سایر منابع:
سایر خبرها
چمران می گفت این پسر بچه من است
بود که اعمال هرکسی را به پای خودش می نویسند. اصلا به خاطر همین جثه و اندام کوچکی که داشت به او لقب شهید فهمیده آذربایجان را دادند. از برادر شما و شهید مصطفی چمران چند عکس به یادگار مانده، درباره این عکس ها توضیح می دهید؟حسن چطور با شهید چمران آشنا شد؟ حسن همان بار اولی که به جبهه اعزام شده بود بعد از گذراندن یک دوره ده روزه آمادگی دفاعی در مسجد سلیمان به گروه شهید چمران منتقل ...
محاکمه مردی که پدر زن سابقش را کشت
نقش زمین شد و مرد. وقتی دیدم جسدش را نمی توانم به جایی انتقال دهم موضوع رابه برادرم خبر دادم و با او جسدش را تکه تکه کردیم و در مکان های محتلف تهران رها کردیم. چون نمی خواستم بوی جسد ساختمان را فرا بگیرد. بدین ترتیب حمید برادر وحید هم دستگیر شد و هر دو متهم سال گذشته تحت محاکمه قرار گرفتند و وحید به عنوان متهم ردیف اول به قصاص محکوم شد و برادرش حمید هم به حبس محکوم شد. اما ...
ایستگاه آخر در عرق ریزان شرجی
. فاطمه تا قبل از آمدن به اینجا نه مرده شسته بود و نه حتی از نزدیک مرده ای دیده بود. می گوید: نخستین مرده ای که غسلش دادم تازه عروسی بود که تصادف کرده بود. بغض داشتم و می خواستم بزنم زیر گریه و های های گریه کنم. از این گذشته، از ترس هم خشکم زده بود. تا چند دقیقه جرأت نزدیک شدن و دست زدن به میت را نداشتم. خلاصه با دلگرمی دادن خواهرم، جلو رفتم. هیچ وقت خدا یادم نمی رود. حاج حسین اما با لبخند می ...
گفت وگو با مهدی،حسین و ابوالحسن طالقانی فرزندان آیت الله / اگر طالقانی زنده بود...
حقوق می گرفتم. جالب این است که من دانشگاه پهلوی بودم، پدرم دشمن درجه یک پهلوی بود، با این همه نگفتند که تو چون پسر او هستی نباید این جا درس بخوانی. مهدی طالقانی: البته یک بار اخراج شدی! حسین طالقانی: اخراج به دلیل این که خودم دانشگاه را به اعتصاب کشاندم. وگرنه اگر اعتصاب نکرده بودم که اخراج نمی شدم. بعد از آن هم تازه بعد از دو سال کنفرانس آموزشی رامسر تشکیل شد و شاه گفت که اینها را دوباره ...
درخواست بخشش قاتل 17 ساله در دادگاه
آنها با چاقو به سعید زد و فرار کرد. دستگیری ضارب در دستور کار قرار گرفت تا این که حمید 17 ساله پس از یک سال در خانه پدری اش بازداشت شد. او در بازجویی ها به قتل تحت تاثیر مصرف مشروب اعتراف کرد و به زندان افتاد. متهم در پزشکی قانونی پرونده پس از صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی فرستاده شد. در نخستین جلسه دادگاه ...
پدرزن سابقم به زن دومم نظر داشت به او هشدار دادم گوش نداد تا اینکه.....+ عکس
هیات قضایی وارد شور شد و محمد جواد را به قصاص و پرداخت دیه به خاطر جنایت بر میت و برادرش را به زندان و دیه محکوم کرد. حکم صادره اما با توجه به فوت همسر محمد جواد که یکی از اولیای دم محسوب می شد در دیوان عالی کشور تایید نشد. قضات دیوان عالی کشور با طرح ایرادی شکلی خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب محمد جواد دیروز برای دومین بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ...
