سایر منابع:
سایر خبرها
میرزاعلی؛ مردی برای تاریخ مقاومت
رزمنده این است. تا عملیات والفجر مقدماتی فرمانده ی گردان امام محمد تقی (ع) از لشکر علی بن ابیطالب بود. سپس به لشکر 31 عاشورا منتقل شد و به سمت جانشین محور تیپ منصوب شد. یکی از همرزمانش می گوید: در منطقه استقرار ما زمین ناهمواری بود.به این دلیل تعدادی تخت خواب برای ما فرستادند.حاج میرزاعلی رستم خانی آنها را بین بچه ها تقسیم کرد، تختی برای خودش نماند کفش هایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. ...
صدای فریادهای بنیتا را نمی شنیدم
خیابان بود و من هم سعی کردم از ترسم فقط فرار کنم. اصلا صدای فریادهای پدر بنیتا را نمی شنیدم. می دانستم اگر من را بگیرد کتکم می زند. وقتی از صحنه دور شدم بچه را دیدم که روی صندلی عقب بود. او خواب بود. به کیانشهر که رسیدیم بیدار شد و گریه کرد اما دوباره خوابید. من از ترسم که پلیس دستگیرم نکند با سرعت به سمت پاکدشت رفتم و ماشین را در منطقه پررفت وآمدی رها کردم. با کارت هدیه و پول نقدداخل ماشین ...
تلویزیون ندیدن برای بعضی ها پُز است
فرهنگ است. مخاطبان شبکه های مجازی، خالص هستند ضابطیان گوشه چشمی هم دارد به فعالیت در فضای مجازی و تجربه ای که او و محمد صوفی، با برنامه وقت خواب در این عرصه کسب کردند؛ راستش را بخواهید، جنس مخاطبان شبکه ها و فضای مجازی متفاوت است. مثلا مخاطب صفحه اینستاگرام یا تلگرام من، یک مخاطب خالص است. او پیوستن به یک صفحه، بودن در آن فضا و دیدن پست ها را آگاهانه انتخاب کرده است اما درباره مخاطب ...
دلم تنگ شده و خنده ام می گیرد!
شهدای ایران :دلم تنگ است؛ تنگ روزهایی که مصلحت اسلامی مطرح بود، نه اسلام مصلحتی. تنگ روزهایی که تشیع وسیله ای برای ارتزاق نشده بود. تنگ روزهایی که که اهداف عالی انسانی فدای مصلحت های شخصی نمی شد. تنگ روزهایی که آدمها اینقدر تضاد نداشتند. (تضاد برون و درون آدمها دلم را تنگ می کند!) دلم تنگ شده و خنده ام می گیرد! خنده ام می گیرد از اینکه؛ هیچ وقت در تمام عمرم تجربه ...
شهیدی که پیکرش 50 روز زیر آفتاب ماند + عکس
منتظره نبود اما نگران بودم پیکر حسن روی زمین بماند. به اسماعیل گفتم من سمت معبر بچه ها می روم و بر می گردم. اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره ها اجازه نمی داد، از طرفی هم بوی باروت و سوختن خار و خاشاک تنفس را مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه هایی که عقب می آمدند به گوش می رسید. به فکرم رسید که بچه ها را عقب ببریم و بعد سراغ حسن بیاییم. نگران بودیم که در مسیر برگشت ...
شهیدی که از امام حسین برات شهادتش را گرفت
...> حدود دو ماه قبل از حرکت او به جبهه، شب جمعه ای در خواب دیده بود که یک صف طولانی تشکیل شده و می گویند هرکس که می خواهد مولایش حسین(ع) را ملاقات کند، به صف بایستد، ایشان به مادرش گفته بود که من از همه جلوتر بودم که خدمت آقا رسیدم، امام حسین(ع) خیلی جوان و زیبا، لباس رزم پوشیده بودند و من رفتم جلو و ایشان را بوسیدم و گفتم آقا مرا شفاعت کنید، امام حسین هم تبسمی کردند و مرا در بغل گرفتند و در این وقت از ...
