سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه نزدیک شهرام قائدی و دخترش سارینا + عکس
است که بتوانم به کمک آن پایه های بازیگری خودم را مستحکم کنم. اگر پول بیشتری داشته باشم متعاقب آن کمتر کار بد بازی می کنم. صبور مانند بابا سارینا: بهترین چیزی که این سال ها از بابا یاد گرفتم، صبور بودن است چون از خانواده اش دور بوده و در صحبت هایی که برایم داشته، فهمیدم چقدر تلاش کرده در همه این سال ها با صبر کارش را جلو ببرد. بهترین دوستان هم شهرام: من درباره خیلی ...
برای رقابت با وایدن فلر به دورتموند آمدم
شرایطی در انتظارم است. آن موقع هنوز میچ لانگراک هم از دورتموند نرفته بود. وایدن فلر دروازه بانی است که سالیان سال کنار این تیم بوده است اما من هم تلاشم را می کنم که موثر واقع شوم و از همه توانم مایه می گذارم. درنهایت تصمیم گیرنده نهایی مربی خواهد بود که چه کسی درون دروازه بایستد. درمورد نوبتی به میدان رفتن اصلا فکر نکرده ام بلکه هرموقع مربی مرا در ترکیب قرار دهد، با صد در صد توانم برای تیم خواهم جنگید ...
ماموری که خبر شهادت می داد!
سیاه می کنند که دیگر اصلا پارچه سیاه هم نخواهد. کلا تا آخر جنگ این ماشین همین جوری می چرخد. *برخورد مردم با عاطفی چگونه بوده است؟ وقتی مردم عاطفی را می دیده اند، مثلا توی کوچه که می رفته، می فهمیدند یکی در این کوچه شهید شده است. حالا کیست؟ باید ببینند عاطفی توی کدام خانه می رود. *بعد از اطلاع رسانی، چه کار می کرده اند؟ بعد از این که اطلاع رسانی می شد ...
لحظه های سختی که بر رزمندگان گذشت+عکس
. پاتک دشمن به این شکل بود که با تانک یا توپخانه محل استقرار نیروهای ما را به شدت مورد حمله قرار می داد و بعد از این که تلفات زیادی می گرفت، نیروی پیاده را وارد عمل می کرد. قبل از پاتک دشمن، به دلیل این که بچه ها پیشروی کرده و استقرار یافته بودند، نیروها خوشحال بودند، اما به قدری پاتک دشمن سنگین بود که در کمتر از نیم ساعت همه چیز عوض شد. در این مرحله تعداد زیادی از نیروهای ما مجروح و ...
پاسخ های جالب بازیگر نقش همسر نقی معمولی
.... - مادرم اهل گیلان و پدرم اهل اصفهان است . - با مادر شوهرم رابطه بسیار صمیمی دارم . ایشان آذری زبان است . - در سریال پایتخت زمانی که باید به درون آب دریاچه می رفتم اصلا از این موضوع مطلع نبودم و چند دقیقه قبل از ضبط و زمانی که موبایلم را گرفتند از این موضوع مطلع شدم. - در زمان ضبط سریال مواقعی بود که چندین روز را بدون استراحت کار کردیم. - چون از زمان سریال پایتخت 1 با لهجه تهرانی صبحت کردم دیگر در قسمت های دیگر نیز تصمیم بر این شد تا با همان لهجه صحبت کنم و به همین دلیل در این سریال به زبان مازندرانی حرف نمی زدم. ...
خواستگاری با یک جفت کتونی چینی!
آمده اند اما وقتی فقط 10 دقیقه با ایشان حرف زدم متوجه شدم ایشان اخلاصی دارد که تمام ظاهر او را محو می کند. تکرار سه باره مراسم بله برون شهید طهرانی مقدم در همان 10 دقیقه تمام تلاش خود را کرد تا من از ازدواج با ایشان منصرف شوم و این را بدها به من می گفت به من می گفت یا شهید می شوم و یا اسیر می شوم و اصلا زمان زیادی را در خانه نخواهم بود. اما من گفتم می پذیرم چون زمان جنگ است و باید ...
