سایر منابع:
سایر خبرها
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (488)
خودشون اومدن خونه ما بخورن. مٙممممممد بیا شام ... 6. چرا تو این فیلما همیشه قرص رو بدون آب می خورن؟ من یه بار بدون آب خوردم، قرصه تا 3 روز چسبیده بود به دیواره مری م لوله باز کن خوردم شست بردش پایین:| 7. امشب یه کم با نوت 8 سامسونگ کار کردم خیلی خوشم اومد گذاشتم توی لیست خرید، وقتی شد یه میلیون یه دست دومش رو می خرم 8. حالا از فردا دیگه قمه ام نمی تونیم ...
علت پخش نشدن فیلم کامل جلسه خبرگان
...> خب همین شد. من رفتم گفتم آقای روحانی هرکسی که شما بگویید. بالاتر از این؟ من همان را آماده می کنم. گفت باشد. یکی آقای روحانی نژاد بود و یکی مجری دیگر. آقای روحانی نژاد الان بازنشسته شده و جزء ابواب جمعی ریاست جمهوری است. من به روحانی نژاد گفتم رئیس جمهوری نخستین مصاحبه اش است و شما اصلا سؤال های چالشی مطرح نکن. محترمانه صحبت کن؛ به شکلی که ذره ای در ذهن آقای روحانی مشکلی پیش نیاید. این توصیه را ...
متن تماس مربی پیکان با بازیکن نفت!
می ذاره، تو رو نمی ذاره؟ بازیکن نفت: آقا اونو بغل هافبک گذاشت دیگه، نمی دونم. مربی پیکان: پس امین منوچهری یه خط می آد عقب. بازیکن نفت: بله آقا. مربی پیکان: خب تو یعنی توی هیچکدوم از این پست ها نمی تونستی؟ بازیکن نفت: نمی دونم آقا به خدا. مربی پیکان: من اتفاقاً به آقا مجید گفتم، آقا مجید... بذار من الان بهت زنگ می زنم. بازیکن نفت: باشه آقا، خداحافظ. ...
یادداشتی از محمدامین مروتی؛ به مناسبت 15 بهمن سالروز تولد استاد بهزاد گذری و نظری بر شعر و زندگی یدالله ...
مالی شده و تکراری استفاده می کند، معانی جدیدی از آن ها استخراج می کند. هر چند که تعابیر مکرر و ملال انگیز مثل امید نافه گشایی و عقده گشایی به وسیله باد صبا از غنچه ی دل شاعر و نظایر آن هم در بیان بهزاد یافت می شود، ولی غلبه با تعابیر جدید از واژه های کهن است. مثلا نگاهش به ابروی معشوق را ببینید: در مُصحَف جمالت، ای آیت نکویی جز اخم تو بر ابرو، خط خطا ندیدم و به این تعبیر نو از ...
ای یَم بگم خدا جوی حق نشسّه
بپرسی؟ من جرئت داشتم جلو مادرشوورم جیک بزنم؟ من می تونسم ای بونه ها رو بیگیرم؟ عمه هاتو دیدی، چیطو با مادرشووراشون رفتار می کنن؟ عینهو خودوم! - ولی بی بی تا اونجایی که من می دونم دو تای عمه با مادرشوهراشون قهرنا! - قهرن که قهرن، اصلاً این فضولیا به تو نیومده، پوشو برو یه چی بری من دم کن حالوم خوب نی... همانطور که به سمت آشپزخانه می رفتم، گفتم: - حالا حرف ...
برای اولین بار: همکاری سخت افزار و مازستا (پایان موجودی و توضیحات)
کله شون نیست؟؟؟ چه فکری میکنن؟؟؟؟ ایهان ناس...... الان وقت خوبی برای خرید نیست..... واقعا محض اشتباهه خریدن سیستم خیانت به اونی که ندارن قیمت یه فن Coolermaster سری Pro ,,.,, شده 75000 تومن و یه مدل دیگه تو همون خانواده شده 333 هزار تومن... واقعا ببین قیمت رو...ببین چکار میکن این فروشنده ها.... ملت نخرید... عجب ملت رو سرکیسه ...
