سایر منابع:
سایر خبرها
در جلسات مجمع تشخیص مصلحت، نسبت به اظهارات برخی اعضا تذکر داده شده است/ وضع اقتصادی مردم رضایتبخش نیست/ ...
؟ من 4 فرزند دارم. سه پسر و یک دختر دارم که الحمدالله همه از صلحاء هستند. س: یکی از آقا پسرها در مجلس خبرگان هستند؟ بله. آقا شیخ جواد هستند. س: نماینده خبرگان از ارومیه هستند. پسر ارشد من، شیخ جواد، در قم مشغول تدریس هستند، هم در مدرسه حجتیه که برای جامعه المصطفی است و هم در مدرسه آیت الله گلپایگانی درس کفایه دارند، در انتخابات اخیر خبرگان از ...
چگونه یک پزشک با مرگ اطرافیانش کنار می آید
بیمار است. بیماران در این مورد چیزی نمی دانند. آنها نظر پزشک را برای راهکار می خواهند. اما به نظر من، به ویژه در دنیای مدرن، مهم است که برای بیمار تصویر صادقانه ای از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد، ترسیم کنیم. من همیشه مکالمات دشواری با بیمارانم داشته ام. اما ترس و وحشتم هنگامی که پدرم درحال احتضار بود، موجب حیرتم می شد . هنری: همه اینها فقط احتمالات هستند، درست است؟ نشستن در کنار بیماری ...
آقایان مسئول عینک بزنید!
این روزها اخباری از تجمعات مردمی در شهرهای مختلف شنیده می شود، از تجمع درباره پیگیری اموالی که در موسسات مالی و اعتباری از دست رفت و حالا تجمعاتی مطالبه گرانه که از سر نارضایتی از اوضاع اقتصادی بوده و گاهی با تحرکات برخی از سوء استفاده کنندگان به انحراف کشیده می شود. اما نکته مهم همه این اتفاقات دیده شدن مطالبات و شنیدن خواسته های منطقی مردمی است که معیشت شان برایشان مهم است و قصد آشوب و فتنه و ...
حماسه 9 دی نبود، امروز باید در تهران با داعش می جنگیدیم/واردات بی رویه باعث کاهش تولید شده است
زمانی خواهید گفت؟ لذا ایشان این دو موضوع را بیان کردند، آن زمان صحبت طرف آقا رفت و رای گیری درباره ایشان رفت. س: که ایشان خودش مخالفت کردند. بله. پشت تریبون رفتند و گفتند من راضی به این مسئله نیستم. به یاد دارم آقای آذری که آقای گلپایگانی را پیشنهاد می کردند، بعد که شورایی رای نیاورد و بحث آقا مطرح شد، آقا رو به آقای آذری کردند و گفتند اگر من به عنوان ولی فقیه حکمی کردم شما قبول ...
با دختر همسایه خیلی خوب بودم و خانه اش بودم تا اینکه یک روز...
رابطه خیلی خوبی داریم. دیروز مهناز به خانه ام آمد و همزمان من کارهای خانه را انجام می دادم. هنگامی که مهناز در خانه بود خواستم ظرف ها را بشورم و برای همین دستبند گرانبهایم را روی میز پذیرایی گذاشتم. همین طور که باهم حرف می زدیم یک دفعه مهناز گفت صدای گریه بچه ام می آید، من باید بروم و خیلی سریع خانه را ترک کرد. حدود 20 دقیقه ای مهناز در پذیرایی تنها بود و من داخل آشپزخانه داشتم ظرف ها را می شستم ...
نقد جواد طوسی بر قاتل اهلی
موقعیت و جایگاه یک قهرمان قرار نمی گیرد. در صحنه ای، او ارادت و دست بوسی خود را نسبت به سروش به نمایش می گذارد. به علاوه، اشاره هرازگاه و ترحم آمیز بر یتیم بودن او و احمد کیا و بزرگ شدنشان با حمایت جلال ادبیات سیاوش، بستر مناسب برای جولاندهی یک قهرمان فراهم نمی کند. این یک نمونه از واکنش کلامی سیاوش در قبال سؤال دختر جلال سروش (مهتاب/ پگاه آهنگرانی)، از اوست: من شغلم اینه که فقط به تو و حاجی بگم چشم ...
عده ای با چهره انقلابی گری نهایت بی عدالتی را دارند
باش که آنچه می گویم اعتقاد دارم و با تمام وجود لمس کرده ام و تمام همت مسئولان دستگاه قضایی این است که آنچه حق و به نفع مردم، انقلاب و اسلام است، عمل شود. اما آیا توانستیم به نقطه مطلوب برسیم؟ اصلا چنین ادعایی ندارم. معاون اول قوه قضاییه با اشاره به اظهارات رییس دانشگاه ایلام درباره ضرورت اقامه عدالت علوی گفت: اصلا ما برای عدالت قیام کردیم و هدف همه انبیا و صالحان، اقامه عدالت است اما بیان ...
