سایر خبرها
خنده دارترین فیلم های جری لوییس
، آشپز خنگ، بچه رو بخوابون بچه، کشتی را ترک نکن، پادوی هتل، شیفته زن ها، پروفسور دیوانه، دنیای دیوانه دیوانه دیوانه، فریب خورده، بوئینگ بوئینگ، به طور کامل، روزی که دلقک گریست، سلطان کمدی و ... 1) پروفسور دیوانه (1963) داستان: یک پروفسور مشنگ اما نابغه برای بهبود روابط اجتماعی خود دارویی می خورد که به طور موقت او را به مردی خوش تیپ، بدجنس و شیطان تبدیل می کند. کامنت: این ...
امسال در حج 96 چه گذشت؟
اتاق خبر 24 : عزیمت به حج روز جمعه بیستم مرداد ماه روز جمعه بیستم مرداد ماه 1396 از فرودگاه امام خمینی عازم حج تمتع شدم. سفر قبلی تمتع بنده، سال 1391 بود، و آن زمان معین روحانی کاروان بعثه، جناب آقای معراجی بودم. این بار در بعثه آیت الله سیستانی هستم. سال گذشته، حج ایرانی ها تعطیل بود و این بخاطر ماجرای منا در سال 1394 بود که طی آن بیش از چهارصد و پنجاه ایرانی و شمار فراوانی غیر ایرانی در آن درگذشتند. به همین دلیل، در سال 95،بعثه آیت الله سیستانی ...
از پوشک گرفتن کودک، راهکار
کنترل نداشت به توصیه همسرم پوشکش کردیم ولی بعد از بهبود دیگه دوست نداشت که دستشویی برود و مقاومت می کرد. من هم دوباره پوشکش کردم تا الان که فصل بهاره و دوسال و نه ماهشه. چند روزی است دوباره می بریمش دستشویی و تو روز پوشک نمی کنم البته دو سه هفته قبل دستشویی می بردمش بعد از مدفوع و گاهی برای ادار ولی بیشتر بازی می کرد. الان که دو سه روز است کامل بازش می ذارم به جز زمان خواب اصلا تو دستشویی ...
انتقام هیتلر از فرزندان خیانتکاران
پسران هم سن و سال خودش بود جای گرفت. او به خاطر می آورد: از همه سخت تر این بود که کسی به ما نمی گفت واقعا به چه دلیل به اینجا آورده شده ایم و از این پس چه وضعیتی خواهیم داشت. دلیل اسارت این بچه ها در واقع سرنوشت پدرانشان بود. روز 20 جولای 1944 بود که گروهی از افراد تحت امر کلاوس شنک گراف فون اشتاوفنبرگ تلاش کردند هیتلر را بکشند و قدرت را به دست گیرند. سزار فون هوفاکر پدر آلفرد و پسرخاله ...
زندگینامه شهید ابراهیم هادی + تصاویر
صدایی شنیده می شد.ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است. ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد.تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و ...
اگر اینترنت مفت می خواهید بخوانید
شبانه ثبت نام کنید فوقش براتون درمی آد 6 میلیون تومن. یعنی شما با 6 میلیون تومن می تونید برید ایتالیا صبح تا شب و شب تا صبح هرچی فیلم سینمایی و سریال هست رو دانلود کنید و بیایید این ور بساط کنید. گوشی همه ی فامیل هم می تونید ببرید اون جا و تمام نرم افزارهاش رو آپدیت کنید. خلاصه پول کل سفر که در می آد هیچ، با بقیه ی پول تون می تونید هر روز یه خانم ایتالیایی رو به یه فنجون قهوه دعوت کنید و تا می تونید ...
نظر هنرمندان در پایان اجرای کنسرت-نمایش سی
می کنی تا بعد و بعدها. انگار خنیاگرانِ باستان با نای هِزاران هَزار، بانگِ شور و دلشوره می زنند؛ شورِ شرِ فرداها. نقالِ عهدِ ازل، فرود آمده، از گَردِ راه، گِردت نشسته، با تو و بر تو شاه بیتِ افسانه ی افسانه سازِ طوس نقل می کند. بر در و دیوار و درخت ها، شاهکارِ شاهنامه باز می کند. این جا به اشاره انگشتِ اشارتِ فردوسی-این فردوس نشینِ دانایی و توانایی- همه اعجاز می کنند. سحر می کنند. این ...
