سایر منابع:
سایر خبرها
کرمانشاه قلب می خواهد
و شادی برای کودکان آسیب دیده هدف اصلی ما بود. درد و رنجی که به جان می نشیند وی ادامه داد: بعد از این پیشنهاد با دل و جان وسایلم را جمع کردم و راهی مناطق زلزله زده شدیم. لحظه ای که به سرپل ذهاب رسیدم، باور منظره هایی که می دیدم برایم سخت بود؛ خانه های ویران شده در کنار هم؛ با حضور مردمان خسته و ناراحت، خانه هایی که زمانی از آن ها صدای خنده و شادی، جشن تولد و... شنیده می شد، هر کس ...
زندگی در کنار مبتلایان به ایدز
پذیر هستند و مردم چون اطلاعات درستی ندارند، مشکلات زیادی را برایشان به وجود می آورند. درد دل های بیماران خانم ح، بیمار مبتلا به ایدز به گزارشگر روزنامه اطلاعات می گوید: 6 سال قبل متوجه شدم که به بیماری ایدز مبتلا شده ام زمانی، که به پزشک مراجعه کردم و نتیجه تست نشان داد که به ایدز مبتلا شده ام، دنیا دور سرم چرخید. اصلاً نمی توانستم این واقعیت را باور کنم. آنقدر ناراحت بودم که ...
+18 / انواع جن ها را بشناسید/ اسامی جن ها و آسیبی که به انسان میرسانند
خود در آورم به طوری که در هر محفلی که حضور داشتم عده ای از ارواح و جنود جن حاضر بودند و دستوراتی را که به آن ها می دادم اطاعت می کردند. در آن ایام در یکی از اتاق های طبقه فوقانی منزل پدرم در شهر تبریز زندگی می کردم در آن اتاق ظروف قدیمی زیادی وجود داشت از جمله دو عدد ظروف مرغی عتیقه شبیه به هم و بسیار گران قیمت که در دو طرف آینه قرار داشت. یک روز که از خانه خارج شده بودم ...
ترک تدریجی اعتیاد با درمان حمایتگر
....آرزو داشتم سایه ای را به دنبالم حس نکنم. تا اینکه یکی از همان شب ها توسط گشت پلیس، روانه بازداشتگاه شدم. بعد از آزادی پدرم مرا به زور کتک به یک مرکز اقامتی ترک اعتیاد برد. یک ماه آنجا بودم. اما چه شد؟ اولش شدم : سمیرا هستم 21ساله - یک مسافر ؛ بعد چی؟ دوباره شروع کردم. کمپ ها به هیچ دردی نمی خورند. بیشترشان به فکر جیب خودشان هستند. تا حالا 4بار بستری شده ام . بالاخره بعد از چند هفته ...
آقای خودم، خانم خودم؛ دربارۀ پدیدۀ وصلت با خود
؟ مرحلۀ اول (مرگ نمادین) برای شکستن همۀ پیوندهایی استفاده می گردد که دیگر به کار شما نمی آید. مرحلۀ دوم دربارۀ کشف عشقی تازه به خودتان هست و برای این منظور از شیوه هایی مثل نامه ها و شعرهای عاشقانه برای خود بهره می برد؛ و دست آخر، مرحلۀ سوم، مراسم بزرگ: جشن عروسی ای که برای مستحکم کردن پیوند شما با خودتان ترتیب داده می گردد و در آن میثاق هایتان را خطاب به خودتان اظهار می کنید. هر ...
72سال عاشقی با نقاره
. من نمی توانم از حرم و این خانه دل بکنم؛ سال هاست اینها به هم وصلند. سواد خواندن و نوشتن ندارم. 4 برادر و 2 خواهر داشتم. مادرم خانه داری می کرد و کار پدرم در آن زمان، ساختن زنجیر و افسار برای اسب ها بود. 72سال است که صبح و عصر در خدمت نقاره خانه غریب الغربا امام رضا(ع) هستم. هر روز نقاره می زنم؛ به غیر از ایام عزا در ماه های محرم و صفر و ایام شهادت ائمه اطهار(ع) که نقاره خانه تعطیل است. در روزهای ...
