سایر منابع:
سایر خبرها
فریاد شاعران جشنواره قدقامت زخم در اعتراض فجایع میانمار
...> برگرد ابراهیم ! دنیا شد جهنم در قلب این آتش، گلستانی نمانده... افسانه_سادات_حسینی میان شعله تزویر دشمنان این بار تمام حنجره ی کودکی اناری شد محمد_مهدی_عبدالهی سکوت مبهم و سردی در این قفس جاریست بگو که دل نگران از غم میانماریم محمد_مهدی_عبدالهی زمین این روزها هم برمدار جنگ می چرخد زمان! آرام تر بگذر،ببینی چشم دنیا را ...
خطر دفن شدن در مطب آقای پزشک!+ عکس فوق العاده عجیب
در این دالان مرگ ادامه می دهی اما حس ترس و وحشت فروریختن ساختمان رهایت نمی کند، از کنار دیوارهای خراب و پنجره های شکسته و سقف نیمه ریخته می گذری و خودت را به طبقه اول یا همان مطب پزشک می رسانی. انتظار نداری که واقعا مطب دایر باشد، ولی با کمال تعجب منشی را می بینی که پشت یک میز قدیمی بزرگ نشسته است و بی خیال از این ترس و دلهره ها کارش را انجام می دهد، فضای مطب بسیار سنگین است و تو هنوز ...
سرگذشت حضرت رقیه (س) در کربلا
.... آمدند کنار بدن های پاره پاره، دیدند رقیه (ع) خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و در حالی که دست هایش را به سینۀ پدر چسبانیده است درد و دل می کند. حضرت زینب (ع) او را نوازش داد. در این وقت سکینه (ع) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. در مسیر راه، سکینه (ع) از رقیه (ع) پرسید: چگونه پیکر پدر را جستی؟ او پاسخ داد: آن قدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم. منبع: سایت کرب و بلا انتهای پیام/ ...
این چشم وا نمی شود؛ اما تو باز کن؛ سیرم ببین و بعد بگو وای مادرم
بخشی از شعر علی صالحی را به تماشا می نشینیم: رهِ وصال هزار و یک امتحان دارد ولی چه قدر سه ساله مگر توان دارد؟ به قدر دو دهه بوسه به من بدهکاری رقیه کمتر از اینها ولی زمان دارد گرسنگی ِمرا باز یادم آوردی چرا هنوز سر و روت بوی نان دارد؟ فدایِ آن دهنت ساکتی چرا امشب؟ مگر یتیم تو در دست خیزران دارد؟ مجال نیست بگویم که روسری ام چه ...
اس ام اس فصل پاییز (8)
من زرد می شوم عاشق می شوم و تا کفش های رفتنت جفت می شوند غریب می مانم! **************************************** این عصرهای پائیزی؛ عجیب بوی ِ نفس های ِ تو را می دهد ...! گوئی ... تو اتفاق می افتی؛ و من دچار می شوم ... تمام ِ "من” دارد "تو” می شود ... باور می کنی !؟ ...
مایه دارهایی که با کلی پول فقیر هستند/ پدیده زندگی لاکچری، آفت زندگی جوانان
واقعا تعجب زده شدم درست است، گوشی موبایلش مارک معروف سیب گاز زده بود آن هم از جدیدترین نوعش !!!! گوشی موبایلی که چندی است جوانان ایرانی را درگیر خریداری خود کرده است. به دلیل قیمت بالا و شکل منحصر به فردش جزو لوازم لوکس به شمار می رود حتی چندی پیش مراسم رونمایی از جدیدترین نوعش بود. بگذریم، دلم میخواست بدونم این گوشی که دارد آیا برای خودش است یا نه با هزار مقدمه چینی بالاخره دل را به ...