زندگی مصیبت بار چهار خانواده در یک مدرسه
اجاره کنم؟ اینجا حداقل به محل کارم نزدیکه. با این پول کم، ماهی 200 هزار تومان هم برای رفت و آمدم کرایه می دم. باورت می شه؟ این اطراف زندانه اصلاً امن نیست. خیلی از زندانی ها توی زمین های کشاورزی کار می کنند به جای حبس شون، اما بالاخره زندانی اند، خلافکار بودن. همه می ترسن. چند وقت پیش یکی از زندانی ها فرار کرد و شب اومد اینجا تو آراد. برای همین سرویس گرفتم. دخترم هم دو روز دیگه مدرسه می ره باید ...
طنز؛ سواد لذت بردن از زندگی
بردن از زندگی خودش چلچراغه که من و تو داریم! اصلا بی برق رمانتیک ترم هست هانی! داخلی- زندان- غرووب زندانی اول: بالاخره اومدی؟ حکمت چی شد؟ زندانی دوم: تف تو این زندگی. برام حبس ابد برید. دیگه روی بیرون رو نمی بینم. چه غروب گندی زندانی اول: برو بابا بی سواد. اگه سواد لذت بردن از زندگی داشتی، می فهمیدی حبس ابد خیلی هم شیرینه. لذت ببر ازش. وزیر گفته. بیخود ...
توضیحات متهم سوم قتل بنیتا درباره آن چه بر نوزاد 8 ماهه گذشت
محمد زنگ زد و با هم در رابطه دزدی و بچه صحبت کردند. احمد.د ادامه داد: درباره ماجرا از مهدی سوال کردم که او گفت: در خیابان ماشین روشنی را دیدم که محمد داخل آن پرید و فرار کرد. من از موضوع هیچ اطلاعی نداشتم. دو روز بعد هم به کمپ کهریزک رفتم و حدود 38 روز در آن جا بودم. قاضی سوال کرد: شما در ماشین صحبت های مهدی.ش با محمد را شنیدید، آنها درباره چه موضوعی صحبت می کردند؟. ...
کلبه هایی از جنس آرزو
جوارم برای افرادی که در هیاهوی شهر ها زندگی می کنند یک رویای خاطره انگیز است. خانمی 60 ساله که به همراه خانواده خود برای تفرح و فرار از شلوغی تهران به این منطقه گردشگری آمده بود نیز پس از یک شب اقامت در این کلبه های چوبی و ابراز خرسندی و نشاط از حضور در دامان چنین طبیعتی، گفت: به اتفاق خانواده، چند روزی فرار کردیم از تهران و آمدیم برای تمدد اعصاب، تا درهوای آزاد و دامان طبیعت تنفس کنیم ...
حل مشکلات جهانی در تلگرام!/ طنز
چی؟ ترامپ: خودمم نمی دونم، برید معنیش رو پیدا کنید، خخخخخ! اردوغان: یه مینی بوس بازداشتی بار زدیم، دو تا صندلی خالیه، نبود؟ دو نفر زندان! حرکت! ترامپ: داداش این طوری که تو داری پیش میری پس فردا شهرام شب پره رو هم بازداشت میکنی، بابا ما با آهنگ های اون خاطره داریم. پوتین: آقا مشکلات جهانی حل شد، بگیرید بخوابید دیگه! نماینده سازمان ملل: کجا رفتید؟ منو همین طور در حال ابراز نگرانی ول نکنید برید، الو!... الو؟/ روزنامه ایران کلمات کلیدی طنز ...