اصفهان؛ جز پنج استان با سواد کشور
باید مدرسه باشید. پسرک کوچکتر که خودش را حمید معرفی کرد، رو به سمت پسرک بغل دستی اش کرد و گفت: من و سعید دو برادر 10 و 11 ساله ایم، خانواده پرجمعیتی داریم و به علت بیماری پدر مجبوریم خرج خانواده را تأمین کنیم. سعید حرف برادرش را ادامه داد:هر روز به بازار اطراف میدان امام سر می زنیم اگر کسی برای حمل کالا نیاز به گاری دستی داشته باشد که هیچ وگرنه بعد از چند ساعت به دنبال ضایعات ...
میزگرد سازندگان انیمیشن "فهرست مقدس"| داستان انیمیشن هایی که به امنیت ملی مربوط می شوند
فهرست مقدس ما با مشکل رو به رو بودیم؛ اما این مشکلات از کمبود نرم افزار نشأت نمی گرفت. تسنیم: شاید بد نباشد که فلاش بکی به سال 1390 بزنیم؛ سالی که شما انیمیشنی به نام 9 و 20 دقیقه در بوشهر را تولید کردید و به خیلی باور نکردی در دقایق آخر جایگزین فیلم سینمایی تجریش ناتمام شد و به سی ویکمین جشنواره فیلم فجر راه یافت. دوست ندارم این حرف را بزنم؛ اما این انیمیشن به گفته بسیاری از متخصصان یک ...
یک پرونده واقعی؛ یک هشدار فرار از سیاهی
گرفتم و هر چه داشتم را دود کردم. وقتی به مرد ساقی گفتم به من پیشنهاد داد تا یکی از اتاق های خانه ام را به افراد معتاد اجاره بدهم و پولش را بگیرم، من که پولی نداشتم و چاره ای برایم نمانده بود، قبول کردم، اما گفتم فقط باید خانم باشند و او هم قبول کرد. روزی چند زن معتاد برای کشیدن مواد و تزریق به خانه من می آمدند. تزریق را همان جا از آنها یاد گرفتم، بعد از سه ماه اجاره دادن خانه، تبدیل به ...
آدم و حرف زدن (قسمت پایانی)
آن جایی که آن ها دهان ندارند، نمی توانند خیلی تعجب کنند یا حتی بپرسند: وای چه قدر هیجان انگیز! بعد چی شد؟ خلاصه که مامان و بابا و حتی این داداش بی ذوق (من را می گوید ها!) هیچ به این حرف های مهم توجه نمی کنند. تازه تا می آییم که گرم بشویم و حرف بزنیم، می گویند: بچه جان! تو که این قدر بلبل زبانی می کنی، درس هات رو هم همین طوری جواب می دی دیگه؟! هیچ کس هم نیست گوش کند که آخه ...
گفت و گو با فرهاد فخرالدینی ، معمار ارکستر ملی ایران
من نان را گرفتم ولی از دستم افتاد ؛ فکر کردم که حالا ممکن است من را نصیحت کند و یگوید تو چرا نان را بالا انداخته ای. ولی بغلم کرد و گفت این خیلی خبر خوبی است! ، گفتم کجایش خبر خوبی است؟! ، گفت دیگر بدبختی بدتر از این نمی شود! این اوج بدبختی است و بعد از این شرایط حتما خوب می شود. پدرم چنین دیدی داشت و معتقد بود هر چیزی بالاخره افت و خیزی دارد. حتی معتقد بود که زمانی هم وضع آدم خیلی خوب می شود که ...
مرگ مشکوک زن 39 ساله
تصمیم داشت با مرضیه صحبت کند، اما مرضیه خیلی سرد با او برخورد کرد. وقتی من آمدم مرضیه در اتاق خواب بود و مادرم در حال آشپزی. رفتم با مرضیه حرف بزنم که طبق معمول شروع به داد و بیداد کرد و گفت؛ مادرت با اجازه کی آمده اینجا. خواستم برایش توضیح بدهم که شروع به فحش و بد و بیراه کرد، یک لحظه کنترلم را از دست دادم و یک سیلی به صورتش زدم. درگیری مان بالا گرفت و دیگر نفهمیدم چه شد. مادرم مداخله کرد و گفت اگه ...
شهیدی که دوست داشت گلویش بریده باشد + عکس
مجروح شده و به بیمارستان رضوی مشهد منتقل اش کرده اند. مانده بودم باور کنم یا نه، چون معمولا مجروحان را به بیمارستان بقیةا... تهران اعزام می کردند. شروع کردم به گرفتن شماره بیمارستان رضوی اما کسی پاسخ نداد. همه سعی می کردند نگاه هایشان را از من بدزدند. رو به روی مادر شهید ایستادم و گفتم حرف آخر را به من بزنید، اذیت ام نکنید... مادر شهید صدرزاده هم نگاهی به من انداخت و گفت ته ته حرفی که از من می ...
