سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی ام را نجات دهید...
...، رفع می شد. اما این بار مدت زمان آن طول کشید. نگران شدم؛ چون تا حالا فکر می کردیم به خاطر حساسیت و هوای یزد است و ماه های اول با خوددرمانی خوب می شد. اما وقتی طول کشید، چندین بار چکاپ رفت و آزمایش خون داد؛ اما هیچ پزشکی بیماری اش را تشخیص نداد. زن به اندازه پهنای صورتش اشک می ریزد و می گوید: یک روز که خیلی ناراحت حال و روز یاسر بودم، گوشی ام را برداشتم و در اینترنت درباره آفت دهان ...
زندگی به سبک بهشتی جنگ / فرماندهی که جایش خالی ماند
؛ بازخواست می کرد. خدا شاهد است که در کمتر فرماندهی این صفات را دیده بودم که این قدر مهربان باشد و این قدر عالی. بعد از شهادت حسن باقری، دیگر کسی پیدا نشد. پنج. آینده نگری و در نظر گرفتن اهداف بلندمدت ضرورت یاری رساندن به همه مستضعفان جهان، هدف بلندی بود که حسن باقری داشت و آن را به صراحت در وصیت نامه اش نوشت و جنگ تحمیلی را تنها مقدمه ای برای آن هدف بزرگ دانست: فعلا انقلاب ما همچون ...
وزیر راه: برای ایران نگرانم!
...، خط تهران-قم با مشکلاتی مواجه بود. در راه داری، به همکاران راه دارم که شبِ گذشته تا صبح نخوابیده بودند، خدا قوت گفتم و از آنها گزارش کارها را گرفتم و برخی هماهنگی ها را انجام دادم. هر چند امکان عبور با احتیاط وجود دارد لیکن، پیشنهاد پلیس این است، با توجه به سردی فوق العاده امشب و امکان رخداد تصادف های زنجیره ای بهتر است راه را مسدود کند. البته تصمیم این موضوع بر عهده پلیس است ...
ماجرای عذرخواهی شهید سیاح از یک جوان
: بابا برو دم در! یکی کارت داره. پسرم که اومد. پریدن تو بغل هم قبل از خداحافطی یه هدیه هم داد به پسر من و رفت. به پسرم گفتم :بابا ایشونو می شناختی ؟گفت: نه بابا، چند روز پیش داشتم تو خیابون می رفتم ایشون با ماشینش عبور کرد آب زیر تایر ماشینش ریخت رو شلوار من، من یه دادی زدم و ناسزایی گفتم ، ایشون ایستاد اومد پایین . بابا نیم ساعت از من داشت عذرخواهی می کرد. پسرم منو ببخش؛ پسرم من حواسم نبود ...
نگاهی گذرا به برخی از ادله شهادت حضرت زهرا(س)
بن ابی شیبه، شیخ و استاد بخاری، در کتاب المصف، می گوید: آنگاه که بعد از رسول خدا (ص) برای ابوبکر بیعت می گرفتند. علی (ع) وزبیر برای مشورت در این امر نزد فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) رفت وشد می کردند. عمر بن خطاب با خبر گردید وبنزد فاطمه (س) آمد وگفت: ای دختر رسول خدا (ص) ! به خدا در نزد ما کسی از پدرت محبوبتر نیست وپس از او محبوبترین تویی ! ! وبه خدا قسم این امر مرا مانع نمی شود که اگر ...
گزارش برنامه نود؛ رضایت کی روش از آماده سازی
. کارلوس کی روش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در گفت وگوی ضبط شده با برنامه نود در مورد روند آماده سازی ملی پوشان لیگ برتری اظهار کرد: نمی توانیم اسم مرکز PECرا مینی کمپ بگذاریم؛ چون ما به این برنامه احتیاج داریم و به کمک بازیکنان، مربیان و باشگاه ها که همه با هم تعامل دارند، آن را با یکدیگر دنبال می کنیم. او ادامه داد: برنامه ای اصولی در نظر گرفته ایم که از نگاه پایه ای تمرکز ...