مشتری گل؛ از ورزشکار معروف تا هنرمند خفن
کنجکاوی داشبورد را باز می کنم. چند پک علف دیگر هم می بینم؛ گل های فشرده سبز کدر با رگه های قرمز. استرس می گیرم و دائم به سر و ته کوچه نگاه می کنم. چطور می تواند این همه استرس را تحمل کند؟ اگر یک بار گیر بیفتد زندگی اش نابود می شود. پکی 200 هزار تومن می فروشم. واسه هر کسی هم نمی برم. مشتریام هم باید تو لول خودم باشن. یعنی کسی که برای خرید یه پک علف، 200 هزارتومن پول بده. باهاش حال کنم و آدم رو مخ ...
مصاحبه برنا با یکی از بازیکن بازی های ویدیویی و رایانه ای
بعد از این ساعات پینگ من 1000 بود بی قید و شرط خلاصه یه بچه ی 8ساله بودم که گوشی مامانش رو برمیداشت ساعت 3.30 آلارم ست میکرد که بیدار شه بازی کنه زمانی که آنلاین بازی میکردین چندسالتون بود و چه بازی هایی میکردین؟ تو کانتر با توجه به اینکه خیلی سنم پایین بود خیلی خوب بازی میکردم ادمین 4تا از سرورای تاپ اونموقه شدم ولی همه فکر می کردن 15 سالمه از سن کم خودم خجالت می کشیدمو می ...
گفت وگویی خواندنی با نفر اول کمدی استند آپ کشور
.... از مسابقه استند آپ کمدی در تهران بگو!! زمان عید مسابقه ای گذاشته بود شبکه 3 مسابقه ی زمانی برای خندیدن مسابقه استند آپ کمدین های ایران بود منم شرکت کردم که به امید خدا از بین حدود 1000 نفر رفتم بین 400 نفر و بعد بین 50 نفر و بعد 16 نفر و سپس بعد آن جز 5 نفر فینال که خدا را شکر به لطف دوستان و حمایتها و توکل به خدا که نفر اول در کشور شدم که البته هنوز جایزه رو بهمون ندادند ...
از عشق تا نفرت به موتور
سوراخ شد. در حقیقت اگر او نبود، من سوراخ سوراخ شده بودم. کمر و پشتش خیس خون شد. به سرعت به کمک بچه های خط مقدم، زخم هایش را پانسمان سردستی کردیم و بچه ها او را پشت سرم نشاندند و برای آن که بین راه تو چاله چوله های انفجار پرت نشود، محکم من و شجاعی را با چفیه از کمر به هم گره زدند. با هر مکافاتی بود، شجاعی را به عقب رساندم. خسته شده بودم. دو شب بود که نخوابیده بودم. لذت موتورسواری به جای خود، اما ...
بسیجی نام آشنای کمپلو و مسجد زین العابدین اهواز
فاش نیوز - الان که سی و اندی سال از روزهای دفاع مقدس می گذرد، هنوز صدای رزمندگان بسیجی مسجد امام زین العابدین (ع) را در گوشم حس می کنم. آنها چند نفری به خانه ما می آمدند. گاهی بعد از عملیات بود و گاهی چند روز قبل از اعزام به جبهه؛ بچه های با حالی بودند و صفای درونی خاصی داشتند. یک معنویت خاصی در تُن صدایشان بود که دوست داشتنی شان می کرد و خیلی هم با مرام بودند. وقت خداحافظی ...
پنجشنبه فیروزه ای به چاپ ششم رسید
...> دختر گره ای به ابروهای پیوسته ش انداخت و گفت: اتفاقاً همین خیلی منو ترسوند. برای همین گفتم جزوه تو رو امانت بگیرم کپی کنم، اگه اجازه می دی البته. بچه ها گفتن جزوه هات از بقیه کامل تره. پسر چند لحظه مردد ماند. دختر بی معطلی گفت: نگران نباش! امانت دار خوبی هستم. سر کج کرد و منتظر ماند. چند بار پلک زد و نگاهش کرد. گفت: تازه می خواستم بگم برای جلسات قبلی رو هم بیاری ازت بگیرم. ...