صحبت های کریم باقری درمورد ماجرای طارمی
بودند که اکثراً در اروپا و آسیا آنها را می شناسند، چرا بازیکنان الان ما نباید مثل آنها نباشند؟ چرا رفتارشان، اخلاق شان و ورزش شان مثل آنها نیست؟ نفراتی که نام بردم می توانستند خیلی از کارها را بکنند، اما نکردند، چون می خواستند موفق باشند و نام شان خوب بماند. خداراشکر شما الان این اسم ها را می بینید و در جامعه همیشه به خوبی از این دوستان یاد شده است. بازیکنان دیگر هم بودند که شما بپرسید شاید از ...
گناهی ندارد فقط پدرش "مدافع حرم" شود + عکس
ندارم که ازم حمایت کنه همسر شهید گفت چند بار این مساله تکرار شد، به مسئولان مدرسه گفتم گفتند ما کاری نمی تونیم بکنیم ؛ واسه همین خودم رفتم دم درِ خونه قاضی و ازشون خواهش کردم که به پسرشون بگه که درست حرف بزنه و مراقب رفتارش باشه . ایشون گفت: فردای اون روز از دادگستری قروه منو احضار کردند و گفتند به چه حقی رفتی درِ خونه جناب قاضی ! کی به تو اجازه داده که بری درِ خونه ایشون رو ...
خدا رحم کرد که خاوری، آخوند نبود!
زندگی آن را مصرف کنی؟ این چه کاری است که می کنی؟ برو مانند سایر مردمان زندگی کن! شادی و رفاه و زندگی داشته باش! این چه کاری است؟ آن مرد به علی می گوید شما من را به چیزی امر می کنی که خودت به آن چیز عمل نمی کنی. حضرت فرمود: تو مثل من نیستی. من امیر مردم هستم. خدا از حاکمان پیمان گرفته است که مانند ضعیف ترین مردم زندگی کنند. این صحنه ها است که مردم را به علی ارادتمند می کند. در جنگ صفین ...
ژن سالاری؛ یکی از تهدیدهای انقلاب/ نفسانیات بر آرمان گرایی برخی انقلابیون غلبه کرد
خود را احترام نگذارید. این همان جمله عبدالوهاب بود. نواب صفوی قرآن را از جیبش خارج می کند و می گوید این آیه را نشانم بده. نواب می گوید تا اینجا معتقد نبودم که کسروی عناد دارد ولی وقتی به او گفتم خوشبختانه چنین آیه ای در قرآن نیست، یقین پیدا کردم که او معاند است. وقتی جلوی دوستانش به او گفتم چنین آیه ای در قرآن نیست خجل شد، دست من را گرفت و به هشتی خانه کشاند و گفت بچه سید! اینجا بیایی می گویم تو ...
روایت تازه سرمربی پرسپولیس: از همان کودکی رنگ قرمز قلبم را شاد می کرد !
.... یک سری کتاب های ادبی هم از نویسندگان خارجی بود که در مقطع متوسطه این ها رو می خوندیم. مخصوصا از ادبیات کلاسیک. البته من رشته تجربی خواندم ولی در کنار مطالعات ادبی هم داشتم. هم به ادبیات بومی می پرداختم و هم نویسندگان کلاسیک جهانی. برانکو: بله ما کتاب های مختفلی رو می خوندیم مثل هومر و ادیسه همینطور نوسینده های داخلی و سروانتس و دن کیشوت برانکو: مقایسه ای در کار نبود. ما ...
7 بهمن خونین ترین روز در تاریخ انقلاب اسلامی در بیرجند/ فرد انقلابی بر آرمان هایش ثابت قدم است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ سید حسین اصغری انقلابی بیرجندی در گفتگو با خاورستان ، اظهار کرد: در سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه سایر دوستان در راهپیمایی ها و تظاهراتی که در بیرجند وجود داشت حضور داشتم. وی که متولد سال 1336 است، افزود: دوران تحصیل را در بیرجند گذراندم و در زمینه ورزش و به طور خاص رشته بسکتبال فعالیت داشته و دارم. این مبارز انقلابی بیان ...
