سایر منابع:
سایر خبرها
عفت مرعشی: آیت الله هاشمی به برابری زن و مرد معتقد بود/ تمام خانواده هاشمی همیشه پشت مردم بوده ایم و ...
می آمد. آن زمان البته در خانواده ما رسم نبود عروس و داماد با هم صحبت کنند. اگر پدر قبول می کرد ماجرا تمام بود اما اگر پدر شک داشت دست به دامان استخاره می شد. اما من این روش را نمی پسندیدم و معتقد بودم باید با خودم در این زمینه مشورت شود. چند روزی گذشت و من هم که فقه را می شناختم و می دانستم پدرم هم خلاف شرع عمل نمی کند و نظر ما در این مسائل بسیار برایش مهم است، بر نظر خودم پافشاری می ...
خواب آشفته یک حلقه طلایی
نرگس رضایی - تا همین چند قبل ازدواج موضوعی شیرین و درعین حال لذت بخش بود، همان سال ها که دیگ های غذای عروسی و بساط شادی در خانه ها برپا می شد و در نهایت عروس با جهیزیه ای ساده راهی خانه بخت شده و داماد ضمانت خوشبختی اش را در عین سادگی می داد، آن روزها دوام زندگی و تعهد مشترک بیش از هر زمان دیگری زلفش را به زلف این سادگی و عدم توقع گره زده بود. اما این روز ها بیشتر از دهه های گذشته ...
جهان پهلوان تختی؛ مالک ابدی سکوی اول محبوبیت
اعزام شده بود. هنگامی که در ترکیه بودیم تصمیم گرفتیم چند روزی را به کشور آلمان سفر کنیم که به فرانکفورت رفتیم و در آنجا تختی به من گفت که برای کاری باید به مونیخ که داریوش فروهر در آنجا زندگی می کرد برود و من در فرانکفورت ماندم و مرحوم تختی سه روزی را در خانه داریوش فروهر میهمان بود. تا اینکه موقع بازگشت بود که تصمیم گرفتیم یک خودرو بنز خریداری کنیم و پول هایمان را روی هم گذاشتیم و 10 ...
گاهی ساعت ها مباحثه را در خانه شاهد بودیم
اینکه ته دلم از ایشان خوشم می آمد. آن زمان البته در خانواده ما رسم نبود عروس و داماد با هم صحبت کنند، اگر پدر قبول می کرد ماجرا تمام بود اما اگر پدر شک داشت دست به دامان استخاره می شد. اما من این روش را نمی پسندیدم و معتقد بودم باید با خودم در این زمینه مشورت شود. چند روزی گذشت و من هم که فقه را می شناختم و می دانستم پدرم هم خلاف شرع عمل نمی کند و نظر ما در این مسائل بسیار برایش مهم است ...
با یک بال نمی شود پرواز کرد!
خانه نشینان مدرک به دست نبودیم . توهم توانمندسازی زنان البته شاید شما خواننده عزیز بر من این خرده را بگیرید که آیا از وضعیت کار با خبر نیستم؟ نرخ بیکاری را نمی دانم؟ اما لازم است بر این مطلب تاکید کنم که من درباره نرخ مشارکت پایین بانوان صحبت می کنم. توجه داشته باشید که نرخ مشارکت به آن بخش از زنانی اشاره دارد که برای فعالیت های اجتماعی و حضور در عرصه های مختلف به جست وجو و ...
مناقشه آمریکا-پاکستان طرف سوم! / ماهی و آب گل آلود/ برنامه ای برای دگرگونی خودتان
ارز در کشور ما عاقبت به گران شدن ارز می انجامد. امکان اینکه نرخ ارز را در بازار پایین بیاوریم، وجود ندارد پس برای تک نرخی شدن لازم است نرخ ارز دولتی را بالا برد و چون تقاضای ارز در بازار زیاد است (از جمله برای کوچ و خارج کردن سرمایه به مقصد کشورهایی مثل کانادا)، بنابراین نرخ ارز آزاد به طور مستمر بالا می رود و دولت هم به تبع آن، نرخ را بالا می برد. دولت هم خواسته یا ناخواسته از این امر ...