برانکو از پرسپولیس ناراضی است / احتمال خداحاقظی برانکو از پرسپولیس قوت گرفت
بازی فردا تغییر خواهد داد یا نه، اظهار داشت: می خواهید ترکیب فردا را هم بگویم؟! هر وقت با یک هافبک دفاعی بازی کردیم گفتند چرا با دو هافبک بازی نمی کنید و حالا که با دو هافبک دفاعی بازی می کنیم می گویند چرا با یک هافبک دفاعی بازی نمی کنید؟! اتخاذ نوع تاکتیک بسته به شرایط تیم خودمان و حریف دارد اما مدام در مورد مسائل مختلف حرف گفته می شود ولی باید بدانید که فقط در یک بازی باخته ایم آن هم در مقابل ...
محسنی اژه ای: عده ای با چهره انقلابی گری نهایت بی عدالتی را دارند
.... وی افزود: خدایا تو شاهد باش که آنچه می گویم اعتقاد دارم و با تمام وجود لمس کرده ام و تمام همت مسئولان دستگاه قضایی این است که آنچه حق و به نفع مردم، انقلاب و اسلام است، عمل شود. اما آیا توانستیم به نقطه مطلوب برسیم؟ اصلا چنین ادعایی ندارم. معاون اول قوه قضاییه با اشاره به اظهارات رییس دانشگاه ایلام درباره ضرورت اقامه عدالت علوی گفت: اصلا ما برای عدالت قیام کردیم و هدف ...
سردار شهید مرتضی یاغچیان
عاشورا در تبریز باشم ولی نمی توانم، بدین سبب چون شما شب ها به هیئت می روید از شما التماس دعا دارم... در اواسط دوره سربازی، با شکل گیری حرکت مردمی و آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی قدس سره یاغچیان نیز به بهانه های مختلف از دستورهای فرماندهان خودسر باز می زد. پدرش می گوید: از پادگان به مرتضی و امثال او فشار می آوردند که جلوی مردم را بگیرند ولی مرتضی به حرف آن ها گوش نمی داد. به همین ...
یارانه منو ندن مملیکت آباده !
الان اومدم برای همین کار . دیدم یک دفعه آروم شد ، یه استکان چایی ریخت و تعارف کرد و گفت : بیا اینا بخور تا یه گل گزی آرتی هم بدم دستت . چرا از اول نگفتی مردی مومن ؟ بعدهم سر صبر خبر را خواند و گفت : داغی دلم تازه شد، به خیالد امروز چه مرگیمه ؟ اصش انگار گرتی مرده پاشیدن رو این کافه . همه چی خب و پوکیده ! تو که از در اومدی گفتم مشتری اومده! بعد که دیدم نع ، شومای نه مشتری ،حالی خودما نفهمیدم. حالا ...
رفاقت بابا و مسعود با شهادت محکمتر شد
ایثار و شهادت آشنایی داشتم. وقتی آقا مصطفی می خواست اعزام شود اصلاً مخالفت نکردم. اخلاق و منش آقا مصطفی به قدری خوب بود که همیشه در لحظات خوش زندگی می گفتم حیف است تو با مرگ طبیعی از دنیا بروی. آن موقع جنگی نبود و به شوخی می گفت آخر من شهادت را از کجا بیاورم. می گفتم نمی دانم چطور شهید می شوی ولی با این همه خوبی که داری، برای مرگ طبیعی حیف هستی. آقا مصطفی از اقوام ما بود و همرزم برادرم. در عملیات ...
علیرضا قربانی، حرفه ایِ با اخلاق موسیقی ایرانی
. اینها یکی از مهم ترین توصیه هایی بود که استاد احمد ابراهیمی به من کردند و همیشه مدیون و وام دار ایشان هستم. این صحبت ها را از این جهت گفتم که در موسیقی ایرانی به خصوص در حوزه آواز ایرانی چیزی داریم که خوانندگان شاخص فوت کوزه گری شان را برای خودشان نگه می دارند و به شاگردان منتقل نمی کنند یا حتی سعی می کنند شاگردان زیادی نداشته باشند یا شاگردان خوب را انتخاب نمی کنند. خوانندگان معمولی تر را ...
بررسی اختصاصی کیبورد مکانیکی Mionix WEI (وقتی غافلگیر می شوید!)