ضرغامی: با سه رئیس جمهور کار کردم/ کمترین مشکل را با خاتمی داشتم
با من مصاحبه کند. نکته ظریفی اینجا هست. اول اینکه ما تعدد رسانه های چاپی و اینترنتی داریم؛ اما فقط یک رسانه ملی داریم. شما معتقدید که رئیس جمهوری باید یک مجری را که خودش علاقه مند است، انتخاب کند؟ فکر می کنم باید توافق شود. خب همین شد. من رفتم گفتم آقای روحانی هرکسی که شما بگویید. بالاتر از این؟ من همان را آماده می کنم. گفت باشد. یکی آقای روحانی نژاد ...
شکسته شدن حکومت نظامی به فرمان "امام خمینی (ره)" توسط بانوی سرخه ای
فرمانش هستم و باید امشب حکومت نظامی را بشکنم. دولتی ادامه داد: به همین جهت به خیابان رفتم؛ سربازی جلوی راهم را گرفت؛ فرزندانم گریه می کردند؛ و خود نیز ترس در دل داشتم و نگران حال همسرم نیز بودم؛ سرباز به من گفت برگرد برو به خانه ات؛ گفتم کجا بروم می خواهم به خانه ام بروم؛ آن سرباز به من گفت نمی بینی حکومت نظامی است؛ پس به همانجا برو که آمده ای؛ با گریه و التماس درخواست کردم که اجازه دهد ...
لحظه های دلهره آور پایین کشیدن مجسمه شاه واولتیماتوم گاردی ها/شروع فعالیت ضد رژیم از مسجد حاج محمد ...
می آمد. بیشترین حمایت از طرف همسرم بود. البته مادر خدا بیامرزم هم بسیار کمک می کرد. کله سحر، در برف تمام راه را تا خانه ما پیاده می آمد تا فرزندانم را نگه دارد. گفتم اگر امکان دارد داستان ازدواجتان را برایمان بگویید. نفس عمیقی کشید و گفت: همانطور که گفتم وقتی بچه بودم پدرم را از دست دادم. یکی از اقوام مذهبی مان برای تسکین ناراحتی ام گفت؛ هربچه ای که پدر خود را از دست می دهد ...
تنهایی و مرگ، طنز و خشونت
. صبح که بیدار شدم نگران بودم که سر قیصر چه آمده؟ این هم بماند. الان هم حس می کنم از پشت خنجر خورده ام یا خیانت دیده ام، چیزی توی این مایه ها. باید می رفتم کلانتری اما نرفتم. گفتم اگر خودم دخلش را بیاورم قشنگ تر است، درست مثل قیصر. به جلال زنگ زدم. جلال جان مطمئنی؟ ... جلال چند ثانیه تحقیرآمیز خندید. آره، تو دیوونه ای، مگه ندیدی از جلد درآورد؟... حواسم نبود. یعنی امکان دارد جلال هم با او همدست باشد ...
روایت داستانی - مستند حاج آقا خرمگس
... محمود می گفت : برای هر انقلاب هر نوع احساسات ، عواطف خانوادگی و زنانه ، وابستگی به زن و بچه ، دوستی ، عشق ، در برابر هدف هیچ است. باید اینها را نابود کرد. . فرد ِانقلابی از رمانتیسم و عاطفه پرستی باید دوری کند . رها گفت فرید نکنه تو هم مثل محمود شده ای ؟ فرید گفت نه ، یعنی نمی دونم . اما مشکل من نگاه بچه ها هم هست. اما خب محمود هم راست می گه. ما فقط باید به نابودی رژیم فکر کنیم ...
فیروز کریمی: سردار احمدی مقدم به فوتبال خیانت کرد
رضای خدا حتی یک جای خالی نگذاشته بودند! اینجا من 5 جای خالی داشتم که گفتم؛ خود تیم یک گلر و احمد موسوی و مسیح زاهدی که شاگردان قبلی خودم بودند و آنها را کاملاً می شناختم را داشت. یعنی سه نفر و من هم پنج نفر می توانستم بیاورم که می شد 8 نفر و این کافیست. آنجا حتی یک جای خالی نگذاشته بودند (آقافیروز حرف هایی می زند و توضیحاتی و حقایقی که به رسم امانت نزد ما می ماند.) * اشراقی: هوشنگ چقدر ...