شعر طنز : سرعت نت کم شد و شب قطع شد
گشته شعر طنز گرانی شکر گران گشتی و کامم شور گشته ... شعر طنز : مونسم در روز تا پاسی ز شب گوشی بُوَد اندر احوالات گوشی موبایل! مونسم در روز تا پ ... شعر طنز : جنینی از شکم داده ست پیغام سیب و تلگرام : به نام خالق جن و پری ها خدا ... شعر طنز : نیمه شب مجنون نمازش را شکست لیلای مجازی نیمه شب مجنون نمازش را شکست ... شعر طنز : ای که افتادی به دام اعتیاد، خانه کردی در مسیر تند باد ..دام اعتیاد ! ای که افتادی به دام اعتی ... By Blogsdna ارسال به شبکه های اجتماعی : ...
وضعیت بدحجابی جامعه ناراحتم می کند/ محمد حسین عاشق شهادت بود
به سوریه خواهد رفت. مادر شهید عطری با بیان اینکه وقتی خبر شهادت پسرم را به من دادند بسیار خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که فرزندم به آرزویش رسیده است، اظهار کرد: خوشحالم که فرزندم جانش را در راه امنیت کشور و دفاع از حرم بی بی زینب(سلام الله علیها) فدا کرد. غلامی با بیان اینکه برخی از مردم می گویند مدافعان حرم برای پول به سوریه می روند، افزود: اینکه فرزند 6 ماهه ات را بگذاری و ...
دوران اسارت در کسب علم و دانش رقابت می کردیم
ها برای مقابله آماده بودند. بعد از چند روز درگیری ایران در مرحله دوم عملیات مجبور شد به عقب بازگردد و در هور بماند. عملیات بدر به نسبت خیبر بی سر و صداتر انجام شد و بعدها هم خیلی درباره اش صحبت نشد. پس مدت حضور شما در مناطق عملیاتی خیلی کوتاه بود؟ تعداد روزهای حضور من در جبهه خیلی کم بود. البته اصلاً قرار نبود من به جبهه بروم و در حال درس خواندن بودم. ترم سوم فوق دیپلم هوش بری می خواندم ...
ترفند یک نویسنده برای کنجکاو کردن خواننده + عکس
روز پیری، عصایش باشد. کسی که فکر می کرد اگر جانمازش را جلوتر از مردم می اندازد و پیش نمازشان می شود، باید در همه کارهای دیگر هم جلوتر از همان مردم بایستد و پیشقدم شان باشد. باران وقتی می بارد چطور بی منت بر سر همه خلق خدا فرود می آید، همانطور بود؛ امام همه جماعت شهر. امام جماعت باحجاب و بدحجاب، ریش دار و بی ریش، فقیر و غنی اما با این همه، این کتاب، روایت یک مادر است . همیشه مقدمه ها در ...
طنز/ امّا
سید رضا علوی در دستور زبان شاید بدترین دستور، حروف شرطی بخصوص امّا است. دهه پنجاه: پدرم بادی به غبغب می انداخت و چهره روشنفکر مابانه می گرفت و می گفت: پسرم تو آزادی هر کار دلت خواست بکنی امّا، باید درس هایت را بخوانی، دوست ناباب نداشته باشی و سر وقت خانه باشی وظهر در کوچه گل کوچک بازی نکنی و هیچ وقت به دختر همسایه کتاب درسی قرض ندهی! حالا این مورد آخر خیلی شرط ...
جشنواره تئاتر فجر در صحنه پایانی
را دریافت کرد. شهید رضا منتظری در آبان سال 1339 در قم متولد و در تاریخ 21 اردیبهشت ماه 1361 در عملیات بیت المقدس در شلمچه به شهادت رسید؛ وی پس از اخذ دیپلم و گذراندن دوران خدمت سربازی به جهاد سازندگی قم پیوست و به عنوان نیروی پشتیبانی داوطلبانه به جبهه رفت. وی در ایام تحصیل و پس از آن یکی از فعالان تئاتر قم بود و در تعدادی از آثار نمایشی قبل و بعد از انقلاب اسلامی به ایفای ...
