سایر منابع:
سایر خبرها
بی صداقتی با همسر پیامدهای زیادی دارد
ممکن است دروغ های دیگری هم گفته باشند. از وقتی متوجه این ماجرا شده ام، به همه چیز شک دارم. مرتب دارم فکر و خیال می کنم و در مورد همه چیز دوست دارم دوباره تحقیق کنم. من نمی توانم با این فکرهای آزار دهنده در کنار همسرم زندگی کنم. اگر او و خانواده اش از همان روز اول حقیقت را به من گفته بودند، صداقتشان به من ثابت شده بود و نسبت به این موضوع واکنش خاصی نشان نمی دادم. اما حالا که بعد از چند سال زندگی، تازه ...
شکنجش کردم چون بهش شک داشتم
اما از چندی پیش دچار اختلاف شدیم و شراکتمان به هم خورد. اختلاف و درگیری مان ادامه داشت تا این که روز حادثه غافل از این که او چه نقشه ای در سر دارد، با وی تماس گرفتم و خواستم هر طور شده به این اختلاف و مشکلات مالی پایان دهیم. با گرفتن نشانی خانه اش به یکی از محله های تهران رفتم. با حضورم در آنجا شریک سابقم در خانه نبود. با تعارف همسرش وارد خانه شان شدم. منتظر ماندم تا دقایقی بعد شوهر او آمد و زن ...
خون همسرم گرفتارم کرد
کرد از دستم فرار کند که همین باعث شد پشت کمرم جای خراش ناخن هایش بیفتد و انگشت شستم براثر ضربه چاقو زخمی شود. اما همسرم براثر اصابت این ضربات دچار خونریزی شد و فوت کرد. ازصحنه قتل فرار کردی؟ خیلی شوکه شده بودم و باورم نمی شد همسرم را به قتل رسانده ام. ترسیدم و به خانه پسرم در همان حوالی رفتم و وانمود کردم دو مرد نقابدار به خانه مان حمله کرده اند، طلاهای مادرشان را سرقت کرده و ...
احتمال انفجار دوباره معدن زمستان یورت آزادشهر
چاره ای برایشان نگذاشت. آنها از همان روز که چهل و چهارمین جنازه را از زیر خروارها زغال سنگ درآوردند، دوباره سر هر صبح انتهای آن سربالایی پر درخت، چکمه ها را به پا می کنند، لباس ها را به تن و با چراغ های مخصوص خودشان را برای ورود به دهانه آماده می کنند؛ شاید بدون صبحانه و در فکر شام شب. مشکلات سرجایش است محمود کمالی کارگر معدن زمستان یورت بود و هنوز هم است. او برای نجات همکارانش وارد تونل ...
من و همسر دوستم در خانه تنها بودیم که شوهرش آمد و
صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در بازجویی ها گفت: من و شاکی با هم دوست و شریک کاری هستیم. مدتی بود به او بدگمان شده بودم و احتمال می دادم با همسرم ارتباط تلفنی و پیامکی دارد. آنقدر این موضوع مرا آزار داد تا اینکه تصمیم گرفتم از او اعتراف بگیرم. روز حادثه Incident به بهانه حرف زدن درباره حساب و کتاب های کاری مان او را به خانه ام دعوت کردم تا او را امتحان کنم. وقتی ...
راز قتل مرد معتاد سر به مهر ماند
از من خواست تا او را در کمپ بستری کنم، اما زیر بار نمی رفت. بارها با او صحبت کردم، اما بی فایده بود تا اینکه همسرش با داشتن یک فرزند دختر طلاقش را گرفت. آن مرد در ادامه گفت: چند روز قبل از حادثه متوجه شدم ایوب تصمیم گرفته است به کمپ بیاید و بستری شود. آن روز قبل از آمدن ایوب به خاطر خستگی کار روزانه به اتاقی در کمپ رفتم و خوابیدم. ساعتی نگذشته بود که دو نفر از مأموران داخل اتاق آمدند و گفتند ایوب ...