هیچکدام از بازیکنان پرسپولیس در حد اروپا نیستند!
حاشیه ها در اردوی تیم ملی پیش آمد... مثل خداداد عزیزی که لباسش را بعد از تعویض به زمین کوبید... کلا در فوتبال ما از ابتدا تا الان، حاشیه بوده و هست. ببینید بازیکنانی که جز نفرات اصلی هستند، اکثرا از تعویض شان ناراحت می شوند. رسانه ها هم کار خودشان را می کنند و مسلما دوست دارند این صحنه را بازتاب دهند، ولی طبیعی است که بازیکنان در آن شرایط فکر می کنند اگر باشند می توانند بیشتر به تیم کمک کنند ولی ...
اینجا خماری نمی کشیم/ جایی برای زندگی
.... چند بار دیده بودم جلوی خودم کشیده بود. من آن قدر درد داشتم اصلاً فکرم کار نمی کرد. آدم به رعشه می افتد و توانایی هیچ کاری را ندارد چه برسد به فکر کردن. یکی دو دود گرفتم و دیدم حالم کمی خوب شد. بعد از آن خیلی با خودم فکر کردم که چرا من این طوری شدم و افسردگی گرفتم. گفتم من زندگی ام تمام شده است. قید همه چیز را زدم و غرق شدم. به خاطر شغل همسرم مجبور بودیم هر سه ماه یکبار در کشورهای مختلف ...
آموزش آکادمیک یا آموزش آلترناتیو داستان نویسی!
قرار داریم، هیچ وقت نظام آموزشی مشخص و درست ودرمانی برای داستان نویسی وجود نداشته. دیر است، اما بالأخره باید از یک جایی شروع کرد. کارهایی مثل راه انداختن همین مدرسه داستان، می تواند خیلی تاثیرگذار باشد؛ یک جور ورود علم، مواجهه با جهان و ارتباط با میراث و گنجینه دانش بشری است. من برای همین مدرسه، چارت های درسی بیشتر از صد مدرسه و دانشگاه را بررسی کرده ام. این را من تجربه شخصی خودم نمی دانم، به عنوان ...
مشکلات همسران شهدا یک واقعیت در جامعه است
، دوستانی از من خواستند که در مراکز آموزشی حضور داشته باشم ولی در پاسخ گفتم دل تان می آید فرزندانم که بدون پدر هستند از حضور مادر نیز محروم شوند. امروز که به مساله نگاه می کنم شاید کمی پشیمان باشم. بسیاری نیز به من می گویند جایگاه تو این نیست. حتی استادان بنده در زمان تحصیل این مساله را می گفتند و گاهی به عنوان مدرس از من در کلاس استفاده می کردند. تحصیلات شما در چه رشته ای بوده است؟ بنده در ...
مردی با تجربیات قرون وسطایی
نمی شود. به اعتنای حرف مصطفی خود را به بیهوشی زدم. در این حالت هم بیست - سی تا شلاق خوردم. حسینی از وضع کف پاهایم ناراحت بود. از آنجا که من در تمام مدت زندان پا برهنه راه می رفتم و قبل از زندان هم کوهنوردی می کردم و پیاده روی های طولانی داشتم، پوست کف پایم کلفت شده بود، او هر چه شلاق می زد، پایم زخم نمی شد. عصبانی شد و عصبانی شد و گفت: تو با پایت خواب مرا خراب کرده ای! چرا پایت این جوریه؟! گفتم ...
زنده باد عکس
بچه را دادم بغل آن خانم و رفتم بالا. تقریبا یکی دو ساعتی عکاسی کردم. خانم هم هی می گفت: خسته شدم خانم بیا بچه ات رو بگیر . منم هی می گفتم: الان میام... الان میام . همه اش فکر می کنم آن موقع که من آنقدر مشغول عکاسی بودم اگر آن خانم بچه من را برمی داشت و می برد من چکار می کردم؟ یا اصلا نمی برد، یک اتفاقی می افتاد، حمله می کردند و همه فرار می کردند. بله. حالا آن مسئله که گفته ...