از تخته تشک 2 متری تا رسیدن به سکوهای افتخار
های رزمی افرادی همانند بروسلی و رزمی را برای مشاهده من در خانه به نمایش می گذاشت، هر چند پدرم هم در سال 1372 وارد ورزش های رزمی شد. چندین بار به همراه پدرم در کودکی به باشگاه شهر رفتم که به دلیل نبود ماشین در شب مجبور می شدم نیمی از راه خانه را پیاده طی کنم و رفته رفته از ورزش های رزمی فاصله گرفتم. فارس: تمرینات تان را در ورزش رزمی چگونه آغاز کردید؟ در سال 1375 ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (592)
رکورد خودت را افزایش خواهی داد. میدانیم که میتوانی. دیروز تولد مهدیه محمدخانی خواننده خوب آواز سنتی کشورمان بود. برای ایشان هم آرزوی سلامتی و شادی داریم. اگر کسی نشناسدشان خیال میکند پدر و پسر هستند از بس شباهت موج میزند، علی الخصوص در نحوه لبخند! من جای امین تارخ و سایر اساتید بودم، دیگر سر کلاس بازیگری نمی رفتم و هنرجو ها را هم از ادامه این هنر منع میکردم. ...
زیدآبادی: آن هایی که می گفتند به روحانی رای بدهید، مقصرند
مالی در زندان ماندیم که مورد من طولانی تر بود. هفده مرداد 1379 روز خبرنگار مرا دستگیر کردند. قرار بود به عنوان عضو هیات ژوری نمایشگاه مطبوعات، به مراسم پایان بروم و اسامی را اعلام کنیم که دستگیرم کردند. تا هیجده بهمن ماه سال 1379 در بازداشت بودم. سه روز بعد رفتم خانه محمد بسته نگار و همه دوستان ملی مذهبی بودند و قرار بود گزارشی از زندان بدهم، باز آمدند و همه را دستگیر کردند. آن جمع بیست و ...
از تمیز کردن خانه های مردم تا رسیدن به شهرت ملی توسط قارنلی+تصاویر
...> چون به مدت 2 الی 3 سالی که در تهران بودم وارد شغل های زیادی شده بودم. * خاطراتی از آن زمان کاریتون دارین؟ همه اینها جزو خاطرات خوب زندگی من محسوب می شود. بسیاری از افراد زمانی که به نقطه مطلوبی می رسند از گفتن و فکر کردن به گذشته خود شرم می کنند و خجالت می کشند اما من به گذشته خودم افتخار می کنم چراکه سختی های زیادی را متحمل شدم و زحمت کشیدم تا برای روزی حلال امرار ...
تعرض همزمان سه پسر به یک دختر
پسر جوانی که به اتهام تعرض به دخترجوان با همدستی دوستانش تحت تعقیب قضایی است زمانی که درشعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میزمحاکمه ایستاد، ادعای دختر را رد کرد. به گزارش ایران، رسیدگی به این ماجرا از روزی شروع شد که دخترجوانی همراه پدرش به اداره آگاهی تهران رفت و از سه پسر به اتهام تعرض به دخترشان شکایت کردند. پرستو گفت: من سرکار می رفتم و ساعت نه شب باید خانه می رسیدم.اما آن شب ...
آقای خودم، خانم خودم؛ دربارۀ پدیدۀ وصلت با خود
نمادین) برای شکستن همۀ پیوندهایی استفاده می شود که دیگر به کار شما نمی آید. مرحلۀ دوم دربارۀ کشف عشقی جدید به خودتان است و برای این منظور از شیوه هایی مانند نامه ها و شعرهای عاشقانه برای خود بهره می برد؛ و دست آخر، مرحلۀ سوم، مراسم بزرگ: جشن عروسی ای که برای مستحکم کردن پیوند شما با خودتان ترتیب داده می شود و در آن میثاق هایتان را خطاب به خودتان بیان می کنید. هر چه در این ...