فراز و فرود قتل آتنا اصلانی
فرستاده و در قعر نایلون و سیمان و خاک خفته استدادستان عمومی و انقلاب اردبیل در گفتگو با خبرنگار تصریح کرد: بررسی های پزشکی قانونی از جسد آتنا نشان داد که مواردی از تجاوز به عنف مشاهده می شود. ناصر عتباتی کتمان قاتل در این خصوص را نادرست دانست و گفت: قاتل به تجاوز به عنف و قتل آتنا اعتراف کرده و بعدها وقتی پرونده این فرد به صورت جدی بررسی شد، ارتکاب به قتل یک زن نیز عیان شد. دست ها ...
اعتراف به قتل پدر زن سابق
اسفندماه سال 91 بود که اعضای خانواده مردی سالخورده به نام صالح گم شدن او را به پلیس خبر دادند. به گزارش نامه نیوز پسر او گفت: پدرم برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. او از ناحیه یک پا دچار معلولیت بود و احتمال می دهیم حادثه ای برایش اتفاق افتاده باشد. بعد از مطرح شدن شکایت مأموران به داماد سابق مرد گمشده که مردی 52 ساله به نام محمد بود، مظنون شدند و او را بازداشت کردند ...
درخواست قاتل از دادگاه: قصاصم کنید
پدرزن سابقم حفظ کردم و با او رابطه خوبی داشتم و معمولا هفته ای یک بار به خانه من سر می زد. 13 سال پس از جدایی از همسرم با زن دیگری ازدواج کردم، بااین حال پدرزن سابقم باز هم به خانه من رفت وآمد داشت تا اینکه پس از مدتی متوجه رفتار های مشکوک سعید، پدرزن سابقم، شدم؛ او به همسرم نظر داشت. او درباره روز حادثه گفت: سعید دست همسرم را گرفت و کشید، من هم سعی کردم دستش را جدا کنم، در همین حین او را هل ...
قتل عام خانوادگی با انگیزه های نامعلوم
؛ ناگهان متوجه آثار خون روی نرده های دزدگیر آپارتمان شدم؛ می دانستم که مینو و پژمان با یکدیگر اختلاف شدید پیدا کردنده اند و حتی خواهرم چندین بار از پژمان درخواست طلاق کرده است. ترسیدم. به دنبال کلیدساز رفتم. زمانی که وارد خانه شدیم، همه جا پر از آثار خون بود؛ جسد مینو و پژمان داخل اتاق خواب و جسد پارسا نیز داخل حمام افتاده بود. با سروصدای من، همسایه ها به طبقه دوم آمدند و پس از دقایقی پلیس در محل حاضر ...
قتل عام خانوادگی درقلهک / استاد دانشگاه حمام خون به راه انداخت
احمدی رفته و زمانیکه در خانه مرد جوان را باز کردند با صحنه هولناکی روبرو شدند. ماموران زمانیکه وارد خانه شدند با جسد خونین پسر 14 ساله در نزدیکی سرویس بهداشتی و جسد غرق خون زن جوان و شوهرش در خانه روبرو شدند و همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس شعبه 10 دادسرای امور جنایی در محل جنایت حاضر شوند. تحقیقات ابتدایی کارآگاهان نشان از آن داشت که ...
معروف ترین قاتل های ایرانی را بشناسید/تصاویر
قاتلان زنجیره ای ایران است. اقدامات وحشیانه او در خصوص قتلهای سریالی اش را از سال 1371 آغاز کرد. خوشرو 2 بار دستگیر شد. بار اول به جرم سرقت و تجاوز در سال 1371 که توانست از چنگال پلیس بگریزد و بار دوم به جرم 9 فقره قتل، محکوم به حبس شد. غلامرضا خوشرو کوران کوردیه متولد یکم آذرماه سال 1343 در یکی از روستای فاروج بود. در تهران ازدواج کرد اما به دلیل بدخلقی از همسرش جدا شد و به خراسان بازگشت ...
اگر طالقانی زنده بود...