به درد ایران مبتلا بود
نادرزاد به درد ایران مبتلا بود. دغدغه دایمی فکری اش سرنوشت سرزمینش بود و تصور اینکه ایران دیگر برخوردار از آن منزلت والایی نیست که طی قرون و اعصار از آن بهره مند بوده، به سختی رنجش می داد و همواره در این فکر بود که شکوفایی ایران و عظمت فرهنگ کهنسالش را از نو احیا کرد. آنچه مرا به حیرت وا می داشت، برخی فضایل اخلاقی او بود. از هرگونه خودنمایی بیزار بود. گویی نفس عماره اش را در انقیاد تواضع ذاتی اش کاملا مهار کرده بود. ...
بازی فائزه هاشمی در سناریوی مقامات آمریکایی/ پنجه واردات بی رویه و قاچاق بر گلوی کارگر ایرانی
خود را از دست می دهد. پول پاشی 30 هزار میلیارد تومانی دولت در عرض 6 ماه آینده و به صورت ماهانه 5 هزار میلیارد تومان، اگر چه ممکن است چرخ بنگاه های اقتصادی نیمه تعطیل را اندکی به حرکت درآورده و رونق و تحرکی موقت ایجاد کند، اما سوال این است: آیا در اقتصاد با خاتمه تولید یک کالا کار تمام است؟! که اگر این طور بود پس انبارهای دپو از تولیدات ملی و بازار پر از کالاهای مشابه چینی چیست؟ صرف تزریق منابع و ...
نقش زنان در نهضت سیدالشهدا(ع)
کلی عوض کرد تا آنجا که تهدیدها و تطمیع ها و دسیسه های او باعث شد که از چهار هزار نفری که به همراه مسلم، قصر را محاصره کرده بودند تا نماز مغرب جز سی نفر باقی نماند و پس از نماز حتی یک نفر هم با او نبود. هنگام نماز عشا منادیان ابن زیاد در شهر جار زدند که هر که برای نماز عشا به مسجد نیاید خونش هدر است و این شد که مسجدی که چهل هزار جمعیت را در خود جا می داد از مردم پر شده و نماز عشا به امامت ابن زیاد ...
رقصنده بر دار
بهانه این که می خواهیم او برایم یک آهنگ ضبط کند و یک قرارداد در این باره بنویسیم. بعد چه شد؟ چند بار به مقتول پوریا زنگ زدم. او مدام می گفت در راه است و می آید. آن روز ما نیم ساعت منتظر او شدیم که آمد. در را برایمان باز کرد و سه نفری وارد استودیو شدیم. او به من گفت اگر امکان دارد برایش آبمیوه بخرم. قبول کردم. او کارت بانکی اش همراه رمز آن را به من داد. دوستم در استودیو پیش او ...
بسته شعری ویژه شب چهارم محرم/ ارادت شاعران به دو طفلان حضرت زینب (س)
...> حرفم این است که لطمه به غرورم نزنی دست رد بر جگر تنگ بلورم نزنی مهلتی تا که کنار تو تلالؤ بکنم با دل سوخته ات بیعتی از نو بکنم نذر کردم که به اندازه ی وسعم آقا! همه هستی خود نذر سر تو بکنم دو پسر نزد تو با چشم ترم آوردم دو جگر گوشه ز جنس جگرم آوردم هر دو بر گوشه ی دامان شما ملتمس اند بر در خانه ی احساس شما ملتمس اند ...
ماجرای حضور رهبرانقلاب در یک گشت رزمی
. گفتم فرض کنید شب در خانه تان نشسته اید، با خانواده استراحت می کنید و یک تعداد وارد خانه شما می شوند و در خانه را می شکنند و داخل می شوند، به سمت تان تیراندازی می کنند و همسر و فرزندتان را مجروح و شهید می کنند و خانه شما را به هم می ریزند و نزدیک صبح هم از خانه ات بیرون می روند. شما چکار می کنید؟ می آیید پشت دیوار خانه خود و می گویید دست شما درد نکند؟ ممنون که این کار را کردید، یا باشد، فردا صبح ...