راننده متجاوز در ایستگاه مرگ
اعدام خواهد شد . تجاوز در پراید وحشت این پرونده آبان ماه سال 92 با شکایت دختری 15 ساله در پلیس آگاهی گشوده شد. آن روز این دختر نوجوان درحالی که بشدت ترسیده بود، درباره جزییات ماجرا گفت: امروز داشتم به خانه مادربزرگم می رفتم . در راه چون تاکسی در خیابان کم بود، در اتوبان یاسینی، زیر پل خاقانی سوار پراید سفیدی شدم که دو سرنشین پسر داشت. در ابتدا همه چیز عادی به نظر ...
قاتل: راننده به پدرم فحش داد، او را کشتم!
فوت کند. همین باعث اختلاف من و مادرم شد و تنها زندگی می کردم. سابقه زندان داری؟ از خانه مادرم وسایلی سرقت شد و او به عنوان مظنون از من شکایت کرد، 13 روز زندان رفتم و بعد آزاد شدم. از شب جنایت بگو؟ من دو روز در مشهد بودم. آن روز راننده قرار شد با دریافت 50 هزار تومان مرا به تهران برساند. حسین 60 ساله هم سوار شد. آنها در کنار جاده مواد مصرف کردند و ...
خاله شادونه: مدام بغضم را قورت دادم
زلزله زده شدیم. لحظه ای که به سرپل ذهاب رسیدم، باور منظره هایی که می دیدم برایم سخت بود؛ خانه های ویران شده در کنار هم؛ با حضور مردمان خسته و ناراحت، خانه هایی که زمانی از آن ها صدای خنده و شادی، جشن تولد و... شنیده می شد، هر کس که از نزدیک این صحنه ها را می دید، درد را باعمق وجودش درک می کرد. مدام بغضم را قورت می دادم زارعی در ادامه درباره اجرایی که در مناطق زلزله زده داشت گفت ...
دختر دنیای قانون و تبصره که وارد دنیای فرش شد!+عکس
؛ مغازه را خودم اداره می کردم و برایش پروانه کسب هم گرفته بودم. با این که در ابتدای کار دست تنها بودم به همه کارها می رسیدم؛ به تنهایی تولید می کردم و می فروختم، اگرچه به مرور زمان نیرو گرفتم و پرتلاش کارم را ادامه دادم. یک سالی بود که سرنوشتم با چرم و چرم دوزی گره خورده بود که به من اطلاع دادند قرار است نمایشگاهی در بندر ترکمن برپا شود. برای من که در هیچ نمایشگاهی شرکت نکرده بودم، می توانست تجربه ...
پیامبر،اسوه حسنه ای برای تمام بشریت
زمانی که می فرمود: قال رسول الله(صلی الله علیه وآله) گاهی رنگ آن حضرت کبود، و گاهی زرد می شد، تا به جایی که گاهی شناخته نمی شد. یک سال با آن حضرت به حج خانه خدا رفته بودم، وقتی که گاه احرام شد، هرچه آن حضرت سعی می کرد که تلبیه لبیک اللهم لبیک بگوید، صدا در گلوی آن حضرت قطع می شد و نزدیک بود که از بالای مرکب به زمین بیافتد، به آن حضرت عرض کردم; ای فرزند پیامبر بگو لبیک، زیرا باید محرم شوی و ...
تولید سینمای ایران به سمت و سوهایی رفته است که ما آن را بلد نیستیم
.... خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و دو سه سال عاشورا که میشد می رفتم بوشهر تا فقط تماشا کنم آنقدر که این مراسم تاثیرگذار بود. همیشه در ذهنم بود بر اساس این یک فیلم سینمایی بسازم. در قصه های هوشنگ مرادی کرمانی داستانی به نام طبل بود که با بهره گیری از آن و در کنار اصغر عبدالهی به بوشهر رفتیم و فیلمنامه به خاطر هانیه را نوشتیم. در ادامه فروتن به این نکته اشاره کرد که فیلم بی بی چلچله را انگار ...