خیام و مولانا با یک سوءتفاهم به جهانیان شناسانده شده اند
نمی فهمیدم ولی همان وقت بود که من عاشق شعر فارسی و به خصوص مولانا شدم و با تمام بچگی به پدرم می گفتم که من این شاعر را از همه بیشتر دوست دارم. به فرانسه رفتم، ابتدا ادبیات فرانسه و بعد از آن ادبیات انگلیسی خواندم، تخصص من ترجمه های آثار فارسی به انگلیسی بود، یعنی تاریخچه، چرایی، چگونگی و تکنیک های این ترجمه ها و اینکه چه چیزی راجع به ادبیات انگلیسی به ما یاد می دهند و در نهایت چون حس کردم ...
مصائب فرزندخواندگی/ کودکان بدسرپرست و بی سرپرست چشم به راه داشتن خانواده هستند اما...
شوند و شرایط سخت فرزندخواندگی را می شنوند، پا پس کشیده اند و می خواهند بیشتر روی این موضوع فکر کنند. الناز به شهروند می گوید: یک سال پیش بود که دکترها کاملا ناامیدمان کردند و گفتند که ما هیچ وقت نمی توانیم بچه دار شویم. از همان زمان بود که تصمیم گرفتیم بچه ای بیاوریم و بزرگ کنیم. البته پذیرفتن این قضیه کار ساده ای نبود اما چاره دیگری نداشتیم. چند نفر از دوستان و آشنایان هم همین مشکل را داشتند اما همه ...
از دو و میدانی در مدرسه تا رکوردشکنی در جهان
از دکترها می گفتند دو و میدانی را باید قبل از بازی های آسیایی کنار بگذارم ولی خانواده و همسرم کمک کردند خودم هم تلاش کردم و خدا هم خواست به ورزش برگشتم. سین: شما با وجود اینکه کم بینا هستید فعالیت در این رشته برایتان سخت نبود؟ جیم: چرا، به هر حال بچه های کم بینا یکسری مشکلاتی دارند از لحاظ مشکلات شهری( مثلا رد شدن از خیابان)، امیدوارم بسترسازی شهر به گونه ای شود که برای افراد ...
سرهنگ سوری می گفت شما اسلام را برای ما زنده کردید/ از زندانبانی در مدرسه رفاه تا اذان گویی در پادگان ...
رفت بقیه را خبر کرد. هرکس که آمد و می خواست با من روبوسی کند عذرخواهی کردم و گفتم من بیمارم. با هیچ کس معانقه نکردم، حتی با مادرم. وقتی همه بچه ها رفتند گفتم جای من را در فلان اتاق بیندازید که میخواهم نمازشب بخوانم چون نمی خواستم مادرم از بیماریم مطلع شود. صبح زود نیز به خانواده گفتم سپاه آماده باش داده است و باید به سپاه بروم و یکراست رفتم بیمارستان نجمیه و رفتم پیش دکتر عربی که پیر ...
5 سال برای پرسپولیس زحمت کشیدم،اما در پایان رفتار خوبی با من نشد
قطر و در زمان تمرینات با من دارند. بعد از 5 سال حضور در پرسپولیس جدا شدن از این تیم حتماً باید طعم تلخی داشته باشد؟ باید بگویم که من 5 سال در پرسپولیس بودم و سه سال این افتخار را داشتم که کاپیتان این تیم باشم اما متأسفانه شرایط به گونه ای فراهم شد که من در پرسپولیس باقی نمانم. هرچند که خودم قلباً دوست داشتم در پرسپولیس بمانم اما به هر حال شرایطی ایجاد کردند که این اتفاق نیفتد و ...
بازداشت معتاد هنگام ربودن دختربچه 2 ساله
ساله اش را دزدیده است. با موتورسیکلت به تعقیب بچه دزد پرداختم. متهم وقتی دید من در تعقیبش هستم دختربچه را رها کرد و خودش را به خیابان دیگری رساند تا از دست من فرار کند اما آنقدر به دنبالش رفتم تا سرانجام دستگیرش کردم. متهم در نخستین بازجویی ها با اعتراف به بچه دزدی گفت: چند سال قبل به صورت غیر مجاز از افغانستان به ایران آمدم و در ساختمان در حال ساختی به عنوان کارگر مشغول به کار شدم. چند ماه قبل با ...