افشای مافیای فساد در صنعت ساختمان
این مساکن زندگی کند و همچنین باعث شده اندکه اجاره خانه افزایش پیدا کند، قیمت مسکن روز به روز افزایش یابد و قیمت لوازم ساختمانی نیز افزایش یابد و مردم نتوانند زندگی کنند. چرا 8 میلیون دختر و پسر در این مملکت زیر 40 سال و بالای 35 سال نمی توانند ازدواج کنند، برای آنکه یک چادر هم ندارند که بروند در آن زندگی کنند. در این شرایط، عده ای بیش از 5 میلیون مسکن را احتکار کرده اند و این افراد هم ...
سلام پیرمرد
توانست و ازش برمی آمد توبره اش را پُر و راهی اش می کرد. پدر من، علاوه بر اینکه داماد او بود، خواهرزاده اش هم بود. بنابراین پدربزرگ، گرچه نسبت به همه بچه ها و نوه هایش محبت داشت، اما با خانواده ما یک طور دیگری بود؛ البته باز هم به رسم قدیم، در خانه پسرهایش یک طور دیگر(تر)ی بود؛ خانه پسر را خانه خودش می دانست و عروس را دخترش؛ و اعتقاد داشت که دختر مال خانه مردم است؛ دختر بعد از ازدواج اصلاً ...
تبدیل خانه های قدیمی به مرغداری/ صدای پای آنفلوانزا به گوش می رسد
فروشندگان غیر مجاز مرغ را بررسی کنم تا مشخص شود دسترسی به این اماکن چگونه است؟ به سمت بازار تاریخی کرمان از سمت خیابان امام خمینی حرکت می کنم، وارد کوچه ای می شوم که از قبل آدرسش را گرفته ام، کوچه مملو از هیاهو و داد و قال بازاری ها برای فروش اجناسشان است و مردم هم به دنبال جای پارک و یا خرید لوازم مورد نیازشان در این کوچه هستند. بلاخره جایی برای توقف پیدا می کنم و از خودرو که پیاده می شوم ...
پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی که به خانه بخت می روند
آن تابوها و خطوط قرمز مصنوعی است که موجب می شود تا افراد در سنین سالمندی و درست در شرایطی که همه اعضای خانواده، فرزندان، عروس ها ، دامادها و نوه ها هر کدام به سوی زندگی خودشان رفته اند تنهای تنها بمانند. تنهایی آن هم در سنین کهولت اما موجب انزوا و افسردگی سالمندان می شود، در حالی که آنها هم درست شبیه جوانان حق زندگی و ازدواج و چشیدن طعم خوشبختی را دارند و نباید با قراردادهای بی اساس بال خوشبختی ...
"اینجا کارگران مشغول بیکاری اند"؛ افزایش بیکاران تحصیل کرده در استان خراسان جنوبی
درآمدی ندارم چگونه می توانم ازدواج کنم که یک نفر دیگر هم به پای بیچارگی من بسوزد؟ وی با بیان اینکه متاسفانه در جامعه این روزها پارتی بازی حرف اول را ادارات می زند اظهار داشت: من با چشم خودم شاهد و ناظرم که فلان مدیر دستگاه اجرایی در همین استان خودمان به راحتی چند نفر از اقوام خود را بدون هیچ آزمونی استخدام کرده است و حال تکلیف من جوانی که هیچ پارتی ندارم، علافی و کارگری است. ...
حجت الاسلام زائری: کدامیک از جذابیت های دین را ترویج کردیم که انتظار داریم جوانان به آن توجه کنند؟
بِالْفَقیرِ فَقْرُهُ؛ خداوند واجب کرده است که سران جامعه، بزرگان حکومت، مسئولین نظام، زندگی خودشان را در حد پایین ترین قشرهای جامعه نگه دارند برای این که نداشتن ها باعث طغیان نشود. وقتی یک کسی در کوچه ای زندگی می کند چند شبانه روز غصه دارد که می خواهم دخترم را به خانه ی بخت بفرستم ولی جهیزیه ندارم. اگر نگاه کند ببیند امام جمعه شهر هم کوچه ی پایینی زندگی می کند و همسر او هم برای همسر من درددل کرده برای ...
نیم قرن جای خالی پهلوان
مسابقات به ترکیه اعزام شده بود. هنگامی که در ترکیه بودیم تصمیم گرفتیم چند روزی را به کشور آلمان سفر کنیم که به فرانکفورت رفتیم و در آنجا تختی به من گفت که برای کاری باید به مونیخ که داریوش فروهر در آنجا زندگی می کرد برود و من در فرانکفورت ماندم و مرحوم تختی سه روزی را در خانه داریوش فروهر میهمان بود. تا اینکه موقع بازگشت بود که تصمیم گرفتیم یک خودرو بنز خریداری کنیم و پول هایمان را روی هم گذاشتیم ...