مدام بغضم را قورت دادم/ کرمانشاه قلب می خواهد
.... درد و رنجی که به جان می نشیند درد و رنجی که به جان می نشیند وی دنبال کرد: پس از این ایده با دل و جان وسایلم را جمع کردم و عازم منطقه های زمین لرزه زده گردیدیم... لحظه ای که به سرپل ذهاب آمدم، باور منظره هایی که می دیدم برایم سخت بود؛ خانه های ویران شده در کنار هم؛ با حضور مردمان خسته و ناراحت، خانه هایی که هنگامی از آن ها صدای خنده و نشاط، جشن تولد و. مدام بغضم را ...
ابعاد حقوقی تخریب جنگل ها و منابع طبیعی
دومین همایش حمایت از جنگل های هیرکانی (باستانی/خزری) با هدف بررسی اهمیت و وضعیت درختان شمشمادهای هیرکانی و ارائه راهکارهای مناسب برای حفظ این میراث طبیعی، ابعاد حقوقی تخریب جنگل ها و وضعیت ثبت آن در میراث جهانی یونسکو روز 10 آذر در مرکز همایش های حر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان قائم شهر مازندران با حضور کارشناسان، فعالان محیط زیست، سازمان های مردم نهاد و سمن ها، مسئولان محلی و میهمانان خارجی شرکت کننده در آن برگزار گردید و از حاشیه ها و بازخوردهای متعددی نیز همراه بوده است. ...
اختلاس از مدرسه
مدرسه ام رفتم. برگه ی درخواست کمک به مدرسه را که از ترس، نشان بابا نداده بودم را از کیفم درآوردم. پاره اش کردم و با خیال راحت خوابیدم. پایان پیام ادامه این داستان دنباله دار را اینجا بخوانید.
اصفهان قدیم به روایت یک پدر
شدن نیفتند. کرایه این اتوبوس ها یک ریال بود، یک ریال دو تا 10 شاهی بود که ما اصفهانی ها به شاهی می گفتیم شِی یعنی یک ریال دوتا 10 شِی بود. چندسال بعد کرایه اتوبوس30 شِی شد یعنی 3 تا 10 شِی یعنی یک ریالی و 10 شِی برای کرایه می دادیم. من 10 ساله بودم و سوار اتوبوس می شدم و از خیابان خرم یک ریال می دادم و با خط 9 می آمدم میدان کهنه و با خط 10 برمی گشتم . پدر به اتوبوس های برون شهری نیز ...
نجات خواننده رپ از مجازات با رضایت دختر نوجوان
مجله بویرنیوز- خواننده مشهور رپ که به اتهام آزار و اذیت دختر دانش آموز تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود، با معرفی خود به کلانتری، مسیر پرونده را تغییر داد. به گزارش جام جم، 26 مهر امسال، مردی با مراجعه به آگاهی از ناپدید شدن دختر 16 ساله اش نازنین خبر داد. هفت روز پس از ثبت این شکایت، او به خانه برگشت و همراه پدرش به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران رفت. او با بیان این که ...
راز گاوصندوق پولدارنمای بی پول!
زیادی طلا خریده است و در گاوصندوق نگهداری می کند. البته نمی دانم درون آن گاو صندوق چه مقدار پول است ولی این را می دانم که او همه پس اندازش را داخل آن نگه می دارد سپس از سرقت پول و طلاهای پیرزن برایش گفتم. این گونه بود که راننده میان سال دیگر موضوع را رها نکرد و از من خواست تا به گاوصندوق دستبرد بزنیم! او برای رسیدن به هدفش مرا تهدید کرد که ماجرای زنگ های تلفن همراهم را برای زنی بازگو می کند که قرار ...