از طلحة الخیر اُحُد، تا گاو شاخ پیچیده جَمَل
...: هنگامی که طلحه و زبیر ایمان آوردند، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در مکه پیمان برادری میان آنها برقرار ساخت، ولی بعد از هجرت، پیمان برادری طلحه را با ابو ایّوب برقرار کرد. از پسرش نقل شده که: پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مرا در روز احد طلحةُ الخیر نامید. حمایت او از رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در جنگ های اسلامی، جای تردید نیست. ولی از آنجا که او مرد جاه طلبی بود، بعد ...
بعد از جدایی زنان و مردان ایرانی چه اتفاقی می افتد؟
خیانت کرده است و پس از یک سال تلاش زیاد و رفتن به دادگاه و درخواست طلاق موفق شده تا از همسرش جدا شود. ساناز حالا دو سال می شود که جدا شده و می گوید: یک سال بود که به رفت وآمد شوهرم و مکالمات تلفنی اش مشکوک شده بودم. ابتدا چندان حساسیت به خرج نمی دادم تا این که چند بار دوستانم او را با یک زن غریبه دیدند. وقتی متوجه این موضوع شدم دیگر نتوانستم تحمل کنم و گفتم طلاق می خواهم. او می گوید شوهرش برای آن ...
وقتی همسر هویدا او را در حال لواط با یک پسربچه می بیند!
کل اطلاعات و مطبوعات دربار شاهنشاهی در خصوص قتل گیلدا توسط ساواک به امر شاه آمده است: آیا شاه پس از ترک معشوقه خود چون وجود او را خطرناک تشخیص داد اقدام به نابودی او نمود؟ آیا این یک هنر جدید ساواک بود؟ ویلای مزبور در محاصره پلیس بود ولی افراد کنجکاو علیرغم هر چیز اطراف خانه را بررسی می کردند. کسانی که جنازه را دیده اند می گویند با لباس شب نبوده بلکه لباس تابستانی به تن داشته است. گیلدا ...
شفر: ایران امن است و من در تهران خوشحالم
وینفرد شفر پس از پیروزی 4 گله تیمش گفت: از این برد خیلی خوشحال شدم. قبلاً گفته بودم دلیل تغییرات تاکتیکی و جابه جایی بازیکنان تیم چیست. من تک تک بازیکنانم را دوست دارم و حالا به همه ثابت شده که چرا گاهی جای آنها را عوض می کنم. او که از تماس یک ایجنت ایرانی با مهاجم خارجی مد نظرش ناراحت بود در این باره گفت: باعث تأسف است که یک ایجنت ایرانی به مهاجم مد نظر ما بگوید ایران امن نیست ...
برشی از خاطرات سید ابوفاضل رضوی اردکانی
خوشبختانه مسئله ی حادی پیش نیامد و جوانان زیادی به نهضت روحانیت علاقه مند شدند؛ تا این که در مردادماه (مصادف با ماه رمضان) سال 1357، به دلیل سابقه ی قبلی از طرف علمای شهر از جمله آقای مجتهدی، موسوی و دعاوی- که از علمای طراز اول شهر بودند - برای تبیین صریح مسائل انقلاب دعوت شدم. ماه رمضان بود و هوا گرم. هر شب در مسجد بزرگی در مرکز شهر به نام مسجد مصلی منبر می رفتم و روز به روز بر تعداد ...
زیر سایه پدر
دیر شروع کردم. چون اول در تهران مهندسی خواندم و بعد به کانادا رفتم. کانادارفتن ما به دنبال قتل های زنجیره ای انجام شد. البته اول پدر، مادر و برادرم از ایران رفتند و من تنها در ایران ماندم. در سه سالی که در ایران از خانواده دور بودم، هسته رادیکالیسم در من کلید خورد. هم زمان شد با جریانات دوم خرداد 76 و همین طور وقایع مختلف اجتماعی – سیاسی که تأثیر زیادی روی تفکرات من گذاشت. در آن دوران ...