....هم برای گیم هم برای تایپ....مدلای کورسیر و ریزور و غیره...و اینکه برای این دو تا کار چه کلیدایی رو پیشنهاد میدید دکمه های ابی یا قهوه ای یا بلک یا قرمز ...تو فکر خریدشونم چن وقته فقط چون چنندین ساله با کیبردای تخت کار کردم میترسم بخرم و پشیمون شم سلام دوست عزیز باید بگم که اگه قصد گیمینگ و کارای طولانی مدت داری این مدل های مکانیکی گذینه خوبی هستند اما به شرطی که خیلی براشون پول خرج نکنی ...
ما چه می دانیم جانباز چیست
شده بود را ببیند . چقدر پله داشت مسیر ! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده . خیلی خجالت کشیدم . دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و فضای دم کرده داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت . به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را ...
ستاره نیکبخت سال های دور: به جامعه آسیب نزدم
...! همه چیز شده رابطه. نباید از این فوتبال کثیف توقع داشته باشی. راستش این روزها سرم به مدارس فوتبالم گرم است. کارم را می کنم. راضی هستم و زیاد خودم را درگیر چیزهای دیگر نمی کنم. دنبال رابطه نبودم و نیستم با کسی برای مربیگری حرف زده ام؟ نه اصلاً. من از زمان بازیگری ام همین طوری بودم. با مربی ام هم حرف نمی زدم. من همیشه خودرأی بودم. نمی دانم حالا بخواهم زنگ بزنم به مربی ...
بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
، مبلّغین رسالات الله، صف آرایی دارند؛ بحث بر سر دعوا است. یا در آن آیه ی شریفه ی بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس (6) که [میفرماید] خدا تو را حفظ میکند، نگران نباش، دغدغه نداشته باش از دشمن، پیدا است که در مقابل تبلیغ پیغمبر، صف دشمنان است، جبهه ی دشمنان است. برادران عزیز، خواهران عزیز! معنای این چیست؟ معنایش این است که ...
با بیماری مبارزه نکردم، دوست شدم
نبوده ام، آدمی استرسی نیستم، مهاجرت نکرده ام یا بیماری عفونی خاصی نداشته ام و... با ایشان که درددل می کردم، گفتم من در معرض هیچ کدام از دلایلی که در کتاب نوشته، نبوده ام، اما ایشان جمله ای گفت که هنوز هم در یادم مانده. گفت: تو شده ای تابلوی خداوند! گفتم: یعنی چه؟ گفت: تو شده ای تابلوی خداوند تا دیگران تو را نگاه کنند. حالا این که این تابلوی خداوند چطور عمل کند، خیلی مهم است. چون مردم تو را نگاه می ...
افراد گمشده را اینجا پیدا می کنید
عکس این دختر را در همه جا پخش کنم که پیدا شود. باز هم می گفتند دروغ است و باور نمی کردند. در آن زمان برای اینکه مردم حرفم را باور کنند به پدر ملیکا گفتم گزارشی را که از کلانتری و درباره گم شدن دخترش دارند، برایم فرستاد و با انتشار آن سعی کردم به همه نشان دهم که حرف ها درست هستند و مردم حمایت کنند. برای اینکه دیگران از ماجرا خبر داشته باشند، به صفحه های بزرگ سر می زدم، برای شان کامنت می ...
نق زدن کودک، واکنش درست والدین
، یک هوس تازه می کنه، ولی من طاقت ندارم بهش نه بگم. آخه من همین یک بچه رو دارم. بعضی وقتا هم نگران می شم نکنه دارم لوسش می کنم؟! بچه ها، به خصوص پرتوقع ترها، از شنیدن کلمه نه که راحت و سریع، از دهان والدین خارج می شود و تکلیف را یک سره می کند، بیزارند و برای خواسته های رنگارنگ شان، تنها انتظار شنیدن یک بله جادویی را دارند. با این حال، گاهی پدر و مادر، در اجابت خواسته های فرزندشان، دچار ...
آنچه بهتر است از زلزله بدانیم و آنچه می توانیم برای کاهش آسیب آن انجام بدهیم
, پا نمیشین هرکاری ازتون برمیاد رو بکنین؟ من این پست رو دارم مینویسم که بگم اونچه از دستتون برمیاد انجام بدین که آماده باشین که بعد از زلزله زنده و امن بمونین تا کمک برسه. آمادگی جمعی اجازه بدین که تاکید کنم من کوچکترین تخصصی در عملیات امدادرسانی ندارم. اینهایی که مینویسم همه پیشنهاد هستند. هدفم اینه که برای شما خوراک فکری و نقطه شروع باشه. مراکز تخلیه امن محله رو ...
خلاصه ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت های ایشان
کاملا شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش هاله ای از غم و بهت زدگی فضای سامرا را فرا گرفت. احمد بن عبید الله در روایتی که قسمتی از آن پیش از این ارائه شد، این صحنه را چنین وصف کرده: وقتی امام عسکری علیه السّلام رحلت کرد، صدای شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد می زدند: ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه برای تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسی)، بنی هاشم، شخصیتهای ...