وهم بی نیازی از خدا زندگی مان را تهی می کند
نخواهد بود، اما مورچه سوم که شعاع دید بیشتری نسبت به مورچه اول و دوم دارد و می تواند نسبت ها را بهتر متوجه شود خطاب به آن دو مورچه پیشین می گوید که هر دوی شما پاک در اشتباه هستید چون آن که در این میانه هنرمندی می کند بازوست، نه قلم و نه حتی انگشت، چون اگر بازو و زور بازو نبود از انگشت لاغر و مردنی کاری ساخته نبود و طبیعتاً نمی توانست قلم را به چرخش و حرکت و پویایی درآورد و آن نقش و نگارها را پدید ...
آخوندی: برای ایران نگرانم!
اطلاع رسانی شده است. ولی، قطعا موجب ناخشنودی آنان شده است. ساعت 2 بعدازظهر به منظور ارزیابی عینی آزادراه تهران–قم به سمت قم عزیمت کردم. تا راه داری نعل بندان در نیمه راه رفتم و مطمئن شدم که تمامی در راه ماندگان رها شده اند و خط قم-تهران روان لیکن، خط تهران-قم با مشکلاتی مواجه بود. در راه داری، به همکاران راه دارم که شبِ گذشته تا صبح نخوابیده بودند، خدا قوت گفتم و از آن ها گزارش کار ها را ...
مادر شهید: عباس من برای مردن حیف بود، او باید شهید می شد/ هنگام دفن پیکرش به او گفتم شیرم حلالت که ...
مثل جواهر می ماند، آخر سر خدا خریدارش شد همسر شهید: محمدجواد به قدری خجالتی بود که در روز خواستگاری صورتش را پشت گل پنهان کرده بود/ حسین که به دنیا آمد هوایی شد و به سوریه رفت همسر شهید: شهادت ایشان را مرهون لقمه و شیر حلال می دانم/ دلم محکم است که او جزو لشکر بسم الله است/ ثابت می کنیم از آن دسته زنانی نیستیم که پشت مسلم را خالی کردند مادر شهید: به او گفتم شهید شو ...
خان دایی بزرگ و گنج قارون!!
پیدا کردم و پرسیدم: دایی! چرا ازدواج نکردی؟! مادرم چشم غره ای به من رفت و نصف بیشتر لب پایین خودش رو از عصبانیت جوید! ولی من خودم رو به بیخیالی زدم و دوباره به اصرار از دایی خواستم بگوید چرا تا حالا ازدواج نکرده! آخه توی فامیل همه پشت سر دایی می گفتند از خساستش هست که ازدواج نکرده! دایی لبخندی زد و گفت: پسرم حالا تو که ازدواج کردی چه بندی بافتی؟! بعد خنده ای کرد و با شوخ طبعی ...
خُبه، خُبه، تو نیخوا ازش طرفداری کنی
...، الانم محض اینکه مهمون داریم گفتم سفره ای پهن کنم. بی بی اخمهایش رفت توی هم... - خُبه، خُبه، تو نیخوا ازش طرفداری کنی، بیشین گلاب میره کمکُش! و بعد همانطور که صدایش را بلند می کرد گفت: - دسُت درد نکنه بتول خانوم! به جِی ایکه یه بالشی بذری تو پشت پسَرُم، میگی پوشو سفره پهن کن! زنی گفتن، مردی گفتن! صبم جاروف بده دسُش جاروف کنه و ظرف بوشوره... زن عمو ...
جشنواره تئاتر فجر در صحنه پایانی
را دریافت کرد. شهید رضا منتظری در آبان سال 1339 در قم متولد و در تاریخ 21 اردیبهشت ماه 1361 در عملیات بیت المقدس در شلمچه به شهادت رسید؛ وی پس از اخذ دیپلم و گذراندن دوران خدمت سربازی به جهاد سازندگی قم پیوست و به عنوان نیروی پشتیبانی داوطلبانه به جبهه رفت. وی در ایام تحصیل و پس از آن یکی از فعالان تئاتر قم بود و در تعدادی از آثار نمایشی قبل و بعد از انقلاب اسلامی به ایفای ...
وقتی شهید باقری اشتباهی سر از مقر عراقی ها درمی آورد!