ثروتمندترین مرد دنیا هستم
...> جیم: البته اولین حقوق کاراته همان مبلغی بود که گفتم ولی در کل اولین حقوقم را من خیلی زودتر گرفتم، بچه که بودم بعد از مدرسه کار می کردم می رفتم کارگری و پول تو جیبی ام را خودم درمی آوردم و به این مسئله هم افتخار می کنم. یادم است 14 سالم بود که رفتم یک دست لباس خوب کاراته گرفتم، البته لباس کاراته داشتم ولی خیلی معمولی بود و با 250 تومان لباس کاراته خریدم. سین: در چه سالی وارد تیم ملی شدید ...
چگونه نام بائو سر زبان ها افتاد؟
بودیم که هادی کاظمی به عنوان یک دوست مشترک من را به محسن یادآوری کرد. ما در سریال مامور بدرقه همبازی بودیم و من نقش مازنی بازی کرده بودم. محسن گفته بود: اصلا یادم نبود؛ اتفاقا محمدرضا خیلی خوب مازنی را صحبت می کند... بعد هم زنگ زد و رفتم دفتر. محسن گفت بائو نقش مهمی است و می خواهم تو آن را بازی کنی. چندتا گریم روی صورت تان تست شد تا به این مدل رسیدید؟ - درباره چندین گریم صحبت ...
از فتوای ارتداد عرفان کیهانی ودختری که اشک ظریف را در آورد تا راننده ای که فقط پاهایش به جا ماند و روایت ...
، روز قدس، 9 دی و ... برگزار می شود کودکان یکی از مهمترین محورهای کار فرهنگی و آشنایی با تفکر اسلام و انقلاب اسلامی و استکبار ستیزی هستند و همه اینها نشان دهنده اهمیت توجه به تربیت اسلامی فرزندان این مرز و بوم است که قرار است آینده این کشور را در دست خود بگیرند. در میان همه این تلاش ها برخی از موسسات که سابقه اخذ مجوزشان از وزارت ارشاد بیش از 2 سال نیست با برنامه ای که گویی از قبل طراحی شده ...
سخنان متفاوت ستاره اسکندری/ کسی نمی پرسد در این سال ها کجا بودم
خاطر دارم رضا رشید پور یک بار در برنامه مثلث شیشه ای از من پرسید که شما از سکوی پرتاب سریال نرگس می توانستید برای ورود به سینما استفاده کنید، چرا این کار را نکردید و چرا در سینما موفق نبودید و بعد من گفتم من یک بازیگر هستم و باید به من پیشنهاد شود، این سوال را باید از تهیه کنندگان و کارگردانان بپرسید که چرا بازیگرانی مانند من در سینما حضور ندارند. وی تاکید کرد: البته طی سال های اخیر ...
ذکر خدا قلب را زنده می کند/ ذکر یعنی انرژی گرفتن از خدا
نخواهیم بود و معلوم نیست که آن کیست که ما به ذکرش هستیم؟! چون خدا بزرگ است و ما همه عبد هستیم و مخلوق او هستیم، فاصلۀ ما تا خدا خیلی زیاد است. ادب بندگی و حداقل ادب ذکر اقتضا می کند که وقتی می خواهی به یاد خدا باشی، از خودِ خدا بپرسی که من چگونه به یاد تو باشم؟ بعد خدا به ما دستور می دهد: با نماز! اول باید وضو بگیری و بعد به همان صورتی که من گفته ام نماز بخوانی! نماز هم آداب ویژه ای دارد که می دانید ...
30 زندانی به دست دانش آموزان آزاد شدند
سرپرست و نیازمند شود. شب عید پارسال مسوولان مدرسه پیشنهاد دادند این سود صرف زندانیانی شود که مرتکب جرایم غیرعمدی شده اند. بازارچه مربوط به بچه های پایه اول بود و والدین هم در آن حضور داشتند غذاهای مختلفی تهیه شده بود و مطابق معمول بازارچه ها به فروش می رسید وقتی بازارچه تمام شد و متوجه شدیم با پول آن 30 زندانی آزاد شدند خیلی خوشحال شدیم.مادر پارسا ادامه می دهد: پسرم همیشه می گفت دوست دارد زندگی ...