بازخوانی/ زندگی خصوصی محافظ خوش تیپ رئیس جمهور از زبان همسرش
.... محدثه گه گاه بغض می کند و می گوید: دلم برای زینب می سوزه. اقلا من چند سال بیشتر از او کنار پدرم بودم و خاطرات زیاد تری دارم. در و دیوار خانه آنها پر بود از عکس های مرد خانه. انگار بعضی ها عکس شان هم قوت قلب است و آرامش دل، عبدالله هم از این جنس آدم ها بود. فاطمه خانم در این گفت وگو زندگی ای را روایت می کند که در عین ساده گی خوشبختی از سر و رویش می بارد و مرور خاطرات همین ...
آفاتی بنام عدم انگیزه و عدم خودباوری در لرستان / افراد علمی ما زبانزد اخلاقی نیز باشند
تا حدی که حتی بعضی مواقع پدرم از مطالعه من خسته می شدند/ پدرم کارمند مخابرات بودند/ من از همان موقع ها عاشق شعر و ادبیات بودم و همیشه آرزو داشتم در این حوزه تحصیل کنم/ از آنجایی که در مدرسه ی تیزهوشان پذیرفته شدم و اجباری که خانواده نسبت به من داشتند، علیرغم میل باطنی در رشته ی علوم تجربی به تحصیل ادامه دادم/ همین اجبارها باعث شد در سال منتهی به کنکور توجه چندانی به آزمون نداشته باشم/ بیشتر وقتم ...
سه ذکری که شهید مدافع حرم در عالم رویا به خواهرش آموخت
بود؟ یک هفته قبل از اعزام احمد به سوریه در خانه مادربزرگمان بودیم. هر چه از او پرسیدیم نگفت که قرار است به کجا برود. به شوخی به احمد گفتم که این دفعه می روی و شهید می شوی و او هم تایید می کرد و می خندید. *خواب شهادت برادرم را دیده بودم چهار روز بعد از اعزامش متوجه شدیم که به سوریه رفته است. ساعت 12 شب متوجه شدم که احمد به سوریه رفته و 4 صبح خواب برادرم را دیدم. در ...
معلم ریاضی به فرمول شهادت رسید+عکس
به ما گفته اند محل شهادتش دورالزیتون بوده، ما قضیه شهادتش را هم از زبان همرزمانش شنیده ایم که گفتند مجید با ترکش های خمپاره شهید شده، اما اگر مجید جلوی این خمپاره را نمی گرفت، تعداد بیشتری از بچه ها به خاطر اصابت ترکش ها شهید یا مجروح می شدند و پیکر مجید تمام ترکش ها را به خودش گرفته بود. دوستانش می گفتند روز قبل از شهادت مجید، می شد شب شهادت امام حسن عسکری(ع) و بچه ها در سوریه مراسم روضه گرفته ...
قلم های شکسته
قصد سنگسار کنی کبریت و سنگ در کف تو / خاموش و بی گزند شود 25 خرداد 1388 سایت ادبی سپنج هم چنین بعد از ادعاهای واهی مهدی کروبی در خصوص تجاوز به زندانیان، شعری دیگر سرود: سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را! بر قتل عام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را؟ الله اکبر است که هرشب، همراه جانِ آمده بر لب آتشفشان به بال شیاطین، کرده ست پاره پاره فضا را ...
اقامت و پروانه کار یعنی مفاصاحساب
قرار است بمانید و هر چیز دیگری در این رابطه. من در تابستان سال 98 میلادی برای یادگیری زبان فارسی در یک دوره فشرده در دانشگاه آزاد اسلامی شرکت کردم. یک بار دیگر هم در دانشگاه امام خمینی (قزوین) دوره زبان فارسی را گذراندم که البته در تهران برگزار می شد. علاقه داشتم زبان فارسی یاد بگیرم چون دوستان ایرانی در کشور خود داشتم و می دانستم که فرهنگ ایران خیلی غنی است. من در کشورم مسلمان و شیعه شدم ...