تازه عروس بودم و شوهرم شب ها مرا تنها می گذاشت تا اینکه!
دست خالی روانه خانه بخت که چه عرض کنم! روانه خانه بدبختی کردند. گرچه زندگی ام ویران بود، ولی من نیز ویرانه زندگی ام را روی زندگی زنی دیگر بنا کردم. شهرام شوهرم به زندگی دوم خود بها نمی داد و اگر حرفی می زدم با کمربند به جانم می افتاد و سیاه و کبودم می کرد. بیشتر شب ها در خانه تنها بودم و از ترس چشم به سقف چوبی دوخته و تیرهای چوبی را چند بار می شمردم تا خوابم ببرد. نمی توانستم اسم همسر رویش بگذارم ...
برگزیدگان پاداش ادبی جلال ارائه گردیدند/ رضا امیرخانی وجه مالی پاداش اش را نگرفت
مسأله نویسنده داستان های ذکر شده زیاد شخصی و نازل بود. در بعضی داستان ها هم، دردمندی و رسالت اجتماعیِ محدود، منحصرا توانسته بود شکل های داستان کوتاه را منحصر به ارتباطات عاطفی یا حتی خانوادگی کند و آن را از حیطه ژرف نگری زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حوادث دورنماید. من جمله عللی که بعضی مجموعه ها دیگر را علی رغم شایستگی نسبی از بخت دست یابی به فاز پایانی محروم کرد، قرار گرفتن چند داستان ضعیف در ...
روزنه های فساد را ببندید تا رونق اقتصادی رو بنماید
این دختر، یک دختر و پسر دیگر هم در خانه دارد که یکی دانشجوی دانشگاه آزاد هست و دیگری هم دانش آموز. البته این همه ماجرا نیست، تا قبل از این گمان می کرد تأمین جهیزیه دخترش با قدر پس اندازی که برای این کار کنار گذاشته هست و وام ازدواج او به سادگی محتمل می باشد اما اکنون که اقدام به خرید کرده و وارد بازار شده می بیند تخمین مالی او با حقیقت تطابق چندانی ندارد چرا که نرخ اجناس به خصوص لوازم ...
بازار صنایع دستی چشم به راه توریست ها
صنایع کم کارتر می روند، نه قلمزنی هایی که روزها و ماه ها زمان می برد. دوم اینکه سازمان میراث فرهنگی، گالری های صنایع دستی را رصد می کند که غیر از کالای ایرانی و صنایع دستی، کالای تقلبی یا چینی نفروشند. یکی از فروشنده ها برای اینکه صحبت های خود را اثبات کند، قلمزنی های ظریف یک ظرف مسی را نشان می دهد و می گوید: آخه کدوم چینی ای می تونه این قلمزنی رو انجام بده؟ ؛ بعد می رود و با چند بشقاب ...
ابرخودروهای میلیون دلاری با تکنولوژی فرمول یک!
خودرو توان دارد ظرف کمتر از شش ثانیه بسرعت 200 کیلومتر بر ساعت برسد، در حالیکه منحصرا معدودی از خودروهای دهه گذشته توان دارند مدعا کنند قدرت مانندی داشتند. برای مثال بوگاتی شیرون معروف، به اندکی بیشتر از شش ثانیه برای پر کردن این سرعت احتیاج دارد و پورشه 918 هم حدود هفت ثانیه برای دست یابی به این سرعت زمان می خواهد. چنین قدرت مثال زدنی منحصرا به این خاطر پژوهشگر شده که پروژه وان بر ...
قبیله داماد ربا/دزدیدن پسران و نشاندن آنها به زور اسلحه سر سفره عقد+فیلم
قربانی رسم دیرینه این قبیله شد. کومار که گمان می برد قرار است با یکی از نزدیکان خود ملاقاتی داشته باشد و به عنوان میهمان در جشنی حضور یابند،ناگهان به خود آمد و دید که با دختری که نه او را می شناسد و نه علاقه ای به وی دارد سر سفره عقد نشسته در حالی که شخصی با اسلحه او را تهدید می کند. جوان نگون بخت که ناخواسته در دام افتاده بود چاره ای جز اشک ریختن مقابل دوربین ،هنگام فیلمبرداری ...