پرواز از جنوب شهر تا آبشار نیاگارا
خواب چطور؟ جیم: بی نهایت خوش خوابم کار خاصی نداشته باشم ساعت 11 خوابم. سین : دوست داشتید جای ورزشکار خاصی باشید؟ جیم : نه! دوست دارم جای خودم باشم . سین: از جایگاهت راضی هستی؟ جیم: چون فکر میکنم در ووشو الگوی برخی افراد هستم ،تمام تلاشم را میکنم تا انسان خوبی باشم و جدای ورزش و مدال همه از من به نیکی یاد کنند و ذهنیت خوبی از من داشته باشند. سین ...
ناگفته های همسر شهید کجباف از منطقه "بئرالحریر" سوریه
آموزش و پرورش شهریار صحبت کردم با استخدام حاج هادی موافقت کردند و او در آزمون گرینش شرکت کرد. در همه مراحل استخدامی قبول شد و قرار شد که به شوشتر برگردد تا کارت پایان خدمتش را بیاورد تا بتواند استخدام شود. آذرماه سال 60 به شوشتر بازگشت و بدون اینکه چیزی به ما بگوید، فهمیدیم دوباره به جبهه بازگشته است؛ چون از نظر بدنی دچار مجروحیت های زیادی شده بود، در بخش فرهنگی جبهه ها مشغول ...
موزه ها هم قصه می گویند!
هایی است که طراحی درست و کاملی برای موزه دارد، اما فضا و اجزای آن در طول سال ها تبدیل به فضایی غیر جذاب و بی انرژی شده اند. در این سفر وقتی برای بازدید از این موزه رفتم قرار بود پسرم هم دیرتر به من ملحق شود، اما وقتی شرایط موزه را دیدم تماس گرفتم و با افسوس خواستم که او را نیاورند، اصلا دوست نداشتم قصه ای را که با ظرافت از فرش ایرانی برایش بافته بودم، با دیدن آن فضا بی اثر شود و جذابیتش ...
تنها گروه فارسی خوان ما بودیم
خواهیم این خانم را معروف کنیم، الان در لاله زار کار می کند. ترانه: دوست دارم می دونی این کار دله... را همان جا سر میز گفتم. بعد از آن هم ترانه دختر دیوونه . بعد از آن مرحوم امیر پازوکی گفت فیلمی دارم که قرار است ایرج در آن ترانه بخواند و من ترانه آی آدمای خوشبخت را نوشتم و ایرج به جای فردین در فیلم مردان خشن خواند. بعد از مدتی متوجه شدم درحال رفتن به سمت موسیقی لاله زار هستم. برای همین خودم را از ...
دخالت خارجی در لبنان سنت شده است
نیروهای لبنانی طرفدارانی در بین مسیحیان دارد. وقتی من به سوریه رفتم تعدادی به من اعتراض کردند که این سفر بر محبوبیت تو اثر خواهد گذاشت. جوابم این بود که این تصمیم من بوده و می روم آنجا در مجلس سوریه هم صحبت می کنم تا همه ببینند و بدانند و اگر خواستند به من رأی دهند. اگر هم رأی ندادند، می روم در خانه خودم می نشینم. زمانی که بین ما و سوری ها توپ و تانک وجود داشت، گفتم خواستار بهترین رابطه با سوریه بعد ...
راز 3 جنایت هولناک در تجریش
با اطفای حریق، وقتی آتش نشانان وارد دو واحد آپارتمان شدند با جسد دو زن و یک کودک روبه رو شدند.اما این پایان ماجرا نبود چرا که با بررسی اجساد مشخص شد آنها بر اثر انفجار و آتش سوزی جانشان را از دست نداده اند بلکه به قتل رسیده اند. به گزارش همشهری، اعتماد بی جا و یک لحظه غفلت همه دلیلی بود که باعث شد جنایت هولناک تجریش رقم بخورد. زن جوان وقتی در خانه را به روی دوست خانوادگی شان باز کرد و ...