. بنده دانشجو بودم شب ها در کارخانه کار می کردم و حقوق می گرفتم. جالب این است که من دانشگاه پهلوی بودم، پدرم دشمن درجه یک پهلوی بود، با این همه نگفتند که تو چون پسر او هستی نباید این جا درس بخوانی. مهدی طالقانی: البته یک بار اخراج شدی! حسین طالقانی: اخراج به دلیل این که خودم دانشگاه را به اعتصاب کشاندم. وگرنه اگر اعتصاب نکرده بودم که اخراج نمی شدم. بعد از آن هم تازه بعد از دو سال ...
معمای یک قتل عام خانوادگی
شهروند| جنایتی مبهم. پرونده ای معماگونه. حادثه ای تکان دهنده، قتل عام خانوادگی با انگیزه ای نامعلوم. چهار جسد و جنازه قاتلی که گفته می شود پس از ارتکاب به چهار قتل با چاقو خودکشی کرده است. همه عضو یک خانواده بودند، یک خانواده نسبتا مرفه با موقعیت اجتماعی مناسب. چاقویی که جان 4 نفر از اعضای این خانواده را نشانه گرفت و دست آخر هم بر گردن عامل این جنایت نشست. کسی که در یک روز هم پسر و همسرش را کشت و ...
دلجویی پدرانه نماینده ولی فقیه از دو خانواده شهید
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از خبرگزاری تسنیم از بیرجند ، قرار ساعت 17٫30 درب خانه شهید درویشی، من که تصمیم داشتم زودتر از میهمانان خود را به خانه شهید برسانم قلم و دفترم را زودتر برداشته و به سمت خانه پدر شهید رفتم، در بین راه ترافیک سنگین بود، عقربه های ساعت پشت سر هم یکی یکی جلو می رفت، زمان برایم تند سپری می شد و اما هنوز من خانه شهید نرسیده بودم نفسم حبس شده بود، از تاکسی پیاده شدم تا ...
راز سر به مهر جنایت هولناک استاد دانشگاه
ساعاتی بعد اما با پیدا شدن جسد پدر و مادر او در دفتر کارش در پاسداران معلوم شد که همه این جنایات توسط استاد 40ساله صورت گرفته است.شامگاه دوشنبه، مأموران کلانتری 124قلهک به دنبال تماس زنی جوان خود را به ساختمان شماره 6 در خیابان یخچال، خیابان فکوریان رساندند. در آپارتمان طبقه دوم، اجساد غرق درخون یک زن و مرد به همراه پسربچه 11ساله شان به چشم می خورد که همگی با ضربات چاقو کشته شده ...
فرازهایی از سیره عملی امام هادی علیه السلام
طول امامت سی و سه ساله اش با شش خلیفه ی عباسی هم عصر بود. 1 معتصم هشتمین خلیفه ی عباسی (220 227 ه . ق.) حدود هفت سال. 2 واثق پسر معتصم (227 232 ه . ق.) حدود پنج سال. 3 متوکّل برادر واثق (232 247 ه . ق.) حدود پانزده سال. 4 منتصر پسر متوکل، (شش ماه). 5 مستعین پسر عموی منتصر (247 252 ه . ق.) حدود پنج سال. 6 معتز پسر دیگر متوکّل (252 254 ه . ق.) حدود دو سال. ...
یک جنایت عجیب خانوادگی
. ناگهان متوجه آثار خون روی نرده های دزدگیر آپارتمان شدم. می دانستم که مینو و پژمان با یکدیگر اخلاف شدید پیدا کردند و حتی خواهرم چندین بار از پژمان درخواست طلاق کرده، ترسیدم به دنبال کلید ساز رفتم. زمانی که وارد خانه شدیم، همه جا پر از آثار خون بود. داخل اتاق خواب، جسد مینو و پژمان افتاده بود و جسد پارسا نیز در داخل حمام با سر وصدای من ، همسایه ها به طبقه دوم آمده و پس از دقایقی پلیس در ...
وصیت کرد اگر جنازه ام برنگشت، بروید سر مزار دیگر شهدا گریه کنید/ از بس جثه اش کوچک بود و سر نترسی داشت ...