جریان انقلابی یک کنسرت روشن و معقول برگزارکند تا پیام حرفش به مردم برسد/ ظرفیت عظیم نماز جمعه را با ...
. بحث این است که ما باید برنامه سازی داشته باشیم که بالشت نرم زیر سر مردم خواب زده نگذارد بلکه مردم را بیدار کند و آنها را در جریان خطری که در حال حاضر آنها را تهدید می کند، بگذارد. من دو نمونه ی ساده می گویم. ما برجام را پشت سر گذاشتیم ولی هنوز مردم فکر می کنند که برجام فتح الفتوح بود درحالی که کمتر از هفتاد روز دیگر، موج جدید تحریمها از راه می رسد و انگار نه انگار که در کشور اتفاقی افتاده ...
شهید مدنی حقیقتاً یک مصداق بارزی از روحانی کامل بودند؛ روحانیِ ناطق بود
کرده بود، همه را اصلاً به شور آورد، به هیجان آورد، میتوانست با قشر مردم ارتباط برقرار کند. با طبقه ی علما؛ در اوّلین سمینار ائمّه ی جمعه که ما در قم تشکیل دادیم، همه ی علمای ائمّه ی جمعه ی سراسر کشور و علمای بزرگ و همین شهدای معروف در آنجا بودند - علمای سنّی و شیعه - که چند نفر سخنرانی کردند. بعد آقای مدنی پا شد آنجا، آن کنج ایستاد - من آن منظره را یادم نمیرود - و شروع کرد صحبت کردن و ...
برخورد تند آیت الله طالقانی با مسعود رجوی
فعالیت خود در نهضت آزادی ادامه دادم تا اینکه در خرداد ماه 1342 در جلسه نهضت آزادی دستگیر شدم البته آیت الله طالقانی را بعد از چند روز در بهمن 1341 از زندان آزاد کرده بودند چون محرم آن سال آبستن اتفاقات بزرگی بود و رژیم هم این موضوع را می دانست لذا ایشان را آزاد کردند تا با پرونده سنگین تر دستگیر کنند و به خیال خودشان شاید بتوانند ایشان را از بین ببرند اما آیت الله طالقانی هوشیار بود و این موضوع را ...
به تنها چیزی که نمی اندیشید خودش بود
روز صبح صدای تیر آمد و مرحوم آقای طالقانی فرمودند: طیب را اعدام کردند . بعد که اخبار را شنیدیم، فهمیدیم که ایشان درست حدس زده اند. بعد هم آقای طالقانی در حیاط زندان4، برای طیب قرآن خواندند و درباره اش سخنرانی کردند. رئیس زندان شماره4 مأموری را فرستاد که: به آقای طالقانی بگوید که صحبت نکنند. مأمور آمد، ولی رویش نشد حرفی بزند و نشست و گوش داد. همین طور مأموران دوم و سوم و... هم آمدند. تا بالاخره خود ...
بی باکی شهید شجاعی در جابجایی اعلامیه امام (ره)
احضار کرد و تذکر داد که دیگر این کار را تکرار نکند. عکس های امام (ره) محمدصادق شجاعی برادر شهید: پیش از انقلاب، در باغین دبیرستان وجود نداشت. من برای ادامه تحصیل به کرمان رفتم و برای مدتی در خانه دایی احمد ساکن شدم. یک روز در خانه را زدند. وقتی در را باز کردم، شخصی که پشت در بود، از من پرسید: آقای شجاعی تشریف دارند؟ ، با تعجب گفتم: نه ، پرسید: شما چه نسبتی با آن ها دارید؟ ، گفتم ...
فیلم های کمدی الان دلقلک بازی اند/ سینما را با سیرک اشتباه گرفته اند
که سابقه زیادی در ساخت این چنین فیلم ها دارد در گفت وگو با آنا درباره اوضاع فیلم های فعلی نظر جالبی دارد. خود این کارگردان البته چند وقتی است که سراغ فیلم کمدی نمی رود. چنانکه خود او عنوان کرد: وقتی این چنین فیلم هایی که هیچ چیزشان شبیه آثار کمدی نیست فعلا روی پرده هستند، چه نیازی به بودن ماست! * این ها فیلم کمدی نیستتند؛ دلقک بازی اند وی توضیح داد: فیلم های به ...