همسر شهید بودم ولی بازجویی شدم!
همه می رویم پیش بابا. جالب بود که این حرف آرمیتا را آرام کرد. ما خیلی تنها بودیم خانم پیرانی در روزگاری همسرش شهید می شود که زنان هم سن و سال او همسر شهید نمی شدند و دختربچه های هم سن آرمیتا تصوری از شهادت پدر نداشتند و همین تک وتنها بودن، غربت او را زیاد می کند: ما خیلی تنها بودیم. همکاران داریوش دچار محدودیت بودند. برای همین قدغن بودند که به تشییع جنازه یا خانه ما بیایند و به شدت ...
زنم را بخاطر نخریدن سبزی خوردن کشتم+عکس
نداشت و به خانه برگشتم که دیدم دو مرد نقابدار ناشناس از خانه ام بیرون آمدند. وقتی وارد خانه شدم با جسد بی جان و خونین همسرم روبه رو شدم و به پسرم اطلاع دادم. مأموران در تحقیقات از شوهر مقتول متوجه تناقض گویی های او شدند و همچنین در تن پیمایی از وی با زخم های تازه ای و آثار خراشیدگی ناخن روی بدن و دست وی روبه رو شدند که حکایت از این داشت وی در درگیری زخمی شده است. همچنین مأموران در بررسی ها بعدی ...
قتل همسر به خاطر یک کیلو سبزی!
به قتل همسرش اعتراف کرد. این متهم در اظهاراتش به بازپرس گفت: صبح همسرم از من خواست که سبزی بخرم که من به میدان تره وبار رفتم اما سبزی خوبی پیدا نکردم و بدون خرید سبزی به خانه بازگشتم، زمانیکه به خانه بازگشتم به همسرم گفتم نتوانسته ام سبزی بخرم که به خاطر همین موضوع با وی جروبحثم شد و درگیر شدم، در نهایت یک چاقو از آشپزخانه برداشته و به سمت زنم حمله ور شده و با هفت ضربه چاقو او را به ...
همسرکشی بخاطر سبزی خریدن/ راز قتل زن 63 ساله در لباسشویی کشف شد/ قتل و قطع دست پایان دوستی 2 بچه محل
به ناچار معترف شد که صبح روز جاری با ضربات چاقو همسرش را به قتل رسانده است. متهم در بازجویی های اولیه علت این کارش را اختلاف بر سر خرید سبزی اعلام کرد و مدعی شد: صبح همسرم از من خواست تا برایش سبزی بخرم. وقتی به خانه آمدم و او فهمید که نتوانستم سبزی بخرم، با من جر و بحث کرد. در حین این کار درگیر شدیم و همسرم را به قتل رساندیم. سارق مسلح: قصد داشتم اگر دستگیر شوم با قرص برنج ...
پشیمانی از قتل همسر
امور جنایی منتقل شد و به قتل همسرش اعتراف کرد . متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت . گفتگو با متهم : خودت را معرفی کن ؟ بهادر هستم 73 ساله با همسرت اختلاف داشتی ؟ نه اما مثل زن و شوهر های دیگر گاهی با هم مشاجره می کردیم . چی شد که این اتفاق افتاد ؟ عصبانی شدم و نادانی کردم . چرا ...
بعد از اکران فیلم، مردم ماهواره ها را جمع کردند
جشنواره می کند. با او درباره کارهای فرهنگی اش از جمله اکران فیلم گفتگویی کردیم که می خوانید. از چه زمانی با جشنواره عمار آشنا شدید؟ آشنایی من با جشنواره مردمی فیلم عمار بعد از حضورم در موسسه قرآنی بیت الأعظم شکل گرفت. آنجا توسط مسئول اکران خواهران شهرستان داراب با جشنواره مردمی فیلم عمار آشنا شدم و در جریان فعالیت های او در زمینه اکران فیلم های این جشنواره قرار گرفتم. ...
