردم
انفرادی بودم. مدتی بعد به اردوگاه موصل منتقل شدم. آنجا هزار و500 نفر اسیر ایرانی داشت. به خاطر ترکش هایی که در کمرم بود دو بار مورد جراحی قرار گرفتم، زیرا جای ترکش ها عفونت می کرد و نمی گذاشت زخم هایم جوش بخورد. حتی بعد از شش ماه که از طرف صلیب سرخ می آیند من را ببینند می گویند باید عمل شوید. چون من به سختی می توانستم راه بروم عمل سوم در بیمارستان نظامی شهر موصل عراق انجام شد. بعد از آن من را به ...
کارگردان لوگان خوش شانس : هیچکس منتظر نقاشی های من نبود
نقاشم درس می گرفتم، اما قرار بود پنج سال طول بکشد تا چیزی داشته باشم که بتوانم به کسی نشان بدهم. وقتی برگشتم سر صحنه فیلمبرداری The Knick متوجه شدم هیچکس منتظر نقاشی های من نبود. سر صحنه فیلمبرداری خیلی حس خانه بودن می کنم. این کار من است. لوگان خوش شانس روز جمعه بیست و پنجم آگوست در بریتانیا اکران شد. ...
تغییر کاربری دکه به خوابگاه دختران
کمال ناباوری گفت: اگر مدرک داشته باشی، بله. پرسیدم به چه مدرکی نیاز است؟ گفت کارت دانشجویی ات را نشانم بده تا امشب دکه را با قیمت 50 هزار تومان تحویلت بدهم. پرسیدم به کارت چه احتیاجی هست؟ پاسخ داد: اگر کلانتری بیاید، من باید چه جوابی بدهم؟ بگویم شما چه کسی هستی و شما به چه دلیلی در دکه مانده اید، از همین رو یک کارت شناسایی لازم دارم. گفتم کارت شناسایی بدهم، مشکل حل خواهد شد؟ گفت بله، پاسخ دادم که ...
نقل و انتقالات ؛ ایمان موسوی در آستانه پیوستن به ذوب آهن
گفتم یک تار موی جواد نکونام را به هزار تا مثل شما نمی دهم. گفتن از فوتبال خداحافظی می کنم، شماره 10 تان را هم نمی خواهم ولی آقا جواد را به شما نمی فروشم. گفتی تماس گرفتند و گفتند موسوی را بیرون بیاندازید. منظورت زمانی است که در تبریز بودی یا حالا که در اهواز هستی؟ هر جا که می خواستم بروم زنگ می زدند و می گفتند چرا ایمان موسوی را می گیرید، این که بازیکن نیست. لفظ زشتی به کار برده بودند ...
اسیدپاشی به خاطر طلاق
می کرد. چندین بار خواستم از او طلاق بگیرم اما قبول نکرد. برای همین تصمیم گرفتم کمی تنبیهش کنم تا راضی به طلاقم شود. با همسرم 19 سال قبل آشنا شدم.آن موقع برادرش مستأجر خانه پدرم بود. بعد از مدتی باهم ازدواج کردیم. پژمان قبل از آنکه ازدواج کند اعتیاد داشت اما ترک کرد و بعد از آن به قلیان رو آورد. چهار سال مدام در قهوه خانه ها بود که این بار به سراغ شیشه و کراک رفت. او خیلی من و بچه هایم را ...
مهمان نوازی ایرانی نقطه ی عطف تبریز 2018
نمی توانم به خوبی پاسخ دهم. اهل لهستان بودند و از من خواستند تا جاهای دیدنی تبریز را به آنها معرفی کنم. تصمیم گرفتم آنها را به خانه ببرم، پیشنهادم را مطرح کردم و گفتگویی بین آنها رد و بدل شد و پیشنهادم را قبول کردند، همان لحظه با بردارم تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم و از او خواستم تا مهمان ها را تا خانه همراهی کند. وارد خانه که شدیم تعجب و کنجکاوی در چهره شان نمایان بود ...