بر هم زدن سخنرانی باب شود سنگ روی سنگ بند نمی شود
ساعت و 40 دقیقه است. از الان که ساعت 13 است تا ساعت 15 من می نشینم نوار من را از ابتدا تا انتها بگذارید با هم ببینیم. من کف نزدم. این آقا هی نوار را عقب و جلو می کرد، چیزی که نشان دهد من کف زده ام پیدا نکرد که من گفتم همه نوار را بگذار من گوش می دهم اما چون من سر حرفم ایستاده بودم، گفتند لازم نیست، چون من واقعا کف نزده بودم. بعد به او گفتم که بر فرض اینکه من کف زده باشم. شما که در همه مراسم های ...
مسبب 80 درصد لغو کنسرت ها خود شرکت ها هستند/ دفتر موسیقی محل تجمع دلال ها بود/ برخی ترانه سراها مبانی ...
. یادم هست که استادم مرحوم حدادیان می گفت که خیلی از هم دوره ای های من در دانشگاه تهران به من می گفتند؛"خوش به حالت که نی نواز هستی، وقتی از خانه بیرون می آیی به تو نمی گویند امشب کدام کاباره می روی". نگاه عامه مردم هم این بود که آن بخش موسیقی، فاسداست. من فکر می کنم این جریان و نگرانی حاصل از جولان موسیقی لاله زاری و کاباره ای در پیش از انقلاب هنوز کاملا تمام نشده و همچنان ادامه پیدا ...
جانبازی که لیف می فروشد !
توی بساطت و بفروش. مردم هم دوست دارند برای توی گلدون وتوی آکواریوم استفاده می کنند. آخرش می خوای چکار کنی؟ قبلا یه بار رفتم روبه روی صدا و سیما خوابیدم روی روزنامه ای که کف خیابون پهن کرده بودم.با مسئولم صحبت کردند و گفت که قول می دهم وام بلاعوض بدهیم. وقتی رفتم اونجا گفتند که ما همچین قولی نداده ایم.وضعیتم که از این بدتر نمی شه حاضرم هر بلایی سرم بیاید اما زن و بچه ام تو ...
عروس هایی که با اسب به خانه بخت می رفتند
...، با چادری سفید ما را می بردند خانه تازه... یک عکاس هم می آمد و یک سه پایه می کاشت و دوربین بزرگش را آماده می کرد تا از عروس و داماد و فامیل خندان و شادمان عکس دسته جمعی بگیرد. عکس های سیاه و سفیدی که حالا مثل آلبوم های قدیمی و کهنه مان، حکایت از سال های دور دارد و بوی نوستالژی می دهد. مادر رو به مادربزرگ که دارد، چایش را در نعلبکی می ریزد سر می چرخاند و می گوید : همان دوره شما خوب ...
سخنرانی های سیاسی و دعوت به آشوب(پاورقی)
متفاوت است. و بعد از آن وقتی که اتفاقا همان جا آقای قاضی، یک خانمی آمد و اینها را من می توانم ثابت کنم، با پسرش که من نمی شناختم آن موقع و شروع کرد از آقای احمدی نژاد تعریف کردن، به طوری که این چند نفر جوان شروع کردند هو کردن و درگیری و حتی یکی، دو تکه سنگ به طرفشان پرتاب شد که من چون حس کردم سنم از همه بیشتر است، رفتم جلو و گفتم: خانم، خواهش می کنم تشریف ببرید خانه و این کار را کردند و این خانه ...
پسری با شلوار پاره و دختری با شال چروک!
گفتم : بابت سوء تفاهم هفته گذشته از شما معذرت می خواهم. هفته بعد و هفته های بعد دیگر آن لباس ها را نپوشید. وقتی خیلی کوچک بودم، در مدرسه و بعد از تعطیلات عید نوروز همه بچه ها کفش و لباس های نو می پوشیدند وکلی به یکدیگر پز می دادند، ولی یکی از بچه ها بود که از عمد کفش هایش را کثیف می کرد. می گفت: شماها خیلی بی کلاسید که کفش های نو و براق می پوشید ! یا یکی ...