...و شعر باید بی فایده بماند
خصوص مخاطب انگلیسی زبان در خواندن چاپ قبلی کتاب به آن دچار شده بود و این را خارجی هایی که کتاب را برایشان فرستاده بودم یا خودشان به نحوی به آن دسترسی پیدا کرده بودند به من گفتند. چون آنها کتاب را از چپ به راست می خوانند و ما از راست به چپ می خوانیم. بنابراین اگر ادامه شعری به صفحه بعد برود کسی که ترجمه انگلیسی آن شعر را می خواند بالطبع می رود سراغ شعر سمت راستیِ صفحه بعد و درست متوجه ...
سایه سار ادبیّات خراسان
در شبی از شبهای ماه مبارک رمضان که پدرش دعای سحر را میخواند او گوش فرا داد و آن را حفظ کرد تا اینکه در شبی از آن شبها پدرش در اثر خواب آلودگی دعا را اشتباه خواند که میرزا عبدالجواد فوری پدر را متوجه اشتباهش کرد که این موضوع موجب مسرت و خوشحالی پدر گردید و راضی شد فرزند شش ساله خود را به مکتبخانه بفرستد. میرزا بر اثر اتکال به این هوش سرشار مراحل خواندن و نوشتن را به سرعت طی کرد و آنگاه به نیشابور ...
عراقی ها از سلامت پیکر شهید شگفت زده شدند
به گزارش دولت بهار، ماجرای سالم بودن پیکر شهیدحسین پیراینده پس از 12 سال یکی از نکات قابل تأمل توجه دفاع مقدس است؛ شهیدی که در آخرین روزهای اسارت، هنگامی که عراقی ها قصد داشتند چند تن از منافقین را همراه با آزادگان وارد ایران کنند، با نیروهای عراقی درگیر می شود و مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و به شهادت می رسد. 12 سال بعد هنگام مبادله شهدا با اسرای عراقی پیکر شهید سالم از خاک بیرون کشیده می شود و ...
تنگه احد را نگه داشتیم با نهروانیان چه باید کرد
در خنکای نسیم صبحگاهی در یادمان تمرچین و منطقه عملیاتی والفجر هنوز صدای مردانه مرتضی جاویدی و یاران با وفایش گوش جان را نوازش می دهد که تنگه احد را با مردانگی تمام نگه داشتیم و خود را لایق بوسه امام (ره) آن مرد الهی بر پیشانیمان ساختیم. اما نگرانیم که شما با نهروانیان چه میکنید. مردانه جنگیدند دلاوران ارتش و رزمندگان لشکر مقدس المهدی(عج) و لبهای تشنه و آتش دشمن در چند روز محاصره ...
ابراهیم یزدی به روایت احسان شریعتی
فلسطین به وجود آمد که دکتر یزدی هم مانند همه، متأثر از ادبیات و رویکرد آن دوران بود اما در دوران پس از انقلاب که مسائل و تنش ها به اصطلاح درون خَلقی بود و می بایست از درون نقد و اصلاح صورت می گرفت، دکتر باز هم با همین رویکرد اصلاحی با مؤلفه های سیاسی و اجتماعی همراهی کرد. دکتر یزدی در این سال ها هیچگاه از مشارکت قهر نکرد. این شاید وجه بارز مشخصه اصلاح اندیشی او باشد. مثلا به رغم همه ...
افشای جزئیاتی دردناک در دادگاه "بنیتا"؛ دو نفر غش کردند
خودرو پول نقد، هدیه کارت، ساک ورزشی، ابزار، ضبط ماشین و عینک دودی بوده که فقط گوشی همسرم به من داده شد و چند روز بعد در داخل وسایل بنیتا یکی از سیم کارتهای گوشی پیدا شد. وی گفت:پدرم بنیتا را شناسایی کرد چون نمی خواستم چهره خندان فرزندم از یادم برود. مادر بنیتا: قاتل فرزندم را نمی بخشم در ادامه مادر بنیتا در حالی که اشک می ریخت درخواست قصاص برای متهمان پرونده در ملاء عام را ...