پنجشنبه فیروزه ای به چاپ ششم رسید
. برای همین گفتم جزوه تو رو امانت بگیرم کپی کنم، اگه اجازه می دی البته. بچه ها گفتن جزوه هات از بقیه کامل تره. پسر چند لحظه مردد ماند. دختر بی معطلی گفت: نگران نباش! امانت دار خوبی هستم. سر کج کرد و منتظر ماند. چند بار پلک زد و نگاهش کرد. گفت: تازه می خواستم بگم برای جلسات قبلی رو هم بیاری ازت بگیرم. دختر دیگری چند ردیف جلوتر بند کیفش را روی شانه انداخت و وقتی داشت از ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (441)
هزار تومن دادن به مربی استخرش تابهش شنا یاد بده! اونوقت من بچه بودم بابام منو هل داد تو استخر گفت: سعی کن زنده بمونی. 19. مصلحت خدارو میبینی سمیه من و تو رو توشهر غریب بهم رسونده (رابطه ها_هفته ی اول مهر_دانشگاه های سراسر کشور) 20. حیوون خونگی فقط پشه، نه میره بیرون نه رسیدگی میخواد نه تغذیه ش گرونه بلاخره چارتا قطره خون تو هر خونه ای پیدا میشه. شب امتحان ...
این زوج های دانشجو از زندگی مشترک می گویند
: می خواد دهنش شیرین بشه (با خنده) عروس: می خواد بله نهایی رو از عروس بگیره شما بلد هستید غذا درست کنید؟ داماد: دوپیازه تخم مرغ رو آره عروس: اشاره به همسرش می کنه و می گه: محمدامین جوجه کباب رو عالی درست می کنه. تاس کبابش از من هم بهتر درست می کنه. تاس کبابش تو کل فامیل معروفه. اگر غذای خانمت بعد از چند بار دوباره بسوزه چی می گید؟ ...
حضور مطلع پرونده قتل بنیتا مقابل میز قاضی کشکولی/حکم عاملان قتل بنیتا هفته آینده صادر می شود
روشن را دزدیده است. من بعد از آن اتفاق دیگر او را ندیدم و 38 روز در کمپ بودم. من بچه را ندیدم! این اظهارات مطلع با واکنش قاضی مواجه شد و محمد کشکولی خطاب به متهم گفت: حرف های شما با مهدی متناقض است. که متهم در پاسخ جواب داد: من مهدی را در قیامدشت پیاده کردم و رفتم. قاضی دوباره از متهم سوال کرد که شما شنیدید که بچه را دزیده است چرا به بچه کمک نکردید؟ و مطلع جواب داد ...
طنز؛ هر چه می کشیم از بی شعوری یوزپلنگ است
شده از کشور فرار کنن. ولی درخت و گل و تپه که همچین امکانی ندارن! میگین یوزپلنگ شعورش نمیرسه به این چیزا. خب دقیقا مشکل همینه. اگه یوزپلنگ شعور داشت که الان ما رو تو انتخاب بین آب و خودش قرار نمی داد. می رفت مثل بچه آدم منقرض می شد. یا اخیرا اعتراض شده که چرا خانم های ایرانی نمیتونن وارد استادیوم بشن. اینم تقصیر مسئولان فدراسیونه؟ تقصیر رییس جمهوره؟ رییس جمهور که بیشتر از 100 بار گفته به ...
کشف یک ژن خوب در دانشگاه بهشتی
زمان انتخاب واحد و تابستان قابل تحسین است! مهرزاد: از همون زمان که توی اعتراضای پارسال بچشو می فرستاد جواب ما رو بده می دونستم می خواد ولیعهد تعیین کنه ملک سلمان صدوق. سرور: حسن و محمد صدوق! بقیه اقوامشون کجان؟ تعارف نکنین هنوز پست هست تو دانشگاه که بهشون بدن! #دانشگاه_صدوق_و_پسران حامد: گلچین روزگار چه با سلیقه هست، هرچی ژن خوب رو پیدا می کنه پست و مقام میده ...