بسته شعری ویژه شهادت امام حسین ع
میان روضه با یک یاحسین پیش رویت بانویی با قامت خم را ببین گریه کم کردم، گناه، اما فراوان یاحسین! با من از روی کرم رفتار کن، کم را ببین آی کورش آی اسکندر سر از قبرت درآر امپراطوری بین این دو پرچم را ببین! *********** از ازل عشق، در دلم بوده سایه ی بر سرم، علم بوده خانه ی اولم حرم بوده دست از تو چگونه بردارم ...
تمام تلاش ضد انقلاب این بود که ارتش منحل شود/ حضرت آقا در جبهه شبانه برای گشت می رفت/ وضعیت جبهه را که ...
...، شاید هم مورد پسند نباشد. گفتم فرض کنید شب در خانه تان نشسته اید، با خانواده استراحت می کنید و یک تعداد وارد خانه شما می شوند و در خانه را می شکنند و داخل می شوند، به سمت تان تیراندازی می کنند و همسر و فرزندتان را مجروح و شهید می کنند و خانه شما را به هم می ریزند و نزدیک صبح هم از خانه ات بیرون می روند. شما چکار می کنید؟ می آیید پشت دیوار خانه خود و می گویید دست شما درد نکند؟ ممنون که ...
خیلی دور خیلی نزدیک
داشت من همراهش بیایم و آن راه طولانی را کنارش باشم. انگار بیشتر از آنکه من محتاج او باشم، او به من نیاز داشت تا تنهایی این چند ساعتش را با حضور من پر کند و قوت قلب بگیرد و تمام آن ساعت ها را که قرار است با مشکلات دست و پنجه نرم کند، به من دل ببندد که کنارش هستم.صبح ها صبحانه می خوردیم و راه می افتادیم. باید می رفتیم ترمینال و سوار مینی بوس می شدیم و صبر می کردیم تا پر شود. وقتی می رسیدیم یک راست ...
فرشچیان درآن سوی دنیا دغدغه محرم را دارد
تصویر نکردید؟ گفت دلم نیامد چنین کاری کنم . این احترام به روح ایرانی است.مسجدجامعی گفت: او همه آنچه را که در فرهنگ ما مورد توجه است، رعایت می کند. نقاشی های او در هنر دینی، منشا تحول شد. گفتم به او استاد نگوییم، فرشچیان استاد یک رشته نیست! او استاد رشته های مختلف است و در حوزه هنرهای ایرانی، ملی، سنتی و آیینی چهره منحصربه فردی است. بیش از 10 هنر باید دست به دست هم بدهد تا ضریح امام رضا (ع) ساخته ...
مراسم عزاداری هیئت بعثت یزد را ببینید+فیلم
وابسته و مشهور بود. اینجا می توانید بخش کوتاهی از ویدئوی عزاداری هیئت بعثت یزد که شعر باز به نام خدا خون کسی شد روا از سیدشهاب الدین موسوی را نوحه سرایی می کند، بشنوید. متن این شعر به شرح زیر است: باز به نام خدا، خون کسی شد روا باز به نام خدا، خون خدا شد روا کوچه پر از های و هوست، شهر پر از ماجرا سکه به نامت زدند، سنگ تمامت زدند ...
منصوریان یک استقلالی تمام عیار بود
. من خوشحال بودم که یک سری از جمله مربی های خارجی به من کمک کردند. یک سری آری هان من را به هلند فرستاد و کمک کرد تا فضای فیزیوتراپی حرفه ای را بشناسم. *همه می گویند چرا مرتب مصدوم می شوی اما یک نفر نگفت چگونه بعد از این همه مصدومیت باز هم به فوتبال بازگشتم! قید تیم ملی را زدی تا زندگی خودت را داشته باشی؟ من جاه طلب هستم. اگر از فوتبال زیاد لذت نمی برم، تلاش می کنم ...
ته این راه بن بست است !