نیلوفر از شوهر وحشی اش گفت ! + عکس
.... وی همچنین گفت بعد از قتل برادرش با جعل امضای 28 میلیون و 500 هزار تومان از حساب وی برداشت کرده است. این زن و شوهر چندی پیش در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge محمد باقر قربان زاده و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در ان جلسه خواهر مجید گفت: من از همان ابتدا اعلام گذشت کرده بودم چون حاضر به قصاص برادرم نیستم.اما برادر بزرگ مجید و دختر 12ساله علی ...
ترامپ، آمازون ریاست جمهوری است!
آمده و آیا ارگانیک بوده یا نه. اما اگر یک فنجان کاپوچینو دست ترامپ بدهید قبل از اینکه آن را مزه کند به کف روی آن نگاه می کند و از شما که کنارش نشسته اید می پرسد: نظرت درباره این کاپوچینو چیه؟ بعد به حرفتان گوش می دهد و طبق غریزه اش یک جواب را که فکر می کند درست است درباره آن کاپوچینو سرهم می کند. او این شکل از تصمیم گیری و ابراز عقیده درباره موضوعات مختلف را 150 بار در روز انجام می دهد. تنها فرقش ...
شرط پسران مقتول برای بخشش خواننده رپ!
زمانی که متوجه شدم دوباره با مادرم درگیر شده و کتکش زده، ناراحت شدم و برای ترساندن وی به خانه آنها رفتم که میان ما درگیری رخ داد و نفهمیدم چطور شد که شوهر مادرم حالش بد شده و با انتقال به بیمارستان بعد از سه روز فوت کرد. وی افزود: من قصد نداشتم او بمیرد. خیلی پشیمانم و می خواستم فقط او بترسد. از فرزندان این مرد می خواهم که شرایط مرا درک کنند. من هم یک پسرم و زمانی که متوجه شدم مادرم را ...
2 بار قصاص، برای عامل قتل پدر و برادر
.... زمانی متوجه این موضوع شدم که همسرم تصمیم گرفت برادرش را به قتل برساند و من را تهدید کرد درباره این موضوع به کسی حرفی نزنم. اما من ترسیدم قربانی بعدی خودم باشم برای همین به اداره پلیس مراجعه کردم و همه چیز را لو دادم. من در این ماجرا هیچ نقشی نداشتم. پلیس در ادامه بررسی ها متوجه شد مبلغ زیادی پول پس از قتل برادر شاهین به حساب ژاله واریز شده است. بنابراین بار دیگر ژاله را مورد بازجویی ...
این جا همه با هم برابرند
دکتر هستیم، تا اتفاقی برایش می افتد در خانه ما را می زنند که بیا فشارش را بگیر یا کاری بکن. چند روز پیش دوباره حالش بد شده بود، دارو خورده بود و دارو در راه هوایی گیر کرده بود و کسی متوجه نمی شد. کبود شده بود و آن قدر همه جیغ و داد می کردند که دیگر خودم هم ترسیده بودم. راه تنفسی اش را باز کردم و بعد که به خانه برگشتم از شدت فشاری که رویم بود گریه ام گرفت. خاطره های دختران توانا کم نیست هرکدام ...
ورود کمیسیون فرهنگی شورای شهر به موضوع تعطیلی خانه خورشید
یافته است، قرار گرفتم، تاکید کرد: همان روز با شهردار منطقه 12 تماس گرفتم و از وی خواستم تا هر چه سریع تر این مشکل را حل کند. وی با بیان این که خانه خورشید، یکی از مراکزی است که فعالیت های روشنی در حوزه آموزش و توانمندسازی زنان بهبود یافته دارد، تاکید کرد: در سال های اخیر “خانه خورشید” تجربیات موفقیتی داشته که آن را به نهادهای مشابه هم عرضه کرده است. عضو کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورا در ...