شهادت شرط اول ازدواج/ امام کاظم(ع) واسطه رضایت برای اعزام به سوریه شدند
به گزارش ایران ویج به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح توس؛ ساعت 5 عصر گوشه ای از شهر مرا فرا می خواند، باید راهی شوم، راهی خانه ای که حدود 800 روز سایه همسر و پدر را بر سر خود ندیده است. خانواده شهید جواد جهانی حرفهای زیادی برای گفتن دارند، باید زودتر از موعد آنجا باشم، نباید وقت کم بیاید، باید دو گوش شوم و یک دهان، باید کمتر بگویم تا زمان بخرم برای شنیدن درد و دل های ...
ماجرای جنایت منافقین علیه سیّد 17 ساله/ می گفت ما اینجا بایستیم و بعثی ها خواهران ما را اسیر کنند؟
...: قبل از اینکه خبر شهادت اسماعیل را به من برسانند من خودم خبر دار شدم. چند روز قبل از شهادت سید اسماعیل خواب دیدم که جایی هستم و سید اسماعیل را صدا می کنم. بعد دیدم که آقایی آمد جلو و گفت چی میخواهی گفتم شما میدانی من چه چیزی می خواهم. گفت پس پسرت در این قطعه نیست، قطعه بعدی است. قطعه را رد شدم و دیدم یک تکه قطعه سبز رنگ است. همینطور می رفتم و صدا می کردم و به آن قسمت سبز رنگ رسیدم و دیدم که ...
فریدون عباسی: برجام مجازاتی است که برای مجرم نوشتند
...، عمده وقت را به آن طرف مقابل دادند که دارد یک مسائل کلی را راجع به برجام بیان می کند. آن چنان وقت تحلیل مشخص به آن طرف مقابل داده نمی شود. از طرفی باز هم جناح های قدرت می گویند چرا قدرت دست ما نیست. بعضی از کسانی هم که به دولت انتقاد می کنند، این نیست که انتقادی کنند که این جهت درست شود. در اصل به جهتی است که این دولت ساقط شود، دولت دست خودشان بیفتد. بعد نمی آیند درباره موضوعاتی مثل ...
جانبازی که به تنهایی یک واحد فرهنگی است!
اینجا نشسته اید ونمی بینند که بچه ها همینطور شهید می شوند. دیدم هیچ عکس العملی نشان نمی دهند و فقط نگاه می کنند. گفتم چرا حرف نمی زنید بعد که دقت کردم دیدم از گوش هایشان خون بیرون زده است و موج انفجار آنها را از درون متلاشی و در دم به شهادت رسیده بودند. به هرحال در چنین شرایطی بحمدالله با نیروی الهی و عشق به حضرت امام این مناطق آزاد شد. فرماندهان گفتند: می دانید جایزه این پیروزی چیست ...
وزیر نفت با تاخیر به هشدار منتقدان رسید/ خودروهای پسابرجامی تولید نشدند
، 19 شهریور شاخص کل بورس تهران 420 واحد و شاخص فرابورس 5 واحد کاهش یافت. این نزول بعد از آن اتفاق افتاد که ظرف یک ماه گذشته شاخص کل بورس تهران توانسته بود به بالاترین نقاط تاریخی 3.5سال گذشته دست یابد و از مرز82 و سپس از 83هزار واحد عبور کند. اما در مبادلات روز گذشته (19 شهریور) این رویه تحت تاثیر مبادلات اوراق بدهی قرار گرفت که از روز چهارشنبه دوباره در بورس شدت گرفته است. سال قبل هم ...
کاش معاون اولی احمدی نژاد را پذیرفته بودم!
بتوانم [خنده]. هر هفته خدمت آقا در کلکچال بودم، صبح سحر در محضر ایشان نماز را می خواندیم. وقتی دانشجو بودم هم سفر زیاد می رفتم. کل ایران را گشته ام، یک کوله به یک شانه می انداختم و یک دوربین به شانه دیگر. خب دیگر برویم سراغ دنیای سیاست. می گویند شما مرد رییس جمهورساز هستید! اتفاقا چند وقت پیش یکی از این روزنامه ها آمدند با من مصاحبه کردند و بعد رفتند یک کاریکاتور از من کشیدند با احمدی ...