قبل از عقد از پسر دایی ام باردار شدم - راز عجیب دختر 17 ساله در کلانتری فاش شد!
نداشتم به پشت بام منزل مادرشوهرم رفتم تا ... دختر 17 ساله که غم سنگینی بر پهنای چهره اش نشسته بود در حالی که بیان می کرد نمی دانم چرا روزگار تقدیر مرا این گونه رقم زده است، به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: سه سال بیشتر نداشتم که قیچی طلاق رشته زندگی مشترک پدر و مادرم را برید و من در میان تار و پودهای این رشته های بریده گم شدم چرا که نه معنی طلاق را می فهمیدم و نه از ...
بازگشت به ریشه های خودم را بهتر دانستم
به شکلی غیرمستقیم از این کار سرباز می زدند. •پس از اتهامی که به شما وارد شد، برخورد ساواک با خانواده ات چگونه بود؟ پس از ماجرایی که برای من اتفاق افتاد، رییس نیروگاه و مدیر عامل سازمان آب و برق و رده های بالاتر به پدرم گفتند پسرتان سردسته خرابکاران شده و شعار مرگ بر شاه داده ... پدرم با خنده گفته بود پسر من چهار ساله است چطور ممکن است!و در نهایت پدر و مادرم مورد غضب ساواک ...
فراستی: روشنفکران ادراک حسی هنر را نمی فهمند
ها به من رجوع کردند و گفتند چاپ کن، باز آنجا هم 4 الی 5 شماره بیشتر نشد (سال 1381)، در این فاصله من کتاب هایم را چاپ کردم. مخصوصا کتاب لذت نقد، دیالکتیک نقد و... و. . در واقع مجله فرم و نقد مبانی و اهداف مرا در پروژه نقد تکمیل خواهد کرد. * دولتی ها هم نمی خواستند این رویه نقد مستقل در آن مقطع ادامه پیدا کند؟ معلوم است که نمی خواستند، موضوع همه دولت های پیشین و مدیرانش بالایی و ...
خوابی برای بخشش قاتل مامور پلیس
و پدرش خواست به خاطر رضای خدا و حرمت خون امام حسین(ع) از قصاص قاتلش بگذریم. بخشش بدون شرط با رضایت اولیای دم، حجت از قصاص نجات یافت و صبح دیروز برای آخرین بار از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. او گفت: روز حادثه از ترس دستگیری پا به فرار گذاشتم، اما مامور شهید تعقیبم کرد. من دو گلوله شلیک کردم و مرتکب قتل شدم. اولیای دم با بزرگواری مرا ...
مراسم رونمایی از سردیس جوان ترین مدافع حرم دانشگاه برگزار می شود
که او را می بینم ولی نخواستم قبول کنم. سجده رکعت دوم بودم که متوجه بسته شدن در و صدای مصطفی که گفت: مامان من رفتم خداحافظ. شدم. دو رکعت بعدی نماز را اصلا نفهمیدم چه جوری خواندم. خیلی سریع، نماز را تمام کردم و رفتم در را باز کنم تا او را ببینم، ولی رفته بود. حتی پایین رفتم و درب کوچه را باز کردم. هر چه کوچه را نگاه کردم ندیدمش، به قدری سریع رفته بود که نتوانستم ببینم. هر دفعه که می خواست بیرون ...
تعهد پذیری و رابطه سالم عاطفی؛ راه علاج آسیب های خانوادگی
اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد با همین معیارها هر دختری را که از همسایه و فامیل می شناخت به من پیشنهاد داد اما متاسفانه من تنها به دنبال یاری زیبا بودم. وی ادامه می دهد: مدتی گذشت و کسی که به دنبالش می گشتم را یک روز توی خیابان دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم. تعقیبش کردم و خانه اش را پیدا کردم. ما زیر یک سقف رفتیم. همسرم زیبا بود اما نه باحجاب ...