ملاقات با جدیدترین محصول اپل: آیفون 10
...> شارژر بیسیم و از سامسونگ کش رفته ، دبل تب رو هم از الجی ، طراحی بدنه رو هم از سونی یعنی اگه اپل بازی بحثی از نوآوری اپل زد چنان با پشت دست میزنم تو صورتش که فکش خورد بشه... البته هرچند که انقد پرو هستن که چند ماه دیگه تیتر میزنن و میگن اپل اولین کمپانی بود که اینا رو زد. عزیزای اپل باز ، اپل فقط سیستم عاملش ارزشمنده نه هیچ چیز دیگه اش ، هرچیزی که زده کپی بوده از رو دست این و اون ...
شاغل شوید: 21 شهریور 1396
به منظور تامین نیروی انسانی مورد نیاز جهت اشتغال در کشتی های ناوگان کشتیرانی ج.ا.ا. به عنوان افسر دریایی از بین دیپلمه های دارای مدرک پیش دانشگاهی در یکی از رشته های ریاضی فیزیک / علوم تجربی و دیپلمه های هنرستان در رشته های ناوبری و مکانیک موتورهای دریایی با شرایط ذیل دانشجو می پذیرد. تاریخ شروع ثبت نام طی چند روز آینده اعلام خواهد شد. سیستم در حال تست می باشد لطفا از ورود به ...
داستان 50 سال عاشقی غلام ژاپنی و ممدلالی
هنوز نیمده فیلمش.. از این همه فیلم که بازی کردید یه خاطره برای ما می گی؟ تو فیلم جبار یه اسب یهویی رم کرد، مرحوم فردین و بازیگرای دیگه پا به فرار گذاشتن من بودم با چند تا از بچه های هنرور که جلوی اسب و گرفتیم یا توی فیلم ذبیح موقع تنظیم پرژکتور برق چنان من و گرفت که دیگه از چشام نور میزد بیرون از بس بد بود همه بازیگران و عوامل در رفتن خدا خیر بده شیرمراد گودرزی دستیار فیلمبردار ...
خاطراتی از رزمندگان اسلام
ِ آنچه می گفتیم ، نشسته بود. یکباره رو به جمع کرد و گفت : "بسّه دیگه ، شوخی بسّه ! اگه خیلی حال دارین به سوال من جواب بدین ." همه جا خوردند. از آن آدم ساکت این نوع صحبت کردن بعید بود. همه متوجه او شدند. گفت: "هر کی جواب درست بده بهش جایزه می دم ." بچه ها هنوز گیج بودند و به هم نگاه می کردند که گفت: " آقایون افضل الساعات (بهترین ساعت ها) کدام است ؟" ...
تقاضای قصاص در ملأعام و اشد مجازات برای متهمان
ماشین گرفتم آنها را ندیدم و چهارراه قیامدشت مهدی را پیدا کردم. داخل خودرو نشست و چند تکه از وسایل را از داشبورد سرقت کرد. 50متر دور شدیم مهدی گفت بچه را تحویل آژانس بده که گفتم آژانس بچه را نمی برد. وی افزود: مهدی به من گفت بچه را به کسی بده تا به خانواده اش تحویل دهد. بعد من به سمت ابزار فروشی رفتم، ماشین را پارک کردم و رفتم مواد خریدم. 27 هزار تومن پول خرد، یک تراول 50 هزار تومانی و ...
جزئیات جدید از نحوه مرگ بنیتا، دختربچه 8ماهه
برمی داشتم، اما از ترس قانون فرار کردم. قاضی گفت برای کمک به بچه چه کردی؟ متهم ابتدا سکوت کرد و بعد گفت: از دوستانم در همان روز خواستم که بچه را به خانواده اش برسانند. قاضی خطاب به متهم گفت: زمان سرقت خودرو کجا ایستاده بودی؟ متهم پاسخ داد: نزدیک محدوده سرقت بودم، احساس کردم ماشین روشن است که محمد گفت من که رفتم و با ماشین رفت. قاضی گفت: محمد در اظهاراتش عنوان ...