درباره برنامه های مناسبتی تلویزیون بیان کرد: تقویم کشور ما پر از مناسبت های مختلف است و طبیعتا دستگاه عظیم رسانه ای به برنامه و سریال هایی با این مضمون نیاز دارد تا مناسبت ها را یادآوری کند و آن ها را بی پشتوانه فرهنگی رها نکند. سریال شب دهم که پخش می شد در یادها ماندگار شد اما دست این برنامه سازان در حال حاضر خالی شده است زیرا مانند قدیم فکر نمی کنند یا قدرت لازم را ندارند که مثل گذشته تفکر داشته ...
همه چیز برای خانومی که شما باشی !
آموزش دهد تا بتوانم به عنوان همکار در کنارش کار کنم و منبع درآمدی داشته باشم. کوروش می گوید: بعد از اینکه کار را یاد گرفتی می توانی روی پای خودت بیاستی و دفتر بیمه ای جداگانه هم برای خودت راه اندازی کنی که در این زمینه هم به تو کمک می کنم حتی اگر پس از مدتی از زندگی مشترک شرایط اخلاقی و روحیمان با هم مطالبقت داشت باهم ازدواج می کنیم وگرنه به عنوان یک هم خانه و همکار به زندگی ادامه می ...
سوم محرم،روز کوچک بانویی که سرنوشت غمبارش دل خون شیعیان می کند
، درد دل می کند، حضرت زینب (س) او را نوازش داد و در این وقت سکینه (س) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند، در مسیر راه، سکینه (س) از رقیه (س) پرسید چگونه پیکر پدر را پیدا کردی؟ ، او پاسخ داد آن قدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم . السلام علیک یا ابناه وامصیبتاه بعد فراقک واغربتاه بعد شهادتک این استاد جامعة الزهرا(س) درباره شهادت حضرت ...
دانلود بسته مداحی شب سوم محرم 96
خونن نریمان پناهی دانلود مداحی کربلا میخوام ابوالفضل شعر خوانی پیمان طالبی در رثای سیدالشهدا(ع) + فیلم گلچین مداحی های محرم و شهادت امام حسین (ع) +دانلود گلچین مداحی شب سوم محرم +دانلود دانلود مداحی منم باید برم با نوای سید رضا نریمانی دانلود مداحی شب اول محرم، سینه تو آرزوشه محمود کریمی + صوت ...
11 چیزی که فرزندتان می ترسد به شما بگوید!
و کتاب بخواند. شما مشغله دارید اما تنها 10 دقیقه وقت گذاشتن و فقط و فقط به او توجه نشان دادن می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. یادتان باشد وقتی او بزرگ شود و سرگرمی های خودش را پیدا کند، دل تان برای تمام این وقت ها تنگ خواهد شد. 5.وقتی عصبانی می شوی من می ترسم شاید دیسیپلین شما، بیشتر هراس انگیز باشد تا سازنده. فرزند شما هر کاری را که انجام می دهید می بیند، بنابراین وقتی ناگهان ...
از ترس داعش مهاجرت کردیم
دیگر نمی توانستیم در کابل زندگی کنیم، در کوه های اطراف کابل آواره شدیم. من همین زمان بود که بچه هایم را فرستادم پاکستان و خودم در افغانستان ماندم و جنگیدم.خانواده ام یک دوره کوتاهی هم در هندوستان مهاجر بودند تا اینکه از سال 71 که اوضاع افغانستان بهتر شد، برگشتند افغانستان. اما سال 75 که طالبان در کابل قدرت پیدا کرد، ما چون شیعه و سید بودیم و سابقه جهاد هم داشتیم باز تهدید شدیم و این بار مهاجرت ...