مناسب برای مسؤولیت اطلاعات عملیات بود. بعد از پرس وجو در جبهۀ آبادان به سراغ من آمد، سؤالاتی پرسید و پاسخ هایی شنید. درنهایت مرا مناسب تشخیص داد و در همان جا به صورت مختصر و مفید نسبت به کار، توجیه شدم. فرصتی برای آموزش کامل نبود. ایشان تعدادی نیرو به من داد؛ از جمله محمد باقری که ایشان را به عنوان محمد افشردی و پسرخالۀ حسن باقری، می شناختم. محمدحسین نامدارمحمدی و هاشم پور یزدان پرست و چند نفر دیگر ...
احترام موسیقی رعایت نمی شود
خواننده و معرفی شدم. گیرنده بسیار حساسی در موسیقی داشتم.در خانه همه می دانستند که می خوانم .مرا می نشاندند و می گفتند بخوان. تصنیف های روزی که از رادیوپخش می شد را می خواندم از مثلاً بهرام سیر، منوچهر شفیعی، قاسم جبلی، سعادتمند قمی، بنان، عبدالعلی وزیری .بعدها ایرج، حسین قوامی و...بودند. خدا”نادر گلچین” را بیامرزد، نادر هم همین طور بود، یعنی ما استاد به خصوص نداشتیم، یا زنده یاد محمودی خوانساری هم مثل ...
پکیج خراب پسر 9 ساله را به کام مرگ برد
پدر پیمان در مرگ پسرم شکایت دارم. پدر پیمان که پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شده بود، در اظهاراتش به بازپرس گفت: پیمان را بسیار دوست داشتم، او شب گذشته به حمام رفت و زمانیکه بیرون آمد گفت حالش خوب نیست و خوابید که من دو ساعت بعد به او سر زدم و دیدم بدن پسر سرد است و تکان نمی خورد، پکیج خانه خراب بود و تعمیرکار آن را درست تعمیر نکرد و پسرم دچار گازگرفتگی شد البته ...
زنی که نیمی از جانش در سقز جا ماند+ عکس
آنها را به سالن هوانیروز آورده اند، آن لحظات سر از پا نمی شناسد و به همراه مادر به آن سالن می رود... آن روز مثل دیوانه ها به این طرف و آن طرف می دویدم، خانم هایی هم سن و سال خودم که همگی به یکباره بیوه شده بودند. دیدن آنها و غوغایی که در سالن بود چنان مرا متحول کرد که از خودم پرسیدم چرا من در خانه نشسته ام و کاری انجام نمی دهم؟ خدا راه را به من نشان می دهد، پس منتظر چه هستم؟ همین شد که به ...
یک راهکار ساده برای پیدا کردن رگ خواب همسر
زمستان قهوه و شکلات داغ. اوایل برایم سخت بود. دوست داشتم همسرم بعدازظهرها خانه باشد. کمی هم غر می زدم. شاکی می شدم. اما کم کم با خودم کنار آمدم؛ خوب فکر کردم. دریافتم که دو من درونم دارم که یکی به همسرم حق می دهد و دیگری شاکی می شود. من منطقی می گوید او هم حق دارد، ساعاتی برای خودش باشد. و من خودخواه معترض است که همسرم باید بعد از کار بیرون تمام ساعاتش را در خانه به سر ببرد. برزخی بود این دوران و من ...
داستانک/ معلم جغرافی
مهرداد سلطانپور (م.عطارباشی) کلاس اول راهنمایی بودم و هیچکدوم از بچه های کلاس رو نمی شناختم . از شانس خوبم همون روز اول رفتم نشستم پیش عباس و پیمان ، دوتا از شرورترین بچه های مدرسه! از اونجایی که استعداد کشف نشده ای در زمینه شرارت داشتم ، خیلی زود با اون دونفر اُخت شدم و روزهای خوب و خوشی رو توی مدرسه می گذروندیم. یه معلم جغرافیا داشتیم که خیلی آدم بی اعصابی بود ...