ازدواج زن خیانتکار با قاتل شوهر
. متهم درباره انگیزه جنایت عنوان کرد، سال گذشته با مردی آشنا شده و به او علاقه مند شدم. ما قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم اما شوهرم سد راه ما بود. به همین خاطر تصمیم به کشتن او گرفتیم. براساس نقشه، شوهرم را با داروی خواب آور بیهوش کرده و بعد همدستم به او مواد مخدر تزریق کرد. شوهرم گاهی مواد مصرف می کرد و کسی به ماجرا شک نمی کرد. وقتی از مرگ همسرم مطمئن شدیم به دروغ اعلام کردیم بر اثر مصرف ...
طیبه سیاوشی: پای حق زنان ایستاده ام
همیشه کار کرده ام و یک فعالیت اجتماعی را داشته ام و بعد حالا هم که وارد این عرصه شدم، گاهی 24ساعته از من وقت می گیرد، ولی مشکلی نداشتم. همسرم هم گاهی ماه ها حضور ندارد و ما همیشه با این مسأله کنار آمده ایم. به خاطر همین من مشکلی در این عرصه نداشتم و ورودم در این عرصه با هیچ مخالفتی مواجه نشده است. دیدگاه سنتی جامعه درباره کار بیرون از منزل زنان تا به حال به شما منتقل شده؟ مثلا از فامیل ...
می دونید 6410 روز اسارت یعنی چی؟
بزرگ شدم که یکبار دیگر همسرم را پس از 18 سال فراق می دیدم. چگونه طاقت آوردید که آخرین نفر به سراغش بروید؟ خجالت می کشیدم؛ رویم نمی شد! روزهای اولیه آزادی ایشان با شما چگونه گذشت؟ روزهای سخت، اما ارزشمند ی بود، او با توجه به اینکه 18 سال تمام از ایران، محیط خانواده و اجتماع دور بود. مشکلات زیادی داشت، به او 6 ماه مرخصی داده بودند و همیشه در خانه بود، روزهای اول خیلی احساس غریبه گی می کردیم ...
نیمه ای از جانم در سقز جا ماند ...
به سالن هوانیروز آورده اند، آن لحظات سر از پا نمی شناسد و به همراه مادر به آن سالن می رود... آن روز مثل دیوانه ها به این طرف و آن طرف می دویدم، خانم هایی هم سن و سال خودم که همگی به یکباره بیوه شده بودند. دیدن آنها و غوغایی که در سالن بود چنان مرا متحول کرد که از خودم پرسیدم چرا من در خانه نشسته ام و کاری انجام نمی دهم؟ خدا راه را به من نشان می دهد، پس منتظر چه هستم؟ همین شد که به جهاد ...
تصمیم جنون آمیزعروس
خانواده ام جواب پس می دادم. اما یک شب وقتی به خانه آمدم فهمیدم خواهرم با او دعوای مفصلی کرده و هر چه خواسته به او گفته است. پدر و مادرم بشدت از خواهرم دفاع کرده و بیتا را زیر سؤال می بردند اما او فقط گریه می کرد. شب با کلی قرص آرامبخش خوابش برد اما صبح وقتی بیدار شدم دیدم او با خوردن تعداد زیادی قرص.... با دیدن این صحنه گیج و منگ شده بودم. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و او را ...
بازیگری زیر سایه حبس
هم باشد، مهم این است که در قفسی. کانون جایی است که بچه ها را نگه می دارند و از زندان بهتر است. میلاد؛ مشارکت در قتل و منتظر بازگشت به خانه میلاد قتلی است. او و دوستش یک نفر را کشتند و بعد گیر افتادند. میلاد 17 ساله بود و دوستش 22 سال. میلاد را به کانون بردند و دوستش را زندان بزرگ تهران. معصومه خانم نمی خواهد بگوید ماجرا دقیقا چه بود. او آمده تا اجرای تئاتر میلاد را ببیند که ...