هنوز برای سلامتی ام دعا نکردم / خدا این امانت داری را قبول کند/می خواهم به آقا بگویم تا زنده ایم، رزمنده ...
را از من بگیرد. وقتی که جانباز شدی و دیدی که دیگر نمی توانی مثل بقیه راه بروی، چه حسی داشتی؟ خیلی برایم سخت بود، وقتی اشک های مادرم را می دیدم خیلی اذیت می شدم البته مادرم هنوزم وقتی مرا می بیند گریه می کند ولی اوایل طاقت دیدن اشک های او را نداشتم، اگر نبود تعالیم دینی و امید به خدا به یقین شرایط، برایم سخت می شد، من جوانی پرشور و حرارتی بودم، اهل ورزش و تحرک و الان 28 سال ...
7 داستان کوتاه آموزنده و زیبا
، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم: چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت: دو مداد می خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می شود می دهی و بعد از پایان درس پس می گیریم. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مداد های اضافی بیشتری می گذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم ...
هنرنمایی باستانی کاران بمی در بندرعباس
حسین از همه سپاسداری کرد. بزرگترین افتخارش را انتخاب این ورزش ذکر نمود. از دعوت هرمزگانی ها مسرور و سپاسمند بود. ورزشی که گلایه ای در آن ندیدم. با ذکر صلوات امام حسین پسند از سفرش به جزیره کیش سخن راند و گفت به بهرام افشار زاده، دبیر شورای ورزش و تربیت بدنی سازمان منطقه آزاد کیش یک کلام گفتم: شهری به این زیبایی حیف نیست که زورخانه نداشته باشد؟ و وی وعده کرد ظرف زمان 6 ماه، اولین گود زورخانه کیش ...
باید فرصت نقش آفرینی در جامعه برای دانشجویان فراهم شود/ باور ها و ارزش ها در فضای گفتمان دانشجویی تقویت ...
اصفهان شدم، همان سال های اولیه بود که حضرت آیت الله مظاهری وارد اصفهان شده بودند و توفیقی بود که در درس خارج فقه و اصول و نیز جلسات درس اخلاق ایشان شرکت می کردم. در سال 85 به قم رفتم و از محضر اساتیدی هم چون آیت الله جوادی آملی، محمدجواد فاضل لنکرانی، آیت الله خزائلی و استاد عابدی استفاده می کردم وهم در زمان حضور در قم در آزمون دو مرکز مختلف شرکت کردم. مقطع کارشناسی ارشد دانشکده صداوسیما ...
از نا امیدی تا امیدواری امید
ورزشی داشتم که البته استاد سعید فاتحی در آن کلاس ها من را به اجرا و گزارش ورزشی ترغیب کرد. واسه خیلی ها سوال که صدای مرشدی از اول اینقدر خوب بوده؟ جنس صدا که از اول مشخصه ولی بر اثر مرور زمان این صدای خام پخته میشه. من هم از این امر مستثنا نیستم و با تلاش، کار زیاد و البته گوش دادن به کار بزرگان توانستم این توانایی ذاتی را در خودم تقویت کنم. اولین اجراتون رو یادتون ...
فلکه اول
| علی اکبر محمدخانی | چند شب پیش خانومم زنگ زد گفت: امروز زود بیا خونه، می خوام پاتو با شیر ماساژ بدم من گفتم: ای کلک، این کارارو از کجا یاد گرفتی؟ گفت: از تلویزیون بعدم گفت: راستش من راه و رسم زندگی رو نمی دونستم، می دونم تو این سال ها خیلی بهت سخت گذشته، ولی از امشب می خوام جبران کنم من دیدم تا اخلاق خانومم خوبه از فرصت استفاده کردم و گفتم: می شه به جای ماساژ پاهام اجازه بدی شام و ناهار برم ...