بود خیلی با شهید چمران ارتباطش خوب بود، ارادتمندش بود و بسیار دوستش داشت. عکسی هم با شهید چمران دارد که یک طرف برادر من به عنوان کوچکترین رزمنده و طرف دیگر شهید ابراهیمی به عنوان مسن ترین رزمنده حضور دارند. بعد از آن هم اعزام شد به جنوب کشور. یک بار که مجروح بود و آمده بود خانه، خبر شهدات شهید چمران را شنید. خیلی ناراحت شد و از ته دل گریه کرد. قرارش از دست رفته بود. مرخصی ...
خانواده یکی از دانش آموزان کشته شده در تصادف:می ترسیم نامه های آموزش وپرورش را امضا کنیم
چندین بار مطرح کرده بود اما ما راضی نبودیم. آن روز من در خانه همسرم بودم، پدرم در رودان سر کار بود و مادرم که باردار است، در خانه استراحت می کرد، هیچ کس راضی به رفتن شیوا به این اردو نبود، اما همان روز شیوا وسایلش را جمع می کند و از خانه خارج می شود. مادرم او را درحالی که با تعدادی از دوستان مدرسه اش سوار خودرو می شده، دید که از دور دست تکان می دهد و می گوید، خداحافظ من رفتم. ما از او خبر ...
قتل همسر به علت عضویت در تلگرام و اینستاگرام/قاتل: پسرهای زیادی عکس هایش را لایک می کردند!
.... بعد از خانه بیرون آمدم و خودم را تحویل کلانتری قلهک دادم. متهم در آخرین دفاع خود نیز گفت: من از کاری که کردم شرمنده ام. خانواده مقتول، مثل خانواده خودم هستند. سپس پدر مقتول بار دیگر در جایگاه ایستاد و گفت: من فعلا قصاص می خواهم اما شاید در آینده با متهم مصالحه کردیم. الان حاضرم تفاضل دیه را هم پرداخت کنم تا قصاص اجرا شود. در پایان دادگاه، قضات برای صدور رای وارد شور شدند. ...
شهید بهشتی از مؤتلفه خواست به یاری شهید قدوسی برود
. قاضی و زندان و ... آن هم همانجا بود. این موضوع در زمان ایشان یک سامانی گرفت، در ضمن آنکه با آن برخورد جدی هم شد. ایام هفت تیر هم ما همانجا بودیم که این اتفاق افتاد و خبر شهادت پدر را به من دادند. اگر روزشمار تاریخ آن روزها را داشتیم می شد به ترتیب مسائل را گفت چون بعد از بیست سی سال حضور ذهن دقیقی نسبت به تقدم و تاخر برخی از این اقدامات ندارم. از کارهای دیگر بیانیه ای از طرف آقای قدوسی ...
افزایش قربانیان جنایت خیابان یخچال به 5 نفر/ کشف جسد پدر و مادر پژمان در دفتر خیابان پاسداران+تصویر قاتل
باز نکرد. ناگهان متوجه آثار خون روی نرده های دزدگیر آپارتمان شدم. می دانستم که مینو و پژمان با یکدیگر اخلاف شدید پیدا کردند و حتی خواهرم چندین بار از پژمان درخواست طلاق کرده، ترسیدم به دنبال کلید ساز رفتم. زمانی که وارد خانه شدیم، همه جا پر از آثار خون بود. داخل اتاق خواب، جسد مینو و پژمان افتاده بود و جسد پارسا نیز در داخل حمام با سر وصدای من ، همسایه ها به طبقه دوم آمده و پس از دقایقی پلیس در محل ...
گفت و گو با صاحب یکی از خاطره انگیزترین تصاویر جنگ+عکس
تصویر سید حسن لباس پاسداری پدر را برتن دارد و عکسی ماندگار انداخته است. سیدعلی نور آدینه در یکی از روستاهای نزدیک امامزاده ابراهیم و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. 13 ساله بود که همراه خانواده اش به کشور عراق مهاجرت کرد و مدت هفت سال در آنجا به سر برد و در این مدت مشغول فراگیری قرآن شد. سپس به همراه خانواده اش به ایران برگشت. این شهید بزرگوار دارای دو پسر و دو دختر است که گفت وگوی ما با سید حسن ...