امام کاظم(ع)؛ یکه تاز میدان جهاد و عرصه سیاست
فضای دل انگیز امامت، تبلوری از ارزش های والای انسانی بود و لحظه لحظه عمر پربارش، درس های بزرگ اسلامی را الهام می بخشید. خداوند متعال او را در حدیث لَوح که پیامبر(ص) آن حدیث را از جبرئیل گرفت و به فاطمه زهرا(س) آن را در روز ولادت امام حسین(ع) به جابر بن عبدالله انصاری اهدا نمود چنین یاد نمود: موسی، عبدی، حبیبی و خیرتی؛ حضرت موسی بن جعفر، بنده من و دوست من و برگزیده من است . دوشنبه 20 ...
گفتم سرهایتان فدای سرآقا امام حسین(ع)
) رفتن شان هم ماجرا داشت. آقا مصطفی و آقا مجتبی هر دو با اسم های مستعار به سوریه رفتند، مصطفی بشیر زمانی و مجتبی جواد رضایی. خودشان را به عنوان دو پسرخاله معرفی کرده بودند. چند بار برای رفتن به سوریه از مشهد و چند بار از طریق سوریه اقدام کردند مدت زیادی وقت گذاشتند و لهجه افغانستانی یاد گرفتند و من قرار بود بعد از رفتنشان خاله مصطفی و مادر مجتبی باشم. یک روز داخل خانه مشغول انجام دادن کارهایم بودم که ...
سفری با عطاهای فراموش نشدنی
اوایل تابستان 54 بود که وارد نورآباد شدم. یک روز بعد با شهید حاج موسی رضازاده (از شهدای جهاد سازندگی و از اهالی کازرون مقیم ممسنی) آشنا شدم. و از همان روز دوستی ما با هم شکل گرفت. دوستی ای که سالیان سال ادامه پیدا کرد. یک دوست خوب. در همان سفر متوجه حضور تعدادی از اهالی کازرون و فعالیت های آن ها در جهت مبارزه با بهائیت و اسقرار گفتمان اسلامی آشنا شدم. (مرحوم) حاج محمد معنویان، حاج حسین ...
مناظرات امام کاظم علیه السلام
مورد ماجرای مباهله) می فرماید: فَمَنْ حاجّکَ فِیهِ مِنْ بَعدِ ماجائَکَ مِنَ الْعِلمْ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائکُمْ وَ نِسائَنا وَ نِسائکُم وَ اَنْفُسنَا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ الله عَلی الْکاذِبینَ : هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسید (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت می ...
دوره شهرداری احمدی نژاد شبیه بعد انقلاب بود و نیروها با سلامت کار می کردند
...، صبح سحر در محضر ایشان نماز را می خواندیم. وقتی دانشجو بودم هم سفر زیاد می رفتم. کل ایران را گشته ام، یک کوله به یک شانه می انداختم و یک دوربین به شانه دیگر. خب دیگر برویم سراغ دنیای سیاست. می گویند شما مرد رییس جمهورساز هستید! اتفاقا چند وقت پیش یکی از این روزنامه ها آمدند با من مصاحبه کردند و بعد رفتند یک کاریکاتور از من کشیدند با احمدی نژاد و قالیباف و نوشته بودند ...
به فوت پدرمان مشکوکیم
...> * مهدی طالقانی : وقتی بچه بودیم و بالا می خوابیدیم، مادرمان صبح به صبح می آمد و می گفت بلند شوید و بروید نماز بخوانید؛ اما ما تنبل بودیم و نمی خواستیم صبح ساعت 4 از خواب بلند شویم و برویم نماز بخوانیم. خلاصه بلند می شدیم و غر می زدیم . یک روز پدرمان گفت این نمازی که این جوری این ها می خواهند بخوانند، نه به درد خدا می خورد و نه به درد خلق خدا. این ها باید خودشان به یک جایی برسند که لازم است نماز ...