شهیدی که آخرین کلامش آیه ای از قرآن بود
الهی دست یافت. شهید عبدالمجید بقایی، در بهمن ماه سال 1337 ه.ش. در خانواده ای معتقد و مذهبی در شهر بهبهان چشم به جهان گشود. نوزادی که عظمت روحی اش 22 سال بعد یا شهادت نمایان شد. او از همان ابتدا با رفتار متینش در خانواده و علاقه اش به مسائل مذهبی و رعایت آنها در سنین 10-12 سالگی رشد فکری و فرهنگی او مشخص و نمایان گردید. از تکبیر گفتن در مسجد محل آغاز کرد و تا آخر عمر از مسیر ...
منشا:من طارمی را همبازی حرفه ای و انسان باشخصیتی دیدم
از آنها رؤیای قهرمانی را در سر دارند. آنها با بهترین امکانات و برنامه ریزی ها به دنبال رسیدن به این عنوان هستند اما امیدوارم با توکل به خدا و تلاش زیاد امسال بتوانیم قهرمان آسیا شویم. یک سوال! چرا در لیگ ایران کم گل می زنی؟ این موضوع را قبول دارم و می دانم که انتظارات هواداران از ما زیاد است، آنها دوست دارند که من گل بزنم اما ابتدای صحبت هایم هم گفتم که وقتی فوتبالیست تیمش را ...
شهید حسن باقری عنصر راهبردی جنگ بود/ می توان گفت حسن باقری مطهری دفاع مقدس بود
اما آشنایی مان خیلی کم بود تا اینکه بعد از انقلاب نخست با سردار سرلشکر محمد باقری (محمدحسین افشردی) که اکنون رئیس ستادکل نیروهای مسلح است به دلیل همکار بودن آشنایی شدم. با آغاز جنگ تحمیلی عراق و در اواخر سال 59 به همراه شهید احمدی خلج از ستاد مرکزی سپاه حکم داشتیم تا پیش آقارحیم (سرلشکر سیدیحیی رحیم صفوی) برویم. قبلا از اینکه برویم برادر محمد افشردی (محمد باقری) به ما گفت وقتی به آنجا ...
وصیت شهید: نگذارید "ولایت فقیه" دچار حملات دشمنان شود
به گزارش شهدای ایران ، سید حمدالله تقوی پور سال 1343 در روستای دشت مازه از توابع شهرستان کهگیلویه در خانواده ای معتقد و متدین به دنیا آمد. با پشت کار و تلاش فراوان، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را به خوبی پشت سر گذاشت. وی عاشق جبهه و جنگ بود و مجاهدت در راه حق را افتخار می دانست. در سال 1362 در لباس سربازی قامت آراست و به خدمت اعزام شد و سرانجام در بیست و هفتمین روز از مهرماه سال 1364 در ...
پیامبری که در میان پیروانش نیز غریب است/ تحلیل و بررسی هشت خطای ادیانیِ فیلم مجیدی
...، در کنار خانۀ خدا متولد می شود (بحث در خانۀ خدا شود که آیا در اورشلیم است یا در مکه؟)، یتیم است، نام او عجیب خواهد بود (یعنی نام محمد که برای یهودیان عجیب است چون عبرانی نیست)، نمی نویسد و نمی خواند (بحث شود در اینکه او در سرزمینی متولد شده که حتی یک مکتب خانه در آن وجود ندارد)، با ابرهای آسمان می آید (معجزه ای که بَحیرای راهب دید و ما به خطای فیلم در این باره خواهیم پرداخت)، ماه را در کودکی می ...
شهید باقری؛ پدر جنگ در سپاه/سردار سلیمانی: او بهشتیِ جنگ بود
...، وضعیت دشمن را برای ما بگو. ایشان رفت و بیشتر از این طرف [جبهه خودی] می گفت. هرچه آقای ظهیرنژاد می گفت برو جلوتر، او نمی رفت! [درباره وضعیت خطوط مقابل و نیروهای دشمن]. سرانجام آقای ظهیرنژاد عصبانی شد و گفت برو بنشین. در این لحظه، فریاد زدم: رکن 2 و 20 دقیقه! حسن باقری گفت: بله حاجی. گفتم برو پای نقشه. جوان 22-20 سال های پای نقشه رفت. با آن جوی که در آن جلسه بود (که تمام سران نظامی کشور، نماینده ...