گزارشی از بیماری خاص با ظاهری متفاوت
در مردان دیده می شود. این بیماری عارضه ای است که طی آن در سیستم ایمنی بدن اختلالی ایجاد شده و گلبول های سفید بر این باورند که مو یک عنصر بیگانه در بدن بوده و آن را از بین می برند. سمیه و شش خواهر و برادر دیگرش هم به این بیماری مبتلا بودند و به همین دلیل خیلی در زندگی شان سرزنش شده اند و طعم شکست را بارها چشیده اند. او داستان زندگی اش را اینطور آغاز می کند: "در زمان کودکی مان پدرم در ...
فرزندم سیدجعفر، همیشه آرزوی شهادت داشت
رفت و در عملیات خیبر شرکت کرد. پس از اینکه به شدت از ناحیه کتف مجروح شد به تهران اعزام می شود و با فاصله اندکی دو مرتبه به جبهه می رود. یک سال بعد با اینکه موج انفجار نیز او را مجروح کرده بود این بار از ناحیه سر زخمی می شود و در سال های پایانی جنگ ، زمانی که قطعنامه 598 امضا شده بود گریه می کرد که چرا شهید نشده است و می گفت که" من لیاقت شهادت نداشتم ".... سیدعلی موسوی برادر شهید گفتگو را ...
سرگیجه در هرمزگان؛ اردو با رضایت بود؟
شیوا چندین بار مطرح کرده بود اما ما راضی نبودیم. آن روز من در خانه همسرم بودم، پدرم در رودان سر کار بود و مادرم که باردار است، در خانه استراحت می کرد، هیچ کس راضی به رفتن شیوا به این اردو نبود، اما همان روز شیوا وسایلش را جمع می کند و از خانه خارج می شود. مادرم او را درحالی که با تعدادی از دوستان مدرسه اش سوار خودرو می شده، دید که از دور دست تکان می دهد و می گوید، خداحافظ من رفتم. ما از او خبر ...
طلبه شهید به آغوش دخترش بازگشت
با پدرم در معراج بپوشم. بعد با همان لباس آنجا طواف کردم. دختر شهید تازه تفحص شده آقاجانی از طواف دور پیکر پدر سخن می گوید: البته در اصل دور پدرم طواف نکردم بلکه حس می کردم خدا در استخوان های به جا مانده از پدرم تجلی پیدا می کند. من با آن لباس ها دور خانه خدا گشته بودم. دیدم بهتر است آنجا هم گرد پدرم بگردم. وقتی مکه بودم یک عمره برای پدرم به جا آوردم. خیلی سخت اما شیرین بود. در کل آن زمان و در مسیر ...
با لباس احرام به دیدار پدر رفتم
طواف گرفتم. عبای پدر را بعد از 34 سال به او بازگرداندم/ مادر شهید می گوید تا پسرم را نبینم جان به عزرائیل نمی دهم او که عبای پدر را بعد از 34 سال به او بازگردانده است، در این باره می گوید: لباسی هم که روی پدرم انداختم عبا و قبایش بود. 14 سال پیش آن عبا را گاهی به همسرم می دادم تا وقت نماز روی دوشش بیندازد و گاهی می ایستادم و تماشایش می کردم. یک شب خیلی حالم بد شد. وقتی لباسش را تن همسرم ...
دفاع از ناموس و یک دیه تا آزادی
بار به خانه رفتم، عروسم فیلم شب عروسی شان را گذاشت، آن قدر گریه کردم و غصه خوردم که حالم بد شد.میان حرف های پرغصه اش خنده کوتاهی روی لبانش می نشیند و می گوید: پسر بزرگم الان پسری 2.5 ساله دارد که خیلی دوستش دارم. خدا را شکر می کنم که در نبودنم فرزندانم از راه راست منحرف نشدند و با ادب و مردم دار تربیت شدند و به هیچ خلافی آلوده نشدند. وقتی بعد از شش سال آزاد شدم، برای اولین بار که به حرم رفتم از ...