صبحت بخیر و رنگی/ سخت ترین بخش هر کاری شروع اون هست
از طرف همه ی بچه های بولتن نیوز، صبحت بخیر آدم رنگی، فصل رنگی رنگی سال شروع شده...بوی کار، درس و تلاش برای ساختن نیمه دوم سال میرسه. همه انرژی ای که از یه تابستون خوب و هیجان انگیز گرفتی رو میخوای بذاری برای تمرکز بیشتر روی اهداف و آرزوهت. یه صبح دل انگیز پاییزی بهت سلام میکنه. پس چشمهات رو باز کن، به خورشید پاییزی سلام کن و برای یه روز مفید و پر انرژی تلاش کن. این هدیه امروز ماست تا تو رو برای یه روز خوب همراهی کنیم. حسی که از این تصویر گرفتی رو تا شب .همراه خودت نگه دار و به اطرافیان ات منتقل کن. سخت ترین بخش هر کاری شروع اون هست، پس تصمیم بگیرو شروعش کن. ...
فرار از مدرسه در اولین روز/ یک جلد قرآن اولین هدیه از معلم
زدم تا مادر درب را باز کند " سعیده مرادقلی خبرنگار زاهدان" :روز اول مادرم کمی دیرتر به دنبالم آمد و من که ترسیده بودم درب تمام خونه ها میزدم تا مادر درب را باز کند اما چون شخص دیگری درب را باز کرده مقصد را ترک می کردم و چون بسیار به مادر م وابسته بودم همیشه در مدرسه از شیشه کلاس درس چشم انتظار آمدن او و رفتن به خانه بودم و حالا بعد از سالها که فارغ التحصیل کارشناسی در رشته مدیریت هستم نیز ...
شهیدی چون حسین کربلا کو
گر تو رضای خدای جویانی به انبیای گرامش، قرین ایمانی خصوص ختم رسل، شاه انبیاء، احمد که گشت خاک کَفش، زین عرش رحمانی دگر طریق همه، پیش او بسته می باشد به جز طریق وی و آل صحب نورانی علی عالی اعلی و باب شهر علم که زو گرفت جهان رونق مسلمانی به خلق و خوی حسن، آن شه زمین و زمان که گنج معرفتی بود در خدا خوانی به آتش جگر ...
کتاب مدارس راهگشای زندگی نیست!
روانشناسانه- جامعه شناسانه پنهان شده در مفاهیم در مطالب می تواند دانش آموزان را پله، پله به مراتب بالای انسانی، اجتماعی ارتقاء دهد؟ همه ما پس از گذر دهه ها از پایان تحصیل، هنوز از از متن کتاب های مدرسه خاطراتی داریم که تا پایان عمر همراه ما هستند. شعر زیبای 'باز باران با ترانه'، تصمیم کبری، دهقان فداکار، شعر زیبای 'دو کاج' محمدجواد محبت، شاعر گرانسنگ کرمانشاهی و دهها یادگار دیگر، پیام های ...
خارج نشین – 8
حرفش را ادامه داد که: نوع حرف زدن یا شاید نظراتت رو میگم... یه جورایی دیگه مثل قبل نیست خندیدم و نفس راحتی کشیدم ولی باز هم داشتم با خودم کلنجار می رفتم که معنی حرفش را بهتر بفهمم. از حرفی که زده بود، به فکر فرو رفتم. و فکر کردم که با حرفش موافقم یا نه، عوض شده ام یا نه. شاید شده بودم و خودم خبر نداشتم. و بعد خیال کردم که شاید توی این سه سال مثل پرنده اوج گرفته ام. پر کشیده ام و ...
آسمان پر غرور میهنم
نبرد برگشته، عروج ققنوسی دیگر را به نظاره می نشستی. آسمان پر غرور میهنم دلت می گرفت، اما تو هم مثل مردمان نجیب و صبور سرزمینم استوار و محکم دندان غیرت و تعصب بر جگر خسته ات می فشردی تا مبادا سوگواری تو در غم از دست دادن یارانت، زانوی سربازان میهن را سست کند. اشک ها و بغض هایت را فرو خوردی و باز هم خنده های گرم فیروزه ای ات را بر مردانی که برای دفاع از حریمت و ...